به گزارش صراط، به نقل از وبلاگ آینده از آن حزب الله نوشت: از گعدههای خانوادگی گرفته تا تخصصیترین نشستها، از روزنامهها و سایتها گرفته تا صحن علنی مجلس، از مترو گرفته تا صفنانوایی، شاید هیچجایی نباشد که در خلال صحبتها گریزی به وضع بازار و گرانیهای موجود در آن زده نشود. نه تنها در ایران بلکه در همهجای دنیا "بازار" به معنی عام آن تقریباً حرف اول را میزند و شاید مهمترین دغدغهی روزانهی مردم است. هر نوسانی در آن باعث واکنشهای بسیار زیادی میشود. در کشور ما هم که همیشه "بازار" پای ثابت گفتگوها بوده و این روزها بیشتر از همیشه هم هست.
من اقتصاد نخواندهام اما به نظرم کنترل بازار فقط وابسته به مدیریت اقتصادی نیست و بسیاری عوامل دیگر در آن دخالت دارند. چرا که گاهی افزایش قیمتها ناشی از "گرانی" است و گاهی ناشی از "گرانفروشی". این دو واژه بسیار با هم متفاوت هستند. "گرانی" یعنی کالا ارزش افزودهی بیشتری پیدا میکند تا به دست مشتری برسد و محصول یک فرآیندِ قابل تحلیل است اما "گرانفروشی" یک جرم و محصول تصمیم یک لحظه است که هیچ دلیل دیگری بجز "سودجویی" در پشت آن وجود ندارد. "گرانی" یعنی مثلاً افزایش قیمت مواد اولیهی تهیهی یک کالا. مثلاً قیمت جهانی روغن افزایش پیدا میکند و طبیعتاً قنادی مجبور است شیرینیهای گرانتری دست مشتری بدهد و در این میان شاید خود "قناد" هم ناراضی باشد چرا که با افزایش قیمت فروش کمتری پیدا میکند! اما "گرانفروشی" یعنی سودجویی و فرصت طلبی یک عده با رضایت شخصی!
در "گرانی" باید اقتصاددانان وارد کار شده و سازوکارهای لازم را تعبیه کنند اما در "گرانفروشی" باید دستگاههای نظارتی و قضایی وارد کار شوند. "گرانی" خطرناکتر از "گرانفروشی" است چرا که معلولِ یک علتی است که کنترل آن به دهها و یا شاید صدها موضوع بستگی داشته باشد و باید وضع اقتصاد یک کشور سروسامان پیدا کند تا در آن شاهد "گرانی" نباشیم. اما گرانفروشی بسیار قابل کنترلتر و با یک ارادهی قوی قابل حل است.
لااقل تا آنجایی که من میفهمم در اکثریت کالاها معضل فعلی کشورِ ما در خصوص افزایش قیمتها "گرانفروشی" است نه "گرانی"! حالا باید دید چرا معضل "گرانفروشی" اینقدر سختالحل میشود؟ آیا ارادهی حل مشکل وجود ندارد؟ آیا سازوکار آن نیست یا قوانین کارآمدی لازم را ندارد؟! آیا فساد باعث میشود منفعت ناظران با منفعت متخلفان گره بخورد؟ آیا دانهدرشتها رها شده و فقط خردهریزهها در دام قانون میافتند؟ آیا مردم به حقوق خود آگاهی ندارند و پیگیر نیستند؟ آیا برخورد صورت میگیرد اما اطلاعرسانی کم است؟
تا همین سه ماه پیش، منِ دانشآموختهی حقوق هم هیچ چیزی راجع به "سازمان تعزیرات حکومتی" نمیدانستم. نه از کارش خبر داشتم و نه شاید حتی از وجودش! ولی در همین سه ماه کار در این سازمان به وضوح به اهمیت و جایگاه ویژهی چنین سازمانِ البته کوچک و مغفول ماندهایی پی بردم. یک دادگاه کوچکِ شستهرفته به دور از بسیاری از تشریفات برای نظارت بر یکی از اصلیترین ارکان زندگی یعنی بازار که پروندههای تخلفات به آن ارجاع شده و در آنجا برای متخلفان رای قضایی صادر میشود.
وزارت دادگستری که وظیفهی تنظیم روابط بین دولت و مجلس را برعهده دارد تنها یک معاونت دارد که آن معاون میشود "رئیس سازمان تعزیرات حکومتی". این سازمان به طور عمده به سه بخش تقسیم میشود. شعب رسیدگی به بازار و تخلفاتی مثل: "گرانفروشی"، "کمفروشی"، "عدم درج قیمت روی اجناس"؛ "احتکار"، "عرضه خارج از شبکه"، فروش اجباری جنس همراه با کالا"، "تقلب"، "عدم ارائهی فاکتور"، "نداشتن دستگاه توزین دیجیتالی" و… در این بخش رسیدگی میشود.
شعب رسیدگی به قاچاق کالا و ارز که تخلفاتِ گمرکی، قاچاق ماشین یا موتورسیکلیت؛ قاچاق مشروبات الکی، قاچاق کالا، قاچاق سیگار و … در آن رسیدگی میشود؛ شعب رسیدگی به تخلفات بهداشتی و پزشکی مثل زیرمیزی گرفتنِ پزشکان؛ داروخانهها، یا عدم رعایت بهداشت در هر فروشگاه و مکان خدماتی.
به نظرم اگر توجه کافی به این سازمانِ مهم بشود میتوان امیدوار بود بخشی از معضلات افزایش قیمت حل شود. توجه هم از جانب مردم برای مراجعه و پیگیری حقوقشان از سوی این سازمان و بخصوص توجه از جانب سیاستگذاران کلان چرا که این سازمان به وضوح با مشکلات مالی، و ضعف در قانونگذاری مواجه است. و همین مشکلات مالی، چه در پرداخت حقوق کارمندان چه در تهیهی بودجهی سازمان باعث یکسری مفاسد میشود :). و همین مشکلاتِ بخصوص مالی که فسادساز هست باعث میشود اراده یا بهتر بگویم انگیزهی کافی برای برخورد با گرانفروشی وجود نداشته باشد. البته این به معنی نفی زحمات و تلاشها نیست بلکه به معنی توجه برای رفع مشکلات و توانمند سازی این بازوی مهم برای نظارات بر بازار است.
اگه می شه کامل تر و جامع تر بنویسید.