۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۹

بازخوانی 24 ترور پس از پیروزی انقلاب اسلامی

جمهوری اسلامی هرگز با پدیده ترور بیگانه نبوده است به طوری که از همان ماه‌های اولیه تاسیس، گروهک‌های تروریستی به ترور سران نظام دست زدند.
کد خبر : ۳۶۶۹۵۱

صراط: جمهوری اسلامی هرگز با پدیده ترور بیگانه نبوده است به طوری که از همان ماه‌های اولیه تاسیس، گروهک‌های تروریستی به ترور سران نظام دست زدند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی هرگز با پدیده ترور بیگانه نبوده است به طوری که از همان ماه‌های اولیه تاسیس، گروهک‌های تروریستی به ترور سران نظام دست زدند و نظام از وجود شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید رجایی بی‌بهره ماند.

هرچند این ترورها، به ویژه در دهه 60 که حجم عظیمی از ترورها و کشتارها به جمهوری اسلامی تحمیل شد، خسارت‌هایی را متوجه نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی کرد اما هرگز باعث توقف پیشرفت آن نشد.

از دهه 60 تاکنون، جمهوری اسلامی همواره در مسیر خود استوار ایستاده است و حذف فیزیکی شخصیت‌های انقلابی توسط منافقان و ایادی استکبار مانع نشده است تا ایران به سمت اهداف خود گام برندارد. تجربه تلخ این ترورها در این آب و خاک، نشان از مقاومت مردم ایران در برابر تهدیدات درونی و بیرونی دشمنان دارد تا جایی که مردم همواره در برابر گروه های منافق ایستادگی کرده اند.

1- ترور محمدولی قرنی

محمدولی قرنی، تا تاریخ 23 بهمن 1357 مسئولیت ریاست ستاد کل ارتش اسلامی را برعهده داشت و عضو شورای انقلاب اسلامی بود، اما ماموریت وی به عنوان ریاست ستاد کل ارتش تنها 43 روز طول کشید. او سرانجام در تاریخ 3 اردیبهشت 58 توسط گروهک فرقان ترور شد.

در همان سال 57 منافقین، فدائیان خلق و برخی گروه‌های دیگر در موضع جبهه‌ دموکراتیک و به اصطلاح ملی در راستای مواضع مشترک در خصوص ارتش اظهارنظر می‌کردند. پس ارایه‌ اظهارنظرات گوناگون دیگر در خصوص ارتش، سرلشکر قرنی رییس ستاد کل ارتش در مصاحبه‌ای اظهارداشت که اگر ارتش را به هر وسیله تضعیف کنند استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می‌افتد.

این قاطعیت در جایگاه ستاد ارتش خشم ضد انقلاب را برانگیخت تا وی سرانجام روز دوشنبه، سوم اردیبهشت 1358 در منزلش توسط گروه فرقان ترور شد. وی بلافاصله به بیمارستان مهر انتقال یافت و یک تیم پزشکی از ارتش نیز به بیمارستان اعزام شد تا در جریان درمان او کمک کنند اما معالجات مؤثر واقع نشد و او به شهادت رسید.

2- ترور آیت‌الله مرتضی مطهری

آیت‌الله مرتضی مطهری از چهره‌های برجسته انقلابی و رئیس شورای انقلاب، در حدود ساعت ۱۱ شب روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ هدف گلوله یکی از افراد گروهک فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ به شهادت رسید.

دلایلی که گروهک فرقان در رابطه با ترور شهید مطهری ذکر کرده‌اند، به این شرح است: «وی اصطلاح «ماتریالیسم منافق» را جعل کرده و در دین اسلام بدعت گذاشته است و از آن چماق تکفیری علیه بهترین فرزندان اسلام و قرآن ساخته است. دیگر اینکه نامبرده عضو شورای انقلاب بوده و همچنین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشته است که به منزله همکاری با رژیم طاغوتی است و مجازات تمام موارد اعدام است.»

