۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۷
چرا کسی این مصاحبه را باور نکرد؟

همه اظهارات احمدی‌مقدم تكذيب شد!/ هاشمی تائيد كرد/ چرا سردار هليكوپتری زد؟!

شاید اگر فرد دیگری به جز احمدی مقدم با شرایطی متفاوت از وضعیت امروز او، چنین ادعاهایی را مطرح می کرد، خود سردار در صف مقدم تکذیب کنندگان آن قرار می‌گرفت اما واقعا چه اتفاقی افتاده که او حاضر شد این همه واکنش و تکذیب را به جان بخرد؟
کد خبر : ۲۵۵۱۸۸
گروه سیاسی صراط - اظهارات اخیر اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق ناجا در خصوص مسائلی مربوط به فتنه 88، با موجی از تکذیب ها از سوی افراد مختلف مواجه شده است.

به گزارش گروه سیاسی صراط، ادعاهای احمدی مقدم ابتدا توسط دفتر احمدی نژاد تکذیب شد. در اطلاعیه این دفتر آمده بود: افرادی با مسئولیت های ایشان، اساسا در جایگاه ارائه مشورت به رئیس دولتهای نهم و دهم در موضوعات سیاسی و انتخاباتی قرار نداشتند.

پس از دفتر احمدی نژاد، روابط عمومی مجلس هم انتساب مطالبی به علی لاریجانی توسط احمدی مقدم را تکذیب کرد.

سپس، یک فرد مطلع در نیروهای مسلح به تکذیب این اظهارات پرداخت و گفت: نقل قول از مقام معظم رهبری صرفا توسط دفتر و یا مکتوبه معظم‌له صورت می‌گیرد و سردار احمدی‌مقدم می‌بایست در طرح مواردی که به معظم‌له نسبت داده می‌شود تأمل بیشتری به عمل آورد.

نوبت تکذیب حتی به تشکل اصلاح طلب مجمع روحانیون مبارز هم رسید. این تشکل در اطلاعیه خود، آن بخش از اظهارات احمدی مقدم را که گفته بود "در جریان حوادث سال 88 از مجمع به عنوان بلندگو برای اعلام مواضع استفاده می شد و اغلب بیانیه هایشان را مجیدانصاری  می نوشت و خودش به اسم آنها می داد و عملاً مجمعی هم در کار نبود و خیلی وقتها تشکیل هم نمی شد و امضا هم نمی کردند ولی امضایشان بیرون می آمد" را بی اساس دانست.

در این میان صرفا هاشمی رفسنجانی واکنشی متفاوت به اظهارات او نشان داده است. به گفته هاشمی، "آنچه این روزها فرمانده سابق نیروی انتظامی افشا کرد، بخشی از همان توطئه بود که قبلاً هم گوشه‌هایی افشا شده بود."

واکنش رفسنجانی تا حدی مبهم است و معلوم نیست دقیقا به کدام بخش از اظهارات فرمانده سابق ناجا اشاره کرده است.

اما احمدی مقدم چه گفته بود که چنین با واکنش منفی سیاسیون مواجه شد؟

ابتدا باید در نظر داشت که نوع اظهارات او و چینش رویدادها و اصرار به نام بردن از برخی اشخاص، بذر تردیدها در خصوص ادعاهایش را کاشته است. گذشته از این موضوع، اظهارات احمدی مقدم را باید دارای دو بخش و ادعای اساسی دانست. اول اینکه او به صراحت گفته بود که احمدی نژاد، در سال 88 از او خواسته بود رییس دولت اصلاحات را دستگیر کند.

در خصوص این ادعا، اولین سوالی که به وجود می آید این است که اگر نظر شخصی احمدی نژاد نیز این بوده، چرا باید آن را به فرمانده ناجا، و نه مقامی بالاتر بگوید؟ مگر ابعاد فتنه 88 در حد چند اقدام و تصمیم در نیروی انتظامی بود و مگر احمدی نژاد نمی دانست چنین تصمیمی نه در حاشیه یک جلسه چند نفره با حضور او و فرمانده ناجا، بلکه باید در جلساتی دیگر توسط مقامات و نهادهای بالاتر نظام گرفته شود؟

اما فارغ از این ادعا، آنچه گفته های احمدی مقدم را بیش از پیش با تردید مواجه کرده است، ادعای عجیبش در مورد راه حل برخی مقامات برای پایان بخشیدن به فتنه بود.

او در ادعای خود، گفته بود که یادم هست "آقایان توکلی و لاریجانی که البته آقای توکلی اظهار نمی‌کرد، ولی آقای لاریجانی رفتارهای شائبه‌آفرین داشت، مثلاً اجازه بدهید بروند فلان جا سخنرانی کنند یا چه اشکالی دارد در استادیوم آزادی جمع شوند؟ نمی‌خواهم بگویم چه کسانی گفته‌اند، استدلال‌شان این بود که بد چیزی هم نشد. اگر این انتخابات ابطال شود، میرحسین به دلیل فتنه‌آفرینی‌اش و احمدی‌نژاد به خاطر رفتارهای سوءاش رد صلاحیت می‌شوند و هر کس رئیس‌جمهوری شود، به نفع مملکت خواهد بود. از بین چه کسانی؟ سایر کاندیداهایی که باقی می‌مانند. کروبی، میرحسین و احمدی‌نژاد رد صلاحیت می‌شوند و این سه را اوت کنیم و رئیس‌جمهوری از بین باقی‌مانده‌ها انتخاب می‌شود."

مطابق ادعای احمدی مقدم، راه حل برخی مقامات کشور برای فتنه این بود که از چهار کاندیدای انتخابات، سه کاندیدا کنار بروند و انتخابات با حضور کاندیداهای باقی مانده تکرار شود! بر این اساس، باید انتخاباتی مجدد با حضور یک کاندیدا یعنی محسن رضایی برگزار می شد!

احمدی مقدم در خصوص فردی که چنین راه حلی را ارائه داده نیز سکوت نکرده و به صراحت از علی لاریجانی نام برده است. فارغ از اینکه چنین ادعایی چگونه می توانسته از سوی لاریجانی مطرح شود و از چه طریقی به گوش احمدی مقدم رسیده، هر عقل سلیمی می تواند در اولین نگاه به این پیشنهاد، آن را به راحتی بی اساس بداند.

آیا واقعا قابل باور است که برای جمع شدن فتنه 88، کسی در سطح رییس مجلس، پیشنهاد داده باشد که یک انتخابات تک کاندیدایی برگزار شود؟! آیا اساسا چنین راه حلی فتنه را پایان می داد و یا آن را شعله ورتر می کرد؟

تصور این شرایط سخت نیست. در فتنه 88، عده ای با حمایت خارجی، ادعای دروغین تقلب را مطرح و نظام را به جانبداری از یک کاندیدا متهم کرده بودند. حال اگر به همین افراد بگوییم بیایید در یک انتخابات مجدد شرکت کنید که نتیجه آن به دلیل تک کاندیدا بودن از پیش معلوم است، آیا فتنه پایان خواهد یافت؟!

چطور می توان باور کرد چنین پیشنهاد کودکانه‌ای از سوی برخی مقامات از جمله رییس وقت مجلس مطرح شده باشد؟! شاید اگر فرد دیگری به جز احمدی مقدم با شرایطی متفاوت از وضعیت امروز او، چنین ادعاهایی را مطرح می کرد، خود سردار در صف مقدم تکذیب کنندگان آن قرار می گرفت اما واقعا چه اتفاقی افتاده و چه انگیزه ای باعث شده، تا او با طرح چنین مطالبی، این همه واکنش و تکذیب را به جان بخرد؟