۰۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳

ترکیب اجتماعی آخرین یاران آقای احمدی نژاد

کد خبر : ۳۸۶۰۱۴
موضوع این روزهای ما آقایان احمدی نژاد و بقائی و غیره نیستند.  اما بعد از ماجرای "زنبیل قرمز" و سروصدای شبهه ناک بعد از جلسه دادگاه، حضور معنادار سمپات های بقائی در شبکه های اجتماعی سوال برانگیز بود.

اما همین نیز بهانه اصلی یادداشت نیست.

روز گذشته نقدهائی به جلسه بزرگداشت آقامصطفی مطرح شد که جنس مشابهی با حمایت از بقائی داشت؛ اجازه دهید بیشتر توضیح دهم. ⭕️نقد برخی گونه های انقلابی به جلسه بزرگرداشت آقا مصطفی این بود که چرا باید جلسه ای با حضور تعدادی فتنه گر در محضر رهبری انقلاب برگزار شود؟ اعتقاد داشتند رهبری نباید اینها را به حضور بپذیرد؛ احتمالن نظرشان محتشمی پور و غیره بود...
این افراد هم از جهت تبارشناسی از باقی مانده های یاران احمدی نژاد محسوب می شوند.⭕️اما یک سوال کلیدی وجود دارد؛
ترکیب اجتماعی این نحله سیاسی چیست؟ چطور فکر می کند؟ نسبت شان با دیگر گونه های سیاسی کشور چیست؟ خلاصه اینکه این افراد را چطور باید تحلیل کرد؟
 
این گونه سیاسی خودش را جریان سوم می داند. اصلاح طلب نیستند اما از اصولگراها تنفر دارند. برای همین ممکن است به "راس اصلاحات" نامه بنویسند، یا یک "فتنه گر افشاگر" را تکریم کنند، اما برای اینکه یک رای از طرفداران شان سمت اصولگراها در انتخابات نرود، هرکاری از دست شان بربیاید انجام دهند.

نشانه های این جریان چیست؟
در ماجرای فتنه اعتقاد داشته و دارند که آقایان موسوی و کروبی گناه شان از مرحوم هاشمی و علی لاریجانی و غیره کمتر است.
در ماجرای برجام اعتقاد داشته و دارند که تیم مذاکره کننده خائن و نفوذی استکبارند و رهبری در حال استیصال از تیم مذاکره کننده دفاع کرده است.
این گونه معتقد است نرمش قهرمانانه ناشی از مصلحت سنجی نظام بود و راهبردی غلط محسوب می شد.
این افراد در ماجرای "نهی بزرگ" در علن و خفا رهبری را مورد انتقاد قرار دادند و بعد هم بحث ارشادی و مولوی را پیش کشیدند و آقای احمدی نژاد را به عبور از نهی رهبری تشویق کردند.
بخشی از این جریان در انتخابات گذشته رایشان یا سفید بود یا احمدی نژاد و بقائی!

این گونه سیاسی البته طیف بندی دارد و حب وبغض شان به آقایان احمدی نژاد و مشائی و بقائی در یک شعاع وجودی قرار ندارد. با این حال ذیل یک عنوان جمع می شوند؛ و آنهم "انقلابیون بدون ولایت" است.
 
ما با نحله ای مواجهیم که در "آرمانخواهی بدون واقع بینی" تاجائی پیش رفته است که به "انقلابی گری بدون ولایت" رسیده است. به جهت مبنائی نیز اعتقاد دارند هرنوع مصلحت سنجی، عافیت اندیشی است و "ولایت مصلحت اندیش" به جهت ضدیت با عدالت قابل اعتنا نیست.

این جریان احتمالن به نام عدالتخواهی، مقابل نظام خواهد ایستاد و یا با افسردگی خانه نشین می شود؛ و در هر دو حالت حذف می شود.