۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۸

نامه رهبری مخاطبان خود را پیدا کرده

به باور آلیسون ویر رسانه‌های جریان اصلی به هیچ وجه علاقه‌ای به پوشش نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی ندارند وی همچنین معتقد است، اسرائیل با مالیات‌های آمریکایی‌ها فلسطین را نابود می‌کند ولی آمریکایی‌ها نمی‌دانند.
کد خبر : ۲۳۰۲۸۰
صراط: به باور آلیسون ویر رسانه‌های جریان اصلی به هیچ وجه علاقه‌ای به پوشش نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی ندارند وی همچنین معتقد است، اسرائیل با مالیات‌های آمریکایی‌ها فلسطین را نابود می‌کند ولی آمریکایی‌ها نمی‌دانند.

آلیسون ویر یک ژورنالیست آزاد آمریکایی است و در اینجا «آزاد» دقیقا یعنی «غیروابسته». او را نباید با رمان‌نویس و مورخ کلاسیک انگلیسی به همین نام اشتباه گرفت. ویر آمریکایی بنیانگذار و مدیر اجرایی موسسه اطلاع‌رسانی «اگر آمریکاییها بدانند...» و رئیس انجمن «National Interest» است.

ویر درباره مسائل مربوط به وضعیت فلسطین و نسبت آن با جنایت‌ها و حملات رژیم صهیونیستی قلم می‌زند. او با تکیه بر مسائل تاریخی‌ که میان فلسطین و رژیم اشغالگر قدس پیش آمده، اقدام به روشنگری می‌کند. او بیشتر درباره چگونگی پوشش جریان اصلی رسانه‌های غرب از این نسبت (فلسطین و صهیونیسم) که به اعتقاد او بر اساس سیاست خارجی ایالات متحده و منافع گروه‌های لابی‌کننده ثروتمند صورت می‌گیرد، سخنرانی می‌کند، حرف می‌زند، می‌نویسد و انتقاد می‌کند.

در واقع «اگر آمریکاییها بدانند...» سازمانی است که ماموریت آن اطلاع‌رسانی به آمریکائیها در خصوص مسائلی است که در رسانه‌های جریان اصلی گزارش داده نمی‌شود، یا گزارش غلط درباره آنها داده می‌شود. او بارها به فلسطین سفر کرده و حقایق مقابله آنها با صهیونیست‌ها را از نزدیک مشاهده کرده است.

بخشی از فعالیت‌های ویر در «اگر آمریکاییها بدانند...» مربوط به آماری است که به باور او در رسانه‌های غربی به غلط اعلام می‌شوند. او می‌گوید قصد دارد مخاطبان و خوانندگانش را از وقایع سنگین و خشنی آگاه سازد که طی 60 سال گذشته با آنچه رسانه‌ها در آمریکا اعلام می‌کردند در تعارض بوده است.

به باور آلیسون ویر رسانه‌های جریان اصلی به هیچ وجه علاقه‌ای به پوشش نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی ندارند چرا که اگر این نامه را پوشش دهند باید درباره آن هم بیشتر صحبت کنند و اگر هم بخواهند به این نامه بپردازند می‌گویند که او در نامه‌اش حوادث شارلی ابدو را محکوم نکرده است.

ویر معتقد است: این نامه تلاش نمی‌کند که جوانان دین خود را به اسلام تغییر دهند و نمی‌گوید که حقیقت فقط همین است که نویسنده آن می‌گوید بلکه آن‌ها را به آزاداندیشی دعوت می‌کند.

به گفت‌و‌گو با این روزنامه‌نگار آمریکایی نشسته‌ایم تا نظرات او را در موضوعات مختلفی مانند لابی‌های صهیونیستی در سراسر دنیا و نامه اخیر مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی جویا شویم.

خانم ویر به عنوان سوال اول از شما می‌خواستم که قدری درباره فعالیت‌های خود و موسساتی که مدیریت آن را برعهده دارید، به ما بگویید تا ما شناخت بیشتری نسبت به فعالیت‌های شما داشته باشیم.

من یک روزنامه‌نگار و سردبیر یکی از روزنامه‌های شمال کالیفرنیا هستم. همانطوری که شما می‌دانید من یک مسیحی هستم و یهودی و عرب نیستم. زمانی که انتفاضه دوم در پاییز 2000 شروع شد، من هم مانند بسیاری از آمریکایی‌ها در مورد اسرائیل مسائل بسیاری را نمی‌دانستم اما بعد از ایجاد انتفاضه بود که من در مورد آنچه در فلسطین می‌گذرد، حساس شدم.

رسانه‌های ما آمارهای برابری از وضعیت اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها منتشر نمی‌کنند

من اخبار را دنبال کردم و وضعیت آنجا برایم مشخص شد و به سرعت هم فهمیدم که ما در اخبارهایمان با یکسری از آمارهای یکسویه روبرو هستیم که بیشتر اوقات هم از وضعیت اسرائیلی‌ها می‌شنویم اما هیچ‌وقت به اندازه آنها در مورد فلسطینی‌ها اطلاعات بدست نمی‌آوریم. من بدنبال دیدن تمام ماجرا بودم. همان شد که با استفاده از اینترنت به سراغ جمع‌آوری یکسری از اطلاعات رفتم. بعد از چند ماه از آن اطلاعاتی که بدست آوردم بسیار شوک‌زده شدم.

