۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۴

جنايت سياه با طرح دوستي / قتل دختر مورد علاقه با 46 ضربه چاقو / انهدام باند روباه‌هاي شب‌ / عقرب سياه در انتظار اجراي حکم / جنايت مستانه

"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
کد خبر : ۷۶۰۹۱
"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.


جنايت سياه با طرح دوستي

در روز سوم دي 90 خانم جواني به همراه مادرش با مراجعه به کلانتري 158 کيانشهر به مأموران اعلام داشت: توسط دو سرنشين يک دستگاه خودرو پژو 405 نقره اي مورد آزار و اذيت و همچنين سرقت طلا و جواهرات همراه خود قرار گرفته‌ام .

با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور شعبه سوم دادياري دادسراي ناحيه 27 تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت .

با ارجاع پرونده به اداره شانزدهم پليس آگاهي، شاکي پرونده در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: « در روز يکم دي 90 در مسير رفتن به سمت مدرسه بودم که يک دستگاه خودرو ماکسيما سفيد رنگ، با دو سرنشين جوان، در مقابل پاي من توقف کرد .

يکي از سرنشينان آن با طرح اين موضوع که قصد آشنايي با من را دارد، خواهش کرد تا شماره تلفن همراهش را دريافت کنم؛ پس از رد و بدل شدن شماره هاي تماس، در حدود ساعت 20:30 همان روز اين جوان که در اولين برخورد خود را سياوش معرفي کرده بود، با معرفي خود به نام کامران، با من براي فرداي آنروز قرار ملاقات گذاشت؛

ساعت 18:30 فرداي آنروز، يعني جمعه روز دوم دي، در خيابان نيروي هوايي، کامران به همراه همان جواني که روز گذشته راننده ماکسيما بود، با يک دستگاه خودرو پژو 405 نقره اي ـ با شيشه هاي دودي و يک نشان خارجي Nike بر روي شيشه عقب خودرو ـ بر سر قرار حاضر شد؛ کامران، راننده ي پژو 405 را به نام امير و به عنوان پسرعمه ي خود معرفي کرد؛

در زمان حرکت ماشين و در حاليکه کامران در صندلي عقب ماشين در کنار من نشسته بود، امير به سمت تهرانپارس و از آنجا به سمت لشگرک تغيير مسير داد؛ در حالي که مي‌خواستم از راننده پژو (امير) درخواست کنم تا به سمت شهر باز گردد، ناگهان کامران ضمن ضرب و شتم به سمت من حمله ور شد و قصد داشت تا با تهديد مرا مورد آزار و اذيت قرار دهد که در برابر او مقاومت کردم؛

ناگهان ماشين در حاشيه جاده که کاملا خاکي بود توقف کرد و امير نيز به کمک کامران آمد و ....؛ به هيچ عنوان قادر به توضيح آن لحظات نيستم و همه چيز شبيه يک کابوس بود؛ در حاليکه ماشين دوباره شروع به حرکت کرده و اينبار کامران به عنوان راننده در پشت فرمان ماشين نشسته بود، امير طلا و جواهراتم شامل يک جفت گوشواره، يک رشته زنجير و پلاک، يک رشته دستبند و همچنين گوشي تلفن همراهم را سرقت کرد و مرا در منطقه کيانشهر از ماشين پياده و هر دو نفر به سرعت از محل متواري شدند؛

پس از پياده شدن از ماشين، زماني که يادداشت شماره پلاک خودرو پژو 405 را داشتم، متوجه شدم که آن دو نفر با طرح و نقشه من را سوار ماشين کرده اند چراکه شماره پلاک ماشين قابل شناسايي نبود و روي آن پوشانده شده بود؛ کامران جواني ميانه اندام و حدودا 25 ساله و امير نيز حدودا 30 ساله، چاق، قد متوسط و سري نيمه تاس داشت .

در ادامه و با توجه به اظهارات شاکي پرونده، کارآگاهان اقدام به چهره نگاري تصاوير دو سرنشين خودرو پژو 405 کردند و تصاوير اوليه آنها در اختيار کارآگاهان قرار گرفت .


با توجه به شيوه و شگرد متهمان در سرقت طلا و جواهرات شاکي پرونده، کارآگاهان با نظر گرفتن اين فرضيه که متهمان به احتمال فراوان از مجرمان سابقه دار در زمينه زورگيري هستند به بررسي دقيق بانک اطلاعات مجرمان بويژه در زمينه زورگيري و سرقت هاي به عنف پرداخته و در تطبيق تصاوير متهمان با تصاوير بدست آمده از چهره نگاري، موفق به شناسايي يکي از مجرمان سابقه دار به هويت «محمد . ق» ( 27 ساله) در زمينه سرقت به عنف و زورگيري شدند .

