۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۹:۴۴

آینده اروپا و آمريكا پس از پايان منابع انرژي

آیا اروپای خسته و آمریکای بیمار که خود هر روز با معضلات اجتماعی – اقتصادی – سیاسی دست و پنجه نرم می کند، توان مدیریت تحریم های گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران را دارند؟!
کد خبر : ۶۰۳۳۵

برهان/ اشاره: برآوردهای کارشناسی نشان می دهد منابع انرژی به روزهای پایانی خود نزدیک می شود؛ البته این اتفاق طبق گزارشات مستند منتشر شده از سوی مراکز مطالعاتی، مختص برخی کشورهای مصرف کننده انرژی از جمله امریکا، انگلیس، کانادا و ... خواهد بود. برآوردها می گوید ایران طی دهه آینده به دلیل دارا بودن منابع انرژی بسیار بزرگ، بزرگ ترین دارنده ذخایر انرژی در جهان خواهد بود. غرب هم این را می داند و سعی می کند تا با اقداماتی کاملا مغرضانه در سال هایی که هنوز دسترسی به انرژی ارزان قیمت دارد؛ به انرژی کاملا نامحدود جمهوری اسلامی ایران دسترسی پیدا کند! یکی از اقدامات او تحریم نفتی ایران از تیرماه 1391 است. اروپا و امریکا قرار است دیگر از تیرماه 91 از ایران نفت نخرند. آیا این امکان برای غرب وجود دارد؟ اروپا چگونه می خواهد از تیرماه 91، جایگزین مناسبی مانند ایران پیدا کند؟

آیا اروپای خسته و آمریکای بیمار که خود هر روز با معضلات اجتماعی – اقتصادی – سیاسی دست و پنجه نرم می کند، توان مدیریت تحریم های گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران را دارند؟! در همین ارتباط گروه اقتصادی برهان در گفت و گویی اختصاصی با «دکتر بیژن صفوی» استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس سابق پژوهشکده وزارت اقتصاد به بررسی این موضوعات پرداخته است.

 

آقای دکتر، مقام معظم رهبری در بیاناتی که در ابتدای سال 91 در مشهد مقدس ایراد فرمودند به مقایسه ای درباره ذخایر انرژی ایران و سایر کشورهای تولید کننده انرژی اشاره کرده و اذعان فرمودند که مهم ترین دلیل مخالفت غرب با ایران، چالش انرژی در غرب است. ایشان فرمودند هم اکنون غرب با یک چالش جدّی و جدیدی با عنوان انرژی دست به گریبان شده و قصد دارد با تحت اختیار قرار گرفتن برخی کشورها از جمله ایران، از این چالش که به زودی رخ خواهد داد، فائق آید. تحلیل شما از بیانات معظم له چیست؟

قبل از این که مستقیماً به سؤال شما پاسخ دهم، اجازه می خواهم تا برآوردهای کارشناسی مراکز مطالعاتی– پژوهشی خود غربی ها را برای شما قرائت کنم. این مراکز مطالعاتی که قریب به اتفاق، کار آن ها مطالعات کارشناسی درباره موضوعات اقتصادی – اجتماعی کشورهاست، در ماه های اخیر با انتشار گزارش های مستندی از وضعیت انرژی در جلسات، به اغلب کشورهای جهان هشدار داده اند که به زودی با چالش کمبود انرژی مواجه خواهند شد. گزارش های سالانه و ماهانه ای که توسط مراکز پژوهشی- مطالعاتی خود غربی ها هر از چند گاهی منتشر می شود، کاملاً این موضوع را تأیید می کند. یک اتفاق جدید اقتصاد کشورها را به زودی به مخاطره خواهد انداخت.

مرکز مطالعات انرژی آمریکا نیز چندی پیش در گزارشی تأکید کرد ایالات متحده و برخی کشورهای صنعتی در آینده با بحران انرژی مواجه خواهند شد. در هر حال بنده تأکید می کنم که فراگیر شدن یک بحران جدید در آینده ای بسیار نزدیک با عنوان بحران انرژی در جهان کاملاً از سوی مراکز مطالعاتی غرب، تأیید شده است و چیز جدید و غیرعادی نیست. بدون شک منطق اقتصادی حکم می کند که در بحران انرژی آینده که دامن اغلب کشورهای جهان را خواهد گرفت، آن ها چند سال زودتر به فکر بیفتند و نگذارند که امنیت انرژی شان با خطر روبه رو شود. غرب اکنون تشنه انرژی ارزان قیمت است و می داند که برای به دست آوردن انرژی ارزان قیمت در آینده، با چالش های جدّی مواجه خواهد شد.

