۲۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۰:۵۱

پیش‌بینی موسوی از ائتلاف‌های مجلس

مدیر عامل خبرگزاری فارس گفت: اگر آقای حداد عادل برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کند، به طور طبیعی تحول خواهان در کنار جبهه پایداری حامی جدی ریاست وی خواهند بود.
کد خبر : ۵۶۴۲۷

مدیرعامل خبرگزاری فارس درباره علت میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات مجلس نهم، نحوه فراکسیون بندی‌های آن و معادلات انتخابات رئیس نها قانونگذاری در دوره آینده با ویژه نامه پایان سال "مثلث" گفت‌وگویی را انجام داده که متن آن به شرح ذیل است:

با توجه به هجمه تبلیغاتی رسانه‌های غربی علیه میزان مشارکت عمومی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ حضوری دلگرم‌کننده را به نمایش گذاشتند که موجب غافلگیری مقامات غربی شد، به نظر شما این اتفاق چگونه قابل ارزیابی است؟

درباره انتخابات مجلس نهم آنچه مشخص و روشن است تبلیغاتی است که رسانه‌های غربی داشتند و تاکید می‌کردند مشارکتی حداکثری صورت نمی‌گیرد و حضور مردم پای صندوق‌های رأی حداقلی و کم‌رنگ خواهد بود؛ مقام معظم رهبری حدود ۲ سال پیش بعد از ماجرای سال ۸۸ فرمودند: "در اولین انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شود دنیا به خوبی خواهد دید که مردم ایران چطور دوباره سر صندوق‌های رای حاضر می‌شوند"، بنابراین رسانه‌های غربی با یک القای روانی برای کم‌رنگ کردن مشارکت مردم تلاش می‌کردند.

نظرسنجی‌های متعدد که قبل از انتخابات اخیر از جانب نهادها و مراکز تحقیقاتی معتبر انجام می‌شد بیانگر آن بود که مردم حضور قابل توجهی در انتخابات خواهند داشت اما در هر حال باید به این نکته هم اشاره کرد که شاید خیلی از نیروهای متعهد نظام نیز انتظار مشارکت ۶۵ درصدی در انتخابات مجلس را از سوی مردم نداشتند اما عوامل متعددی باعث این قضیه شد.

در درجه اول یک پیوند عمیق بین نظام، مردم و رهبری این حضور را ضروری کرد چون مقام معظم رهبری از مردم مطالبه‌ای داشتند که در شرایط اعمال فشار و تهدید دشمنان مشارکت مردم در عرصه انتخابات ضروری است و اعتماد و اعتقاد مردم به جایگاه ولایت عامل اصلی این حماسه بود.

نکته دوم بصیرت مردم است؛ یعنی مردم ایران شناخت، آگاهی و زمان‌سنجی دقیق و به موقعی از قضایا دارند که غربی‌ها هنوز به عمق این شناخت و بصیرت پی نبرده‌اند، وقتی مردم احساس کردند نظام و کشور به حضور آنها نیاز دارند سیل‌آسا وارد عرصه شدند و شاهد بودیم که انتخابات پرشور و گرمی در کشور برگزار شد.

عده‌ای مثل جنبش سبز در انتخابات جزء تحریمی‌ها بودند و تئوری خانه‌نشینی را مطرح می‌کردند اما این تئوری با شکست مواجه شد، شما صحبت کردید که چطور شد مشارکت ۶۵ درصدی رخ داد، با توجه به اینکه خبرگزاری فارس بعد از شرکت خاتمی در انتخابات نیز طی خبری صف اصلاح‌طلبان را از صف جنبش سبز جدا کرد، ارزیابی شما از نحوه شکست تئوری یاد شده چیست؟

خبرگزاری فارس چنین اعتقادی نداشت بلکه می‌گفت دلیل حضور آقای خاتمی در انتخابات این بود که می‌خواست به نوعی صف خود و اصلاح‌طلبان را از جنبش سبز جدا کند اما این موضع فارس نبود خود آنها به این نتیجه رسیدند.

