۰۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۵
علیرضا فرقانی

عدم عقلانیت ؛پاشنه آشیل وهابیت

بزرگترین نقطه ضعف وهابیت که بایستی آماج حملات رسانه ای در جهت تضعیف این تفکر موهوم قرار گیرد، تکرار مکرر عدم بهره وری وهابیون از عقل با ارائه . . .
کد خبر : ۷۳۲۵۰

عبدالوهاب ازنزدیکان محمدبن سعود بود وپدرفکری او محسوب می شود. هم اکنون تمام اعضای آل سعودی وهابی هستند. وهابیت جنبشی مذهبی است که عبدالوهاب مبدع آن است. وی مرید ابن تیمیه بوده و با ایدئولوژی‌های شیعه آن زمان به شدت مخالف بود. وهابیون تنها به حدیث و قرآن اعتقاد دارند و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق می‌دانند. یعنی بر خلاف شیعه هیچ بهره ای از عقل نمی برند و تعقل در تفسیر احادیث و آیات قرآن را کفر می دانند. در حالی که اسلام بیش از هر دینی انسان را دعوت به تفکر و تعقل کرده است. این حقیقت را به راحتی می توان با رجوع به ظواهر قرآن و روایات اسلامی بی نیاز از هر تأویل و تفسیری دریافت. بسیاری از آیات قرآن و روایات بطور صریح انسان را دعوت به تفکر در آیات و نشانه های الاهی می کنند. همان گونه که نیز در احادیث آمده است؛

امام علی (ع) : العقل خلیل المؤمن / امام الصادق(ع) : العقل دلیل المؤمن

امروز از مأموريت‌های اصلی وهابيت عوض كردن آدرس است و تلاش می‌كند تا با اجير كردن برخی از مسلمان‌های ناآگاه آن‌ها را عليه امت اسلام به كار گيرد؛ لذا بايد علاوه بر مبدأ شكل‌گيری و توسعه وهابيت خروج آنان از عقلانیت نیز در رسانه‌ها مورد دقت قرار گيرد.

ابن تيميه و شاگردانش به شدت با منطق و فلسفه مخالف بودند و به همين لحاظ نمی‌توان با وهابيت از منظر منطق و حكمت وارد بحث شد؛ نظامی كه فاقد فلسفه و حكمت باشد به لحاظ آموزشی سطحی‌باور است و به همين خاطر كسانی كه در مكتب وهابيت تربيت شدند، نتوانستند شخصيت‌های برجسته ای باشند؛ چرا كه ادبياتشان سطحی و نازل است.

وهابيت هرگز نمی‌تواند وارد حوزه‌های عميق بشود و این بهترین فرصت است که رسانه‌ها با تبليغ انديشه‌های عميق اسلام راستين، سطحی بودن تفكرات وهابيت را نشان دهند.

لذا بزرگترین نقطه ضعف وهابیت که بایستی آماج حملات رسانه ای در جهت تضعیف این تفکر موهوم قرار گیرد، تکرار مکرر عدم بهره وری وهابیون از عقل با ارائه مستنداتی از فتاوای آنها است تا شاید کسانی که تنها از روی تعصب به آنها گرویدند و یا در شرف قبول آیین آنها هستند به خود آیند و متوجه پوچی این مسلک شوند.

دراین نوشتار با ارائه دو دلیل به واهی بودن مسلک وهابیت می پردازیم. یکی بحث مبنایی و دیگری فتوای اخیر یکی از علمای وهابی است که تنها ارائه آن گویای بی خردی آنها خواهد بود.

از مسائلى كه «ابن تيميّه» بنيانگذار فكرى وهّابيّت رسماً به نشر آن همت گماشت قضيه جسمانيت خداوند متعال و اثبات لوازم جسمانيت مانند قرار گرفتن بر روى كرسى و خنديدن و راه رفتن و مانند اين ها است.