محمد . ق يکي از مجرمان سابقه داري است که پيش از اين و به همراه دو نفر ديگر، در سال 1389 به اتهام زورگيري و حمل سلاح سرد توسط کلانتري 118 ستارخان دستگير و جهت انجام تحقيقات و شناسايي جرايم ارتکابي در اختيار پايگاه دوم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته بود.

با شناسايي «محمد . ق»، تصاوير وي بلافاصله توسط شاکيه مورد شناسايي قرار گرفت؛ شاکي پرونده پس از شناسايي دقيق «محمد . ق» به کارآگاهان گفت: «اين شخص همان راننده ي خودروهاي ماکسيما و پژو 405 است و کامران او را به نام امير و پسرعمه خود معرفي کرده بود « .

با شناسايي محمد . ق به عنوان يکي از متهمان پرونده، کارآگاهان اداره شانزدهم موفق به شناسايي محل سکونت وي در خيابان آهنگ ـ خيابان فرخي شدند؛ در تحقيقات نامحسوس پليسي، کارآگاهان اطلاع پيدا کردند که محمد . ق به تازگي اقدام به تغيير خودرو پژو 405 کرده و پس از فروش خودرو 405 نقره اي، يک دستگاه خودرو پژو پرشيا سفيد رنگ خريداري و در حال حاضر در اختيار دارد که خودرو جديد نيز به مانند خودرو پژو 405 داراي شيشه هاي دودي است .

با توجه به نتايج بدست آمده از تحقيقات پليسي و احتمال ارتکاب جرايم مشابه ديگر ـ اينبار با استفاده از خودرو پرشيا سفيد رنگ ـ در شرايطي که مخفيگاه متهم به صورت نامحسوس تحت مراقبت قرار داشت، کارآگاهان به بررسي شکايت هاي مشابه در خصوص آزار و اذيت و سرقت هاي به عنف پرداخته و در بررسي هاي خود موفق به شناسايي خانم جواني شدند که توسط دو سرنشين يک پرشيا سفيد رنگ مورد آزار و اذيت و سرقت طلا و جواهرات قرار گرفته بود .

با دعوت از شاکي پرونده اخير، اين خانم جوان بلافاصله تصوير محمد . ق را به عنوان راننده پرشيا سفيد رنگ مورد شناسايي قرار داد و زمانيکه تصاوير چهره نگاري شده کامران نيز در برابرش قرار گرفت، کامران نيز به عنوان همدست محمد مورد شناسايي قرار گرفت و صراحتا اعلام کرد: «اين دو نفر، با تهديد چاقو و گاز اشک آور من را مورد آزار و اذيت قرار داده و پس از سرقت طلا و جواهرات و گوشي تلفن همراه، مرا در جاده تلو رها و متواري شدند؛ در جاده تلو و به کمک يک زن و شوهر جوان توانستم خود را به کلانتري برسانم «.

در ساعت 7 روز 24 مرداد 91، کارآگاهان اداره شانزدهم «محمد . ق» را در زمان خروج از مخفيگاهش و در حين سوار شدن به خودرو پرشيا سفيد رنگ دستگير و به اداره شانزدهم منتقل کردند .

همزنان با انتقال متهم به اداره شانزدهم، از شکات پرونده نيز جهت مواجهه حضوري دعوت بعمل آمده و در شرايطي که متهم در اظهارات اوليه خود منکر هرگونه ارتکاب جرمي‌شده بود، با حضور شکات پرونده و مواجهه حضوري با آنها به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن اعتراف صريح به زورگيري هاي همراه با آزار و اذيت شکات پرونده، هويت دقيق همدست خود به نام «کامران . الف» ( 24 ساله ) معرفي کرد .

«محمد . ق» در ادامه تحقيقات، در خصوص مخفيگاه کامران به کارآگاهان گفت: « کامران بلامکان است و شب ها در خانه تعدادي از دوستان خود استراحت مي‌کند «. با بهره گيري از اطلاعات بدست آمده از محمد . ق و شيوه و شگردهاي پليسي، کارآگاهان موفق به شناسايي دقيق مخفيگاه در ساعت 9 روز 24 مرداد و زمانيکه کارآگاهان اداره شانزدهم پس از اخذ دستور قضايي قصد ورود به مخفيگاه متهم را داشتند، کامران که متوجه حضور آنها در محل شده بود، قصد داشت تا از طريق پنجره مشرف به خيابان از محل متواري شود که قبل از هرگونه اقدام براي فرار، توسط کارآگاهان دستگير شد .

با دستگيري و انتقال کامران به اداره شانزدهم، با وجود مواجهه حضوري با شکات پرونده وي همچنان مدعي بيگناهي شد تا آنکه پس از اطلاع از اعترافات صريح محمد . ق و مواجهه حضوري با همدست خود، به ناچار لب به اعتراف گشود و به فريب دختران جوان، آزار و اذيت و همچنين سرقت‌هاي به عنف از آنها اعتراف کرد و صراحتا اعتراف کرد که به همراه محمد و پس از طرح دوستي و آشنايي با دختران جوان و جلب اعتماد آنها، اقدام به ارتکاب ديگر جرايم خود کرده است .