اغلب آمریکایی‌ها نمی‌دانند که مالیات‌های آنها برای هدف قرار دادن کودکان فلسطینی خرج می‌شود

کار خودم را رها کردم و در سال 2001 به غزه و کرانه‌باختری به عنوان یک گزارشگر آزاد سفر کردم. در آنجا عکاسی هم می‌کردم و در آنجا شاهد کودکانی بودم که مورد هدف قرار می‌گرفتند و همینطور خانه‌هایی را دیدم که به طور کامل توسط اسرائیل تخریب می‌شدند. همان زمان بود که من به این نتیجه رسیدم که این همان مالیات‌های آمریکایی است که اسرائیل از آنها استفاده می‌کند در حالی که اغلب آمریکایی‌ها آن را نمی‌دانند.

همین که از سفر خودم به ایالات متحده برگشتم، مجموعه‌ای را با عنوان "if Americans knew" (اگر آمریکایی‌ها بدانند) ایجاد کردم و از طریق آن هم وب‌سایتی را راه‌اندازی کردم و پس از آن مقالات زیادی در این زمینه‌ها نوشته شد و سخنرانی‌های زیادی هم ایراد شد. همچنین بیلبوردهایی‌ هم در سطح برخی‌ ایالت‌ها با همین موضوعات نصب شد. ما هرکاری را که می‌توانستیم انجام دادیم. هر رسانه‌ای که می‌توانستیم را در این راستا به کار گرفتیم. همچنین تلاش کردیم که به رسانه‌های خبری آمریکایی هم بگوییم که چه چیزهایی غلط است چرا که مردم فقط حقایق را می‌خواهند.

وجود لابی صهیونیستی در ایالات متحده برای بسیاری از آمریکایی‌ها پوشیده مانده است

من چند سوال اساسی داشتم. یکی از آن سوال‌ها این بود که تاریخ و گذشته واقعی اسرائیل و فلسطین چیست؟ کدامیک از این گذشته‌ها دارای فهم راحت‌تر و دقیق‌تری است؟ در این بین من بسیار متعجب بودم که چرا ایالات متحده اینچنین رابطه بسیار نزدیکی با اسرائیل دارد؟ چرا که ما اصول متفاوتی داریم. اسرائیل هیچ منبع طبیعی مانند نفت ندارد و بسیار کوچک است. من تحقیقاتم را شروع کردم به این نتیجه رسیدم که این نزدیکی بخاطر وجود لابی بسیار قدرتمند اسرائیلی در ایالات متحده است که برای بسیاری از مردم آمریکا وجود این لابی پوشیده مانده است. وقتی شما قدرتمند باشید، این قدرت به شما توانایی بسیاری می‌دهد و وقتی که مردم حتی ندانند که شما وجود خارجی دارید قطعا توانایی‌ شما چندین برابر می‌شود.

هدف شما از این تحقیقات چه بود؟ می‌خواستید چه چیزی را برای خود یا دیگران آشکار کنید؟

ما خانواده‌هایی را در آمریکا داریم که غذای کافی ندارند ولی این مالیات‌ها به اسرائیل می‌رود / اسرائیل با مالیات‌های ما فلسطین را نابود می‌کند و ما، آمریکایی‌ها نمی‌دانیم

هدف من مطلع کردن مردم آمریکا بود. البته این مطلع کردن فقط در موضوع فلسطین نبود بلکه در مورد وجود این لابی در آمریکا بود. ما سیاست‌هایی را داریم که به شدت مردم خاورمیانه و همینطور مردم آمریکا را آزار می‌دهد. خود ما مشکلات فراوان اقتصادی‌ای داریم و همزمان شاهد آن هستیم که پول‌های فراوانی از مالیات‌های ما و از طرف ما به سمت اسرائیل ارسال می‌شود.

ایران، هدف نهایی تراژدی فلسطین و لبنان است

بجای آنکه کودکان خودِ ما از این پول‌ها استفاده کنند این پول‌ها به آنجا می‌رود. ما خانواده‌هایی را در آمریکا داریم که غذای کافی برای زندگی ندارند و به جای آن پول‌ها را به اسرائیل می‌فرستیم. این‌ها هم به آمریکایی‌ها آسیب می‌زند. حتی می‌شود گفت که ما آسیب‌های بیشتری می‌بینیم چرا که ما سازنده تراژدی‌ها هستیم و از این تراژدی‌ها که از طرف اسرائیل ایجاد می‌شود، حمایت مالی نیز می‌کنیم. تراژدی‌هایی که فلسطین، لبنان و در نهایت ایران را هدف گرفته است. به نظرم این جای خوشحالی است که مردم ایران این را درک می‌کنند و ورود آن‌ها به موضوع فلسطین کاملاً استراتژیک، پیش‌دستانه و هوشمندانه است. اینکه امروز عموم مردم خاورمیانه کمک‌کنندگان تسلیحاتی و مالی به اسرائیل را می‌شناسند به خاطر ایران است اما مردم آمریکا این‌چنین فضایی را ندارند و اغلب  رسانه‌ها هم در این مورد صحبت نمی‌کنند.