 

چرا تا کنون دست به کار نشده است؟!

مراکز مطالعاتی غرب این هشدارها را چند سال پیش هم به دولت مردان خودشان داده بودند. اما اینک بحران انرژی خیلی نزدیک شده است. شاید تا چند سال دیگر ... شاید همین نزدیک شدن بحران، دولت مردان غرب را به تکاپو انداخته که برای چند سال آینده خودشان فکری کنند. آن ها نمی توانند تصور کنند که ایران پر از منابع انرژی، دشمن درجه یک آن هاست.

 

چند سال دیگر؟!

گزارش ها، متفاوت است. برخی کشورها 7 الی 8 سال و برخی دیگر 8، 9 الی 10 سال دیگر. شما در یک دهه آینده باید دنیایی را متصور باشید که اغلب کشورهای آن دیگر انرژی برای فعالیت های اقتصادی ندارند. دنیایی که کارخانه های بلعنده انرژی آن کمبود انرژی دارند. تمام ذخایر انرژی نیز مصرف شده است ؟! حالا باید چه کرد. تحلیل بنده این است که اغلب کشورهای صنعتی دهه آینده، منابع انرژی ندارند که کارخانه های خود را فعال کنند!

 

بنابراین با این اوصاف رکود هم دامن اقتصاد غرب را خواهد گرفت؟

آن ها نگران این موضوع هستند. وقتی بحران انرژی در جهان رخ دهد. اغلب بنگاه های صنعتی – تولیدی کشورهای جهان به ورشکستگی سوق پیدا خواهند کرد. غرب نگران است تا در آینده با بحران انرژی مواجه گردد و به همین دلیل هم تلاش می کند با اقدام هایی که از آن به عنوان دیپلماسی یاد می کند، فعالیت ها و رایزنی هایی انجام دهد که مقداری از بحران آینده بکاهد. هم اکنون غرب و کشورهای بزرگ صنعتی مانند ایالات متحده، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و کانادا بزرگ ترین مصرف کننده انرژی در جهان هستند.

اغلب این کشورها شاید تولید کننده نفت باشند، مانند آمریکا، انگلیس، کانادا و... اما مسأله ای که اکنون آن ها را نگران کرده این است که تا چند سال دیگر همین کشورهای تولید کننده نه تنها نفتی برای فروش و ذخیره نخواهند داشت بلکه فقط وارد کننده مطلق و صرف انرژی از کشورهایی مانند ایران خواهند بود. حالا با وضعیتی که تا چند سال دیگر در جهان رخ خواهد داد، تمام معادلات جهانی تغییر خواهد کرد. تمام کارخانه های غرب وابسته به انرژی ایران و چند کشور معدود خواهد بود! البته این موضوع طبیعی است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده وزارت نفت، ایران تا 90-80 سال دیگر انرژی دارد. البته این مقدار فقط مقادیر کشف شده هستند. شما می دانید خیلی از جاها در کشور وجود دارد که پر از منابع خدادادی انرژی است و تا کنون استخراج از آن ها یا انجام نشده یا فعلاً کشف نشده است.

نکته بعد این که از قرن سیزدهم به بعد در دنیای غرب و نظام سرمایه داری به خصوص کشورهای اروپایی- آمریکایی رقابت بسیار شدیدی برای دست یابی به ذخایر انرژی البته بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی و سایر ملاحظات ایجاد شد. رقابتی که دنیا برای توسعه بنگاه های صنعتی مجبور بود به آن تن دهد. از این رو این رقابت هم اکنون به طرز عجیب و غریبی در حال ادامه یافتن است. رقابتی که هم اکنون خیل عظیمی از بنگاه های صنعتی جهان را که کاملاً انرژی بر هستند، مجبور کرده تا به هر قیمت که شده، انرژی ارزان قیمت به دست بیاورند. گفتنی است این بنگاه ها در حال حاضر اغلب در آمریکا و اروپا هستند و جالب این که در تباه کردن منابع انرژی هم با یک دیگر مسابقه گذاشته اند. شاید یکی از دلایل تمام شدن سریع انرژی غرب همین تباه کردن بدون ملاحظه انرژی در گذشته بوده است. بنابراین اگر روزی به هر دلیل حالا خواسته یا ناخواسته انرژی به آن ها نرسد، حیات آن ها نیز غیر ممکن خواهد بود. کارگران بیکار خواهند شد و کارخانه ها ورشکسته می شوند. به طور حتم مرگ نظام اقتصادی غرب با بحران انرژی که به زودی فراگیر خواهد شد، فرا می رسد.

