۲۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳

«چ»، چمران و ۶ اصل جنگ اخلاقی+تصاویر

چمران حاتمی‌کیا فردی است درونگرا، کم‌حرف، حامی زنان و کودکان و مددکار مجروحان. امّا می‌خواهم خواننده را به مطلب بسیار مهمی عطف توجه دهم که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است و آن اینکه چمران نماینده بزرگ سنت فکری جنگ عادلانه است.
کد خبر : ۱۷۳۳۵۶
دکتر جواد حیدری، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد دربارهٔ ویژگیهای فنی و هنری فیلم چ مطالب فراوان و ارزشمندی گفته شده است، امّا می‌خواهم از منظر اخلاق ابعاد دیگری از این فیلم بسیار تأثیرگذار را برای مخاطبان آن آشکار سازم. در این فیلم پنج شخصیّت اصلی را می‌بینیم که هر یک، به نوبه خود، درخور توجه‌اند: دکتر عنایتی، اصغر وصالی، هانا، تیمسار فلاحی، و دکتر چمران.




دکتر عنایتی، سرکرده مخالفان جدایی‌خواه کرد، کسی است که مثل چمران برای آرمان خود از همسر و فرزند، و نیز از زندگی مرفه در آمریکا گذشته است؛ شجاع است و اهل مبارزه، و.... برخلاف سایر فیلم‌ها که مخالفان را فردی منفور و زشت معرفی می‌کنند، حاتمی‌کیا معایب و محاسن مخالف خود را با صداقتی مثال زدنی پیش چشم می‌آورد و این حکایت از شرافت هنری کارگردان دارد. بیننده آرزو می‌کند که‌ای کاش دکتر عنایتی در جبههٔ ما بود.

شهید اصغر وصالی، فرمانده پاسداران و دستمال سرخ‌ها در پاوه، کسی است که با تمام وجود دلباختهٔ آرمان‌هایش است، و این دلباختگی شور و شوق عظیمی را برای شهادت در او برانگیخته است. ما از امثال وصالی‌ها در طول دوران دفاع مقدس کم نداشتیم. و خود کارگردان هم که به اذعان خودش از جنس وصالی‌هاست، در اکثر فیلم‌هایش به همین وصالی‌ها پرداخته است. جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست که ملّت ما بسیار مدیون رشادت و جوانمردی وصالی‌هاست، کسانی که حماسهٔ عظیم دفاع مقدس را آفریدند.

هانا، زن عاشقی که به نظرم در این فیلم نماد مادر وطن است؛ هم به شوهرش که در زمرهٔ پاسداران و دستمال سرخ‌هاست عشق می‌ورزد و هم برادرش را که هوادار مخالفان است دوست دارد. در فیلم چ هانا نماد عشق به وطن است، می‌خواهد زندگی کند، مدام نگاه پرسش‌گرانه‌ای به شهید چمران و اصغر وصالی دارد و اتفاقاً بیشترین هزینه را هم اوست که می‌-پردازد. شوهرش را در سانحهٔ بالگرد از دست می‌دهد و برادرش هم به دست خودِ مخالفان کشته می‌شود. و بعد هانا می‌ماند و بچه! بچه‌ای که در آغوش دارد و مادام در بحبوههٔ درگیری این سو و آن سو می‌برد نماد نسلی است که با انقلاب و در دوران جنگ به دنیا آمده‌اند، و هیچ وقت حاتمی‌کیا از این نسل که در کوران حوادث پا به عرصهٔ گیتی گذاشته‌اند غفلت نکرده است. در آژانس شیشه‌ای، ارتفاع پست، به نام پدر، گزارش یک جشن و... همواره دغدغهٔ حاتمی‌کیا را به خود معطوف کرده است.



تمیسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، که در این فیلم چندان به او پرداخته نشده است. در صحنه‌ای از فیلم به اصغر وصالی از روزهای انقلاب و اینکه اخراج همقطاران او مایهٔ دلسردی ارتش شده است می‌گوید، و مهم‌تر از همه در راه مذاکره با دکتر عنایتی، وقتی که خلع سلاحشان می‌کند، تیمسار فلاحی اسحلهٔ کمری خود را به روی زمین نمی‌گذارد بلکه تحویل دکتر چمران می‌دهد. این شاید نمادی باشد از دیسیپلین و نظم ارتش و نیز شجاعت آن‌ها.

