۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۳

اعتکاف ؛ لحظه‌‏ای عاشقی

خوشا به حالتان معتکفین عزیز. پدیده‌ى اعتکاف یکى از رویش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم.
کد خبر : ۱۷۷۷۳۹
صراط: مهمترین عناوین ویژه نامه اعتکاف و سپس متن مقالات به شرح ذیل است: 

اعتکاف ؛ یکى از رویش‌هاى انقلابى
اعتکاف و ایام البیض
اعمال ایّام البیض(13،14، 15 رجب)
احکام اعتکاف
اعتکاف ؛ بزرگراه خودسازی
اعتکاف ؛ لحظه‌‏ای عاشقی
اعتکاف و ارزش معنوی آن
ریشه‌های تاریخی اعتکاف در قرآن
اعتکاف و آثار آن
    اعتکاف در آیینه ی حدیث


اعتکاف ؛ یکى از رویش‌هاى انقلابى
(گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «اعتکاف»)
1) اعتکاف، نشانه‌ی جهت‌گیری صحیح ماست
در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیارى از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا براى سال آینده آماده شوند. عزیزان من! این براى یک جامعه، علامت خوبى است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِى‌الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت یک حکومت الهى، علامت یک حرکت صحیح و داراى جهت‌گیرى صحیح است. این را جدّى بگیرید و تقویت کنید.
دیدار با طلاب و مردم قم به مناسبت 19 دى ماه 19/10/1375
2) بهترین جوانان، آن‌هایی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند
همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزه‌دارىِ برجسته‌ترین جوانان این مملکت است. بهترین جوانان هر کشور، جوانانى هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. قاعدتاً و غالباً در میان دانشجویان، این‌طور کسانى به صورت وافر پیدا مى‌شوند؛ البته در بین غیر دانشجویان هم این‌طور جوانان خوب هستند، ولى در زمان قدیم -زمان ما که جوان بودیم- در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضى دانشگاه‌هاى دیگر و در همه‌ى ایران، شاید هزار نفر اعتکاف نمى‌کردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف مى‌کردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 12/10/1376
3) رجب، ماه ماه خودسازی است
رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازى و پرداختن به زنگارهاى دل و زدودن سیاهى‌ها و تلخى‌ها از جان است. دعاى ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله‌اى است براى این ‌که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتى ببخشیم؛ سیاهى‌ها، تاریکى‌ها و گرفتارى‌ها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگى است براى ما؛ به‌خصوص براى کسانى که توفیق پیدا مى‌کنند در این ایام اعتکاف کنند.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384
4) اعتکاف یکى از رویش‌هاى انقلابى است
خوشا به حالتان معتکفین عزیز. پدیده‌ى اعتکاف یکى از رویش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانى ما وقتى ایام ماه رجب فرا مى‌رسید، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم-، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف مى‌کردند. این پدیده‌ى عمومى؛ این ‌که ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رویش‌هاى انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویش‌ها بر ریزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384
5) توصیه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای به معتکفین
توصیه‌ى من این است که در این سه روزى که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که مى‌زنید، غذا که مى‌خورید، معاشرت که مى‌کنید، کتاب که مى‌خوانید، فکر که مى‌کنید، نقشه که براى آینده مى‌کشید، در همه‌ى این چیزها مراقب باشید رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هواى نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز مى‌تواند درسى باشد براى خود آن عزیزان و براى ماها که این‌جا نشسته‌ایم و با غبطه نگاه مى‌کنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید. خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384
6) این حرکت در دنیا نظیر ندارد
هیچ وقت در این کشور در طول سال‌هاى گذشته، از دوران جوانى و نوجوانى ما به یاد نداریم که در ماه رمضان، در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند. در ایام‌البیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما تعداد معدودى در قم دیده بودیم که اعتکاف مى‌کردند؛ آن هم غالباً طلبه‌ها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایام اعتکاف، دانشگاه‌ها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملو از معتکفین است؛ علاوه‌ى بر آن، در دهه‌ى آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمى مشغول اعتکاف بودند. چه کسانى؟ پیرمردها؟ پیرزن‌ها؟ نه، همین جوان‌ها، جوان‌ترین‌ها. این دیگر در دنیا نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزش‌هاى انقلابى، وجه غالب جامعه است.
دیدار با مردم گرمسار 21/8/1385

       اعتکاف و ایام البیض
در فرهنگ دین، مساجد از چنان ارزش و منزلتی برخوردارند که خداوند متعال آنها را خانه های خویش بر روی زمین و پناهگاهی مطمئن برای مؤمنین به شمار می آورد تا برای محفوظ ماندن از شرّ حوادث و آفات بدانجا روی آوردند(1) و این مکان مقدس را پایگاهی برای رسیدن به خدا و نزدیکی به آستانِ قُربِ حضرتِ حق بدانند و خداوند متعال نیز در تحسین آنان که اینگونه می اندیشند، می فرماید: «همانگونه که ستارگان برای زمینیان پرتوافشانی می کنند، مساجد نیز برای اهل آسمان نور افشانند و بی تردید خوشبخت، کسی است که مساجد، خانه هایش باشد»(2) و از حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی اهمیت و ارزش مساجد روایت است که: «بهترین مکانهای زمین، مساجد است و محبوب ترین افراد نزد خدا کسی است که زودتر از همه به مسجد داخل شود و دیرتر از همه بیرون رود».(3)
فصلی برای گریستن
انسان در گریز از هوای نفس و در طریقت اُنس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صُنع پروردگارش با دیده ی عبرت بیندیشد و با سوزِ دل واشک دیده باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه ی دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد و اعتکاف، فرصت و مجالی است برای پرداخت به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبّت خدا در سرای وجود انسان تا انسان بدون دلواپسی و وابستگى، خود را در سرای معبود نظاره گر باشد و مساجد همواره بعنوان پایگاهی جهت خلوتِ اُنس با معبود برای معتکفین محسوب می گردند.
فضائل اعتکاف
اعتکاف در لغت به معنای توقف طولانی در یک مکان و ملازمت داشتن بر چیزی است(4) و در شریعت و فقه اسلام بر اقامت سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع برای عبادت خدا و تهذیب نفس اطلاق می گردد که شخص معتکف به حالتِ روزه بدان عمل می نماید، در مورد فضائل اعتکاف از حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) احادیثی چند روایت گردیده که به طور اجمال به برخی از آنها می پردازیم:
الف) حضرت فرمودند: معتکف از انجام گناهان باز می ایستد و بدین وسیله اجری مانند کسی که همه ی نیکی ها و حسنات را انجام می دهد خواهد داشت.(5)
ب) هر کسی از روی ایمان و به خاطر خدا اعتکاف کند، همه ی گناهان گذشته ی او آمرزیده می شود.(6)
ج) هر کس یک روز را به منظور کسب عنایت الهی و به نیّت قرب خدا اعتکاف نماید، خداوند بین او و آتش سه خندق ایجاد می کند که فاصله ی هر یک تا دیگری بیش از مسافت بین زمین و آسمان است.(7)
ایام البیض
در اعتکاف همواره ایامی مشهور و مورد اهمیت سالکان طریقت و اصحاب معرفت بوده است، که از آن جمله می توان به ده روز آخر ماه رمضان و ایام البیض ماه رجب اشاره کرد ولی آنچه که ایام البیض ماه رجب یعنی روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم این ماه را مورد عنایت اهل عرفان قرار می دهد به اختصار چنین است:
الف) تأکید در استحباب روزه ی آن سه روز می باشد که روایاتی در شأن آن از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام صادق(علیه السّلام) وارد است؛ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) را روزه بدارد و در شب هایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمی کند مگر با توبه ی نصوح»(8) و همچنین از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است که: «هر کس ایام البیض ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند متعال به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او می نویسد و او روز قیامت در جایگاه ایمن شدگان از آتش دوزخ، خواهد ایستاد.»(9) همین طور در حدیثی از امام صادق(علیه السّلام) آمده است: «روز قیامت ندا کننده ای از جانب عرش ندا می دهد: «أین الرجبیّون؟» یعنى: «اهل ماه رجب کجایند؟» پس گروهی که چهره ی آنان درخشان است و تاج هایی بر سر دارند بپا خیزند... همه ی اینها برای کسی است که قسمتی از ماه رجب را روزه بگیرد، اگر چه یک روز در اول یا وسط یا آخرِ آن باشد.(10)
ب) عمل ام داوود که از مبارک ترین و باعظمت ترین اعمال مستحبّی در طول سال به حساب می آید که مشتمل بر دعای استفتاح و اعمال مستحبّی دیگری است و بنا بر فرمایش امام صادق(علیه السّلام) دعای استفتاح، دعایی است که با آن درهای آسمانی باز می شود و خواننده ی آن، دعایش در همان ساعت مستجاب می گردد و برای کسی که آن را بخواند، پاداشی به جز بهشت نیست.(11)

اهمیت اعتکاف
در میزان اهمیتی که پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به امر اعتکاف قائل بودند، از امام صادق(علیه السّلام) روایت است که رسول خدا در ده روز آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف می شدند و مؤمنین برای آن حضرت خیمه ای بر پا می کردند و ایشان در این ده روز بستر خویش را برمی چیدند و به اعتکاف مشغول بودند. در روایتی دیگر از امام صادق(علیه السّلام) می خوانیم که: «جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد و آن حضرت فرصت اعتکاف پیدا نکردند، از این رو سال بعد بیست روز معتکف شدند: ده روز برای همان سال و ده روز برای سال قبل که اعتکاف از ایشان فوت شده بود».(12)
پی نوشتها:
1- نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، حدیث 71، بنای تقوا، محمد تقی ربانى، ص 19.
2- ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص 63.
3- وسائل الشیعه، حر عاملى، ج 3، ص 533؛ بنای تقوا، ص 14.
4- اعتکاف تطهیر صحیفه ی اعمال، واحد تحقیقات مسجد جمکران، ص 9.
5- اعتکاف تطهیر صحیفه ی اعمال، ص 16.
6- همان، ص 14.
7- همان، ص 15.
8- همان، ص 29.
9- همان، ص 29.
10- همان، ص 28.
11- اعتکاف ابرار، مؤسسه دارالهدى، ص 107.
12- اعتکاف ابرار، ص 41.
اعمال ایّام البیض(13،14، 15 رجب)
شب سیزدهم
مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان، در شب سیزدهم دو رکعت نماز اقامه شود که در هر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تَبارَکَ المُلْکُ و توحید خوانده شود و در شب چهاردهم چهار رکعت یعنی دو نماز دو رکعتی به همان کیفیّت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همان کیفیّت . از حضرت صادق علیه السلام روایت است که هر کس این اعمال را انجام دهد همه فضایل این سه ماه را دریابد و همه گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.
روز سیزدهم
اول روز از ایام البیض است و ثواب بسیارى براى روزه این روز و دو روز بعد وارد شده و اگر کسى قصد انجام اعمال اُمّ داوُد را دارد باید این روز را روزه بگیرد و در این روز بنا بر قول مشهور بعد از سى سال از عام الفیل ولادت با سعادت حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السلام در میان کعبه مُعَظَّمه واقع شده است .
اعمال شب نیمه ماه رجب
شب نیمه ماه رجب، شب شریفى است و در آن انجام چند عمل ذکر شده است:
1- غسل
2- احیاء آن شب به عبادت.
3- زیارت امام حسین علیه السلام . (اگر از نزدیک میسر نشد از دور زیارت شود )
4- شش رکعت نماز که در شب سیزدهم ذکر شد.
5- اقامه سى رکعت نماز که در هر رکعت حمد و ده مرتبه سوره توحید قرائت شود. این نماز را سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم صَلَّى اللهِ علیه و آله نقل کرده است که فضیلت بسیار دارد.
6- دوازده رکعت نماز که هر دو رکعت به یک سلام ختم می‌شود که در هر رکعت هر یک از سوره‌های حمد، توحید، فلق، ناس، آیة الکرسى و قَدْر چهار مرتبه قرائت شود. و بعد از سلام چهار مرتبه گفته شود:
"اَللهُ اَللهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَلا اَتَّخِذُ مِنْ دُونِه وَلِیّا". و پس از اتمام نماز، اقامه کننده آن، هر حاجتی که دارد را از خداوند متعال درخواست کند. این نماز را سیّد بن طاووس از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.
ولکن شیخ در مصباح ذکر کرده که داود بن سرحان از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که ایشان فرمود:
در شب نیمه رجب دوازده رکعت نماز اقامه کنید که در هر رکعت حمد و سوره یکبار تلاوت شود و پس از اتمام نماز، سوره‌های حمد و معوذتین و سوره اخلاص و آیة الکرسى را چهار مرتبه تلاوت می‌کنید و سپس ذکر «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ » چهار مرتبه گفته شود .
پس از آن ذکر «اَللهُ اَللهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَ ما شاَّءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ» گفته شود.
اتجام این عمل برای شب بیست و هفتم رجب نیز توصیه شده است .

