۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۳
ریشه حادثه کوی دانشگاه چه بود؟

پرونده خاتمی و روحانی در واقعه 18 تير 78

اینها که در زمان زمامداری خود هیچ عملی که برگرفته از تعادل باشد را انجام نداده اند حال از اعتدال گرایی سخن مي گويند.
کد خبر : ۱۸۶۶۴۳
گروه سیاسی صراط - زهرا سجادي؛ در بررسی عملکرد یک دولت معمولا نقاط بسیار تاریک یا بسیار روشن آن مورد بررسی قرار می گیرد، تا از این طریق بتوان به خط مشی و موضع گیری های اعضای آن پی برد. در باز بینی دولت هشت ساله اصلاحات نیز روش کار همین است .باید به حوادث اثر گذار و قابل بحث این دولت پرداخت تا به مشی و خط فکری آنان دست یابیم.

گرچه با بررسی نقاط روشن عملکرد این دولت چیزی حاصل نمی شود ولی نمی توان دولت سید محمد خاتمی را مورد کاوش قرار داد و آن وقت از جریاناتی چون قتل های زنجیره ای، مطبوعاتی که پایگاه دشمن بودند،اعتصاب های مجلس و کنفرانس برلین و هزاران نقطه تاریک دیگر سخن نگفت.

با بررسی حتی یکی واقعه از این وقایع می توان به استرات‍ژي دولتی پی برد که در راه بر اندازی قدم بر می داشت. یکی از این نقاط تاریک قضیه کوی دانشگاه یا18 تیر 78 است.

ریشه حادثه کوی دانشگاه

در دولت اصلاحات که خود را حامی سر سخت آزادی بیان وانمود مي‌كرد شاهد حاكميت جریان لیبرالی بر مطبوعات بودیم.در این میان حساسیت دشمن بر مسئله فرهنگ و خشنودی آنها از سکانداری وزارت فرهنگ و ارشادکه متولی امور مربوط به مطبوعات است، توسط عطاءالله مهاجرانی که خود مهره ای سکولار بود را نمی توان در وخامت اوضاع نادیده گرفت.

با گسترش هتاکی های این نشریات به باور ها وعقاید دینی مردم برخی از نمایندگان مجلس این جریان را بر نتابیدند و زمینه را برای مطرح کردن لایحه اصلاح قانون مطبوعات مناسب دیدند.این لایحه که بعد از انقلاب سال های زیادی در پیچ و خم های اداری مجلس خاک خورده بود حالا دوباره در دستور کار مجلس قرار گرفت که حاوی اصولی منطقی بود. اما به محض مطرح شدن این قضیه همین پایگاه های دشمن بلوایی از تیتر های درشت و تحریک کننده بر پا کردند که حاوی مضامینی چون استبدادی بودن این قانون، مخالفت آن با توسعه سیاسی،غیر قانونی بودن و مضامینی از این دست که اگر کسی بی خبر از همه جا فقط نگاهی به این تیتر ها می انداخت بر داشتش این بود که مجلس در حال تصویب لایحه قتل عام عمومی مردم است.

در همین راستا روزنامه سلام با درج تیتر«سعید اسلامی (امامی) پیشنهاد اصلاح قانون را داده است»،دوره ای جدید از آشوبهای رسانه ای را بر پا کرد.البته این روزنامه که مدیر مسئولی آن به عهده موسوی خوئینی ها بود با شکایت وزارت اطلاعات و جمعی از نمایندگان مجلس به جرم افشای اسناد طبقه بندی شده وزارت اطلاعات توقیف شد.

همین اقدام یعنی توقیف روزنامه سلام کافی بود تا دیگر بار هم قطاران مطبوعاتی آن در روزنامه های زنجیره ای قیل و قالی شدیدتر به پا کنند که از درج تیتر هایی با مضمون پایان سیاست ورزی و مخالفت با توسعه سیاسی گرفته تا پیش بینی متحمل شدن هزینه های سنگین برای نظام و ویرانگر بودن خشم دانشجویان بود و نهایتا فتنه ای را شروع كردند که ترمز آن را فقط رهبری و برخی مسئولین دلسوز توانستند بکشند.

از نگاه خاتمي شهر در امن و امان بود!

حالا دیگر تقریبا همه چیز آماده بود تا آشوبی که از مدت ها قبل با همکاری عناصر داخلی و خارجی تدارک دیده شده بود عملی شود و تهران بر سر آزمون قدرت حاضر شود.

