به گزارش ندای انقلاب یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب که همواره از آن به عنوان مهمترین پایه موفقیت جمهوری اسلامی یاد کردهاند، «وحدت» است؛ کلیدواژهای که به شدت مورد توجه حضرت امام خمینی هم قرار داشت. در این یادداشت قصد داریم کمی بیشتر راجع به وحدت مسئولین از منظر رهبر معظم انقلاب بپردازیم، بدانیم وحدت مسئولین حول چه محوری باید صورت بگیرد، چه کاربردهایی دارد، چه نتایجی را ثمر میدهد و نگاه مردم به اختلاف مسئولین چگونه است.
اهمیت وحدت
وحدت را بايد حفظ كرد. من خواهش مىكنم به مسألهى حفظ وحدت و اتحاد و همدلى اهميت دهند؛ اين يكى از اصول است. البته مخاطب اين كار، ملت نيست - ملت متحد است و اختلافى ندارد - مخاطب اين كار، نخبگان و سياسيون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانههاى مختلف و با اختلافهاى كوچك، در مقابل هم قرار نگيرند و با توجيههاى غلط، عليه هم جنجال راه نيندازند. [۱]
امروز سنگر اصلى در سطح عالم، جمهورى اسلامى است. اين سنگر را بايد محكم نگه داريد. با چه چيز؟ با اتحاد و اتفاق؛ با همدلى ميان آحاد مردم و ميان مردم و مسؤولين كشور؛ با همدلى ميان مردم و دولت، ميان مردم و مجلس، ميان دولت و مجلس، ميان كارگزاران كشور و ميان آحاد مردم. گروههاى مختلف، جناحهاى مختلف، سياستها و جهتگيريهاى مختلف، در مقابله با دشمن، بايد با هم باشند و كارى نكنند كه دشمن سوء استفاده كند. [۲]
وحدت مسئولین یعنی چه؟
تا امروز آنچه به دست آوردهايد، به بركت اتحاد و اتفاق به دست آوردهايد. اتحاد و اتفاق معنايش اين نيست كه همه داراى يك سليقه و يك مذاق باشند؛ اتحاد و اتفاق اين است كه سليقههاى گوناگون در كنار هم بنشينند، دست در دست هم بدهند، منافع ملى را بر اهواء شخصى مقدم بدارند، خودخواهىها را وارد عرصههاى گوناگون سياسى و اجتماعى و تعاملات گوناگون نكنند. [۳]
اتحاد حقيقى. آقايان همه دم از اتحاد و وحدت ميزنند و ميزنيم؛ همهمان ميگوئيم وحدت، اما وحدت را بايد در عمل تحقق ببخشيم. وحدت اين است كه مشتركاتمان را كه بيشتر از موجبات مفرّق هست، تقويت كنيم و اينها را جلو چشم نگه داريم. اينجور نباشد كه دلخورى از يك نفر آدم، ما را وادار كند عملى بكنيم، حرفى بزنيم، اقدامى بكنيم كه برخلاف مصالح كشور باشد؛ كه گاهى انسان مشاهده ميكند! از يك نفر به خاطر يك كارى، به خاطر شخصش، به خاطر يك اظهارى، يك دلخورىاى پيدا ميكنيم، بعد اين دلخورى سايه مىافكند بر همهى رفتار ما؛ اين درست نيست. بايد مشتركات را نگاه كرد، نقاط اصلى را بايد پيدا كرد. بعضى از اين مسائلى كه ماها مطرح ميكنيم و رويش تكيه ميكنيم، حقاً و انصافاً مسائل اصلى نيستند، اينها مسائل اصولى نيستند. مسائل اصولىترى وجود دارد كه بر آنها بايد تكيه كرد. [۴]
مسئولین با نظرات مختلف، حول اسلام وحدت کنند