ابن تيميه گفته: در كتاب خدا و سنت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و همچنين در گفتار سلف امت (صحابه) و پيشوايان دينى نيامده كه خداوند جسم نيست و صفات او از جسمانيت و عرض بودن منزه است.      (( التأسيس في ردّ أساس التقديس: ج 1 ص 101. )).
او مى گويد: نفى و اثبات جسمانيت خداوند متعال بدعت است و كسى از بزرگان گذشته نگفته اند كه خداوند جسم نيست همان طورى نگفته اند كه او جسم است. (( الفتاوي: 5/192.  )).
ابو بكر ابن عربى مى گويد: فردى كه مورد وثوق من بود نقل كرد كه ابو يعلى، (امام و پيشواى ابن تيميه) مى گويد: در باره خدا هر عضوى را جز ريش و عورت اثبات خواهم كرد: «إذا ذكر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر في صفاته، يقول: ألزموني ماشئتم فإنّي ألتزمه، إلاّ اللحية والعورة» ((  العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحديثة: 2/283، دفع شبه التشبيه بأكف التنزيه لابن الجوزي: 95، 130 ـ الهامش. )).

این اظهارات در حالی از طرف بزرگان وهابیت مطرح شده که در اولین نگاه به آیات قرآن می توان به راحتی مجسم نبودن خداوند را برداشت کرد. مانند (لَيْسَ كَمِثْلِهِى شَىْءٌ).

از نظر شیعه خداوند جسم ندارد چرا که جسم داشتن مستلزم محدودیت ها و نیازهایی است که با خدایی (الله الصمد) منافات دارد. مثلا اگر خداوند جسم داشته باشد باید در یک مکان خاص قرار بگیرد و اگر خداوند در یک مکان خاص قرار بگیرد مکان های دیگر از وجود خداوند خالی خواهد بود در صورتی که خداوند همه جا حاضر  و ناظر است .


علمای اهل سنت نیز بارها با این تفکر مخالفت کردند و ابن تيميه به فتواى علماء معاصر خويش به خاطر همين عقيده باطل تجسيم بود که محكوم به زندان شد.

أبو الفداء در تاريخ خود مى گويد: ابن تيميه از دمشق به مصر احضار گرديد  وپس از محاكمه وى را دستگير و به سبب عقيده اش زندانى كردند زيرا او معتقد بود كه خداوند متعال داراى جسم است.  (( تاريخ أبي الفداء: 2/392، حوادث 705، كشف الارتياب: 122. )).

و به نقل ابن حجر عسقلانى، قاضى مالكى اعلام كرد: كفر ابن تيميه ثابت است. (( الدرر الكامنة: 1/145. ))،

و همچنين ابن حجر عسقلانى و شوكانى از علماء بزرگ اهل سنّت نوشته اند: قاضى شافعى دمشق دستور داد كه در دمشق اعلان كنند كه : هر كس عقيده ابن تيميه را داشته باشد خونش هدر و مالش مباح است.               (( الدرر الكامنة: 1/147، البدر الطالع: 1/67. )).

امام قرطبى پس از نقل اقوال ديگر عالمان، پيرامون مجسمه مى گويد: قول صحيح اين است كه قائلين به جسمانيت حق تعالى كافر هستند زيرا تفاوتى ميان آنان و بت پرستان و چهره پرستان نيست. (( تفسير القرطبي: ج 4 ص 14، التذكار: ص  208. )).


نَوَوى از علماء بزرگ اهل سنت مى گويد: از جمله كسانى كه كفر آنان ثابت است، قائلين به جسمانيت حق تعالى و آنان كه علم به جزئيات او را انكار مى كنند. (( المجموع: ج 4 ص 253. )).

عبد القاهر بغدادى متوفاى 429 هـ، از متكلمان بلند آوازه اهل سنت مى گويد: فرقه ای كه معتقد به جسمانيت حق تعالى هستند، تكفيرشان واجب است زيرا خداوند متعال را محدود به حدود دانسته  و براى او از ناحيه پايين، نقطه پايانى قائل هستند كه با عرش تماس دارد و محل عروض حوادث است.      (( اصول الدين: 337، يراجع: التنديد بمن عدد التوحيد للسقاف:  52. )).

