به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وبلاگ هم از آفتاب در آخرین به روزرسانی وبلاگ خود نوشته است:
"روهينگينا" فرزند كوچك و بيدفاع "ائيرينه" از بد روزگار،
گذرش به سرزمين پسران "تنزین گیاتسو" افتاد و آنجا ماندگار شد؛ سرزمين
پسراني بيمهر و ستمپيشه و كشتارگر ...
"تنزين گياتسو" كه بيست و سه سال پيش، جايزه گرفته كه هركار دلش ميخواهد بكند، به پسرانش (راخينها) دستور داد "روهينگينا" را شكار كرده و كباب كنند؛ و گفت، هرچه بتوانيد "روهينگا" را جزغالهتر كنيد، خوبتر است و بيشتر خوشم ميآيد و اگر توانستيد خاكسترش كنيد كه خيلي خوبتر تر است! راخينهاي ديوسيرت هم كم نگذاشتند و دمار ... از .... روزگار ... (اينجا را نويسنده، ننوشته، گويا دود چشمش را سوزانده)
"ائيرينه" دورادور، "روهينگينا"ي به سيخ كشيده شده را ديد، و فقط ديد؛ هرچقدر دلش سوخت، اما دست و دلش به كاري نرفت و نرفت تا اينكه در غروبگاه غريب روز شنبه، بيست و يكم مرداد، قلبش لرزيد و اشكش جاري شد ... .
"تنزين گياتسو" كه بيست و سه سال پيش، جايزه گرفته كه هركار دلش ميخواهد بكند، به پسرانش (راخينها) دستور داد "روهينگينا" را شكار كرده و كباب كنند؛ و گفت، هرچه بتوانيد "روهينگا" را جزغالهتر كنيد، خوبتر است و بيشتر خوشم ميآيد و اگر توانستيد خاكسترش كنيد كه خيلي خوبتر تر است! راخينهاي ديوسيرت هم كم نگذاشتند و دمار ... از .... روزگار ... (اينجا را نويسنده، ننوشته، گويا دود چشمش را سوزانده)
"ائيرينه" دورادور، "روهينگينا"ي به سيخ كشيده شده را ديد، و فقط ديد؛ هرچقدر دلش سوخت، اما دست و دلش به كاري نرفت و نرفت تا اينكه در غروبگاه غريب روز شنبه، بيست و يكم مرداد، قلبش لرزيد و اشكش جاري شد ... .
تبصره: ميگويم رفقا! حال كه دستمان براي نجات "روهينگينا" كوتاه است، بياييد براي قلب "ائيرينه" كاري كنيم!
تكمله: براي كساني كه نشاني دقيقتري ميخواهند، ميگويم كه قلب "ائيرينه" در شانه راستش واقع شده.
تنبيه: خيليها براي "روهينگينا" نوشتند و خيليها هم براي قلب "ائيرينه" و من از همه ديرتر رسيدم؛ ميدانم قلبهايشان مهربانتر از آن است كه نبخشندم ... .
تتمّه: انتخاب اسامي در اين داستان، كاملا تصادفي نبوده، و اين داستان "پر آب چشم" كاملا واقعي است ... .