۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۹
شهاب حسینی:

قلبم برای این کار ده سال می‌تپید

کارگردان "ساکن طبقه وسط" گفت: فیلمنامه ای را که حدود ده سال پیش، از سال 82 دکتر محمد هادی کریمی نوشته بودند را با کارگردانی خود به اجرا در آوردم.
کد خبر : ۲۰۹۲۱۷
قلبم برای این کار ده سال می‌تپید
صراط: متن گفتگو با شهاب حسینی کارگردان فیلم ساکن طبقه وسط:

- پیش بینی شما راجع به فیلمتان در اکران و موفقیت در فروش چه چقدر است؟

من حقیقتا پیش بینی خاصی در این خصوص نمی‌کنم و تا همین مرحله هم خدا را شکر می‌کنم که فیلمنامه‌ای را که حدود ده سال پیش، از سال 82 دکتر "محمد هادی کریمی" نوشته بودند را به من دادند و من مطالعه کردم و از همان زمان این فیلم یکی از دغدغه‌های فکری‌ام بوده و همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم.  

با لطف خدا و دکتر کریمی که به بنده اعتماد کردند تا فیلمشان را بسازم در نهایت فیلم به این شکل رقم خورد، تا اینجای کار من تنها مجری طرح بودم و از اینجا به بعد فیلم شرایط خودش را پیدا می‌کند.

تلاش بر این بوده که فیلم خوب و آبرومندی ساخته شود و قاعدتا این فیلم هر چقدر شایستگی داشته باشد مورد توجه قرار می‌گیرد.  



- برای ساخت "ساکن طبقه وسط" چه هدفی را دنبال می‌کردید؟  

شاید داستان سرگشتگی‌ها و دغدغه‌های فکری‌های انسانی است که عمومیت دارد و همه‌ی ما دغدغه‌هایی برای زیستن، برای بودن و برای شناخت حقیقت از مجاز داریم.  

در واقع ما با نویسنده‌ای که کارهای هنری مثل بازیگری و موسیقی انجام می‌دهد مواجه هستیم و در طول فیلم شاهد نوعی ذهنیت‌ها و سرگشتگی‌ها و احساسات این مرد هستیم.  

من این فیلمنامه را خیلی دوست داشتم چون به حس و حال و دغدغه‌های خودم نزدیک می‌دانستم و مسلماً فیلمنامه‌ای بود که در وهله‌ی اول مقداری هضمش را سخت می‌کرد.  

در طی این ده سال چندین بار برای ساخت این فیلمنامه دورخیز کردیم و برخوردهای مختلفی را شاهد بودیم، و دوستانی هم که به بنده منت حضور گذاشتند می‌توانم از عزیزانی چون فرهاد اصلانی، هنگامه قاضیانی، ساره بیات که از همکاری بسیار خوب وی در "جدایی نادر از سیمین" بهره بردیم و طناز طباطبایی، بابک حمیدیان، کامبیز دیرباز، فخرالدین صدیق شریف، امید روحانی و تعدادی چهره‌ی جدید کنار بازیگران شاخصی که به من کمک کردند، یاد کنم.  

- باتوجه به پر‌بار بودن کارنامه‌ی شما در زمینه‌ی بازیگری سینما و تلویزیون، کار شما چه جایگاهی در کارنامه‌ی کاریتان دارد؟  

به طور کلی برای من نقطه‌ی عطفی محسوب می‌شود و شاید تا قبل از این شرایط کارگردانی این کار موجب شد تا من تمرکز کافی برای ایفای نقشم در این فیلم نداشته باشم و شاید اگر تا قبل از این نقش از من می‌پرسیدید که تاکنون کدام نقششان برایتان محبوب است با مقداری تردید پاسخ می‌دادم ولی اکنون می‌گویم این کاراکتر، نقشی بود که همیشه آرزوی بازی کردنش را داشتم و به دلیل آنکه مسئولیت کارگردانی این فیلم را برعهده داشتم انرژی ام در زمینه بازیگری نصف شد و ساختن این فیلم قسمت حائز اهمیت زندگی من به حساب می‌آید.  

- تجربه‌ی کارگردانی در این شرایط سینمای کشور را چطور بود و فکر می کنید باز هم این تجربه را تکرار کنید؟

می‌گویند جز راست نباید گفت ولی شاید در این حرفه ما هر راست نشاید گفت، قطعا شرایط خوب و بد به موازات یکدیگر هستند همچنین ما در این فیلم هم لحظات خوب و درخشان و هم لحظات سخت و دشواری را تجربه کردیم.  