 

آقای دکتر! اگر موافق باشید مقداری هم درباره وضعیت آتی قیمت انرژی در ماه های آینده سخن بگوییم. اروپایی ها قرار است طبق مصوبه ای که چند ماه پیش آن را در اتحادیه اروپا به تصویب رسانده اند از تیرماه 1391 دیگر از ایران نفت نخرند. حضرت عالی به عنوان یک کارشناس اقتصادی که تخصصتان هم در حوزه اقتصاد بین الملل است، این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

همان طور که می دانید، تحریک کننده اصلی اروپایی ها برای عدم تعامل با ایران، ایالات متحده آمریکاست. دولت مردان آمریکایی همواره سعی کرده اند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به هر طریقی که ممکن است و می توانند، به ایران اسلامی ضربه وارد کنند. بیش از سه دهه است که آن ها ایران را تحریم کرده اند و هر روز هم با انواع تحریم ها و محدودیت ها، دامنه تعامل اقتصاد ایران با دیگر کشورهای جهان را تنگ تر می کنند. در هر حال اقتصاد ایران هم اکنون حدود سه دهه است که با تحریم های گسترده غربی ها مواجه است، اما هیچ گاه این محدودیت ها منجر به تنزل اقتصاد ایران نشده است. اگرچه غرب همواره هدف اصلی اش تنزل اقتصاد ایران بوده، اما واقعیت این است که ما هیچ گاه نزول نداشته ایم و شاخص های اقتصادی ما با رشد مواجه بوده است. در هر حال اقدام های غرب برضد ایران در سه دهه اخیر تنها با هدف به زانو درآوردن جمهوری اسلامی بوده، اما هیچ وقت این گونه نشده و آن چه رخ داده، شکست تلاش های ضد ایرانی بوده است و بس!

با این توضیحات می خواهم بگویم تلاش غرب برای منزوی کردن جمهوری اسلامی، این بار اگرچه مقداری سخت تر از گذشته است، اما به شما قول می دهم اجرایی شدن تحریم نفتی از تیر ماه امسال نیز مانند محدودیت های گذشته، هیچ اخلالی در اقتصاد ایران پدید نیاورد. این نکته را هم تأکید می کنم، در صورتی که کشورهای اروپایی از تیر ماه 91، 20 درصد نفت ایران را نخرند، هیچ اتفاق خاصی برای اقتصاد ایران رخ نخواهد داد. زیان کننده اصلی این معامله، اروپایی ها هستند، چرا که ایران به آسانی می تواند مشتریان جدیدی برای نفت خود پیدا کند.

 

برخی می گویند پیدا کردن مشتری خوب نفتی به همین سادگی ها نیست و ایران به زودی با یک بحران جدید مواجه می شود و آن هم بحرانی با نام بحران فروش نفت است. این گفته ها را تا چه حد، درست می دانید؟!

این گفته ها به هیچ وجه درست نیست. البته منطقی هم نیست. اقتصاد در جهان همواره از یک منطق پیروی می کند. منطق اقتصادی چیزی نیست که به همین سادگی، چند کشور ابرقدرت بتوانند آن را به هم بزنند. بله، قرار است ایران دیگر از تیر ماه 91 به اروپایی ها نفت نفروشد، اما توجه داشته باشید که اروپا تنها سهم 20 درصدی در مبادلات نفتی ایران دارد و بس. ما 80 درصد نفتمان را به دیگر کشورها می فروشیم. بازاریابی برای 20 درصد نفت چیز خیلی مهمی نیست. نکته بعد این که پیش بینی می شود با توجه به بحران های اجتماعی- سیاسی در منطقه خاورمیانه و بهبود وضعیت اقتصادی جهان در سال 2012م. تقاضای انرژی به شدت در حال افزایش باشد. شک نکنید که جهان در سال 2012م. بیش از گذشته به انرژی ایران نیازمند است.

