۱۱ آبان ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۱
13آبان ۱۳۶۵، پرونده ايران گيت رسانه اي شد

دلال ها ديپلمات مي شوند

کد خبر : ۴۱۶۸۳
به گزارش صراط به نقل از جوان آنلاین-مهدي قمصريان|یك هیأت عالی رتبه آمریكایی به طور مخفيانه ۴خرداد ۱۳۶۵ (۲۵ مه ۱۹۸۶ م) به سرپرستی «رابرت مك فارلین» مشاور سابق امنیت ملی آمریكا به همراه هواپیمای حامل سلاح و تجهیزات نظامی وارد تهران مي شود. «الیور نورث» ، «جورج كیو» ، «هوارد تیچر» ، «نیر»(مشاور نخست وزير رژيم صهيونيستي) مك فارلين را همراهي مي كردند.

در بدو ورود به ایران، اعضای این هیئت به هتل استقلال منتقل مي شوند. گفته مي شود در مدت اقامت چند روزه هفت دور مذاكره انجام مي شود كه سطح هيئت مذاكره كننده در هيچ مرحله اي براي گروه آمريكايي رضايت بخش نبوده و آن را نشانه بي توجهي مقامات ايران به حضور هيئت آمريكايي تلقي مي كنند.

هاشمی رفسنجانی در سال ۸۲ به روزنامه همشهری در مورد مك فارلین مي گويد: «مك فارلین كه به ایران آمد چند كانتینر قطعات مورد نیاز ما را با هواپیما آوردند. تعدادی موشك هاوك اسرائیلی هم آوردند كه مدت ها در فرودگاه ماند و آنها مجبور شدند پس بگیرند.»

هاشمی رفسنجانی می افزاید: «آنها (آمریكایی ها) قطعات مورد نیاز ما را گران حساب كردند. ۵ یا ۶ میلیون دلار اضافه می خواستند. مثلاً از رقم ۲۲ میلیون دلاری، ما فقط ۱۴ میلیون دلار دادیم و بعد متوجه شدیم می خواهند مبلغ اضافه را از ما بگیرند و به كنتراهای نیكاراگوا بدهند كه ما ندادیم. برای این موضوع مدتی كشمكش بود.»

گفته مي شود در سپتامبر ۱۹۸۵ اولین محموله اسلحه خریداری شده توسط ایران، شامل یك هواپیما پر از موشك «تاو» و «هاوك» از تل آویو به تبریز آمد. رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي پس از ورود مك فارلین و در مورد محموله مشكوك تبریز به كیهان در تاریخ ۱۷/۰۱/۱۳۶۶ می گوید: «.. اینها ۴-۵ سال است كه زحمت می كشند تا بگویند ایران از اسرائیل اسلحه خریده است. البته ما در اینجا ضرر كردیم و قبول هم داریم ولی دنیا فهمید كه ما نمی دانستیم ... یك بار فهمیدیم كه یك جریان اسرائیلی در این قضایا دخالت دارد جلوی تخلیه سلاح ها را گرفتیم و دستور دادیم كه آن را برگردانند...» این سخن هاشمی رفسنجانی در آینده مورد تأیید اعضای كمیسیون تاور نیز قرار می گیرد و آنها نیز تأیید می كنند ایران محموله موشك هایی كه روی آن آرم اسرائیل بود را برگشت داده است.

پس از افشای جریان ورود مك فارلین به تهران و در حالی كه رژیم صهیونیستی به نوعی در این قضیه زیر سئوال رفته بود بیانیه ای از سوی اسحاق شامیر منتشر شد كه در آن تأكید شده بود كه «دولت اسرائیل تأیید می كند كه به درخواست آمریكا در انتقال تسلیحات به تهران همكاری كرده است و وجه این تجهیزات توسط یك نماینده ایرانی به بانكی در سوئیس واریز شده است.»