امروز بحمدالله در سطح مسؤولان اتحاد كلمه و همدلى عميق و صميمانه وجود دارد؛ اين خيلى مغتنم است، كه سعى مىكنند اين را به هم بزنند؛ ولى بحمدالله نمىتوانند؛ نتوانستهاند و نخواهند توانست. آحاد مردم و گروهها و گرايشهاى مختلف به خاطر اختلافات جزيى، صدايشان را روى هم بلند نكنند. البته اختلافات هست؛ داخل يك خانه هم ممكن است اختلافاتى وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند؛ همه از اين خانه دفاع مىكنند؛ همه منافع آن را بر هر چيز ديگرى ترجيح مىدهند. كسانى كه بخصوص تريبون دارند؛ فرصت حرف زدن دارند، نگذارند كه دشمن از صداى بلند آنها با يكديگر، اميدوار بشود به اينكه مىتواند عليه اين ملت توطئه كند. وقتى اختلاف هست، آنها اميدوار مىشوند؛ آنها احساس مىكنند كه حالا وقت فشار وارد آوردن است. اگر مىخواهند فشارهاى دشمن قطع شود، بايد اينجا انسجام و وحدت را مثل يك صف مستحكم و بنيان مرصوص، حفظ كنند. [۵]
[آنچه] لازم مىدانم در مورد مسؤولان كشور تأكيد كنم، در درجهى اول، انسجام و اتحاد كلمه است. مسؤولان كشور بايد متحد باشند و حرفشان يكى باشد.
يكى از توطئههاى دشمن در چند سال اخير اين بوده است كه بتواند آدمهاى نامعتقد به آرمان اسلامى را در صفوف مسؤولان بالاى كشور نفوذ دهد؛ براى اينكه انسجام مديران ارشد كشور به هم بخورد. اين خطر بزرگى است. البته مديران كشور هم مثل بقيهى مردم در هر مسألهاى آراء و عقايدى دارند و عقايد آنها براى خودشان محترم است؛ ولى دو نكته وجود دارد: يكى اينكه اگر كسى در نظام جمهورى اسلامى در مسؤوليتى مشغول كار است، ولى آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى را آنگونه كه امام بزرگوار ترسيم كرده است و در قانون اساسى تجسم پيدا كرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست براى او حرام شرعى است.
آنجايى كه صحبت از مسائل اساسى نظام اسلامى است، آنجايى كه وحدت دين و سياست مطرح است، آنجايى كه اصول قانون اساسى مورد نظر است، آنجايى كه الزام به تبعيت از دين و شريعت مطرح است، اگر يك مسؤول عقيدهاى غير از اين دارد، مىتواند شهروند جمهورى اسلامى باشد - مانعى ندارد - اما نمىتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤوليتهاى بالا.
مديران ارشد، نمايندگان مجلس و مسؤولان عالىمقام قوهى قضايى، درعينحال كه مسؤوليت مهمى در نظام جمهورى اسلامى دارند، نمىتوانند به آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى و اصول قانون اساسى اعتقادى نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر مىگذارد. [۶]
بدترين عادتها در يك كشور همين است كه دستگاههاى مختلف كشور، يكديگر را متهم كنند. اين معنى ندارد؛ اين اصلا انسجام و اتحاد دستگاههاى ادارهكنندهى كشور را مختل مىكند. يك مجموعه وقتى كامل است و وقتى مىتواند كار كند كه دستگاههايش يكديگر را تكميل و به هم كمك كنند. نه اينكه فلان دستگاه همهاش به فكر اين باشد كه بهمان دستگاه را از حيز اعتبار بيندازد؛ بهمان دستگاه هم همهاش به فكر اين باشد كه فلان دستگاه را نابود و بدنام كند. اينكه نمىشود. كسى