سرهنگ عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه اعلام اين خبر با اشاره به سوء استفاده مجرمان بويژه مجرمان سابقه دار از رفتارهاي پرخطر برخي جوانان و نوجوان در ارتکاب جرايمشان گفت: « با توجه به شيوه و شگرد متهمان در ارتکاب جرايم خود و احتمال ارتکاب ديگر جرايم ارتکابي، دستور انتشار بدون پوشش تصاوير متهمان از سوي مقام محترم قضايي صادر شده است « .

سرهنگ محمديان با تأکيد بر اين موضوع که هويت شکات مراجعه کننده به پليس آگاهي در تمامي پرونده هاي در حال رسيدگي و به صورت بويژه در پرونده هايي با موضوعات پرونده اخير کاملا محرمانه مي‌باشد، عنوان داشت: « از ساير شکات احتمالي اين پرونده دعوت مي‌شود تا در صورت شناسايي متهمان، بدون داشتن هرگونه نگراني و ضمن اعتماد کامل به مجموعه پليس آگاهي به اداره شانزدهم مراجعه و نسبت به طرح شکايت خود از متهمان پرونده اقدام کنند » .

سرهنگ عباسعلي محمديان در پايان اين خبر با اشاره به اين موضوع که رسيدگي به اين پرونده در مراحل مقدماتي قرار داشته و هر دو متهم با قرار بازداشت موقت در اختيار اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته‌اند، گفت: « از کليه شهروندان محترم درخواست مي‌شود تا هرگونه اطلاعات خود از ارتکاب ديگر جرايم ارتکابي توسط متهمان را از طريق شماره تلفن هاي 51055516، 51055575 و 51055573 در اختيار اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار دهند » .

............................................................

 قتل دختر مورد علاقه با 46 ضربه چاقو 

در روز 23 اسفند 90 مأموران کلانتري 144 جواديه تهرانپارس از طريق مرکز فوريت هاي پزشکي بيمارستان تهرانپارس در جريان انتقال دختر جوان 19 ساله اي به بيمارستان قرار گرفتند که مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفته است .

با وجود انجام اقدامات درماني، به علت شدت جراحت هاي وارد شده به ناحيه گردن و سينه، اين دختر 19 ساله فوت مي‌کند و پرونده به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران و براي انجام تحقيقات تخصصي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار مي‌گيرد .

در تحقيقات اوليه مشخص شد که اين دختر جوان توسط جواني به هويت پيمان . پ ( 23 ساله ) مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است؛ مقتول قبل از مرگ خود و زماني که توسط عوامل اورژانس در حال انتقال به بيمارستان بوده، به آنها عنوان داشته که توسط پيمان مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است .

بلافاصله محل سکونت پيمان در منطقه خاک سفيد مورد شناسايي قرار گرفته، اما با حضور کارآگاهان در محل و انجام تحقيقات محلي مشخص مي‌شود که متههم پس از ارتکاب جنايت و به همراه تمامي‌اعضاي خانواده خود از اين محل متواري شده است .

همزنان با انجام تحقيقات پليسي جهت دستگيري متهم، با انتقال جسد مقتول به پزشکي قانوني اعلام مي‌شود که با وجود اصابت 46 ضربه چاقو به قسمت هاي مختلف بدن مقتول، از اين تعداد ضربه تنها يک ضربه وارد شده به ناحيه گردن و همچنين دو ضربه وارد شده به سينه باعث مرگ مقتول شده اند .

با متواري شدن متهم از محل سکونت خود، کارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات خود اطلاع پيدا کردند که متهم از تهران متوراي شده و در شهرهاي غرب کشور مخفي شده است؛ سرانجام با انجام تحقيقات دامنه دار پليسي، آخرين مخفيگاه متهم در غرب کشور مورد شناسايي قرار گرفت و متهم در روز 27 مرداد دستگير و به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ انتقال داده شد .

متهم در تحقيقات اوليه ضمن اعتراف صريح به قتل، در خصوص انگيزه خود در ارتکاب اين جنايت تنها به نوشتن سه کلمه اکتفا کرد؛ وي در پاسخ اين سؤال به کارآگاهان گفت : وابستگي شديد عاطفي.

سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، با اشاره به به زمان دستگيري متهم عنوان داشت: "تحقيقات در خصوص اين پرونده در مراحل مقدماتي قرار داشته و متهم در روز 28 مرداد به دادسراي امور جنايي اعزام و با توجه به اعتراف صريح به ارتکاب جنايت، قرار بازداشت موقت از سوي بازپرس محترم صادر و متهم جهت انجام تحقيقات تکميلي در اختيار اداره دهم قرار گرفته است " .

.................................................................