اعمال روز نیمه رجب
این روز، روز مبارکى است و برای آن روز انجام چند عمل توصیه شده است:
1- غسل .
2- زیارت حضرت امام حسین علیه السلام . از ابن ابى بصیر نقل شده است که گفت از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم که در چه ماهی امام حسین علیه السلام را زیارت کنیم؟
حضرت فرمودند: در نیمه رجب و نیمه شعبان.
3- اقامه نماز سلمان به نحوی که در روز اوّل گذشت
4- اقامه چهار رکعت نماز که دو تا دو رکعتی خوانده شود
. و بعد از سلام دست خود را بلند کند و بگوید:
«اَللّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ ؛ وَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ؛ وَ اَنْتَ بارِئُ خَلْقى رَحْمَةً بى وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً وَ لَوْ لا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَ اَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْداَّئى وَ لَوْ لا نَصْرُکَ
اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها وَ مُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَالرِّفْعَةِ فَاَوْلِیاَّؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خاَّئِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیاَّئِکَ وَ اَسئَلُکَ بِکِبْرِیاَّئِکَ الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِکَ وَ اَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِى اسْتَوَیْتَ بِها عَلى عَرْشِکَ فَخَلَقْتَ بِها جَمیعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ ».
روایت شده است که هر کسی که غمى دارد اگر این دعا را بخواند خداوند او را از اندوه و غم آسایش بخشد .
عمل امّ داود
5- عمل امّ داود که عمده اعمال این روز است و براى برآمدن حاجات و برطرف شدن غصه‌ها و دفع ظلم ظالمان مؤثّر است و کیفیت آن بنا بر آنچه در مصباح شیخ است آنست که وقتی که فردی بخواهد این عمل را بجا آورد، روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیرد. و در روز پانزدهم نزدیک ظهر غسل کند و وقت زوال ظهر، نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتی که رکوع و سجودشان را نیکو انجام دهد و در مکانی خلوت قرار بگیرد که چیزى او را مشغول نسازد و کسی با او سخن ننماید. وقتی نماز به اتمام رسید رو به قبله بنشیند کند و صد مرتبه سوره حمد، صد مرتبه سوره اخلاص، و ده مرتبه آیة الکرسى را قرائت کند. سپس سوره‌های انعام، بنى‌اسرائیل، کهف، لقمان، یس، صافّات، حَّم سجده، حَّمعَّسَّق، حَّم دخان، فتح، واقعه، مُلْک، نَّ وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و تا آخر قرآن را قرائت کند و پس از اتمام در حالی که رو به قبله است دعای ذیل را نجوا کند .
صَدَقَ اللهُ الْعَظیمُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَلیمُ الْکَریمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ الْبَصیرُ الْخَبیرُ شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَالْمَلاَّئِکَةُ وَ اُولوُا الْعِلْمِ قاَّئِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ .
وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ وَ اَنَا عَلى ذلِکَ مِنَ الشّاهِدین. َ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الْمَجْدُ وَ لَکَ الْعِزُّ وَ لَکَ الْفَخْرُ وَ لَکَ الْقَهْرُ وَ لَکَ النِّعْمَةُ وَ لَکَ الْعَظَمَةُ وَ لَکَ الرَّحْمَةُ وَ لَکَ الْمَهابَةُ وَ لَکَ السُّلْطانُ وَ لَکَ الْبَهاَّءُ وَ لَکَ الاِْمْتِنانُ وَ لَکَ التَّسْبیحُ وَ لَکَ التَّقْدیسُ وَ لَکَ التَّهْلیلُ وَ لَکَ التَّکْبیرُ وَ لَکَ ما یُرى وَ لَکَ مالا یُرى وَ لَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلى وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّرى وَ لَکَ الاْرَضُونَ السُّفْلى وَ لَکَ الاْخِرَةُوَالاُْولى وَ لَکَ ما تَرْضى بِهِ مِنَ الثَّناَّءِ وَالْحَمْدِ وَالشُّکرِ وَالنَّعْماَّءِ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَبْرَئیلَ اَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ وَالْقَوِىِّ عَلى اَمْرِکَ وَالْمُطاعِ فى سَمواتِکَ وَ مَحالِّ کَراماتِکَ الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ النّاصِرِ لاَِنْبِیاَّئِکَ الْمُدَمِّرِ لاِعْداَّئِکَ .
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى میکائیلَ مَلَکِ رَحْمَتِکَ وَالْمَخْلُوقِ لِرَاءْفَتِکَ وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعینِ لاِهْلِ طاعَتِکَ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اِسْرافیلَ حامِلِ عَرْشِکَ وَ صاحِبِ الصُّورِ الْمُنْتَظِر لاِمْرِکَ الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ .
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حَمَلَةِ الْعَرْشِ الطّاهِرینَ وَ عَلىَ السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ الطَّیِّبینَ وَ عَلى مَلاَّئِکَتِکَ الْکِرامِ الْکاتِبینَ وَ عَلى مَلاَّئِکَةِ الْجِن انِ وَ خَزَنَةِ النّیرانِ وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَالاْعْوانِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ . اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَبینا آدَمَبَدیعِ فِطْرَتِکَ الَّذى کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلاَّئِکَتِکَ وَ اَبَحْتَهُ جَنَّتَکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اُمِّنا حَوّاَّءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ الْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الاِْنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُْسِ . اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى هابیلَ وَ شَیْثٍ وَ اِدْریسَ وَ نُوحٍ وَ هُودٍ وَ صالِحٍ وَ اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ یُوسُفَ وَالاْسْباطِ وَ لُوطٍ وَ شُعَیْبٍ وَ اَیُّوبَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ یُوشَعَ وَ میشا وَالْخِضْرِ وَ ذِى الْقَرْنَیْنِ وَ یُونُسَ وَ اِلْیاسَ وَالْیَسَعَ وَ ذِى الْکِفْلِ وَ طالُوتَ وَ داوُدَ و َسُلَیْمانَ وَ زَکَرِیّا وَ شَعْیا وَ یَحْیى وَ تُورَخَ وَ مَتّى وَ اِرْمِیا وَ حَیْقُوقَ وَ دانِیالَ وَ عُزَیْرٍ وَ عیسى وَ شَمْعُونَ وَ جِرْجیسَ وَالْحَوارِیّینَ وَالاْتْباعِ وَ خالِدٍ وَ حَنْظَلَةَ وَ لُقْمانَ .
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَ رَحِمْتَ وَ بارَکْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَ آلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاْوْصِیاَّءِ وَالسُّعَداَّءِ وَالشُّهَداَّءِ وَ اَئِمَّةِ الْهُدى اَللّهُمَّ صَلّ عَلَى الاْبْدالِ وَالاْوْتادِ وَالسُّیّاحِ وَالْعُبّادِ وَالْمُخْلِصینَ وَالزُّهّادِ وَ اَهْلِ الجِدِّ وَالاِْجْتِهادِ وَاخْصُصْ مُحَمَّداً وَ اَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ اَجْزَلِ کَراماتِکَ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّى تَحِیَّةً وَ سَلاماً وَزِدْهُ فَضْلاً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً حَتّى تُبَلِّغَهُ اَعْلى دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ وَالاْفاضِلِ الْمُقَرَّبینَ اَللّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى مَنْ سَمَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ مَلاَّئِکَتِکَ وَ اَنْبِی اَّئِکَ وَ رُسُلِکَ وَ اَهْلِ طاعَتِکَ وَ اَوْصِلْ صَلَواتى اِلَیْهِمْ وَ اِلى اَرْواحِهِمْ وَاجْعَلْهُمْ اِخْوانى فیکَ وَ اَعْوانى عَلى دُعاَّئِکَ .
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْکَ وَ بِکَرَمِکَ اِلى کَرَمِکَ و َبِجُودِکَ اِلى جُودِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ اِلى رَحْمَتِکَ وَ بِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَ اَسئَلُکَ الّلهُمَّ بِکُلِّ ما سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ مَسْئَلَةٍ شَریفَةٍ غَیْرِ مَرْدُودَةٍ وَ بِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَیْرِ مُخَیَّبَةٍ
یااَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا عَظیمُ یا جَلیلُ یا مُنیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مُقیلُ یا مُجیرُ یا خَبیرُ یا مُنیرُ یا مُبیرُ یا مَنیعُ یا مُدیلُ یا مُحیلُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکُورُ یا بَرُّ یا طُهْرُ یا طاهِرُ یا قاهِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا ساتِرُ یا مُحیطُ یا مُقْتَدِرُ یا حَفیظُ یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ یا وَدُودُ یا حَمیدُ یا مَجیدُ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ یا شَهیدُ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ یا باسِطُ یا هادى یا مُرْسِلُ یا مُرْشِدُ یا مُسَدِّدُ یا مُعْطى یا مانِعُ یا دافِعُ یا رافِعُ یا باقى یا واقى یا خَلاّقُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ یا نَفّاعُ یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ یا کافى یا شافى یا مُعافى یا مُکافى یا وَفِىُّ یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ یاجَبّارُ یا مُتَکَبِّرُ یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا نُورُ یا مُدَبِّرُ یا فَرْدُ یا وِتْرُ یا قُدُّوسُ یا ناصِرُ یا مُونِسُ یا باعِثُ یا وارِثُ یا عالِمُ یا حاکِمُ یا بادى یا مُتَعالى یا مُصَوِّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبِّبُ یا قاَّئِمُ یا داَّئِمُ یا عَلیمُ یا حَکیمُ یا جَوادُ یا بارِىءُ یا باَّرُّ یا ساَّرُّ یا عَدْلُ یا فاصِلُ یا دَیّانُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا سَمیعُ یا بَدیعُ یا خَفیرُ یا مُعینُ یا ناشِرُ یا غافِرُ یا قَدیمُ یا مُسَهِّلُ یا مُیَسِّرُ یا مُمیتُ یا مُحْیى یا نافِعُ یا رازِقُ یا مُقْتَدِرُ یا مُسَبِّبُ یا مُغیثُ یا مُغْنى یا مُقْنى یاخالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ یا شَدیدُ یا غِیاثُ یا عاَّئِدُ یا قابِضُ
یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلى فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا وَ بَعُدَ فَنَاى وَ عَلِمَ السِّرَّ وَ اَخْفى یا مَنْ اِلَیْهِ التَّدْبیرُ وَ لَهُ الْمَقادیرُ وَ یا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسیرٌ یا مَنْ هُوَ عَلى ما یَشاَّءُ قَدیرٌ یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ یا فالِقَ الاِْصْباحِ یا باعِثَ الاْرْواحِ یاذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ یا راَّدَّ ما قَدْ فاتَ یا ناشِرَ الاْمْواتِ یا جامِعَ الشَّتاتِ یا رازِقَ مَنْ یَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ وَ یا فاعِلَ ما یَشاَّءُ کَیْفَ یَشاَّءُ وَ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا حَىُّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ یا اِلهى وَ سَیِّدى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ رَحِمْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَ آلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ
وَارْحَمْ ذُلىّ وَ فاقَتى وَ فَقْرى وَانْفِرادى وَ وَحْدَتى وَ خُضُوعى بَیْنَ یَدَیْکَ وَاعْتِمادى عَلَیْکَ وَ تَضَرُّعى اِلَیْکَ اَدْعُوکَ دُعاَّءَ الْخاضِع ِالذَّلیلِ الْخاشِعِ الْخاَّئِفِ الْمُشْفِقِ الْباَّئِسِ الْمَهینِ الْحَقیرِ الْجائِعِ الْفَقیرِ الْعاَّئِذِ الْمُسْتَجیرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ الْمُسْتَکینِ لِرَبِّهِ دُعاَّءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَ رَفَضَتْهُ اَحِبَتُّهُ وَ عَظُمَتْ فَجیعَتُهُ دُعاَّءَ حَرِقٍ حَزینٍ ضَعیفٍ مَهینٍ باَّئِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ مُسْتَجیرٍ اَللّهُمَّ وَ اَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ وَ اَنَّکَ ما تَشاَّءُ مِنْ اَمْرٍ یَکُونُ وَ اَنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ.
وَ اَسئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْحَرامِ وَالْبَلَدِ الْحَرامِ وَالرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَالْمَشاعِرِالْعِظامِ وَ بِحَقِّنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ یا مَنْ وَهَبَ لاِدَمَ شَیْثاً وَ لاِِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ وَ یا مَنْ رَدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقوُبَ وَ یا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلاَّءِ ضُرَّ اَیُّوبَ یا راَّدَّ مُوسى عَلى اُمِّهِ وَ زاَّئِدَ الْخِضْرِ فى عِلْمِهِ وَ یا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ سُلَیْمانَ وَ لِزَکَرِیّا یَحْیى وَ لِمَرْیَمَ عیسى یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ وَ یا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ مُوسى
اَسئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَغْفِرَ لِى ذُنُوبى کُلَّها وَ تُجیرَنى مِنْ عَذابِکَ وَ تُوجِبَ لى رِضْوانَکَ وَ اَمانَکَ وَ اِحْسانَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ جِنانَکَ وَ اَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّى کُلَّ حَلْقَةٍ بَیْنى وَ بَیْنَ مَنْ یُؤْذینى وَ تَفْتَحَ لى کُلَّ بابٍ وَ تُلَیِّنَ لى کُلَّ صَعْبٍ وَ تُسَهِّلَ لى کُلَّ عَسَیرٍ وَ تُخْرِسَ عَنّى کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ وَ تَکُفَّ عَنّى کُلَّ باغٍ وَ تَکْبِتَ عَنّى کُلَّ عَدُوٍّ لى وَ حاسِدٍ وَ تَمْنَعَ مِنّى کُلَّ ظالِمٍ وَ تَکْفِیَنى کُلَّ عاَّئِقٍ یَحُولُ بَیْنى وَ بَیْنَ حاجَتى وَ یُحاوِلُ اَنْ یُفَرِّقَ بَیْنى وَ بَیْنَ طاعَتِکَ وَ یُثَبِّطَنى عَنْ عِبادَتِکَ یا مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ الْمُتَمَرِّدینَ وَ قَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ وَ اَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرینَ وَ رَدَّ کَیْدَ الْمُتَسَلِّطین عَنِ الْمُسْتَضْعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلى ما تَشاَّءُ وَ تَسْهیلِکَ لِما تَشاَّءُ کَیْفَ تَشاَّءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضاَّءَ حاجَتى فیما تَشاَّءُ.
پس از نجوا نمودن این دعا، فرد به سجده رود و دو طرف صورت خود را بر روی زمین و خاک بگذارد و بگوید:
اَللّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ وَ بِکَ امَنْتُ فَارْحَمْ ذُلّى وَفاقَتى وَاجْتِهادى وَ تَضَرُّعى وَ مَسْکَنَتى وَ فَقْرى اِلَیْکَ یا رَبِّ .
توصیه شده است که در سجده اشک ریخته شود ولو به اندازه سر سوزنی که این علامت استجابت دعا می‌باشد.
ان شاء الله