كه مجرم است، مجرم است؛ البته به قدر جرم خود مجرم است نه بيشتر. جرمها يك اندازه نيستند. اينطور نيست كه وقتى كسى جرمى انجام داد، يك سيئه همهى حسنات را از بين ببرد؛ نه، آن هم نيست؛ اما جرم بايد جرم محسوب شود. آن رفتار و عملى كه طبق قانون و طبق قاعده و روش صحيح، تشخيص داده شده كه جرم است و صاحبش مجرم است، ديگر نبايد مورد تشويق و تقدير و احسنت و آفرين چهار نفر آدم بىتوجه قرار گيرد. همين بىتوجهىهاست كه به آيندهى كشور لطمه مىزند. كسى اين كارها را بكند، بعد بگويد من به عزت ملى هم عقيده دارم؛ به سعادت ملت هم عقيده دارم؛ آيندهى ملت را هم مىخواهم! اينها با هم نمىسازد. [۷]
مجلس شوراى اسلامى، مظهر وحدت ملى و يكپارچگى و اتفاق همهى گروهها و قوميتها و سلائق و عقايد است... هر حركت و گفتار و نطقى در مجلس كه به دودستگى و اختلاف يا تشويش اذهان مردم بينجامد، كارى بر خلاف طبيعت و جهت مجلس شوراى اسلامى است. بلندگوى مجلس نبايد وسيلهيى براى پراكندن سخنان زهرآگين و خاموش كردن فروغ اميد در دلهاى مردم و بدبين كردن آنان به دولت يا مجلس يا ديگر مسؤولان بخشهاى گوناگون كشور باشد.
جناحهاى گوناگون سياسى بايد در عين دوگانگىهايى كه در فهم مسائل گوناگون دارند سعى خود را بر پيشرفت كشور در زير پرچم پرعزت احكام اسلامى متمركز كنند. جبههگيرىهاى ناسالم و نسبتهايى كه به معناى وجود چند دستگى در مراكز عالى نظام است، مناسب مجلسى كه مىبايد مظهر وحدت ملى باشد نيست. در جمهورى اسلامى همهى كانونهاى اصلى انديشه و سياست و تدبير موظفاند، برگرد محورى واحد، جهت واحدى را دنبال كنند كه متوجه به هدف والاى بناى ايران اسلامى آباد و مقتدر و سربلند است و بحمدالله هيچكس از مسؤولان نظام جمهورى اسلامى، از اين وظيفهى بزرگ رويگردان نيست. [۸]
يكى از چيزهائى كه خيلى مهم است - چون حالا تقريباً همهى مسئولين قوا، از هر سه قوه اينجا تشريف داريد - يكپارچگى در حركت است؛ ولو يكپارچگى در فكر و نظر و سليقه نباشد، كه نه ممكن است، نه آنقدر هم مطلوب است. اختلاف سلائق و اختلاف نظرات به مباحثه مىانجامد، و مباحثه به كشف عرصههاى جديد منتهى ميشود. بنابراين ما هيچ توصيه نميكنيم كه حتماً همه در همهى مسائل يكسان فكر كنند؛ نه، اصلاً ممكن هم نيست و امكان ندارد. اختلاف در نظر و در سليقه و در فكر و در فهم، خودش از اول خلقت بشر وسيلهاى شده است براى پيشرفت انسان. اما با وجود آن اختلافاتى كه وجود دارد، هماهنگى در حركت لازم است. اگر كاروانى باشد، افراد كاروان بين خودشان اختلافاتى داشته باشند، بحثى داشته باشند، دعوائى داشته باشند، مباحثهى علمى داشته باشند، مباحثهى سياسى داشته باشند، مباحثهى در مسائل گوناگون و روزمره داشته باشند، با هم هم بحث كنند - اين ايرادى ندارد - به نتيجه رسيدند، چه بهتر؛ به نتيجه هم نرسيدند، نرسيدند؛ ايرادى ندارد؛ اما اين حركتى كه دارد انجام ميگيرد، متوقف نشود. اينجور نباشد كه اين مباحثه موجب بشود كه وسيلهى راهوارى