۱۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۶

بازی یک روزنامه اصلاح طلب در زمین غرب

روزنامه شرق امروز ( چهارشنبه 17 خرداد 91 ، سه روز پس از فرمایشات مقام معظم رهبری) در گزارشی تفصیلی و در گفتگویی اختصاصی و جهت دار در صفحات ، 1، 10 و 11 خود به تقابل با نظرات مسئولین نظام و مقام معظم رهبری پرداخت و نوشت: دليل انزواي جمهوري اسلامي به چالش كشيدن نظم جهاني است
کد خبر : ۶۶۸۴۱
بولتن نیوزـ پیمان کمالی: در حالی که رهبر معظم انقلاب در مراسم ارتحال امام (ره) فرمودند: "جنبش ها و انقلاب های منطقه از یمن و بحرین تا مصر و لیبی و تونس و دیگر کشورهایی که آتش زیر خاکستر هستند، نمونه بارزی از تلاش ملتها برای رسیدن به عزت ملی، عدالت و آزادی در زیر سایه اسلام است و تاکید کردند: سخن از بیداری اسلامی در این جنبش ها، سخنی ریشه دار و مبتنی بر استدلال است زیرا ملتها خواستار عدالت و آزادی و مردم سالاری بر اساس اصول و مبنای خود هستند که آن مبنا با توجه به ایمان ملتهای منطقه، اسلام است و بر همین اساس ماهیت جنبش های منطقه، بیداری اسلامی است".

روزنامه شرق امروز ( چهارشنبه 17 خرداد 91 ، سه روز پس از فرمایشات مقام معظم رهبری) در گزارشی تفصیلی و در گفتگویی اختصاصی و جهت دار در صفحات ، 1، 10 و11 خود به تقابل با نظرات مسئولین نظام و مقام معظم رهبری پرداخت و نوشت:

<<طي سال‌هاي گذشته منطقه خاورميانه ميزبان يكي از تاريخي‌ترين تحولات طول عمر خود بود؛ تحولاتي كه به بهار عربي ملقب شد. در جريان اين تحولات كشورهاي مختلفي سعي كردند در اين وقايع نقش‌آفريني كنند كه در اين ميان سهم بيشتر بر عهده كشورهاي غربي و همسايگان از جمله تركيه بود. با وجود اينكه در ايران بهار عربي امتداد انقلاب اسلامي سال 57 خوانده مي‌شد، شاهد بوديم كه عملا جمهوري اسلامي ايران نتوانست نقش موثري در اين تحولات داشته باشد. آيا اين مساله ناشي از ناتواني و سستي ما در كنش‌گري بوده يا بهار عربي ويژگي خاصي داشته و مردم معترض اين كشور‌ها خودشان تمايل نداشتند به سمت ايران حركت كنند؟.




بخش مهمي از تخصص ما در علم سياست، فهم واقعيت‌هاست و سعي مي‌كنيم از ايده‌آليسم فاصله بگيريم. به همين دليل طبيعي است سخناني كه در اين ارتباط مي‌گويم با آنچه يك مقام مسوول دولتي مطرح مي‌كند متفاوت است. به باور من، دو كشور تركيه و عربستان برندگان سياسي و اقتصادي اين تحولات هستند.

انديشه‌هاي ما در كليت منطقه، مبنا نيستند هرچند در هر كشوري، حاشيه‌اي از ما طرفداري مي‌كند. تلقي منطقه خاورميانه از ما عمدتا نظامي و امنيتي است و استنباط‌هاي علمي، فناوري، اقتصادي، توليدي، نرم‌افزاري، هنري و كارآمدي ندارد. نتيجه‌اي كه مي‌خواهم استخراج كنم اين است، در حال حاضر تركيه كشور مدل منطقه است و طبيعي است اين كشور به نسبت كشورهايي كه نتوانستند مدلي ارايه دهند، اعتبار بيشتري دارد. من فكر مي‌كنم در نهايت قدرت سياسي منطقه به عربستان و قدرت اقتصادي و ديپلماتيك به تركيه منتقل مي‌شود.اگر اوباما هم مجددا براي رياست‌جمهوري آمريكا انتخاب شود جهان عربي از حمايت‌هاي سياسي، مالي، ديپلماتيك و بين‌المللي دولت آمريكا برخوردار خواهد شد و نتيجه آن، انتقال قدرت از پان‌عربيسم و ايده‌آليسم سياسي به حل و فصل مسايل واقعي مردم، توسعه اقتصادي و تعامل مطلوب با نظام بين‌الملل خواهد بود. از منظر اسلامي هم فكر مي‌كنم آينده اسلام سياسي در مصر تعيين خواهد شد.

