"صراط" - شبکه ایران با مطرح کردن بحثی مع الفارق نوشت: "چون سایت های فارس، رجانیوز، فرارو، صراط نیوز، ندای انقلاب، " تیتر زده اند " آموزش زندگی بهتر با تجربه زنده به گور شدن توسط مرید مشایی " پس نتیجه می گیریم این گونه نقد رسانه ای مجرمانه بود و در مواردی این چنین که نشر آن اشاعه فحشا محسوب می گردد فرد اشاعه دهنده فحشا باید برابر ماه 697 مجازات اسلامی مورد تادیب قرار گرفته و با شلاق و زندان مجازات شود."
سایت وابسته به روزنامه ایران در فراز دیگری از شکوائیه اش به جمع کثیری از شاگردان خانم و آقای کلاس های شریف زاده منتسب شده است می نویسد: "شاگردان شریف زاده طی شکوائیه ای به صورت جمعی خواستاری رسیدگی هرچه سریعتر به اتهامات توهین آمیز برخی سایت ها و خبرگزاری فارس علیه کلاس های استاد شریف زاده شدند".
این شبکه پس از نتیجه گیری از طریق یک فرضیه موهوم و رسیدن به قطعیت در اشاعه فحشاء!  به ارائه بندهایی از قانون که مربوط به اشاعه فحشا است اقدام کرده که بر اساس این بندها حکم هایی نیز برای مجرمین خیالی خود! صادر کرده است. این سایت در ادامه آورده است:
"فلذا اتهامات بدون دلیل و سندی که به حجه الاسلام شریف زاده و شاگردانشان منتسب شده است به شرح ذیل است:
1.این سایت ها، در ابتدای خبر خود ، با تکرار جمله " شریف زاده ، کلاسهایی تحت عنوان سیر و سلوک و عرفان برای مشکلات خانوادگی خصوصا طلاق و ازدواج! ( و در اکثر اوقات برای نسوان ، اعم از زنان شوهردار و دختران مجرد) برگزار می کند " ، در پی القا غیرمستقیم و ناخودآگاه این گزینه به مخاطب خود هستند که شریف زاده به بهانه عرفان و سیر و سلوک، در صدد برگزاری کلاس برای زنان است! ."
توجه: ناگفته پیداست که القای چنین جمله ای ذهن را به چه سمت و سو و چه قضاوتی در این مورد خواهد کشانید. ضمنا نکته بسیار جالب توجه در این بند از شکایت نامه این است که چطور می توان از تیتر ها و متن نقدهایی که بر شریف زاده وارد شده به آن مقصودی که مد نظر به اصطلاح شاکیان است رسید. در ارتباط با استدلال مضحک مطرح شده این نکته حائز اهمین است که اگر فردی بگوید چون این آقایی که از کنار ما رد می شد یکه لحظه روی خواهر من را دید و به این دلیل احتمالا منظور بدی داشته می تواند دلیلی محکمه پسند باشد برای اینکه آن فرد را به دادگاه بکشانم و در آنجا بگویم چون توهم داشتم که ایشان سوء نظر داشتند پس زندان کنید، شلاق بزنید و سنگسار کنید!.
به هر حال اینکه نویسنده و تنظیم کننده شکایت نامه اخیر با القاء برخی تصورات خود، خیلی سریع و با یک نتیجه گیری موهوم به بند 697 قانون مجازات اسلامی هم رسیده اند و از قاضی می خواهند سایتهای نقد کننده را به فساد و فحشا و اشاعه آن متهم کنند در نوع خود جالب توجه است!
 ایشان می نویسند:
"در این مورد قانون مجازات اسلامی در ماده 697 مقرر می دارد: «هرکس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت ان اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا (74) ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
تبصره- در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.»
با دقت در ماده فوق مشخص می گردد مطابق تبصره ماده اخیر در صورتی که این انتساب ؛ اشاعه فحشا باشد ( که قطعا چنین نوع بیانی از سوی تنظیم کنندگان شکایت نامه منتشر شده، خود مصداق اشاعه فحشا است) حتی اگر اتهام زننده بتواند صحت ادعای خود را به اثبات برساند ، باز هم به مجازات مذکور در این ماده محکوم خواهد شد.