جمعی غیر دانشجو و لباس شخصی با همکاری دفتر تحکیم به کوی دانشگاه رفته و به تحریک دانشجویان پرداختند تا به اصطلاح علیه توقیف روزنامه سلام اعتراض کنند.ابتدا دانشجویان به خیال خود در حال اعتراض مسالمت آمیز بودند،شبیه آنچه همیشه اتفاق می افتاد و بدون دخالت نیروی انتظامی ختم به خیر می شد.اما ظرف چند ساعت عده ای فرصت طلب سوار بر این موج شدند و کنترل اوضاع را در دست گرفتند.

دیگر شعار ها راجع به روزنامه سلام و مسائلی از این دست نبود بلکه شعار ها علیه رأس نظام و همراه با خشونت و عربده کشی و آتش زدن اموال و بستن خیابان و اقدامات خشن دیگری بود که قطعا از دانشجویان بر نمی آمد.دامنه اعتراضات بالا گرفته بود و اعتراض دانشجویی به هوچی گری تبدیل شده بود و آتش خشم آشوب گران هیچ کس و هیچ چیزی را سر راه خود سالم نمی گذاشت.

اما در این بین مسئولین دولت اصلاحات کجا بودند؟چرا هیچ کس اقدامی نمی کرد؟از ساعات اولیه درگیری ها تلاش گسترده ای صورت گرفت تا با وزیر کشور ارتباط بر قرار شود و از او کسب دستور شود اما تا 4 صبح ایشان در دسترس نبودند و پس از اینکه بالاخره آقای موسوی لاری را یافتند دستور بر عدم برخورد با آشوبگران داد و توضیح ایشان گستردگی شورش ها بود که نیاز به برخورد را منتفی می کرد.آشوب طلبانی که با پیوند جریان قتل های زنجیره ای و توقیف روزنامه سلام بهانه ای برای ریختن آبروی نظام پیدا کرده بودند،لحظه به لحظه رعب و وحشت را در دل مردم می انداختند و این در حالی بود که اعضای هیئت حاکم در سکوتی سنگین به سر می بردند.

نه زبانی می چرخید و نه دلی می لرزید.نه دستی حرکت می کرد و نه دستوری صادر می شد.تهران 5 روز در بی مدیریتی به سر می برد و رئیس دولت اصلاحات لبهایش را بسته بود و به فریاد ((خاتمی خاتمی حمایتت می کنیم)) کودتاچیان گوش می داد.

او به بسیج و سپاه اجازه ورود به این جریانات را نداد و این در حالیست که طبق مصوبه شورای عالی ملی اگر نیروی انتظامی قادر به برقراری امنیت و آرامش نباشد سپاه باید وارد صحنه شود.

تا اینکه در 21 تیر جمعی از فرماندهان ارشد سپاه در نامه ای محرمانه به رئیس جمهور با ابراز نگرانی از خونسردی مسئولان زیربط در حوادث جاری خواستار پایان دادن غائله بود. خلاصه نامه به شرح زیر است: «جناب آقای خاتمی،رسانه های دنیا را بنگرید،آیا صدای دف و دهل آنان به گوش نمی رسد؟ جناب آقای رئیس جمهور اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و به رسالت اسلامی خود عمل نکنید فردا آنقدر دیر و غیر قابل جبران است که قابل تصور نیست....»

اما خاتمی به این اظهارات وقعی ننهاد و این در حالی بود که رسانه های خارجی اخبار لحظه به لحظه این روزها را با آب و تاب فراوان باز تاب می دادند .همان هایی که 10 روز پیش از وقوع قضیه 18 تیر خبر از آن ازمون حیاتی قدرت در تابستان 78 در ایران می دادند. پیشگویی های نشریه میدل ایست اکونومیک دایجست دنیا درست از آب در آمد و تهران بر سر آزمون قدرت حاضر شده بود.

در طی این مدت حضور تعدادی از چهره های سر شناس احزاب و تشکل های جبهه دوم خرداد از جمله فاطمه کروبی، فائزه هاشمی،تاج زاده،و...در کوی دانشگاه و در جمع دانشجویان نه تنها به آرام کردن غائله کمکی نکرد بلکه دامنه آن را نیز گسترش داد.اظهار نظر های نسنجیده افرادی چون معاون دانشجویی وزیر علوم که می گفت: «اینها ما را هم که نشسته ایم می زنند چه برسد به شما که ایستاده اید»، طغیان این آتش را بیشتر می کرد و بر وخامت اوضاع می افزود و نهایتا وزیر علوم دولت خاتمی چاره کار را در استعفای مشکوکی دید که از سوی خاتمی پذیرفته نشد.(1)

تا پایان این 5 روز بیانیه های مختلفی از سوی دفتر تحکیم وحدت،دفتر شیخ یوسف صانعی،سازمان مجاهدین انقلاب و ...دیگر هم سنگران آن ها صادر شد که مبنی بر اعلام یک هفته عزای عمومی برای کشته شدگان واهی این جریانات بود.