3- ترور ناموفق هاشمی رفسنجانی

در شب 4 خرداد 58 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در داخل منزلش توسط گروهک فرقان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ضاربین به سرعت گریختند. هاشمی بلافاصله در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه شب به بیمارستان شهدا منتقل شد. او از ناحیهٔ شکم قسمت بالا و راست مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.

روزنامه جمهوری اسلامی پس از این جریان، سوء قصد به حجت‌الاسلام هاشمی را «زنگ خطر مجددی به مسئولین امور» خواند و اعلام کرد که «از بدو موجودیت مبارزه مسلحانه را محکوم و غیرانسانی شناخته‌است و حادثه اخیر بار دیگر تأکیدی است برای شدت عمل در خلع سلاح افراد مشکوک و غیرمسئول.»

4- ترور حاج‌مهدی عراقی و فرزندش

براساس اعترافات اکبر گودرزی، رهبر گروهک فرقان، طرح ترور حاج‌مهدی عراقی از سوی وی و محمد متحدی مسئول نظامی مطرح شد. اکبر گودرزی در ارتباط با انگیزه ترور عراقی به همکاری او با نظام جمهوری اسلامی تاکید می‌کند.

به هر روی، گروهک فرقان در ۴ شهریور ۱۳۵۸، حاج مهدی عراقی و پسرش حسام عراقی را به شهادت رساندند. این اقدام، در خیابان زمرد، در ساعت ۷ صبح درست زمانی که آن دو عازم محل کار خود در مؤسسه کیهان بودند صورت گرفت. حاج‌مهدی عراقی مدیر مالی مؤسسه و حاج حسین مهدیان مدیر کل آن بود. تروریست‌های فرقان که سوار یک موتور هوندا بودند، به محض مشاهده خودروی حامل آن‌ها از کمین‌گاه بیرون آمدند و سرنشینان بی‌دفاع را به رگبار اسلحه یوزی بستند. گلوله‌ای که به گردن حاج مهدی عراقی اصابت کرد، موجب شهادت سریع وی شد، ولی مردم دو مجروح دیگر را به بیمارستان ایران‌مهر قلهک انتقال دادند. اما حسام عراقی در بین راه شهید شد.

5- ترور دکتر محمد مفتح

کوشش‌های سیاسی استاد مفتح پس از انقلاب با شدتی بیشتر دنبال شد. وی علاوه بر عضویت در شورای انقلاب با درخواست دانشجویان دانشکده الهیات و بعد از مشورت با استاد مطهری سرپرست دانشکده الهیات شد و علاوه بر این سرپرستی کمیته منطقه ۴ تهران نیز بر عهده وی بود. از آنجایی که دشمنان انقلاب اسلامی، او را یکی از نظریه پردازان و حامیان اصلی انقلاب اسلامی میدانستند، سعی در ترور ش داشتند از همین رو دکتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکده الهیات دانشگاه تهران با شلیک چند گلوله از سوی ضاربین -کمال یاسینی، عضو گروهک فرقان- به شدت زخمی شد و حدود ساعت ۲ بعدازظهر‌‌ همان روز به شهادت رسید.

6- ترور آیت‌الله سید محمود قاضی طباطبایی

آیت الله قاضی طباطبایی همچنان که در تلاش‌های علمی کوشا بودند، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشت. وی یکی از رهبران و پایه‌های نهضت اسلامی در آذربایجان بود که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان قزل‌قلعه تهران زندانی شد و سپس به بافق کرمان تبعید شد.

آیت‌الله قاضی همچنین همیشه سدّ مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضد انقلابی بود و از اوان پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته، نظیر خلق مسلمان افشاگری‌های لازم را می‌کرد. آیت‌الله قاضی طباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و اولین نمازجمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد. او سرانجام پس از اقامه نماز عید قربان در روز 10 آبان ۱۳۵۸ در راه بازگشت به منزل توسط گروهک فرقان ترور شد.