احکام اعتکاف
سخن اول
یکى از سنت‏هاى حسنه و مستحبات اسلامى که پس ازپیروزى انقلاب اسلامى احیاء گردید، سنت مبارک اعتکاف است.این سنت،در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانى طرفداران و عاملانى داشته و در بلاد اسلامى به طور عموم و شهرهاى شیعه و مراکز حوزوى بطور خاص مورد توجه بوده است.
مساجد شهرهاى مقدس نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهد و قم و اصفهان و شیراز و بسیارى دیگر از شهرهاى شیعه،خاطره حضور پر نور نیایشگران و معتکفان‏«ایام البیض‏»ماه رجب و احیانا دهه آخر ماه رمضان را در سینه دارد.
این عبادت که قبل از پیروزى انقلاب اسلامى حالت فراگیر و عمومى نداشت،در چند ساله اخیر در میان جمع کثیرى از صالحان و نیکان و خواهران و برادران دینى از اقشار گوناگون اجتماعى به ویژه دانشجویان و طلاب،متداول گردیده است و مساجد بسیارى از شهرهاى ایران و جهان اسلام پذیراى مهمانان خدا در ایام البیض ماه پر برکت رجب است.
از آنجا که اشتغال انسان به کار و زندگى و مسؤولیت‏هاى اجتماعى،گاهى موجب غفلت مى‏شود،و توجه به کار،گاه از توجه به هدف باز مى‏دارد و سبب مى‏شود وظیفه بزرگ یاد خدا و توجه به خود سازى و مبدا و منتهاى هستى فراموش شود.
اعتکاف،آب حیات بخش در کویر غفلت‏هاست.
غفلت از«خود»و«خداى خود»،بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پیوستن به زندگى پست و حیوانى است.
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون(اعراف/179)
اعتکاف،بستر مناسب اندیشه و تفکر و خردورزى است.
اعتکاف،تلاشى است‏براى اینکه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمره‏گى‏ها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى‏«خویش‏»و«خداى خویش‏»باز گردند.
اعتکاف زمینه توبه و بازگشت است.بازگشت‏به قرآن و معنویت،بازگشت‏به دعا و استمداد از عالم غیب،بازگشت از«خودمدارى‏»به‏«خداگرایى‏»آنها که مسؤولیت‏هاى حساس‏تر و بزرگترى دارند،بیش از دیگران به اعتکاف و خودسازى نیاز دارند.
بى‏جهت نیست که شخص رسول الله صلى الله علیه و آله پس از هجرت،همه ساله دهه اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارک رمضان را به‏«اعتکاف‏»مى‏پردازد و به همه دست‏اندرکاران و کارگزاران و رجال سیاسى،اجتماعى درس معنویت گرایى و ذکر و نیاش و روزه و تلاوت قرآن مى‏دهد.
اعتکاف،توقفى ناآگاهانه در مسجد نیست.صرف درنگ و مکث و«حبس خویشتن‏»در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتکاف،لمیدن خوابیدن و چرت زدن و احیانا وقت گذرانى بیکاران و گردهمایى تفریحى-سیاحتى در مساجد بزرگ شهر نیست.
در اعتکاف کسانى که کار دارند و زیاد هم کار دارند،و غرق دنیاى اقتصاد و سیاست و هنر و مطبوعات و غیره هستند،باید از تولید و توزیع و طرح و برنامه‏هاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و نظامى و کار و زندگى فاصله بگیرند و به همآهنگى کار و تلاش و فعالیت‏ها،با رضاى خدا و وظیفه مکتبى بیاندیشند.تنظیم فکر و اندیشه و عمل،با معیارهاى الهى را تمرین کنند.
کار براى امت و تامین حوائج نیازمندان،تشییع پیکر شهیدان و مؤمنان،عیادت بیماران و هر کارى که در آن،خود مطرح نیست و انگیزه الهى دارد،با اعتکاف سازگار است و حتى در برخى احادیث قضاى حوایج مؤمنان از اعتکاف برتر شناخته شده است.
اعتکاف،دوره کوتاه مدت خود سازى است،که حداقل سه روز طول مى‏کشد و انسان را از حاکمیت غریزه‏ها،عادت‏ها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مى‏سازد.
اعتکاف،محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏به امت اسلامى است.
اعتکاف،برون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى‏گیرد.
اعتکاف،گریز از لذت گرایى و هر گونه التذاذ جنسى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دیناگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى،محاسبه نفس،توبه و نیایش،نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏«اعتکاف‏»است.
از آنجا که گرد آورى احکام و استفتائات مربوط به اعتکاف،کارى است که مؤمنان را در انجام این وظیفه الهى یارى مى‏دهد،ستاد هماهنگى اعتکاف شهر مقدس قم که از دیر باز از حافظان و مروجان این سنت‏حسنه اسلامى است.از برادر بزرگوار جناب حجت الاسلام محمد حسین فلاح‏زاده،در خواست کرد،احکام و مسائل این عبادت اسلامى را در ابعاد مختلف واجبات-محرمات،مبطلات و احیانا مکروهات و مباحات گرد آورى کنند،تا عاکفان خانه دوست فرمان الهى را بهتر بشناسند و با عمل به احکام دین،از فیض ثواب و ارزش معنوى مورد نظر از انجام اعتکاف،بهره‏مند شوند. در پایان از همه عاکفان حضرت دوست و مؤمنان معتکف در مساجد میهن اسلامى صمیمانه مى‏خواهیم،براى زلال شدن دریاى قلبها و صاف شدن آسمان اندیشه مسلمین و تحکیم دوستى بین یاران و دوستان انقلاب اسلامى و ظهور مصلح کل حضرت بقیت الله الاعظم علیه السلام دعا کنند و عزت و عظمت فرزندان امام خمینى قدس سره را همراه با سلامت و موفقیت رهبر بزرگوار انقلاب-حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى و مراجع عظیم الشان جهان تشیع از خداى بزرگ تمنا کنند.
مایه سپاس است اگر نظرات اصلاحى و تکمیلى خود را به نشانى-قم،صندوق پستى 316-37185 ستاد مرکزى اعتکاف بفرستید.
پیشگفتار
اسلام،فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد،اما اعتکاف را به عنوان فرصتى براى بازگشت‏به خویش و خداى خویش قرار داد،تا کسانى که از هیاهو و جنجالهاى زندگى مادى خسته مى‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند،و با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر به زندگى خود ادامه دهند،و خود را براى صحنه‏هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را در محضر پروردگار ببینند و از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.که با اندک تاملى در احکام و مسائل این برنامه زیباى عبادى پى به چنین حقایقى خواهیم برد.
از آنجا که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،سنت اعتکاف حیات دیگرى یافته و جمع زیادى از مشتاقان به ویژه جوانان بدان روى آورده‏اند و چون در سابق،کمتر مورد توجه بوده، احکام آن در اکثر رساله‏هاى توضیح المسائل یافت نمى‏شود،لذا بر آن شدیم که احکام اعتکاف را به مقدارى که مورد ابتلاء و نیاز است،با استفاده از منابع معتبر فقهى و استفتاءآت جدید،مطابق با فتاواى مراجع معظم تقلید آماده کنیم،که دفتر حاضر حاصل این تلاش است. امیدواریم راه گشاى بندگان خالص خداوند باشد و مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد.
یاد آورى:
آنچه در این نوشته به صورت مساله آورده شده بر اساس فتاواى بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت آیت الله العظمى امام خمینى قدس سره است که از ترجمه بحث اعتکاف کتاب‏«العروت الوثقى‏»با ملاحظه حواشى معظم له و کتاب‏«تحریر الوسیله‏»استفاده شده است.
فتاواى سایر مراجع معظم تقلید نیز با استفاده از تعلیقات آن بزرگواران بر کتاب‏«عروت‏»و استفتاءاتى که توسط معاونت فرهنگى مسجد مقدس جمکران و ستاد مرکزى اعتکاف قم در اختیار گذاشتند،آورده شده است.
آشنایى با اعتکاف
تعریف اعتکاف
1- اعتکاف،در لغت‏به معناى توقف در جایى است و در اصطلاح احکام،عبارت است از ماندن در مسجد به قصد عبادت خداوند،با شرایطى که خواهد آمد.
2- انسان مى‏تواند،در حال اعتکاف،بنشیند،بایستد،بخوابد،یا راه برود.
اقسام اعتکاف
3- اعتکاف بر دو قسم است،مستحب و واجب،که در اصل،یک عمل مستحبى است،ولى ممکن است‏به سببى واجب شود،که از جمله اسباب وجوب اعتکاف،این امور است:
نذر،عهد یا قسم،مثلا انسان نذر کند یا با خداى خود عهد کند یا قسم بخورد که اگر در فلان کار موفق شد،یا از فلان بیمارى شفا پیدا کرد چند روز در مسجد معتکف شود.(در بحثهاى آینده خواهد آمد که حداقل مدت اعتکاف سه روز است.)
شرط ضمن عقد،مثلا هنگام قرار داد اجاره منزل،صاحب خانه شرط مى‏کند که مستاجر هر سال پنج روز در مسجد معتکف شود و مستاجر نیز این شرط را مى‏پذیرد.
اجاره،مثلا شخصى اجیر مى‏شود که با دریافت مزد-یا بدون دریافت مزد-از طرف میت در مسجد معتکف شود.(مانند نماز استیجارى)
زمان اعتکاف
4- در طول سال در هر زمانى که انسان بتواند،حداقل سه روز در مسجد بماند و روزه بگیرد صحیح است (تفصیل این مساله در بحث مدت اعتکاف و روزه اعتکاف خواهد آمد.) ولى بهترین زمان براى اعتکاف ماه مبارک رمضان و در ماه رمضان،دهه آخر آن است.
5- س:آیا اعتکاف نذرى را مى‏توان در ماه رمضان انجام داد؟
آیت الله بهجت:مانعى ندارد.
آیت الله مکارم:مانعى ندارد،مگر اینکه نیت او غیر ماه رمضان باشد.
آیت الله صافى:اگر نذر مطلق یا مقید به ماه رمضان باشد اشکال ندارد.
6- س:افضل اوقات اعتکاف چه زمانى است؟آیا ایام البیض ماه رجب فضیلت‏خاصى براى اعتکاف دارد؟ (ایام البیض سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم.)
آیت الله مکارم:بهترین اوقات اعتکاف،ماه مبارک رمضان و از همه بهتر دهه آخر آن است.
آیت الله بهجت:افضل اوقات ماه رمضان است‏خصوصا در دهه آخر آن و ایام البیض رجب نیز تاکید شده است.
شرایط اعتکاف
7- در صحت اعتکاف،امورى شرط است که برخى از آنها مربوط به شخص معتکف و برخى مربوط به خود اعتکاف است که در اینجا به بیان آن شرایط،و احکام لازم آنها مى‏پردازیم.
شرایط معتکف:
1- عقل.(از دیوانه صحیح نیست)
2- ایمان (1) .(از غیر مؤمن صحیح نیست)
3- قصد قربت.(هر گونه ریا و خود نمایى،اعتکاف را باطل مى‏کند).
4- روزه دارى در ایام اعتکاف.
5- اجازه گرفتن از کسى که اجازه او لازم است.
شرایط اعتکاف:
1- از سه روز کمتر نباشد.(زمان)
2- در مسجد جامع باشد.(مکان)
3- ادامه ماندن در مسجد و خارج نشدن از آن.
نیت اعتکاف
8- اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربت‏باشد و هر گونه ریا و خود نمایى و قصد غیر الهى آن را باطل مى‏کند.
9- در نیت اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنى لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب است‏یا مستحب.
10- کسى که بخواهد در نیت اعتکاف،قصد وجه کند،در اعتکاف واجب نیت وجوب و در اعتکاف مستحب،نیت استحباب مى‏کند و واجب بودن اعتکاف در روز سوم ضررى ندارد،هر چند بهتر است که از روز سوم نیت وجوب کند.
11- از آغاز تا پایان اعتکاف،باید با نیت و قصد قربت‏باشد،بنابر این اگر به همین قصد،اعتکاف را شروع کند صحیح است،همچنین اگر به قصد اینکه فردا معتکف شود به مسجد برود و از اول وقت(طلوع فجر)در آنجا باشد صحیح است.
12- س:زمان نیت اعتکاف چه وقتى مى‏باشد؟و آیا اول شب مى‏شود نیت کرد؟
آیت الله تبریزى:زمان نیت اعتکاف،وقت‏شروع اعتکاف است که طلوع فجر مى‏باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعى ندارد.
13- س:آیا در اعتکاف نیازى به قصد نمودن عبادات دیگر هم هست؟
آیت الله صافى:احتیاط مستحب است.
آیت الله مکارم:قصد عبادت دیگرى در آن شرط نیست. آیت الله بهجت:ظاهرا معتبر است در اعتکاف منضم شدن قصد عبادت دیگرى که خارج از اوست.
14- س:آیا تجدید نیت در روز سوم اعتکاف مستحب لازم است؟
آیت الله صافى:بهتر است که تجدید نیت وجوب نماید.
آیت الله بهجت:تجدید نیت در روز سوم لازم نیست،گر چه احوط است.
آیت الله مکارم:تجدید نیت لازم نیست.
نیابت در اعتکاف
15- انسان مى‏تواند اعتکاف را براى خود یا براى دیگرى بجاى آورد.به قسم دوم،اعتکاف نیابتى گفته مى‏شود.
16- اعتکاف به نیابت میت‏بى‏اشکال است ولى به نیابت از انسان زنده،بنابر احتیاط به قصد رجاء،اشکال ندارد (2) .پس به طور خلاصه مى‏توان در این بخش اعتکاف را اینگونه تقسیم کرد:
اعتکاف:
1- براى خود
2- براى دیگران:
1- به نیابت از میت
2- به نیابت از زنده
یاد آورى:
گر چه روزه به نیابت از انسان زنده صحیح نیست ولى روزه گرفتن در اعتکاف مانند نماز براى طواف است که به تبع عمل دیگر لازم مى‏شود و همچنانکه طواف و نماز آن به نیابت زنده‏ها صحیح است اعتکاف و روزه آن نیز صحیح است.
17- اعتکاف به نیابت از دو یا چند نفر،صحیح نیست،ولى مى‏تواند اعتکاف را به نیت‏خود بجا آورد و ثواب آن را به دیگران اهدا کند،خواه یک نفر باشد یا چند نفر،زنده یا مرده.
18- س:آیا اعتکاف را به نیابت از کسى که مرده است و یا به نیابت از کسى که زنده است مى‏توان انجام داد؟
آیت الله تبریزى:به نیابت از میت مانعى ندارد ولى به نیابت از حى[زنده]اشکال دارد.
عدول از نیت اعتکاف
19- عدول از اعتکافى به اعتکافى دیگر جایز نیست،و فرقى نیست که هر دو واجب باشد،مثلا از اعتکاف استیجارى (که براى دیگرى با دریافت مزد انجام مى‏دهد) به نذرى،یا هر دو مستحب،مثلا از اعتکاف براى خود به اعتکاف نیابتى تبرعى (داوطلبانه و بدون دریافت مزد) یا یکى واجب و دیگرى مستحب،مثلا از ابتدا به نیت اعتکاف نذرى در مسجد مانده و در روز دوم نیت را از نذر به استحباب برگرداند.
20- عدول از نیابت‏شخصى به نیابت از شخص دیگر جایز نیست،مثلا دو روز به نیابت‏«على‏»معتکف بوده و روز سوم به نیابت از«حسن‏»اعتکاف کند.
21- اگر قصد داشته که اعتکاف را براى خودش انجام دهد،پس از شروع نمى‏تواند نیت را برگرداند،و به نیابت از دیگرى به اتمام برساند،همچنانکه عکس این نیز جایز نیست.
روزه اعتکاف
22- انسان،در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد،بنابر این،کسى که نمى‏تواند روزه بگیرد،مانند، مسافر،مریض و زن حایض یا نفساء و کسى که عمدا روزه نگیرد،اعتکافش صحیح نیست.
23- مسافر و مریض اگر معتکف شوند صحیح نیست ولى زن حایض یا نفساء نه تنها اعتکافش صحیح نیست‏بلکه به جهت توقف در مسجد گناه کار است.
24- اعتکاف در روز عید فطر و قربان یا دو روز قبل از عید به طورى که روز سوم آن عید باشد صحیح نیست.
25- لازم نیست که روزه،مخصوص به اعتکاف باشد،بلکه هر روزه‏اى باشد صحیح است،مثلا در ایام اعتکاف،روزه قضا یا نذرى یا استیجارى (3) بجا آورد.
26- اگر شخصى نذر کند که در ایام معینى معتکف شود (4) و در همان ایام روزه نذرى یا استیجارى بر عهده او باشد،مى‏تواند در همان اعتکاف،روزه نذرى یا اجاره‏اى خود را بجا آورد. ولى اگر نذر اعتکاف بدین گونه بوده است که روزه براى اعتکاف یا به خاطر اعتکاف باشد، کفایت از روزه نذرى یا اجاره‏اى نمى‏کند (5) .
27- انسان مى‏تواند نذر کند،در سفر روزه بگیرد و به نظر برخى مراجع معظم تقلید،حتى هنگام سفر هم مى‏تواند نذر کند که روزه بگیرد و در این صورت اعتکافش صحیح است.به یک استفتاء توجه کنید:
28- س:آیا در مسافرت مى‏شود روزه در سفر را نذر کند؟
آیات عظام خامنه‏اى،سیستانى،بهجت:مى‏تواند.
آیت الله مکارم:اشکال دارد ولى اگر نذر کرد،احتیاط آن است که به نذر خود عمل کند.
آیت الله فاضل:خیر.
29- س:آیا هر گونه روزه،و لو استیجارى و...براى اعتکاف کافى است؟
آیت الله فاضل:خیر،بلکه روزه اعتکاف باید به نیت کسى باشد،که اعتکاف به نیت او انجام مى‏گیرد،لذا کفایت روزه استیجارى و غیره براى کسى که در نیت‏خود اعتکاف نموده محل تامل و اشکال است.
آیت الله مکارم:کفایت روزه استیجارى براى اعتکاف مشکل است.
آیت الله بهجت:کافى است.
اجازه اعتکاف
30- این افراد بدون اجازه،نمى‏توانند معتکف شوند:
زن بدون اجازه شوهرش، (6) در صورتى که اعتکاف موجب از بین رفتن حق او باشد،بنابر احتیاط واجب (7) اجازه او لازم است.
فرزند بدون اجازه والدین، (8) در صورتى که اعتکاف او موجب اذیت و آزار آنان باشد و اگر موجب اذیت و آزار آنان باشد و اگر موجب اذیت و آزار آنها هم نباشد احتیاط مستحب (9) است اجازه بگیرد.
کسى که در استخدام دیگرى است،مانند برخى از کارگران و کارمندان،در صورتى که قرار داد اجاره به گونه‏اى است که منفعت اعتکاف را نیز در بر مى‏گیرد،یعنى اعتکاف با عمل به اجاره منافات دارد.
31- در اعتکاف،بلوغ شرط نیست،بنابر این اگر کودک ممیز معتکف شود،صحیح است.
مدت اعتکاف
32- مدت اعتکاف حداقل سه روز است و در کمتر از آن صحیح نیست ولى در زیاده حدى ندارد.ولى اگر پنج روز معتکف شود،روز ششم را نیز واجب است‏بماند،بلکه بنابر احتیاط واجب،هر گاه دو روز اضافه کرد،روز سومش هم باید بماند،پس اگر هشت روز معتکف شد،روز نهم هم واجب است.
33- این سه روز از طلوع فجر روز اول تا مغرب (10) روز سوم است،بنابر این اگر بعد از طلوع فجر،و لو با چند دقیقه تاخیر به مسجد برسد آن روز جزو اعتکاف به حساب نمى‏آید و چنانچه قبل از مغرب روز سوم،اعتکاف را قطع کند،افزون بر آنکه کار حرامى کرده،اعتکاف نیز باطل است.
34- سه روز اعتکاف با شبهاى آن است که حداقل سه روز و دو شب در وسط است،بنابر این نمى‏تواند شبها را از مسجد خارج شود،یا نذر کند که سه روز بدون شبها در مسجد معتکف شود.
35- اگر انسان نذر کند که دو روز معتکف شود نه بیشتر از آن،اینگونه نذر باطل است (11) ولى اگر مقید نکرده که بیشتر نباشد نذر صحیح است و واجب است که روز سوم را نیز بماند.
36- س:منظور از روز در اعتکاف چیست؟
آیات عظام تبریزى،بهجت،مکارم:منظور از روز طلوع فجر است تا غروب آفتاب چنانچه در احکام نماز ذکر شده است.
37- س:اگر کسى نذر کند،سه روز منفصل اعتکاف کند آیا نذرش منعقد مى‏شود؟نذر اعتکاف کمتر از سه روز چه؟
آیت الله بهجت:منعقد نمى‏شود.
آیت الله صافى:الف:منعقد نمى‏شود ب:اگر مقید به کمتر از سه روز باشد منعقد نمى‏شود.
38- س:آیا بیشتر از سه روز مى‏توان اعتکاف کرد به طورى که آن زیاده،قسمتى از یک روز یا قسمتى از یک شب باشد.
آیت الله تبریزى:مانعى ندارد.
39- س:کسى که پنج روز در اعتکاف بوده:آیا روز ششم بر او واجب است؟
آیت الله تبریزى:واجب است.

