۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۷
عبدالله ناصری:

روحانی به وعده‌های رای‌آورش عمل نکرد

کد خبر : ۳۰۷۶۷۵

صراط: روزنامه اعتماد امروز سه‌شنبه ۹۵/۴/۸ گفت و گویی با عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب عضو بنیاد باران انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

روحانی به وعده‌های رای‌آورش عمل نکردمجموعا شرایط دولت را اکنون که سه سال از روی کار آمدن دولت می‌گذرد چطور ارزیابی می‌کنید؟ انتقادات و هجمه‌هایی به دولت مطرح می‌شود که این روزها نیز شدت گرفته است. مجموعه انتقاداتی که به دولت می‌شود چند دسته است و هر یک از این انتقادات حول چه محوری ریشه گرفته است؟ به نظر شما این انتقادات با چه راهبردها و اهدافی مطرح می‌شود؟

انتقاداتی که به دولت می‌شود را اساسا باید به چند دسته تقسیم کرد. فارغ از اینکه چه جریانی آنها را مطرح می‌کند. یک دسته از انتقادات به دولت مشفقانه و منصفانه است. این دسته از انتقادات را دوستداران و هواداران دولت مطرح می‌کنند که طالب این هستند که دولت روحانی برای یک دوره چهار ساله دیگر نیز ادامه یابد. در واقع این دسته از نقد‌ها با هدف یاری به دولت برای روی کار ماندن صورت می‌گیرد. این انتقادات را عموما اصلاح‌طلبان، معتدلین و بخش معتدل جناح اصولگرا مطرح می‌کنند که با بیان آن قصد تشویش اذهان عمومی را ندارند بلکه مایل هستند دولت را در رسیدن به اهدافش و تحقق شعارهایی که به مردم متعهد شده موفق بیابند. عمده این انتقادات نیز از برخی مجاری و بدون جنجال رسانه‌ای مطرح می‌شود.

موضوع اصلی این نقدها چیست؟

این دسته از انتقادها به چند نکته اشاره دارد. یکی از این نکات به ضعف دولت در یکدست‌سازی تیم قدرتمند اجرایی خود چه در سطح ملی و چه در سطح استانی باز می‌گردد. به این معنا که هنوز در سطح استانی بخش قابل توجهی از مدیران از مدیران دولت پیشین هستند که وفاداری آنها نسبت به سیاست‌ها و رویکرد‌های آقای روحانی اثبات نشده است و بلکه با آن زاویه جدی نیز دارد. اینها بیشتر مدیران بخش‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند و در استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و حتی مدیریت اجرایی سایر دستگاه‌های اجرایی در استان‌ها باقی مانده‌اند. این افراد باقیمانده از دولت پیشین نزدیک‌ترین فاصله را با مردم دارند و عدم تطبیق رویکردشان با شعارهای دولت مردم را ناامید می‌کند. عملکرد و رفتار این مدیران باقیمانده از دولت پیشین مستقیما بر زندگی مردم اثر می‌گذارد و این تصور را برای مردم ایجاد می‌کند که با آمدن دولت همچنان سیاست‌های مورد نفرت مردم در دولت پیشین از میان برداشته نشده است. انتقاد دومی هم هست که قدمت دارد و از زمان شکل‌گیری دولت همواره بوده ولی دولت کمتر به آن توجه لازم و کافی داشته است و از نوع ایرادات مشفقانه‌ای است که دوستداران دولت به آن وارد می‌کنند. نه تنها اصلاح‌طلبان بلکه جریان اصولگرای معتدل همراه با دولت نیز آن را مطرح کرده‌اند. این نقد بحث درباره افکار‌سازی دولت روحانی است. دولت به این خاطر که از همان آغاز از یک سامان و تیم رسانه‌ای قوی برخوردار نبود و حوزه سخنگویی را هم در قالب یک سازمان تشریفاتی و فقط گزارشگری برای مصوبات دولت تدارک دیده بود نتوانست به خوبی ایفای نقش کند و وظیفه خود را نتوانست خصوصا در برابر هجمه‌هایی که علیه دولت صورت می‌گیرد به خوبی ایفا کند. تا به امروز دولت گرفتار این بلیه است. در مقابل جریان رقیب یعنی جریان تندرو اصولگرا که واقعا علاقه‌مند است که دولت آقای روحانی یک دوره‌ای باشد، با یک سازماندهی گسترده و اساسی رسانه‌ای و غیررسانه‌ای در مراحل مختلف توانسته در مقاطعی دولت را به اصطلاح در گوشه رینگ قرار دهد و او را در دفاع از خود خلع سلاح کند. همان طور که بحث‌ها و مسائل اخیری که مطرح شده را مشاهده می‌کنیم و نمونه‌ای خوب برای حقانیت و درستی این انتقاد است.

