۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۱

نگاهی به فرهنگ کار در کشورمان

کد خبر : ۱۷۵۵۶۶
صراط: مشکلات اقتصادی یکی از مهمترین دغدغه های هر جامعه ای می باشد. کار و فرهنگ کار یکی از پیشران های اقتصاد هستند. همه می دانیم بزرگترین علاج جامعه تورم زده ما تولید می باشد. تا بتوان به کمک آن بخشی از غول نقدینگی را که در حال تنوره کشیدن در فضای جامعه می باشد مهار کرد.

نیروی انسانی مهم ترین بخش هر فعالیت اقتصادی می باشد. ذیل خبری مربوط به جمعیت مهاجرین قانونی ساکن در ایران یکی از کامنت ها بسیار قابل توجه بود شخصی کامنت گذاشته بود یک افغان بابت کاشیکاری یا بنایی روزی یکصد هزار تومان مزد می گیرد در حالیکه یک لیسانسیه ماهی هفتصد هزار تومان! از تعداد نظرات مثبتی که به این دیدگاه داده شده بود مشخص بود که نظر ایشان بسیار پرطرفدار است اما نکته درد آور اینجا است که آن جوان لیسانسیه صرف گرفتن مدرکی که این روزها با رشد قارچ گونه مراکز خصوصی و دولتی آموزش عالی، کار چندان مشکلی هم نیست و کافی است در یکی از این مراکز ثبت نام کنید و به صورت اتوماتیک در چهار یا پنج سال آینده لیسانس در دست شما است که البته باید هزینه اش را هم از جیب مبارک بپردازید. حال باید دید آیا جوانی که با این روش ها لیسانس گرفته است آیا به اندازه همان برادر کاشیکار افغان در چرخه اقتصادی مملکت می تواند سهیم شود. یا صرف داشتن مدرک منت عظیمی سر جامعه میگذارد که چون من مدرک گرفته ام باید کل جامعه به من سرویس بدهند.

حقیر جهت تعمیرات جزئی کف حیاط منزل از یکی از کارگران افغان شاغل در ساختمان در حال احداثی که در همسایگیمان است کمک گرفتم ایشان در نهایت دقت و سلیقه کار بنایی مورد نظر را انجام دادند ودستمزدی که مطالبه کردند کاملا معقول و منطقی بود. اما چندی پیش جهت امور تاسیساتی ساختمان محل سکونتمان که مربوط به تعمیرات تاسیسات حرارتی بود مجبور شدم حدود بیست روز به صورت مداوم با هموطن تعمیرکاری که می شناختم تماس بگیرم ایشان هر بار قول فردا را می داد ولی در کمال تاسف روز بعد نه تنها نمی آمد بلکه حتی تماس هم نمی گرفت که قرار را کنسل کند و هر بار که ما زنگ می زدیم با بهانه های واهی و کلی قسم و آیه کار را به فردا موکول می کرد و طوری برخورد می کرد که کار را به دیگری ندهیم.

یکی از دوستان تعریف می کرد قبل از عیدجهت نقاشی ساختمانش به نقاشی مراجعه کرده بود و ایشان بعد از یکی دوروز کار کردن کار را نیمه کاره رها کرده بود و پروژه دیگری برداشته بود و شب عید باعث دردسر فراوانی برای ایشان شده بود ایشان نهایتا تصمیم گرفته بودند به نقاش دیگری مراجعه کنند. ولی هیچ شخص دیگری حاضر به قبول کار نیمه کاره نشده بود. در آخر خودشان آستین بالا زده بودند و با گرفتن چند روز مرخصی مشکل را حل کرده بودند. جالب تر آنکه آن نقاش محترم بعد از عید مراجعه کرده بودند و مطالبه دستمزد کامل کرده بودند و دلیلشان این بود که زیرساخت کار را که اصل کار است من فراهم کرده ام.

حال باقبول و درنظر گرفتن تمام تنگناهای اقتصادی موجود در شرایط فعلی اقتصادی جامعه باید منصفانه قضاوت کنیم ما واقعا از دولت انتظار چه کاری داریم. آیا به فرض فراهم شدن تمام زیر ساختهای اقتصادی نسل جویای کار و حتی شاغل امروزی نباید نسبت به مقوله شغل و احترام به مشتری نگرشش را عوض کند. آیا شرکت های عظیم چند ملیتی به صرف نارضایتی یک مشتری تمام هم و غمشان را در جهت رضایت وی مصروف نمی کنند. پس باید گفت بازسازی فرهنگ اقتصادی را اول باید از خودمان آغاز کنیم و بعد از اجتماع انتظار داشته باشیم.
منبع: الف