دکتر سید محمد حسینی بیشتر از مجلس پنجم برای رسانه ها شناخته شد. در آن دوره به نمایندگی از مردم رفسنجان در مجلس حضور داشت.پس از آن و تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری 84 رده های مختلف مدیریتی را در دوران ریاست دکتر علی لاریجانی بر صدا و سیما، در این سازمان تجربه کرد.
نشریه «شما» ارگان حزب موتلفه اسلامی با وی گفتگویی داشته است که اهم آن از نظرتان می گذرد. در این گفتگو وی روایت های جالبی را مجلس پنجم و تصمیم گیری های فرهنگی دولت را نقل می کند.
نشریه «شما» ارگان حزب موتلفه اسلامی با وی گفتگویی داشته است که اهم آن از نظرتان می گذرد. در این گفتگو وی روایت های جالبی را مجلس پنجم و تصمیم گیری های فرهنگی دولت را نقل می کند.
**********
***تعداد نيروهاي ارزشي مجلس پنجم به نسبت مجلس چهارم كمتر شد، يعني جمعي تحت عنوان نيروهاي چپ يا مستقل وارد مجلس شدند كه تعدادشان قابل توجه بود و يك اقليت ضعيف و تعداد كمي نبودند و اقليت قابل توجهي بودند و بهويژه بعد از انتخابات دوم خرداد قويتر هم شدند. قبل انتخابات دوم خرداد، بعضيها پيشبيني ميكردند كه آقاي ناطقنوري قطعاً انتخاب ميشود و همراهي ميكردند، ولي بعد از آن مواضعشان تغيير كرد و در بعضي از مواقع كه اينها بهويژه با گروهي كه خود را مستقل ميدانستد، ائتلاف ميكردند، باعث ميشد كه تعداد آرايشان بيش از نيروهاي ارزشي بشود و مصداق بارزش همان استيضاح آقاي مهاجراني بود كه بالاخره ايشان توانست دو باره رأي بياورد و استيضاح رأي نياورد.
*** در آغاز دولت آقاي خاتمي قرار نبود كه به همه وزرا رأي داده شود و در فراكسيوني كه ما داشتيم و آن موقع فراكسيون حزبالله ناميده ميشد، معلوم بود كه بعضي از افراد مواضع تندي دارند، مثلاً تيپهايي مثل آقاي عبدالله نوري و يا آقاي دكتر معين كه بسياري اعتقاد داشتند به اينها رأي داده نشود، اما بالاخره همهشان رأي آوردند كه نشان ميداد اكثريت مجلس يك اكثريت شكننده و لب مرز بود. بهويژه بعد از دوم خرداد نميشد به اسم اينكه اكثريت هستيم، هر كاري را انجام بدهيم. بعد هم فشار تبليغاتي و رسانهاي خارج از مجلس هم بسيار سنگين بود و اينها به ابزارهاي مختلف متوسل ميشدند، نشرياتي كه داشتند، احزابي كه داشتند. حتي گاهي اوقات به اسم دانشجويان تظاهرات ميكردند و بهگونهاي بود كه بهراحتي كارهايشان را پيش ميبردند.
البته مجلس هم بنا نداشت كه در بودجه و همه امور در كشور تنش ايجاد شود. مصالح بالاتري را در نظر ميگرفتند و ميگفتند ما همراهي كنيم. گاهي اوقات هم آنها محيط رعب و وحشت ايجاد ميكردند كه افراد مخالفت نكنند. مثلاً در مورد خود ما كه در استيضاح آقاي مهاجراني شركت كرديم، ميرفتند و در حوزه انتخابيه ما جوّي را درست و در روزنامهها فضاسازي ميكردند. دولت مثلاً بايكوت ميكرد و هيچ نوع همكاري با چنين نمايندگاني نميكرد تا بقيه چنين روشهايي را در پيش نگيرند و يا كساني را كه با آنها همراهي ميكردند، كاملاً حمايت ميكردند، يعني از اين ابزارها براي پيشبرد كارهاي خودشان بهره ميگرفتند، لذا همين باعث شد كه در كارشان موفق هم باشند و مجلس پنجم نتواند آنطور كه بايد، در بعضي از موارد از آرمانها و ارزشهاي نظام حمايت كند. البته دوستان ما زحمت خودشان را ميكشيدند و كار ميكردند.
