۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۳

آیا اردوغان همان اربکان است؟

کد خبر : ۱۹۱۴۸۵
صراط: صعود و ترقی سیاسی رجب طیب اردوغان در واقع از یک تمرد و سرکشی آغاز شد. در سال های دهه نود اردوغان و عبدالله گل رئیس جمهور فعلی ترکیه و برخی از دیگر همفکرانشان به صورتی کاملا آشکار از نجم الدین اربکان اسلام گرا فاصله گرفته و از وی روی گردان شدند زیرا این گروه تصور متفاوتی از اسلام سیاسی داشتند و این تصور در راستای باورهای رئیس حزب و حامیان نه چندان زیاد آن نبود.

شفقنا که این خبر را از فرانکفورتر آلگاینه ترجمه کرده است در ادامه می‌نویسد: اعضای این گروه به گفته خودشان خواهان اسلامی مطابق زمان بودند، اسلامی که آینده را نفی نکرده و متعلق به زمان حال باشد. اردوغان در مقام شهردار استانبول نیز همواره تکرار می کرد که می تواند هم مسلمانی معتقد و هم مدیری خوب باشد.

اردوغان و عبدالله گل و همفکرانشان با تاسیس "حزب عدالت و توسعه" در واقع این تصور از تطابق تدین و مدرنیته را به منصه ظهور رساندند. در سال های آغازین فعالیت حزب عدالت و توسعه آرمان های سیاسی موسسان آن با تصور یک اقتصاد قدرتمند و همواره در حال رشد همراه شد و همین دیدگاه بود که به مذاق بسیاری از ترک ها شیرین می آمد. اربکان در سال های آخر عمر و تا هنگام مرگ در سال 2011 هیچ نقش مهمی ایفا نمی کرد زیرا در واقع از سوی اردوغان و طرفدارانش در عمل کنار گذاشته شده بود.

و حال رجب طیب اردوغان به نقطه اوج زندگی سیاسی خود رسیده است. او توانست با کسب اکثریت مطلق آرا در همان دور نخست انتخابات ریاست جمهوری به عنوان رئیس جمهور آینده ترکیه انتخاب شود و این یک پیروزی بسیار بزرگ به شمار می آید. البته برای رسیدن به چنین روزی و چنین پیروزی ای از مدت ها پیش به صورتی هوشمندانه برنامه ریزی شده بود. اردوغان در سال 2007 با ارائه یک بسته اصلاحی توانست رای مردم را به سوی حزب خود جذب کند و انتخاب مستقیم رئیس جمهور توسط آرای مردم نیز از جمله محتویات همین بسته بود. و تقریبا هفت سال بعد این وعده عملی شد و اردوغان ثمره آن را برداشت کرد. اما حتی اردوغان نیز باید کاملا مراقب باشد که او هم به مانند نجم الدین اربکان توسط عده ای تازه وارد و به اصطلاح تازه به دوران رسیده از گردونه خارج نگردد.

نخست وزیر امروز و رئیس جمهور آینده ترکیه زمانی به فردی پیشرو و معتقد به اصلاحات دمکراتیک مشهور بود اما طی چند سال اخیر حداقل به باور مخالفانش به فردی خودکامه و مرتجع بدل شده و یا تغییر چهره داده است. در این حالت هیچ دور از ذهن نیست که این بار نیز یک نسل جدید از تازه واردان ناراضی از او روی بگردانند. تورگوت اوزال رئیس جمهور فقید ترکیه نیز پس از ترک نخست وزیری و نشستن بر صندلی ریاست جمهوری در عمل کنترل خود بر حزب متبوعش را از دست داد و تازه واردان ناراضی در درون حزب سر به شورش برداشتند. البته احتمال چنین شورشی در درون حزب حاکم عدالت و توسعه چندان وجود ندارد. تا به امروز در تاریخ جمهوری ترکیه ، پس از آتاتورک هیچ مردی در آنکارا نتوانسته بود مانند اردوغان قدرت انحصاری را به قبضه خود درآورد. اما از این پس او چه خواهد کرد؟ آیا تلاش می کند که یک بله قربان گوی دست بسته و بی اختیار را به نخست وزیری و دبیرکلی حزب منصوب کند؟