كه زير پايشان است، اين را از كار بيندازند، مشغول مباحثه شوند؛ يا احياناً بگويند حالا كه در اين مسئلهى علمى به نتيجهى واحدى نرسيديم، پس تو از آن راه برو، من از اين راه؛ نه آقا، داريم ميرويم؛ هدف مشخص است. سه قوه بايد اينجورى حركت كنند. دوستان عزيز! برادران و خواهران عزيز كه در سه قوه تشريف داريد! مراقب باشيد وحدت حركت، يكپارچگى در حركت و در تصميمهاى بزرگ، حفظ شود؛ اختلافات به اختلافات در كار اساسى نينجامد. [۹]
نتیجه وحدت یا عدم وحدت چیست؟
ما يك ملت متحديم؛ اسلام ما را متحد كرد؛ انقلاب ما را بيدار كرد؛ دلهاى ما را به هم نزديك كرد؛ انگيزههاى ما را در هم تنيده كرد؛ به هم پيوند زد؛ شديم يك مشت محكم و مقتدر در مقابل دشمنان نظام اسلامى و دشمنان اسلام و مسلمين و دشمنان ايران. دشمنان منتظرند اين اتحاد كلمه را به هم بزنند؛ بين مردم ايجاد نفاق كنند؛ ايجاد اختلاف كنند؛ برادران را در مقابل هم قرار بدهند؛ بايد ملت ايران هوشيار باشد. [۱۰]
شرط مهم موفقيتهاي آينده، وحدت کلمه و تلاش پرحوصله و اعتماد به وعده ي الهي است و در اين صورت تحقق آرمانهاي نظام اسلامي قطعي است، انشاءالله. [۱۱]
اين كشور با اتحاد مسئولين، با همدلى مسئولين، با همدلى ملت با مسئولين، با اتحاد عظيم ملت ايران پيش خواهد رفت. همهى تلاش امام بزرگوار ما در طول آن ده سال زندگى بابركت خود در رأس جمهورى اسلامى، بر همين تأكيد و بر همين نكته بود؛ اتحاد مردم، همدلى مردم. امروز هم همان است؛ بايد كارى كنيم و ملت ايران كارى بكنند كه مسئولين كشور با هم همدل باشند، همراه باشند، اختلاف و شقاق و درگيرى و مچگيرى و دست به يقه شدن و ايراد بنىاسرائيلى از يكديگر گرفتن، اين چيزها نباشد. [۱۲]
هر گونه بروز اختلافى، دشمن را تشويق به حمله مىكند. كسانى هستند كه مىگويند: دشمن را تشويق به حمله نكنيد، بنده هم موافقم؛ دشمن را نبايد تشويق به حمله كرد؛ اما مىدانيد چه چيزى دشمن را تشويق به حمله مىكند؟ مهمترين مشوق دشمن به حمله اين است كه احساس كند در بين مسؤولان كشور اختلاف وجود دارد؛ در بين سياستمداران و زبدگان سياسى اختلاف وجود دارد. اين اتحاد و وحدتى كه بنده و همهى مسؤولان اين همه روى آن تأكيد مىكنيم، اين اتحاد و اتفاق نظر در مسائل گوناگون سياسى نيست. ممكن است در زمينههاى اقتصادى و سياسى بين مسؤولان اختلافنظر باشد؛ اما در مورد لزوم مقاومت و ايستادگى ملت ايران در مقابل زورگويى و قلدرى دشمن، اتفاق نظر است. همه بايستى بر اين موضع اتفاق نظر داشته باشند كه دارند؛ بايد اين را ابراز هم بكنند؛ بايد اين اتفاق نظر و وحدت نظر را صريحا بگويند. هر چيزى كه اين اتحاد را به هم بزند و نشاندهندهى اختلاف باشد، دشمن را تشويق خواهد كرد. [۱۳]
علاج دردهاى اين كشور اين است كه قواى سهگانه با وحدت كلمه و با همكارى با يكديگر، برنامههاى منظّم و مرتّبى را كه براى رسيدن به هدفهاى اين نظام و آسايش مردم مورد نظر است، تعقيب كنند. امروز اين وظيفه است.
