۳۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
هادی محمدی

ناگفته جنگ غزه

کد خبر : ۱۸۸۶۴۰
صراط: اينكه چرا صهيونيست‌ها در شرايط امنيتي – سياسي و زماني فعلي در غزه اقدام به حمله نظامي كردند، هم به مؤلفه‌هاي مرتبط با تحولات جاري خاور‌ميانه و هم به بر‌آورد وضعيت كلان امريكا براي محاسبات راهبردي طولاني مدت آنها، پيوند خورده است.
رژيم صهيونيستي در نگاه خوشبينانه در مذاكرات سازش، ادامه حيات جريان مقاومت را يك مزاحم و مانع جدي ارزيابي مي‌كند و در دعوايي كه نتانياهو با جان كري داشت كه چه كسي در مسير مذاكرات مقصر است، دست روي مقاومت گذاشت. از نگاه نتانياهو با حذف مقاومت در غزه، تلاش‌هاي جاري در مذاكرات سازش، به راحتي به نتيجه مي‌رسد و مدل اسرائيلي حل بحران با كمترين هزينه محقق مي‌شود و يك دولت محلي و در حد يك شهر‌داري در دل رژيم صهيونيستي به رتق و قتق امور فلسطيني‌ها خواهد پر‌داخت و نام آن دولت خود‌گردان فلسطيني خواهد بود، در حالي كه در همه چيز وابسته به رژيم صهيونيستي است و حتي براي نفر بعد از ابو‌مازن هم، دحلان آماده شده و در حال كار آموزي نهايي است.  حذف مقاومت بر معادلات منطقه‌اي و فلسفه بسياري از تنش‌هاي امنيتي و نظامي هم آثار خود را به جاي مي‌گذارد و نتانياهو معتقد است، پرونده سوريه و جولان يا بازوي مسلح حزب‌الله در لبنان يا رويكرد‌هاي منطقه‌اي ايران در حمايت از مقاومت و محور مقاومت، توجيه خود را از دست مي‌دهند. مضافاً اينكه غربي‌ها براي اهتمام به جنوب شرق آسيا و آشفتگي در خاور‌ميانه، توجيهي براي يك تعامل اضطراري با ايران و در قالب مذاكرات هسته‌اي نخواهند داشت. اينها سر‌فصل موضوعاتي است كه سران رژيم صهيونيستي را به خود مشغول كرده است. نكته اصلي در معماي جنگ غزه، اين نكات نيست بلكه اين است كه سران نظامي و اطلاعاتي بر خلاف تمام توصيه‌هاي كار‌شناسي در كميته وينو‌گراد و پس از آن، نه تنها، قدرت به روز‌رساني بانك اطلاعات در غزه مورد توجه نبوده، بلكه رشد توانمندي‌هاي رزمي گروه‌هاي مقاومت در غزه نيز، انگيزه‌اي براي ارتقاي آمادگي رزمي و بر‌نامه‌هاي عملياتي در اين رژيم و ارتش آن نشده است.  مقامات و ارتش صهيونيستي با يك تصوير مشابه از توانمندي‌هاي مقاومت فلسطيني و با همان اقدامات قبلي در جنگ اخير هم حاضر شدند. آنچه از همان روز اول موجب شوكه شدن سران صهيونيست شد، اين بود كه همه چيز در طرف فلسطيني تغيير كرده است. مدل و متد جنگي، در غزه و سپس در شجاعيه تغيير كرده و «سبك رزم حزب‌الله لبنان» حاكم شده است كه به خودي خود و به تنهايي براي نظاميان اسرائيلي يك كابوس جديد است. فرماندهان و بدنه نظامي اسرائيلي كه خاطرات دلهره آميزي در جنگ با حزب‌الله تجربه كرده‌اند، ديگر قادر به اجراي يك نقشه نظامي قابل دفاع و قابل دسترس نيستند. هم فرماندهان و هم بدنه نظامي در اسرائيل كه خاطرات خود از جنگ 2006 را در رسانه‌ها نقل كرده‌اند احساس يك شبح در فضاي جنگ دارند و لذا، پديده نسل كشي و جنايت جنگي در شجاعيه و ديگر مناطق نوار غزه به سادگي رخ داده است. آنقدر اين خاطرات براي صهيونيست‌ها، هولناك است كه مقامات كنيست و مقامات سياسي اسرائيلي از اينكه اظهارات نژاد پر‌ستانه و نسل‌كشي و جنايت عليه بشريت را به زبان جاري كنند، چندان هوشمندي از خود نشان نمي‌دهند، و جالب‌تر از همه اينكه حمايت امريكا از اين رخداد ننگ آلود و رسوا و مواضع و اقدامات ضد‌بشري رژيم صهيونيستي اين پرونده را تكميل و تزيين مي‌كند.  يكي از زواياي مهم در اجراي مدل رزم و جنگ حزب‌الله در غزه و شجاعيه، جايگاه تونل‌هاي مواصلاتي براي رزمندگان و حتي ستاد عملياتي و فرماندهي مقاومت در داخل تونل‌هاست.  در مدارس جنگ ارتش‌هاي جهاني، سر‌فصل‌هاي درسي جديد بايد گنجانده‌ شوند كه در ذيل عنوان «مدل رزم حزب‌الله» قرار مي‌گيرند. يعني در كنار «نيروي زميني»، بايد «نيروي زير‌زميني» و نقش تونل‌هاي زير‌زميني در «بهره‌وري جنگي» را نيز افزود.