موتورسواران کيف قاپ در چنگال قانون

در ساعت 15:20 روز 17 مرداد 91 مأموران کلانتري 131 شهرري در حين گشت زني در محدوده پارک الغدير، به پرسه زني‌هاي جواني به هويت «اميرحسين . ح» ( 18 ساله ) با يک دستگاه موتور سيکلت طرح هوندا 125 مشکي رنگ مشکوک شده و زمانيکه اين شخص با مشاهده مأموران قصد متواري شدن از محل را داشته، وي را دستگير و به کلانتري منتقل مي‌کنند.

 با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور شعبه دوم بازپرسي مجتمع قضايي شهرري، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت .

 با ارجاع پرونده به پايگاه نهم پليس آگاهي، کارآگاهان با توجه به وقوع سرقت‌هاي کيف قاپي در محدوده شهرري و با استفاده از يک دستگاه موتورسيکلت طرح هوندا 125 مشکي رنگ ( مشابه موتورسيکلت توقيف شده) به تحقيق از متهم پرداختند .

با آغاز تحقيقات و با بهره‌گيري از برخي تصاوير بدست آمده از چهره نگاري‌هاي انجام شده توسط تعدادي از مالباختگان و شناسايي متهم توسط يک مالباخته خانم که براي چهر نگاري به پايگاه دعوت شده بود، «اميرحسين . ح» به ناچار لب به اعتراف گشود و به دهها فقره کيف قاپي در مناطق مختلف سطح شهر تهران اعتراف کرد .

مالباخته پس از شناسايي متهم، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: در روز 23 تير با خودرو شخصي در خيابان پروين اعتصامي‌نبش خيابان شهيد سجودي توقف کرده بودم که ناگهان متهم به همراه جوان ديگري با يک دستگاه موتورسيکلت در کنار ماشين من توقف کرد؛ در حاليکه متهم راننده متورسيکلت بود، سرنشين عقب موتور کيف دستي حاوي وجه نقد، گوشي تلفن همراه و ... مرا که در صندلي عقب قرار داشت برداشته و هر دو نفر به سرعت و در خلاف جهت حرکت، از محل متواري شدند .

با اعتراف صريح «امير حسين . ح» به دهها فقره کيف قاپي و معرفي همدستان خود به نام‌هاي «محسن . م» ( 19 ساله ) و «جواد . الف» ( 18 ساله ) اعتراف کرد و اظهار داشت که با دو دستگاه موتورسيکلت طرح هوندا 125 مشکي و قرمز اقدام به دهها فقره کيف قاپي در مناطق مختلف سطح شهر تهران بويژه از زنان، کرده‌اند .

 با شناسايي مخفيگاه دو متهم ديگر پرونده در منطقه شهرري، محسن و جواد نيز در حاليکه هنوز چند ساعتي از آخرين سرقت و کيف قاپي آنها در خيابان 24 متري شهرري نگذشته بود، توسط کارآگاهان پايگاه نهم دستگير شدند .

در ادامه تحقيقات و با دستگيري تمامي‌اعضاي گروه، اميرحسين در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: « من به همراه محسن و جواد از کودکي در يک منطقه زندگي مي‌کنيم و از همان زمان يکديگر را کاملا مي‌شناسيم؛ ارتبط ما سه نفر همچنان ادامه داشت و گاهي اوقات نيز به بهانه کشيدن قليان در سفره خانه جمع مي‌شديم تا اينکه يک روز و به پيشنهاد محسن تصميم گرفتيم تا با دو دستگاه موتورسيکلتي که از چندي پيش آنها را خريداري کرده بوديم، شروع به سرقت کنيم؛

طرح و نقشه و انتخاب فرد مورد نظر براي سرقت توسط محسن انجام مي‌شد و سرقت‌ها را بيشتر به صورت دو موتوره و گاهي اوقات نيز با يک موتور انجام مي‌داديم . در بيشتر سرقت‌ها، خانم‌ها را براي سرقت انتخاب مي‌کرديم؛

شيوه و شگرد سرقت‌ها نيز به اين شکل بود که يا در پشت چراغ قرمز و يا چهارراه‌ها، در زمان توقف خودروها، اقدام به سرقت کيف از روي صندلي‌ها بويژه صندلي عقب خودرو مي‌کرديم و يا اينکه ابتدا با يک موتور باعث ايجاد مزاحمت و حتي رعب و وحشت براي راننده، بويژه رانندگان خانم، شده و در همين زمان ترک نشين موتورسيکلت دوم از فرصت استفاده و کيف داخل ماشين‌ها را سرقت و متواري مي‌شديم .

 گاهي اوقات و زماني که با يک موتور قصد سرقت داشتيم، موتورسوار در خلاف جهت حرکت ماشين‌ها قرار مي‌گرفت و نفر دوم، در حاليکه به صورت پياده در ميان ماشين‌ها در پشت چراغ قرمز مي‌چرخيد، پس از شناسايي کيف‌هاي رها شده بر روي صندلي ماشين بويژه در صندلي عقب، به سرعت اقدام به سرقت کيف کرده و قبل از آنکه راننده ماشين ( مالباخته ) موفق به پياده شدن از ماشين و يا تعقيبمان شود در همان مسير خلاف جهت حرکت ماشين‌ها از محل متواري مي‌شديم « .