به نظر من جايگاه ايران يك جايگاه تاريخي است. خيلي‌ها به‌ويژه اسلامگرايان به انقلاب ايران به عنوان يك واقعه مثبت تاريخي نگاه مي‌كنند كه استبداد شاهان را پايان داد. اما مطمئن نيستند از آنچه كه در ايران اتفاق افتاده چه مي‌توانند بياموزند.مهم‌ترين نكته‌ و سوالي كه در ذهن آنها وجود دارد اين است كه چرا ايران با نظام بين‌المللي تا اين حد در ستيز است. آيا اين ستيز ريشه‌هاي فكري دارد يا ريشه‌هاي خلقي.چرا ايران با اين عظمت تاريخي، فلسفي، منابع طبيعي و نيروي انساني كه دارد نتوانست مانند هند عمل كند. هند بعد از دو قرن استعمار، فرداي استقلال به جهان گفت ما مي‌خواهيم با همه تعامل كنيم به خاطر اينكه ما اعتماد به نفس داريم. حتي هند نه تنها روابطش با انگليس را قطع نكرد بلكه در زمان گاندي روابط گسترده حقوقي، سياسي و تجاري و اقتصادي و علمي با اين كشور برقرار كرد. اما اين سوال درباره ايران وجود دارد كه چرا رابطه ايران با جهان اينگونه است. آيا اين از ضعف ايران است؟ يا ايران مي‌خواهد با تاريخ مسايلش را حل كند؟ چرا ايراني‌ها نمي‌توانند اختلافات‌شان را صفر كنند؟ قشر تحصيلكرده، كارآفرين و دانشمند عرب كه جهان‌ديده و استادديده هستند و اغلب كار تبليغاتي نمي‌كنند نسبت به آنچه در ايران اتفاق مي‌افتد، نگاه‌ متفاوتي دارند. اين است كه ايران در حاشيه تحولات خاورميانه و بهار عربي قرار گرفته است.

بنابراين، نقش كم رنگ ما در بهار عربي تاحدودي به ساختار خود اين تحولات و نيروهاي فكري تاثيرگذارشان بستگي دارد...




در اسلامگرايان فعال اين عرصه، ايده‌آليسم تعطيل است و اين نكته مثبت اين تحولات است. مردم سه شعار مهم دارند «رفاه»، «آزادي» و «كرامت انساني.» از شعارهاي چپ دهه 50 يعني مبارزه با امپرياليسم يا ايجاد يك نظم جديد جهاني خبري نيست. شعار‌هاي آنها به شدت كشور محور، محلي، واقع‌بينانه و غيرايده‌آليستي است. در تونس اين‌گونه بود. در مصر هم اين‌گونه است. حتي به‌نظرم بسياري از مسوولان سياسي و سياستمداران شيعي عراق هم نسبت به واقعيت‌هاي خودشان و هم نسبت به واقعيت‌هاي جهاني اين‌گونه مي‌انديشند.

براساس گفته‌هاي شما مي‌شود اين‌طور استنباط كرد كه هرچقدر هم ديپلماسي ما تحرك و پويايي داشت نمي‌توانست چندان نقش‌آفريني كند. يعني اساسا طرح و برنامه‌ از طرف مردمي كه در اين تحولات نقش داشتند، با پذيرش مطلوبي مواجه نبود؟

جهان امروز با جهان دهه 1340 و 1350 كه مبارزه سياسي مي‌شد، به شدت تغيير كرده است. تقابل با جهان بايد تعريف شود در غيراين‌صورت، حاشيه‌اي از رمانتيسم سياسي است.