عموم مردم آمریکا حتی معنای کلمه «صهیونیسم» را نمی‌دانند

مردم ما توجه خوبی به رسانه‌ها دارند و همیشه اخبار را دنبال می‌کنند اما اگر رسانه‌ها این مسائل را کنار بگذارند، مردم هم قطعا برایشان در این مسائل سوالی ایجاد نمی‌شود. اگر دقت کرده باشید من از کلمه «صهیونیست» در ایالات متحده زیاد استفاده نمی‌کنم چرا که اغلب آمریکایی‌ها حتی معنی این کلمه را هم نمی‌دانند. سال‌ها است که از ایجاد این لغت در دنیا می‌گذرد اما بخش اساسی‌ای از مردم آمریکا معنی آن را نمی‌دانند. ما در مورد کاپیتالیسم، سوشیالیسم و ... می‌توانیم با مردم صحبت کنیم اما در این مورد نمی‌شود. حتی اگر این سوال در بین جامعه دانشگاهی ما نیز پرسیده شود، جمع کثیری از آنها هم می‌پرسند، معنی این کلمه چیست؟ وقتی که من در آمریکا صحبت می‌کنم، واقعا نمی‌توانم این کلمه «صهیونیسم» را به کار ببرم برای آنکه بسیاری از مردم ما معنی آن را نمی‌دانند.

ما پیش از این چند گزارش را کار کرده‌ایم که گروه‌هایی از هنرمندان یهودی در آمریکا توسط جامعه‌های صهیونیستی مورد خشم و برخورد و بایکوت قرار گرفته‌اند. علت این مسئله چیست؟

بسیار سوال خوبی است. باید گفت که در آمریکا بسیاری از جامعه‌ها و گروه‌های یهودی توسط صهیونیست‌ها کنترل شده و آنها بر این گروه‌ها تسلط دارند. من در کتاب خودم هم این مسئله را اشاره کردم که وقتی جنبش صهیونیسم در آمریکا آغاز به کار کرد، یهودیان آمریکا در ابتدا از آن حمایت نکردند اما در طول زمان پروپاگاندای این گروه‌ها، فضا را به سمتی برد که کار این گروه‌ها را تاثیرگذار و قدرتمند نشان دهد و پس از جنگ جهانی دوم فضا به شکلی شد که اغلب یهودیان آمریکا طرفدار این جریان صهیونیستی شدند. آنها پذیرش خودشان را زیاد کردند اما هنوز هم 99 درصد مردم در فضای دیگری هستند. وقتی که شما به عنوان یهودی از یک جریان ضد یهودی حمایت کنید، قطعا بر آن‌ها تاثیر می‌گذارید. جریان‌های اصلی صهیونیستی‌ سال‌هاست که این مسیر را دنبال می‌کنند.


شما در مورد رسانه‌ها و تفاوت آمار کشته‌شدگان اسرائیلی و فلسطینی با ما صحبت کردید. چرا آن‌ها در مورد این کودکان فلسطینی به درستی اطلاعات را بیان نمی‌کنند؟

گروه‌های طرفدار اسرائیل می‌گویند که شما در رسانه‌تان در مورد غزه حرف زدید؟ پس ما تبلیغاتمان را کنسل می‌کنیم

این سوال شما سوال دوم من هم بود که چرا آن‌ها اینچنین کاری را انجام می‌دهند؟ من فکر می‌کنم که این اتفاق علل زیادی دارد و همه این‌ها نقش‌های گسترده‌ای را بازی می‌کنند. یکی از این علت‌ها به «صاحبان رسانه‌ها» برمی‌گردد. برای مثال شما می‌دانید که صاحب «New York Times» یک یهودی است و به شدت از اسرائیل طرفداری می‌کند. کارکردن در این رسانه البته قطعا به اندازه برخی دیگر از رسانه‌ها بد نیست. قطعا اگر شما صاحب یک رسانه باشید و به موضوعی علاقمند باشید و به موضوعی نباشید قطعا آنچه به آن علاقه ندارید را سانسور می‌کنید. در اینچنین رسانه‌‌ای بسیاری از کارمندان بخاطر آنچه می‌فهمند یا می‌نویسند استخدام یا اخراج می‌شوند.

البته شاید این علت اصلی نباشد. در مورد دوم می‌توان به «فشار تبلیغات» اشاره کرد. گروه‌های طرفدار اسرائیل می‌گویند که شما در مورد غزه حرف زدید؟ پس ما تبلیغاتمان را کنسل می‌کنیم برای اینکه ما این مسئله را دوست نداریم. اغلب موارد آنها این کار را انجام می‌دهند. چرا که این یک تجارت است و شما قطعا بدون پول نمی‌تواند زنده بمانید.