اعتکاف ؛ بزرگراه خودسازی
اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است. اگرچه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره‌ای از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد.
آیین مهدپرستی، پرستش و ستایش مهر یا میترا پیش از ظهور زرتشت به عنوان یک نیروی حاکم معنوی مورد توجه آریایی‌ها بوده است و مهرپرستان مراسم دینی خود را در غارهای تاریکی به نام مهرابه انجام می‌دادند. فردی که می‌خواست وارد جمع مهرپرستان شود ابتدا باید موافقت مرشد را جلب کند و سپس تعالیم خاصی را فرا گیرد. پیروان این آیین در محیطی دور از اجتماع با انجام فرایضی نظیر روزه و غسل به تطهیر درونی خویش می‌پرداختند.

دین زرتشت
در دین زرتشت سکونت در آتشکده و خلوت‌گزینی در کوه به عنوان محل نیایش و دنیاگریزی مورد توجه بوده است، زیرا یکی از راه‌های خداجویی و خدایابی اجتماع‌گریزی بوده است. همان‌گونه که زرتشت برای نیایش پروردگار و احراز مقام پیامبری مدتی در کوه سولان خلوت‌گزینی کرد. هم‌چنین ساسان، فرزند بهمن ترک دنیا و سلطنت کرده و برای انجام دادن عباداتش در کوه سکونت گزید.
خلوت‌گزینی در آیین بودا
در آیین بودایی خلوت‌گزینی شرط ضروری و ذاتی زندگی رهبانی است. راهبان بودایی اکثر اوقات خویش را در معابد با ذکر اوراد و ادعیه و انجام مراسم عبادی می‌گذرانند.
شریعت ابراهیم
خداوند در قرآن به پیامبر خود ابراهیم و پسرش اسماعیل دستور می‌دهد که خانه‌ی مرا پاک کنید برای طواف‌ کنندگان، معتکفان و نمازگزاران. با توجه به این ایه نتیجه می‌گیریم اعتکاف علمی بوده که در شریعت ابراهیم جزو مناسک و عبادات الهی محسوب می‌شده و مورد رضایت خداوند بوده است اما چگونگی مناسک آن مشخص نیست.
اجداد پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز که از پیروان دین ابراهیم به شمار می‌رفتند هر ساله مدتی را به اعتکاف در غارها و بیابان‌ها می‌پرداختند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز قبل از مبعوث شدن بر دین اجدادش بود و روزهایی از سال را در غار حرا به عبادت تامل و تفکر در عالم هستی می‌پرداخت. حضرت موسی (علیه السّلام) با آن که مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت یهود را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک کرد و برای خلوت‌گزینی با محبوب خویش به خلوتگاه خود در کوه طور شتافت. وی در پاسخ به پریش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها نمودی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمد تا از من راضی شوی. بیت‌المقدس از مکان‌هایی بود که همواره تعداد زیادی برای اعتکاف در آن گرد می‌آمدند و عده‌ای هم به سرپرستی و خدمت معتکفین مشغول می‌شدند که بزرگ این گروه زکریا بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی می‌کرد، حضرت مریم (س) بود.
شریعت مسیح
رهبانیت به معنای خلوت‌نشینی، گوشه‌گزینی، پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت یکی از رایج‌ترین آداب و مناسک آیین مسیحیت به شمار می‌رود که در ظاهر شباهت زیاد با اعتکاف دارد. قرآن کریم به وجود این عمل مسیحیان اشاره کرده و به طور ضمنی آن را تایید می‌کند: در قلب‌های کسانی که از مسیح پیروی می‌کنند رحمت و رهبانیت قرار دادیم. عملی که خود بدان دست زدند و ما آن را بر آنان واجب ننمودیم.
با توجه به معنای این ایه معلوم می‌شود که رهبانیت عبادتی است که پایه‌گذاری و جعل آن از سوی مسیحیان بوده و برای قرب بیشتر به خداوند بدان عمل می‌کردند. حال آن که اعتکاف یک عبادت شرعی در ادیان سابق بوده و با رهبانیت تفاوت دارد.


اعتکاف در اسلام
از زمان شکل‌گیری جامعه‌ی اسلامی و برپایی احکام الهی سنت اعتکاف همواره مورد توجه مسلمین قرار داشته و مسجدالحرام و مسجدالنبی از مهم‌ترین مکان‌های اعتکاف بوده و هست و همه ساله خیل عظیمی از مسلمین سراسر دنیا به این دو شهر مقدس آمده و خود را در دنیای بی‌کران رحمت الهی غوطه‌ور می‌کنند و از قصر آن مرواریدهای زیبای معرفت و رحمت استخراج می‌کنند.
نقبی در دریای اعتکاف
اعتکاف آب حیات‌بخش در کویر غفلت‌هاست. در اهمیت اعتکاف همین بس که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید: هر کس بر اساس اعتقاد و باور و شرایط لازم اعتکاف کند، تمام گناهان او آمرزیده می‌شود.
اعتکاف بستر مناسب اندیشه، تفکر و خردورزی و تلاشی است برای این که انسان‌های فرورفته در غرقاب روزمرگی‌ها از فضای پرالتهاب روزانه به سوی خویش و خدای خویش بازگردند، در واقع اعتکاف محو خودخواهی در امواج بلند خداگرایی است.
اعتکاف پشت پا زدن به تعلقات نفس است و انسان برای نیل به هدف بزرگ تزکیه و تهذیب نفس و سیر و سلوک معنوی باید اعتکاف را در محیطی خلوت و ملکوتی و به دور از هیاهوی زندگی انجام بدهد.
اشتغال انسان به کار و زندگی و مسئولیت‌های اجتماعی، گاهی موجب غفلت می‌شود و توجه به کار، گاه انسان را از توجه به هدف باز می‌دارد و سبب می‌شود وظیفه‌ی بزرگ یاد خدا و توجه به خودسازی و مبدأ و منتهای هستی فراموش شود، در این میان اعتکاف آب حیات‌بخش در کویر غفلت‌هاست.
غفلت از خود و خدای خود، بستر مرگ ارزش‌های انسانی و نقطه‌ی سقوط از پایگاه بلند خردورزی و عشق عرفانی و عامل پیوستن به زندگی پست و حیوانی است.
اعتکاف زمینه‌ی توبه و بازگشت است. بازگشت به قرآن و معنویت، بازگشت به دعا و استمداد از عالم غیب، بازگشت از خودمداری و خخداگرایی، شک نیست آن‌ها که مسئولیت‌های حساس‌تر و بزرگ‌تری دارند، بیش از دیگران به اعتکاف و خودسازی نیاز دارند.
بی‌جهت نیست که شخص رسول‌الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از هجرت، همه ساله دهه‌ی اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سال‌های آخر زندگی به طور منظم دهه‌ی سوم ماه مبارک رمضان را به اعتکاف می‌پرداخت و به همه‌ی دست‌اندرکاران و کارگزاران و رجال سیاسی و اجتماعی درس معنویت‌گرایی و ذکر و نیایش و روزه و تلاوت قرآن می‌داد. اعتکاف، توقفی ناآگاهانه در مسجد نیست، صرف درنگ و مکث و حبس خویشتن در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتکاف، لمیدن، خوابیدن و چرت زدن و احیاناً وقت‌گذرانی بیکاران و گردهم‌ایی تفریحی ـ سیاحتی در مساجد بزرگ شهر نیست. در اعتکاف کسانی که کار دارند و زیاد هم کار دارند و غرق دنیای اقتصاد، سیاست، هنر، مطبوعات و غیره هستند، باید از تولید، توزیع، طرح و برنامه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و کار و زندگی فاصله بگیرند و به هم‌آهنگی کار و تلاش و فعالیت‌ها با رضای خدا و وظیفه‌ی مکتبی بیندیشند و تنظیم فکر و اندیشه و عمل، با معیارهای الهی را تمرین کنند.
کار برای امت و تأمین حوائج نیازمندان، تشییع پیکر شهیدان و مؤمنان، عبادت بیماران و هر کاری که در آن خود مطرح نیست و انگیزه‌ی الهی دارد، با اعتکاف سازگار است و حتی در برخی احادیث قضای حوائج مؤمنان از اعتکاف برتر شناخته شده است.
اعتکاف، دوره‌ی کوتاه‌مدت خودسازی است، که حداقل سه روز طول می‌کشد و انسان را از حاکمیت غریزه‌ها، عادت‌ها و اشتغالات معمول زندگی آزاد می‌کند.
اعتکاف محو خودخواهی در امواج بلند خداگرایی و خدمت به امت اسلامی است. اعتکاف بیرون رفتن از خانه‌ی خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه‌ی حضرت حق است. عبادتی مستحبی و تقرب‌جویانه و داوطلبانه است که روزه‌ی روز سوم آن رنگ وجوب می‌گیرد. اعتکاف گریز از لذت‌گرایی و هر گونه التذاذ جنسی و مهار حس خودمحوری و برتری‌جویی و بازگشت از قبله‌ی دنیاگرایان به سمت و سوی قلب و قبله‌ی هستی است. خودسازی، محاسبه‌ی نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبی از دیگر برکات اعتکاف است. اسلام، فکر جدایی از زندگی دنیا و گوشه‌نشینی و کناره‌گیری از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را به عنوان فرصتی برای بازگشت به خویش و خدای خویش قرار داد تا کسانی که از هیاهو و جنجال‌های زندگی مادی خسته می‌شوند، بتوانند چند صباحی با خدای خود خلوتر کنند و جان و روح خود را با خالق هستی ارتباط دهند.
اعتکاف شرایطی را فراهم می‌کند تا انسان‌ها با توشه‌ی معنوی و اعتقادی راسخ و ایمان و امیدی بیشتر به زندگی خود ادامه داده خود را برای صحنه‌های خطر و جهان در راه خدا آماده سازند. همیشه با یاد خدا تلاش کنند، خود را در محضر پروردگار ببینند، از نافرمانی او بپرهیزند و به سوی سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.

بی‌نهایتی خدا
ای خدای من!
چقدر باید اکنون
سپاسگزار لحظه‌ی انس
با تو باشم
اما چه غفلتی سیاه بود ...
این ندای بیداری
از امام صدق بود:
هش‌دار! این تو نیستی که
خدا را به خانه‌ی دلت دعوت کرده‌ای
بلکه محبوب،
آری او صدا زده
و خود را بر تو عرضه کرده است
و من از سر عجز می‌نالم
آنگ اگر از در خانه‌ات برانی
پناه از که جویم
و اگر دست رد بر سینه‌ام گذاری
کدام ره پویم
پس آن‌چه مرا از تو جدا کرده است
این نفس بی‌ابد و زیاده‌خواه است
باز اهم اما تو مرا بر علیه او
تجهیز کن
که این کافر بدکیش
مسلمان شدنی نیست
می‌دانی
آن‌چه مرا همیشه به تو پیوند
می‌دهد
یاد اطاعت بی‌مقدارم نیست
که هیچ حرکتی بی‌عنایت تو
نبوده و نیست
پس باز می‌گوین گرچه
قبل از آن که بگویم
می‌دانی
اما چه می‌شود کرد
بهانه می‌جویم و باز هم می‌دانی
یاد گناهانم و قصورها
که بر شانه‌ام مانده است
از دورها
مرا به تو پیوند می‌دهد
چقدر جسارت!
اگر آن روز سقوط
کودکی مرا نظاره می‌کرد
از شرم، جغرافیای گناه را
ترک می‌کردم
اما آزرمی از تو نداشتم
چقدر کم و کوچکم من
و تو آ‌ن‌قدر خوبی و رازپوش
که نه تنها در چشم‌ها نشاندی‌ام
بلکه یاد خوبی‌های نداشته‌ام را
بر زبان‌ها راندی
و من نمی‌توانم بگویم
از خجالت آب باشم
می‌خواهم آب باشم
و بر خاک سجده بلغزم
راستی آن‌ها که تو را برای تو
خواسته‌اند
چقدر بزرگند و متعالی
من که هنوز
حتی در ترس جهنم و شوق بهشت
مانده‌ام
در هر حال با همه‌ی آشفتگی‌ها و
درماندگی‌ها
حرف آن مسافر خوش‌سلیقه را
با تو می‌گویم
مردی که برف سفید تجربه بر
سرش نشسته بود
او می‌گفت:
من بد کرده‌ام
من اشتباه کرده‌ام
اما عقوبت مرا
این قرار نده که
خودت را از من بگیری!
که این جاده‌ی سیاه
به ناکجاست
پس با یاد سبز تو
تمام می‌کنم
که تمامی نداری
که بی‌نهایتی
ای خدا!