سرهنگ کارآگاه مرتضي رستمي، رئيس پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه اعلام اين خبر گفت: «در ادامه رسيدگي به اين پرونده، متهمان به دهها فقره سرقت در مناطق مختلف سطح شهر تهران بويژه در مناطق شهرري، دولت آباد، شوش، قرچک، افسريه، مسعوديه، ميدان خراسان، خزانه، علي آباد، محلاتي، بهشت زهرا، نازي آباد، ولي آباد، عبدل آباد، متروي شهرري و حضرت امام (ره) اعتراف کرده اند که با تجميع پرونده‌ها، تاکنون تعدادي از مالباختگان شناسايي و جهت شناسايي متهمان به پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ دعوت شده اند « .

سرهنگ مرتضي رستمي‌در پايان اين خبر با اعلام اين موضوع که شناسايي مالباختگان در دستور کار کارآگاهان پايگاه قرار گرفته، گفت: «از کليه مالباختگاني که بدين شيوه و در طول يک سال گذشته و در مناطق مختلف سطح شهر تهران بويژه در مناطق ياد شده مورد سرقت و کيف قاپي توسط سرنشينان دو دستگاه موتورسيکلت طرح هوندا 125 مشکي و قرمز رنگ قرار گرفته اند دعوت مي‌شود تا جهت شناسايي متهمان و طرح و پيگيري شکايت خود به پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در شهرري ـ خيابان آستانه مراجعه کنند ».

.................................................................

عقرب سياه در انتظار اجراي حکم

سرنوشت پرونده عقرب سياه و اجراي حکم مرد شيطان صفت با گذشت 51 ماه از دستگيري او و يک ماه از تاييد آن در ديوان عالي کشور هنوز در انتظار اجراي حکم است.

 در حالي که گفته مي شد پرونده صادق مرادي معروف به عقرب سياه پس از اعلام نظر ديوان عالي کشور به دفتر رئيس قوه قضاييه فرستاده مي شود، اين پرونده سر از دادستاني تهران درآورد.



درخور اشاره است متهم به نام صادق معروف به عقرب سياه 7ارديبهشت 87 به اتهام ربودن 30 زن و آزار و اذيت آن ها در بيابان هاي حسن آباد تهران دستگير شد.

عقرب سياه بعد از اعلام شکايت از سوي تعدادي زن و دختر جوان تهراني مبني بر ربودن و آزار و اذيت آن ها در سال ۸۸ دستگير شد.

.................................................................

۳ عضو باند «چراغ» به دام افتادند


۳ عضو يک باند شرارت معروف به «چراغ» که توسط ماموران عمليات پليس اطلاعات و امنيت عمومي خراسان رضوي دستگير شده بودند، با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.

 اواخر سال گذشته يک پژو که چند جوان سرنشينان آن بودند، هنگام عبور از داخل کوچه اي در منطقه سيس آباد مشهد با يک دستگاه پرايد پارک شده برخورد کرد و سرنشينان پژو که از اين حادثه به خشم آمده بودند از خودرو پياده شدند و با تيغ و چاقو خودرو را تخريب کردند.

فردي که شاهد اين صحنه بود، پس از رفتن پژوسواران موضوع را به مالک پرايد اطلاع داد و بدين ترتيب مالک پرايد که عاملان تخريب را شناخته بود، با آن ها تماس گرفت.

 در اين حال عاملان تخريب خودرو از مالک پرايد خواستند تا براي دريافت خسارت به محل آژانس تلفني در منطقه سيس آباد بروند اما وقتي مالک پرايد به همراه يکي از بستگان نزديکش به محل قرار رفت، ناگهان حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر با چوب و شمشير و قمه به سمت آن ها حمله ور شدند. مالک پرايد که سرش با ضربه شمشير شکافته شده و هر دو دستش نيز جراحت عميقي برداشته بود، بر اثر شدت خونريزي بيهوش شد و جوان همراه او نيز که به شدت زخمي شده بود، در گوشه اي افتاد.

 در اين حال چند تير هوايي با کلت کمري نيز از سوي حمله کنندگان شليک شد. رهگذران با ديدن اين صحنه به طرف مجروحان رفتند و عاملان نزاع نيز با هجوم مردم از محل گريختند.

 اين گزارش حاکي است: ۲ مجروح خونين بلافاصله به بيمارستان منتقل شدند اما يکي از آنان به کما رفت و مدتي در همين حال بود تا اين که با تلاش پزشکان از مرگ نجات يافت، اما يکي از دستانش از کار افتاد. از سوي ديگر با اعلام ماجرا به نيروهاي انتظامي پرونده اي در اين رابطه تشکيل شد و تحت رسيدگي قرار گرفت.

