۲۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۸

علل تخریب فراکسیون امید و شورایعالی سیاست‌‌گذاری اصلاح‌طلبان

نماینده اصلاح‌طلب مردم داراب در مجلس ضمن تشریح علل تخریب شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و فراکسیون امید مجلس در روزهای پس از پیروزی جریان اصلاحات در انتخابات اخیر، بر لزوم «نوشوندگی» ساختارهایی که با هدف راهبَری جریان اصلاحات طراحی شده، تاکید دارد و در عین حال با پافشاری بر لزوم تشکیل چند حزب قدرتمند فراگیر و تجمیع احزاب یکی‌، دو نفره در این چند حزب به‌عنوان پیش‌نیاز ایجاد نظام انتخاباتی حزبی، با طرح تئوری جامعه به‌مثابه یک «پدیده اندام‌وار» معتقد است برای برون‌رفت از وضعیت فعلی و دستیابی به توسعه همه‌جانبه و پایدار نیازمند تشکیل یک «اتاق فکر» راهبردی هستیم.
کد خبر : ۳۷۹۵۶۲
صراط: در شرایطی که در بازه زمانی کوتاه اسفند ۹۴ تا اردیبهشت ۹۶ یعنی حدود ۱۵ ماه هر چهار انتخابات اصلی در ساختار سیاسی کشور یعنی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، اواخر ۹۴ و اوائل ۹۵ و همچنین انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و دوره پنجم شوراهای اسلامی شهر و روستا، اوائل سال جاری برگزار شد، حال حداقل تا بیش از ۲ سال انتخاباتی در این حد و حدود درپیش نخواهد بود و این درحالی است که جریان اصلاحات به‌رهبری معنوی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی و هدایت استراتژیک و عملیاتی شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به‌ریاست محمدرضا عارف و حضور نمایندگان احزاب قدرتمند و چهره‌های تاثیرگذار این جریان سیاسی در عمده این چند رقابت سرنوشت‌ساز سیاسی به پیروزی‌های قاطع رسید، حال در آستانه آغاز به کار دولت دوازدهم که شاید بتوان آن‌را مهمترین نتیجه این توفیقات سیاسی دانست، انتقادها نسبت به عملکرد و ساختار شورای‌عالی سیاست‌گذاری به اوج رسیده است.

به گزارش ایلنا همزمان درحالی که رییس و بدنه این شورای‌عالی نیز به برخی ایرادات ساختاری شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان واقف بوده و حتی در اقدامی پیش‌گیرانه با ارائه فراخوانی از تمامی نخبگان سیاسی، اجتماعی و چهره‌های دانشگاهی خواستند با طرح انتقادها و پیشنهادهای خود نسبت به رفع ایرادهایی که به‌ویژه در تهیه فهرست‌های انتخاباتی بعضاً به بازخورد منفی ازسوی افکار عمومی و بدنه اجتماعی حامی این جریان سیاسی انجامید، یاری رسانند، بعضی احزاب و افراد اصلاح‌طلب نیز اساس کار و کلیت نحوه سیاست‌ورزی این شورای‌عالی را زیرسوال برده و با طرح موضوع ناکارآمدی ساختار فعلی، موضوعاتی همچون ایجاد ساختاری جدید و مهمتر از آن، پیشنهاداتی درمورد ورود جریان اصلاحات به ائتلاف‌های سیاسی متفاوت از وضع موجود با برخی اصولگرایان را مطرح می‌کنند.

با این مقدمه به سراغ «رضا انصاری» نماینده اصلاح‌طلب مردم داراب در مجلس شورای اسلامی و از جمله اعضای موثر فراکسیون امید رفتیم و نظر این نماینده تکنوکرات عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی را در این رابطه جویا شدیم.

انصاری که در دوران دانشجویی سابقه فعالیت در انجمن اسلامی دانشگاه تهران را در کارنامه دارد، هم‌اکنون در کسوت استاد دانشگاه، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان است. انصاری همچنین از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است و جالب آن‌که مدتی نیز به‌عنوان سردبیر روزنامه «اعتماد ملی» ارگان رسانه‌ای این تشکل سیاسی اصلاح‌طلب، سابقه فعالیت رسانه‌ای و مطبوعاتی نیز دارد. با این حال باتوجه به مصائب فعالیت‌ حزبی در کشور می‌گوید که حتی تشکیلاتی‌ترین چهره‌ها و نیروهای سیاسی نیز دیگر چندان رغبتی به سیاست‌ورزی در چارچوب‌های حزبی و تشکیلاتی ندارند.

