۲۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۱
دولت روی پیغام‌گیر است؟

نهادهای خودی هدف شبکه نیابتی نفوذ!

شبکه نیابتی نفوذ بر آن است که ضربه علیه انقلاب را به واسطه برخی چهره‌ها و نهادهای خودی امکانپذیر کند و به این ترتیب از خود آن چهره‌هانیز انتقام بگیرد.
کد خبر : ۲۵۹۲۷۴
صراط: هیچ کس به اندازه رهبر حکیم انقلاب از توافق خوب و عزتمندانه دفاع نکرده است. یک سند، مجالی بود که معظم‌له با طرح سیاست نرمش قهرمانانه برای دولت یازدهم فراهم کردند، همچنان که بیشترین حمایت را از تیم مذاکره‌کننده به جا آوردند. هر کس نداند، آقای روحانی و برخی اعضای دولت و تیم مذاکره کننده بیش از همه به اهمیت این پشتیبانی- با وجود بی‌اعتمادی به آمریکا- واقفند. آقای رئیس جمهور پیش از این به تصریح اذعان کرده که قول رهبر معظم‌انقلاب از باب استحکام و استدلال و تدبیر و عقلانیت، مصداق «قول سدید» است.

رهبر انقلاب با وجود حمایت از توافق خوب، ظرف 2 ماه گذشته حداقل 5 بار درباره تشدید نفوذطلبی استکبار و اینکه دشمن از مجرای برجام و مذاکره دنبال نفوذ است هشدار داده و اظهارنگرانی کرده‌اند. این دغدغه و نگرانی جدی که در دیدار دانشجویان، هیئت دولت، اعضای مجلس خبرگان، سپاه پاسداران و اقشار مختلف مردم اظهار شده، مسئولیت‌های مشخصی را متوجه «رئیس جمهور و دولتمردان»، «مجلس»، «قوه قضائیه» و «جریان‌ها و نهادهای حزب‌اللهی و انقلابی» می‌کند. البته در صف اول این مطالبه، رئیس‌جمهور و وزیران اطلاعات، ارشاد، کشور، علوم، ارتباطات و خارجه هستند و پرسش اول این است که چرا دولت در پی چند بار تکرار یک هشدار راهبردی، هنوز به فراخوان رهبری لبیک نگفته و پای کار نیامده‌اند، به ویژه اینکه دولت محترم به عنوان خط مقدم دفاع، بخشی از آماج دشمن است.

رهبر انقلاب در دیدار دولت (4 شهریور) با تشکر از «ختم مذاکرات» فرمودند «جزو نگرانی‌ها و دغدغه‌های من این است که دشمنان هدف‌هایی را در ذهن می‌پرورانند... دشمنی‌ها کاسته نشده، این را نباید از نظر دور داشت. فقط مخصوص وزارت خارجه هم نیست، همه دستگاه‌های اقتصادی و فرهنگی مطلقاً توجه داشته باشند که ما در داخل نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم؛ که فلان تصمیم سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی کمک بکند به آن بسته تعیین شده دشمن... کاری که علی‌العجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت، یعنی رودربایستی نکنیم». همچنین 12 شهریور در دیدار اعضای مجلس خبرگان تأکید کردند «مسئله بعد از برجام، از مسئله برجام مهم‌تر است... آمریکایی‌ها خیلی بد حرف می‌زنند... از جمله این که ما انتظار داریم مسئولین جمهوری اسلامی یا دولت جمهوری اسلامی، کاری متفاوت انجام بدهند. یعنی چه؟ یعنی متفاوت از گذشته جمهوری اسلامی؟ نه‌خیر چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد... از جمله حرف‌هایی که می‌زنند و ما را حساس می‌کند، این است که می‌گویند برجام فرصت‌هایی را هم در داخل ایران و هم در منطقه در اختیار آمریکا قرار داده است.