نکته دیگر رشد وضعیت اقتصادی کشورهایی مانند چین و هند در سال جاری و آینده است. این دو کشور سهم بسیار قابل توجهی از منابع انرژی را می خواهند و خیلی هم به دنبال سیاسی بازی های آمریکا و اروپایی ها نیستند. بنابراین هدف اصلی شان تنها خرید انرژی و دسترسی آسان به نفت و گاز است. بنابراین بنده معتقدم جمهوری اسلامی ایران بلافاصله می تواند جایگزین و مشتریان جدیدی را برای فروش نفت پیدا کند. یادمان باشد که وضعیت در جهان به گونه ای است که جایگزین کردن مشتری نفتی کار خیلی سختی برای جمهوری اسلامی نیست. اگرچه غربی ها می خواهند نشان دهند که پیدا کردن مشتری جدید برای نفت ایران محال است.

 

وضعیت قیمت نفت چه می شود؟ آیا در این فاصله قیمت نفت هم تغییری خواهد کرد؟

شک نکنید که قیمت نفت، افزایش می یابد. همان طور که بنده در اظهاراتم خدمت شما عرض کردم، وضعیت اقتصادی جهان نشان می دهد قیمت نفت بالاتر از این ها می رود. منطق اقتصادی هم این ادعا را تأیید می کند. از این رو پیش بینی بنده این است که روند افزایشی قیمت نفت ادامه خواهد یافت.

 

بنابراین دنیا باید به زودی منتظر قیمت های بالاتر از این ها باشد؟

به این نکته توجه کنید، علاوه بر افزایش تقاضای انرژی به واسطه وضعیت اقتصادی در جهان و مناسبات سیاسی و جوّ روانی در جهان نیز عامل بسیار مؤثری در نوسانات قیمت انرژی محسوب شود. از این رو اگر به خاطر داشته باشیم هنگامی که اتحادیه اروپا تصمیم گرفت خرید نفت از ایران را تحریم کند، قیمت نفت به واسطه عدم مناسبات سیاسی و جوّ روانی متشنج نیز بالا رفت. شما نمی توانید این نکته را انکار کنید که افزایش قیمت نفت طی ماه های اخیر به دلیل اعلام اخیر تحریم ایران نبوده است. جالب این که تنها خبر تحریم نفتی، آن هم در ماه های آتی فضای قیمت گذاری نفت را از تعادل خارج کرد. طبق گزارش های رسمی، اعلام خبر تحریم ایران در ماه های اخیر، تأثیر منفی بر بازار گذاشته و سبب افزایش بهای نفت و بنزین در بازارهای جهانی شده است. به طوری که بهای هر بشکه نفت برنت دریای شمال در بازارهای جهانی به بیش از 120 دلار رسیده است. شما می دانید قیمت نفت حتی به 128 دلار هم رسید و این رقم در 4 سال اخیر بی سابقه است.

 

بنابراین ایران نقش تعیین کننده ای در بازار نفت جهان دارد؟

بله، به طور حتم همین گونه است. شک نکنید که ایران یکی از اضلاع بسیار قوی در امنیت انرژی جهان به حساب می آید. گزارش های سالانه نشان می دهد که ایران به طور متوسط حدود 2.3میلیون بشکه نفت صادر می کند که این رقم، عدد بالایی است. ایران هم اکنون به عنوان یکی از بزرگ ترین کشورهای تولید و صادر کننده نفت، نقش بسیار زیادی در ثبات بازار انرژی جهان دارد و بدون شک هرگونه تغییر در میزان تولید و یا فروش نفت جمهوری اسلامی، تأثیر بسیار زیادی بر بازارهای جهانی انرژی می گذارد. بنابراین تحریم واردات نفت از ایران به طور قطع شوک بسیار بزرگی را به غرب تحمیل خواهد کرد.

