۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۷

یارانه خانواده‌های زندانیان را قطع کرده‌اند

تا الآن به مجلس مراجعه کرده‌ایم؛ ۴ بار به وزارت خارجه رفته‌ایم؛ به هر کجا که باید نامه می‌دادیم، نامه دادیم. اما هیچ‌کس تا الآن درد ما را دوا نکرده است.
کد خبر : ۳۴۴۲۹۹
صراط: تا الآن به مجلس مراجعه کرده‌ایم؛ ۴ بار به وزارت خارجه رفته‌ایم؛ به هر کجا که باید نامه می‌دادیم، نامه دادیم. اما هیچ‌کس تا الآن درد ما را دوا نکرده است.

 به گزارش مشرق، تعداد زیادی ایرانی در زندان‌های ترکمنستان هستند و در بدترین زندان‌های دنیا روزگار خود را سپری می‌کنند. هرچند تعداد دقیق این افراد مشخص نیست، اما آمارها عمدتاً بین 300 تا 500 نفر را نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد اکثر این هم‌وطنان به خاطر پاپوشی که دولت ترکمنستان برای آن‌ها دوخته و بعضاً به خاطر تلاش برخی شرکت‌های باربری برای قاچاق مواد مخدر به ترکمنستان در این کشور بازداشت شده‌اند. وضعیت خود این افراد در زندان‌های ترکمنستان و شرایط خانواده‌هایشان در ایران حقیقتاً اسف‌بار است.

تلاش‌ها برای انتقال این زندانی‌ها به ایران طی سال‌های گذشته ادامه داشته است و خانواده‌های این زندانیان از اسفند سال 93 که قرارداد انتقال محکومین میان رؤسای‌جمهور دو کشور به امضا رسید، بیش از هر زمان دیگری چشم به راه هستند تا خبرهای خوبی در این‌باره بشنوند. با این وجود، هنوز خبری از اجرایی شدن این قرارداد (که تا تیرماه سال 95 توسط قوه‌های قضائیه و مجالس دو کشور نهایی هم شد) نیست.

مشرق قصد دارد تا طی روزهای آینده مصاحبه‌های خود با تعدادی از خانواده‌های زندانیان ایرانی در ترکمنستان را منتشر کند. امید است اطلاع و جلب توجه مسئولین محترم به وضعیت این خانواده‌ها، موجب تسریع در روند اجرای قرارداد انتقال محکومین شود تا دست‌کم این خانواده‌ها امکان ملاقات حضوری با عزیزانشان در کشور خودمان را پیدا کنند. گزارش‌ها و مصاحبه‌های قبلی مشرق در خصوص زندانیان ایرانی در ترکمنستان را می‌توانید از انتهای همین خبر بخوانید.

آن‌چه در ادامه می‌آید، مصاحبه خبرنگار مشرق با آقای «امان پورمند» برادرزاده آقای «قلی پورمند» یکی از زندانیان ایرانی در ترکمنستان است.

توضیح بدهید که چرا عمویتان در ترکمنستان دست‌گیر شد، حکمی که برای او صادر شده چیست و چند وقت است که در زندان است.

عموی من از سال 85 در ترکمنستان پارچه تجارت می‌کرد. سال 89 به اتهام قاچاق مواد مخدر او را دستگیر کردند، بدون آن‌که حتی یک گرم مواد مخدر از او گرفته باشند. اول 5 ماه تمام او را گم و گور کردند که ما هیچ خبری از او نداشتیم. بعد هم حکم برایش صادر کردند که به خاطر جرمی که خودشان می‌گویند مرتکب شده، باید 19 سال زندان بکشد.

عمویم در بازار پارچه‌فروش‌های ترکمنستان زیاد رفت و آمد می‌کرد. یک روز عده‌ای می‌آیند و یک کیسه روی سرش می‌کشند و می‌گویند تو مواد مخدر قاچاق کرده‌ای. حتی نکرده‌اند مواد مخدر لابه‌لای پارچه‌هایش بگذارند. فقط گفته‌اند تو مواد مخدر به یک ترکمنستانی فروخته‌ای. به همین بهانه او را بازداشت و زندانی کرده‌اند.

الآن 6 سال است که عمویم در زندان است. چهار سال در زندان «بایرام‌علی» بود، اما الآن دو سال است که ظاهراً او را به زندان «سیدی» منتقل کرده‌اند. در این دو سال حتی خبر نداریم زنده است یا مرده.

وضعیت خانواده عمویتان الآن در ایران چگونه است؟ خرج آن‌ها را چه کسی می‌دهد؟

عمویم دو پسر دارد که هر دوی آن‌ها معلولیت ذهنی دارند و تحت پوشش بهزیستی هستند، هرچند بهزیستی هم پول زیادی نمی‌دهد که خرج این بچه‌ها تأمین بشود. زن‌عمویم سرپرست این دو پسر است. سه تا دختر دیگر هم دارند که یکی از آن‌ها در عقد است. عموی من قبل از آن‌که در ترکمنستان او را زندانی کنند، سه وام دو میلیون تومانی از بانک‌های ملی، صادرات و کشاورزی گرفته بود. الآن زن‌عمویم توان پرداخت اقساط این وام‌ها را ندارد.

