صراط: مطلع شدیم یکی از اعضاء مجلس خبرگان رهبری که ریاست دولت را بر عهده دارد؛ با برداشتی عقیم از خطبه مثبوت در نهج البلاغه؛ رکن رکین اعتقادی مکتب مترقی و کامل شیعه؛ یعنی امامت را به غلط تبیین نموده است ،لذا مطالب ذیل تبیین میگردد:
1. اگر مدعی در خطبه به کلمه «لَعَلِّی» دقت مینمود گرفتار این برداشت غلط نمیشد، زیرا حضرت میفرماید:
«لعلی اسمعکم و اطوعکم لمن ولیتموه امرکم»
در به کار بردن شاید (حرف لَعَلَّ)؛ باید خوب دقت کرد؛ زیرا اگر قطعاً حضرت علیه السلام؛ انتخاب مردم را ملاک تعیین امام میدانست ؛ از حرف «لَعَلَّ» استفاده نمیکرد و نمیفرمود : شاید.
واضح است اگر باید به انتخاب مردم؛ تن داد پس چرا «لَعَلَّ»؟
بنابراین مدعی اگر عمدا «لعل» را حذف و کلام امام را تحریف کرده روزهاش باطل و باید کفاره دهد و استغفار نماید و عدالت ایشان نیز به شرح ایضاً.
2. در مقدمه خطبه؛ حضرت میفرمایند: « و التمسوا غیری» و به دیگری التماس کنید.
اولاً چرا نفرمودند «انتخاب» کنید؛ بلکه فرمود التماس کنید؟
بزرگان علم لغت مانند مولف غیاث اللغات؛ در تعریف التماس نوشتهاند: «طلب چیزی با تساوی بین آمر و مأمور».
پس التماس یعنی بروید سراغ مثل خودتان و انتخاب من به اقبال و رأی شما نیست؛ انتصاب من با حکم خداست؛ اگر شما لایق نباشید؛ میتوانید مثل خودتان را بر محور التماس حاکم نمایید فتأمل!
ثانیاً این که فرمود «وَالتَمِسُوا» به جهت عدم لیاقت و تحمّل مردم بر حاکمیت علی علیه السلام بود که در آغاز خطبه چنین بیان میکنند: «مرا رها کنید و دیگری را التماس کنید. چرا که روی به کاری داریم که چهرهها و رنگهای گوناگون دارد، نه دلها را در برابر آن طاقت شکیبایی است و نه عقلها را تاب تحمل، سراسر آفاق را ابری سیاه فرو پوشیده و راههای روشن ناشناخته مانده. باید بدانید که اگر من پیشنهاد شما را اجابت کنم، با شما براساس شناخت و آگاهی خود رفتار خواهم کرد و به سخنان پراکنده و سرزنشهای بیمورد این و آن بیاعتنا خواهم بود».
3. طبق حکم قرآن و عقل و روایات؛ انتخاب امام با امّت نیست و اقبال مردم مقبولیّت و مشروعیّت هم به امام نمیدهد؛ بلکه اقبال مردم به امام مانند «اذان مؤذن» است.
آیا اذان مؤذن شرط صحت و مقبول واقع شدن نماز و صیام و ... مؤمنین است؟ یا اذان موذن فقط یک طریق برای اعلام است؟
اگر مردم به امام رجوع کنند؛ یعنی اعلام نمودهاند: لیاقت و توفیق تبعیت از رهبری حاکم الهی را پیدا کردهاند.
پس رأی مردم اعلام مشروعیت و مقبولیت انتصاب امام نیست و هیچ دخالتی در انتصاب امام ندارد؛ همانطور که اذان گفتن موذن مسجد و ... هیچ دخالتی در صحت و مشروعیت نمازِ نمازگزار ندارد .
4. این که امامت جامعه؛ به انتخاب امت نیست یک امر عقلی است لذا افرادی مانند: «ژان ژاک روسو» مینویسند: «سعادت زمامدار نباید مربوط به جامعه باشد و در سعادت احتیاجی به جامعه نداشته باشد ...»