نوع دوم فشار اقتصادی «بایکوت از سوی مصرف‌کننده» است. اغلب رسانه‌های آمریکایی خصوصی هستند و برخی از این صهیونیست‌ها می‌گویند ما از رسانه شما استفاده نمی‌کنیم اگر که به این روش خودتان ادامه دهید. آنها همین کار را در مورد مخاطبان این رسانه‌ها و مردم انجام داده‌اند. همین کار در مورد مراکز رادیویی هم انجام شده است. آنها می‌گویند شما از غزه طرفداری کردید و از اسرائیل طرفداری نکردید پس مستحق عدم حمایت هستید.

مسئله دیگر خود خبرنگاران و سردبیران رسانه‌ها هستند که برخی از موارد یهودی و طرفدار اسرائیل هستند حتی دبیران خارجی هم یهودی هستند. که در اغلب موارد و در انتشار اخبار، طرف اسرائیل را می‌گیرند در حالی که ممکن است برخی از این موارد هم از این طرفداری خود دقیق مطلع نباشند.

آخرین علت این مسئله می‌تواند این باشد که برای اغلب ما هم بسیار مهم است. شما آژانس AP را به عنوان یکی از آژانس‌های خبری بزرگ در جهان می‌شناسید و همینطور می‌دانید که این رسانه در آمریکا بسیار نفوذ دارد. هر روزنامه کوچکی که خبرهای بین‌المللی بخواهد از این رسانه استفاده می‌کند برای مثال چند سردبیر در یک ایالت آمریکا هم که هیچوقت از آمریکا بیرون نرفته و یا به فلسطین نرفته‌اند همه اخبار را از این رسانه یعنی همان AP -آسوشیتد پرس- استخراج می‌کنند. اغلب خبرنگاران هم تصور می‌کنند که دیگر خبرنگاران هم راست‌گو هستند، در حالی که شاید اینگونه نباشد.

ماجرای «دفتر کنترل» آسوشیتدپرس و کانالیزه شدن اخبار ارسالی از فلسطین

سیستم ارسال اخبار در فلسطین و اسرائیل از طرف آسوشیتد پرس یک مشکل بزرگ دارد. من تلاش کردم که با یکی از مسئولان آسوشیتد پرس برای نوشتن یک گزارش مصاحبه بگیرم که سیستم شما در آن منطقه چگونه است که آنها به هیچ وجه پاسخ من را ندادند. چرا که ما به عنوان خبرنگار توقع داریم که مردم باید حقایق را داشته باشند. من بعد از تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که در این قضیه مشکل بزرگی وجود دارد. در این منطقه چهار دفتر وجود که دو عدد از آنها در اسرائیل (اورشلیم و تل‌آویو) و دو عدد از این دفاتر هم در مناطق فلسطینی قرار دارد(کرانه باختری و غزه). این خیلی خوب است. در اغلب موارد این روزنامه نگران، یهودی و صهیونیستی هستند. البته این هم می‌تواند خوب باشد بخاطر آنکه آنها می‌توانند با زبان مشترک صحبت کنند، ارتباط بگیرند و خبر بدست بیاورند همچنین در مناطق فلسطینی، آنها خبرنگاران فلسطینی دارند، چه مسیحی و چه مسلمان. این هم خوب است چون زبان را می‌دانند، منابع ارتباطی خوبی دارند و به همان خاطر خبرها را بدست می‌آورند. اما سوال اینجاست که چرا ما از طرف رسانه‌ای به نام آسوشتیدپرس تعداد بیشتری خبر در مورد کشته‌شدگان اسرائیلی به نسبت کشته‌شدگان فلسطینی دریافت می‌کنیم؟ 

مشکل در بروکراسی موجود در این سیستم کاری است که فقط یک دفتر است که همه اخبار این چهار دفتر را ارسال می‌کند و این یعنی همه اخبار اول به یکی از این دفاتر ارسال می‌شود که می‌توان از آن به «دفتر کنترل» یاد کرد. این به معنی آن است که وقتی شما به عنوان خبرنگار در یکی از این دفاتر فعالیت می‌کنید، خبر را دریافت می‌کنید و به سردبیر مربوطه در آن دفتر خاص تماس می‌گیرید و خبر را اطلاع می‌دهید که این سردبیر عموما و احتمالا یهودی و صهیونیست است و آن فرد یا گروه است که وقایع را می‌نویسد و منتشر می‌کند.

یک نمونه استقلال در رسانه‌های آمریکایی: فرزند مسئول سابق نیویورک تایمز برای ارتش اسرائیل می‌جنگید!