مثلا در مورد بحث فیش‌های حقوقی عملکرد دولت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ دولت در این زمینه چه باید بکند؟

 مساله فیش‌های حقوقی با ارقام نجومی مساله‌ای است که واقعیت دارد و باید آن را پذیرفت. اگرچه این فیش‌ها سازمان و نظام و ساختاریابی مفسده‌انگیز آن در دولت قبل بوده است اما به هر حال بعد از سه سال که از دولت می‌گذرد این مساله توسط مخالفان دولت مطرح می‌شود. این مساله چیزی است که به هیچ‌وجه نمی‌توان افکار عمومی را در این باره فریب داد یا به سادگی از کنار آن گذشت. این مساله واقعیتی است که باید در مقابل آن تمکین کرد و دولت خیلی سریع نسبت به اصلاح آنچه مطابق با واقعیت‌های قانونی گذشته و مطابق با مطالبات مردم است، موضع‌گیری کند. این دسته از ایرادات و انتقادات منطقی است که باید به دولت وارد کرد و همه به یک نقطه بازمی‌گردد و آن اینکه دولت سیاستگذاری رسانه‌ای و افکار‌سازی عمومی نداشته است.

دولت در راستای افکار‌سازی و سیاستگذاری‌های رسانه‌ای چه باید بکند؟

در عین حال که دولت تا حدی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها و فضاهای اطلاع‌رسانی متعددی برخوردار بوده است که می‌توانسته استفاده کند متاسفانه برنامه‌ای نداشته که بتواند از امکانات موجود رسانه‌ای‌اش استفاده کند. طبیعتا جریان مخالف دولت که جریان تندرو است به هیچ‌وجه نمی‌خواهد که دولت در هیچ عرصه‌ای موفقیت پیدا کند. خصوصا بعد از موفقیت برجام و پیروزی همراهان دولت در انتخابات مجلس شورای اسلامی آنها عصبانی‌تر شده‌اند و طبیعتا حملات خود را افزایش خواهند داد و گسترده‌تر خواهند کرد. تاکید دارم که نقطه اساسی و گرانیگاه اساسی این مشکلات این است که دولت از یک نظام سازماندهی افکارعمومی برخوردار نبوده است. در عین حال واقعیت این است که در دیپلماسی و روابط بین‌الملل و روابط متقابل و دوجانبه با جهان، دولت اختیار‌دار کامل نبوده است. واقعیت این است که بخشی از سیاست خارجی دولت و دستگاه دیپلماسی کشور به دست دولت نیست و نهادهای تاثیرگذار دیگری سیاست خارجی دولت را تحت تاثیر قرار می‌دهند. با این حال اگر چه در حوزه دیپلماسی تا حدودی دولت موفقیت‌هایی در برجام و روابط بین‌الملل به دست آورده است اما بالاخره دولت در بخش‌هایی نقص عملکرد داشته است.