قواى سهگانه نبايد يكديگر را تضعيف كنند. مطبوعات و رسانهها نبايد قواى سهگانهى كشور را - كه اركان كشور و پايههاى اين نظامند - تضعيف كنند.
مطبوعات و رسانهها هم مراقبت كنند؛ اگر به گوشهاى از يك قوّه اعتراضى هست، اين را نبايد مجوّز قرار دهند و همهى آن قوّه را تضعيف كنند. اگر فرضاً اعتراضى به يكى دو نماينده وجود داشته باشد، نبايد مجلس را تضعيف كرد. اگر اعتراضى به يك حكم قضايى وجود داشته باشد، نبايد قوّهى قضايّيه را تضعيف كرد. اگر اعتراضى به بخشى از دولت وجود داشته باشد، نبايد دولت را تضعيف كرد. تضعيف اين پايهها، تضعيف انقلاب و نظام و به تأخير انداختن اهداف والاى اين نظام است. اين را همه متوجّه باشند.
گويندگان، نويسندگان و كسانى كه افكار عمومى به آنها متوجّه است، بدانند كه چه مىكنند و چه مىگويند. وظيفه سنگين است. در اين زمينهها اگر كسى خداى نكرده خلافى مرتكب شود، خداى متعال از اين خلاف نخواهد گذشت. توبهى اينگونه خلافها آسان نيست؛ چون مسائل شخصى نيست.
ما در طول اين بيستودو، سه سال هميشه به بركت اتّحاد كلمه توانستهايم بزرگترين موانع را از سر راه خود برداريم. امروز هم مىتوانيم به بركت اتّحاد كلمه ميان مردم و مسؤولان، بزرگترين موانع را از مقابل راهِ حركت اين ملت برداريم. [۱۴]
اگر امنيت و يا وحدت نباشد، اختلافات و جنجال باشد، دائماً تشنّج سياسى باشد، اوّل كسى كه ضربه مىخورد، دولت است؛ چون نمىتواند وظايف خود را انجام دهد. وقتى دولت وظايف خود را انجام نداد، وضع مردم، وضع طبقات مستضعف، وضع جوانان، وضع كسانى كه تشنهى اقدامات دستگاههاى مسؤول هستند، معلوم است كه چگونه خواهد شد. [۱۵]
اختلافات غالبا از هواهای نفسانی برمیخیزد
اتحاد و اتفاقى كه رمز همهى پيشرفتها و پيروزيهاست، امروز بيشتر از همه براى اين كشور لازم است. مسئولين كشور هم واقعا دارند زحمت ميكشند، حقيقتا دارند زحمت ميكشند. دولت، مسئولين، مديران بخشهاى مختلف، تلاش ميكنند.
اگر كسى ايراد و انتقادى هم دارد، نبايد آن را جورى مطرح كند كه اين مديرى كه در تلاش هست براى اينكه كار را بهتر انجام دهد، او را تضعيف كند.
اختلافات غالبا از هوسهاى نفسانى بر ميخيزد. اگر كسى بگويد اين عمل من كه اختلافانگيز بود، تفرقهانگيز بود، براى خداست، اين را باور نكنيد. تفرقهى بين مؤمنين كار خدائى نيست، براى هدف خدائى انجام نميگيرد؛ كار شيطانى است؛ كار شيطانى است. ايجاد بغضاء و كينه بين مؤمنين، فضاى اختلاف را به وجود آوردن، اين كار شيطان است، كار خدائى نيست. كار خدائى همدلى است.