 با دستورات قضايي، ۲ متهم در اين رابطه دستگير و با سپردن وثيقه آزاد شدند. بنابر اين گزارش در حالي که تحقيقات براي دستگيري متهمان فراري اين پرونده ادامه داشت، قاضي جواد جاويدنيا دستور داد تا ماموران پليس اطلاعات و امنيت عمومي، دستگيري متهمان خطرناک را در دستور کار قرار دهد.

 بنابراين، پرونده به پليس اطلاعات و امنيت فرمانده انتظامي خراسان رضوي ارسال شد و با دستور سرهنگ نجاريان (رئيس پليس اطلاعات و امنيت عمومي) گروه ويژه اي از ماموران زبده به سرپرستي سرهنگ موسوي، مامور رسيدگي به اين پرونده شدند. ماموران اطلاعات و امنيت پس از انجام يک سري فعاليت هاي پليسي و اطلاعاتي به سرنخ هايي از محل اختفاي متهمان دست يافتند و اواخر هفته گذشته در يک عمليات ضربتي و غافلگير کننده موفق شدند ۵ نفر را در اين رابطه دستگير کنند.

پنج شنبه ۳ تن از متهمان با صدور قرار قانوني از سوي قاضي جاويدنيا روانه زندان شدند اما ۲ نفر ديگر به دليل نبود ادله کافي آزاد شدند. رئيس پليس اطلاعات و امنيت عمومي فرماندهي انتظامي خراسان رضوي در اين باره گفت: اعضاي اين باند خطرناک که معروف به باند «چراغ» هستند، از اوباش خطرناک و سابقه دار محل هستند که در نزاع هاي دسته جمعي، چاقوکشي و اخلال در نظم و امنيت شرکت داشتند.

سرهنگ ناصر نجاريان افزود: متهمان در آخرين اقدام مجرمانه خود نيز طي يک نزاع دسته جمعي افرادي را به طرز وحشتناکي مجروح کرده بودند.

 وي اضافه کرد: در بازرسي از مخفيگاه متهمان که با دستورات قضايي انجام شد، يک دستگاه شوکر برقي به همراه باتري کشف و ضبط شد. سرهنگ نجاريان گفت: اين افراد سابقه شرارت دارند و طبق تحقيقات انجام شده متهمان در نزاع ها از سلاح کلت نيز گلوله شليک کرده اند.

 ۳ متهم دستگير شده در اين پرونده به اتهامات ايراد ضرب و جرح عمدي با شمشير و قمه توام با تيراندازي، ايجاد رعب و وحشت در محل و برهم زدن نظم عمومي روانه زندان شدند. شايان ذکر است، پرونده ديگري نيز با عنوان «باند چراغ» در دستگاه قضايي و زير نظر قاضي يحيايي در دست رسيدگي است که اين پرونده مربوط به متهمان فراري در يک پرونده جنايي در منطقه فردوسي مشهد است که تلاش ماموران با صدور دستورات ويژه قضايي براي دستگيري اين افراد ادامه دارد.

.................................................................

جنايت مستانه!

چشم هايم سرخ شده بود و گيج بودم. بدون آن که کنترلي بر رفتارم داشته باشم چاقوي ضامن دار را از جيبم درآوردم و در آن موقع نفهميدم چاقوي تيز چه طور و به کجاي بدن دوستم اصابت کرد. وقتي به خودم آمدم ديدم «بابک» غرق در خون، نقش بر زمين شده است.

پسر ۲۳ ساله با چشماني اشک بار در دايره اجتماعي کلانتري ۴۴ مشهد افزود: من با ديدن اين صحنه از محل متواري شدم و به خانه يکي از دوستانم رفتم.

لحظات بسيار سختي را پشت سر گذاشتم و از ترس مثل بيد مي لرزيدم. حدود دو ساعت از آن حادثه لعنتي گذشته بود که برايم خبر آوردند بابک به خاطر شدت صدمات وارده و خونريزي زياد در بيمارستان فوت کرده است.

با شنيدن اين خبر، ناگهان از خواب غفلت بيدار شدم و کابوس وحشت تا زماني که پليس براي دستگيري ام آمد روح و روانم را عذاب داد.

باور کنيد در اين دو ساعت بدترين دقايق عمرم را سپري کردم و حالا تازه مي فهمم که در حالت مستي چه جنايتي انجام داده ام. پسر جوان اشک هايش را پاک کرد و در بيان داستان تلخ زندگي اش افزود: پدرم فردي معتاد و بي مسئوليت است و خرج زندگي ما را مادرم با کارگري به سختي تامين مي کند.