پس از چند ماه گزارشی مخلوط از واقعیت و کذب در تاریخ ۱۱ آبان سال ۱۳۶۰ (شماره دوم نوامبر ۱۹۸۶ ) در هفته ‌نامه الشراع لبنان چاپ شد که فضایی خاص و متفاوت را ایجاد کرد. در گزارش الشراع ادعا شده بود که رابرت مک فارلین به همراه چند تن دیگر از مقامات بلندپايه آمريكايي با پاسپورت‌های ایرلندی به همراه یک محموله سلاح وارد تهران شده و با برخی مقامات جمهوری اسلامی دیدار کرده‌اند. همچنین ادعا شده که کتاب مقدس انجیل که ریگان آن را امضا کرده بود به همراه یک کیک و کلت به مقامات ایرانی به نشان دوستی اهدا شده است.

در این‌که چه عواملی موجب افشای ماجرای سفر این هیات آمریکایی در نشریه الشراع شده بود، اطلاعات صریح و قابل استنادی انتشار نیافت اما در عین حال تحلیل‌هایی وجود داشت. برخی عوامل رژيم صهيونيستي را كه از روند معامله ایران و آمریکا عقب مانده يا حذف شده بود دليل درز ماجرا و رسیدن اطلاعات به مجله الشراع راعنوان كرده اند. تحلیل دیگر هم درز اين اطلاعات از سوي باند مهدی هاشمی معدوم بود.

اكبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی اولين كسي بود كه با دستور امام در يك سخنراني رسمي(۱۳ آبان۱۳۶۵) ماجرايي "مك فارلين" را افشا كرد. با اين سخنراني ابتکار عمل دراين جریان به دست ایران افتاد و بحرانی بزرگ و طولانی برای دولت آمریکا ایجاد شد بحرانی که بعدها از آن به ماجرای ایران کنترا ( Iran Contra affair) و ایران گیت معروف شد چرا كه بعد از رسوایی واترگیت بزرگ‌ترین رسوایی سیاسی آمریکا خوانده مي شد.

ايالات متحده آمريكا پس از انتشار گزارش الشراع و اظهارات هاشمی رفسنجانی چند روزي سكوت كرد. سرانجام ۱۰روز پس از افشای ماجرا، رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا رسما به این موضوع اعتراف کرد و به دفاع و توجیه آن پرداخت.

ریگان دلایل اقدام خود را تجدید روابط با ایران، خاتمه جنگ ایران و عراق، محو کردن تروریسم دولتی و خرابکاری و تاثیر در امر بازگشت شش گروگان‌ آمریکایی از لبنان اعلام کرد. موضوع گرونگانگيري آمريكايي ها در بيروت مي توانست آينده سياسي ريگان را دچار مخاطره جدي سازد لذا به دليل ناتواني در حل اين مساله هيئت حاكمه آمريكا تصميم گرفت تا از نفوذ ايران كمك بگيرد.

آنچه سبب شد تا آمريكا براي آزادي گروگان هاي خود از ايران كمك بگيرد نقش آفريني ايران در آزادي گروگان هاي هواپيماي پرواز تی‌دبلیوای ۸۴۷ بود كه در تاريخ ۱۴ ژوئن ۱۹۸۵ ربوده شد و خلبان، هواپيما را به اجبار در فرودگاه بیروت بر زمین نشاند. این مسئله موجب توجه رونالد ریگان به نفوذ ایران در لبنان شد و درصدد برآمد مدتی بعد برای حل بحران ربایش برخی کارکنان سفارت آمریکا در بیروت مجدداً از کمک ایران سود برد.

«باب وودوارد» در كتاب خود موسوم به «واترگیت» این بحران را چنین توصیف می كند: «ریگان بهای سیاسی این معامله را خوب می دانست. او در سال ۱۹۸۰ پرزیدنت كارتر را شكست داده بود، حداقل بخشی از این پیروزی به خاطر این بود كه كارتر موفق به آزادی گروگان های سفارت آمریكا در تهران نشده بود. ضعف یا تصمیم گیری غلط در باز پس گرفتن گروگان ها می توانست هلاكت بار باشد. ریگان در افكار عمومی روش خشنی را در مقابل ایران پیش گرفته بود. او بارها تكرار كرده بود كه ایالات متحده با ملت های خائن و با گروه هایی كه گروگان گیری می كنند، مذاكره نخواهد كرد.اما این عملیات محرمانه با خط مشی اظهار شده اش كاملاً مغایرت داشت. برای ریگان این یك خطر حساب شده بود تا گروگان ها را به وطن بازگرداند و روابطش را با ایران بهبود بخشد. در این عملیات محرمانه، مشكلات قانونی نیز وجود داشت. یك قانون آمریكا، فروش تسلیحات نظامی به ایران را به علت پشتیبانی ایران از تروریسم ممنوع كرده بود. عملیات ایران چنان محرمانه و حساس بود كه ریگان در فرمان كتبی به رئیس سازمان سیا «ویلیام كیسی »دستور داده بود تا گزارش به كنگره را به تأخیر بیاندازد.»