يك نفر يك كارى دارد، مسئوليتى را بر عهده گرفته، ديگران بايد كمك كنند تا كار را خوب انجام دهد. اگر ضعفى داشت، به او تذكر دهند؛ اما نگذارند او تضعيف شود. اين كسى كه اين علم را بر دوش كشيده، بلند كرده، همه بايد كمكش كنند؛ يكى عرقش را پاك ميكند، يكى بادش ميزند. اگر ديدند كه در نگه داشتن علم دارد اشتباه ميكند، راهش اين نيست كه يك مشتى هم به پشتش بزنند، خود او و علم را سرنگون كنند. راهش اين است كه كمكش كنند اين اشكال برطرف شود؛ اين نكته را بايد همه توجه كنند، بخصوص كسانى كه در عرصهى سياست و در عرصهى فرهنگ و در عرصهى رسانه و در عرصههاى گوناگون نقش و حضورى دارند. [۱۶]
هر کس به آتش اختلافات بدمد، مطابق میل دشمن رفتار کرده است
گروههايى هستند كه در اساسىترين مسائل، فكرشان يكى است؛ در اعتقاد به اسلام، در اعتقاد به شريعت، در اعتقاد به نظام جمهورى اسلامى، در تدين، گاهى در رعايت حتى مستحبات، فكرشان، عقيدهشان، راهشان، حتى عملشان يكى است؛ اما با تلقين دشمن اينها احساس جدايى و نفرت از هم مىكنند؛ در مراكز مربوط به نظام، جلو هم صفآرايى مىكنند؛ در بين مردم، جلو هم صفآرايى مىكنند؛ در بخشهاى مختلف، جلو هم صفآرايى مىكنند! در ميان اين مجموعهها، هر كدام كه نسبت به ديگران سختگيرتر، با اعلام دشمنى صريح، تندكنندهتر و تيزكنندهتر آتش اختلاف باشد، اين چه بداند و چه نداند، بيشتر در خدمت دشمنان اين ملت و اين نظام است. [۱۷]
جناحهاى مختلف بنشينند با يكديگر همفكرى و تبادل نظر و كار مشترك كنند و به هم نزديك شوند؛ مگر نمىشود؟ اتحاد و نزديك شدن به هم، تنازل لازم دارد. نمىشود كه ما همان جاى خودمان بايستيم، ديگرى هم همان جاى خودش بايستد، و بعد بگوييم كه به يكديگر نزديك بشويم. نزديكى به اين است كه يك قدم شما برداريد، يك قدم هم او بردارد.
به نظر من، اختلافات واقعى، كمتر از تظاهر به اختلاف است؛ اين هم خودش نكتهيى است. اختلاف و شكاف و جدايى واقعى بين برادران، به مراتب كمتر از آن چيزى است كه بر زبان مىآورند. من نمىدانم اين حالت مبالغهگويى ما در حرف زدنها و در اظهارات، چرا متوقف نمىشود؟! طورى حرف مىزنند كه آن خوشخيالهاى بيچارهيى كه در بيرون نشستهاند، خيال مىكنند كه همين فردا اينها به هم مىپرند و عليه يكديگر اسلحه برمىدارند! حرفها اينگونه تند است. [۱۸]
دشمن راههای مختلفی برای ایجاد اختلاف در جامعه دارد
هميشه سعى كردهاند بين عناصر اصلى در كشور ما اختلاف ايجاد كنند. گويا راههاى امنيتى و جاسوس مآبانه و ترفندهاى ديگر، كارگر نشده و توى دهنشان خورده است. لذا رئيس جمهورشان را وارد ماجرا كردهاند كه او بيايد بين عناصر اداره كنندهى كشور تفكيك قائل شود و بگويد ما اين بخش را قبول داريم، آن بخش را قبول نداريم. كأنّه ملت ايران منتظر نشسته ببيند آنها چه كسى را قبول دارند، چه كسى را قبول ندارند! البته دروغ مىگويند؛ آنهايى را كه مىگويند قبول داريم، قبول ندارند، والّا اگر ملت ايران واقعاً بداند كه آنها بهجد دنبال اين هستند كه اشخاص و جناحى را در كشور سرِ كار بياورند، از لجِ آنها با آن جناح اگر مخالف هم نباشد، مخالفت خواهد كرد. البته اين حيله هم كارگر نشده و نخواهد شد. رئيس جمهور محترممان در موضعگيرى خود توى دهن رئيس جمهور امريكا زد. جناحهاى مختلف كشور هم با اينكه در مسائل گوناگونى با هم اختلاف دارند، در اين مسأله همه يك حرف زدند؛ همه به امريكاييها گفتند: فضولى موقوف! دخالت ممنوع! در امور داخلى كشور ما دخالت نكنيد! [۱۹]
اگر وحدت نداشته باشیم نظر مردم چیست؟
آنچه كه من، امروز براى كشورمان مثل گذشته از همه چيز لازمتر ميدانم، وحدت كلمهى آحاد ملت و وحدت كلمهى نخبگان و مسئولان در مبانى اصولى است.