اخیراً یکی از احزاب اصلاح‌طلب با طرح موضوع «تقدم استراتژی بر ایدئولوژی» در جریان اصلاحات در نشریات و ارگان حزبی خود، معتقد است راهبرد صحیح اصلاح‌طلبان این است که از ائتلاف جریان دولت با جریان نزدیک به رییس مجلس استقبال کند و ایده‌ها و مسیر آینده خود را در چارچوب این ائتلاف و در قالب راست سنتی دنبال کند. همزمان تخریب فراکسیون امید مجلس و شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بیش از پیش شدت گرفته و به نظر می‌رسد لااقل یکی از انگیزه‌های پیگیری این راهبرد، تاثیرگذاری در رویکرد جریان اصلاحات در ۲ انتخابات مجلس ۹۸ و ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ باشد؛ نظر شما در این رابطه چیست؟!

فکر می‌کنم هرگونه دامن زدن به این مسائل در شرایطی که جریان اصلاحات پس از دو پیروزی مهم در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم و شورای شهر پنجم در بهترین وضعیت خود طی سال‌های اخیر قرار دارد و دولت دوم روحانی نیز در ابتدای راه خود قرار دارد، به صلاح جریان توسعه‌ گرای کشور نباشد. یکی از دغدغه‌های اصلی جریان اصلاحات در کشور پیشرفت در حوزه‌های مختلف است تا بتوانیم شاخص‌های علمی، تکنولوژیکی، اقتصادی، صنعتی و همچنین شاخص‌های مربوط به رفاه اجتماعی را توسعه داده و کارآمدی نظام اداری و سیاسی کشور ارتقا دهیم.

به نظر می‌رسد هر بحثی که منجر به تضعیف جریانی که در سال‌های اخیر به پیروزی جریان اصلاحات در دو انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم یاری رسانده، به ضرر همه طیف‌های داخل این جریان سیاسی بوده و هرگونه برهم زدن وحدت و انسجام درونی جریان اصلاحات به صلاح نخواهد بود.

این درحالی است که هم‌اکنون در مجلس نیز جریان‌های حامی دولت علی‌رغم سلایق مختلف حضور دارند و بنابر این همگی باید کمک کنیم که این جریان‌ها با انسجام بیشتر بتوانند مسیر خود را پیش ببرند.

علل تخریب فراکسیون امید

با این حساب اولاً علت تخریب شورای‌عالی سیاست‌گذاری و فراکسیون امید چیست و در ثانی باتوجه به توفیقات شورای‌عالی در چند انتخابات اخیر آیا این شورای‌عالی می‌تواند همچنان محور فعالیت‌های انتخاباتی جریان اصلاحات در انتخابات بعدی باشد؟

به نظرم این تخریب‌ها به‌ویژه تخریب فراکسیون امید که با مدیریت هوشمندانه دکتر عارف اقدامات خوبی در یکی، دو سال گذشته داشته است، عمدتاً ریشه در تنگ‌نظری‌ها، فقدان تحلیل دقیق و عمیق از فضای سیاسی اجتماعی کشور و ترجیح منافع شخصی و باندی بر منافع ملی و جریانی دارد.

لزوم «نوشوندگی» ساختارهایی که با هدف راهبَری جریان اصلاحات طراحی می‌شود

در پاسخ به بخش دوم سوال باید توجه داشته باشیم که لازم است در ساختارهایی که با هدف راهبَری جریان اصلاحات ایجاد می‌کنیم، «نوشوندگی» داشته باشیم و درباره این‌که چه ساختاری مناسب‌تر است، باید براساس شرایط زمانی خاص در هر مقطع تصمیم بگیریم.

درعین حال علی‌رغم انتقاداتی که به شورای‌عالی سیاست‌گذاری وارد است، واقعیت این است که تا کنون این شورا عملکرد مثبتی داشته است.  به هر حال به هر ساختاری که برای تصمیم‌گیری و دستیابی به اجماع میان طیف‌های مختلف یک جریان سیاسی طراحی شود، انتقادها و ایرادهایی وارد خواهد بود و پاره‌ای انتقادات مطرح می‌شود و با این حساب باید سعی کنیم کم‌نقص‌ترین ساختار را طراحی و دنبال کنیم.

نکته مهم این است که ساختار شورای‌عالی سیاست‌گذاری تاکنون نسبتاً موفق بوده و از این پس نیز باید با حفظ اتحاد و انسجام، بر اساس خرد جمعی اقدام کنیم و اگر این رویکرد را مبنای کار قرار دهیم، می‌توانیم در آینده نیز با رفع بخشی از نقص‌های ساختار موجود، کار را پیش ببریم.