7- ترور نافرجام آیت‌الله خامنه ای

در 6 تیر 60، هنگامی که آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران سخنرانی می‌کردند، گروهک فرقان اقدام به ترور ایشان کرد که باعث جراحت ایشان شد. در این ترور گروهک فرقان بمبی در ضبط‌صوتی که بر میز سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران بود کار گذاشتند.

در شهریور 1360 محمد متحدی و مسعود تقی‌زاده دو تن از عوامل بمب‌گذاری مسجد ابوذر دستگیر شدند. "امیرمسعود تقی‌زاده" در اعترافاتش درباره نحوه ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در 6 تیر ۱۳6۰ در مسجد ابوذر می‌گوید: «طرح استفاده از ضبط صوت برای عملیات از قبل توسط مهدی [محمد متحدی] مطرح شده بود... من ظهر به مسجد [ابوذر] رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود آیت‌الله خامنه‌ای خوانده و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی ایشان برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت٬ من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی ایشان گذاشتم.»

8- انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی

در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ آیت‌الله بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره‌های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری صورت گرفت.

عامل انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی،محمدرضا کلاهی، از اعضای رده پائین سازمان منافقین بود. نفوذ کلاهی در تشکیلات حزب جمهوری با کمک "جواد قدیری"از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش صورت گرفته بود و در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری نیز، جواد قدیری عامل انتقال‌دهنده بمب‌های ساخته‌شده از قسمت فنی سازمان منافقین به عوامل اجرایی و از جمله کلاهی بوده است. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که روز هفتم تیر کار یکسره خواهد شد.

روزنامه کیهان روز 8 تیر در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمت‌هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت ده‌ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»

9- ترور محمد کچویی

محمد کچوئی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای کمیته استقبال از امام خمینی و مسئول ستاد استقبال ناحیه ۱۰ تهران بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دادستانی انقلاب تهران که در زندان قصر واقع بوده و ریاست آن با آقای هادوی بود می‌رود و از بهمن ۵۷ تا تیرماه ۵۸ در دادستانی مشغول فعالیت و محاکمه دستگیر شدگان رژیم قبل بود. وی در تیر سال ۵۸ به ریاست زندان اوین برگزیده می شود و بیش از ۲ سال اداره زندان اوین را بر عهده داشته است.

در ۸ تیر ماه ۱۳۶۰ و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ، برخی از زندانیان وابسته به منافقین در زندان اوین دست به شورش می زنند که با واکنش شهید کچویی به عنوان مسئول زندان مواجه می‌شوند. در حوالی ظهر همان روز، که برخی از عوامل دادستانی انقلاب تهران همانند شهید اسدالله لاجوردی و آیت‌الله محمدی گیلانی و... مشغول استراحت و صرف ناهار در محوطه زندان اوین بودند یکی از اعضای نفوذی سازمان منافقین در میان پاسداران با نام سیدکاظم افجه‌ای هزاره‌ای تصمیم به ترور یک جا و دست جمعی اعضای دادستانی می‌گیرد که در این میان محمد کچویی تلاش می‌کند جلو این کار را گرفته و جان دیگر افراد حاضر در صحنه را نجات دهد. به همین دلیل وی در مقابل افجه‌ای قرار گرفته و از ناحیه کتف و سر مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.

10-انفجار دفتر نخست‌وزیری

در روز ۸ شهریور ۱۳۶۰ محمدعلی رجایی رییس جمهوری و محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیات دولت در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند. این واقعه درست دو ماه پس از آن رخ داد که آیت‌الله دکتر سیدمحمد بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر این حزب ترور شده و به شهادت رسیده بودند.