به عبارت ساده تر نویسنده متن شکایت به طور غیر مستقیم تایید می کند "در صورتی که مدیر مسئول سایت های صراط نیوز و رجانیوز و... حتی بتوانند اثبات نمایند که حجه الاسلام شریف زاده در پی جذب زنان شوهردار و دختران مجرد بوده است!. این سایتها ]که یکی دو تا هم نیستند و برای تمام جامعه شناخته شده اند![ به جهت اشاعه فحشا باید محکوم به حبس و شلاق مذکور در این ماده شوند.!"
دیگر اینکه در ادامه شکایت نامه سراسر توهم که بر پایه برخی خیالات واهی تنظیم شده است نویسندگان شکواییه نتیجه گرفته اند: "حال که عدم صحت این داستان پردازی به جهت فقدان حتی یک دلیل محکمه پسند بر همگان واضح است. از دادستانی محترم تقاضا می شود نسبت به رفع شبهه و تنویر افکار عمومی ؛ اقدام عاجل انجام گیرد."
یعنی اینکه نویسندگان شکایت نامه در ابتدا با یک توهم برخی از روزنامه ها و سایتهای ارزشی را به اشاعه فحشا متهم کرده اند و سپس با بیان اینکه پس چون ما می دانیم شاهدی ندارند ( البته اعلام هم کرده اند اگر این توهم که به رسانه ها نسبت داده ایم را هم سایتها بتوانند اثبات کنند باز اشاعه فحشا شده و جای تادیب دارد!)، در نتیجه این اشاعه فحشا موستوجب تادیب است!
در بند دوم شکایتنامه آمده است: "این سایت ها در ادامه به شاگردان استاد شریف زاده اتهاماتی از قبیل " ترک نماز " و ... را نسبت داده اند و حتی مدعی عدم تعادل فکری و افسردگی بین آنان شده اند.
در مورد این انتساب که در ترمینولوژی حقوق کیفری به عنوان " نشر اکاذیب " مطرح است ، ماده 698 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: «هرکس به قصد اضرار یا تشویش اذهان عمومی یا مقالات رسمی به وسیله نامه یا شکوائیه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضا، اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راساً یا بعنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحا یا تلویحا نسبت دهد اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از 2 ماه تا 2 سال و یا شلاق تا 74 ضربه محکوم شود».
از آن جا که تحقق این جرم منوط به نتیجه مجرمانه ( اضرار بالفعل ) نبوده و از طرفی جز با شکایت شاکی خصوصی قابل تعقیب نیست؛ از دادستانی محترم انتظار می رود که در جهت احیای حقوق و کرامت از دست رفته شاکیان خصوصی این پرونده ؛ اقدام مناسب انجام گیرد."
در پاسخ باید گفت: نگاهی به متن منتشره از سوی سایتها مورد اشاره در این شکایتنامه در حمایت از روشهایی که تا کنون از سوی جامعه روحانی و دینی کشور و آیات عظام در خصوص ارائه دین به جامعه اسلامی و مقایسه آن با مصاحبه های شریف زاده که منتشر شده است، به سادگی نشان می دهد که شریف زاده در پی تشویش اذهان عمومی و زیر سوال بردن عملکرد علوم دینی و زعمای اسلام در ایران بوده یا سایتهای ارزشی ای که در تقابل با ساختار شکنی شریف زاده و همراهان وی دلشان به درد آمده و دیگر سکوت در برابر ناکارامد دانستن روشهای دینی زعامای کونونی و گذشته دین در کشور را جایز ندانسته اند. حرکتی که اگر امروز از سوی سایتهای ارزشی کشور صورت نمی گرفت مشخص نیست چه آشفتگی ذهنی در جامعه اسلامی ما و در اذهان عمومی به وجود می آورد و نتیجه آن را باید در کدام خرابات به نظاره می نشستیم.