البته لازم به يادآوري است كه از شروع این ارتباط، فقط ۲گروگان آمریکایی در ۲۴مهر و ۱۱آبان ۱۳۶۵ آزاد شدند. ۳نفر دیگر نیز در ماجراهای دیگری در ۱۸ و ۲۱شهریور و همچنین ۲۱مهر همان سال در بیروت به گروگان گرفته شدند که در جریان مذاکرات پنهانی قرار نداشتند. در این موارد هم گروگان اول بلافاصله آزاد شد و ۲نفر دیگر تا مدت‌ها گروگان بودند.

به هرحال بحران در آمریكا به حدی بالا گرفت كه سبب تغییرات و عزل و نصب هایی در كاخ سفید و شورای امنیت ملی شد. در۱۵ نوامبر ۱۹۸۶ ریگان اعتراف كرد كه« ۱۸ ماه است ارتباط سیاسی محرمانه ای با ایران دارم .» در نهایت در ۲۱ نوامبر ۱۹۸۷ كنگره آمریكا ریگان را مسئول همه اشتباهات مك فارلین معرفی كرد. كمیسیون تاور نیز ریگان را متهم كرد. در این گزارش ریگان مردی گیج، بی توجه و پرت توصیف می شود. در ۲۲ مارس ۱۹۸۷ پس از گذشت دو سال از ماجرا، مك فارلین با خوردن تعداد زیادی قرص والیوم دست به خودكشی زد و البته از این خودكشی جان سالم به در برد و رؤسای كاخ سفید و شورای امنیت ملی و نیز دادستان كل ایالات متحده از سمت خود استعفا كردند.

چندی بعد یعنی در تاریخ ۲۹ آبان ماه همان سال امام خمینی در دیداري مردمي اين جريان را رسوايي و عزاي بزرگ دولتمردان آمريكايي عنوان كرد.

کمیسیون تاور

برای تحقیق درباره عملکرد شورای امنیت ملی آمریکا در ارتباط پنهانی با ایران هيئتي سه نفره شامل جان تاور سناتور محافظه کار و رئیس گروه تحقیق در این زمینه، اوموند ماسکی وزیر اسبق خارجه و برنت اسکوکرافت مشاور اصلی سیاست خارجی رئیس جمهور سابق جمهوریخواه انتخاب شدند تا درباره اين ماجرا تحقيق كنند.

ذکر این نکته ضروری است که حاصل این ارتباط پنهانی در آن مقطع برای ایران تنها دریافت ۸مورد سلاح و لوازم یدکی در تاریخ‌های جداگانه شامل ۲۰۰۸ قبضه موشک ضد تانک تاو، ۱۸قبضه موشک ضدهوایی هاوک و قطعات یدکی پرتاب کننده این موشک‌ها بود.

كانال هاي ويژه مك فارلين

در جریان حضور مک فارلین در ایران، هیئت آمریکایی در سطحی محدود با افراد زیر مرتبط شدند: حسن روحانی دبير سابق شورای عالی امنیت ملی، فریدون وردی(مهدي) نژاد از چهره های سیاسی-امنیتی نزدیک به هاشمی رفسنجاني مديرعامل سابق ايرنا و سفير پيشين ايران در پكن، محمد علی هادی نجف آبادی؛ نزدیک به آقای منتظری که سابقه نمایندگی مجلس و سفارت و معاونت در وزارت امور خارجه دارد، فتح الله امیدی نجف آبادی؛ از نزدیکان آقای منتظری و باند مهدی هاشمی که به دلیل ارتکاب اعمال شنیع اعدام شد و محسن كنگرلو که پس از خسرو تهرانی(قنبری)، معاون امنیتی نخست وزیر و پس از تأسیس وزارت اطلاعات، مشاور امنیتی نخست وزير وقت شد و نقش ويژه و موثر وي با مراجعه به خاطرات هاشمي رفسنجاني به وضوح قابل مشاهده است.