این مشکل بزرگی است به این علت که بین فلسطین و اسرائیل جنگ وجود دارد. چرا که شما جمعیتی دوگانه را از طریق یک مرکز هدایت می‌کنید. تمام این‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که شما خبرنگاران هر دو سو را راستگو و حقیقت‌یاب می‌دانید. البته من تحقیقات دیگر هم داشته‌ام که نشان می‌دهد که اغلب کسانی که در رسانه‌های آن مناطق نقش گزارشگر و سردبیر را دارند، در ارتش اسرائیل فعالیت کرده‌اند. برای مثال نیویورک تایمز هم در این مناطق دفتری دارد که برای سال‌ها است که مسئولان آن یهودی هستند. برای مثال مسئول سابق این دفتر به نام اتان برانر (Ethan Bronner) زمانی که در آن دفتر فعالیت می‌کرد، من اطلاعات دقیقی را بدست آورده‌ام که پسر او در ارتش اسرائیل می‌جنگید.

در قوانین اخلاقی خبرنگاران حرفه‌ای در آمریکا (http://www.spj.org/ethicscode.asp) آمده است که اگر شما در یک درگیری به یکی از طرف‌های درگیری علاقه‌مند هم باشید، شما نباید گزارش این اتفاق را به عهده بگیرید و فرد دیگری باید به جای شما این کار را انجام دهد اما این فرد ماند و خبرها را گزارش کرد و به نظرم این اتفاق یک مشکل بزرگ است.

چگونه ما می‌توانیم  به انتشار خبرهای دقیق کنیم کمک کنیم و رسانه‌های ایران در این عرصه چه جایگاهی را دارند.

این‌روزها مردم زیادی برای دریافت و یادگیری پاسخ‌هایشان به اینترنت رجوع می‌کنند، همانطوری که روزنامه‌های روزانه را بسیاری از طریق اینترنت مطالعه می‌کنند. اغلب اطلاعات این روزها از طریق اینترنت بدست می‌آید. خوب اگر در آمریکا یا جهان تعداد بیشتری از رسانه‌های جریان اصلی وجود دارد، پس باید اطلاعات جدیدی آماده شده و به جهان ارائه شود و این انتشار اطلاعات قطعا تغییر را در پی خواهد داشت. البته این کار بسیار سخت است.

پس یعنی ما می‌توانیم یا در اصل باید کتاب‌ها یا روزنامه‌هایی را برای شفاف کردن اخبار و ارائه اخبار لابی اسرائیلی به جهان ارائه کنیم. اگر یادتان باشد چندی پیش نتانیاهو در کنگره آمریکا سخنرانی کرد و از طریق آن تلاش کرد تا فضا را علیه ایران تقویت کند. نظر شما در باره این اقدامات چیست؟

ما در کالیفرنیا دو سناتور داریم که هر دوی آنها یهودی هستند اما یکی از این دو نفر به حرف‌های نتانیاهو رای مثبت نداد. نتانیاهو تمام تلاش و فشار خود را می‌آورد که آمریکا را علیه ایران قرار دهد و این کارها سال‌ها قبل از نتانیاهو هم ادامه داشته است و این نشان از آن است که لابی اسرائیلی، ایران را هدف گرفته است.

شما سال‌ها پیش از این شاهد تبلیغی در نیویورک تایمز بودید که در آن تیتری استفاده شده بود که «چگونه ساختن سلاح هسته‌ای و ترور توسط ایران را متوقف کنیم؟» در این تصویر احمدی‌نژاد به شکلی ترسناک نشان داده شده است.  همانطوری که شاهد هستید به شکل عادی صهیونیست پشت سر تمام این ماجرا و پشت صحنه آن بازی می‌کنند. در این مورد هم شاهد هستید این گروه‌های صهیونیستی مانند آیپک و ... این کار تبلیغی را نیز امضا کرده‌اند تا که مردم آمریکا نفت کشورهایی مانند ایران را مصرف نکنند که ایران در این مسیر بایستد و پیشرفت نداشته باشد.


شاهد هستید که همه این گروه‌ها برای این تبلیغ پول پرداخت کرده‌اند. همانطوری که آمریکا برای مقابله با عراق اینچنین کارهایی را انجام داد. همانطوری که این گروه‌ها آمریکا را ترغیب کردند که به عراق حمله کند و باز هم شاهد هستیم که بسیاری از مردم آمریکا این واقعیت‌ها را نمی‌دانند. این مسائل به شکل کامل ثبت شده است و در آن تشکیکی وجود ندارد.

ما نمی‌خواهیم که در مقابل یهودیت باشیم بلکه ما علیه جنایت‌ها هستیم

برای من در این مسیر صحبت کردن بسیار سخت است چرا که من قبل از اینکه این حرف‌ها را بزنم و از اقدامات مطلع باشم، ضد یهود نبودم. من دوستان یهودی داشتم، فرزندانم دوستان یهودی داشتند. حتی در عروسی دخترم هم چند نفر از دوستان یهودی‌اش حضور داشتند. من نمی‌خواستم و ما نمی‌خواهیم که در مقابل یهودیت باشیم بلکه ما علیه جنایت‌ها هستیم. من اکنون متوجه شدم که بسیاری از یهودیان ما و حتی برخی دوستان یهودی من از اسرائیل حمایت می‌کنند و این من را شوک زده کرده است که آنها طرفدار اسرائیل هستند. البته اخلاق به ما این را یاد داده است که اگر دوستی کار خلافی کرد، به او یادآور شویم که آن کار را انجام ندهد و یا نگذاریم و از واقعیت مطلع‌اش کنیم؛ پس ما اکنون به این نیاز داریم که حقایق را بگوییم