اعتکاف ؛ لحظه‌‏ای عاشقی
(قطعات ادبی و زیبا درباره مراسم معنوی اعتکاف و ایام البیض)
بهار در ثانیه‏های عشق
نویسنده: امیر مرزبان
پروانه‏ها بال می‏گیرند و به سوی باغی پرواز می‏کنند که جز خُلود و خلسه و جذبه، عطری از آن بیرون نمی‏تراود.
شور چرخی عاشقانه فرا می‏گیرد مرا، آن‏گاه که در پرتو زُلال تو غرق می‏شوم.
آن‏گاه، بالی فرا دست ملکوت برایم هویدا می‏شود و من پر می‏گیرم از تو به تو و از خود به خود.
چه قدر آدم‏های مثل من این‏جا زیادند!
چه قدر بوی واژه‏های نور را می‏توان حس کرد! چه قدر خورشید در حال آغازند؛ آغاز بهار در ثانیه‏های عشق.
و عشق یعنی جدایی از دنیا.
و عشق یعنی جدایی از همه چیز جز دوست.
حالا نشسته‏ام و کنار این همه خلسه و خاطره، برای تو می‏خوانم نماز عاشقانه‏ای که به احترامش، فرشته‏ها تبرکم می‏کنند.
من معتکف هزار ساله عشقم.
من مخلوط ملکوتم و مجذوب جاذبه نور.
من خلاصه خلسه‏های زمینم.
چه قدر زیباست که همه دنیا را زیر پاهایت نگاه کنی!
چه قدر زیباست که چند روز جز نور نفس نکشی، جز نور نگویی، جز نور نشنوی، جز نور نبینی، جز نور... نور... نور و نور یعنی شاعرانه‏ترین تجلی خداوند بر زمین
و نور یعنی خاطره سه روز با ابدیت نماز خواندن.
این سه روز، آفرینش، کنار تسبیح من و تو آرام می‏نشیند و لب می‏گیرد به ذکری مقدس.
این سه روز، کبوترهای پشت بام و گلدسته‏های مسجد هم ساکتند و نماز می‏خوانند، با چشم‏های خیس
این سه روز، خدا خودش را روی زمین تکثیر خواهد کرد.
شوری در زمین افتاده و تو با عشق، به خلوت ابدی واژه‏ها می‏رسی؛ به ساکت‏ترین گوشه شبستان نور، به منتهای سادگی.
صبحی تازه خواهد آمد و درخت‏ها، مزه آرامش می‏گیرند.
این‏جا بوی عطر تو، بوی عطرهای زمینی که از آنها بُریده‏ای نیست؛ این‏جا بوی مُشک می‏آید، بوی گُلاب ملکوتی، بوی محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله .
این‏جا لباس تو عوض نمی‏شود؛ زیرا آیه‏های نور، بر نخ نخ تو تکثیر و تلاوت می‏شوند.
این‏جا آن قدر بی‏خودی، که نه خود می‏بینی و نه دیگری.
شاید این اولین ساعت تولد تو باشد! شاید این اولین راز و نیاز عاشقانه توست!
شاید این اولین نماز توست؛ پیمان ببند!
این‏جا بهانه خوبی برای پُل زدن دست‏های تو با اشراق، آماده شده، پیمان ببند! این سه روز، درهایش را به روی تو و زمین گشوده است، پیمان ببند!
قدم‏هایی آشنا، صحن مسجد جامع.
مسجد شهر، این روزها، حال و هوای خاصی دارد، عطر صلوات و نیایش، عجیب فضای شهر را پر کرده است.
فرشتگان مقرب و مقدس بر گرد زمین پرواز می‏کنند.
خاک نشینان عاشق آسمان، قرار است سه روز روزه بگیرند و در گوشه‏ای عزلت نشین باشند. این روزها باید خانه تکانی کرد، باید خانه روح را منزه کرد و آئینه جان را جلا داد!
این روزها باید چراغ رابطه را روشن کرد.
باید صلای عاشقانه ملکوت را لبیک گفت
باید گل‏های همیشه بهارِ مسجد را درک کرد.
باید در حریم حرم، اسرار محرمانه را شنید.
باید این روزها از خود برید، باید به خدا رسید!
روزهای اعتکاف، روزهای تجدید عهد، فرا رسیده است.
دوباره لطف الهی، ما را به خوان پر کرمش میهمان کرده است و حال، بضاعت اندک و این سفره گسترده پروردگار...
ایام البیض است
ما هرکدام، در گوشه‏ای از مسجد نشسته‏ایم و کبوترانه، دانه‏های معرفت می‏چینیم، سه روز در مسجد می‏مانیم و به خویشتن خویش می‏اندیشیم و به ذات اقدس الهی. «مولای یا مولای، انت الرحمن و انا المرحوم و هل یرحم المرحوم الا الرحمن؟
مولای یا مولای، انت الدلیل و انا المتحیّر و هل یرحم المتحیر الا الدلیل؟
مولای یا مولای، انت الغفور و انا المذنب و هل یرحم المذنب الا الغفور ... ؟!
و این چنین، روزهای بارقه و نور، با اعمال امّ داوود به پایان می‏رسد و ما دوباره به هیاهوی شهر باز می‏گردیم.
دست‏های رو به آسمان
در گوشه‏ای که تنها صداست که می‏ماند، با کلماتی به اشک نشسته و جاری و آهی که پیغام آینه‏دلان را به آسمان می‏برد:
«یا رب از عرفان مرا پیمانه‏ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
هر سر موی حواس من به راهی می‏رود این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده»
در گوشه‏ای، دست‏هایی رو به آسمان که حالا رنگ خدا گرفته‏اند و کاسه گدایی چشمانی که فقط با دیدار یار پر می‏شود؛ سخن از لحظه‏ای عاشقی است.
در اعتکافی که بوی خدا می‏دهد.
حالا دیگر گوشه گوشه مسجد تو را می‏شناسند و زمزمه‏های یا رب یا رب تو را از بر کرده‏اند.
اکنون دیگر ذره ذره وجودت خودشان را برای نیایشی بنده‏وار، آماده می‏کنند.
اکنون می‏آیی تا به اعتکاف بنشینی، تا تنت همچنان بوی عطر خدا را بدهد.
چه زیباست فریاد گوشه نشینانی که پیوسته تنها پروردگار خود را می‏خوانند، تا در جاری لطفش حتی برای لحظه‏ای آرام گیرند.
و حالا لذت لحظات گوشه نشینی را در عمق جانت جای می‏دهی؛ آن چنان که خیال گام نهادن دوباره در سیلاب دنیا پریشانت می‏کند.
حالا دلت رمیده و تو می‏دانی که گوهر از گوشه نشینی است که چنین پر بهاست؛ پس وجودت گوهری می‏شود تا در صدف تنهایی، به روزهای درخشندگی بیندیشی؛ آن‏گاه، می‏دانی که تنهایی رازی است که با هیچ کس نمی‏توان گفت و با دل سخن گفتن لذتی دارد که هر کس را شایسته دریافتنش نیست.
حالا می‏دانی که تو را به این گوشه فرا خوانده‏اند تا در دارالامان گوشه تنهایی، در شبستان حیرت، اعتکاف نشین درگاه پروردگار باشی.
این گوشه، خلوتی است که جز با بال دل نمی‏توان در آن جای گرفت. سلام بر گوشه نشینان تنهای حرم پروردگار!
سفر به سوی تو
می‏خواهم روها شوم؛ از قید و بندها، از قفس‏ها و زنجیرها.
باید پرندگی ام را به بی‏کران پرواز بکشانم روحم در این کالبد خاکی، فرسوده شده است.
روحم احساس پژمردگی می‏کند.
من فرصتی سبز می‏خواهم برای جوانه زدن، برای ریشه زدن، برای شکوفه زدن.
ساقه‏های احساسم، هوای نور کرده‏اند. این روزها و شب‏ها، مرا از من گرفته‏اند، زندگی را از یاد من برده‏اند.
این ساعت‏های تکراری، دقیقه‏های تکراری، لحظه‏های تکراری، از من، انسانی آهنی ساخته‏اند؛ انسانی زنگار گرفته از فرصت‏های طلایی از دست رفته
زنگار گرفته از پروازهای ناتمام
زنگار گرفته از انسانیّت به تاراج رفته
زنگار گرفته از پیله‏های فراموشی.
باید رها شوم
باید پیله روزمرگی‏هایم را پاره کنم.
باید پروانگی ام را به تجربه بنشینم.
باید دوباره زاده شوم.
«دارند پیله‏های دلم درد می‏کشند
باید دوباره زاده شوم عاری از گناه»
خداوند مرا صدا کرد
خداوند، آغوش مهربانی‏اش را به رویم گشوده
خداوند به ـ مَن ـ آسمانی ام فرصتی دوباره بخشیده
رها می‏کنم دلبستگی‏ها را.
رها می‏کنم آرزوهای کوچک و بزرگ را.
رها می‏کنم خودم را و بی‏خود از خود، قدم در جادّه عشق خواهم گذاشت.
توشه‏ای ندارم، جز گناه؛ جز توبه و اشک و پشیمانی.
سه روز باید سفر کنم.
خداوند، در انتظار من است.
سه روز تمام، جدای از خود به خدا خواهم پیوست، قطره‏ای دور افتاده از دریایم که اصالت خویش می‏جویم.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
خدایا! اینک من در خانه تو سر بر آستان رحمت تو نهاده‏ام.
منم که با دست‏های خالی، به امید کرامتی از تو گام سفر برداشته‏ام.
حالا دیگر آن قدر به من نزدیکی که تو را حس می‏کنم.
تا که جاری می‏شوی، در ذهن دستم سبز و گرم
می‏شود تبخیر پاییز از سر انگشتان من
سه روز هجرت از خودم.
سه روز رجعت به تو.
سه روز پشیمانی از گذشته و امیدوار به آینده.
سه روز مرگ منیّت‏ها و عروج به آدمیّت
سه روز تو، سه روز من و تو.
معتکف می‏شوم؛ به درگاه مهربانی‏ات، در آغوش رحمت و بی‏کرانگی‏ات.
گذشته سراسر سیاهم را می‏گریم
سر به شانه‏های تو به می‏گذارم و رو سیاهی چشمانم را ضجّه می‏زنم، تا فردا نسوزند.
دست‏های آلوده‏ام را به درگاه تو بلند کرده‏ام تا به باران اجابتت تطهیرش نمایی.
سه روز سوختن، ویران شدن و از خاکستر پشیمانی، انسانی دوباره متولّد شدن.
سه روز اعتکاف... خود را گم کردن و تو را یافتن.
امروز شاید اول خلقت است و تو مرا از نو خلق می‏کنی... که:
فرشته‏ها به پای من دوباره سجده می‏کنند
که آدمی در این میانه، با کمال می‏شود

سواحل شنی شب
مدت‏هاست به دنبال خلوتی با دلم می‏گردم.
چون تک نارونی در جنگلی انبوه، تنهایم و بغضی غریب، گلویم را می‏فشارد.
من از هیاهوی درختان می‏گریزم.
من از فراسوی رنگ‏ها می‏آیم؛ از رنگ زرد و قرمز و نارنجی، مثل برگ‏های پاییزی
من از ماورای صدا می‏آیم؛ صداهای مبهم و تیره، صداهای شفاف، صداهای شیشه‏ای. تصویر شب، همچنان در برابرم تکرار می‏شود و من به سمت خانقاه ستارگان می‏دوم و ستارگان، جفت جفت در پی هم می‏روند.
من به سمت معبد خورشید می‏دوم.
من از الهه‏های مشرقیِ کهن حرف می‏زنم؛ آخر، من از طراوت صبح‏های صوفی سرشارم.
من از نگاه درویشانه آسمان چکیده‏ام؛ درست شبیه شبنم یا شبیه قطره اشکی؛ این قصه من است.
این داستان جدایی نی است از نسیان این غربت ازلی، میراث آفتابی انسان است تا به فصل ابد. همین دیروز بود که در پیله کرم ابریشم جا مانده بودم و همین فرداست که بال و پرِ پروانگی ام خواهد ریخت.
این روزها غربت عجیبی با من است.
من در سواحل شنیِ شب غلت می‏خورم و موج‏ها در من غوطه‏ور می‏شوند. آرامشِ سرزمینی سکوت، مرا به خود می‏آورد، سجاده‏ام رویِ آبی دریا پهن می‏شود
از رشته‏های صدف، تسبیح درست می‏کنم.
من در اتاقِ دِنج دلم معتکف می‏شوم و همراه با گل و گندم و گنجشک و نسیم، ذکر می‏گویم:
«الله اکبر؛ سبحان الله؛ الحمدالله؛ یا ذاالجلال و الاکرام!
برگرفته از : اشارات :: شهریور 1383، شماره 64

اعتکاف و ارزش معنوی آن
انسان موجودی است‏ سالک و پویا به سوی معبود حقیقی خویش و از هر راهی که برود و هر مسیری را که در زندگی انتخاب کند، سرانجام به لقای معبود خویش می‏رسد:
«یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه; (1) ای انسان! تو با تلاش و رنج‏به سوی پروردگارت می‏روی و او را ملاقات خواهی کرد.»
با توجه به این آیه اگر انسان راه ایمان، خودسازی و تهذیب نفس را بپوید جمال و مهر خداوند را ملاقات می‏کند، اما اگر راه کفر و آلودگی را در پیش گیرد، جلال و قهر او را. بنابراین اگر مقصد و غایت‏سلوکش لقای محبت و مهر خدا باشد، باید راه تهذیب نفس و عبادت حقیقی را در پیش گیرد و از هوای نفس بگریزد و در طریقت انس با معبود گاهی به گوشه‏ای خلوت پناه ببرد و دور از همه عنوان‏ها و تعلقات مادی، لختی بر حال زار خویش بگرید و با سوز دل و اشک چشم، کدورت و زنگار را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت اندیشه کند.
ادیان الهی با توجه به همین نیاز روحی، با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت‏های اجتماعی فرا می‏خوانند، فرصت هایی را نیز برای خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده‏اند، یکی از این فرصت‏ها «اعتکاف‏» است.
اعتکاف در لغت‏به معنی اقامت کردن و ماندن در جایی و ملازم بودن با چیزی است، ولی در شرع اسلام، اقامت در مکانی مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است.
اعتکاف; فرصت‏بسیار مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم‏های مادی غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش‏های معنوی از علایق مادی دست‏بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریای بیکران انس و مهر خداوند که همه‏اش مغفرت و رحمت است، متصل شود.
در اعتکاف می‏توان خانه دل را از اغیار تهی کرد و نور محبت‏خدا را در آن جلوه گر ساخت; می‏توان خود را وقف عبادت کرد و لذت میهمانی را بر سر سفره احسان و لطف الهی چشید; می‏توان زمام دل و جان را به دست‏خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند کشید; (2) می‏توان به خویشتن پرداخت و معایب و کاستی‏های خود را شناخت و در جست و جوی معالجه بود; می‏توان نامه عمل را مرور کرد و به فکر تدارک و جبران فرصت‏های از دست رفته بود; می‏توان به مرگ اندیشید و خود را برای حضور در پیشگاه خدای «ارحم الراحمین‏» آماده کرد.
آری! اعتکاف; فصلی است‏برای گریستن، برای ریزش باران رحمت، برای شستن آلودگی‏های گناه، برای تطهیر صحیفه اعمال، برای نورانی ساختن دل و صفا بخشیدن به روح.
پیشینه اعتکاف
اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست‏ بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگرچه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره‏ای از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد.
درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهی در اختیار ما نیست. مرحوم علامه مجلسی در «بحارالانوار» به نقل از طبرسی آورده است که: «حضرت سلیمان (علیه السّلام) در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه وکمتر و بیشتر اعتکاف می‏کرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم می‏شد و او در همان جا به عبادت می‏پرداخت.» (3)
برخی از آیات قرآن دال بر این است که اعتکاف در ادیان الهی گذشته وجود داشته است. خداوند متعال می‏فرماید:
«... و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین والرکع السجود; (4) به حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیه السّلام) سفارش نمودیم تا خانه‏ام را برای طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند.»
از این آیه استفاده می‏شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیه السّلام) عبادتی به نام اعتکاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف می‏شده‏اند.
حضرت مریم (سلام الله علیها) آن گاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند.
به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی آرام‏تر و یا از نظر تابش آفتاب پاک‏تر و مناسب‏تر بود برگزید. (5)
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان می‏نویسد: هدف حضرت مریم (س) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است. (6)
برخی از روایات اهل سنت هم نشان می‏دهد که در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج‏بوده است. (7)
علامه حلی در کتاب «تذکرة الفقهاء» به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است. (8)
از زمانی که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اعتکاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامی در میان مسلمانان رواج پیدا کرد.
در حال حاضر مراسم اعتکاف در دهه پایانی ماه مبارک رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عربستان (مکه) با شکوه خاصی برگزار می‏شود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، که بخش قابل توجهی از آنان را جوانان تشکیل می‏دهند، از سراسر جهان به سوی مسجدالحرام می‏شتابند و در کنار خانه خدا معتکف می‏شوند و حتی بسیاری از زائران خانه خدا به منظور دست‏یابی به فضیلت اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پربرکت را برای انجام عمره مفرده برمی‏گزینند.
شبیه این مراسم در مسجدالنبی و در کنار مرقد مطهر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برگزار می‏شود. مسجد کوفه در عراق نیز سال‏های متمادی، محل برپایی مراسم اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (علیه السّلام) در این مسجد مقدس معتکف می‏شده‏اند و بسیاری از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شرکت می‏کرده‏اند.
اعتکاف در کشور ایران تاریخچه‏ای پرفراز و نشیب دارد در هر عصری که عالمان برجسته دینی به اعتکاف اهتمام ورزیده‏اند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروی کرده و به اعتکاف بها داده‏اند.
در عصر صفوی، در سایه تلاش‏های دو عالم بزرگ آن زمان مرحوم شیخ بهایی (1030- 952 ه.ق) و شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی (متوفای 1032 یا 1034 ه.ق)، اعتکاف در شهرهای ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصی یافته است.
خوشبختانه اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان مراسم اعتکاف در روزهای 13، 14 و 15 ماه رجب (ایام البیض) برگزار می‏شود. این سنت‏حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانی میرزا مهدی بروجردی صورت گرفت و رفته رفته در شهرهای دیگر رواج یافت.
ارزش معنوی اعتکاف
انقطاع از مادیات و امور دنیوی و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایی و بدون اعتکاف نیز دارای ارزشی والا و اهمیتی فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادی را با چنین مضمونی می‏توان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاکید قرار گرفته است.
در بنیاد اولین خانه توحید (کعبه) به دست دو پیامبر الهی، حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیه السّلام) سخن از عهد و پیمانی به میان می‏آید که از جانب خداوند، جهت تطهیر «بیت الله‏» برای طواف کنندگان، معتکفین و نمازگزاران از آنان گرفته شده است. مطالعه در تعالیم ادیان الهی نشان می‏دهد که همواره شیوه‏هایی از درون‏گرایی و دوری از جمع در ادیان آسمانی وجود داشته است.
اعتکاف در قرآن
از کلام وحی استفاده می‏شود که در میان بنی اسرائیل نوعی روزه همراه با سکوت «صمت‏» رایج‏بوده است. (9) حضرت موسی (علیه السّلام) با آن که مسئولیت‏سنگین رهبری و هدایت امت را بر دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را رها کرد و برای خلوت کردن با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:
«... و عجلت الیک رب لترضی; (10) پروردگارا به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی.
قرآن مجید در جایی دیگر از «رهبانیت‏» و گوشه‏گیری پیروان حضرت عیسی (علیه السّلام) سخن به میان آورده، می‏فرماید:
«... و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها...; (11) و رهبانیتی را که خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودی خداوند را کسب کنند. پس حق آن را چنان که باید مراعات نکردند.»
مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائی (ره) فرموده است: «لحن آیه شریفه نشان می‏دهد که خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسی (علیه السّلام) مقرر ننموده، ولی آن را مورد تایید قرار داده است.» (12) هر چند آنان به دلیل این که در رهبانیت زیاده روی نمودند و حد و مرز آن را مراعات نکردند، مورد نکوهش خداوند قرار گرفتند.
اسلام با پیش بینی عبادتی به نام «اعتکاف‏» که در واقع نوعی خلوت و درون گرایی است، برای ساختن انسان‏ها و جلوگیری از فت‏خدافراموشی و خودفراموشی چاره اندیشی نموده است. این‏ها همه نشان می‏دهد با آن که روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه هایی که او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.
راز این امر روشن است; معمولا حضور پیوسته و دائمی در عرصه اجتماع و کار و تلاش عملی، رفته رفته روحیه عمل گرایی را در انسان تقویت می‏کند.
پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهی می‏کند تا آن جا که به چیزی جز
عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل گرا و عمل زده حتی گاه فرصت نمی‏یابد نتایج کارها و تلاش‏های خود را هم به درستی ارزیابی کند. لذا اعتکاف زمینه مناسبی است تا انسان به کاوش درباره انگیزه‏ها و روحیات خویش بپردازد و برای رفع نقصان و تکامل آن بکوشد. بنابراین اعتکاف با ویژگی هایی که اسلام برای آن در نظر گرفته، پاسخی است‏به این نیاز روحی و فرصتی است مغتنم برای رو آوردن به خود و خدا.
اعتکاف در احادیث
میزان توجه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به برپایی اعتکاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویی عظیم وبزرگ ستوده است.
«و انک لعلی خلق عظیم; (13) و در حقیقت تو به اخلاق نیکو و عظیم آراسته هستی.»
با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت‏بزرگ اجتماعی که بر دوش داشت، خود را از اعتکاف بی نیاز نمی‏دانست.
چنان که در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «کان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اذا کان العشر الاواخر اعتکف فی المسجد و ضربت له قبة من شعر و شمر المیزر و طوی فراشه; (14) رسول خدا در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف می‏شدند و برای آن حضرت خیمه‏ای که از مو بافته شده بود، در مسجد برپا می‏شد. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای اعتکاف آماده می‏شدند و بستر خویش را جمع می‏کردند. »
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «کانت‏بدر فی شهر رمضان و لم یعتکف رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فلما ان کان من قابل اعتکف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته; (15) جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتکاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده یک دهه را به عنوان همان سال اعتکاف نمودند و یک دهه را نیز به عنوان قضای سال قبل.»
رسول خدا افزون بر اهتمام عملی نسبت‏به اعتکاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق می‏نمودند. در حدیثی از آن حضرت آمده است: «اعتکاف عشر فی شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین; (16) یک دهه اعتکاف در ماه رمضان هم چون دو حج و دو عمره است.»
گرچه این حدیث ناظر به اعتکاف به مدت ده روز و در ماه مبارک رمضان است، ولی اعتکاف در کمتر از این مدت (به شرط آن که سه روز کم‏تر نباشد) در غیر ماه مبارک رمضان مخصوصا «ایام البیض‏» به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.
زمان اعتکاف
اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت‏خاص نیست، تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازی انسان برای درک لیلة القدر و بهره برداری از فیض این شب گران قدر، بی‏ارتباط نیست. در کشور ما اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتکاف در دهه پایانی ماه رمضان رواج دارد. و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:
اول آن که ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده می‏شود که اعتکاف در ماه‏های حرام، نسبت‏به دیگر ماه‏ها از ضیلت‏بیشتری برخوردار است.
ثانیا: روزه در ماه رجب دارای فضیلتی خاص است، زیرا ماه رجب ماه بزرگی است که مردم حتی در جاهلیت نیز حرمت آن را پاس می‏داشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود. (17) ظاهرا چنین رفتار و باوری نسبت‏به ماه رجب از دیگر ادیان الهی در میان مردم به جای مانده بود.
مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی) گفته است: سوگند به خدا چشمانم تاکنون کسی را که از نظر وارستگی، فضیلت و عبادت و پرهیزگاری برتر از امام صادق (علیه السّلام) باشد، ندیده است. من به حضور ایشان می‏آمدم و او مرا مورد توجه قرار می‏داد و احترام می‏نمود. روزی به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! پاداش کسی که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برایم روایت کرد که هر کس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده می‏شود. (18)
بر پایه حدیثی دیگر از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله می‏اندازد. پروردگار مهربان به کسی که سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب می‏کند که حق تو بر من واجب شد و دوستی و ولایتم برایت‏حتمی شد. ای فرشتگان! در حضور شما شهادت می‏دهم که گناهان بنده‏ام را آمرزیده‏ام. (19)
علاوه بر روایاتی که به طور عام نسبت‏به فضیلت روزه ماه رجب تاکید می‏نماید، درباره روزه گرفتن در روزهای 13، 14 و 15 و انجام عمل «ام داود» نیز تاکید شده است.