يكى از چيزهائى كه براى كشور ما حقيقتا مهم است اين است كه مردم احساس امنيت سياسى و روانى بكنند؛ فضاى روانى جامعه دچار التهاب نباشد. سعى ميكنند التهابآفرينى كنند؛ اين هست. اين، جزو سياستهاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است. البته خود ما هم گاهى اوقات، نادانسته اين التهابها را افزايش ميدهيم. من توصيه ميخواهم بكنم مردم نگاه ميكنند به بعضى از گفتگوها و بگومگوهاى بيجا و بيمورد كه گاهى در بين نخبگان سياسى مشاهده ميشود؛ نگاه مردم نگاه رضايتمندانه نيست. اين را ما از مراجعات مردم بخوبى ميفهميم. [۲۰]
امروز مصلحت كشور، مصلحت ملت و مصلحت انقلاب، اتحاد كلمه و اتحاد دلهاست... من مجددا تكرار مىكنم و از كسانى كه جناحها و گروههاى سياسى جامعهى ما را شكل مىدهند، خواهش مىكنم كه به متن مردم، به اخلاص و صفاى مردم نگاه كنند، ببينند اين ملت چگونه ملتى است. نبايد كارى كرد كه دلهاى مردم به تصور اينكه گروههاى سياسى در مركز نشستهاند و با همديگر دعوا مىكنند، بلرزد و آزرده و اندوهگين شود. با هم مهربانى كنند. [۲۱]
عناصر قدرت را بايد حفظ كنيم. مهمترين عنصر قدرت ما، مردم هستند و بزرگترين عاملى كه اين مردم را در صحنه و فعال نگه مىدارد، ايمان و اتحاد آنهاست. من خواهش مىكنم دوستان ما در مذاكراتشان، در حرفهايشان طورى حرف نزنند كه در دل مردم شبههى عدم اتحاد و وحدت به وجود آيد.
مردم از ديدن موضع متحد مسؤولان لذت مىبرند و شاداب مىشوند؛ چرا كه مردم، مؤمنند. فريب تبليغات دشمن را نبايد خورد كه مىگويند مردم از نظام جدا شدهاند؛ اينطور نيست. مردم علاقهمند و مؤمن به نظام اسلامىاند و حقا و انصافا در تمام مراحل، وفاداريشان را نشان دادهاند. ما مسؤولان كوتاهيهاى زيادى كردهايم؛ اما مردم كوتاهى نكردهاند؛ باز هم نمىكنند؛ ما هم بايد كوتاهى نكنيم. مسؤولان بخشهاى مختلف بايستى وظايفى را كه در قانون براى آنها مقرر شده است، كامل، سالم و به بهترين وجه تقديم مردم كنند. اين حق مردم ماست؛ اين يكى از مهمترين عناصر وحدت ماست. [۲۲]
مردم انتظاراتى دارند؛ اين انتظارات بجا هم هست. مسئولان بايد قدردان مردم باشند. حضور مردم، آمادگى مردم، نعمت بسيار بزرگى است كه همه بايد قدردان آن باشيم. مسئولان نيت خدمتگزارى خالص داشته باشند. آنچه كه مردم از مسئولين - بخصوص ردههاى بالاتر - توقع دارند، اين است كه با هم تعامل داشته باشند، وحدت داشته باشند، همكارى داشته باشند؛ هم در سطوح بالا، هم در سطوح ميانه؛ بر اولويتهاى كشور تمركز داشته باشند، مسائل اصلى را جلو بيندازند، سرگرم مسائل فرعى و حاشيهاى نشوند، كار و تلاش بىوقفه انجام بدهند. مردم صداقت را توقع دارند، عمل به وعدهها را توقع دارند، پرهيز از مناقشات را توقع دارند، پرهيز از سرگرم شدن به حواشى و مسائل فرعى را توقع دارند، امانت و پاكدستى و برخورد با متخلف و خائن را توقع دارند؛ اينها در صدر مطالبات مردم قرار دارد. [۲۳]