همزمان مسائلی در این رابطه مطرح می‌شود که به‌جای ساختار فعلی که شورای‌عالی سیاست‌گذاری راس جریان اصلاحات به‌عنوان تصمیم‌گیرنده عمل می‌کند، به سمت حرکت جبهه‌ای حرکت کنیم؛ آیا باتوجه به جمیع شرایط این نسخه‌ها شفابخش خواهند بود؟!

سوال این است که مولفه‌های حرکت جبهه‌ای چیست!

سوال ما هم همین است. آیا هم‌اکنون آن‌چه در جریان اصلاحات و در ساختار فعلی دنبال می‌شود، نوعی حرکت جبهه‌ای زیرنظر یک شورای‌عالی متشکل از نمایندگان احزاب و اشخاص موثر جریان اصلاحات نیست؟! درصورتی که چنین است، علت طرح این مسائل چیست؟!

به هر حال وقتی پیشنهادی مطرح می‌شود، باید جزئیات آن به دقت تبیین شود.

تشکیل احزاب قدرتمند به‌عنوان پیش‌نیاز نظام انتخاباتی حزبی

آن‌چنان که از سوی این فعال سیاسی اصلاح‌طلب مورد تاکید قرار گرفته، جریان اصلاحات نباید متکی به یک لیدر مشخص و اشخاص تاثیرگذار باشد.

سوال اینجاست که مگر کلیت جبهه خارج از این افراد و احزاب است. به هر حال همین افراد جامعه هستند که گروه‌ها و ساختار اجتماعی ما را تشکیل می‌دهند. بنابر این باید به سمتی حرکت کنیم که نظام حزبی قدرتمند در کشور ایجاد شود. در واقع باید فرآیندها و ساختارهای رسمی و غیررسمی در کشور را حزبی کنیم ولی باید به آن مرحله برسیم. اگر در یک نظام حزبی قدرتمند در کشور، چند حزب قدرتمند و فراگیر داشته باشیم، می‌توانیم نظام انتخاباتی‌مان را نیز حزبی کنیم. این بحث در چارچوب قانون اساسی است و باید با تشکیل یک نظام انتخاباتی حزبی در چارچوب قانون اساسی اقدام کنیم اما متاسفانه واقعیت این است که هنوز در کشور ما احزاب قدرتمند به‌عنوان پیش‌نیاز تشکیل یک نظام حزبی قدرتمند شکل نگرفته است.

با این همه به نظر می‌رسد ساختاری که تحت عنوان شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان شکل گرفت، در پیروزی روحانی در انتخابات ۲ ریاست‌جمهوری اخیر و فراکسیون امید مجلس دهم به‌عنوان نتیجه اقدامات این شورای‌عالی، عملکرد خوبی داشته و مفید واقع شده‌اند.

باید ساختار فعلی شورای‌عالی اصلاح‌طلبان را بدون حب و بغض اصلاح کنیم

با این حساب شما معتقد به اصلاح ساختار فعلی به‌جای بازتعریف ساختار جدید در انتخابات بعدی هستید؟

بله! فکر می‌کنم باید ساختار فعلی را بدون حب و بغض، با رویکرد عالمانه، کارشناسانه و آینده‌نگرانه و با نگاهی به توسعه کشور و ترجیح منافع ملی بر منافع شخصی را اصلاح کنیم و به نظر می‌رسد این ساختار می‌تواند زمینه‌ساز موفقیت‌های بعدی جریان اصلاحات نیز باشد.

تشکیل نظام حزبی با فعالیت چهار یا پنج حزب قدرتمند سراسری

یکی از انتقادهایی که نسبت به عملکرد شورای‌عالی سیاست‌گذاری و ساختار فعلی مطرح می‌شود، این است که بعضاً احزاب یکی، دو نفره نیز کرسی‌هایی تاثیرگذار در اختیار دارند و این درحالی است که بخشی از نمایندگان این احزاب غیرفعال یکی، دو نفره خود منتقد ساختار شورای‌عالی هستند؛ درصورتی که قرار به حفظ ساختار فعلی باشد، چگونه می‌توان این مشکل را مرتفع کرد؟

در مجموع باید بگوییم که اگر در سراسر کشور چهار یا پنج حزب قدرتمند و فراگیر داشته باشیم، به نفع‌مان خواهد بود. صرف‌نظر از این‌که نحوه ادغام احزاب چگونه باشد، اگر بتوانیم در جریان اصلاح‌طلب چند حزب مقتدر داشته باشیم و در آن‌سو نیز شاهد رویکردی مشابه در جریان اصولگرا باشیم، بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد.