مسائل و مشکلات دولت در حوزه فرهنگ چه بوده است؟ آیا در این حوزه دولت توانست از نظر رسانه‌ای قوی عمل کند؟

دولت در حوزه فرهنگ عمومی که متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است توفیقات خوبی داشته است. در حوزه موسیقی، سینما، تئاتر و کتاب موفقیت‌هایی داشته است اما به هر حال می‌بینیم که در چند ماه اخیر اتفاقاتی مبنی بر لغو برخی کنسرت‌های قانونی در شهرستان‌ها و استان‌ها صورت گرفته است. دولت خیلی در زمینه اطلاع‌رسانی منفعل عمل کرده است و هیچ واقعیتی را در این خصوص بیان نمی‌کند و به اصطلاح پشت پرده‌ای را بازگو نمی‌کند. در کنار آن اهتمامی هم برای رسیدگی به این مسائل نشان نمی‌دهد. جریان تندرو و مخالف از روز شکل‌گیری دولت در سال ٩٢ به علت شکست غیر منتظره‌ای که خورد و در سال ٩٤ نیز این شکست دوباره رخ داد، هر نوع فضاسازی را علیه دولت ایجاد کرده است اما به هر حال دولت هم باید قصورات و کوتاهی‌های خود را در حوزه افکارسازی و بیان واقعیت‌های شرایط کشور که تحویل گرفته است جبران کند. یکی از مهم‌ترین نکاتی که دولت از آن کوتاهی کرد، این بود که به مردم نگفت و تشریح نکرد که چه چیزی را تحویل گرفته است. در گزارش‌های رییس‌جمهور و وزرا می‌توانست واقعیت‌های به وجود آمده در کشور از دولت پیشین را بیان کند اما به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد.

از منظر مخالفان دولت و بخش تندرو جناح اصولگرا چه تحلیلی دارید؟ راهبرد اصلی این جریان برای مقابله با دولت و چوب لای چرخ کارهای دولت گذاشتن چه بوده است؟ اگر بخواهید رفتارشناسی از عملکرد این جریان در سه سال گذشته و هم یک سال باقیمانده از دولت یازدهم داشته باشید چه نظری دارید؟

این جریان بلافاصله بعد از شکست سال ٩٢ که اتفاق غیرمنتظره‌ای برایش بود بسیار با برنامه جلو آمده است. از این نظر برایش غیرمنتظره بود که حتی در جریان انتخابات سال ٩٢ این جریان علاقه‌ای به ائتلاف با نامزدهای همسو با خود نیز نشان نداد و پیروزی آقای جلیلی را در انتخابات قطعی می‌دانست. آنها با ردصلاحیت شدن آقای هاشمی کاملا خود را برنده انتخابات می‌دیدند. وقتی این شکست با سیاست‌هایی که اصلاح‌طلبان در پیش گرفتند برای این جریان به وجود آمد تخریب‌ها و هجمه‌هایش را علیه دولت شروع کرد. دولت و خصوصا شخص آقای رییس‌جمهور گفتمان اصلاح‌طلبی خود را تا به امروز حفظ کرده است اما به  برخی وعده‌های خود در زمان انتخابات را که با دادن آنها توانست رای مردم را جلب کند توجه کافی نداشته است. مشخصا در موضوع رسیدگی به اتفاقات سال ٨٨ و بحث حصر محصورین چندان دقت و توجه لازم را ندارد. در صورتی که یکی از شعارهای اصلی آقای روحانی در سال ٩٢ همین بود و این یکی از فاکتورهای رای‌آور برای او بود. جریان مقابل از همان ابتدا در مقابل مساله برجام ایستاد و موضع‌گیری‌های شدیدی داشت. جریان رقیب تلاش می‌کرد تا برجام را زیر سوال ببرد و با در نظر گرفتن اینکه دولت از همان ابتدا برنامه برای افکار‌سازی عمومی نداشت هرچه بیشتر به فضاسازی پرداخت. موفقیت دولت در برجام با تلاش‌های بیش از دو ساله‌ای که دیپلمات‌های ما انجام دادند واقعا چشمگیر بود و بسیار اتفاق بزرگی در تاریخ جمهوری اسلامی بود که در خصوص لغو تحریم‌ها و بسته شدن پرونده هسته‌ای ایران انجام شد و بدون تردید یکی از افتخارات دولت است اما بازی جریان رقیب به گونه‌ای خاص بود. جریان رقیب برجام را با این نکته پیوند زد که بعد از برجام باید در فاصله کوتاه‌مدتی مشکل جامعه از جمله روابط بین‌الملل و مسائل اقتصادی و معیشتی حل شود. در صورتی که از همان روز اول هم روشن بود که این مساله بسیار دور از ذهن است. همه متخصصان فن می‌دانستند که پیچیدگی نظام تحریم‌ها به گونه‌ای است که با امضای برجام در کوتاه‌مدت و میان‌مدت نمی‌توان به چنین چیزی امیدوار بود. ضمن اینکه بعد از برجام هم باید تلاش‌های دیگری صورت بگیرد تا بتوان برجام را با موفقیت دنبال کرد. در این راستا و به خاطر فضاسازی‌های جریان رقیب انتظار افکار عمومی بالا رفت و آنها تاحدود زیادی به اهداف خود دست یافتند و متاسفانه باید بگوییم موفق هم بودند. دولت برنامه‌ای نداشت که در مقابل این فضاسازی با هدف افزایش انتظارات افکارعمومی، آن را اجرایی کند. برنامه‌ای که بر مبنای آن نظام نامه پاسخگویی به افکارعمومی را تدوین کند و ارایه دهد.