مکان اعتکاف
اعتکاف از نظر مکان محدودیت‏خاص دارد. نظریه معروف آن است که اعتکاف تنها در یکی از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره)
جایز است. امام رضا (علیه السّلام) فرموده‏اند: «اعتکاف لیلة فی مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجة و عمرة; (20) یک شب اعتکاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یک حج و یک عمره است.»
ولی گروهی از فقها اعتکاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانسته‏اند. (21)
البته در مورد مسجد جامع نیز برخی برآنند که بایستی به قصد رجاء و به امید این که شاید مطلوب درگاه الهی باشد، اعتکاف نمود. (22) اعتکاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندکی از فقیهان شیعه جایز است. (23) مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه مسجدی است که معمولا مردم بیشتری در آن جا گرد می‏آیند; (24) به عبارت دیگر، مسجدی که اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد. (25)
شیخ لطف الله میسی اصفهانی در کتاب «رساله اعتکافیه‏» به نقل احادیثی در باب اعتکاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدی را در جواز اقامه اعتکاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیای دهه آخر ماه رمضان ذکر می‏کند.
روشن است که در محل اعتکاف اختلافی در میان فقهای شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشی از این روایت است که اعتکاف در مسجدی جایز است که امام عدل، جماعتی در آن برگزار کرده باشد. برخی از فقها صرفا همین چند مسجد (کوفه، بصره، مدینه و مکه) را برای اعتکاف جایز شمرده‏اند و برخی دیگر مساجد دیگر را نیز برای اعتکاف مجاز شمرده‏اند.
از این دسته دوم، گروهی تنها مساجد جامع را معین کرده و برخی همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده که در تمامی مساجد جامع و حتی جماعت اعتکاف جایز است، ولی درباره روایتی که «امام عدل‏» را مطرح کرده چنین اظهار می‏کند که مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاکید دارد که اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است که وجه عدل نمی‏توانسته ارتباطی با امام معصوم برای اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.
وی با اشاره به آراء برخی از فقهای متقدم در این که تنها در مساجد اربعه اعتکاف رواست، اسامی جمعی از علمای عصر خود را که اغلب علمای جبل عامل هستند، ذکر کرده و رای آنان را چنین دانسته که در هر مسجد جامعی اعتکاف جایز است. از جمله آنان مرحوم شیخ بهایی است که در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ علی بن عبدالعالی میسی، جد نویسنده، و نیز شهید ثانی و بسیاری دیگر. (26)
در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که با توجه به آثار سازنده اعتکاف آیا بهتر نیست اعتکاف در هر مسجدی را جایز بدانیم تا همگان به آسانی بتوانند از این عبادت بهره‏مند شوند؟
در پاسخ باید گفت: عبادت‏های دینی کاملا توقیفی هستند; بدین معنا که شرایط و احکام آن را باید از متون اسلامی و دستورهای شرعی اخذ کرد. هرگاه از ادله معتبر استفاده شود که محل اعتکاف، مسجد جامع است، نمی‏توان از روی ذوق و سلیقه شخصی در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.
اساسا برخی عبادت‏ها از نظر مکان، دارای محدودیت‏خاصی هستند.
مراسم و اعمال حج‏باید در مکان‏های معینی انجام شود. از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محل‏های مقرر بی‏معناست.
در مورد اعتکاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت‏شود که جایگاه آن مسجد جامع است، می‏فهمیم که شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مکانی معین از ما خواسته است. البته در تشریع این حکم حتما مصالحی مورد نظر بوده است که شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست‏یابد. شاید اسلام با منحصر نمودن اعتکاف در مسجد جامع بخواهد نوعی کنترل بر کمیت و کیفیت آن وجود داشته باشد و در کنار این عبادت، ارزش‏های دیگری مانند وحدت و همراهی و هم دلی نیز مطرح شود. (27)
انسان معتکفی که به آداب اعتکاف پایبند است در هر موردی از نماز خواندن، دعا کردن، تفکر کردن، شب زنده داری و گریستن به گنجینه هایی از رحمت‏خاص خدا دست می‏یابد که گرانبهاترین سرمایه زندگانی و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.
هم چنین گاهی خداوند به خاطر تادیب انسان‏ها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت‏به ستم کاری‏ها و معاصی روز افزون شان، اراده نزول عذاب می‏کند و بلایی چون خشک سالی یا زلزله یا بیماری عمومی و مانند آن را تقدیر می‏نماید، ولی عمل صالح گروهی از آنان باعث دفع بلا گشته و به گونه‏ای که خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهی جلوگیری می‏کنند: «... و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون; (28) و خداوند آنان را عذاب نمی‏کند تا زمانی که استغفار می‏کنند.»
اعتکاف خالصانه جمع کثیری از مردم جامعه ما، می‏تواند چنین نقشی را در اجتماع اسلامی داشته باشد; یعنی زمانی که قدرناشناسی مردم نسبت‏به نعمت‏های الهی اوج می‏گیرد و غفلت از خدا به شکل‏های گوناگون در بین مردم رواج می‏یابد و پول‏پرستی و شهوت رانی، بخش عظیمی از جامعه را از عبادت خدا دور ساخته و به حقوق دیگران بی‏توجه می‏سازد، خطر نزول بلانزدیک می‏شود، اما گریه‏ها و تضرع‏ها و نمازها و روزه‏های معتکفین، رحمت‏خدا را بر می‏انگیزاند و به آبروی آنان، عاصیان نیز در امان می‏مانند.
مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه
در فرهنگ اسلامی روی آوردن به اعتکاف، علاوه بر بهره برداری از فیض معنوی آن، جهاد مقدس نیز هست; زیرا این مراسم عبادی - معنوی، نقش بسیار مهمی در رویارویی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا می‏کند.
جوانی که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را می‏چشد، لذت‏های مادی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و بی‏ارزش می‏شود وبه آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمی‏شود.
از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرت‏آمیز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازنده‏ای بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایی که در باور عمومی مردم ریشه‏های عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بی‏تردید مساجد، حسینیه‏ها، تکایا، هیئت‏های مذهبی، زیارت و اعتکاف، نقش مهمی در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینی ایفا کرده و می‏کنند. این مقوله‏ها با آثار مثبت جانبی که دارند، اهرم‏های توانمندی در مقابله با فرهنگ بیگانه‏اند.
در دوران ما تهاجم دشمن ابعادی گسترده یافته، ولی این حرکت استعماری، دست کم ریشه‏ای چند صد ساله دارد و همین پدیده‏های سنتی هم چون اعتکاف مردم ما را در طول سال‏های متمادی در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مصونیت‏بخشیده است. (29) اما اهمیت آن و نقش بسزایی که در تصفیه و تزکیه انسان دارد برای بسیاری از مسلمانان ناشناخته مانده است.
از این رو جا دارد مبلغان اسلامی بیش از پیش بر نقش مهم آن تاکید ورزند تا این سنت دیرینه محمدی آن گونه که شایسته است، جایگاه خود را در جامعه اسلامی حفظ کند.
در عصر ما که زندگی ماشینی و پیچیدگی‏های آن، دیده‏های انسان را به خود خیره کرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوه‏ها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تاکید بر نقش سازنده اعتکاف، ضرورتی دو چندان می‏یابد، زیرا اعتکاف انس با معشوق است که زمینه را برای گسستن فرد از سرگرمی‏های پوچ فراهم می‏آورد; انسان را با خداوند پیوند می‏دهد و از آفت‏خدا فراموشی و از خودبیگانگی نگه می‏دارد.

پی نوشتها:
1. انشقاق (84) آیه‏6.
2. عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص‏785.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏14، ص‏141.
4. بقره (2) آیه‏125.
5. تفسیر نمونه، ج‏13، ص‏33.
6. علامه طباطبائی، المیزان، ج‏14، ص‏34.
7. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص‏119.
8. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج‏6، کتاب اعتکاف، ص‏239.
9. حر عاملی، وسائل الشیعه; ج‏7، ص‏116.
10. طه (20) آیه 84.
11. حدید (57) آیه 27.
12. المیزان، ج‏19، ص‏173.
13. قلم (68) آیه‏4.
14. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏397، روایت‏1.
15. همان، روایت 2.
16. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، کتاب الاعتکاف، ص‏188.
17. شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثة، ص‏24، روایت‏12.
18. همان، ص‏38، روایت‏16.
19. همان، ص‏25، بخشی از روایت‏12.
20. بحارالانوار، ج‏98، ص‏151.
21. سید محمد کاظم طباطبائی، العروة الوثقی، کتاب الاعتکاف، ص‏399.
22. امام خمینی (رحمت الله علیه) ، تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏305.
23. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج‏17، ص‏170.
24. همان، ص‏171.
25. آیة الله گلپایگانی، مجمع المسائل، ج‏1، ص‏154.
26. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پائیز 1374، ص‏38. رحیم نوبهار، اعتکاف; سنت محمدی، ص‏78 و 88.
27. بحارالانوار، ج‏33، ص‏542.
28. انفال (8) آیه‏33.
29. اعتکاف، سنتی محمدی، ص‏50 و 51.