نفوذ عامل منافقین، یعنی مسعود کشمیری که در نهایت به شهادت رئیس جمهور و نخست‌وزیر ایران ختم شد می‌توانست خسارت‌های بسیار سنگین‌تری را به نظام نوپای جمهوری اسلامی تحمیل کند؛ براساس شواهد موجود، نفوذی سازمان منافقین درصدد ترور رهبر کبیر انقلاب نیز بود. چنانچه حجت‌الاسلام احمد خمینی نقل کرده است: «آن شخص که با منافقین کار می‌کرد، یعنی کشمیری، بنا بود یک چمدان مواد منفجرا را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد؛ در زمانی که ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخست‌وزیر و وزرا خدمت حضرت امام آمدند [از محل] سه راه بیت حضرت امام آمدند و گفتند آقای کشمیری با یک ساک هست که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست یادداشت کنند قرار دارد؛ گفتم نه ما اجازه نمی‌دهیم. کشمیری از ترس اینکه نکند مسئله روشن شود به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخست‌وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفت.»

11-ترور آیت‌الله مدنی

اقدامات شهید مدنی در تثبیت اوضاع تبریز، مقابله با اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز بنی‌صدر و خنثی کردن توطئه‌های دشمنان کشور، کینه عمیق دشمنان را موجب شده بود. به دلیل این بود که آنان درصدد ترور و به شهادت رساندن وی برآمدند. منافقین روز 20 شهریور 1360 او را در محراب به شهادت رساندند. آیت‌الله مدنی که در آن روز بعد از خطبه‌های نماز جمعه شروع به نماز خواندن کرد که در آن لحظه یکی از حضار و نمازگزاران به وی نزدیک شد. فرد مزبور مجید نیکو نام داشت که از عوامل سازمان منافقین بود.

روزنامه جمهوری اسلامی در 21 شهریور 1360، ترور آیت الله مدنی را این گونه گزارش کرد: «مقارن ساعت 40 : 1 بعدازظهر، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند. بنا به گفته شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود. در این حادثه، حدود بیست الی سی نفر مجروح شدند که به بیمارستان های تبریز منتقل شدند.»

12-ترور سید عبدالکریم هاشمی نژاد

سید عبدالکریم هاشمی نژاد در سال 1353 و 1354 فعالیت‌های سیاسی خود را به شکل علنی و با بی‌پروایی خاصی دنبال کرد و به همین دلیل به اتفاق آیت‌الله طبسی در مشهد دستگیر شد. وی 2 سال در زندان بود و در این مدت (اواخر سال 1355) با تفکرات انحرافی گروهک‌هایی چون مجاهدین خلق آشنا شد. ضمن اینکه آنها نیز به خوبی از تفکرات هاشمی‌نژاد اطلاع یافتند.

در کنار شناخت مجاهدین خلق از عمق تفکرات دینی، سیاسی و اجتماعی آنچه باعث شد تا این فرقه تروریستی دست به ترور وی بزند این بود که آنها به خوبی از نقش تاثیرگذار هاشمی نژاد در تداوم تحرکات انقلابی و در کل تثبیت جریان انقلاب به خوبی آگاه بودند. در حقیقت اعضاء سازمان تروریستی مجاهدین خلق در ترور هاشمی نژاد مانند بسیاری از ترورهای سال 1360، شخصیت ها و مقاماتی را هدف خود قرار می دادند که پیش از این در محیط هایی چون زندان با آنها آشنا شده بودند.

در حادثه صبحگاه 7 مهر 60 هنگامی که حجت‌الاسلام هاشمی‌نژاد در حال بازگشت از کلاس پاسخگویی به سوالات، از پله‌های ساختمان حزب جمهوری اسلامی مشهد پایین می آمد، یکی از اعضاء گروهک تروریستی مجاهدین خلق به نام هادی علوی که قبلا در حزب رخنه کرده بود و پس از شناسایی اخراج شده بود، خود را به نزدیک وی رسانید و با قرار دادن نارنجک جنگی روی شکم او و انفجار آن، هاشمی نژاد را ترور کردد. در اثر انفجار این نارنجک یکی از دست های تروریست قطع شد و یکی از نگهبانان حزب بنام محسن توکلی و یکی از شرکت کنندگان در کلاس پاسخگویی به سوالات بنام عطا ظریف مجروح شدند.