پس طبق حکم عقل غربگرایان نیز؛ اگر سعادت امام وابسته به اقبال مردم باشد؛ او صلاحیت امامت بر مردم را ندارد و لذا زمامدار جامعه کلاً بینیاز از مردم است و سعادت خود را از خدا میگیرد؛ اما معلّم و هادی و رهبر امت است.
ظاهرا باید گفت امامت را «روسو» فهمید اما خیلیها ادراک نکردند.
5. برداشت غلط مدعی از صلح امام حسن علیه السلام نیز به جهت عدم دریافت صحیح سیره ائمه علیهم السلام است لذا؛ ایشان به عنوان نمونه صلح امام دوم و جنگ امام سوم و مناجات امام چهارم و غیبت امام دوازدهم علیهم السلام را جدای از هم میپندارد در حالی که همه این حالات یکی است.
امام دوم با صلحش چنان معاویه را خوار نمود که آن ملعون برگهای سفید امضاء کرد و گفت هر چه امام حسن علیه السلام امر نماید و امام حسین علیه السلام هم با جنگ چنان یزید را خوار نمود که اربعین بیانگر آن است؛
آری صلح امام به مومنین عزت داد نه سبب سیمان گرفتن منافع اهل ایمان.
6. شورای محترم نگهبان بهتر است بزرگوارانی که مشاغل دولتی و قضایی و ... دارند را از منتخب واقع شدن در مجلس مهم خبرگان منع فرماید زیرا این بزرگواران به جهت داشتن دغدغه مشاغل که گاهی متعدد نیز هست و دوری از مباحث عمیق حوزوی؛ گرفتار چنین برداشتهای عقیم میشوند.
7. این گونه برداشتها ثمره سالها مشغول نمودن طلاب حوزهها به فلسفه و رسائل و کفایه و ...است، بدین جهت غالب طلاب با متون روایی آشنا نمیشوند و در نتیجه پس از چند سال استفاده از منابع امام زمان عجل الله به نظرات آخوند خراسانی و ... آشناتر هستند تا با احادیث معصومین صلوات الله الملک الاکبر؛ فتامل جیدا.
والله المستعان
1. اگر مدعی در خطبه به کلمه «لَعَلِّی» دقت مینمود گرفتار این برداشت غلط نمیشد، زیرا حضرت میفرماید:
«لعلی اسمعکم و اطوعکم لمن ولیتموه امرکم»
در به کار بردن شاید (حرف لَعَلَّ)؛ باید خوب دقت کرد؛ زیرا اگر قطعاً حضرت علیه السلام؛ انتخاب مردم را ملاک تعیین امام میدانست ؛ از حرف «لَعَلَّ» استفاده نمیکرد و نمیفرمود : شاید.
واضح است اگر باید به انتخاب مردم؛ تن داد پس چرا «لَعَلَّ»؟
بنابراین مدعی اگر عمدا «لعل» را حذف و کلام امام را تحریف کرده روزهاش باطل و باید کفاره دهد و استغفار نماید و عدالت ایشان نیز به شرح ایضاً.
2. در مقدمه خطبه؛ حضرت میفرمایند: « و التمسوا غیری» و به دیگری التماس کنید.
اولاً چرا نفرمودند «انتخاب» کنید؛ بلکه فرمود التماس کنید؟
بزرگان علم لغت مانند مولف غیاث اللغات؛ در تعریف التماس نوشتهاند: «طلب چیزی با تساوی بین آمر و مأمور».
پس التماس یعنی بروید سراغ مثل خودتان و انتخاب من به اقبال و رأی شما نیست؛ انتصاب من با حکم خداست؛ اگر شما لایق نباشید؛ میتوانید مثل خودتان را بر محور التماس حاکم نمایید فتأمل!