ریشه‌های تاریخی اعتکاف در قرآن
مسئله اعتکاف ریشه در تاریخ قبل از اسلام داشته به طوری که قرآن کریم در موارد زیادی از این اصطلاح برای دیگر ادیان استفاده کرده است.
«اعتکاف»، مصدر باب افتعال از ریشه «ع‌ ـ ‌ک ـ ‌ف» به معناى محبوس کردن و روى‌آوردن به چیزى است. راغب گوید: «اعتکاف به معناى روى آوردن و ملازمت با چیزى، همراه با تعظیم آن است و در اصطلاح فقه، عبارت از توقف در مسجد به قصد عبادت است. واژه اعتکاف در قرآن نیامده، ولى مشتقات ماده «عکف» از ثلاثى مجرد به صورت اسم فاعل 7 بار و در شکل اسم مفعول و مضارع هر کدام یک بار آمده است.
در رابطه با پیشینه این مسئله باید گفت که از برخى آیات قرآن برمى‌آید که این عبادت در ادیان توحیدى پیشین نیز مطرح بوده و پیامبران الهى و موحدان گاه براى راز و نیاز با خداوند، مدتى از زندگى و جامعه دورى مى‌گزیدند و به مسجدالحرام یا معابد دیگر پناه مى‌بردند و مدتى خود را براى عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس مى‌کردند.
از جمله آیه ‌125 سوره مبارکه «البقرة» است که خداوند در آن به ابراهیم و فرزندش اسماعیل، فرمان مى‌دهد تا مسجدالحرام را براى طواف کنندگان و معتکفان پاکیزه کنند: «وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ». از این آیه، افزون بر این‌که استفاده مى‌شود سنت اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده.
اهمیت فوق‌العاده این عبادت در شریعت آن حضرت و دیگر ادیان توحیدى که نشأت گرفته از شریعت ابراهیم(علیه السّلام) است نیز فهمیده مى‌شود؛ زیرا خداوند از سویى دو پیامبر خود را مأمور کرده است تا مقدمات این عبادت را فراهم سازند و از سوى دیگر، خانه خود را که بهترین مکان در روى زمین است، جایگاه این عبادت قرار داده است.
شاید بتوان اقامت و عبادت مریم(س) در مسجدالاقصى را نیز از مصادیق اعتکاف برشمرد؛ زیرا مادر آن حضرت نذر کرد که مریم را وقف عبادت خدا کند «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا...» (آل‌عمران/35) و پس از بلوغ، سرپرست او (زکریا(علیه السّلام)) براى وى جایگاهى در مسجدالاقصى آماده کرد، تا به عبادت بپردازد. سپس مریم در مسجد اقامت گزید و به عبادت پرداخت که از نزد خدا با طعام‌هاى بهشتى پذیرایى مى‌شد «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ» (آل‌عمران/37) از برخى آیات استفاده مى‌شود که توقف نزد بت‌ها و عبادت آن‌ها، در آیین‌هاى بت‌پرستى نیز رواج داشته است.
در آیه 52 سوره مبارکه انبیاء حضرت ابراهیم(علیه السّلام)، «آزر» و قومش را به سبب عبادت بت‌ها و ملازمت با آن‌ها نکوهش کرده است «إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ». در معناى «عاکفون» گفته‌اند که بت‌پرستان در بتکده‌ها ملازم بت‌ها بودند و آن‌ها را عبادت مى‌کردند.
آیه 138 سوره مبارکه اعراف گزارش کرده که بنى‌اسرائیل پس از عبور از دریا با بت‌پرستانى مواجه شدند که سر بر آستان بتان خود داشتند: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ...»، هم‌چنین در آیه 91 سوره مبارکه طه، داستان بنى‌اسرائیل آمده است که پس از رفتن موسى(علیه السّلام) به کوه طور، در اطراف گوساله سامرى وقوف کرده و به پرستش پرداختند: «قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى».
در اسلام نیز هم‌چون شرایع پیشین، سنت اعتکاف وجود داشته و مسلمانان به این عبادت ترغیب و تشویق شده‌اند، از آیه 187 سوره مبارکه بقره که در آن به برخى احکام اعتکاف اشاره شده است «وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ» نیز آیه 125 سوره مبارکه بقره مشروعیت این عمل در اسلام استفاده مى‌شود.
هم‌چنین از روایاتى که به جا آوردن این عمل را به پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم)مستند مى‌کند و مزد و پاداش فراوانى براى آن برشمرده است نیز جواز، بلکه استحباب آن در اسلام استفاده مى‌شود. از جمله در روایتى آمده که پیامبر پس از ورود به مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه مبارک رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان، معتکف مى‌شدند.
اعتکاف به نظر فقهاى اسلامى در همه ایام سال به جز روزهایى که در آن روزه حرام شده جایز است، هرچند در ماه رمضان، به ویژه در دهه پایانى آن، افضل است.
منابع:
«اعتکاف»، نوشته فتاح آقازاده؛
مفردات، راغب اصفهانی،
اعتکاف و آثار آن
در سه روز از میانه ماه رجب که به ایام تشریق معروف است، به اعتکاف سفارش و تأکید شده است. معتکف در این روزها، دهان بر لقمه می‌بندد و پا از مسجد بیرون نمی‌گذارد.
اعتکاف تمرین انقطاع از غیر وجود آدمی است و انسانِ مختار، بر سر دو راهی انتخاب ناگزیر از گزینش است: ایا به سوی فلاح برود یا راه ضلالت را در پیش گیرد؟ عده‌ای فلاح را برمی‌گزینند و در رسیدن به مقصد از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزند.
در این مسیر معتکفان تا بدان‌جا پیش می‌روند که زمزمة زیبای الهی « هب لی کمال الانقطاع الیک » به گوش جان می‌شنوند و از او می‌خواهند که کمال انقطاع به سوی خود را هدیه کند؛ یعنی همان رستگاری واقعی و فلاح حقیقی را. بنابراین اعتکاف و خلوت گزینی در منزل دوست نخستین گام برای نائل شدن به این مقصد بزرگ انسانی است.
اعتکاف در لغت
کلمه اعتکاف از «عکف » اخذ شده است که معانی گوناگونی برای آن ذکر نموده‌اند؛ از جمله: محبوس و متوقف کردن چیزی، التزام به یک مکان و اقامت در آن، ملازمت و مواظبت، حبس و توقف.
از مجموع معانی بالا می‌توان نتیجه گرفت که اعتکاف به معنی اقامت گزیدن در جایی است که فرد معتکف خود را در آن مکان محبوس کند و این التزام به آنجا ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد.
معنای شرعی اعتکاف
امام خمینی در تعریف اعتکاف می‌گویند: و هو اللبث فی المسجد بقصد التعبد فیه ضم قصد عبادة اخری خارجة عنه و ان کان هو الاحوط؛ یعنی اعتکاف ماندن در مسجد به نیت عبادت است، و قصد عبادت دیگر در آن معتبر نیست؛ اگر چه احتیاط مستحب، نیت عبادتی دیگر است.
ارکان اعتکاف
ارکان عبادت، یعنی اجزایی که اگر به طور عمد یا به طور سهو ترک شوند، عبادت باطل می‌شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت‌اند از :
1. نیت
2. توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهارگانه معروف
3. کمتر از سه روز نبودن اعتکاف
4. روزه‌دار بودن معتکف در ایام اعتکاف. پیشینه اعتکاف
کسی به درستی نمی‌داند که این عبادت از چه زمانی آغاز شده و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل‌گیری چگونه بوده است. همین قدر می‌دانیم که خداوند در قرآن به ابراهیم خلیل و پسرش اسماعیل دستور می‌دهد که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران پاک کنید (بقره/125). پس به طور یقین این عبادت در آن زمان وجود داشته و مورد رضایت خداوند نیز بوده است.
سنت اعتکاف در طول تاریخ کم و بیش در ایران اسلامی برپا می‌شده، ولی دربارة پیشینه آن قبل از دوران صفویه، اطلاع چندانی در دست نیست. آنچه به صورت مستند وجود دارد این سنت الهی در دوران صفویه به همت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی در دو پایتخت پادشاهان صفویه، یعنی قزوین و اصفهان، بر پا می‌شده است ؛ امّا پس از تأسیس حوزه علمیه قم به وسیله ایت الله حائری در جوار حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها سنت الهی اعتکاف رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعتکاف رونق بیشتری گرفت و اکنون در بسیاری از شهرهای ایران در روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه پر فیض رجب مراسم اعتکاف در مساجد جامع شهرها برپا می‌شود.
فلسفه اعتکاف
هدف از اعتکاف را باید از دو منظر جست‌وجو نمود: 1. هدف از عبادت چیست؟ 2. هدف از عبادت اعتکاف چیست؟
هدف از عبادت
چرا خداوند ما را به عبادت خود دعوت می‌کند؟ و چرا عرفا مشتاق عبادت خدایند و از عبادت و راز و نیاز با خدا لذت می‌برند؟
قرآن هدف از ایمان، تزکیه نفس و عبادت را این‌گونه معرفی می‌نماید: « و اتقوا الله لعلکم تفلحون»؛ تقوا پیشه کنید. خداوند دوست دارد که رستگار شوید. در جای دیگر می‌فرماید: « قد افلح من زکها»؛ کسی رستگار شد که نفس را تزکیه کرد. « قد افلح المؤمنون»؛ به‌راستی که مؤمنان رستگاران‌اند. « و اذکروا الله کثیراً لعلکم تفلحون»، خدا را بسیار یاد کنید تا شاید رستگار شوید. « قد افلح من تزکی »؛ به‌راستی که رستگار کسی است که تزکیه نفس کرده باشد. «وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون». بنابراین قرآن فلاح و رستگاری را به عنوان هدف از ایمان، تزکیه نفس و عبادت برای انسانها معرفی می‌نماید.
هدف از اعتکاف
همه عبادات در یک هدف کلی مشترک‌اند، اما برای هر یک از آنها اهداف جداگانه‌ای نیز باید وجود داشته باشد. در غیر این‌صورت، دلیلی نداشت تا به صورتهای گوناگونی در ایند. حال سؤال اینجاست که هدف از تشریع اعتکاف چیست؟ و اعتکاف چه هدفی را دنبال می‌کند؟ اعتکاف عملی است مرکب از چند عبادت. پس در یک نگاه اهداف عبادت، در اعتکاف هم منظور گردیده است. پس در اعتکاف نیز همان اهداف نماز، روزه، نماز شب، حضور در مسجد، دعا، توبه و استغفار مورد توجه قرار گرفته است. از مجموعه این عبادات می‌توان هدفی دیگر نیز در نظر گرفت که آن تمرین انقطاع از غیر خداوند است. معتکف در طول مدت اعتکاف از همه تعلقات دنیایی می‌برد و تمام وقت به عبادت می‌پردازد. او در این مدت از مسجد که خانه خداست، به خانه خود و دیگران نمی‌رود. کلامی غیر از قرآن و دعا و نماز به زبان جاری نمی‌کند. معتکف اراده خود را در مسیر اراده خدا قرار می‌دهد و در طول روز به خاطر او، دست از خوردن و آشامیدن می‌کشد و به روزه‌داری قیام می‌کند.
پس هدف از اعتکاف، همان است که در مناجات شعبانیه از خداوند می‌خواهیم: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ خدایا! به من نهایت بریدگی وابستگی از غیر خودت را هدیه نما.
آثار اعتکاف
آثار اعتکاف را می‌توان از سه جهت مورد مطالعه قرار داد:
الف) آثار اخروی
1. آمرزش گناهان:
اگر انسان در طول مدت اعتکاف موفق به توبه شود و رضایت خدا را جلب کند، به راحتی غفران الهی را برای خود کسب می‌نماید و خود را در صف نیکان جای می‌دهد؛ زیرا این وعده الهی است که می‌فرماید: « قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله إن الله یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم »؛ بگو: ای بندگان من که بر نفسهای خویش اسراف نمودید، از رحمت خدا مایوس نشوید. به‌راستی که خداوند همه گناهان را می‌بخشد و به‌راستی که او غفور و رحیم است. من اعتکف ایماناً و احتساباً غفر له تقدم من ذنبه؛ اعتکاف از روی ایمان و یقین، باعث مغفرت او می‌شود.
2. نزدیکی به خدا:
قرب الهی اثر دیگر اعتکاف است؛ یعنی همان فلاح و رستگاری که انسان به وسیله عبادت آن را می‌جوید. در حدیث معراج، خداوند از پیامبر خود سؤال می‌کند: ای احمد! ایا می‌دانی در چه هنگام بنده به مقام قرب من نایل می‌شود؟ بعد در جواب می‌فرماید: زمانی که گرسنه یا در حال سجده باشد. در جایی دیگر در همین حدیث شریف خداوند می‌پرسد: ایا از گرسنگی و سکوت و خلوت مطلع هستی؟ سپس جواب می‌دهد که یکی از آثار آن، تقرب بنده است به سوی من ( خدا). گرسنگی، سجده، از غیر کلام خدا سخن نگفتن و خلوت، همگی در اعتکاف جمع هستند و با این عمل به خدای سبحان تقریب می‌جوید.
3. جلب محبت خدا:
یکی از آثار برجسته اعتکاف، حب به خداوند تبارک و تعالی است: « و الذین آمنوا اشد حباً لله»؛ آنان‌که ایمان آورده‌اند، به شدت خدا را دوست دارند.
4. تحصیل بهشت الهی:
از جمله آثار عبادت، رسیدن به بهشت و بهره‌مندی از نعمتهای آن است:« و الذین هم علی صلواتهم یحافظون اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون »؛ آنان‌که از نمازهایشان محافظت می‌کنند، آنان وارثان‌اند؛ آنانی که بهشت را به ارث می‌برند و در آن خالدند. بی شک اگر معتکف بتواند در ایام اعتکاف آن طور که باید و شاید رفتار نماید و رضایت حق تعالی را جلب کند، به درجاتی که برای مؤمنان در نظر گرفته شده، خواهد رسید. خداوند در قرآن می‌فرماید:« وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبه فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم »؛ خدا به مردان و زنان مؤمن وعده بهشتی را داد که در زیر آن نهرها جاری است. آنان در بهشت و در خانه‌های پاک در بهشت عدن خالدند. رضوان و رضایت خدا بالاتر از بهشت است، و آن فوز عظیم است. همان‌طور که در این ایه آمده، علاوه بر بهشت و نعمات الهی، رضوان خدا که بالاترین نعمتهاست، نصیب مؤمن خواهد شد.
ب) آثار دنیوی
1. تقویت اراده:
از آثار حتمی اعتکاف در زندگی فردی انسان، تقویت اراده آدمی است. کسی که مدتی برخلاف خواست درونی خویش خود را در محلی حبس و از بسیاری از امور غیر عبادی که به طور طبیعی تمایل به آنها دارد، پرهیز نماید، همین خویشتن داری تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهشهای نفسانی دیگر. برخورداری انسان از اراده قوی نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است، بلکه نقش آن در امور روزمره زندگی هم بر کسی پوشیده نیست.
2. انس با معنویات:
در پرتو اعمالی چون اعتکاف، کم‌کم ارتباط روانی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود می‌اید؛ به نحوی که انسان مشتاق ارتباط با این امور می‌شود و دوری از آنها برایش سخت می‌گردد.
3. دوری از غفلت:
اعتکاف در بردارنده عباداتی چون نماز است و نماز ذکر خداوند به شمار می‌رود و غفلت را می‌زداید؛ از این رو، اعتکاف باعث دوری از غفلت می‌شود؛ غفلتی که اگر به ذکر مبدل نگردد، موجبات سقوط آدمی را فراهم می‌آورد:
« اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلة معرضون»؛ رسیدگی به حساب انسانها، نزدیک شد و مردم در غفلت به‌سر می‌برند.
4. تواضع و فروتنی:
اگر انسانها بتوانند در طول اعتکاف، خود را به دروازه‌های معرفت الهی برسانند و خود را در دایره بیکران هستی کوچک ببینند، استکبار و غرور از آنان رخت بر می‌بندد و دیگر در مقابل همنوع خود تکبر نمی‌ورزد؛ بلکه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.
ج) آثار اجتماعی
1. کاهش جرم و فساد: به عقیده جرم شناسان، بسط و گسترش مسائل معنوی باعث کم شدن جرم و فساد در جوامع می‌گردد. اعتکاف در این میدان می‌تواند نقش مهمی را ایفا کند؛ زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژه‌ای حتی بر افراد غیر معتکف بر جا می‌گذارد.
2. آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه: حضور مؤمنان شهر در یک‌جا، فرصتی است که یکدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا کنند و از آثار اخوت اسلامی برخوردار شوند. این اثر را به راحتی می‌توان از لابه لای خاطرات منتشر شده معتکفان به دست آورد.
برگرفته از : سروش وحی :: مرداد و شهریور 1384، شماره 18