نخستین نشانه ها در این مورد پیش از نشستن اردوغان بر مسند جدید خود بروز خواهد کرد. عبداله گل رئیس جمهور فعلی و تنها باقیمانده از همراهان قدرتمند و وزین اردوغان اعلام کرده است که "طبیعتا" بار دیگر در حزب عدالت و توسعه نقشی فعال ایفا خواهد کرد. علی القاعده اردوغان در نشست حزب در روز 27 آگوست جانشین خود برای دبیرکلی حزب را معرفی می کند و عبداله گل نمی تواند جانشین وی باشد زیرا گل تا یک روز بعد هنوز رئیس جمهور ترکیه محسوب می شود و طبق قانون تا زمانی که این پست را در اختیار دارد نمی تواند در هیچ حزبی عضویت داشته باشد. بدین ترتیب اردوغان به راحتی می تواند یکی از دست پروردگان وفادار خود را به دبیرکلی حزب و صد البته به عنوان جانشین خود به ریاست دولت برساند. تا مدت ها گفته می شد که احمد داوود اوغلو وزیر خارجه فعلی نخست وزیر آینده ترکیه خواهد بود اما از قرار معلوم داوود اوغلو وزن خود را بیشتر از این می داند که به عنوان زیردست بی اختیار اردوغان کار کند.

یکی از نویسندگان ترکیه به تازگی طی مقاله ای عنوان کرده است که این اولین گام در مسیر تغییر و دگرگونی ترکیه از یک دمکراسی پارلمانی به یک الیگارشی ریاستی به شمار می آید. اما اردوغان برای این تحول از بیان دیگری استفاده می کند و آن را "جهشی" می داند که ترکیه ملزم به آن است یعنی گذر از یک سیستم پارلمانی به یک سیستم ریاستی و یا حداقل نیمه ریاستی. البته اردوغان در گذشته نشان داده است که چه دیدگاهی در مورد یک جهش رو به جلو دارد. او تنها پست خود را عوض می کند اما قدرت گذشته خود را همچنان حفظ کرده و همراه دارد.

این مساله در مورد اردوغان کاملا مسبوق به سابقه است زیرا هنگامی که سمت شهرداری استانبول را ترک کرد تا بر صندلی نخست وزیری ترکیه تکیه بزند همچنان به صورت دوفاکتو شهردار این متروپل مهم و چند میلیونی بود و شخصا از آنکارا حتی در جزئی ترین سیاست های شهری استانبول نیز دخالت و نقش داشت. این در واقع اردوغان بود که طرح تغییر کاربری میدان معروف تقسیم و قزی پارک در مرکز بخش اروپایی استانبول را ارائه داده بود و اتفاقا یکی از معدود شکست های وی نیز بابت همین طرح رقم خورد. و حال اردوغان به عنوان اولین رئیس جمهور ترکیه که با رای مستقیم مردم انتخاب شده است قصد دارد همان اقدامات را البته در اندازه هایی به مراتب عظیم تر تکرار کند. او همان اختیارات نخست وزیر را با خود به کاخ ریاست جمهوری می برد و نشان می دهد هر کجا که او باشد قدرت نیز همان جا است. اردوغان در جریان رقابت های انتخاباتی آشکارا اعلام کرد که قصد دارد به عنوان رئیس جمهور بر کشور حکومت کند و صد البته کسانی که به وی رای دادند نیز با آگاهی به این موضوع پای صندوق های رای رفتند.

البته قانون اساسی ترکیه چنین اجازه ای به اردوغان نمی دهد و حزب حاکم عدالت و توسعه در حال حاضر از اکثریت لازم در مجلس برای تغییر قانون اساسی برخوردار نیست و بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که این حزب حتی در انتخابات پارلمانی آینده در سال 2015 نیز به اکثریت دلخواه خود نخواهد رسید. اگرچه که حزب عدالت و توسعه همچنان قدرتمند خواهد ماند اما هر اوجی فرودی نیز به دنبال دارد. کاهش مشارکت رای دهندگان البته با معیارهای ترکیه می تواند معانی زیادی داشته باشد. در حالی که میزان مشارکت در انتخابات محلی ماه مارس 89 درصد واجدین شرایط بود اما در انتخابات ریاست جمهوری 74 درصد از مردم شرکت کردند. البته این میزان با معیارهای کشورهای غربی درصد بالایی به حساب می آید اما در ترکیه یک رکورد منفی محسوب می شود. این بدان معنی است که سیزده میلیون از واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکرده و ماندن در خانه را به رفتن در پای صندوق های رای ترجیح داده اند زیرا تمایلی به دادن رای به اردوغان و یا رقبای انتخاباتی او نداشتند. بدین ترتیب می توان انتظار داشت که رفته رفته چهره ها و نیروهای تازه وارد به میدان سیاست ترکیه گام بگذارند و چه بسا همین تازه واردان باشند که تجربه نجم الدین اربکان را این بار در مورد رجب طیب اردوغان اجرا کنند.