حسن واعظی كارشناس مسایل سیاسی دراین باره می گوید:«پس از تصویب طرح A.I.C توسط رئیس جمهور آمریكا، مذاكرات متعددی در سطوح بالا میان مقام های طراز اول آمریكا و اسرائیل راجع به ایران صورت پذیرفت. مشوق این مذاكرات فردی به نام قربانی فر بود كه از عوامل سابق ساواك و یكی از دلالان اسلحه و تجهیزات نظامی به شمار می رفت. البته افراد ایرانی دیگری نظیر(محسن) كنگرلو (مشاور امنيتي نخست وزير وقت ايران كه واسطه بين قرباني فر و ايران بود) نیز در جریان قرار داشتند.»

محسن رضايي فرمانده وقت سپاه هم سال‌ها بعد مي‌گويد: "هنگامي كه ما متوجه شديم كه در تهران اتفاقاتي در جريان است وارد ماجرا شديم و محسن كنگرلو را به عنوان رابط دوم قرار داديم و آقاي وردي‌نژاد كه معاون اطلاعات سپاه بود و بعداً مسئول خبرگزاري جمهوري اسلامي شد را به عنوان رابط اصلي قرار داديم. در واقع ابتكار عمل را به دست گرفتيم تا ببينيم پشت صحنه چه مي‌گذرد." (خبرگزاري فارس، ۱/۷/۸۷)

علی هاشمی رفسنجانی پسر قاسم و برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدعلي جلال ساداتیان كاردار وقت ایران در انگليس هم از ديگر افرادي هستند كه در جريان برخي زواياي اين ماجرا - ازجمله بخشي از مذاكرات با آمريكايي ها در اروپا- حضور داشته و صاحب اطلاع محسوب مي شوند.

نقش آفريني عدنان و منوچهر

در گزارش كميسيون تاور به اسامي ۲ كانال اصلي ماجراي مك فارلين اشاره مي شود: عدنان خاشقچی دلال سعودي اسلحه و منوچهر قربانی‌فر كه وي نيز از دلالان بین‌المللی اسلحه به شمار می‌رود.

خاشقچی یك سرمایه دار عربستانی است كه بنابر شواهد ارتباطات گسترده ای با رهبران منطقه خاورمیانه داشته است. وی بنا بر تحلیل قربانی فر و برای عملی كردن این پیشنهاد به سراغ سعودی ها می رود اما آنها قبول نمی كنند كه این نقش را بازی كنند. وی سراغ مصری ها می رود اما بنا بر دلایلی آنها هم حاضر نمی شوند این حلقه واسطه را اجرا كنند. خاشقچی در نهایت ملاقاتی بین قربانی فر و رئیس سابق موساد در ۱۵ جولای ۱۹۸۵ ترتیب می دهد و سپس نامه ای به مك فارلین مشاور امنیت كاخ سفید می نویسد.

قرباني فر كيست؟

نام منوچهر قرباني فر، نخستين بار پس از افشاي ماجراي ايران گيت- مك فارلين- بر سر زبانها افتاد. منوچهر فرزند هادي، در سال ۱۳۲۴ در تهران به دنیا آمد. قرباني فر كه گفته مي شود از ماموران سابق ساواك بوده است با برداران امیر عالیخانی دوست بود و به حسب ظاهر از راه بازرگانی، ثروت سرشاری به هم زده بود. در "نوشهر" کیلومتر ۲۰ كيلومتر "علم ده"، ۱۰۰ هزار متر زمين، باغ هاي مركبات و یک قصر ساحلی داشت. ۳۰ درصد سهام شركت كشتيراني "استارلاين"، شركت های بازرگاني "آسيا" و شركت "ترانس كنتينان تال ايران" و سردخانه‏هايي در جهرم-استان فارس- داشت. انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، قربانی فر از کشور گریخت. با حكم دادگاه ارتش (محمدي ري شهري، دادستان وقت دادگاه انقلاب) كليه اموالش مصادره شد.