***اگر در آينده هم چنين مجلسي باشد كه لب مرزي باشد، اين مشكلات را ايجاد ميكند. اگر اين به عنوان يك دغدغه مطرح باشد، خوب است، ولي خيلي با واقعيتها سازگاري ندارد، يعني اينطور نيست كه بگوييم اقليتي كه الان به اسم نيروهاي اصلاحطلب در مجلس هستند، مورد اقبال مردم قرار گرفتهاند. بعضي از نيروهاي افراطيشان، در ماجراي فتنه موضعگيريهايي داشتند ـمثل عناصر حزب مشاركت يا مجاهدين انقلابـ كه ديگر هيچ محلي از اعراب ندارند و در بين مردم پايگاهي ندارند از جهت شرايط هم، شرايط لازم را ندارند. بعضي از اينها علناً در مقابل نظام ايستادهاند و جبههگيري كردهاند و زندان رفتهاند و لذا به عنوان افراد وفادار به نظام نميتوانند مطرح باشند، لذا ما الان از اين جهت نگراني نداريم. البته ما خواهان انسجام و همگرايي بين نيروهاي ارزشي نظام هستيم.
****ما از انتخابات سال 88 تجربهاي را داريم، هر چند حادثه تلخي رخ داد، اما تجربه بزرگي به دست آورديم كه بايد بسيار هوشيار باشيم و هر لحظه احتمال بدهيم كه دشمن طراحيهايي را انجام بدهد و همه قواي خود را بسيج كند و بخواهد به كشور آسيب بزند. اين همه انتخابات در طول بيش از سه دهه برگزار كرده بوديم و هيچ اتفاقي هم نيفتاده بود. مثلاً در شهرستاني دو تا طايفه با هم اختلاف داشتند و حتي يك مورد هم بود كه منجر به درگيري و كشته شدن يك نفر شد، اما اينها مقطعي و محدود بود، ولي فتنه سال 88 فتنه بسيار گستردهاي بود و اينها از ماهها قبل تدارك ديده بودند، گروههايي به خارج از كشور رفته و آموزش ديده بودند و بعد هم يكباره چنين كاري را انجام دادند.
*** دائماً مطبوعات، سايتها و خبرگزاريها را رصد و مراقبت ميكنيم و وظيفه نظارتيمان را انجام ميدهيم كه به منازعات و اختلافات داخلي دامن نزنند و تنشزا نباشند. هر جا كه لازم باشد تذكر داده ميشود و حتي اگر لازم باشد نشريهاي توقيف ميشود. در گذشته هم بوده، هر چند اصل اوليه ما حمايت از مطبوعات و روزنامهها و ترغيب به فعاليتهاي ايجابي است. يك كسي ميخواهد بيايد و خود را معرفي كند، دليل ندارد بيايد كل نظام را زير سئوال ببرد كه خود را اثبات كند يا به اسم روشنگري و افشاگري حرفهاي نادرستي بزند و سياهنماييهايي عليه رقيب انجام بدهد.