اعتکاف در آیینه ی حدیث
امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
اعتکافُ لَیلَه فی شَهر رَمضانَ یَعدلُ حَجَّهً وَ اعتکافُ لیلهٍ فی مَسجِد رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عِندَ قَبرِهِ یَعدلُ حُجَّهً وَ عُمرَهً؛
یک شب اعتکاف در ماه رمضان معادل یک حج است و یک شب اعتکاف در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و در نزد قبر آن حضرت معادل یک حج و عمره است.
بحارالانوار، ج 98، ص 151
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
عَلَی العَاقِلِ... أن یکونَ لَهُ ساعاتٌ: ساعَهٌ یُناجِی فیها رَبَّهُ عزّ و جلّ وَ ساعَهٌ یُحاسِبُ نَفسَهُ وَ ساعَهٌ یَتَفَکَّرُ فیما صَنَعَ الله عَزَّ وجلَّ الیه و ساعَهٌ یَخلُو فیها بِحَظِّ نَفسِهِ مِنَ الحَلال؛
بر خردمند لازم است (در زندگی) چند برنامه داشته باشد: 1- برنامه ای برای مناجات با خدا 2- برنامه ای برای محاسبه نفس 3- برنامه ای برای تفکر در آفریده های خدا 4- و برنامه ای برای تفریح و بهره مندی از امور حلال.
الخصال/ ج 2/ ص 525
ابن مهران گوید: با امام حسن علیه السّلام در مسجد و در حال اعتکاف نشسته بودیم. مردی خدمت آن حضرت آمد و گفت: ای فرزند پیامبر خدا! فلان شخص مالی از من طلب دارد و می خواهد مرا به سبب عدم پرداخت آن زندانی کند. امام حسن علیه السّلام فرمودند:
سوگند به خدا! مالی ندارم تا بدهی تو را بپردازم. آن شخص گفت: پس با طلبکارم صحبت کنید (تا مهلت دهد). امام آماده ی حرکت شدند. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! آیا فراموش کرده اید که در حال اعتکاف به سر می برید؟ (و نباید از مسجد خارج شوید؟) حضرت فرمودند: فراموش نکرده ام بلکه شنیده ام از پدرم که از جدّم رسول الله (صلی الله علیه و آله) روایت می کرد: هر کس برای برآورده شدن حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، گویا نه هزار سال روزها را روزه گرفته و شب ها را به عبادت سپری کرده است.
الفقیه/ ج 2/ ص 189
امام علی علیه السّلام فرمودند:
النَّظرُ إلی العَالِم أحبُّ إلَی الله مِن اعتکافِ سَنَهٍ فِی البَیت الحَرام؛
نگاه کردن به عالم و دانشمند نزد خداوند، از یک سال اعتکاف در کعبه برتر است.
مستدرک الوسائل/ ج 9/ ص 153
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
یا اباذَرٍّ: إن الله تعالی یُعطیکَ ما دُمتَ جالِساً فی المَسجِدِ بِکُلِّ نَفسٍ تَنَفَّستَ دَرَجَهً فی الجَنَّه وَ تُصَلّی علیک الملائکهُ وَ تُکتَبُ لَکَ بِکُلِّ نَفسٍ تَنَفَّستَ فیه عَشرُ حسَناتٍ وَ تُمحَی عنکَ عَشرُ سَیئاتٍ؛
ای اباذر! تا زمانی که در مسجد نشسته ای خدای تعالی به تعداد هر نفسی که می کشی، یک درجه در بهشت به تو می دهد و فرشتگان بر تو درود می فرستند و برای هر نفسی که در مسجد می کشی، ده حسنه برایت نوشته می شود و ده گناه از تو پاک می شود.»
بحارالانوار/ ج 74/ ص 86
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
لا یَرجِعُ صاحِبُ المسجِدِ بِأقَلَّ مِن إحدَی ثلاثٍ: إمّا دعاءٌ یَدعُو بِهِ یُدخِلُهُ الله بِهِ الجَنَّه وَ إمّا دُعاءٌ یَدعُو بِهِ لِیَصرِفَ اللهُ بِهِ عَنهُ بلاءَ الدُّنیا وَ إما أخٌ یَستَفیدُهُ فِی الله عزَّ و جلّ؛
ملازم مسجد دست کم با یکی از این سه (منفعت) به خانه اش بر می گردد: یا دعایی می نماید و خداوند او را به بهشت می برد، یا دعایی می نماید و به سبب آن خداوند بلائی دنیایی را از او بر می گرداند و یا برادری سودمند را نصیب او می نماید.
الأمالی للطوسی/ ص 46
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
جُلُوسُ المَرءِ عِندَ عَیاله أحَبُّ إلی الله تَعالی مِن اعتکافٍ فِی مَسجِدی هذا؛
نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خدای متعال محبوبتر است از اعتکاف او در این مسجد من (مسجد النبی).
مجموعه ورام/ ج 2/ ص 121
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
الخَلقُ عِیالُ الله تعالی - فَأحَبُّ الخَلقِ إلَی الله مَن نَفَعَ عِیالَ الله- أو أدخَلَ عَلی أهلِ بیتٍ سروراً وَ مَشیٌ مَعَ أخٍ مُسلِمٍ فی حاجَتَهِ أحَبُّ إلَی اللهِ تعالی مِنِ اعتِکافِ شَهرَینِ فِی المَسجِد الحَرام؛
همه ی خلق عیال (خانواده و نیازمند) خدا هستند، پس محبوب ترین خلق به درگاه خدا کسی است که به عیال خدا سودی رساند یا خانواده ای را خوشحال کند یا در پی برآوردن حاجت برادر مسلمانش باشد که این نزد خدا از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام محبوب تر است.
بحارالانوار/ ج 71/ ص 316
امام علی علیه السّلام فرمودند:
وَ لَقَد کانَ [رسول الله صلّی الله علیه و آله] یُجاوِر فِی کُلِّ سَنَه بِحِراءَ فَأراهُ و لا یَراهُ غَیری؛
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در هر سال، مدّتی را (برای عبادت) در غار حراء به سر می برد، پس تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من وی را نمی دید.
نهج البلاغه/ ص 300
امام علی علیه السّلام فرمودند:
سَکِّنُوا فی أنفُسِکُم مَعرِفهَ ما تَعبُدُونَ حَتّی یَنفَعَکُم مَا تُحَرِّکُونَ مِنَ الجَوارحِ بِعبادَهِ مَن تَعرِفُونَ؛
شناخت خدایی که می پرستید را در جانهای خود جای دهید تا خم و راست شدنهایتان برای عبادت کسی که می شناسیدش، شما را سود دهد.
بحارالانوار/ ج 75/ ص 63
امام علی علیه السّلام فرمودند:
مُلازَمَهُ الخَلوَهِ دَأبُ الصُّلَحاءِ؛
خلوت گزینی، شیوه ی صالحان است.
غرر الحکم/ ص 318
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
کانَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إذا کان العَشرُ الأواخِرُ إعتَکَفَ فِی المَسجد و ضُرِبَت لَهُ قُبّهٌ مِن شَعرٍ وَ شَمَّرَ المِئزَرَ وَ طَوی فِراشَهُ...؛
هر گاه دهه ی آخر ماه رمضان فرا می رسید، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد معتکف می شد و خیمه ای برایش برپا می کردند و دامن همّت به کمر می زد و بسترش را بر می چید.
الکافی/ ج 4/ ص 175
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
اعتکافُ عَشرٍ فی شَهرِ رَمضانَ یَعدِلُ حَجَّتَینِ و عُمرَتَینِ؛
(پاداش) اعتکاف ده روز (آخر) در ماه رمضان، معادل دو حج و دو عمره می باشد.
الفقیه/ ج 2/ ص 188
امام سجاد علیه السّلام فرمودند:
صَومُ الإعتکاف واجبٌ؛
روزه گرفتن (در) اعتکاف واجب است.
الکافی/ ج4/ ص 83
امام سجاد علیه السّلام فرمودند:
وَ زَیَّن لِی التَّفَرُّدَ بمناجاتِکَ بِاللَّیل وَ النَّهار؛
خدایا تنهایی برای مناجات با خودت را در شبانه روز در نظرم زینت ده.
صحیفه سجادیه/ ص 224
امّ سعید می گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام چه اندازه است؟ حضرت فرمودند:
تَعدِلُ حَجَّهً وَ عُمرَهً و اعتکاف شَهرَینِ فی المسجد الحرام وَ صِیامَها وَ خَیرٌ مِنها کَذا...؛
ثواب زیارت امام حسین (علیه السّلام) برابر یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف همراه با روزه در مسجد الحرام و [بلکه] بهتر از آنهاست.
وسائل الشیعه/ ج 14/ ص 436
امام علی علیه السّلام فرمودند:
فی اعتِزال أبناءِ الدُّنیا جِماعُ الصَّلاحِ؛
به دست آوردن صلاح و شایستگی در پرتو کناره گیری از اهل دنیاست.
مستدرک الوسائل/ ج 11/ ص 393
امام علی علیه السّلام فرمودند:
السَّلامَهُ فی التَّفَرُّد؛
سلامت (فکری انسان) در خلوت گزینی است.
مستدرک الوسائل/ ج 11/ ص 393
امام علی علیه السّلام فرمودند:
العُزلَهُ حِصنُ التَّقوی؛
خلوت گزینی، دژ مستحکم تقوی است.
مستدرک الوسائل/ ج 11/ ص 393
امام علی علیه السّلام فرمودند:
مَن إنفَرَدَ عَنِ النّاس أنِسَ بِالله سُبحانَهُ؛
کسی که از مردم کناره گیرد، همدم خداوند سبحان شود.
مستدرک الوسائل/ ج 11/ ص 393
امام علی علیه السّلام فرمودند:
یَلزَمُ المُعتَکِفُ المَسجِدَ وَ یَلزَمُ ذِکرَ اللهِ وَ التَِلاوَهَ وَ الصَّلاهَ؛
واجب است معتکف در مسجد بماند و شایسته است که به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول گردد.
مستدرک الوسائل/ ج 7/ ص 564
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أفضَلُ النّاس مَن عَشِقَ العِبادَهَ فَعانَقَهَا وَ أحَبَّهَا بِقَلبِهِ وَ بَاشَرَها بِجَسَدِهِ و تَفَرَّغ لها...؛
با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و عبادت را در آغوش کشد و از جان آن را دوست بدارد و اعضاء و جوارح خود را با عبادت آشنا سازد و زمان فراغتی را برای عبادت قرار دهد.
وسائل الشیعه/ ج 1/ ص 83
امام کاظم علیه السّلام فرمودند:
اللهمَّ إنَّکَ تَعلَمُ إنِّی کُنتُ أسألُکَ أن تُفَرِّ غَنِی لِعِبادَتِکَ اللّهمَّ و قَد فَعَلتَ فَلَکَ الحَمدُ؛
خداوندا تو می دانی که من جای خلوتی از تو برای عبادتت خواسته بودم و تو چنین جایی برای من آماده کردی، پس سپاس و ستایش شایسته ی توست.
الارشاد/ ج 2/ ص 240
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
کانَت بَدرٌ فی شهر رمضانَ فَلَم یَعتَکِف رسول الله (ص) فَلَمّا أن کانَ مِن قابلٍ اعتَکَفَ عِشرینَ عشراً لِعامِهِ و عَشراً قضاءً لما فَاتَهُ؛
جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد؛ بنابراین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) در آن سال اعتکاف نکرد و به جای آن در سال بعد دو دهه به اعتکاف نشست؛ یک دهه برای همان سال و دهه ی دیگر به جای سال قبل.
الکافی/ ج 4/ ص 175
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
یَنبَغی لِلمُعتَکِف إذا اعتکفَ أن یَشتَرِط کَما یَشتَرِطُ الَّذی یُحرِمُ؛
سزاوار است معتکف پیش از اعتکاف، شرط کند که اگر مشکلی برایش پیش آمد، از اعتکاف خارج شود؛ همان گونه که سزاوار است، حاجی قبل از احرام بستن چنین شرطی نماید.
الکافی/ ج 4/ ص 177
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
فی التَّوراه مَکتوبٌ یا ابنَ آدمَ تَفَرَّغ لِعِبادَتِی أملأ قَلبَکَ غِنیً و لا أکِلکَ إلی طَلَبِکَ و عَلَیَّ أن اسُدَّ فَاقَتَکَ...؛
در کتاب آسمانی تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من، فراغتی به وجود آورد تا قلبت را سرشار از بی نیازی سازم بدون آن که تقاضا نمایی، و بر خود لازم می دانم که حاجتت را برآورم.
الکافی/ ج 2/ ص 83
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
المُعتَکِفُ یَعکِفُ الذُّنوبَ و یَجری لَهُ مِنَ الأجرِ عامِلِ الحَسناتِ کلِّها؛
معتکف از انجام گناهان باز می ایستد و بدین وسیله اجری مانند کسی که همه نیکی ها را انجام می دهد، خواهد داشت.
کنز العمال/ ج 8/ ص 531
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَن اعتَکَفَ یوماً ابتغاءَ وَجهِ اللهِ عزَّوجلَّ جَعَلَ اللهُ بَینَهُ و بَینَ النّار ثَلاثَه خَنادِقَ؛
کسی که روزی را برای جلب رضایت خداوند متعال معتکف شود، ذات حق بین او و آتش جهنم سه خندق ایجاد می کند.
کنزالعمال/ ج 8/ ص 532
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
الجُلوسُ فی المسجدِ لإنتظارِ الصَّلاه عِبادهٌ ما لَم یُحدِث، قیل: یا رسولَ اللهِ وَ مَا الحَدَثَ؟ قال: الإغتیابُ؛
نشستن در مسجد به انتظار نماز، عبادت است؛ مادام که حدثی (عامل باطل کننده ای) از شخص سر نزند. عرض شد: ای رسول خدا! حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن.
بحارالانوار/ ج 80/ ص 384
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
المُعتَکِف ... لا یُماری و لا یَشتَری و لا یَبیعُ؛
معتکف حق ندارد بحث و جدال و مراء کند و نیز وارد معامله شود و بخرد و بفروشد.
من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 186
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
المُعتَکِفُ لا یَشَمُّ الطِّیبَ و لا یَتَلذَّذُ بِالرَّیحان؛
معتکف نباید بوی خوش ببوید و از گل و ریحان لذت برد.
من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 186
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
لا یکون اعتکاف إلاّ فی مسجد جماعه؛
اعتکاف محقق نمی شود مگر در مسجد جامع.
التهذیب/ ج 4/ ص 290
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
لا یَنبَغی لِلمُعتَکِف أن یَخرُجَ مِنَ المَسجِد إلاّ لِحاجَه لا بُدَّ مِنها؛
کسی که معتکف می شود، سزاوار نیست از مسجد خارج شود مگر برای نیازهای ضروری.
من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 187
سفیان ثوری می گوید: محضر امام صادق (علیه السّلام) شرفیاب شدم، سؤال کردم: ای پسر رسول خدا! چرا از مردم کناره گرفتید؟ حضرت در جواب فرمودند:
یا سفیان! فَسَدَ الزَّمان و تَغَیَّرَالإخوان، فرأیتُ الإنفِراد أسکَنَ لِلفُؤادِ؛
ای سفیان! زمان (مردم زمانه) فاسد شده و برادران تغییر کرده اند، پس من تنهایی و خلوت را برای قلبم آرام بخش تر یافتم.
بحارالانوار/ ج 47/ ص 60
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
لا یَکُونُ الإعتِکافُ اَقلَّ مَن ثَلاثَهِ ایّامٍ؛
اعتکاف کمتر از سه روز نخواهد بود.
الکافی/ ج 4/ ص 177
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنِ اعتَکَفَ إیمانا وَ احتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ ؛
همه گناهان گذشته کسى که از روى ایمان و براى رسیدن به ثواب الهى معتکف شود ، آمرزیده مى شود .
کنزالعمّال ، ح 24007
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
کُلُّ جُلوسٍ فِی المَسجِدِ لَغوٌ إلاّ ثَلاثَةً: قِراءَةُ مُصَلٍّ أو ذِکرُ اللّه ِ أوسائلٌ عَن عِلمٍ ؛
هر نشستنى در مسجد بیهوده است مگر نشستن سه کس: نمازگزارى که [قرآن ]قرائت کند کسى که ذکر خدا بگوید و کسى که به جست وجوى دانش باشد .
بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 88میزان الحکمه ، ح 8304
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
علیکم بإتیان المساجد؛ فإنها بیوت الله فی الأرض و من أتاها متطهرا طهره الله من ذنوبه و کتب من زواره فأکثروا فیها من الصلاة و الدعاء؛
بر شما باد به رفتن به مساجد، زیرا مساجد خانه های خدا بر روی زمینند. هر که پاک و پاکیزه وارد آنها شود، خداوند او را از گناهان پاک گرداند و در زمره ی زائران خود قلمداد کند. پس در مساجد نماز و دعا بسیار بگزارید.
امالی الصدوق/ ص293.
امام علی علیه السّلام فرمودند:
العُبودیَّهُ خَمسَهُ أشیاءَ : خَلاءُ البَطنِ ، وَقِراءةُ القرآنِ، وقِیامُ اللَّیلِ ، والتَّضَرُّعُ عِندَ الصُّبحِ ، والبُکاءُ مِن خَشیَةِ اللّه ؛
بندگى در پنج چیز اســت : اندرون از طعام تهى داشتن ، قرآن خواندن ، شب را به عبادت گذراندن و هنگام صبح زارى کردن (به درگاه خداوند) و گریستن از ترس خدا .
مستدرک الوسائل : 11 / 244 / 12875 منتخب میزان الحکمه : 354
امام علی علیه السّلام فرمودند:
کیفَ یَجِدُ لذّةَ العبادَةِ مَن لا یصُومُ عن الهَوی.
کسی که از دنباله روی هوی و هوس اباء ندارد، چگونه می تواند لذّت عبادت را درک کند.
غرر الحکم، ص 199، ح 3938

معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه


منبع: تسنیم