در یک سال باقیمانده، دولت چه رویکردی را می‌تواند در پیش بگیرد تا بتواند این مسائل را جبران کند؟

دولت در یک سال باقیمانده باید دست به انقلاب جدی در عرصه مدیریتی و اجرایی بزند. چه در سطح ملی و کابینه چون واقعیت این است که این سه سال بعضی از اعضای کابینه کارنامه موفقی نداشتند و چه در سطح مدیران استانی و سیاسی و اجرایی استانی و بخشی در کشور. این بزرگ‌ترین کاری است که باید انجام دهد. به این خاطر که این انتظار در بین نخبگان و گروه‌های مرجع شکل گرفته است. دولت در این حوزه بسیار مماشات کرده و کم‌توجه بوده است. نکته دوم ساماندهی حوزه اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای دولت است. برای این کار باید در گام نخست حوزه سخنگویی دولت به صورت یک سازمان مستقل دیده شود و برایش برنامه‌ریزی کرد. سخنگو نمی‌تواند یکی از اعضای پرمسوولیت و پرمشغله در کابینه باشد اما امروز سخنگوی دولت درگیری جدی و مشغله بسیار زیادی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور دارد. به همین جهت است که آقای روحانی و دولت نتوانسته‌اند حوزه سخنگویی را در پاسخگویی به هجمه‌های ناروایی که به دولت می‌شود به صورتی تاثیرگذار سازمان دهی کنند. حتما باید در نخستین گام حوزه سخنگویی دولت را از دوش یکی از سنگین‌ترین حوزه‌های اجرایی کشور یعنی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور بردارد. باید فردی مستقل اما در عین حال آشنا به ترفند‌های رسانه‌ای و جنگ‌های تبلیغاتی و روانی و جریان رقیب که بتواند در مقابل آنها مواضع لازم را بگیرد روی کار بیاید. اتفاق اخیر که در مورد فیش‌های نجومی افتاده است مساله‌ای است که دولت باید به دقت به آن بپردازد. دولت نباید مساله را توجیه کند بلکه باید این مساله را بازنگری کند. قوانینش را اصلاح کند. مسببان این روند معرفی شوند. هزینه‌هایی که در اغلب موارد ریشه در دولت گذشته داشته بازگردانده شود. حتی اگر لازم باشد با قاطعیت در هر سطحی از مدیریت عالی کشور عزل‌هایی صورت بگیرد که جامعه بتواند اقتدار دولت را لمس کند.