تجمیع حداکثری احزاب اصلاح‌طلب به نفع توسعه کشور است

در صورتی که در جریان اصلاحات به یک جمع‌بندی مشخص برسیم و تمامی احزاب و طیف‌های اصلاح‌طلبی که خواستار فعالیت سیاسی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی هستند را تا حد امکان تجمیع کنیم؛  به نفع توسعه کشور خواهد بود و فرآیند توسعه را تسریع خواهد کرد. با این رویکرد قطعاً مجلس و دولت کارآمدتر خواهد شد. این درحالی است که در شرایط فعلی، اگر مجلس به‌عنوان نهادی که باید با رویکردی ملی به ۲ وظیفه اصلی «نظارت» و «قانون‌گذاری» بپردازد، متشکل از اعضای چند حزب قدرتمند و تاثیرگذار باشد و نمایندگان فرآیند پرورش نخبگان سیاسی را در احزاب طی کرده و سپس وارد مجلس شوند، بی‌شک مجلسی به‌مراتب کارآمدتر خواهد بود و قوانینی که در چنین مجلسی تصویب می‌شود، به‌مراتب از قوانینی که در شرایط فعلی به تصویب می‌رسد، دقیق‌تر و کارشناسی‌تر است.

تصور نظام سیاسی کشور همچون «پدیده‌ای اندام‌وار»

در شرایط فعلی آیا امکان تحقق این ایده میسر خواهد بود؟ چقدر با دستیابی به حالت ایده‌آل فاصله داریم و الزامات تشکیل ساختاری با این خصائص چیست؟!

به‌نظرم تحقق این ایده ممکن است، اما به اراده و عزم مسئولان وابسته است. باید اراده‌ای قوی‌تر برای توسعه کشور در لایه‌های مختلف شکل بگیرد و اراده‌ای که هم‌اکنون برای توسعه کشور داریم، باید تقویت شود. فکر می‌کنم نظام‌های تاثیرگذار بر توسعه کشور و پیشبرد امور در جوانب مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فاقد یک مغزافزار مناسب برای هدایت راهبردی است.

اگر «مغزافزار سازمانی» کشور خوب عمل کند، اجزای سازنده جامعه نیز به‌درستی عمل می‌کنند

لازم است نظامات مختلف اعم از نظام‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را همچون یک نظام کلی یا به تعبیر دیگر همچون «پدیده‌ای اندام‌وار» درنظر بگیریم که همچون بدن انسان باید توسط یک سیستم هوشمند همچون مغز انسان هدایت شود و در عین حال ارتباط میان اجزای مختلف با یکدیگر در ارتباطی اندام‌وار باشند. در جامعه نیز وقتی مغزافزار سازمانی کشور به‌خوبی کار کند، تمامی اجزای سازنده جامعه نیز به‌درستی عمل خواهند کرد.

فقدان احزاب قدرتمند سراسری به‌عنوان پیش‌نیاز تشکیل نظام انتخاباتی حزبی

سوال اینجاست که مگر کلیت جبهه خارج از این افراد و احزاب است. به هر حال همین افراد جامعه هستند که گروه‌ها و ساختار اجتماعی ما را تشکیل می‌دهند. بنابر این باید به سمتی حرکت کنیم که نظام حزبی قدرتمند در کشور ایجاد شود. در واقع باید فرآیندها و ساختارهای رسمی و غیررسمی در کشور را حزبی کنیم ولی باید به آن مرحله برسیم. اگر در یک نظام حزبی قدرتمند در کشور، چند حزب قدرتمند و فراگیر داشته باشیم، می‌توانیم نظام انتخاباتی‌مان را نیز حزبی کنیم. این بحث در چارچوب قانون اساسی است و باید با تشکیل یک نظام انتخاباتی حزبی در چارچوب قانون اساسی اقدام کنیم اما متاسفانه واقعیت این است که هنوز در کشور ما احزاب قدرتمند به‌عنوان پیش‌نیاز تشکیل یک نظام حزبی قدرتمند شکل نگرفته است.

با این همه به نظر می‌رسد ساختاری که تحت عنوان شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان شکل گرفت، در ۲ انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر و همچنین فراکسیون امید مجلس دهم به‌عنوان نتیجه اقدامات این شورای‌عالی، عملکرد خوبی داشته و مفید واقع شده‌اند.