پاورقی:
[۱]- .)بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران (۱۵/۰۵/۱۳۸۲
[۲]- )بيانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامنالحجج، علىبنموسىالرضا(ع) در روز عيد سعيد فطر (۱۵/۰۱/۱۳۷۱
[۳]- )خطبههاى نماز عيد سعيد فطر،اول شوال ۱۴۲۹ (۱۰/۰۷/۱۳۸۷
[۴]- بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۲۵/۶/۱۳۸۹
[۵]- )بيانات در ديدار عمومى مردم قم (۱۹/۱۰/۱۳۸۴
[۶]- )بيانات در اجتماع بزرگ مردم اصفهان (۰۸/۰۸/۱۳۸۰
[۷]- )بيانات در ديدار گروه كثيرى از پاسداران، جانبازان، دانشجويان و دانشآموزان (۱۱/۰۸/۱۳۷۹
[۸]- )پيام به مناسبت افتتاح دورهى پنجم مجلس شوراى اسلامى (۱۱/۰۳/۱۳۷۵
[۹]- بیانات در ديدار جمعى از مسئولان نظام جمهورى اسلامى ۱۶/۱/۱۳۸۹
[۱۰]- (بیانات در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین( ع)۱۵/۴/۱۳۸۸)
[۱۱]- )پيام رهبر معظم انقلاب به مناسبت افتتاح چهارمين دوره مجلس خبرگان رهبري (۰۱/۱۲/۱۳۸۵
[۱۲]- )بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار گروه كثيرى از كارگران و كارآفرينان (۰۴/۰۲/۱۳۸۷
[۱۳]- )بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى (۲۷/۱۲/۱۳۸۰
[۱۴]- )بيانات در ديدار با كشاورزان، به مناسبت هفتهى كشاورزى (۱۲/۱۰/۱۳۸۰
[۱۵]- )بيانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران (۲۶/۰۱/۱۳۷۹
[۱۶]- )ديدار جمعى از مداحان و ستايشگران اهلبيت (عليهمالسلام- (۰۴/۰۴/۱۳۸۷
[۱۷]- )بيانات در ديدار گروه كثيرى از پاسداران، جانبازان، دانشجويان و دانشآموزان (۱۱/۰۸/۱۳۷۹
[۱۸]- )سخنرانى در ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران (۲۳/۰۵/۱۳۷۰
[۱۹]- (بيانات در ديدار جمعى از مديران و مسؤولان وزارت آموزش و پرورش ۲۶/۰۴/۱۳۸۱ )
[۲۰]- (خطبههاي نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان ۱۴۲۹ ۳۰/۰۶/۱۳۸۷ )
[۲۱]- )بيانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران (۰۹/۰۷/۱۳۷۸
[۲۲]- )بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى (۲۷/۱۲/۱۳۸۰
[۲۳]- بیانات در جمع مردم کرمانشاه ۲۰/۷/۹۰
سرویس سیاسی ندای انقلاب- قاسم صفائی نژاد
«وحدت» از منظر امام خامنه ای
یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب که همواره از آن به عنوان مهمترین پایه موفقیت جمهوری اسلامی یاد کردهاند، «وحدت» است؛ کلیدواژهای که به شدت مورد توجه حضرت امام خمینی هم قرار داشت.