علت همه هزینه‌های جنگ‌های آمریکا، لابی صهیونیستی است

پشت جنگ عراق هم همین بوده است. آمار کشتگان این جنگ از شمارش خارج شده است و حجم زیادی از آمریکایی‌ها هم در این جنگ کشته شده‌اند و این جنگ هزینه‌های زیادی هم برای آمریکا داشته است و علت همه این هزینه‌ها هم بخاطر نفوذ لابی اسرائیلی در آمریکا بوده است. برخی اطلاعاتی که لازم است مردم آمریکا بدانند آن است که از آغاز ایجاد لابی اسرائیلی در آمریکا،‌ آی‌پک بر روی کنگره تمرکز کرد و لابی صهیونیستی بر روی تمام جزئیات زندگی آمریکایی‌ها نفوذ کرد. آن‌ها بر روی رسانه‌ها، کلیساها و تمام جزئیات زندگی مردم نفوذ می‌کنند و این مسئله آنها را بسیار موفق کرده است.به نظر شما این لابی‌ها در خارج از آمریکا نیز فعالیت دارند؟ جزئیاتی از این فعالیت‌ها را لطفا بیان کنید.

صهیونیسم در آمریکا بسیار قدرتمند است اما قطعا این لابی در فرانسه و انگلستان و اروپا و بیرون اروپا هم حضور فعالی دارد و در کشور فرانسه قطعا حضور بسیار قوی‌تری دارد. مثلا در آمریکا شاهد هستید که 30 درصد اعضای کنگره یهودی هستند در حالی که فقط دو درصد مردم آمریکا یهودی هستند.

بسیار عالی، شما در مورد لابی‌های صهیونیستی در فرانسه صحبت کردید. این‌ها ما را به یاد اتفاقاتی که چندی پیش در یک مجله فرانسوی در اهانت به پیامبر اسلام افتاد، می‌اندازد. ما آن را محکوم می‌کنیم. به نظر شما علت این اتفاقات چه چیزی بوده است؟

آزادی بیان در قبال یهودیان و هلوکاست رعایت نمی‌شود

من همیشه درباره مسائلی که می‌گویم بسیار حساس هستم چرا که ممکن است در آمریکا از آن‌ها بهره‌برداری شخصی شود. تصور من آن است که هر دوی این کاریکاتورها بسیار زشت و فتنه‌گر بوده‌ است. اما اینکه در ایجاد چنین اتفاقی صهیونیست‌ها دست داشته باشند را مطمئن نیستم اما امکان دارد که آنها در این راه دست داشته باشند. تصور آنها، این است که این کارها جزئی از آزادی بیان است اما ما شاهد هستیم که این آزادی بیان در قبال یهودیان و هولوکاست رعایت نمی‌شود. همانطوری که در همین مجله شاهد بودیم که یکی از نویسندگان یا طراحان آن متن یا طرحی را که ارتباط کوچکی با یهودیان و هولوکاست داشته را منتشر کرد و بعد از آن اخراج شد.

بسیار از جنگ‌ها توسط همین غرب ایجاد شده است و همین آمریکا و اروپا بوده‌اند که تعداد زیادی از مسلمانان را در افغانستان و عراق کشته‌اند. شاید مثال جالبی نباشد ولی این اتفاق مانند آن است که شما کسی را به زمین بزنید، لگدی هم به او زده و حتی به مادر او هم بی‌حرمتی کنید. من تصور می‌کنم که این رفتارها قطعا اقدامات متقابل را از طرف مسلمانان داشته باشد و برخی هم آن را محکوم می‌کنند و البته به نظرم و با توجه به سابقه‌ای که من می‌شناسم قطعا این اقدامات متقابل، خشونت‌‌آمیز نخواهد بود.

اگر به یاد داشته باشید رهبر ایران نامه‌ای را به جوانان اروپا و آمریکا نوشته‌اند. شما درباره این نامه چه می‌دانید؟

صهیونیست‌ها هیچگاه به جوانان نمی‌گویند خودتان بروید و واقعیت‌ها را پیدا کنید

من هم مانند بسیاری این نامه را خوانده‌ام. این نامه بسیار شگفت‌انگیز بود چرا که تلاش می‌کرد حقایق بسیاری را به جوانان برساند. اگر بخواهم در مورد این نامه دقیق حرف بزنم باید به بخش‌هایی از آن اشاره کنم که می‌گوید: اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. تا اینکه خود این جوانان بتوانند حقیقت را پیدا کنند.

