۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۱
قاسم تبریزی

پشت پرده انفجار حزب جمهوری

کد خبر : ۱۸۴۵۱۸
صراط: مصادف شدن صدور رأی عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر و عزل وی با تغییراستراتژی سازمان منافقین از جنگ مسلحانه به مبارزه مخفیانه و ترور که نمودی از آن را می‌توان در انفجار ساختمان حزب جمهوری مشاهده نمود، باعث طرح این پرسش می‌شود که چه ارتباطی بین عزل بنی‌صدر و انفجار ساختمان حزب جمهوری که طی آن رییس وقت قوه‌ی قضاییه، برخی از اعضای کابینه و تعدادی از نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند، وجود دارد؟در ابتدای بحث ذکر نکاتی در خصوص ارتباط بنی‌صدر با منافقین ضروری به نظر می‌رسد که البته در ادامه، برخی از استناداتی که این مدعا را تأیید می‌کند ارائه خواهد شد. اول آنکه پس از آنکه سازمان مجاهدین خلق در اردیبهشت ماه سال 1360 مجددا تهدیدهای خود برضد نظام را آغاز کرد. امام(ره) فرمود شما نیز اسلحه را بر زمین گذاشته و در چارچوب قانون فعالیت کنید اما پس از آن‌که لایحه‌ی قصاص که یک اصل قرآنی است از طرف شورای عالی قضایی به مجلس شورای اسلامی ارجاع داده شد، جبهه‌ی ملی اعلام کرد که این لایحه خلاف اصول انسانی است و مردم را به تظاهرات دعوت کرد.

در حقیقت پشت پرده‌ی این ماجرا سازمان مجاهدین خلق و ابوالحسن بنی صدر قرار داشتند. منافقین که عمده شرکت کنندگان در این تظاهرات به شمار می‌آمدند خود را آماده‌ی درگیری نظامی کرده بودند. بازوی نظامی تمامی این جریان‌ها، سازمان منافقین بود.در ادامه‌ی اقدامات ساختارشکنانه و ضد انقلابی بنی صدر، وی طی سخنانی در کرمانشاه و در حضور نیروهای ارتش، سعی در مظلوم نمایی می‌کند تا ارتش را در مقابل سپاه قرار دهد. با رسیدن این خبر به امام(ره)، ایشان طی نامه‌ای به ارتش اعلام می‌کند که از این پس آقای بنی‌صدر را از نمایندگی خود در فرماندهی کل قوا معزول کردم و نام‌برده باید فقط به حدود وظایف قانونی خود بپردازد.پس از اعلام برکناری بنی‌صدر از نمایندگی فرماندهی کل قوا و مطرح شدن بحث عدم کفایت سیاسی وی، توسط منافقین در یک خانه‌ی تیمی پنهان و از آن‌جا به خیال خود به ارتش و مردم دستور مقاومت می‌دهد. حال آن‌که در حقیقت فرمان بنی‌صدر نه به ارتش بود و نه به مردم، بلکه همان سازمان مجاهدین خلق، اعضای میلیشیا و طرفداران آن‌ها، گروهک‌های حزب دموکرات و امثال آن، مخاطب بنی صدر بودند. زندگی مخفی بنی‌صدر با منافقین از این خانه‌ی تیمی به آن خانه‌ی تیمی ادامه می‌یابد تا آن‌که مسأله‌ی انفجار حزب جمهوری اسلامی مطرح می‌شود.

 هر چند که مشخص بود بنی‌صدر و منافقین با هم مرتبط هستند و حتی دست‌های بیگانگان در کار است اما ذکر برخی از دلایل و استناداتی که مؤید این مطلب است ضروری است. استناداتی که در خصوص وجود این ارتباط وجود دارد بر چند پایه استوار است. یکی این که شخص بنی صدر به سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک گروه محارب پیوند خورده بود. یعنی از جایگاه رییس جمهوری اسلامی، تنزل پیدا کرده و در کنار «مسعود رجوی» قرار ‌گرفته بود. اقداماتی چون عمل بر خلاف قانون، فرمان به ضرب و شتم مردم، کشاندن اختلافات به سطح جامعه و میان مردم، تشنج آفرینی برضد مجلس، قوه‌ی قضاییه، نهادهای انقلاب و سخنرانی برضد سپاه، کمیته‌های انقلاب و دادگاه‌های انقلاب اسلامی، همراهی با گروهک‌های مخالف، معارض و ... نمودهای بارزی از همراهی بنی‌صدر با منافقین است.سند دوم در تأیید این مدعا که اقدام‌های آن‌ها هماهنگ با خارج از مرزها بود و همچنین مدعای ارتباط بنی‌صدر با منافقین را تأیید می‌کند اینکه بنی‌صدر و رجوی با یک هواپیما از ایران خارج و در پادگان نظامی فرانسه پیاده می‌شوند. باید دقت داشت که پس از ورود به فرانسه پناهندگی ویژه‌ی سیاسی-نظامی به آنها داده می‌شود و پلیس فرانسه همان‌طور که از «شاهپور بختیار» محافظت می‌کرد، وظیفه‌ی تأمین امنیت محل اقامت بنی‌صدر و رجوی و مراقبت از آن‌ها را به عهده می‌گیرد.دلیل بعد آن‌که پس از حضور در فرانسه، شورای مقاومت ملی مرکب از تمام احزاب و گروه‌هایی که در ایران برضد انقلاب با سازمان مجاهدین خلق و بنی‌صدر همکاری می‌کنند، تشکیل می‌شود. شورایی که عملیات ترور را در ایران پی ریزی می‌کند.

جالب آن‌که نشریات سازمان مجاهدین خلق نیز جزییات ترورها را تشریح می‌کرد. ترورهایی که منجر به شهادت بیش از 17 هزار نفر شد. به هر ترتیب ابوالحسن بنی‌صدر عضو شورای مقاومت ملی است. در همان زمانی که وارد فرانسه می‌شوند بنی‌صدر دخترش را به عقد مسعود رجوی در می‌آورد لذا پیوند تبار هم به وجود می‌آید. از سویی پس از استقرار منافقین در عراق، پیوند آن‌ها با دشمن متجاوز بر ضد کلیّت، امنیت و منافع ایران، آشکار می‌گردد. باید در نظر داشت که در دوره‌ای که بنی‌صدر رییس جمهور ایران بود، ارتش عراق به ایران حمله کرد. در همان روزها بنی‌صدر مدعی مبارزه با دشمن -البته به سبک خود- بود. لکن آنچه در این‌جا قابل ملاحظه است اینکه همراهان و متحدانش در راستای سیاست‌ها و منافع عراق، مقابل ایران می‌ایستند.پس از مدتی منافقین احساس می‌کنند که به اهدافشان از جمله ایجاد تشنج در ایران و ترور برخی از رهبران انقلاب رسیده‌اند و در این میان بنی‌صدر نیز کارایی خود را از دست داده است. لذا در حقیقت بنی‌صدر عنصری شد که نه در داخل و نه در میان ضد انقلاب کارآیی و جایگاه لازم را نداشت. لذا از این پس سازمان منافقین هم، بنی‌صدر را کنار گذاشت.