سرانجام جلسه طرح سئوال از رئیس جمهور پس از قریب به یک سال دوندگی نمایندگان مجلس
برگزار شد. هواداران دولت تا دقیقه نود تمام تلاش خود را به کاربردند تا به انحاء
مختلف مانع از برگزاری این جلسه شوند و یا حداقل آن را در یکی از کمیسیون های تخصصی
برگزار کنند که البته این تلاشها بی نتیجه ماند و احمدی نژاد 24 اسفند به مجلس آمد
یا به زعم حمید رسایی توسط برخی نمایندگان «به مجلس کشانده شد».
اکنون که پس از یک سال انتظار رئیس جمهور اصولگرا برای پاسخ به نمایندگان اصولگرا راهی مجلس شده، تحلیل این مهم با اشاره به چند نکته ضروری به نظر می رسد:
«تمرین دموکراسی» یا تضعیف دموکراسی؟
میرتاج الدینی، معاون پارلمانی احمدی نژاد، این جلسه را «تمرین دموکراسی» خواند از نظر ایشان «نمايندگان مجلس خيلي شفاف سوالهای خود را مطرح كردند و رييسجمهور نيز به صورت صريح و شفاف پاسخ آنها را داد».
وی درباره شوخیهای مکرر احمدی نژاد که نمایندگان آن را به «استهزاء و تمسخر مجلس» تعبیر نمودند نیز گفت «بنا بود اين جلسه صميمی برگزار شود چرا كه در يك گفتوگوی چالشی و بحثهای سياسی آثار و تبعاتی ممكن است ايجاد شود» و البته سکوت ابهام برانگیز آقای لاریجانی که صدای نمایندگان را هم درآورد نیز در کلام معاون احمدی نژاد چنین تعبیری یافت «...به هرحال مديريت خوب رييس مجلس، فضا را به خوبي كنترل كرد.»
برخلاف این ادعا، جلسه طرح سئوال به چند دلیل تضعیف دموکراسی بود: نخست اینکه هیچ رای گیری (استیضاح پیشکش) حداقل در خصوص قانع شدن نمایندگان از پاسخ رئیس جمهور در کار نبود.
دوم اینکه رئیس جمهور نه تنها به سئوالات نمایندگان پاسخ شایسته ای نداد که جلسه را با پرسش و حتی توهین به آنها به پایان برد و ریاست مجلس هم بر این تخلف چشم پوشید و حتی به نمایندگان منتقد اجازه داده نشد پس از سخنان یک ساعته احمدی نژاد پاسخ گوی اتهامات و پرسشهای ایشان باشند.
آقای مطهری پس از جلسه و علیرغم اذعان به قانع نشدن خود کلیت جلسه را مفید دانسته و گفتند «این اقدام باعث میشود آگاهی مردم بالا برود».
باید به آقای مطهری گفت که این جلسه اگر آگاهی هم داشت بوِیژه برای مدیران دولتی بود. مدیران دولتی در یک جلسه علنی و واقعی آموختند که چگونه می توان از زیر بار پاسخ گویی شانه خالی کرد، چگونه می توان سئوال را با سئوال جواب داد و چگونه می توان جلسه پاسخگویی را به جلسه تمسخر و دست انداختن پرسشگران تبدیل نمود و دست آخر هم بدون هیچ ترسی از قانون با شوخی و خنده «خانه ملت» را ترک کرد.
بله این جلسه تمرین دموکراسی نبود تمرین فرار از پاسخگویی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بود. وگرنه جز اینکه بر ابهامات و سئوالات و تردیدهای موجود در اذهان شهروندان بیفزاید نتیجه دیگری نداشت چون دست آخر مشخص نشد مسئول ورشکستگی صنعت و تولید داخل کیست؟ مسئول گم شدن بودجه های کلان فرهنگی کیست؟ مسئول توقف توسعه خدمات حمل و نقل عمومی در کلان شهرها کیست؟ و...
