۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۳

رمزگشایی ازتاکتیک انتخاباتی هاشمی

پرواضح است که مساله در ابهام گذاشتن آمدن يا نیامدن هاشمی و اساسا حضور او در انتخابات ریاست‌جمهوری و احاله غیرمنطقی این موضوع به موافقت رهبر انقلاب اسلامی و به‌کاربردن واژه‌هایی مانند «حالت نزاع و اختلاف بین من و رهبری» و... تنها یک تاکتیک و تست فضای انتخاباتی است که از سوی هاشمی و همفکرانش در حال پیاده‌سازی است.
کد خبر : ۱۱۰۶۷۸

صراط:هاشمی رفسنجانی در آخرین موضع انتخاباتی خود در دیدار با دانشجویان دانشگاه‌های تهران و در ادامه سیاست ابهام‌آلود «نگفتم نمی‌آیم» سناریوی جدیدی را فراروی اذهان عمومی و تحلیلگران سیاسی قرار داده است. وی با بیان اینکه «اگر بخواهد شرایطی به‌وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف به‌وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد» گفته است: «برای آمدن به صحنه انتخابات ریاست جمهوری در حال ارزیابی شرایط هستم. من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد چون اگر ایشان موافق نباشند نتیجه‌ای که به بار می‌آید معکوس خواهد بود».

 

پرواضح است که مساله در ابهام گذاشتن آمدن يا نیامدن هاشمی و اساسا حضور او در انتخابات ریاست‌جمهوری (چه در نقش بازیگردان یا بازیگر سیاسی) و احاله غیرمنطقی این موضوع به موافقت رهبر انقلاب اسلامی و به‌کاربردن واژه‌هایی مانند «حالت نزاع و اختلاف بین من و رهبری» و... تنها یک تاکتیک و تست فضای انتخاباتی است که از سوی هاشمی و همفکرانش در حال پیاده‌سازی است و نشان‌دهنده میزان ترس و تردید هاشمی از پايگاه اجتماعي، ميزان راي و شکست دوباره در انتخابات ریاست‌جمهوری و حذف همیشگی از صحنه سیاست است. با این حال ادبیات اخیر هاشمی چند احتمال را متبادر ذهن تحلیلگران سیاسی می‌کند:

 

 

1- در نگاهی خوشبینانه، این احتمال وجود دارد که هاشمی در رابطه با حضور یا عدم حضور در عرصه انتخابات (چه در نقش بازیگر یا بازیگردان) در «تردید جدی» به سر می‌برد و برای تصمیم‌گیری و مطمئن شدن از پیروزی خود یا کاندیدای مورد نظرش در رقابت‌های انتخاباتی، حمایت ضمنی یا صریح رهبری را از معظم‌له درخواست کرده است. به عبارت دیگر، هاشمی که تجربه شکست در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم (رتبه سی‌ام!) را دارد نمی‌خواهد در80 سالگی به راحتی ریسک کند لذا در پی آن است در این بازی، عقلانی عمل کند و در مرزهای نظام جمهوری اسلامی باقی بماند. از این رو است که قصد دارد حضورش در انتخابات را شرطی کند و از سکوت مقام معظم رهبری، آنچنان که مسبوق به سابق بوده است استفاده ابزاری کرده و به نوعی 1- در صورت آمدن، عنوان کند من شرط گذاشتم و رهبری هم مخالفت نکردند! و 2– در صورت نیامدن عنوان کند من شرط گذاشتم و رهبری هم موافقت نکردند!

 

 

تمسک تاکتیکی به سکوت رهبر معظم انقلاب و ادعای همراه بودن خود با رهبری، خطی بوده است که در ادبیات و بسیاری از رفتارهای سیاسی هاشمی مشهود و ملموس است.

 

و این در حالی است که اذهان عمومی، جریانات سیاسی و همه تحلیلگران و کارشناسان سیاسی از نوع سیاست‌ورزی بی‌طرفانه و موضع‌گیری انتخاباتی مقام معظم رهبری در طول 3 دهه گذشته نظام اسلامی آگاه و مطلعند و بر همگان مبرهن است که معظم له بدون حمایت و جانبداری از کاندیداها، همواره با تبیین و تعریف مشخصات رئیس‌جمهور مطلوب، بر اهمیت انتخابات و حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رای تاکید داشته‌اند.

 

 

2‌- ناگفته پیداست بررسی رفتار سیاسی آقای هاشمی اثبات کرده است که وقتی هاشمی می‌گوید «اگر بخواهد شرایطی به‌وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف به‌وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد» یعنی اینکه خود هاشمی به طور غیرمستقیم و ضمنی عنوان می‌کند ممکن است رفسنجانی نیز برای نظام اسلامی، به یک «تهدید» تبدیل شود و مانند جریان رادیکال و افراطی اصلاح‌طلبان، حالت تهاجمی و مواجهه به خود بگیرد (غافل از اینکه مطمئنا به سرنوشتی مانند آنها و عناصری چون خاتمی و کروبی و موسوي و... دچار می‌شود). این ادبیات تهدیدآلود، این احتمال را فراروی حاکمیت قرار می‌دهد که در صورت ورود هاشمی به عرصه انتخابات ممکن است مسیر فتنه 88 با مدیریت هاشمی رفسنجانی در انتخابات 92 هم ادامه پیدا کند و اختلافات تازه‌ای بین جریان هاشمی و حاکمیت شکل بگیرد (از این‌رو است که در نظر همفکران هاشمی، این ادبیات تنها راهکار انفعال حاکمیت و فصل جدیدی در فشار از پایین و چانه زنی در بالا است).