وضع مالی عمویم به طور کلی خیلی خوب نبود. برای همین هم مجبور شده بود وام بگیرد. همان 6 میلیون تومان وامی هم که گرفته بود، الآن چون اقساطش را پرداخت نکرده‌اند سود رویش آمده و الآن باید 26 میلیون تومان به بانک برگردانند. در این شرایط، یارانه عمویم را هم قطع کرده‌اند.

آقای «پورمند» وضع معیشتی خوبی نداشت، اما با وام‌های دو میلیون تومانی که از بانک‌های مختلف گرفته بود می‌خواست پارچه از ترکمنستان بخرد و در ایران بفروشد

البته این را هم بگویم که مسئله فقط عموی من نیست. امثال عموی من زیاد هستند که بدون هیچ جرمی در ترکمنستان زندانی هستند. ما مانده‌ایم که به چه کسی باید مراجعه کنیم و حرفمان را به چه کسی باید بزنیم. هیچ نهادی به ما کمکی نمی‌کند. من حاضر هستم هر کس را که مایل باشد بیاورم تا خانه و زندگی عمویم را ببیند.

این مسئله را تا الآن از کجاها پی‌گیری کرده‌اید؟

تا الآن به مجلس مراجعه کرده‌ایم؛ 4 بار به وزارت خارجه رفته‌ایم؛ به هر کجا که باید نامه می‌دادیم، نامه دادیم. اما هیچ‌کس تا الآن درد ما را دوا نکرده است. خود من هم یک کارگر ساده هستم و پنج فرزند دارم. پدر من [و برادر زندانی] هم پیر است. خود من که برادرزاده‌اش هستم الآن شش ماه است دارم پی‌گیری می‌کنم که آیا می‌توانم به ملاقات عمویم بروم یا نه. یک‌جا می‌گویند باید از وزارت خارجه نامه بگیرم. یک‌جا می‌گویند اصلاً به برادرزاده اجازه ملاقات نمی‌دهند. نمی‌دانیم حرف چه کسی را باور کنیم.

من از مسئولین تقاضا دارم به وضعیت ما رسیدگی کنند. قرار بود زندانیان را تبادل کنند، اما از آن هم هنوز خبری نشده است. تعجب می‌کنم که چرا مسئولین کاری برای ما انجام نمی‌دهند. این همه من به وزارت خارجه مراجعه کردم؛ هر بار می‌گویند دو ماه صبر کنید، سه ماه صبر کنید.

ماه رمضان گذشته آمدیم مجلس، گفتند بروید وزارت خارجه. وزارت خارجه به ماه قول دادند که صددرصد تا سه ماه دیگر زندانی‌ها به ایران منتقل می‌شوند. الآن آن 3 ماه شده 7 ماه، هنوز هم خبری نیست. حداقل قبلاً وزارت خارجه جواب به ما می‌داد. الآن جواب هم دیگر به ما نمی‌دهند.

اوایل دی‌ماه سال جاری (95) تعدادی از خانواده‌های زندانیان ایرانی در ترکمنستان بار دیگر مقابل وزارت خارجه تجمع کرده و خواستار انتقال عزیزان‌شان به ایران شدند

باز هم می‌گویم. فقط عموی من نیست. الآن حدود 100 ماهی‌گیر ایرانی را هم ترکمنستان زندانی کرده است. ضامن‌هایی که عمویم برای وام به بانک معرفی کرده بود، هر روز دم خانه عمویم می‌روند. عمویم هم نه زمینی دارد که بفروشد و نه پول از جای دیگری دارد که پول بانک را بدهد. همان وامی را هم گرفته بود و تبدیل به دلار کرده بود و با آن تجارت می‌کرد، در ترکمنستان از او مصادره کردند و پارچه‌هایش را هم از او گرفتند.

به بانک‌ها هم مراجعه کردیم؛ از رئیس بانک خواهش کردیم؛ از فرمانداری و از جاهای دیگر نامه بردیم که ما از هر راهی که شده، حتی اگر لازم باشد از راه گدایی، اصل وام را پرداخت می‌کنیم، از مردم کمک می‌گیریم از خیرین کمک می‌گیریم؛ اما بانک می‌گوید این‌ها پول‌های مردم است، بیت‌المال است، باید تا ریال آخر آن را بدهید. زن‌عموی خودم هر روز دم خانه‌شان نامه می‌آید که چون وام را پرداخت نکرده‌ای باید بروی زندان. من خواهش می‌کنم این‌ها را رسانه‌ای کنید تا همه بدانند مشکلات ما یکی و دوتا نیست.