دوستان‌مان در دولت و مسئولیت‌های گوناگون اجازه این فرصت‌طلبی را مطلقاً در داخل به آمریکایی‌ها ندهند، در خارج هم تلاش کنند این فرصت‌ها در اختیار آمریکا قرار نگیرد».
ایشان در دیدار اقشار مختلف مردم (18 شهریور) یادآور شدند «آمریکایی‌ها دنبال چیزی به نام مذاکره با ایرانند. مذاکره بهانه است؛ مذاکره وسیله نفوذ است، وسیله برای تحمیل خواستهاست» و در دیدار فرماندهان سپاه (24 شهریور) فرمودند «یکی از راه‌های ورود و نفوذ، ایجاد خلل در باورهای انقلابی و دینی است... دشمنان ما مکرر می‌گویند شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذاری هستید ]اما[... این مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را کنار بگذارید و دنبال نکنید! اگر روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ هم وجود نداشت. معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی می‌گویند و توجه نمی‌شود به معنا و مفهوم واقعی این حرف؛ تا کی می‌خواهید انقلابی باشید و مرتب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعه جهانی! معنای این حرف این است که قدرت و عمق راهبردی خود رااز دست بدهید».

مسئولانی که این پیغام را از غرب گرفته‌اند آیا مطابق مرام علمدار کربلا، با صراحت به سینه دشمن کوبیده‌اند؟ شبیه همین مضمون را رهبر معظم انقلاب 2 تیر 94 (3 هفته قبل از اعلام توافق) در دیدار مسئولان نظام بیان فرمودند. «یکی از چالش‌ها این است که کسی تصور کند اگر از مبانی اعتقادی نظام دست برداریم، راه ما باز خواهد شد. این خطای بسیار بزرگ و اساسی است. البته برادران ما در دولت خدمتگزار، با اعتقاد عمل می‌کنند، واقعاً معتقد به مبانی انقلابند؛ از اینها ما گله‌ای نداریم لکن در مجموعه دست‌اندرکاران کسانی هستند که تصور می‌کنند اگر از برخی اصول و مبانی خود کوتاه بیاییم، خیلی از درهای بسته به روی ما گشوده خواهد شد در حالی که این جور نیست، این خطای بزرگی است». نفوذ سیاسی و فرهنگی در مراکز تصمیم‌گیری و اگر نشد تصمیم‌سازی، هشداری بود که معظم‌له در همین زمینه مطرح کردند. ایشان براساس همین مدل و نقشه راه کلی 2 بار - در جمع دانشجویان و خبرگان- فرمودند «مبارزه با استکبار که آمریکا مصداق اتمّ آن است، تعطیل‌بردار نیست. خودتان را برای ادامه مبارزه آماده کنید» و «نیروهای مؤمن و اصیل و معتقد، خودشان را آماده کنند و آماده کار اقتصادی و فرهنگی و سیاسی باشند... دشمنان شب و روز نمی‌شناسند، ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم».

دشمن سالهاست که می‌کوشد در میان رسانه‌ها، احزاب، NGOها، و انجمن‌های فرهنگی و هنری و دانشگاهی شبکه‌سازی کند و از این طریق ضمن بزک کردن سوابق سیاه و ممتد خود تا به امروز، جای پای سیاسی و فرهنگی- از حضور هالیوود و مک‌دونالد تا دفتر حافظ منافع و مبادله هیئت‌های سیاسی و فرهنگی- فراهم سازد. بیهوده نیست که از فلان دلال بنزین (همسر مقام دولتی) تا نشریات زنجیره‌ای در گوشه و کنار، زمزمه راه‌اندازی دیر یا زود سفارت آمریکا و «دیپلماسی (دیدار) اتفاقی روحانی با اوباما در نیویورک» و... را کوک می‌کنند یا «کاروان چشم آبی‌ها در تهران» و «دیپلماسی بانوی خندان در تهران» و... را تبدیل به تیتر اول خود می‌نمایند و یا طرح اوباما با لباس پهلوانی زورخانه‌ای! را بر صفحه اول نشریه کارگزاران می‌نشانند. مسئله اما فقط رابطه و سازش با آمریکا نیست. سال 1377، کنت تیمرمن از فعالان براندازی نرم در میزگردی گفت «برقراری روابط آمریکا با ایران به معنای ختم انقلاب است. زمانی که ستون مبارزه آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت». یک سال پیش از وی -زمستان 1376- جفری کمپ به دعوت دفتر مطالعات وزارت خارجه (یکی از آن مراکز تصمیم‌سازی و در کنار مراکزی نظیر مرکز تحقیقات استراتژیک) به تهران سفر کرد و پس از بازگشت به شبکه CNN گفت «ایران اکنون آماده است از تبلیغات خود درباره شیطان بزرگ بکاهد. ما در آینده‌ای نزدیک شاهد حضور نمایندگی خود در تهران خواهیم بود و می‌توانیم سفیر خود را به ایران بفرستیم. بازگشت ما به تهران به معنای ختم انقلاب است».