من از دوران کودکي با حس حقارت بزرگ شدم و سرکش و خودخواه بار آمدم. افسوس به جاي آن که کمک خرج خانواده ام باشم و باري از روي دوش مادر بيچاره ام بردارم هميشه سنگ جلوي پايش مي انداختم و مايه عذاب و ناراحتي اش بودم. رفيق بازي و مشروب خواري تنها تفريحي بود که به نظرم مي رسيد و در روز حادثه نيز پس از خوردن مشروبات الکلي، با دوستم درگير شدم و نمي دانم چه طور شد که با چاقو شاهرگش را بريدم.

من حالا به عنوان يک قاتل در انتظار حکم دادگاه هستم و از اين که نوجواني ۱۷ ساله را به سينه قبرستان فرستاده ام و پدر و مادري عزادار شده اند احساس پشيماني و عذاب وجدان شديدي دارم.

در پايان مي خواهم به جوان ها بگويم راه زندگي خود را از اول درست انتخاب کنيد و حتي اگر در شرايط سخت و نابساماني قرار داشتيد با مشکلات بجنگيد و مردانه زندگي کنيد. اگرچه از پدرم نيز گلايه هاي زيادي دارم اما چون خيلي دوستش دارم به خودم اجازه نمي دهم در اين باره حرفي بزنم. اي کاش او هم مرا دوست داشت و دنبال خلاف و اعتياد نمي رفت.


.................................................................

خوش حسابي، شگرد کلاهبرداري سارق

رئيس پليس آگاهي فرمانده انتظامي استان همدان از دستگيري کلاهبردار حرفه‌اي در همدان خبر داد.

سرهنگ فرامرز به گذر با اعلام اين خبر گفت: در پي مراجعه چند نفر از شهروندان به پليس همراه با مرجوعه هايي متضمن دستور قضايي و به پيوست عدم پرداخت چک و ارائه شکايت از فردي کلاهبردار، رسيدگي به موضوع دردستور کار پليس آگاهي قرار گرفت.

اين مقام انتظامي در خصوص شگرد فعاليت فرد کلاهبردار گفت: فرد کلاهبردار طي چندين مرحله با ارائه چک اقدام به خريد اجناسي با ارزش ريالي پايين از مغازه هاي عمده فروشي مواد غذايي کرده بود که در مراحل اول حساب بانکي وي داراي موجودي کافي بوده و چک ها در زمان مقرر وصول مي شد.

وي افزود: در مراحل بعدي، فروشندگان فرد کلاهبردار را يک مشتري خوش حساب و مورد اطمينان دانسته و اجناسي با ارزش ريالي بالاتر را در قبال دريافت چک به فرد متخلف فروختند.

رئيس پليس آگاهي فرمانده انتظامي استان گفت: با انجام تحقيقات مشخص شد فرد کلاهبردار به همراه همدستش با تاسيس دفتر کار تجاري بازرگاني واهي و بدون مجوز با خوش حسابي اعتماد مالباختگان را جلب و اقدام به کلاهبرداري از آنان کرده است. وي خاطر نشان کرد: پليس با انجام اقدامات اطلاعاتي فرد کلاهبردار را دستگير که وي به بزه انتسابي خود اعتراف کرد.


.................................................................

جدایی به خاطر بهانه گیرهای زن

مردي در دادگاه گفت: همسرم بسيار پرتوقع است و از همه چيز ايراد مي‌گيرد. او حتي به رنگ خانه كه آن را بازسازي كرده‌ام ايراد مي‌گيرد. ديگر زندگي در كنار او فايده‌اي ندارد.

اين مرد با حضور در دادگاه خانواده ادامه داد: مي‌خواهم همسرم به سر زندگي‌اش بازگردد اما او عين خيالش نيست. حتي به خاطر علاقه‌‌اي كه به همسرم داشته‌ام خانه‌ را بازسازي كرده‌ام ولي او به منزل باز نمي‌گردد.

وي افزود: از اين وضع خسته‌ شده‌ام و ديگر نمي‌خواهم بي‌دليل براي حفظ زندگي‌مان تلاش كنم زيرا او بهانه‌جوست. خانه‌اي با متراژ 100 متر دارم اما همسرم مدعي است كه اين خانه در شان او نيست و به همين دليل منزل مشتركمان را ترك كرده و مهريه‌اش را به اجرا گذاشته است.

اين مرد كه 36 سال سن داشت، با بيان اينكه همسرم قصد ادامه زندگي را ندارد،‌ خاطرنشان كرد: همسرم فقط مي‌خواهد من خانه را عوض كنم و قصدي براي بازگشت ندارد.

ديگر نمي‌دانم بايد چه تصميمي بگيرم. بر سر دو راهي مانده‌ام. وي اظهار كرد: همسرم از لحاظ مالي در خانواده‌‌اي متوسط بزرگ شده است اما نمي دانم چرا اين‌قدر پرتوقع است و قصد آزار مرا دارد.