افرادی که فکر می کنند با ارائه شکایتنامه اخیر می توانند با فرار رو به جلو، در مقابل برخورد فکری و عقیدتی و حوزوی امت حزب الله بایستند و در مقابله با تفکرات سراسر موهوم در حال اشاعه از سوی شریف زاده و امثال ایشان بگیرند، کاملا در اشتباه هستند. چرا که آن شخصی که در ابتدا تابوشکنی کرده و به روشهای اشاعه علوم دینی و اسلام در عصر حاضر و توسط زعمای اسلام توهین کرده است و با ناکارامد دانستن ریشه ای و بنیادی آن سعی بر تشویش اذهان عمومی در جامعه 75 میلیونی ایران اسلامی کرده است نه سایتهایی مانند صراط و دیگر سایتهای ارزشی بوده اند و نه کسانی که درد دین دارند. بلکه تشویش اذهان عمومی را باید در چیزی که از زبان شریف زاده و با نام تفکرات اسفندیار رحیم مشایی جاری شده است باید جستجو کرد. به واقع اینکه اگر شکایت نامه اخیر از سوی تعدادی از شاگردان زن و دختر ]باز هم باید دید![ شریف زاده تنظیم شده است و ایشان احساس می کنند تشویش اذهان عمومی شده و به ایشان توهین شده است. پس آن بخش از جامعه 75 میلیونی ایران اسلامی که هنوز به عملکرد زعمای دین و جامعه روحانیت امروزی و دیروز ایمان دارند و اسلام را همانگونه می خواهند که 1400 سال پیش از سوی پیامبر اکرم (ص) به جهانیان عرضه شد باید به چه نهادی شکایت برده و به کدام محکمه عادلی پناه ببرند؟
نویسنده پشت پرده شکواییه اخیر در ادامه و در بند سه از شکواییه با ورود مجدد به بند 697 قانون مجازات اسلامی، دوباره به موضوع شرف و خانواده و با استفاده از توهم خود به موضوع شخصیت شریف زاده پرداخته و به نحوی سعی بر آن دارد تا به افکار عمومی القا کند که موضوع دو نقد منتشره از سوی سایتهای ارزشی صرفا مربوط می شود به تخریب شخصیتی و شخصی برادر فکری مشایی.
در واقع نگارندگان شکواییه به نوعی سعی کرده اند تا با فرار رو به جلو و خروج از موضوع اصلی بحث رسانه ها که تنها درد دین است و جلوگیری از به انحراف کشیده شدن اذهان عمومی و سوء استفاده از فضای آزاد حاکم بر ایران اسلامی و توهین به عملکرد علمای اسلام و روحانیت در ترویج فرهنگ اسلامی از گذشته تا کنون، جو منفی موجو علیه خود را به نحوی از بین برده و خطای فکری خود را توجیح نمایند.
در بند سه آمده است: "در ادامه این سایت ها علاوه بر تکرار ادعای واهی خود و انتساب آن به استاد شریف زاده که مشهور به حسن شهرت در میان حوزویان و مردم می باشند ؛ و همچنین تاکید بر این نکته که جناب شریف زاده با این کلاس ها باعث جدایی میان زوجین شده اند!! ، به شدت در پی بردن عرض و شان و کرامت این استاد مبرز حوزه علمیه می باشند ، فلذا از دادستان محترم انتظار می رود که با توجه به متن صریح ماده 697 قانون مجازات اسلامی ( که به آن اشاره گردید) زمینه اجرای قانون و برخورد با عوامل این اتهام افکنی را فراهم نمایند."
و بالاخره در بند چهار که بند آخر از این شکایت نامه است آمده است: "علاوه بر این ، در قسمت دیگر این سایت هاو در اقدامی عجیب و به دور از شان و رسالت مطبوعات ، حجه الاسلام و المسلمین شریف زاده ، بدون ارائه حتی یک دلیل و سند محکمه پسند به تلاش برای تسخیر فکر و ذهن افراد متهم شده و با یک کشیش آمریکایی که باعث خودکشی 913 نفر گردید ؛ مقایسه می گردد ؛ فلذا رسیدگی به اینگونه اتهام زنی و بازی با آبروی اشخاص ،آن هم اشخاص روحانی و با حسن شهرتی چون استاد شریف زاده که سابقه مدیریت حوزه علمیه مروی و تدریس در دانشگاه و حوزه را داشته اند ، از خواسته های تهیه کنندگان این شکواییه می باشد."