در جریان کودتای نوژه و همزمان با حمله آمريكايي ها به طبس، قرباني فر وارد فرودگاه مهرآباد شد كه بدليل سوءظن ماموران بازداشت مي شود اما با كمك دست های پنهان از مهلکه گريخته و بار ديگر از كشور فرار مي كند.

مایكل لدین چهره جنجالي معروف كه مشاور مك فارلین بود و روابط بسيار نزديكي با مقامات رژيم صهيونيستي داشت، قربانی‌فر را مردی فوق‌العاده، خیلی خوب و یكی از افراد نادری كه فرهنگ آمريكا را درك می‌كند، توصیف كرده است.

سرهنگ اولیور نورث، همكار مك فارلین و رئیس عملیات شورای امنیت ملی آمریكا، در جلسات كمیته كنگره آمریكا شهادت داد كه در ژانویه ۱۹۸۶ در هتلی در لندن، قربانی‌فر در حمام هتل با او مذاكره كرده و پیشنهاد یك میلیون دلار رشوه به وی داده است.

قرباني فر از چند طريق با برخي مسئولان عالي رتبه كشور ارتباط برقرار كرد. یک کانال، "بیت منتظری و باند مهدی هاشمی معدوم" بود که از طریق امید نجف آبادی و نقی. گ به منوچهر قربانی فر منتهی می شد. مرحوم منتظری در خاطرات خود به صراحت رابطه نزديك محمد علی هادی نجف آبادی و امید نجف آ‌بادی با قرباني فر را مورد اشاره قرار مي دهد و مي گويد: قربانی فر با نوشتن دو نامه (كه از طريق اين افراد به دست من رسيد)، جریان را لو داد و بعد از این كه این نامه‌ها به دست من رسید، تازه فهمیدم كه یك چنین جریان و قرارداد و ارتباطی بوده است.

کانال دیگر قرباني فر براي ارتباط بانخست وزير و رئيس مجلس وقت، محسن کنگرلو و علی، برادرزاده هاشمی رفسنجانی بودند.

"جورج ج. چرچ" گزارشگر هفته نامه ايتاليايي پانوراما، می نویسد: «قرباني‏فر پس از پشت سرگذاشتن آزمون هاي مربوط به توانايي اقتصادي، به جمع شخصيت هاي بسيار مهمي كه در "مونت كارلو" به سر مي‏بردند، پيوست و به مرور زمان، با نخست وزير دولت وقت ايران، دوستي بسيار نزديكي (در حد مشاور خصوصي) برقرار ساخت.»‎

سند ديگر مقاله ای است که در تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۸۷ (۲۹دي ۱۳۶۵) در مجله تایم منتشر شد و در آن از قربانی فر با عنوان یار غار میرحسین موسوی نام برده شد.

عدنان خاشقچي هم در نامه اي به رابرت مک فارلين، مشاور امنیت ملی ریگان، نوشت: «منوچهر قرباني فر، مشاور نخست وزير ايران و رئيس سرويس هاي مخفي تهران در اروپا و عامل ارتباطي مناسب ميان ايران و امريكا است» (روزنامه لارپوبليكا. ایتالیا. ۱۳اسفند ۱۳۶۵ ۴ مارس ۱۹۸۷ م)‌‌‌‌ برخی از محققان، با استناد به نامه ای که ميرحسين موسوي به امام خميني (ره) نوشت، وی را از ماجرای ورود مک فارلین، بی اطلاع می دانند. هرچند نقدهاي فراواني بر اين ادعاي نخست وزير وقت وجود دارد اما حتی اگر فرض بر عدم اطلاع وی از این جریان باشد، صورت مساله تغییر چندانی نخواهد داشت؛ زیرا یک پای ماجرا، معاون و مشاور امنیتي موسوی بود. به هرحال ناگفته ها درباره اين ماجراي تاريخي فراوان است.