اگر واقعا تصميم ندارد با من كنار بيايد به زندگي‌اش ادامه بدهد، درخواست طلاق بدهد. اين مرد با بيان اينكه همسرم احساسات من را به بازي گرفته است، افزود: از هدف همسرم بي‌خبرم.

اگر او واقعا قصد بازگشت به زندگي را دارد بايد زودتر تصميم خود را بگيرد و بيشتر از اين من را آزار ندهد.

در ادامه جلسه دادگاه، همسر اين مرد با بيان اينكه من هم به شوهرم علاقه‌مندم گفت: نمي‌خواهم از همسرم جدا شوم زيرا به زندگي‌مان علاقه دارم اما همسرم با اخلاق‌هاي تندي كه دارد من را نسبت به زندگي دلسرد كرده است.

زن جوان كه 27 سال داشت، يادآور شد: نمي‌خواهم از شوهرم جدا شوم و به منزلمان بازخواهم گشت. از او نيز مي‌خواهم در رفتارش تغييراتي را به وجود آورد. در مورد مهريه‌ هم ادعايي ندارم. رئیس دادگاه پس از شنيدن اظهارات اين زوج جوان حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و اين زوج را به مصالحه دعوت كرد.

.................................................................

جاعل کلاهبردار به دام افتاد

با پيگيري هاي مأموران پليس آگاهي گنبدكاووس جاعلي كه با جعل عناوين مأمور يكي از نهادها و تحت عنوان پرداخت وام به شهروندان اقدام به كلاهبرداري در استان هاي مختلف كشور كرده بود، دستگير شد.

سرهنگ علي‌عسگري، فرمانده انتظامي گنبدكاووس گفت: رسيدگي به پرونده متهم زماني در پليس آگاهي اين شهر كليد خورد كه دو سال قبل زني مالباخته به مأموران مراجعه كرد و مدعي شد مردي با تيپ و چهره آراسته در حالي كه خود را مأمور يكي از ادارات دولتي جازده بود با مراجعه به در منزل و پيشنهاد مبلغ قابل توجهي وام اقدام به كلاهبرداري از وي كرده است.

سرهنگ عسگري ادامه داد: اين تنها شاكي پرونده نبود و مدتي بعد مالباخته اي ديگر با مراجعه به مأموران، آنها را از كلاهبرداري با همين شيوه مطلع ساخت.

فرمانده انتظامي گنبدكاووس تصريح كرد: با كسب اطلاعات به دست آمده، تحقيقات مأموران جهت شناسايي و دستگيري اين جاعل حرفه اي شدت گرفته و با استفاده از اظهارات مالباخته ها و يكسري اقدامات اطلاعاتي و پليسي سرانجام مرد جاعل در يكي از شهرهاي اطراف شناسايي شد.

با شناسايي منزل متهم و ادامه تحقيقات مشخص شد سوژه مورد نظر پس از كلاهبرداري هاي متعدد به يكي از استان هاي كشور متواري شده و به اتهام جرايم متعدد در استان هاي مختلف تحت تعقيب مي‌باشد.

سرهنگ عسگري ادامه داد: سرانجام با ردزني هاي مستمر و پياپي مأموران و شناسايي محل هاي مختلف سكونت وي در استان هاي مختلف كشور متهم در حين تردد در مسير يكي از شهرها شناسايي و دستگير شد.

فرمانده انتظامي گنبدكاووس تصريح كرد: در تحقيقات فني بعمل آمده متهم تا كنون به كلاهبرداري از شهروندان با همدستي يكي از دوستان خود در شهرهاي مختلف اعتراف كرده است. سرهنگ عسگري در پايان از دستگيري همدست وي خبر داد و گفت: رسيدگي به شكايت 20 مالباخته در گنبدكاووس و شناسايي ديگر مالباخته های احتمالي همچنان ادامه دارد.

.................................................................

انهدام باند روباه‌هاي شب‌

ماموران پليس آگاهي شهرستان ساوه استان مركزي دو سارق سابقه‌دار كه اقدام به سرقت سيم‌هاي برق مي‌كردند را دستگير كرد.

به دنبال وقوع چند فقره سرقت سيم‌برق در سطح شهرستان و افزايش نارضايتي شهروندان از اين موضوع، اكيپي از ماموران پليس آگاهي رسيدگي به اين موضوع را در دستور كار خود قرار دادند.

تحقيقات ماموران براي شناسايي سارق يا سارقان احتمالي آغاز شد تا آن كه آنان با اقدامات اطلاعاتي و پليسي به دو سارق حرفه‌اي كه در زمينه سرقت سيم‌برق داراي سابقه بودند، مظنون شدند.

با دستگيري اين افراد، آنان در تحقيقات و بازجويي‌هاي صورت گرفته ضمن بزه انتسابي به 9 فقره سرقت سيم‌برق در سطح شهرستان اعتراف كردند. كليه صحنه‌هاي سرقت توسط سارقان بازسازي شد و متهمان با تشكيل پرونده خود به مرجع قضايي معرفي شدند.