«ختم انقلاب» البته یک کلید واژه صریح، فراتر از اسم رمزهای معمایی است. هنگامی که روزنامه جامعه سال 76 راه‌اندازی شد، تصویر وزیر ارشاد وقت را که در دفتر این روزنامه ظاهر شده بود، بر صفحه اول خود نشاند. این روزنامه چند ماه بعد صراحتاً از «ختم انقلاب» نوشت. (امروز البته آن آقای وزیر و معاون وزیر بعد از وی در دولت اصلاحات، هر دو در انگلیس پناهندگی گرفته‌اند و ضمن خدمت‌ به شبکه بی‌بی‌سی، چشم به صدقه‌های رژیم آل‌سعود دارند سابقه آنها این پرسش را برمی‌انگیزد که آیا خدای نکرده قرار است ممشا و مقصد حقارت‌آمیز آنان دوباره بازتولید شود؟ این پرسش درباره شماری از همکاران متواری نشریات اجاره و زنجیره‌ای نیز صادق است). 16-17 سال بعد، روزنامه شرق به عنوان ادامه روزنامه جامعه در سرمقاله‌ای قابل تأمل می‌نویسد «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. او اولین دولت پسا انقلابی]![ را تأسیس کرد و کسانی را که آمادگی روحی دوره جدید را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد. چه کسی جز او می‌توانست چنین صریح، ختم دوره‌ای و آغاز دوره‌ای جدید را اعلام کند. او با اسم رمز سازندگی، انقلابی در دل انقلاب سامان داد. از همین جا واگرایی آغاز شد. اهمیت او در ایجاد شکاف بین دو دوره است و نه در روانشناسی شخصیت سیاسی او». سؤال! چرا هاشمی قادر نیست به سینه جماعتی بزند که صراحتاً از ختم انقلاب سخن گفته و او را هم نامزد این کار کرده‌اند؟ میّت بین‌الاحیاء.