و امّا دکتر چمران. شاید انتخاب عنوان چ برای این فیلم نشانی از آن است که «چمران» بسیار بزرگ‌تر از آن است که در یک فیلم دو ساعته بگنجد، لذا تنها می‌توانیم حرف اوّل چمران، یعنی چ، را به تصویر بکشیم. چمران حاتمی‌کیا فردی است درونگرا، کم‌حرف، اهل عمل، دلنگران اسرای گرفته شده، حامی زنان و کودکان، و مددکار مجروحان. امّا می‌خواهم خواننده را به مطلب بسیار مهمی عطف توجه دهم که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است و آن اینکه چمران نماینده بزرگ سنت فکری جنگ عادلانه است.

فیلسوفان اخلاق، روی‌هم‌رفته، چهار موضع اصلی را در قبال جنگ مطرح می‌کنند. 1) واقعگرایی: واقع‌گرایی غالباً این رأی و نظر است که اخلاق کاملاً به روابط بین‌الملل و، علی‌الخصوص، به جنگ بی‌ربط است واقع‌گرایی عطف توجه درست به مخاطرات مفاسد اخلاق‌باوری - استفادهٔ تحریف‌آمیز از اخلاق- معطوف می‌کند و نه به خود اخلاق، و نیز واقع‌گرایی بر اهمیّت فضیلت مصلحت‌اندیشی در امور بین‌المللی تأکید دارد. در واقع این نفع شخصی است که تعیین‌کنندهٔ جنگ و صلح است و نه چیز دیگری. 2) ارتش‌سالاری رومانیتک [=romantic militarism]، که جنگ را تعالی اخلاقی می‌داند. 3) صلح‌طلبی: نمایندهٔ بارز این تفکر گاندی است با شعار عدم‌خشنونت. صلح‌طلبی به عبارت ساده این نگرش است که در هیچ اوضاع و احوالی نمی‌توان شخص دیگری را کشت، فارغ از اینکه از رهگذر این قتل چه خوبی‌ای حاصل آید یا از چه بدی‌ای اجتناب شود. 4) سنت جنگ عادلانه: طبق این موضع، مادام که پاره‌ای از قید و شرط‌های مطلق در باب سرشت و جهت خشونت رعایت شوند می‌توان، در یک دعوای آشکارا عادلانه، حتّا به خشونت گسترده دست یازید. این موضعی است که اکثر فیلسوفان مهم اخلاق از آن دفاع می‌کنند: مایکل والزر، تامس نیگل، رونالد دورکین. چون صلح‌طلبی در تعارض با ملاحظاتِ فایده‌جویانه زیاده‌روی می‌کند.

دو رأی و نظر اساسی منبع الهام اصول و ممنوعیّت‌های مختلف نظریه جنگ عادلانه است:

الف) هیچ ملت یا گروه سیاسی‌ای نباید وارد جنگ شود مگر اینکه در ورود به جنگ به لحاظ اخلاقی موجه باشد.

ب) اینکه رهبری جنگ باید تحت هدایت اصول اخلاقی بجا باشد.

رأی و نظر اولی مجموعه‌ای از اصول یا ملاحظات را به وجود می‌آورد که تحت عنوان دلیل موجه برای جنگ [=jus ad bellum] (JAB) می‌گنجد و رأی و نظر دومی اصولی تحت عنوان عدالت در جنگ [=jus in bello] (JIB) پدید می‌آورد.

در این حال، شرایط JAB و JIB کدام است، و چگونه باید این شرایط را برآورده کرد؟ نظریه‌پردازان گوناگون به انحاء مختلفی این موضوع را بیان می‌کنند اما من، در اینجا، تلخیص خود را از این شرایط ارائه می‌کنم.

بر اساس دلیل موجه برای جنگ JAB ما شش شرط برای توسل اخلاقاً برحق به جنگ در اختیار داریم.

1. اعلان و آغاز جنگ باید از سوی اقتداری مشروع صورت بگیرند.

2. باید برای عزیمت به جنگ علل عادلانه‌ای وجود داشته باشد.

3. جنگ باید آخرین راه حل باشد.

4. باید امید معقولی به موفقیّت وجود داشته باشد.

5. به کارگیری خشونت باید با میزان مقاومت در برابر کار نادرست تناسب داشته باشد.

6. باید با نیّت درستی جنگید.

اصول اساسی‌ای که JIB شکل می‌دهد عبارتند از:

7. اصل فرق‌گذاری [=discrimination] (شاملِ قاعدهٔ مصونیّت غیرنظامیّان)

این اصل علی‌المبنا با مشروعیّت اهداف و نیز با برنامه‌های هدفمند سروکار دارد (اگرچه، در اینجا، بعضی از تمایزات مهم در خصوص نظریهٔ بازدارندگی مطرح می‌شوند).

8. اصل رعایت تناسب [=proportionality]

برطبق این اصل، طرفِ درگیر در جنگ باید خسارتی وارد کند که بی‌تناسب با جبران ظلمی نباشد که در وهلهٔ اول آن طرف را وارد جنگ کرده است.