این همان چیزی که همیشه باید به جوانان آن را یادآوری کرد. همین که شما خودتان باید بدنبال شناخت باشید در حالی که صهیونیست‌ها هیچ‌گاه نمی‌گویند خودتان بروید و واقعیت‌ها را پیدا کنید. اما این نامه تلاش می‌کند خود را به گونه‌ای به جوانان برساند که اسلام واقعی را بشناسند. این نامه تلاش نمی‌کند که جوانان دین خود را به اسلام تغییر دهند و نمی‌گوید که حقیقت فقط همین است که نویسنده آن می‌گوید بلکه آن‌ها را به آزاداندیشی دعوت می‌کند.

با توجه به این توضیحات آنالیز شما از این نامه چیست؟ چرا که ما این نامه را یک نامه پدرانه می‌دانیم.

نامه رهبر ایران تلاش نمی‌کند که جوانان دین خود را به اسلام تغییر دهند

من این نامه را دوست داشتم مخصوصا در آن بخش‌هایی که از جوانان سوال می‌شد که آیا قرآن را خوانده‌اید؟ یا مواردی مانند این موضوع را. همانطوری که گفتم این نامه تلاش نمی‌کند که جوانان دین خود را به اسلام تغییر دهند و همانطوری که شما گفتید من هم پدرانه بودن این نامه را درست می‌دانم.

نامه رهبر ایران رهنمودهای حکیمانه‌ای خطاب به جوانان در مورد اسلام است

به طور کلی  این نامه رهنمودهای حکیمانه‌ای خطاب به جوانان در مورد اسلام و آنچه در دنیا می‌گذرد، دارد. این نامه بدنبال آن است که جوانان به منابع اصلی رجوع کرده و حقایق را از آنجا پیدا کنند و نگذارند که دیگران به آنها حرف‌ها را بقبولانند.

به نظر شما، این نامه چگونه می‌تواند به دست جوانان مخاطب خود در اروپا و آمریکا برسد؟ آیا به نظر شما رسانه‌های جریان اصلی اجازه انتشار این نامه در بین جوانان را خواهند داد؟

رسانه‌های جریان اصلی اصلا علاقه‌ای به پوشش نامه آیت‌الله خامنه‌ای ندارند/باید به سراغ شبکه‌های اجتماعی رفت

تصور من آن است که رسانه‌های جریان اصلی اصلا علاقه‌ای به پوشش این نامه ندارند. آن‌ها اگر این نامه را پوشش دهند باید درباره آن هم بیشتر صحبت کنند. تصور من آن است که در این شرایط بهترین راه منتشر کردن این نامه از طریق شبکه‌های اجتماعی است چرا که ما در آن شبکه‌ها دوستان بسیاری داریم که از طریق آن این نامه بارها و بارها خوانده می‌شود.

ما بارها این نامه را می‌توانیم در این شبکه‌های اجتماعی منتشر کنیم. یا حتی اگر پول داشته باشیم می‌توانیم برخی را استخدام کنیم که فیلم‌های کوتاه از این نامه بسازند تا ما آن را در یوتیوب منتشر کنیم تا بسیاری از مردم دنیا این فیلم‌ها را مشاهده کنند. فیلم‌هایی که حدود 3 دقیقه هستند و بارها از طرف مردم دنیا دیده و بازنشر می‌شوند و قطعا استفاده از شبکه‌های مجازی در این عرصه بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

به نظر شما منابع اصلی شناخت اسلام واقعی در غرب هم به راحتی قابل کشف است تا مردم به این واقعیت‌ها دست پیدا کنند؟

اگر مردم آمریکا به دنبال شناخت حقیقت باشند، فضاهای بسیاری برای شناخت اسلام حقیقی وجود دارد

بله قطعا وجود دارد. موسساتی در آمریکا وجود دارد که این فضا را برای این شناخت باز می‌کنند و کار خود را قطعا خوب انجام می‌دهند. این گروه‌ها اقدامات خوبی را هم در چند وقت گذشته انجام داده‌اند. برای مثال در مسئله شارلی ابدو یا مسائلی شبیه به آن واکنش‌های بسیار خوبی را داشتند. تصور من است که قطعا این فضاها تاثیر خواهد داشت همانطور که برخی از مساجد و مراکز اسلامی در آمریکا بعد از وقایع 11 سپتامبر مردم را به مساجد دعوت کردند که بیایند و اسلام واقعی را بشناسند. قطعا تعدادی از مردم عادی در آمریکا این فضا را برای شناخت حقیقت از دیدگاه خودشان تجربه کرده و خواهند کرد.

تصور من آن است که 99 درصد مسلمانان ساکن در آمریکا واقعا اسلام حقیقی را به نمایش می‌گذارند و شاید کمتر از یک درصد از این افراد باشند که رفتاری نامتعارف دارند. پس با وجود این فضاهای بسیار زیادی که در آمریکا وجود دارد اگر واقعا مردم به دنبال شناخت حقیقت باشند، قطعا فضاهای بسیاری برای آگاهی از ویژگی‌های اسلام حقیقی وجود دارد.