*خاتمی مرزبندی دقیق و صریحی با جریان فتنه نداشت 

این گام موثری بود که خاتمی برای جداسازی صف اصلاح‌طلبان از جنبش سبز برداشت؟

به نظر می‌رسد که خیر؛ گام خیلی مؤثری نبود چون آقای خاتمی و جریان اصلاحات از گذشته مرزبندی دقیق و صریحی با جریان ساختارشکن تحت عنوان فتنه نداشتند، اگر چه اینها در سال ۸۸ و ۸۹ در مقاطعی پشت صحنه آن حرکت‌ها را محکوم می‌کردند اما صریحا مرزبندی مشخصی را با فتنه ۸۸ و ضد انقلاب اعلام نکردند.

اصلاحات و فتنه در آستانه انتخابات هر دو به این نتیجه رسیده بودند که باید وارد انتخابات نشوند و بیشتر از کانال مهره‌های سفید برای ورود به مجلس تلاش کنند اما در ظاهر می‌خواستند به نوعی قهر از نظام را به نمایش بگذارند و از زاویه قهر از نظام امتیاز بگیرند چون تصور می‌کردند اگر این جریان در رقابت سیاسی حضور جدی نداشته باشد انتخابات کم‌رمق و کم‌رونق برگزار می‌شود به طوری‌که نظام مجبور می‌شود در رقابت‌های سیاسی آینده دوباره سراغ ‌آنها بیاید.

برای همین تئوری خانه‌نشینی را مطرح کردند؟

بله، خبرگزاری فارس هم در خبر خودش آورد که در آخرین روزهای نزدیک به انتخابات لیدرهای اصلاحات و فتنه در جریان اخبار نظرسنجی‌های مختلفی قرار می‌گرفتند و می‌دیدند که عدم شرکت و شرط‌گذاری برای حضور در انتخابات اشتباه بزرگی بود چرا که انتخابات با شور و شوق برگزار می‌شود و عدم حضور آنها به معنای حذف تاریخی‌شان از عرصه سیاسی است، در حالی که اصلاح‌طلبان دنبال کناره‌گیری از قدرت نبودند بلکه به دنبال برنامه برای حضور در عرصه قدرت بودند حتی در این انتخابات به رغم اینکه گفتند لیست نمی‌دهند اما لیست‌های مختلفی به نام اصلاح‌طلبی در‌ آمد و برنامه‌‌شان هم حضور با مهره‌های خاموش بود هرچند نتوانستند موفقیت جدی کسب کنند.

اما مسئله این است که آنها چند روز قبل از انتخابات مجلس نهم به این نتیجه رسیدند که باید به نوعی در انتخابات حضور پیدا کنند که متهم به قهر از صندوق رأی نشوند ولی در عین حال می‌خواستند این حرکت‌شان خیلی با سروصدا و پر هیاهو نباشد؛ بنابراین آقای خاتمی به روستایی رفت و رأی داد اما چون وی چهره‌ای نیست که از چشم تیزبین رسانه‌ها پنهان بماند، اقدامش پر رنگ شد.

 *خاتمی اگر به نظام اعتقاد دارد مرز خود را با ضد انقلاب مشخص کند

فکر نمی‌کنید خاتمی با اطلاعیه‌ای که بعد از شرکت در انتخابات داد، می‌خواست با همان تئوری خانه‌نشینی و قهر از صندوق رای مخالفت کند؟

خیر، معتقدم بیانیه خاتمی در پاسخ به سایت ضد انقلاب کلمه بود، خاتمی تصور نمی‌کرد حضورش در این انتخابات توسط رسانه‌ها رصد شود و بعد هم با این واکنش سیار تند از طرف کسانی که به نوعی بدنه اجتماعی جریان فتنه هستند مواجه شود؛ خاتمی بعد از این اقدام با سیر عظیمی از هتاکی‌ها و فحاشی‌ها از سوی کسانی روبه‌رو شد که زمانی خود را مرید وی می‌دانستند و دلیل آنکه خاتمی رفت و در یک روستا رأی داد، ترس از این واکنش‌ها بود.

خاتمی اگر به نظام و حرکت درون نظام اعتقاد دارد، باید مرز خود را با ضد انقلاب مشخص کند؛ در اطلاعیه اخیر خود باز یکی به نعل و یکی به میخ زد که "من به جمهوری اسلامی اعتقاد دارم، می‌خواهم درون نظام کار کنم". اگر می‌خواست درون نظام کار کند چرا مرزش را با ضد انقلاب مشخص نکرد این ایراد بزرگی است که آقای خاتمی دارد.