حاتمی‌کیا در این فیلم توانسته است به خوبی نشان دهد که اولاً موضع قابل‌دفاع‌‌ همان موضع سنت جنگ عادلانه است و ثانیاً چمران نمایندهٔ بزرگ این سنت در مقام عمل می‌باشد.



چمران به عنوان نماینده دولت وارد پاوه می‌شود (شرط 1)؛ یعنی برای حل و فصل غائلهٔ پاوه از سوی بالا‌ترین اقتدار مشروع یک کشور، یعنی دولت، انتخاب شده بود. کت و شلواری بودن چمران، که در فیلم از سوی یکی از سربازان نیز تصریح می‌شود، نشان‌دهندهٔ انگیزهٔ مهم چمران برای ورود به پاوه است (شرط 2)؛ چمران می‌خواهد به مسالمت-آمیز‌ترین شیوه این غائله را ختم به خیر کند، یعنی از راه مذاکره. وقتی اصغر وصالی به چمران می‌گوید:» دکتر یه چیزی تو دلم هستم می‌خوام بگم؛ من بیشتر تو رو چمران بازرگان دیدم تا چمران خمینی «. چمران در پاسخ می‌گوید برای حل این بحران جنگ آخرین راه‌حل است. و حتی در بحبوحهٔ نبرد، چمران با دکتر عنایتی در ماشین او وارد مذاکره می‌شود، شاید سایهٔ جنگ خانگی را از سر مردم پاوه دور کند. (شرط 3). در مذاکره وقتی دکتر عنایتی می‌گوید» شما توان رویاروی با ما را ندارید به همین خاطر برای مذاکره آمدید «، امّا چمران می‌گوید» توان و قدرتش هست امّا انگیزه‌اش نیست «، یعنی چمران مطمئن است که در صورت وارد شدن به جنگ حتما پیروز میدان است (شرط 4). وقتی که چمران برای نجات هانا به بیمارستان می‌رود، در رویارویی با یکی از معارضین، برای دفاع از این زن دست به ماشه می‌برد امّا وقتی که اسلحهٔ طرف مقابل به زمین می‌افتد و فرار می‌کند، چمران پی ماجرا را نمی‌گیرد (شرط 5). به تصریح خود چمران در مذاکره با دکتر عنایتی، به در خواست مردم پاوه از دولت خودشان وارد این معرکه شده است. به تعبیر دیگر، نیّت چمران کمک به مردم مظلوم و بی‌پناه پاوه بوده است (شرط 6). در حالیکه اصغر وصالی موافق جنگ خیابابی بود، چمران می‌گوید اگر این کار را می‌کردیم به دشمن اجازه قتل عام غیرنظامیان را می‌دادیم (شرط 7). امّا طرف مقابل او یعنی دکتر عنایتی این شرط را زیر پا می‌گذارد و در بیمارستان دست به قتل عام مجروحین می‌زند و با شلیک به بالگرد حامل مجروحان کاملاً این شرط، یعنی تفکیک نظامیان و غیرنظامیان، را نقض می‌کند. امّا در پایان فیلم وقتی که معارضان دست از نبرد بر می‌دارند چمران دیگر پیِ نبرد و انتقام را نمی‌گیرد و این نشان از رعایت اصل (8) دارد.

چمران به گفتهٔ اصغر وصالی انسانی بزرگ، شجاع، و عاقل است، و بنظرم حق مطلب را دربارهٔ این قهرمان بزرگ، جان استوارت میل بیان کرده‌است:

«جنگ چیز زشتی است، اما نه زشت‌ترین چیز: وضع و حال رو به زوال و تحقیرشدهٔ حس اخلاقی و میهن‌پرستانه که این عقیده را القاء می‌کند که هیچ چیزی ارزش جنگیدن ندارد بد‌ترین چیز است... انسانی که چیزی ندارد که بخواهد برایش بجنگد، چیزی که بیش از سلامتی و امنیت شخصی‌اش برایش اهمیت داشته باشد، چنین انسانی موجودی نگون‌بخت است که از امکان آزاد بودن برخوردار نیست، مگر آنکه چنین آزادی‌ای از طریق جد و جهد انسانهای بهتر از خودش سرشته و صیانت شود.»
منبع: تسنیم
نظرات بینندگان
paveh
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۲ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۷
۰
۰
در سال ۱۳۵۸ در جریان محاصره پاوه توسط گروههای تروریست کرددر درنیشه و کویمه کال با بلند گو فریاد میزدند که ای زنان پاوه حمام بکنید و شلوار قرمز بپوشید و آماده تجاوز و تصاحب جنسی باشید.