۰۱ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۸

شاگردان مكتب امام صادق (ع)

شاگردى جابر در محضر امام صادق در كتابهايى چون تاريخ الحكماء قفطى، قاموس الاعلام، روضات الجنات رياض العلما و ديگر كتابها آمده است. دائرة المعارف اسلامى نيز بدان اشارت دارد.
کد خبر : ۳۳۹۱۶
به گزارش صراط نیوز سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی امام صادق (علیه السلام) صفحه ی شصت و پنج نوشت:
چنان كه نوشته شد، شاگردان امام صادق را تا چهار هزار تن نوشته‏اند و مقصود كسانى است كه در مدت افاضه امام به تناوب و تفريق از او علم فرا گرفته‏اند نه آنكه اين چهار هزار تن همه روز در محضر او حاضر بوده‏اند. مؤلف كشف الغمه نويسد شمارى از تابعين از او روايت كرده‏اند كه از جمله آنان: يحيى بن سعيد انصارى، ايوب سختيانى، ابان بن تغلب، ابو عمرو بن العلاء و يزيد بن عبد الله است و از ائمه، مالك بن انس، شعبة بن الحجاج، سفيان ثورى، ابن جريح، عبد الله بن عمرو، روح بن قاسم، سفيان بن عيينه، سليمان بن بلال، اسماعيل بن جعفر، حاتم بن اسماعيل، عبد العزيز بن مختار، وهب بن خالد و ابراهيم بن طهمان‏اند كه از او روايت دارند. (1)

يكى از كسانى كه او را شاگرد امام صادق (ع) شمرده‏اند، جابر بن حيان كوفى است. در باره جابر سخنان گوناگون گفته‏اند و مطالب مختلف نوشته‏اند. ابن نديم گويد: جماعتى از اهل علم و بزرگان وراقان گويند جابر حقيقت ندارد. و بعضى گفته‏اند او را تصنيفى نيست. گروهى گفته‏اند او از مردم كوفه بود و از اصحاب امام صادق بود و گفته‏اند از فيلسوفان بود و بعضى گفته‏اند وى به جعفر بن يحيى برمكى اختصاص داشت و آنجا كه سيدى جعفر گويد مقصود جعفر برمكى است.

اما شيعه گويد او شاگرد جعفر صادق (ع) بود. (2) ابن خلكان در شرح حال امام صادق نويسد: شاگرد او ابو موسى جابر بن حيان صوفى طرسوسى است. كتابى در هزار ورق تاليف كرده و رساله‏هاى جعفر صادق (ع) را كه پانصد رساله است در آن فراهم آورده. (3)

شاگردى جابر در محضر امام صادق در كتابهايى چون تاريخ الحكماء قفطى، قاموس الاعلام، روضات الجنات رياض العلما و ديگر كتابها آمده است. دائرة المعارف اسلامى نيز بدان اشارت دارد.

از مجموع آنچه در باره جابر نوشته‏اند مى‏توان دريافت كه او بر خلاف گفته آنان كه وى را شخصى افسانه‏اى شمرده‏اند، وجود داشته و در سده دوم هجرى مى‏زيسته. هر چند مجموع كتابهايى را كه به وى نسبت داده‏اند نمى‏توان از آن او دانست، اما كتابهايى در كيميا (شيمى) نوشته كه به زبان لاتين ترجمه شده است.

پى‏نوشتها:

1. كشف الغمه، ج 2، ص 186، حلية الاولياء، ج 3، ص 199-198.

2. الفهرست، ص 420.

3. وفيات الاعيان، ج 1، ص 291.