اصولگرایان نادم و درسهای طرح سئوال
حسین کچوئیان چندی قبل با انتشار یادداشتی با عنوان «احمدی نژاد بدون روتوش» در رسانه ها به نکات جالبی در خصوص رفتار ایشان و بازیهای رایج در عرصه سیاست ایران اشاره کرد که متاسفانه در هیاهوی طرح سوال و حواشی آن گم شد. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تحلیل تغییر مواضع رئیس جمهور در خصوص پرونده دانشگاه آزاد صریحاً احمدی نژاد را به دست داشتن در بازی های قدرت و زد و بندهای پشت پرده متهم نمود. به زعم کچوئیان:
«برپایه مجموعه دلایل مربوط به دگردیسی در مواضع ایشان (احمدی نژاد) در بحث دانشگاه آزاد طی یکساله اخیر، متأسفانه بایستی به تحولی جدی و اساسی در کلیت دیدگاهها و رفتار سیاسی آقای احمدینژاد اذعان کنم که تصویری متضاد با آن چه از او بهعنوان فردی اصولی، مقید به ارزشهای عدالتخواهانه و ظلمستیزانه و به دور از بازیهای معمول قدرت و بدهبستانهای قدرتخواهانه در ذهن داشتهایم، بهدست میدهد.»
کچوئیان ملاقات مخفیانه نمایندگان احمدی نژاد با هاشمی، درخواست وی از رهبری برای صدور حکم عضویت جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان عضو حقیقی و استنکاف احمدی نژاد از امضای حکم ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد و احاله آن به وزیر علوم را که پس از خانه نشینی 11 روزه ایشان رخ داده است نشانه ای از نوعی مصالحه میان ایشان و هاشمی می داند که «که معنایی جز چرخشی ماهوی در دیدگاههای آقای احمدینژاد ندارد.»
کچوئیان در پایان نتیجه می گیرد: «به این ترتیب، بر اساس تحولات بهوجود آمده در مواضع و اقدامات در مورد دانشگاه آزاد و مدیریت کلان آن، باید اذعان کرد که ما با احمدینژاد متفاوتی روبهرو هستیم که مهمترین مسأله وی، تغییر موازنه و آرایش نیروهای سیاسی به نفع خود با ایجاد پیوندهای تازه قدرت و افزایش توان سیاسی-اجتماعی از طریق عضوگیری از شخصیتها و جریانهای سیاسی مختلف، بدون تقید به اصول و قواعدی فراتر از نفس قدرت و اقتضائات عملگرایانه است.»
وجه مشترک کچوئیان و بسیاری از نمایندگان اصولگرایی که از حامیان اصلی احمدی نژاد بودند و امروز در پی پاسخگو نمودن وی در قبال عملکرد دولت هستند، در خوش بینانه ترین حالت، اقتدای چشم و گوش بسته به احمدی نژاد بوده است. اصولگرایان منتقد «اشرافیت، باند بازی و قانون شکنی» به جای اینکه بر شفافیت، نظارت بیشتر و احترام به قانون تاکید کنند بر افراد و شعارهای فریبنده آنها اقتدا نموده و ناخواسته درگیر دور جدیدی از قانون شکنی و باند و باند بازی و فسادهای اقتصادی عظیم شدند. راه «خدمت رسانی به مردم و مستضعفین» چشم پوشی بر رویه های نادرست افراد نیست بلکه خدمت رسانی از کانال نظارت و شفافیت و تلاش در اصلاح رویه های نادرست برمی خیزد.
ضعف قوه مقننه و وظیفه دشوار دستگاه قضا
حال که متاسفانه سیاست به مکانی برای لابی گیری، زد و بندهای پشت پرده و جستجوی منافع باندی در لوای شعار خدمت رسانی بدل شده و عملاً از قوه مقننه هم کاری بر نمی آید وظیفه دستگاه قضا سنگین تر شده و باید این خلاء های نظارتی را پر نماید. با دور زدن مجلس توسط قوه مجریه تنها قوه ای که می تواند نقش کنترلی جدی ای ایفا نماید قوه قضائیه است.