ضد انقلاب، خواهان تحریم انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی بود اما خاتمی حضور پیدا کرد، این یک مرزبندی عملی حساب نمی‌شود؟

بسیاری از همفکران خاتمی نیامدند و رای ندادند؛ یعنی اگر قرار وی به شرکت در انتخابات بود صراحتا بیانیه می‌داد اما اینکه در یک روستا رأی خود را به صندوق انداخت برای رفع مسئولیت بود، مگر رأی دادن در نظام جمهوری اسلامی خجالت دارد که وی می‌خواست پنهانی رأی دهد.

این انتخابات ابعاد مختلفی داشت؛ یک بُعد آن است که از ۲۲۵ نامزدی که در دور اول به مجلس نهم راه یافتند. فقط ۶۳ نفر آنها در مجلس هشتم حضور دارند. ضمن آنکه از ۶۵ کرسی باقی مانده نیز که تکلیف‌شان در دور دوم انتخابات مشخص می‌شود تنها ۴۳ نماینده قطعی امکان رقابت دوباره دارند، به عبارت دیگر تاکنون ۷۵ درصد نمایندگان مجلس هشتم از ورود به مجلس نهم باز ماندند، تحلیل شما از این واقعه چیست؟

این روالی است که در گذشته هم وجود داشته، ‌معمولا در هر انتخابات مجلس دو سوم نمایندگان قبلی در مجلس بعدی حضور ندارند.

یعنی یک اتفاق معمولی رخ داده است؟

تقریبا معمولی، البته این دوره حجم آن بیشتر شده است، شاید یکی از دلایل این اتفاق همان ماجرای فتنه بود، بسیاری از مردم احساس کردند آن افرادی که مواضع قوی و محکمی در قبال فتنه نداشتند، نباید در دوره بعدی رأی بیاورند، از این رو چهره‌های شاخص فراکسیون اقلیت مجلس هشتم مثل کواکبیان، علیخانی و خباز رأی نیاوردند و این معنادار است.

*کواکبیان در مقابل فتنه مرزبندی نداشت 

حداقل آقای کواکبیان که مربندی روشنی با فتنه ۸۸ داشت؟

مرزبندی وی در مقابل فتنه نبود؛ مردم تصور می‌کردند در مجلس نهم آدم‌هایی باید وارد شوند که در بزنگاه‌های جدی علاوه بر مرزبندی با دشمنان محکم و صریح در حمایت از مواضع نظام موضع بگیرند البته رای نیاوردن یک نماینده مجلس علل و عوامل دیگری هم دارد؛ مثلا مردم آن حوزه انتخابیه احساس می‌کنند مطالبات‌شان بی‌جواب مانده، پس به فرد دیگری رأی می‌دهند.

فکر می‌کنید فراکسیون اقلیت در مجلس نهم چگونه تشکیل شود؟

اگر منظور جریان اصلاح‌طلب باشد شاید فراکسیونی تقریبا ۴۵ نفری تشکیل شود که از نظر کمی و کیفی نسبت به فراکسیون اقلیت مجلس افت خواهد داشت.

به خاطر چهره‌هایی که از دست داده، می‌گویید کیفیت‌اش کمتر خواهد بود؟

بله، به همین دلیل می‌گویم.

عدم استقبال مردم به برخی چهره‌های اصولگرا چه بود؛ مثلا امیدوار رضایی، احمد ناطق نوری و عباسپور که اصلا رأی نیاوردند، باهنر در رتبه‌بندی نهایی نفر بیست و ششم نامزدهای تهران شد و اعضای حزب مؤتلفه اسلامی همچون غفوری فرد، محمدنبی حبیبی و بادامچیان نزدیک رتبه چهلم شدند؟

بخش عمده این قصه به همان ماجراهای سال ۸۸ برمی‌‌گردد، مردم انتظار دارند کسانی که به عنوان نماینده در مجلس حضور پیدا می‌کنند قاطع در حمایت از نظام و ولایت و مقابل دشمنان نظام موضع بگیرد؛ البته این حرف‌ها به معنای آن نیست که افراد یاد شده مخالف نظام و انقلاب بودند، خیر اینها معتقد به نظام، انقلاب و ولایت هستند اما مردم می‌سنجند و بین افراد انتخاب می‌کنند که چه نامزدهایی محکم‌تر، سریع‌تر و صریح‌تر موضع‌گیری می‌کنند.