 

 

3- در صورت عدم ورود به عرصه انتخابات، در نهایت در اذهان عمومی اینگونه وانمود می‌شود که نگذاشتند یا نخواستند بیایم! هاشمی گفته است: «من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد» (پس از نظر اتاق فکر هاشمی، در صورت کوتاه نیامدن حاکمیت، به مدیریت پشت صحنه هاشمی باید اکتفا کرد. از طرفی این فرصت‌سازی و فرصت‌طلبی هم به نفع هاشمی است).

 

 

اکنون فارغ از این احاله تاکتیکی و انتخاباتی آقای هاشمی، بازخوانی بخشی از مواضع اخیر انتخاباتی رهبر حكيم انقلاب اسلامی ضروری به نظر می‌رسد:

 

1- «ما عرض كرديم سلایق مختلف و هر كسى كه احساس مي‌كند توانایى دارد، بيايد وسط ميدان؛ توده‌‌ مردم و جمعيت عظيم ده‌ها ميليونى ملت هم ان‌شاءالله وارد ميدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن كسانى كه داوطلب مي‌شوند، اشتباه نكنند؛ بدانند مديريت اجرایى كشور يعنى چه. نه در ارزيابى نيازى كه كشور به يك قدرت اجرایى دارد، اشتباه كنند، نه در ارزيابى توان خودشان اشتباه كنند. اگر چنانچه ارزيابى درستى انجام دادند، بيايند توى ميدان؛ ملت هم نگاه مي‌كند، انتخاب مي‌كند.» (دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور، 7 اردیبهشت 92) از منظر رهبر معظم انقلاب، آقای هاشمی هم مانند سایر کاندیداها می‌تواند وارد عرصه انتخابات بشود چون در آستانه

 

80 سالگی هم ممکن است احساس کند توانایی اداره دستگاه اجرایی کشور را دارد! پس نیازی به مشروط کردن حضور در انتخابات نیست! چه آنکه پر واضح است مقام معظم رهبری میان هیچ یک از کاندیداها برای حضور در انتخابات فرق قائل نمی‌شوند.

 

 

2- «رئیس‌جمهور باید فردی باشد که در درجه اول، ایمان و اعتقاد به خدا، مردم و قانون اساسی داشته باشد و در درجه دوم دارای روحیه مقاوم باشد». «در همه‌‌ برنامه‌ريزى‌ها بايد زندگى و معيشت طبقات ضعيف مورد توجه قرار گيرد؛ بعد براى آنها برنامه‌ريزى كنند. اين مي‌شود حماسه.» (دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور، 7 اردیبهشت 92)

 

آقای هاشمی و اساسا هر کاندیدای دیگری باید حضورش در انتخابات را مشروط به برخورداری از این ویژگی‌ها کند و اساسا به دنبال پاسخ این سوال باشد که با شاخص‌های مورد نظر رهبری منطبق است یا خیر ؟ آقای هاشمی باید پاسخ بدهد که مردم و قانون اساسی در 2 دوره از دولت کارگزاران چقدر مورد احترام بوده‌اند ؟ و اساسا معيشت طبقات ضعيف چقدر موردتوجه دولت وی بوده است؟ تورم التهابی چند‌ماه آخر دولت دوم آقای هاشمی یا سکوت ایشان در برابر عوامل قتل ده‌ها انسان بی‌‌گناه و خسارت‌های میلیاردی وقایع پس از انتخابات 88 چه نسبتی با شاخص‌های مورد نظر رهبری دارد؟

 

 

3 - «‌ملت ایران به دنبال تحقق اهداف و کارهای بزرگی است و اهل تسلیم شدن نیز نیست و کسی نمی‌تواند با او با زبان زور حرف بزند بنابراین فردی هم که در رأس قوه مجریه قرار می‌گیرد باید در مقابل فشار دشمنان، نترس و شجاع و مقاوم باشد و اهل از میدان خارج شدن نباشد.» (دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور، 7 اردیبهشت 92) آقای هاشمی رفسنجانی برای دانستن نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی بیاید خود را در ترازوی ویژگی‌های مطرح شده از سوی معظم‌له قرار بدهد و ببیند اینکه گفته است: « ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» با ویژگی‌های مطرح شده از سوی رهبری چقدر مطابقت دارد؟

 

آقای هاشمی در پایان این جلسه شعری را برای دانشجویان جوان قرائت کرده ‌است: «گفت پیغمبر كه گر كوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری» حال آنکه باید این شعر حافظ را هم برای خود قرائت کند: «به طهارت گذران منزل پیری و مکن/خلعت شیب چو تشریف شباب، آلوده»