تغییر در کمیسیون فرهنگی دولت
****شايد حساسيتهاي خاصي كه وجود داشت، باعث شد كه به اين موضوع در روزنامهها و رسانهها دامن زده شود و حتي در جلسه غير علني مجلس از من سئوال كنند و بپرسند كه موضوع چيست، درحالي كه در دولت نهم هم، وزير فرهنگ، رئيس كميسيون فرهنگي دولت نبود، بلكه وزير علوم بود، چون در اين كميسيون وزير علوم، وزير آموزش و پرورش، وزير بهداشت، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و معاون حقوقي رئيسجمهور، رئيس سازمان صدا و سيما، رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي، رئيس فرهنگستان هنر، معاون پارلماني رئيسجمهور و خلاصه 15 نفر عضو هستند. اين بحثي نيست كه صرفاً مربوط به وزارت فرهنگ باشد. هر همايشي كه قرار است در كشور برگزار شود، از جمله همايشهاي علمي، به اين كميسيون ميآيد و لذا در دولت نهم هم وزير فرهنگ، نايب رئيس بوده. در دولت دهم هم به هر حال اينگونه تشخيص دادند و همان روز اول اينطور مطرح شد كه رئيس دفتر رئيسجمهور رئيس اين كميسيون باشد و وزير فرهنگ هم طبق روال گذشته، نايب رئيس باشد و كار دنبال شود. خيليها هم اعتراض كردند و اين را گفتند، درحالي كه در دور قبل هم به هر دليلي وزير فرهنگ رئيس اين كميسيون نبوده است. تا اينكه در جلسات اخير اين بحث مطرح شد و رئيس دفتر رئيسجمهور اعلام كردند كه ديگر در اين كميسيون شركت نميكنند، رأيگيري شد و به اتفاق آرا بنده انتخاب شدم.
****ايشان گفتند كه كارهاي زيادي دارند و فرصت نميكنند در اين كميسيون شركت كنند، از اين جهت رأيگيري شد و در نهايت دوستان به خاطر حسن ظنّي كه داشتند، به بنده رأي دادند. در جاهاي ديگر هم همينطور است، يعني مثلاً رئيس شوراي فرهنگ عمومي كشور هم وزير فرهنگ است كه از دستگاهها و نهادهاي مختلف حضور پيدا ميكنند و اين كميسيون فرهنگي هم هست. الان از يك جهاتي شايد بشود انسجام بيشتري ايجاد كرد و تقسيم كار بهتري را انجام داد و كاري دو باره انجام نشود. اميدواريم در اين مرحله جديد بتوانيم همگرايي و پيوند بين دستگاههاي فرهنگي را بيشتر كنيم.
****با تأكيدات رهبري انشاءالله در سال آينده بهتر ميتوانيم كار كنيم. ما هم از توان پيشكسوتان استفاده ميكنيم و از نظرات آنها بهره ميگيريم و هم به افرادي كه نوقلم هستند و كتاب اولشان است، كمك ميكنيم و انشاءالله در مجموع كار خوبي خواهد شد. جزئياتش را بايد سر فرصت اعلام كنيم كه چه اقداماتي شده و يا چه كارهايي در دست هست.
در هر صورت از اين گلايه بهحقّي كه رهبري داشتند، ما داريم اين فرصت را فراهم ميكنيم كه همه احساس مسئوليت كنند و به سهم خود نقشي را ايفا كنند. مثلاً همين چند روز قبل صحبتي داشتيم كه در كارخانهها، مراكز كارگري و در هر جا تجمعي هست، همكاريهاي جديتري داشته باشيم و براي ارتش، سپاه، بسيج و همه نهادها و دستگاهها هم ما يك اعتباري قرار بدهيم و هم خودشان مشاركت كنند مثلاً مسابقات كتابخواني و برنامههاي گوناگوني كه موجب ميشود وضع بهتري داشته باشيم. در بحث سير مطالعاتي، كتابدارها و مسئولين كتابخانهها ميتوانند راهنماي خوبي براي افرادي باشند كه مراجعه ميكنند و در هر زمينهاي كه افراد ميخواهند مطالعه كنند ـاعم از تاريخ مثل تاريخ معاصر، مسائل اعتقادي و معارف قرآني، حديث و مباحث ديگرـ راهنماييهاي خوبي صورت بگيرد. خود اينها هم ميتواند كمك كند.