۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۸

معیار اصلاح‌طلبی یا افساد‌طلبی حرف نیست!

نجفقلی حبیبی در مصاحبه با «ندای ایرانیان» اظهار داشت: عقلای قوم اصول‌گرا خوب می‌دانند که اصلاح‌طلبان در بدنه اصلی انقلاب حضور داشتند و اصلا امتزاج گفتمان اصلاح‌طلبی با براندازی اشتباه است.
کد خبر : ۲۱۸۴۵۱
صراط: عضو حزب منحله مشارکت گفت اصلاح‌طلب واقعی نمی‌تواند برانداز باشد. نجفقلی حبیبی در مصاحبه با «ندای ایرانیان» اظهار داشت: عقلای قوم اصول‌گرا خوب می‌دانند که اصلاح‌طلبان در بدنه اصلی انقلاب حضور داشتند و اصلا امتزاج گفتمان اصلاح‌طلبی با براندازی اشتباه است. باید از ارائه‌کنندگان چنین حدیث‌هایی پرسید که اصلاح‌طلبی از نظر آنها چه معنی و مفهومی دارد؟ وقتی ما می‌گوییم اصلاح‌طلبی یعنی اینکه دوست داریم مجموعه‌ای که ایران را می‌سازد اعم از ارکان دولتی، اجرایی، اجتماعی و سیاسی بهبود پیدا کند. متأسفانه بخشی از جریان‌های افراطی که امروز رسانه‌های گروهی را هم در اختیار دارند، رقابت سیاسی را با تندروی‌های شخصی و گروهی همراه کردند و گاها به رهبران اصلاحات و اشخاص شناسنامه‌دار انقلاب اتهام‌هایی می‌زنند که واقعی نیست. قانون اساسی براساس اسلام تدوین شده است بنابراین کسی که سنگ قانون‌مداری را به سینه می‌زند نمی‌توان اسلام را قبول نداشته باشد.
 
وی در پاسخ این سؤال که چرا برخی اصرار دارند که اصلاح‌طلبان را از گفتمان انقلاب خارج کنند؟ می‌گوید: این را باید از خودشان بپرسید. اما حرفشان تناقض اساسی دارد. اصلاح‌طلبی به معنای پذیرش قانون، به معنای مدارا و تعامل است پس با انقلابی‌گری به معنای آشوب‌طلبی سنخیتی ندارد. ممزوج کردن این دو دیدگاه با هم امکان‌پذیر نیست. نمی‌توان از تعامل حرف زد و سپس به دنبال تقابل بود. اصلاحات هیچ گاه این دیدگاه را تأیید نمی‌کرده و نمی‌کند چون با ذات اصلاح‌طلبی در تضاد است. از طرف دیگر سابقه اصلاح‌طلبان است. فعالین سیاسی و رهبران اصلاحات نمی‌توانند هم در شکل‌گیری انقلاب نقش داشته باشند و هم سعی در ضربه زدن به آن را داشته باشند.
 
آقای نجفقلی حبیبی البته درست گفته‌اند که اصلاح‌طلب واقعی نمی‌تواند برانداز باشد اما شرط این گزاره این است که کسی اصلاح‌طلب واقعی باشد. در واقع از رفتار و عملکرد افراد و احزاب - و نه ادعای آنها- است می‌توان تشخیص داد آنها اصلاح‌طلب هستند یا افساد‌طلب. به راستی ترویج راهبردهایی نظیر فشار از پایین چانه‌زنی در بالا (با چاشنی اغتشاش و آشوب)، خروج از حاکمیت، تحصن و تحریم انتخابات، ایجاد دو آشوب بزرگ به فاصله 10 سال، عدم تمکین به قانون و اصرار بر قانون‌شکنی‌های بزرگ، ائتلاف با گروهک‌های نشاندار جریان براندازی و هم کاسه شدن با گروه‌هایی که تصریح کردند اصل نظام جمهوری اسلامی نشانه است و... چه نسبتی می‌تواند با ادعای اصلاح‌طلبی جز تنافر و تناقض داشته باشد؟ در عین حال باید پرسید آیا سابقه انقلابی شرط کافی برای ماندن هم هست؟! اگر چنین بود که زبیر و طلحه و سعد وقاص و مشابهان آنها پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) تبدیل به دشمنان ولایت امیرمؤمنان و آرمان‌های اصلی نهضت اسلامی نمی‌شدند و در خدمت اردوگاه کفر و نفاق (بنی‌امیه و شام) قرار نمی‌گرفتند.یادآور می‌شود برخی از اعضای مرکزیت حزب مشارکت و فراکسیون مشارکت پس از ارتکاب خیانت‌های متعدد از کشور گریختند و در آمریکا و برخی کشورهای معارض اروپایی پناهندگی گرفتند.
منبع: کیهان