اما این همه ماجرا نیست. روزنامه اولین وزیر کشور دولت اصلاحات، به هنگام آشوب تیر ماه 1378 نقش آتش‌بیار معرکه را بازی می‌کرد و پیش از آن به حوزه ترویج نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی معدوم و حتی رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سقوط کرده بود، حال آن که بهتر از همه مواضع صریح امام خمینی(ره) را می‌دانست. آقای روحانی در بحبوحه چنان فتنه و آشوبی و در روز 23 تیر ماه، به درستی آشوبگران را مزدوران آمریکا و اسرائیل معرفی کرد. 16 سال بعد- 6 تیر ماه 94- چه اتفاقی شکل گرفته و کدام نقشه تدوین شده که همین آقای رادیکال به مجله اندیشه پویا می‌گوید «اینکه نیروهای اصلاح‌طلب نخواهند سرمایه سیاسی‌شان را پشت سر آقای روحانی جمع بکنند حرف غلطی نیست... ]اما[ سعی می‌کنیم خوش‌بین باشیم که آقای روحانی کاتالیزوری باشد برای گذار به شرایط مناسب‌تر»؟! همین شخص بهمن 92 در جمع اصلاح‌طلبان مشهد می‌گوید «در انتخابات مجلس و خبرگان دنبال این نیستیم افرادی را به مجلس بفرستیم که حکومت و ارکان آن احساس خطر کنند. نباید از کسانی حمایت کرد که حکومت احساس کند قرار است مجلس ششم تکرار شود». جالب اینکه احمد پورنجاتی 19 اسفند 1391 در مصاحبه با روزنامه بهار گفته بود «دفاعیات آقای عبدالله نوری برای روزنامه خرداد را که خواندم، به او گفتم این مفهومش خداحافظ حاکمیت است و اگر یک مقدار بدبینانه‌تر برخورد کنیم، خداحافظ انقلاب!». کسانی با این رویکرد ختم انقلاب یا خداحافظی با آن، کدام هدف را مد نظر دارند که روحانی را کاتالیزور (عامل تسریع فرآیند تغییر) و دولت او را صراحتاً رحم اجاره‌ای خود می‌دانند؟ پیداست که این جریان نه تنها انقلاب و نظام بلکه حتی دولت را به نیابت از دشمن هدف گرفته‌ و نگاهی کاملاً تحقیرآمیز و دستمالی شده نسبت به دولت محترم دارد.

شبکه نیابتی نفوذ بر آن است که ضربه علیه انقلاب را به واسطه برخی چهره‌ها و نهادهای خودی امکانپذیر کند و به این ترتیب از خود آن چهره‌هانیز انتقام بگیرد. در این مدل کلی، برجام فقط یک بهانه برای معبرگشایی برای انتخابات یا ایجاد بی‌ثباتی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است. به خیال جان ساورز رئیس سابق MI6 انگلیس «دوره 15 ساله برجام، ماهیت انقلابی ایران را تغییر می‌دهد». در چنین فرآیندی بی‌خود نیست که جریان آلوده ضمن تصویرسازی معکوس می‌کوشد دو امدادی تیم‌های مذاکراتی هسته‌ای را تبدیل به دوئل و جنگ گلادیاتوری داخل نظام کند و برای شیطان بزرگ حاشیه امنیت فراهم سازد؛ در حالی که اساساً و به صراحت استقلال و اقتدار و امنیت ملی را هدف گرفته است. اولین توقع از دولت و وزیران ذی‌ربط آن است که با صراحت و از موضع انقلابی در برابر این شبکه آلوده موضع بگیرند و سپس به عنوان تهدید با این شبکه برخورد کنند؛ این مطالبه صریح رهبری و حکم عقل است و انتظار می‌رود رئیس جمهور محترم و وزرای اطلاعات، کشور، ارشاد، علوم و ارتباطات در لبیک به این مطالبه پیشقدم باشند؛ در غیر این صورت، دولت اولین قربانی پیش‌قراولان جنگ نیابتی دشمن خواهد بود.

تیر ماه 92 مایکل سینگ مدیر انستیتو واشنگتن و روزنامه واشنگتن تایمز در تحلیل‌هایی خاطرنشان کردند «روحانی فردی از درون نظام است و آمریکا به او به اعتبار سوابق امنیتی اعتماد ندارد اما اگر دولت وی بتواند با انجام اصلاحات(!) در زمینه بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، آزادی بازداشتی‌های حوادث سال 2009 (88)، کاهش نفوذ نیروهای امنیتی در دانشگاه و باز گرداندن افراد اخراجی، آزادسازی نهادهای مدنی مورد حمایت خاتمی نظیر خانه سینما، کانون وکلا و برخی سندیکاها کاری بکند، و لو پیشرفت مذاکرات هسته‌ای کُند باشد، ثابت خواهد شد که روحانی دنبال تغییر است». دولت در چنین صف‌بندی آشکاری میان جمهوری اسلامی ایران و شیطان بزرگ، نمی‌تواند بی‌طرف باشد بلکه خط مقدم دفاع است و باید در تراز همین خط مقدم ظاهر شود.
منبع: کیهان