به نظر شما این نامه توانسته است که به مخاطبان خود برسد؟

نامه رهبر ایران مخاطبان خود را پیدا کرده اما هنوز راهی طولانی را دارد

سوال بسیار خوبی است. تصور من است که بله این نامه توانسته است مخاطبان خود را پیدا کند. البته شاید راهی طولانی را داشته باشد چرا که بسیاری از مردم هنوز این نامه را ندیده‌اند چرا که حتی به خواندن یک مقاله هم از طریق اینترنت عادت ندارند. البته این درحالی است که بسیاری از جوانان آمریکا علاقه دارند که واقعا حقایق را کشف کنند.

پاسخ جوانان در غرب به این نامه چگونه بوده است؟

انتشار بیش از پیش این نامه را هم در برنامه‌های خودمان می‌گذاریم

من در مورد این مسئله سوال نکرده‌ام و بازخوردی را دریافت نکرده‌ام. البته به غیر از کارهایی که به شکل ثابت در آمریکا دنبال می‌کنیم، انتشار بیش از پیش این نامه را هم در برنامه‌های خودمان می‌گذاریم که نسخه‌هایی از این نامه را در بین جوانان پخش کنیم و به نظرم این یکی از کارهایی است که ما می‌توانیم انجام دهیم.


شما در ابتدای مصاحبه به این مسئله اشاره کردید که اقداماتی را علیه گروه‌های صهیونیستی داشته‌اید و کارهایی را هم دنبال کرده‌اید، آیا این اقدامات برای شما مشکلی را ایجاد کرده است؟ برای مثال شما دیودونه را به یاد دارید که در همین شرایط برای او مشکلاتی ایجاد شد.

می‌شود گفت که نه. چرا که ما در ایالات متحده اینچنین مسائلی را شاهد نیستیم. البته در فرانسه این مسئله متفاوت است. آنها از آزادی بیان صحبت می‌کنند اما دیودونه که یک هنرمند است را دستگیر می‌کنند و این قطعا دورویی و تضاد بسیار بارزی است. البته در آمریکا ما در همین قضایای شارلی ابدو شاهد بودیم که رسانه‌های آلترناتیو بسیاری وجود داشتند که مقالاتی را ضد بی‌عدالتی رسانه‌ای در وقایع منتشر می‌کردند یا به آن انتقاداتی داشتند که مثال‌های آن زیاد است. مثلا در قضیه‌ جنگ‌های داخلی آمریکا تاریخ‌دانان نظریات مختلفی را منتشر می‌کنند و همه آن‌ها هم مورد توجه است.

اگر این اختلاف نظری در مسئله هولوکاست در فرانسه بیان شود، قطعا گوینده آن دستگیر می‌شود

برخی می‌گویند که علت این جنگ‌ها اقتصادی بوده و برخی هم علت آن را اجتماعی می‌دانند. اما اگر این اختلاف نظرها در مسئله هولوکاست در فرانسه بیان شود، قطعا آن فرد دستگیر می‌شود. حتی اگر کسی این مسئله را مطرح کند که تصور می‌کنم که تعداد کشته‌شدگان 6 میلیون نفر نبوده و عدد متفاوتی بوده است، باز هم او دستگیر می‌شود. سوال اینجاست که پس آزادی بیان چه می‌شود؟ این کاری است که تاریخ‌دانان انجام می‌دهند. شما می‌توانید در تعداد کشته‌شدگان آمریکایی در جنگ جهانی تشکیک ایجاد کنید اما نمی‌توانید از کشته‌شدگان یهودی از طرف نازی‌ها سوال کنید.

آیا در سفر به کشورهای دیگر هم مشکلی نداشته‌اید؟

بله، یک بار وقتی به فلسطین سفر می‌کردم. البته شما می‌دانید که سفر مستقیم به فلسطین ممکن نیست، چرا که آنجا مانند یک زندان است و شما باید اول به اسرائیل بروید یا به اردن رفته و البته باز هم باید از حلقه امنیتی اسرائیلی‌ها عبور کنید. حدودا 10 سال پیش بود که به فرودگاه بن گورین رفتم و آنها اجازه ورود به من را نداده و من را برای 28 ساعت در یک سلول بازداشت کردند و بعد من را دیپورت کردند و از آن به بعد به فکر راه دیگری برای ورود به فلسطین بودم چرا که آنها به من گفتند که دیگر نباید به اینجا بیایم. خودم هم نمی‌دانم در دفعات بعد اگر بار دیگر به آنجا بروم چه بر سرم خواهد آمد. یکبار در فلسطین، سربازی اسرائیلی می‌خواست دوربین من را بگیرد اما من به او ندادم و او من را همراه با دوربینم دستگیر کرد.

من بارها به کشورهای مختلف سفر کرده‌ام و مشکلی نداشته‌ام. ممکن است که در آمریکا یک فرد بخاطر حرف‌هایش شغل خود را از دست بدهد اما اینکه دستگیر بشود زیاد اتفاق نمی‌افتد.

منبع: تسنیم
برچسب ها: رهبر نامه جوانان