اما اين اعتبار ندارد. ديپلمات‌هاي ايراني ايده‌هايي دارند كه اين ايده‌ها فقط در راهروهاي وزارت خارجه خودمان معتبر است و نه در صحنه واقعي بين‌المللي. البته اين درست كه مديريت وزارت خارجه ما هيچ‌وقت حرفه‌اي نبوده است، اما بدنه وزارت خارجه خيلي حرفه‌اي است. افراد تحصيلكرده‌اي كه خيلي زحمت كشيده‌اند اما نقش چنداني ندارند.ما تصور مي‌كنيم كه پديده خاصي هستيم و افكار ما در صحنه جهاني خاص است. اين نتيجه محصور بودن در يك لووپ (مداربسته) است. آدم وقتي در لووپ باشد فكر مي‌كند افكارش خاص است. اما هرچه انسان در محافل علمي و سياسي جهاني بيشتري شركت كند، بيشتر مي‌آموزد و بيشتر در مفروضات خود تشكيك مي‌كند. آموختن حاصل تعامل است. آموزه‌هاي ديني ما هم اين را تشويق مي‌كند.

اشاره كرديد به اينكه مهم‌ترين دليل براي انزواي جمهوري اسلامي در منطقه به چالش كشيدن نظم جهاني است. هدف ايران از اين چالش ورود به ساختار مديريت جهاني است.آيا ورود به ساختار مديريت جهاني، صرفا با بيان آن امكان‌پذير است يا نياز به ابزارهايي دارد؟

اينكه الان روابط ‌ما با عربستان در بدترين شرايط30 سال گذشته است، اينکه با اغلب همسایگان مشکل داریم، برمي‌گردد به ذهنيتي كه از خودمان و جهان داريم. حالا يا جهان اشتباه مي‌كند يا ما. >>

بولتن نیوز ـ در پاسخ به سخنان گردانندگان روزنامه شرق که همواره مسیری مخالف با نظرات مسئولین نظام را فراروی خود قرار داده و سعی بر سیاه نمایی های داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران دارند بهتر دیدیم ایشان را به سخنان دکتر رویوران کارشناس مسائل سیاسی خاورمیانه در رابطه با دلایل اینکه "چرا مقام معظم رهبری روی اسلامی بودن بیداری تاکید می کنند" ارجاع دهیم. شاید گره از مشکلات حادث شده در اندیشه شرق باز کند!.




به نظر رویوران، "مهمترین بحثی که در حال حاضر در منطقه خاور میانه وجود دارد بحث بیداری اسلامی است و اینکه چرا این پدیده در حال حاضر و دقیقا هم اکنون شکل گرفته است، چه بازیگرانی در آن نقش دارند و اینکه آیا این مسئله یک فرصت است یا تهدید".

معاون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، در ادامه با بیان اینکه قطعا پدیده بیداری اسلامی که در منطقه پدیدار شده هم در بعد ساختار داخلی و هم در بعد ارتباط با خارج چهره منطقه را دگرگون کرده است، می افزاید: از نظر ساختار های داخلی استدلال این است که پدیده بیداری اسلامی در حال تبدیل به ساختارهای مردم سالارانه است و در بعد خارجی آن، شاهدیم که نوع ارتباط این نظامهای سیاسی با خارج و نوع اتهاد و اتفاق و وابستگی آنها با خارج از مرزها در حال دگرگونی است. لذا خاورمیانه قبل از بیداری قطعا با خاور میانه بعد بیداری اسلامی متفاوت است .