واکنش دولت اصلاحات به صورت هماهنگ و یکدست بی تفاوتی و وانمود کردن به بی خبری بود.وزارت خانه های علوم و کشور نیز کانون تهییج دانشجویان برای استمرار اعتراضات و پیگیری آن بود(2) که باعث عدم فروکش کردن آتش آن جو آلوده بود تهران در خروش بود و خاتمی در خواب.

واکنش اصلاح طلبان به دو گونه بود که هر دو طریق آن آب را به آسیاب دشمن می ریخت.عده ای که مستقیما از فتنه گران دفاع می کردند و عده ای دیگر هم که با محکوم کردن عناصر نظام فتنه گران را یاری می کردند البته پس از مشاهده راه پیمایی 23 تیر ترجیح دادند که سکوت کنند.

لبیک به ندای ولایت

دشمنان قسم خورده نظام به هدف سرافرازی این شبه کودتا را به پا کردند اما عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.دیدار22تیر رهبری با بسیجیان و مردم اذن ورود آنها برای مقابله با عاملان به این جریانات را داد و مرهمی بود بر زخم های پنج روز شلوغی و کشمکش.سخنان آرام بخش رهبری مبنی بر این که فرزندان بسیجی ام این عناصر بیگانه را منکوب و مرعوب می کنند راه را برای سرکوب آشوب هموار کرد.و فردای آن روز نیز حماسه 23تیر در حمایت از رهبری به پا کرد تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویان بکویند.

روحاني در مقابل آشوب طلبان

به موازات این جریان شورای عالی امنیت ملی به دبیری روحانی اعلام کرد که باید بسیج وارد شود و این بیانیه که پس از پنج روز درگیری صادر شد فروکش کردن آشوب ها را سبب شد آقای روحانی در مذاکره خود با سردار صفوی گفت كه سپاه باید برای دفع فتنه تهران وارد شود و بعد از این با ورود بسیج و سپاه ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد.می توانیم بگوییم عناصری که آن زمان دستگیر شدند گفتند که توسط مسئولان برخی از وزارت خانه ها حمایت می شند.عناصری از دولت و مجلس در این فتنه به عنوان اوپوزسیون و نیروهای مخالف حاضر شدند. (3)

روحانی علاوه بر اقدام عملی خود در ابلاغ دستور ورود سپاه و بسیج برای خاتمه دادن به غائله کوی دانشگاه همچنین در راهپیمایی مردمی که در 23 تیر در حمایت از رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بر پا شده بود سخنرانی تجمع را بر عهده گرفت. راهپیمایی با شکوهی که فيلم و سندي از آن برجاي نمانده است. رسانه های غربي گزارش لحظه به لحظه ی آشوب هار ا انعکاس می دادند اما به محض لبریز شدن کاسه صبر ملت و اعلام انزجار آن ها از کودتا چیان و برپایی تظاهرات شکوه مند 23 تیر همه دوربین ها خاموش شد و فیلم برداران غیب شدند. تنها تصاویری که از آن تجدید حماسه ی به یاد ماندنی باقیست تصاویر ضبط شده توسط گوشی های تلفن همراه است .

روحانی در پایان این راهپیمایی از ولایت حمايت و از بسیج و سرکوب گران این حوادث تشکر كرد .او بر خلاف کارگزاران دولت خاتمی که شورشیان را محق به اعتراض و اعتصاب می دانستند اعلام کرد این آشوبگران پست تر از آن هستند که بر انداز نام گیرند. او که با آیات« وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ » سخنرانی خود را آغاز کرد و وظیفه ریشه یابی و شناسایی مقصرین و سپردن آنها به دست عدالت را به عهده شورای عالی امنیت ملی دانست.

وی با محکوم کردن این جریان از سوی خود و دیگر دلسوزان نظام گفت: دوحادثه تلخ در کنار این جریانات به وقوع پیوست یکی سوء استفاده دشمن از این جریانات که توسط عناصر فاسدی چون گروهک های سیاسی شکست و منزوی و مزدوران و وابستگان به قدرت ها ی خارجی ایجاد شده بود و دوم شکست حرمت انقلاب و رکن رکین آن یعنی حریم مقدس ولایت است .