من تصور می‌کنم بخشی از وظیفه من فعال نگه داشتن سنسورهای فعال بوده و همیشه تصور می‌کردم یک بازیگر برای رسیدن به اوج بازدهی خودش در این حرفه با چه موانعی در کار مواجه است و سعی کردم این موانع را تا آنجایی که می‌توان برای خودم و همکارانم بردارم و حتی این تفکر را نسبت به کارگردانی داشتم و سعی کردم آن موانع را حل کنم و به لحظات ناب و اوج بازیگری در پلان‌ها برسم.  

من خودم را محدود به حرکت در سیر خاصی نکردم و هرگاه سریال تلویزیونی را دوست داشتم و احساس کردم که به عنوان یک مخاطب در آن لذت می‌برم در آن کار کردم و در سینما هم فیلمی را که احساس کردم خودم تا آخر آن را دنبال می‌کنم کار کردم و در تئاتر نیز همینطور است.  

کارگردانی هم وجه دیگری ندارد و امتداد حرکتی است که تا الان در آن بودم و آن را انجام دادم و اگر کار دیگری هم باشد که در توانم باشد آن را انجام می‌دهم و موازات حضور بازیگری و کارگردانی در کنار یکدیگر موجودیت هنری ما را شکل می‌دهد و هرجا که حضور من لازم باشد در آنجا حضور پیدا می‌کنم.   
 
- باتوجه به تغییر و تحولات اخیر خانه سینما آینده سینما را چگونه پیش بینی می‌کنید و نظر شما راجع به این تحولات چیست؟
 
من روند و آینده‌ی سینما را با توجه به انرژی‌ها و پتانسیل‌هایی که می‌بینیم آینده‌ای روشن پیش بینی می‌کنم و از نظر من نسلی که وارد عرصه‌ی سینما شده است نسلی دگر اندیش است و یک مواجه‌ای با آثاری که در جهان در حال وقوع است، داشته چه در سریال سازی، چه در فیلمسازی و تئاتر؛ و تصور می‌کنم چنانچه بخواهیم خود را در این رقابت‌ها در حد سینمای جهان نگه داریم چاره‌ای جز بهتر شدن نداریم.

خانه سینما حرکتی است که طی سالها اتفاق افتاده و اگر قسمتی از آن نیاز به تصحیح دارد باید آن را تصحیح کرد در غیر این صورت با حذف صورت مسئله چیزی درست نمی‌شود و همین امر باعث شده که نسبت به آینده سینما خوش بین باشم.

مردم همیشه نشان داده‌اند هنگامی که به شعورشان احترام گذاشته شود و برای کاری زحمت کشیده شده باشد از آن استقبال کرده و هنگامی که اثری نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند دچار مشکل شده است.

این تجربه است که باید به جاهای خوب برسد و نتیجه‌ی تلاش باید خوب شود مشروط بر اینکه ما کمی بتوانیم خود را با معیارهای جهان امروز بیشتر منطبق کنیم همچنین از نظر من مخاطب امروز نسبت به مخاطب 5 سال گذشته خیلی باهوش‌تر، تیزبین‌تر شده و حقیقت گراتر است.

اگر یک وجه جامعه شناسی هم به سینما اضافه شود می‌تواند اثر خود را در فیلمنامه بگذارد چون سینما باید براساس نیاز جامعه تعریف شود.


- اگر بخواهید برای بیشتر شدن مخاطب فیلم "ساکن طبقه وسط "نکته‌ای اضافه کنید چه می‌گویید؟

من دیدن این فیلم را به مخاطبان لااقل برای یک بار توصیه می‌کنم چون حیفم می‌آید آن حسی که بعد از خواندن فیلمنامه داشتم با کسی قسمت نکنم و باز حیفم می‌آید لذتی که در مواجه با این اثر بردم را با کسی تقسیم نکنم همچنین خود دکتر کریمی هم معتقدند زمانی که این فیلمنامه را به تحریر در می‌آوردند از حال عجیبی برخوردار بودند.

این فیلمنامه به نظر من یک "دل نامه" است، ستارگانش همانند آسمان خدا همگی حضور دارند و سرجای خود هستند و همچنین بستری برای آنکه این ستارگان هر کدام جای خود قرار بگیرند فراهم شد.
 
من به دلیل آنکه خودم حس عمیقی نسبت به این فیلم داشتم و همچنین قلبم برای این کار ده سال بود همواره می‌تپید توصیه می‌کنم این پیش کش را مخاطب از من قبول کند و امیدوارم توانسته باشم لذتی که از این کار بردم را منتقل کنم.