سئوالاتی که باید از این دستگاه پرسید این است که چرا در بحث مدارک جعلی و تخلفات نزدیکان دولت ورود جدی پیدا نمی کند؟ چرا تخلفات دولت از مصوبات قانون هدفمندی بویژه در خصوص حمایت از صنعت و تولید داخل مورد پیگیری جدی قرار نمی گیرد؟ تخلفاتی که نمایندگان مجلس دائم آن را گوشزد نموده اما نمی توانند کاری در برابر آن انجام دهند! چرا در برابر سایر تخلفات گسترده دولت، از جمله انتصاب سعید مرتضوی در راس سازمان تامین اجتماعی، سکوت اختیار کرده است؟ و... حال که این نحوه پاسخ گویی رئیس جمهور به سئوالات نمایندگان ملت را دیدیم از برادران لاریجانی باید پرسید به راستی در جلسات چند ساعته سران قوا با یکدیگر که عموماً تحت عنوان «تعاملات سازنده» از آن یاد می کنید چه می گذرد؟
اکنون که پس از یک سال انتظار رئیس جمهور اصولگرا برای پاسخ به نمایندگان اصولگرا راهی مجلس شده، تحلیل این مهم با اشاره به چند نکته ضروری به نظر می رسد:
«تمرین دموکراسی» یا تضعیف دموکراسی؟
میرتاج الدینی، معاون پارلمانی احمدی نژاد، این جلسه را «تمرین دموکراسی» خواند از نظر ایشان «نمايندگان مجلس خيلي شفاف سوالهای خود را مطرح كردند و رييسجمهور نيز به صورت صريح و شفاف پاسخ آنها را داد».
وی درباره شوخیهای مکرر احمدی نژاد که نمایندگان آن را به «استهزاء و تمسخر مجلس» تعبیر نمودند نیز گفت «بنا بود اين جلسه صميمی برگزار شود چرا كه در يك گفتوگوی چالشی و بحثهای سياسی آثار و تبعاتی ممكن است ايجاد شود» و البته سکوت ابهام برانگیز آقای لاریجانی که صدای نمایندگان را هم درآورد نیز در کلام معاون احمدی نژاد چنین تعبیری یافت «...به هرحال مديريت خوب رييس مجلس، فضا را به خوبي كنترل كرد.»
برخلاف این ادعا، جلسه طرح سئوال به چند دلیل تضعیف دموکراسی بود: نخست اینکه هیچ رای گیری (استیضاح پیشکش) حداقل در خصوص قانع شدن نمایندگان از پاسخ رئیس جمهور در کار نبود.
دوم اینکه رئیس جمهور نه تنها به سئوالات نمایندگان پاسخ شایسته ای نداد که جلسه را با پرسش و حتی توهین به آنها به پایان برد و ریاست مجلس هم بر این تخلف چشم پوشید و حتی به نمایندگان منتقد اجازه داده نشد پس از سخنان یک ساعته احمدی نژاد پاسخ گوی اتهامات و پرسشهای ایشان باشند.
آقای مطهری پس از جلسه و علیرغم اذعان به قانع نشدن خود کلیت جلسه را مفید دانسته و گفتند «این اقدام باعث میشود آگاهی مردم بالا برود».
باید به آقای مطهری گفت که این جلسه اگر آگاهی هم داشت بوِیژه برای مدیران دولتی بود. مدیران دولتی در یک جلسه علنی و واقعی آموختند که چگونه می توان از زیر بار پاسخ گویی شانه خالی کرد، چگونه می توان سئوال را با سئوال جواب داد و چگونه می توان جلسه پاسخگویی را به جلسه تمسخر و دست انداختن پرسشگران تبدیل نمود و دست آخر هم بدون هیچ ترسی از قانون با شوخی و خنده «خانه ملت» را ترک کرد.
بله این جلسه تمرین دموکراسی نبود تمرین فرار از پاسخگویی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بود. وگرنه جز اینکه بر ابهامات و سئوالات و تردیدهای موجود در اذهان شهروندان بیفزاید نتیجه دیگری نداشت چون دست آخر مشخص نشد مسئول ورشکستگی صنعت و تولید داخل کیست؟ مسئول گم شدن بودجه های کلان فرهنگی کیست؟ مسئول توقف توسعه خدمات حمل و نقل عمومی در کلان شهرها کیست؟ و...
اصولگرایان نادم و درسهای طرح سئوال
حسین کچوئیان چندی قبل با انتشار یادداشتی با عنوان «احمدی نژاد بدون روتوش» در رسانه ها به نکات جالبی در خصوص رفتار ایشان و بازیهای رایج در عرصه سیاست ایران اشاره کرد که متاسفانه در هیاهوی طرح سوال و حواشی آن گم شد. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تحلیل تغییر مواضع رئیس جمهور در خصوص پرونده دانشگاه آزاد صریحاً احمدی نژاد را به دست داشتن در بازی های قدرت و زد و بندهای پشت پرده متهم نمود. به زعم کچوئیان:
«برپایه مجموعه دلایل مربوط به دگردیسی در مواضع ایشان (احمدی نژاد) در بحث دانشگاه آزاد طی یکساله اخیر، متأسفانه بایستی به تحولی جدی و اساسی در کلیت دیدگاهها و رفتار سیاسی آقای احمدینژاد اذعان کنم که تصویری متضاد با آن چه از او بهعنوان فردی اصولی، مقید به ارزشهای عدالتخواهانه و ظلمستیزانه و به دور از بازیهای معمول قدرت و بدهبستانهای قدرتخواهانه در ذهن داشتهایم، بهدست میدهد.»