او ولایت را مهمترین رکن نظام و حکومت وقانون اساسی دانست و اهانت به این رکن را هم وزن اهانت به قانون اساسی و قانون گرایی و اهانت به همه ی ارزش های اسلامی دانست و در ادامه صبر و متانت و آماده به فرمان بودن مردم را تمرین نوینی دانست که سر مشق گرفته از زندگی مولای متقیان حضرت علی (ع) است.

وی در توصیف آشوب گران گفت: اینها پست تر و حقیر تر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت بر اندازی را مطرح کنیم و افزود چنین آشوب و تخریبی در هیچ جای دنیا و توسط هیچ دولت و مردمی تحمل نمی شود. وی با تشکر از دانشجویان بیدار و اعلام برائت آنها از معاندین، آنها را هوشیار و قهرمان خواند.
رئیس شورای عالی امنیت ملی در پایان سخنرانی خود چند نکته را یادآورشد از جمله اینکه جناح های سیاسی در حرکت های خود باید قوائد بازی سیاسی را بلد باشند و خطوط قرمز را در نظر یگیرند و دیگر اینکه چنین حوادثی همچون پالایشی برای نظام است و ضرورت وحدت و همبستگی را به ما می آموزد .

پس از آن جریان از گوشه و کنار گلایه هایی شنیده می شد که حاکی از دلخوری عناصری بود که به نوعی در آن حوادث نقش داشتند از جمله اکبر عطری عضو پیشین شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که دلخور بود از اینکه روحانی در آن سخنرانی دانشجویان را با کلمات زشت و ناپسند خطاب کرد و آنها را اوباش خواند و تهدید کرد که بسیج قهرمان و نیروی انتظامی تا فردای آن روز با همه اوباش به شدت برخورد می کنند و گلایه مند بود از اینکه روحانی الفاظ سنگینی چون محارب را راجع به بر پا کنندگان شورش به کار برده است(4)

تفاوت از کجا تا کجا

اگرچه هزینه این جریانات را نیروی انتظامی پرداخت ، اما تفاوت در برداشتی است که جبهه انقلاب و رهبری از یک سو و برداشتی که جبهه اصلاحات از آن سخن می گفت.همچنین این دانشجویان بودند که هزینه این گرو کشی ها شدند.شاید علت تمرکز این جریان بر دانشجویان به خاطر احزاب فولکسی بود و در اصل به دلیل شکل نگرفتن احزاب بزرگ و گسترده بود.هر حزب چند عضو انگشت شمار بیشتر نداشت که اصطلاحا در یک فولکس جا می شدند و این می شود که از دانشجو به عنوان پیاده نظام استفاده می شود. به قول سردار صفوی فتنه ای که آن روز رقم خورد حاصل طرز تفکری که در وزارت کشور و علوم وجود داشت به گقته او در روز های فتنه 78 وزیر کشور اجازه نمی داد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی که تهران را به آتش کشیده بود را آرام کند. می گفت فقط نیروی انتظامی و نیروی انتظامی هم می گفت ما دیگر نمی توانیم ادامه بدهیم

شریک دزد یا رفیق قافله

حال علامت سوال بزرگ اینجاست که کسانی که زمانی مشی شان زیر سوال بردن اصل ولایت بود و در روزنامه هایشان از غلط بودن تفکر دینی و شرعی و عرفی نبودن و خلاف قانون بودن ولایت(4) سخن می گفتند حال خود را به کدام آب غسل تعمید داده اند که دور کسی حلقه زده اند كه در 18 تير در جبهه انقلاب تعريف مي شد.

اینها که در زمان زمامداری خود هیچ عملی که برگرفته از تعادل باشد را انجام نداده اند حال از اعتدال گرایی سخن مي گويند در قضیه قتل های زنجیره ای،اعتصاب های مجلس،روزنامه های زنجیره ای و هتاکی هایشان،کوی دانشگاه،کنفرانس برلین و هزاران نقطه تاریک از این قبیل شاهکارها که در کارنامه دولت اصلاحات ثبت شده که هر یک به نوعی افراط در اصلاح طلبی بود یادی از اعتدال نکردند و حال خود را حامی اعتدال گرایی و روحانی می دانند .

1- گونه شناسی بحران199
2- جهان نیوز نوشته علیرضا زاکانی 24/4/91
3- خبر آنلاین 19/11/90
4- جام نیوز 19/3/92
5- محسن رنانی_ جناح های سیاسی در ایران امروز 112-113
6- جامعه سالم تیر 77