کارشناس مسائل سیاسی خاور میانه، اظهار می کند: اولین بحثی که در این موضوع وجود دارد بحث اراده است. به عبارتی قبل از بیداری اسلامی اراده مردم بر این بود که تغییر امکان پذیر نیست. بنابراین است که نظامهایی را می بینیم، مانند مبارک با عمر۳۰ ساله، قذافی ۴۲ سال، علی عبداله صالح ۳۳ سال و نخست وزیر بحرین با عمر ۵۱ ساله. ولی در حال حاضر می بینیم اراده مردم تغییر پیدا کرده و به این باور رسیده که تغییر امکان پذیر است و این باور جدیدیک تحولی ایجاد کرده است و از این روست که لیبی برای اینکه نظام را سرنگون کند، با ۵ میلیون جمعیت بالغ بر ۶۰ هزار شهید می دهد. این نشان دهنده تغییر باورها و دگر گونی آن است.

دکتر رویوران، در ادامه با بیان اینکه سوال مهم آنجا است که تغیر و تحولاتی که این حوادث را رقم می زند از کجا آمده است، می گوید: مهم ترین عنصری که در این میان اتفاق افتاده است بحث باور جدید بر ایجاد تحول است و اینکه مردم به این باور رسیده اند که اگر بخواهند می توانند. موضوع بعدی رهبری و نخبگان هستند که در انقلابات نقش دارند. نخبگان چون هدف دارند و بدون امام و رهبری نیز نمیتوان انقلابات را تصور کرد.. موضوع سوم بر می گردد به نیروهای خط شکن و سازمان یافته انقلاب که با یک تشکل و کارکرد وجود دارند. تشکلهایی که در حال حاضر از حالت عمودی به وضعیت افقی تغییر وضعیت داده اند.

معاون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، تاکید می کند: البته باید توجه کنیم در مصر و لیبی و دیگر کشورهای انقلابی رهبری نداشتیم و امام نداشتیم. افراد در یک محیط مجازی کنار هم قرار گرفتند و تشکیلات نیست که همگونی فکری و ایدئولوژیک وجود داشته باشد یا به وجودآید و هر کسی یک چیز می خواهد. همچنین یکی دیگر از آسیبهای بیداری اسلامی در الگوی جایگزین است و به این خاطر است که در حال حاضر الگویی که پیشنهاد شده الگوی پارلمانی است. اختلافات را به آینده موکول می کند.

کارشناس مسائل سیاسی خاور میانه، اظهار می کند: حال چرا مقام معظم رهبری روی اسلامی بودن بیداری تاکید می کنند و می گویند بیداری اسلامی. برای این است که در اینجا مردم یک چیزهایی را دارند نفی می کنند. نفی استبداد، نفی وابستگی به خارج، نفی اعتلاف با قدرتهای سلطه گر. حال اگر این پیوندهای با خارج قطع بشود، این یعنی بازگشت به خویشتن و به داخل. در داخل سبد ارزشی جامعه چه چیزی وجود دارد. یکی از مهمترین مولفه ها در اینجا اسلام است.

دکتر رویوران، در ادامه می افزاید: حال آیا معنی این حکومت اسلامی است.خیر. حکومت اسلامی مقوله ای است که بسیار پایدار است. بسیاری از این گروه های اسلامی حتی در حال حاضر که بالاترین محبوبیت را دارند باید تلاشهای بساری انجام دهند تا به یک چنین الگویی برسند. هم اکنون در جوامع بیداری تلاش برای حکومت شروع شده است اما راه طولانی در پیش روی آنها است تا به مرحله نهایی برسند. هرچند آنچه در حال حاظر در حال اتفاق افتادن است بسیار مهم است و یک تحولی است به سمت یک الگو. فرصتی تاریخی که در منطقه صورت گرفته و رخ داده است.

نظرات بینندگان
ميرمحمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۳۵ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
۱
۳
بنويسيد شرق، بخوانيد پادوي غرب!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۴۷ - ۱۸ خرداد ۱۳۹۱
۰
۰
مگه اینروزا اصلاح طلب ها تو زمین خودمون هم بازی میکنن؟