کچوئیان ملاقات مخفیانه نمایندگان احمدی نژاد با هاشمی، درخواست وی از رهبری برای صدور حکم عضویت جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان عضو حقیقی و استنکاف احمدی نژاد از امضای حکم ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد و احاله آن به وزیر علوم را که پس از خانه نشینی 11 روزه ایشان رخ داده است نشانه ای از نوعی مصالحه میان ایشان و هاشمی می داند که «که معنایی جز چرخشی ماهوی در دیدگاههای آقای احمدینژاد ندارد.»
کچوئیان در پایان نتیجه می گیرد: «به این ترتیب، بر اساس تحولات بهوجود آمده در مواضع و اقدامات در مورد دانشگاه آزاد و مدیریت کلان آن، باید اذعان کرد که ما با احمدینژاد متفاوتی روبهرو هستیم که مهمترین مسأله وی، تغییر موازنه و آرایش نیروهای سیاسی به نفع خود با ایجاد پیوندهای تازه قدرت و افزایش توان سیاسی-اجتماعی از طریق عضوگیری از شخصیتها و جریانهای سیاسی مختلف، بدون تقید به اصول و قواعدی فراتر از نفس قدرت و اقتضائات عملگرایانه است.»
وجه مشترک کچوئیان و بسیاری از نمایندگان اصولگرایی که از حامیان اصلی احمدی نژاد بودند و امروز در پی پاسخگو نمودن وی در قبال عملکرد دولت هستند، در خوش بینانه ترین حالت، اقتدای چشم و گوش بسته به احمدی نژاد بوده است. اصولگرایان منتقد «اشرافیت، باند بازی و قانون شکنی» به جای اینکه بر شفافیت، نظارت بیشتر و احترام به قانون تاکید کنند بر افراد و شعارهای فریبنده آنها اقتدا نموده و ناخواسته درگیر دور جدیدی از قانون شکنی و باند و باند بازی و فسادهای اقتصادی عظیم شدند. راه «خدمت رسانی به مردم و مستضعفین» چشم پوشی بر رویه های نادرست افراد نیست بلکه خدمت رسانی از کانال نظارت و شفافیت و تلاش در اصلاح رویه های نادرست برمی خیزد.
ضعف قوه مقننه و وظیفه دشوار دستگاه قضا
حال که متاسفانه سیاست به مکانی برای لابی گیری، زد و بندهای پشت پرده و جستجوی منافع باندی در لوای شعار خدمت رسانی بدل شده و عملاً از قوه مقننه هم کاری بر نمی آید وظیفه دستگاه قضا سنگین تر شده و باید این خلاء های نظارتی را پر نماید. با دور زدن مجلس توسط قوه مجریه تنها قوه ای که می تواند نقش کنترلی جدی ای ایفا نماید قوه قضائیه است.
سئوالاتی که باید از این دستگاه پرسید این است که چرا در بحث مدارک جعلی و تخلفات نزدیکان دولت ورود جدی پیدا نمی کند؟ چرا تخلفات دولت از مصوبات قانون هدفمندی بویژه در خصوص حمایت از صنعت و تولید داخل مورد پیگیری جدی قرار نمی گیرد؟ تخلفاتی که نمایندگان مجلس دائم آن را گوشزد نموده اما نمی توانند کاری در برابر آن انجام دهند! چرا در برابر سایر تخلفات گسترده دولت، از جمله انتصاب سعید مرتضوی در راس سازمان تامین اجتماعی، سکوت اختیار کرده است؟ و... حال که این نحوه پاسخ گویی رئیس جمهور به سئوالات نمایندگان ملت را دیدیم از برادران لاریجانی باید پرسید به راستی در جلسات چند ساعته سران قوا با یکدیگر که عموماً تحت عنوان «تعاملات سازنده» از آن یاد می کنید چه می گذرد؟