بهبود عملکرد مجلس حزبی نسبت به مجالس فعلی

در صورتی که در جریان اصلاحات به یک جمع‌بندی مشخص برسیم و تمامی احزاب و طیف‌های اصلاح‌طلبی که خواستار فعالیت سیاسی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی هستند را تا حد امکان تجمیع کنیم؛  به نفع توسعه کشور خواهد بود و فرآیند توسعه را تسریع خواهد کرد. با این رویکرد قطعاً مجلس و دولت کارآمدتر خواهد شد. این درحالی است که در شرایط فعلی، اگر مجلس به‌عنوان نهادی که باید با رویکردی ملی به ۲ وظیفه اصلی «نظارت» و «قانون‌گذاری» بپردازد، متشکل از اعضای چند حزب قدرتمند و تاثیرگذار باشد و نمایندگان فرآیند پرورش نخبگان سیاسی را در احزاب طی کرده و سپس وارد مجلس شوند، بی‌شک مجلسی به‌مراتب کارآمدتر خواهیم داشت و قوانینی که در چنین مجلسی تصویب می‌شود، به‌مراتب از قوانینی که در شرایط فعلی به تصویب می‌رسد، دقیق‌تر و کارشناسی‌تر خواهد بود.

لزوم تشکیل «اتاق فکر» برای هدایت راهبردی و کلان

باتوجه به آن‌که اجزای ساختار سیاسی و کارکرد هر یک از این ارکان در قانون مشخص بوده و وظایف‌شان تبیین شده، چرا همچنان موفق به دستیابی به اهداف کلان توسعه نبوده و هر از گاه، صحبت از بازتعریف ساختارها مطرح می‌شود؟!

با این حساب شاید برای توسعه کشور نیازمند یک اتاق فکر باشیم. اگر اتاق فکری برای توسعه کلان کشور داشته باشیم که از بخش‌های مختلف برای توسعه در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تشکیل شود، هدایت راهبردی کلیت سیستم میسر خواهد بود؛ چرا که در این اتاق فکر می‌توانیم نقشه راه توسعه کشور را به‌صورت متوازن و همه‌جانبه تهیه کنیم و با تهیه برنامه توسعه همه‌جانبه نسبت به مدیریت کلان کشور اقدام کنیم.

در چنین شرایطی قطعاً می‌توانیم توسعه احزاب قدرتمند را به‌عنوان بخشی از این نقشه راه توسعه کشور درنظر گرفته و نسبت به تحقق این هدف اقدام کنیم. در این شرایط می‌توانیم الزامات قانونی و ساختاری دستیابی به این هدف که همان توسعه احزاب قدرتمند و فراگیر باشد را در نقشه‌راه کلان کشور لحاظ کنیم اما متاسفانه در حال حاضر اساساً این اراده به خوبی شکل نگرفته است. به‌عنوان مثال در برنامه ششم توسعه که اخیراً در مجلس دهم به تصویب رسید، عمدتاً از این نقائص رنج می‌برد؛ چراکه کار کارشناسی دقیقی در این رابطه صورت نگرفته بود.

سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی توانمندی لازم را برای تدوین برنامه توسعه همه‌جانبه ندارد

سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور توانمندی لازم برای تدوین برنامه توسعه همه‌جانبه را ندارد و مجلس نیز فاقد ابزارهای لازم برای تدقیق این برنامه است. بنابر این یکی از الزامات اصلی برای تحقق توسعه سیاسی، درنظر داشتن الزامات غیرسیاسی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و این وضعیت بر تحقق توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز حکم‌فرماست و به بیان دیگر برای دستیابی به توسعه همه‌جانبه نیازمند درنظر داشتن الزامات همه‌جانبه بحث توسعه هستیم و باید با درنظر داشتن مقتضیات توسعه در حوزه‌های مختلف و به‌صورت یکپارچه عمل کنیم.

نیازمند تشکیل یک اتاق فکر برای توسعه ملی هستیم

به این اعتبار ما نیازمند تشکیل یک اتاق فکر برای توسعه ملی هستیم که وظیفه اصلی آن، ایجاد نهادهای تولیدکننده فکر و اندیشه برای توسعه کشور باشد که یکی از این رویکردهای توسعه‌ای می‌تواند توسعه سیاسی باشد. متاسفانه در برنامه ششم توسعه برنامه‌ای برای شکل‌گیری احزاب قدرتمند به‌عنوان جایگاهی برای پرورش نخبگان سیاسی و مدیران توانمند وجود ندارد.