13- ترور آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب

در روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، نماینده امام خمینی در فارس و امام جمعه وقت شیراز توسط منافقین ترور شد. تشکیلات منافقان زمان ترور را روز جمعه سیزده آبان تصویب کرد و برای این کار دختری به نام "گوهر ادب آواز" انتخاب شد. او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده گریخته و در شیراز جذب تشکیلات منافقان شده بود. برنامه ترور روزِ سیزده آبان به طور ناگهانی به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت. اما آنان در پی فرصتی دیگر برآمده، نقشه یک ترور انتحاری را شکل دادند. روز جمعه بود و آیت‌اللّه دستغیب چون جمعه‌های قبل به سوی میعادگاه جمعه حرکت کرد. ناگهان در مسیر راه زنی از خانه ای خارج و به طرف وی آمد و چون معمولاً افراد در راه به او نامه می دادند آن زن توانست خیلی سریع خود را به وی برساند و در ساعت یازده و بیست و پنج دقیقه بود که انفجاری مهیب رخ داد و آیت‌الله دستغیب به شهادت رسید.

14-ترور آیت‌الله علی قدوسی

آیت‌الله قدوسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در صحنه اجرایی فعالیت‌های انقلابی ظاهر شد و یکی از اعضای فعال کمیته استقبال از امام بود و به فرمان امام ماموریت پیدا کرد تا در دادگاه‌های انقلاب که در تهران تشکیل می‌شد حضور یافته و متصدی مقام قضاوت شود. پس از گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب، دادگاه‌های انقلاب بی‌نظم و با مشکلات زیادی درگیر بود که این امر مسئولین را واداشت تا برای این وضعیت راه حلی بیابند. در همین حال بود که طی حکمی از سوی امام، قدوسی به سمت دادستانی کل کشور منصوب شد. آیت‌الله قدوسی سرانجام بعد از ۳۱ ماه حضور در سمت دادستانی انقلاب، در حالی که ۸ ماه از شهادت فرزندش محمدحسن در عملیات هویزه می‌گذشت، در جریان بمبگذاری در دادستانی انقلاب در چهارراه قصر تهران که بعد‌ها سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت آن را برعهده گرفت، ترور شد و به شهادت رسید.

بعد‌ها معلوم شد فردی نفوذی از کارمندان دادستانی دقایقی قبل از انفجار زیر اتاق آیت‌الله قدوسی بمبی آتش‌زا تعبیه کرده و به سرعت از این مکان خارج شده است. این چنین بود که در ساعت ۸:۴۰ روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ انفجار مهیبی در زیر دفتر آیت‌‌الله قدوسی رخ داد، به نحوی که دیوار پشت سر او جدا شده و او را از اتاقش در طبقه دوم به کف حیاط دادستانی پرت کرد. آیت‌الله قدوسی که به شدت مجروح شده بود ابتدا به بیمارستان ۵۰۱ ارتش و سپس به بیمارستان شهدا انتقال یافته و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما وی در ‌‌نهایت به دلیل خونریزی شدید مغزی به شهادت رسید.

15-ترور سیدحسن آیت

سید حسن آیت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ علاوه بر کار تدریس، نمایندگی مردم نجف آباد را در مجلس خبرگان به عهده گرفت و با عضویت در هیات رییسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد.

در مورد ترور شهید آیت، اتهام اصلی به سمت منافقین نشانه رفت و این گروه هم با سکوت خود، باکی از این که این ترور به دوش آن‌ها نهاده شود، نداشتند. در عین حال، شهید آیت از جمله افرادی بود که از حادثه تروریستی 7 تیر 60، جان سالم به در برده بود و احتمالاً منافقین این موضوع را تاب نیاوردند و در اربعین شهدای هفتم تیر در 14 مرداد 60، او را به وصل سایر شهدا رساندند.