اما آقای فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران نیز اسمش در رتبه‌بندی نامزدهای تهران پائین‌تر از نام آقای باهنر قرار گرفت؟

آقای فدایی مسئله‌اش فرق می‌کند.

اینها چهره‌های شناخته شده مجلس بودند اما پائین‌تر از چهره‌های جدیدتری همچون طبیب‌زاده، بذرپاش و نبویان قرار گرفتند، تحلیل شما از این موضوع چیست؟

خانم طبیب‌زاده در هر دو فهرست پایداری و جبهه متحد مشترک بود ضمن آنکه صرف چهره بودن دلیل بر رای آوردن بیشتر نمی‌شود در مجموع آقای فدایی کمتر ظهور و بروز رسانه‌ای دارد چون معمولا یک چهره پشت صحنه است اما قابل قیاس با بادامچیان، حبیبی و عباسپور نیست.

می‌توان نوع آرای مردم در تهران را بر اساس معیار سنتی و غیر سنتی بودن نامزدها تحلیل کرد؟

خیر، البته منظور از سنتی‌ چیست؟

منظور آنکه طیف اصولگرایان سنتی همچون مؤتلفه یا جامعه اسلامی مهندسین در مقابل چهره‌های جدید در اولویت‌های بعدی انتخاب مردم قرار گرفتند؟

باز هم معتقدم نوع موضع‌گیری افراد در قبال ماجراهای سال 88 در این باره موثر بود و چون وقتی صحبت از مدرن یا جدید می‌شود یک پارادایم مخصوص به خود را می‌طلبد، ما نمی‌توانیم بگوییم مثلا آقاتهرانی، حداد عادل و ابوترابی از دیگران مدرن‌تر هستند ضمن آنکه علاوه بر شهرت برخی‌ها عده‌ای از نامزدها نیز تیپ‌های جدیدتری بودند که این فاکتور نیز می‌تواند تاثیرگذار باشد؛ در نظر داشته باشید در این انتخابات دو فهرست از جانب طیف اصولگرا مطرح شد و بخش عمده‌ای از کسانی که رأی بالایی آوردند مثل مرندی و میر کاظمی در هر دو فهرست مشترک بودند.

در مجلس آینده فراکسیون تحت عنوان اصولگرایان خواهیم داشت؟

شاید فراکسیون اصولگرایان به این مفهومی که در مجلس هفتم و هشتم وجود داشت دیگر نباشد بلکه احتمالا دو فراکسیون از جریان اصولگرا تشکیل شود؛ جبهه متحد اصولگرایان یک فراکسیون و جریان جبهه پایداری فراکسیون دیگر را تشکیل دهد کما اینکه در مجلس هشتم نیز فراکسیون انقلاب اسلامی را ایجاد کرد.

هر کدام به چه وزنی؟

وزن جبهه متحد بر اساس آمار بیشتر است و جبهه پایداری در رتبه دوم قرار دارد.

طیف حامیان دولت هم می‌توانند فراکسیونی تشکیل دهند؟

خیلی حامیان دولت معنی ندارد؛ اگر منظور جریان خاص باشد که خیلی بعید می‌دانم.

منظور کسانی هستند که با پایداری نمی‌خواهند یکجا تعریف شوند؟

خیر، جبهه پایداری با توجه به آنکه ذیل گفتمان آیت‌الله مصباح یزدی حرکت می‌کند و مرزبندی ایشان نیز با دولت روشن است از این رو  به سمت دفاع از دولت نخواهد رفت؛ علاوه بر این در مجلس آینده دولت به مفهوم دولت احمدی‌نژاد خیلی موضوعیت ندارد چون وقتی مجلس در خرداد ماه شکل می‌گیرد تا وارد کارهای علمی و فراکسیون بندی و کمیسیون بندی شود عملا عمری از دولت دهم باقی نمانده و تقریبا انتخابات ریاست جمهوری شروع شده و مجلس در فضای انتخابات بعدی قرار می‌گیرد یعنی انتخاب دولت بعدی اولویت پیدا می‌کند، نه دولت دهم.