نگاهی گذرا به آنچه در این بند به آن اشاره شده، نیز خود موضوعی است که خواننده گان آگاه را بیش از پیش متعجب می سازد. چرا که
 1- آیا کار فرد یا افرادی که وارد تابوشکنی و مقابله با باورهای دینی مردم شده اند و سعی بر آن دارند تا با برچسب روشنفکری دینی به جامعه بقبولانند آنچه در سالیان گذشته در جهت اشاعه دین و فرهنگ دینی و خداشناسی شده اشتباه است ، انحرافی نیست؟
 2 -  آیا اینکه فردی با نقد عملکرد زعمای اسلام و مروجین دینی در پی تابوشکنی و ترویج افکار جدید دینی است این حق را نباید برای دیگران قایل شود تا افرادی که از سوی ایشان مورد نقد قرار گرفته اند نیز با همان وزنی که ایشان نقد کرده اند به نقد ایشان و تفکرات اشتباه القا شده به وی بپردازند؟
 3 -  اینکه علما و و آیات اعظام و روحانین فعال در حوزه های فرهنگی و دینی جمهوری اسلامی ایران سالها است که در ترویج دین و خداشناسی اشتباه عمل کرده اند و شریف زاده امروز و پس از سالها تحصیل در علوم حوزوی تحت تاثیر افکار یک فرد غیر حوزوی می گوید هم خود اشتباه کرده و هم دیگران و باید همه و همه به اطاعت از تفکرات مشایی بپردازند آیا جای شک و شبهه و اشکال ندارد و آیا آزادی افکار و نقد تنها برای شخص مشایی و شریف زاده وضع شده و قابل اجرا است؟
آیا اینکه گروهی از رسانه های ارزشی برای روشن شدن ذهن شریف زاده و افکار عمومی سعی کرده اند تا با آوردن مصداق ، جامعه را از خطر انحراف آگاه ساخته و مانع از فرو پاشیدن باورهای اسلامی جامعه شده و از بی اطمینان شدن عموم مردم به عملکرد فرهنگی و دینی و خداشناختی زعمای دین و روحانیت و حوزه های دینی جلوگیری به عمل آورند، عملی مخالف شرع برشمرده می شود.
 آیا شریف زاده در مباحث حوزوی هیچگاه از مصداقها برای روشن تر کردن احتمالات وقوع وقایع در آینده استفاده نکرده است؟ آیا شریف زاده بر این اعتقاد است که اگر با هر شخصی بحث حوزوی کرد و آن شخص با آوردن مثالهای عینی سعی بر روشن کردن ذهن ایشان کرد هم شکایت می کند.
نتیجه اینکه شکایتنامه منسوب به شاگردان شریف زاده چیزی نیست جز نامه ای سطحی با نگارشی غیر حقوقی که از سوی فرد یا افرادی غیر حوزوی یا نا آگاه به مباحث علوم دینی و حوزوی نگارش شده است. آقای شریف زاده یا نباید مباحث حوزوی را وارد متن جامعه می کردند و یا اگر کردند و با انتشار گسترده آن در رسانه های مختلف سعی بر ترویج آن نمودند و به دنبال جذب نظرات مردم هستند باید انتظار نقد را نیز داشته باشند. نقدی که قطعا بنا بر وزن نقد منتشره از سوی خود ایشان تنظیم شده و به چالش کشیدن تفکرات ایشان خواهد پرداخت.
در غیر این صورت و بر اساس این شکایتنامه، می توانیم بگوییم که مسلمانان جهان نیز در دادگاه های بین المللی می توانند علیه مارکس و فروید اعلام شکایت کنند. ما هم نقد و بررسی و تفکر ایشان را بر نمی تابیم؛ چون فقط ما هستیم که اجازه نقد داریم!