وهمو در كتاب الفرق بين الفرق ضمن شمردن امورى كه اهل سنت بدان اجماع نموده اند، مى گويد: اهل سنت، هرگونه حدود و نقطه پايانى را از خداوند متعال نفى كرده اند
(( الفرق بين الفرق: 40، تحقيق لجنة إحياء التراث العربي، ط. دار الجيل ـ بيروت. )).

ابن نجيم متوفاى 970 هـ، از فقهاى بزرگ اهل سنت مى گويد: مشبهه (آنان كه خداوند را به بندگان تشبيه مى كنند) اگر بگويند كه خداوند همانند بندگان داراى دست و پا هست، كافر هستند و اگر بگويند خداوند داراى جسم است ولى نه مانند اجسام، بدعت گذار هستند.
 (( البحر الرائق: ج 1 ص 611. )).


غزالى عالم بلند آوازه اهل سنت مى گويد: اگر كسى به ذهنش خطور كند كه خداوند تعالى داراى جسمى هست كه از عضوهاى متعدد تشكيل يافته، او بت پرست است زيرا هر جسمى مخلوق و آفريده شده است و به اجماع تمام علماى و پيشوايان ديني در تمام زمان هاى پيش و نزديك، پرستش مخلوق، كفر و بت پرستى است  (( إلجام العوام عن علم الكلام: 209، دراسات في منهاج السنة: 145، نقلا عن الرسالة التدمريّة: 92. )).

فتوایی عجیب از عالم وهابی

 سوال: جواناني که چيزي از تقوا نمي دانند و به وقتشان اهميتي نمي دهند و مي گويند مي خواهيم فوتبال بازي کنيم، مي پرسند شروط و ضوابط بازي فوتبال چيست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتيان و دشمنان دين مثل آمريکا و روسيه و.. نيفتيم.

عبد الله النجدي: فوتبال حرام است مگر با اين شروط و ضوابط :

اول: خطوطي چهار طرف دور زمين نباشد؛ زيرا اين خطوط ساخته کفار و قانون بين المللي فوتبال است!

دوم: کلماتي که کفار و مشرکان به عنوان قانون بين المللي فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتي و کرنر و ...، گفته نشود زيرا گفتن اين کلمات حرام است و هر کس که اينها را بگويد به کفار و مشرکين شبيه شده است

سوم: هر کس از شما که در اثناء بازي افتاد و دست يا پايش شکست، يا دستش به توپ خورد بازي به خاطر او نبايد متوقف شود و به کسي که او را انداخته کارت زرد يا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن يا ضربه ديدن بايد به قاضي شرع مراجعه شود تا آن بازيکن حق شرعي خود را همانطور که در قرآن است بگيرد و شما بايد شهادت دهيد که فلاني عمداً دست يا پاي او را شکست

چهارم: هر کسي که گل بزند و سپس بدود تا بقيه او را دنبال کنند و بغل نمايند باید او را تنبيه کرد. زيرا ورزش بدني شما چه ارتباطي به شادي و بغل کردن و بوسيدن دارد!

در پايان اميدوارم که اين پيام  براي جوانان و ديگران مؤثر و مفيد باشد. اللّهم آمين.

به قلم: عبد الله النجدي - رياض-ربيع الاول1432هـ

این ها تنها مواردی جهت تقریب به ذهن مخاطبین بود که پوچی این مسلک رسوا شود اما بایستی اصحاب رسانه با تمرکز و احصای صدها موارد خروج از عقل اینان بر کوس بی عقلی اهل این فرقه بکوبند تا شاید فرجی شود و برهمگان آشکار شود که وهایبت ورای اسلام اعم از تشیع و سنت است. انشاالله

نظرات بینندگان
فرزین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۰۰ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۱
۵
۰
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
خبر فوری

علت شلیک پدافند هوایی در اصفهان و تبریز