*در مجلس نهم فراکسیون قوی "مستقل‌ها" شکل نمی‌گیرد 

تعداد زیادی از منتخبان مردم در حوزه‌های انتخابیه مختلف مستقل و ناشناس هستند از این رو آیا مثل مجلس پنجم فراکسیون مستقلی تشکیل خواهند شد؟

هیچ وقت در مجلس فراکسیون قوی و قدرتمندی به نام مستقل‌ها نداشتیم چون در آرایش سیاسی جامعه باید از یک جریانی طرفداری کرد، بنابراین در مجلس نهم نیز فراکسیون قوی تحت عنوان مستقل‌ها تشکیل نمی‌شود و به نظر می‌رسد فراکسیون جبهه متحد اصولگرایان، فراکسیون جبهه پایداری (انقلاب اسلامی) فراکسیون کوچک اقلیت (اصلاح‌طلبان) و یک فراکسیون کوچکتر به نام مستقل‌ها که تاثیرگذاری زیادی هم نخواهند داشت، تشکیل می‌شوند.

پس به نظر شما فراکسیون حامیان دولت قابلیت تشکیل ندارند؟

تا ببینیم در آینده چه پیش می‌آید اما با چشم اندازی که هنگام فراکسیون بندی مجلس نهم مشخص است چیزی از عمر دولت باقی نمانده است.

*جبهه پایداری نقش مؤثری در مجلس نهم خواهد داشت

کدام یک از دو فراکسیون جبهه متحد اصولگرایان جبهه پایداری دست بالا را خواهند داشت؟

به نظر می‌رسد جبهه متحد دست بالا باشد اما جبهه پایداری هم قطعا نقش موثری در مجلس نهم خواهد داشت.

معادلات ریاست در مجلس نهم چگونه رقم خواهد خورد؟

جبهه متحد بخش عمده مجلس را در اختیار خواهد داشت چون حداقل یک رقم قابل توجهی از نمایندگان در لیست این جبهه بودند اما این جبهه نیز خودش یک طیف متکثری از نمایندگان را تشکیل می‌دهد، جبهه پیروان خط امام و رهبری و طیف تحول خواهان (رهپویان و ایثارگران) گرایش مختلفی از هم دارند، بنابراین در مجلس آینده شاید رقابت جدی‌تری بین آقایان لاریجانی و آقای حداد عادل شکل گیرد؛ چون اگر جبهه پایداری هم وزن قابل توجهی داشته باشد موقعیت حداد عادل نسبت به مجلس هشتم بسیار بالاتر خواهد رفت اما باز نمی‌توان با قاطعیت گفت وی رئیس مجلس خواهد شد.

*رقابت اصلی ریاست مجلس بین علی لاریجانی و حدادعادل خواهد بود

آیا معادله ریاست مجلس می‌تواند بین لاریجانی، حداد عادل، آقا‌تهرانی و ابوترابی‌فرد چهار قطبی شود؟

بعید می‌دانم، چون رقابت اصلی بین لاریجانی و حداد عادل خواهد بود جبهه پایداری شاید به تنهایی توان اینکه بخواهد به این عرصه ورود پیدا کند را نداشته باشد، آقای لاریجانی و جریان وی در مجلس هشتم نشان دادند که جریان فراکسیون اصلاح‌طلبان را هم به جانب خودشان می‌کشانند پس جریان پایداری به تنهایی نمی‌تواند مقابل اینها قرار گیرد اما اگر پایداری بیاید در کنار طیف تحول‌خواه قرار بگیرد وزنش خیلی بیشتر خواهد بود.

با توجه به آنکه تحول خواهان از حداد عادل حمایت می‌کنند، لاریجانی نماینده طیف سنتی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان خواهد بود و آقاتهرانی می‌تواند جبهه پایداری را نمایندگی کند با این تفاسیر آیا شانس جبهه پایداری برای گرفتن فرد مورد نظرش بر جایگاه ریاست در رقابت سه قطبی بیشتر نخواهد بود؟

بعید می‌دانم معتقدم رقابت بین آقای حداد و لاریجانی رقم خواهد خورد؛ در نظر داشته باشید که آقای حداد جزء سر لیست‌های جبهه پایداری هم بود.

یعنی شما معتقدید منتخبانی که به صورت مستقل به مجلس راه یافتند وزن تحول خواهان و پایداری را سنگین‌تر از اصولگرایان سنتی می‌کنند؟

شاید اینطور باشد به نظر من این احتمال بیشتر است.

بنابراین تحول خواهان و پایداری دست بالا را در مجلس نهم خواهند داشت؟

اگر بتوانند با هم اتحاد کنند دست بالای مجلس نهم با اینها خواهد بود.