ثانیاً این که فرمود «وَالتَمِسُوا» به جهت عدم لیاقت و تحمّل مردم بر حاکمیت علی علیه السلام بود که در آغاز خطبه چنین بیان میکنند: «مرا رها کنید و دیگری را التماس کنید. چرا که روی به کاری داریم که چهرهها و رنگهای گوناگون دارد، نه دلها را در برابر آن طاقت شکیبایی است و نه عقلها را تاب تحمل، سراسر آفاق را ابری سیاه فرو پوشیده و راههای روشن ناشناخته مانده. باید بدانید که اگر من پیشنهاد شما را اجابت کنم، با شما براساس شناخت و آگاهی خود رفتار خواهم کرد و به سخنان پراکنده و سرزنشهای بیمورد این و آن بیاعتنا خواهم بود».
3. طبق حکم قرآن و عقل و روایات؛ انتخاب امام با امّت نیست و اقبال مردم مقبولیّت و مشروعیّت هم به امام نمیدهد؛ بلکه اقبال مردم به امام مانند «اذان مؤذن» است.
آیا اذان مؤذن شرط صحت و مقبول واقع شدن نماز و صیام و ... مؤمنین است؟ یا اذان موذن فقط یک طریق برای اعلام است؟
اگر مردم به امام رجوع کنند؛ یعنی اعلام نمودهاند: لیاقت و توفیق تبعیت از رهبری حاکم الهی را پیدا کردهاند.
پس رأی مردم اعلام مشروعیت و مقبولیت انتصاب امام نیست و هیچ دخالتی در انتصاب امام ندارد؛ همانطور که اذان گفتن موذن مسجد و ... هیچ دخالتی در صحت و مشروعیت نمازِ نمازگزار ندارد .
4. این که امامت جامعه؛ به انتخاب امت نیست یک امر عقلی است لذا افرادی مانند: «ژان ژاک روسو» مینویسند: «سعادت زمامدار نباید مربوط به جامعه باشد و در سعادت احتیاجی به جامعه نداشته باشد ...»
پس طبق حکم عقل غربگرایان نیز؛ اگر سعادت امام وابسته به اقبال مردم باشد؛ او صلاحیت امامت بر مردم را ندارد و لذا زمامدار جامعه کلاً بینیاز از مردم است و سعادت خود را از خدا میگیرد؛ اما معلّم و هادی و رهبر امت است.
ظاهرا باید گفت امامت را «روسو» فهمید اما خیلیها ادراک نکردند.
5. برداشت غلط مدعی از صلح امام حسن علیه السلام نیز به جهت عدم دریافت صحیح سیره ائمه علیهم السلام است لذا؛ ایشان به عنوان نمونه صلح امام دوم و جنگ امام سوم و مناجات امام چهارم و غیبت امام دوازدهم علیهم السلام را جدای از هم میپندارد در حالی که همه این حالات یکی است.
امام دوم با صلحش چنان معاویه را خوار نمود که آن ملعون برگهای سفید امضاء کرد و گفت هر چه امام حسن علیه السلام امر نماید و امام حسین علیه السلام هم با جنگ چنان یزید را خوار نمود که اربعین بیانگر آن است؛
آری صلح امام به مومنین عزت داد نه سبب سیمان گرفتن منافع اهل ایمان.
6. شورای محترم نگهبان بهتر است بزرگوارانی که مشاغل دولتی و قضایی و ... دارند را از منتخب واقع شدن در مجلس مهم خبرگان منع فرماید زیرا این بزرگواران به جهت داشتن دغدغه مشاغل که گاهی متعدد نیز هست و دوری از مباحث عمیق حوزوی؛ گرفتار چنین برداشتهای عقیم میشوند.
7. این گونه برداشتها ثمره سالها مشغول نمودن طلاب حوزهها به فلسفه و رسائل و کفایه و ...است، بدین جهت غالب طلاب با متون روایی آشنا نمیشوند و در نتیجه پس از چند سال استفاده از منابع امام زمان عجل الله به نظرات آخوند خراسانی و ... آشناتر هستند تا با احادیث معصومین صلوات الله الملک الاکبر؛ فتامل جیدا.
والله المستعان