 

اگر موافق باشید مقداری هم درباره اقتصاد ایالات متحده و وضعیت اقتصادی برخی کشورهای اروپایی سخن بگویید. در حال حاضر وضعیت آمریکا و اروپا را چگونه می بینید. سؤالم را از این منظر می پرسم که آیا دنیای غرب توان تحریم های گسترده تر ایران را دارد؟

وضعیت اقتصادی ایالات متحده و اروپا هم اکنون نمود پایان یافتن نظام سرمایه داری است. هیاهوهای اخیر و وضعیت نامناسب اجتماعی – اقتصادی و سیاسی در آمریکا و اروپا نشان می دهد، اوضاع خیلی مناسب نیست. همان طور که می دانید، اقتصاد آمریکا هم اکنون با یک وضعیت غیرعادی مواجه است. آمریکا در حال حاضر به شدت با عدم تعادل های ذاتی ساختاری مواجه است. واردات با حجم بسیار بالا و بدهی های بسیار سنگین، توان مدیریت را از دولت مردان آمریکایی گرفته است.
شما به خوبی می دانید آمریکایی ها به شدت مردمی مصرف کننده هستند. البته ذاتاً هم تولید کننده نیستند و عملاً مصرف کننده می باشند. مصداق این نکته را در تراز تجاری این کشور می توان به عینه مشاهده کرد. کسری تراز منفی تجاری آمریکا با برخی کشورهای تولید کننده از جمله چین، می تواند این ادعا را ثابت کند. در هر حال کسری بودجه سنگین و بدهی های بالا، جزو ویژگی های اقتصاد ایالات متحده است.

بنابراین نمی توان انتظار داشت کشوری که هم اکنون خود با انواع بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه است، برای دیگر کشورها نسخه بپیچد. در مورد اقتصاد اروپا نیز همه چیز عیان تر از اقتصاد آمریکاست. اروپا اینک بدترین دوران خود را سپری می کند. به جرأت می توان اذعان کرد اقتصاد اروپا هم اکنون دوره زوال خود را می گذراند و کشورهایی هم چون یونان، ایتالیا، پرتغال، اسپانیا و... در آستانه ورشکستگی اقتصادی قرار دارند. بنابراین اگر اجازه بدهید، بنده از این منظر به وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکا نگاه می کنم که آن ها با شرایط موجود، به هیچ وجه توان تحریم نفتی ایران را ندارند. اگرچه در صورت تحریم نفتی ایران نیز محدودیت یاد شده به دلیل شرایط خاص جهانی به زودی با شکست مواجه خواهد شد.

 

منظور شما از وضعیت خاص چیست؟

وضعیت خاص همان اوضاع نابسامان اقتصادی این کشورهاست. اگر به وضعیت بی ثبات سیاسی- اقتصادی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی توجه کنید، متوجه می شوید که اوضاع در آن کشورها خاص و شرایط ویژه است. بسیاری از مردم کشورهای اروپایی و آمریکا از اقدام های سیاسی دولت مردان خود خسته شده اند. تجمع ها و اعتراض ها در خیابان های اروپا و آمریکا این ادعا را کاملاً تأیید می کند. همان طور که مقام معظم رهبری نیز در بیانات چندی پیش خود تأکید کردند، به زودی اعتراض های کنونی در آمریکا و اروپا به اعتراض های اجتماعی تبدیل خواهد شد؛ بنده نیز معتقدم منطق عقلایی حکم می کند که ما شاهد اعتراض های شدیدتری در اروپا و آمریکا باشیم.

بنابراین خود غرب با نوعی برهم ریختگی اقتصادی- اجتماعی مواجه است و اینک از مدیریت خود غافل است؛ چه برسد بر مدیریت دیگر کشورها. به عنوان مثال پس از اعلام خبر تحریم نفتی ایران، در بسیاری از کشورهای جهان علاوه بر افزایش قیمت نفت، قیمت بنزین نیز به طرز چشم گیری افزایش پیدا کرد. طبق آمارهای اعلام شده، قیمت بنزین در آمریکا به طرز قابل ملاحظه ای روند صعودی به خود گرفت. بنده می خواهم این نکته را تأکید کنم که غرب خود اینک با انواع معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه است، چگونه می خواهد تحریم ها را مدیریت کند؟ خبر تحریم نفتی ایران، قیمت بنزین را مانند عقربه ساعت تکان داد. مطمئن باشید اگر تحریم نفتی ایران رنگ واقعیت به خود بگیرد، به طور حتم اقتصاد جهان با شوک های بزرگ تری مواجه خواهد شد.