۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۶
نقدی بر فیلم ضدایرانی

سلاخی انسانی را روی پرده نبرید!

فیلم سینمایی "خانه پدری" در حالی مورد توجه رسانه های بیگانه قرار گرفته است که در نهایت ضعف شخصیت پردازی و داستانی و ... به سیاه نمایی از وضع یک خانواده به ظاهر مومن و مذهبی پرداخته است. سینمای وحشت و جنایت را روی پرده نبرید پرده ای برای ایجاد رعب و وحشت
کد خبر : ۲۱۶۹۷۰
صراط: اگر تاریخ سینمای ایران را مرور کنیم چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نمی‌توانیم فیلمی را پیدا کنیم که به لحاظ نمایش خشونت بار یک فرزندکشی به گرد پای "خانه پدری" برسد. در روزگار طاغوت داشته‌ایم فیلم‌هایی را که به دلیل هرزه نگاری‌های اروتیک با مخالفت طبقه مؤمن و مذهبی جامعه روبرو می‌شدند و در دوران بعد از انقلاب هم روبرو بوده‌ایم با یک سری فیلم‌سازی که به‌واسطه رانت‌هایی که از آن سوی آب‌ها به آنها می‌رسد کوشیده‌اند آثاری سیاه نمایانه با تصویرگری تیره و تار از زندگی ایرانیان بسازند.
 
اما اینکه کارگردانی پیدا شود و بخواهد با کنار گذاشتن آموزه‌های اخلاقی نماهایی را از فرزندکشی در فیلمش تصویرگری کند بی سابقه است. به همین یک دلیل هم که شده "خانه پدری" باید توقیف می‌شد. "خانه پدری" در اپیزود ابتدایی خود ماجرای قتل یک دختر جوان توسط پدر متشرعش را به تصویر می‌کشد؛ در این نما پدر نادان که در فیلم بی دلیل بر ایمانش تاکید می‌شود چنان با سنگ بر سر فرزندش می‌کوبد که انگاری در حال شکستن قند است! به دنبال این نما نیز تصویر زنده به گور کردن فرزند در زیرزمین خانه محل اقامت خانواده را می‌بینیم.
 
تلخ‌ترین نما هم جایی است که پدر برای برطرف کردن شبهه یکی از اقوام درباره قتل فرزند، شمشیری را تا میانه در قبر فروبرده و سپس شمشیر خون آلود را به طرف خویشاوند خود می‌گیرد تا درستی عمل قبیحش را هویدا کند.
 
آنچه در این بخش ابتدایی فیلم می‌گذرد آن قدر وحشیانه و درنده خویانه است که حتی کارگردان فیلم نیز چنان که خود ادعا کرده به هنگام فیلم‌برداری این نماها در کنار فیلم‌بردار حضور نداشته و صرفاً دکوپاژ را برای او روایت کرده و خود بیرون از لوکیشن منتظر فیلم‌برداری نماها مانده است. اینکه کارگردانی که خودش هم دلش نمی‌آید یک سلاخی انسانی را به تماشا بنشیند چطور دلش می‌آید چنین نمایی را درفیلمش بگنجاند از آن پارادوکس‌هایی است که فقط و فقط خودِ عیاری است که پاسخ آن را می‌داند.
 
کارگردانی که حال نداشته دوربین را بیرون از خانه ببرد
"خانه پدری" نه به لحاظ داستانی ماجرای تازه و بکری را به تصویر می‌کشد و نه به لحاظ طراحی صحنه و اجرا کار متفاوتی است. در تنبلی فیلم‌ساز همین بس که حتی یک نمای خارجی هم نگرفته و برای اینکه زحمت طراحی صحنه داستانی که بخشی از آن در صدها سال قبل می‌گذرد را نداشته باشد با پیدا کردن یک لوکیشن قدیمی تمامی داستان را در داخل همین لوکیشن روایت کرده!
 
شاید به همین دلیل باشد که حتی اغراق‌هایی که درباره هزینه تولید بسیار بالای این کار مطرح شده هم بیشتر به شوخی شبیه باشد. بعید است که عیاری برای ساخت این فیلم حتی نیم میلیارد هم هزینه کرده باشد اما طیف رسانه‌های وابسته به او برای آن که اثر ضدایرانی اش را در قامت یک شاهکار ارائه کنند مدام بر هزینه هنگفت تولید این فیلم تاکید می‌کنند.
 
اما واقعیت این است که نه تنها عیاری هزینه چندانی را برای تولید فیلم صرف نکرده است که در کنار آن اغلب تیم بازیگران نیز به‌واسطه اینکه در کاری متفاوت از کارگردان آثاری چون "بودن و نبودن" حضور یافته‌اند با مبالغ کم و یا حتی سفیدامضاء قراردادهای خویش را منعقد نموده‌اند.
 
شخصیت پردازی ضعیف
"خانه پدری" به لحاظ شخصیت پردازی نیز اثر بی پایه و اساسی است. روابط علت و معلولی کمترین جایی در فیلم ندارد و اغلب آدم‌ها بیشتر از آن که شخصیت باشند تیپ هستند. تیپ‌هایی که درباره گذشته آن‌ها نیز اطلاعات چندانی به مخاطب ارائه نمی‌شود مثلاً معلوم نیست واقعاً دلیل قتل دختر توسط پدر چیست؟ مگر نه اینکه دختر حتی اگر خطایی هم کرده باشد باز هم باید با ارائه نمادها یا دیالوگ‌هایی درباره این خطاها به مخاطب اطلاعات ارائه داده شود پس چرا عیاری نکوشیده حتی دلیل قتل دختر را واضح و شفاف به مخاطب بگوید.
 
بعد از قتل هم مدام با وضعیت بغرنج و بحرانی خانواده در نسل‌های بعد روبرو هستیم. وضعیتی که بیشتر از آن که پرداختی دقیق و جزء به جزء از عناصر دراماتیکش ارائه شود در سطح می‌ماند یعنی همه چیز در رو اجرا می‌شود و کارگردان به ریشه نمی‌زند.
 
وااسفا به حال منتقدانی که جرأت موضع گیری درباره فیلم را ندارند
اینکه چنین فیلمی ولو به صورت محدود و در یکی دو سالن اکران می‌شود و منتقدان شناخته شده وطنی و بخصوص آن‌ها که خود را وابسته به طیف شبه روشنفکران می‌دانند جرأت نقد آن را ندارند هم به شدت عجیب است. باعث تأسف است که فیلم را مانند حباب چنان متورم ساخته‌اند که منتقدان ما که باید به مخاطبان آگاهی دهند هم واهمه این را دارند که نکند واقعاً با یک شاهکار روبرو باشند و حرف زدن علیه فیلم به ضرر اعتبارشان (!) تمام شود.
 
باز هم گلی به گوشه جمال مسعود فراستی که شده در کلاس‌های تحلیل فیلمش به صراحت این فیلم را "اثری ضد ایرانی و ضد ملی دانسته که وقتی کسی آن را می‌بیند گمان می‌کند با وحوش طرف است و نه انسان‌ها!" ای کاش برخی از منتقدانی که صبح تا شب مدیحه "قیصر"سازان سینمای ایران را می گویند نیز جرأت این را داشتند که لااقل درباره نحوه تصویرگری ایرانیان در این فیلم حرف بزنند.