16-ترور آیت‌اللّه عطاءاللّه اشرفی اصفهانی

در ۲۳ مهر سال 61، آیت‌الله اشرفی اصفهانی در حالی که برای اقامه نماز جمعه آماده می‌شد، در مسجد جامع کرمانشاه توسط فردی به نام محمدحسین خداکرمی به شهادت رسید. بعد از این جنایت، نشریه مجاهد، ارگان سازمان مجاهدین خلق با برعهده گرفتن این عملیات، خداکرمی را به عنوان یکی از عوامل خود معرفی کرد.

17-ترور آیت‌الله محمد صدوقی

آیت‌الله صدوقی که از مبارزان دوران پهلوی بود، پس از پیروزی انقلاب توسط امام خمینی به امامت جمعه یزد منصوب شد. وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت. سرانجام در ماه مبارک رمضان مصادف با یازدهم تیرماه سال 1361 بعد از نماز جمعه، مورد حمله انتحاری منافقین قرار گرفت. عامل ترور شخصی به نام "محمدرضا ابراهیم‌زاده" بود.

18-ترور ناموفق آیت‌الله واعظ طبسی

در 29 بهمن 1361، دو تن از اعضای گروهک منافقین در فاصله دو خطبه نماز جمعه مشهد تلاش کردند تا آیت‌الله واعظ طبسی را ترور کنند اما این عملیات آنان توسط اعضای سپاه پاسداران خنثی شد. این دو تن به نام‌های بابایی و میرنژاد با هوشیاری سپاه در انجام عملیات ترور ناکام ماندند.

آیت‌الله طبسی در خصوص ترورها و سوءقصدها نسبت خودش بیان می‌کنند: «سه مرتبه تصمیم گرفته بودند مرا به آن هدف و ایده‌ای که در آرزوی آن هستیم یعنی شهادت برسانند اولین بار بمبی را در جلدی به عنوان نهج البلاغه کار گذاشته بودند و قرار بود زمانی که ما در جمع پاسداران هستیم به دست بنده برسد و قضیه تمام شود که خدا مکر آنان را نقش بر آب کرد. بار دوم تصمیم داشتند از مواد منفجره استفاده کنند این بار لحظه‌ای که این منافق به من نزدیک می‌شد در فاصله دو قدمی متوجه شدم و این را از الطاف خدا می‌دانم که مقدر کرده بود چند روزی دیگر توفیق خدمتگزاری در این جهان را داشته باشیم. آن چه که نظرم را جلب می‌کرد ، خدا بود و من در آن لحظات حساس توجه به الطاف و عنایت خدا داشتم، در یک ثانیه اگر سیم برق مطابق هدف پیش‌بینی شده با بنده اصطکاک پیدا می‌کرد ، که آتش آن اصطکاک را هم برخی دیده بودند مسئله تمام بود...»

19-ترور اسدالله لاجوردی

اسدالله لاجوردی پس از خاتمه پرونده فرقان و پیشگیری از ادامه ترورها توسط این گروهک، مسئولیت دادستانی انقلاب تهران را در طول سال‌های 60 تا 63 برعهده گرفت. لاجوردی با توجه خاص به اهداف منافقان که روی احساسات جوانان سرمایه‌گذاری کرده بودند، مردم را متوجه ایده‌های التقاطی و ضد فطری سازمان منافقین می‌کرد. گروهک‌ها که با رفتار اسلامی و مقتدرانه او مجال هیچگونه فعالیتی نداشتند، با فشارهای بسیار زیادی که از سوی باند مهدی هاشمی و از طریق منتظری وارد ساختند، برای برکناریش می‌کوشیدند.