از نظر شما اینطور نخواهد بود که جبهه متحد اصولگرایان در یک نظر پرسی داخل فراکسیونی رئیس مجلس را انتخاب کند و بعد آن را به رای همه مجلس بگذارد؛ یعنی همان رویه‌ای که در مجلس هشتم بین آقای لاریجانی و حداد عادل اتفاق افتاد دوباره تکرار شود؟

در آن دوره آقای لاریجانی در یک فراکسیون اصولگرایان رای اکثریت را گرفت که در مقابل فراکسیون اصلاح‌طلبان قرار داشت اما در دوره نهم احتمال دارد که دیگر این مدل وجود نداشته باشد؛ یعنی دو فراکسیون از اصولگرایان داشته باشیم و نمی‌توان گفت لزوما این دو جریان با هم یکی می‌شوند و فراکسیون اصولگرایان را تشکیل می‌دهند.

*جبهه پایداری و تحول‌خواهان حامی جدی ریاست حدادعادل

فراکسیونی (فراکسیون جبهه متحد اصولگرایان) که بخشی از آن بخواهد از همان ابتدا برای تعیین ریاست مجلس جدا شود و با رقیب (جبهه پایداری) همراهی کند اصلا قابلیت تشکیل دارد؟ یا بهتر بگویم در مجلس نهم، برای تعیین ریاست سنتی‌ها یک طرف قرار می‌گیرند و پایداری و تحول خواهان طیف دیگر را تشکیل می‌دهند؟

لزوما اینطور نخواهد شد اما همیشه ائتلاف‌ها در قبل و بعد از انتخابات شاید تغییر و تحول‌هایی را تجربه کنند، بنابراین اگر آقای حداد عادل اعلام آمادگی برای ریاست مجلس کند به طور طبیعی تحول خواهان در کنار جبهه پایداری حامی جدی ریاست وی خواهند بود.

در شرایط شانس 50 ،50 هم آیا آقای حداد عادل برای قرار گرفتن بر جایگاه ریاست اعلام آمادگی می‌کند؟

آقای حداد عادل احساس کنند که رقابت به نحوی است که احتمال پیروزی وی وجود دارد، قطعا می‌آیند.

زمانی که پیروزی‌شان را قطعی می‌دانند برای ریاست مجلس اعلام آمادگی می‌کنند یا در شرایط 50 ، 50 نیز این کار را نخواهند کرد؟

به نظرم در شرایط 50،50 هم آقای حدادعادل به صحنه انتخابات ریاست مجلس می‌آید.

حتی اگر سه قطبی شود؟

احتمال سه قطبی را خیلی کم می‌دانم چون حداد عادل جزء سرلیست‌های جبهه پایداری بود این یک نشانه است که جبهه پایداری به آقای حداد عادل به عنوان یک گزینه ریاست مجلس فکر می‌کرده است.

پس انتخابات ریاست مجلس نهم را دو قطبی می‌دانید؟

بیشتر دو قطبی می‌دانم که اگر رخ دهد قطب پایداری و تحول خواهان به آقای حداد و جریان سنتی و اصلاح‌طلبان به آقای لاریجانی رای خواهند داد.

*جریان فتنه و انحرافی خواهان سرد برگزار شدن انتخابات بودند

به عنوان آخرین سؤال اگر بعد دیگری از انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در نظر شماست که نیاز به بسط و تحلیل دارد، بفرمایید؟
در این انتخابات بسیاری از نیروهای انقلابی و مردم در اصل حضور در انتخابات مسأله داشتند یعنی بیش از آنکه نتیجه مد نظر باشد اصل حضور برای مردم قابل توجه بود؛ از طرف دیگر جریان فتنه و جریان انحرافی، خواهان سرد برگزار شدن انتخابات بودند چون تلقی می‌کردند اگر حضور نداشته باشند انتخابات کم رونقی خواهد بود.
 جریان امپریالیسم و استکبار نیز به شدت دنبال آن بود که انتخابات سرد برگزار شود و عدم مشروعیت نظام را نتیجه بگیرد اما این اتفاق نیفتاد چون آنها عمق ارتباط مردم با ولایت را نفهمیده بودند به نظر من نظام از یک پیچ تاریخی عبور کرد و از این به بعد یک آرایش جدید در صحنه جامعه و کشور را شاهد خواهیم بود و بسیاری از مشکلات موجود حل خواهد شد.