در طول سال‌های پس از انقلاب اسلامی، منافقین بارها کمر به ترور و قتل او بستند ولی در هر بار ناکام بودند تا این که در اول شهریور 1377 شهید لاجوردی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اکبر اکبری از اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

20-ترور علی صیاد شیرازی

علی صیاد شیرازی در سازماندهی نیروهای انقلابی ارتش نقش بسزایی داشت و پس از پیروزی انقلاب، در بحبوحه غائله سال ۱۳۵۸ ضد انقلاب در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در پاکسازی کردستان به همراه شهید دکتر چمران نقش مهمی ایفا کرد. صیاد شیرازی در تیر ۱۳۶۵ با پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌اى و به فرمان امام به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در مهر ۱۳۶۸، بنا به درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.

در نهایت صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد و به شهادت رسید.

21-ترور دانشمندان هسته‌ای

علاوه بر افرادی که در فوق نام آنان ذکر شد، بسیاری از دانشمندان هسته‌ای نیز هدف ترور دشمنان نظام قرار گرفتند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود.

شهید مسعود علی‌محمدی در صبح روز 22 دی ماه 1388 در اثر انفجار بمبی که در موتورسیکلت جاسازی شده بود و به فاصله یک متر از درب ورودی منزل وی به یک درخت بسته شده بود، در قیطریه تهران، به شهادت رسید.

دکتر مجید شهریاری صبح روز دوشنبه 8 آذر ماه 89 در بلوار ارتش، مورد سوء قصد قرار گرفت و به مقام شهادت نائل آمد.

شهید رضایی‌نژاد در تاریخ اول مرداد 1390 توسط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) به شهادت رسید.

شهید مصطفی احمدی روشن در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، ترور شد.

چند روز پس از ترور دانشمندان هسته‌ای کشورمان، منافقین به مشارکت در شناسایی این دو دانشمند هسته‌ای اعتراف کرده و نوشتند، نقش شهریاری و عباسی، در پروژه اتمی جمهوری اسلامی، پیش از این، بارها از سوی ما افشا شده است. اسناد زیر نشان می‌دهد دانشمندان شهید دکتر شهریاری و دکتر عباسی از سوی منافقین در معرض شناسایی و ترور قرار گرفته‌اند.

سند اول؛ در تاریخ 30 آبان سال 1386 سایت شبکه تلویزیونی فاکس نیوز مقاله‌ای به قلم یکی از سرکردگان منافقین منتشر کرد که در این مقاله آمده است: «متخصص اتمی عالی‌رتبه محسن فخری زاده و فریدون عباسی، برنامه تحقیقاتی اتمی نظام را در دانشگاه موسوم به امام حسین اداره می‌کنند.»

سند دوم؛ در تاریخ 12 آذر همان سال سایت منافقین در گفت‌وگو با یکی از عوامل خود اعلام کرد: «دانشگاه امام حسین(ع) یک مرکز تحقیقاتی و پشتیبانی هسته‌ای است که برخی از فعالیت‌های انجام شده در آن به قرار زیر است: 1- با استفاده از یک دستگاه ژنراتور نوترون، آزمایش‌هایی درباره پرتاب نوترون با قدرت بالا زیرنظر "فریدون عباسی" صورت گرفته است...» در این نوشته همچنان به سوابق تحصیلی و آدرس محل کار دکتر عباسی اشاره کاملی شده است.

اما با وجود این ترورها علیه ارزش‌ها، نهادها و شخصیت‌های انقلابی، از دهه 60 تاکنون، جمهوری اسلامی همواره در مسیر خود استوار ایستاده است و حذف فیزیکی شخصیت‌های انقلابی توسط منافقان و ایادی استکبار مانع نشده است تا ایران به سمت اهداف خود گام برندارد. تجربه تلخ این ترورها در این آب و خاک، نشان از مقاومت مردم ایران در برابر تهدیدات درونی و بیرونی دشمنان دارد تا جایی که مردم همواره در برابر گروه های منافق ایستادگی کرده اند.