۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۲

وضعيت کودکان مجروح حادثه پله برقي در مشهد/ ناکامی مادر در قتل کودک/ شوخي شوخي آدم کشتم!/ پس ازخوردن سوسك و كرم مرد/ سرقت در پوشش لباس زنانه

روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
کد خبر : ۸۲۸۲۲
"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
 

شيشه عمر كودك در دستان مرد شيشه‌اي

با صداي آژير خودرو پليس در تاريكي شب همه نگاه‌ها به انتهاي كوچه چرخيد، تك درخت كوچه كه باد برگ‌هايش را به يغما برده بود تكيه‌گاه چند نفر بود كه بي‌صبرانه انتظار يك حادثه را مي‌كشيدند.

سه مامور پليس از خودرو پياده شده و جمعيت را كنار زدند، زني كه چادر گلدار خانگي به سر داشت، هراسان و مضطرب خود را به ماموران رساند و گفت: آقا پسرم، ديوانه شده، كمك كنيد، او پدر و خواهر و برادرش را همراه با پسر 2 ساله‌اش به گروگان گرفته و تهديد مي‌كند قصد كشتن آنها را دارد.

در همان تحقيقات اوليه معلوم شد، پسر خانواده پس از جدايي از همسرش به اتفاق تنها فرزندش به خانه پدري بازگشته و به دليل مشكلات روحي به مواد مخدر صنعتي ـ شيشه ـ اعتياد پيدا كرده است.

با به دست آمدن اين اطلاعات ماموران با ورود به ساختمان از جوان گروگانگير خواستند تا گروگان‌ها را رها كند اما او بدون توجه به هشدارها و درخواست‌هاي پليس مدام تهديد مي‌كرد در صورتي كه كسي به خانه نزديك شود گروگان‌ها را خواهد كشت.

مذاكره پليس و جوان گروگانگير ادامه داشت كه اين بار زن جواني هراسان و مضطرب جمعيت را كنار زد و خود را به پليس رساند.

زن جوان حتي اجازه نداد پليس علت حضورش را سوال كند وي با لكنت زبان گفت: پسرم آقا! پسرم! شنيدم شوهر سابقم فرزندم را به گروگان گرفته و قصد كشتن او را دارد.

با صداي زن، گريه كودكانه‌اي از پشت در به گوش رسيد كه مادرش را صدا مي‌كرد. ماموران سعي مي‌كردند، زن جوان را آرام كنند، لحظات به كندي مي‌گذشت كه يكي از ماموران از خانه همسايه وارد بالكن شد و خود را به آپارتمان محل گروگانگيري رساند.

مرد گروگانگير كه متوجه حضور مامور پليس شده بود، اين بار كودك خردسال را در آغوش گرفت و با قرار دادن تيغه چاقو تهديد كرد اگر ماموران محل را ترك نكنند، گلوي كودك را خواهد بريد!

همه به جوان گروگانگير كه معلوم بود، پس از مصرف شيشه كنترل رفتارهايش را ندارد، التماس مي‌كردند.

لحظات سختي بود و كوچكترين فشار به تيغه چاقو حيات كودك 2 ساله را همانند پرنده‌اي اسير كه در دام افتاده بود پرپر مي‌كرد.

در اين هنگام 2 مامور ديگر نيز از خانه همسايه وارد خانه شده و پس از دقايقي يكي از آنها در فرصتي كه به دست آورد، با مرد گروگانگير درگير شد و با تمام تواني كه داشت دست جوان معتاد را محكم در دست گرفت و با كمك دو مامور ديگر آنها موفق به نجات كودك 2 ساله كه خراش كوچكي با چاقو زير گلويش افتاده بود شدند.

زن جوان هراسان خود را به داخل آپارتمان انداخت و كودكش را كه به شدت مي‌گريست به آغوش گرفت.

جوان گروگانگير با دستبندي كه به دست داشت هاج و واج اين صحنه را تماشا مي‌كرد. مادر مي‌گريست و با دستان لرزان صورت رنگ باخته فرزندش را نوازش مي‌كرد.

دقايقي بعد خودرو پليس همراه متهم آژيرزنان از كوچه بيرون رفت، نگاه جوان گروگانگير از پشت شيشه خودرو پليس همچنان به فرزند و همسرش خيره مانده بود... كودك با تمام تواني كه داشت دستانش را به گردن مادر حلقه زده بود. از خود مي‌پرسم به راستي گناه اين كودك چه بوده است و چه كسي مقصر است؟!

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

زندگي به 4 نفر لبخند زد

خانواده اين جوان اليگودرزي وقتي از پزشكان شنيدند اميدي به بازگشت وي به زندگي نيست، دو كليه، كبد و دريچه قلب او را به بيماران نيازمند اهدا كردند.

«مجتبي شهريسوند» 20 روز پيش از خانواده‌اش در شهرستان اليگودرز استان لرستان دور شد و به تهران آمد تا دوران خدمت سربازي را بگذراند.

مجتبي هفتم مهر امسال چند ساعت از فرمانده‌اش مرخصي گرفت تا گشتي در شهر بزند. پس از پايان ساعت مرخصي به سمت پادگان حركت كرد، در حال عبور از عرض خيابان بود كه ناگهان يك خودروي پرايد كه با سرعتي بالا در حركت بود، با وي تصادف و از محل حادثه فرار كرد.

چند نفر از هم خدمتي‌هاي مجتبي و واحد دژباني پادگان با ديدن اين صحنه بلافاصله به سمت مجتبي كه نقش زمين شده بود، رفتند و او به مركز درماني منتقل شد. افراد ديگر نيز به تعقيب راننده فراري پرداختند اما موفق به دستگيري وي نشدند و راننده در شلوغي شهر ناپديد شد. در پي اين حادثه، جوان مصدوم در بيمارستان امام حسين (ع) تحت عمل جراحي قرار گرفت و پزشكان تلاش براي نجات وي را آغاز كردند.

پس از جراحي و گذشت يك روز از بستري شدن مجتبي، در حالي كه پدر و برادرش از شهرستان به تهران آمده بودند، پزشكان مرگ مغزي او را تائيد كردند و به خانواده‌اش گفتند ديگر اميدي به بازگشت او به زندگي نيست و بهتر است اعضاي بدن او را اهدا كنند تا با اين كار خداپسندانه بيماران ديگري نجات يابند. پدر مجتبي با شنيدن اين حرف‌ها تصميم مهم خود را گرفت و در پي اقدامي خداپسندانه با اهداي اعضاي بدن فرزندش به ديگران زندگي بخشيد.

به اين ترتيب مجتبي كه اولين فرزند خانواده بود به بيمارستان مسيح‌دانشوري تهران منتقل شد و دو كليه، كبد و دريچه قلب او به بيماران نيازمند هديه شد.

در پي مرگ اين جوان، تحقيقات پليس براي دستگيري راننده خطاكاري كه از صحنه حادثه گريخته بود، آغاز شد تا اين‌كه چند روز پيش متهم در حالي كه دچار عذاب وجدان شده بود، خود را تسليم پليس كرد.

بنابراين گزارش، براي متهم قرار قانوني صادر شد. تحقيقات تكميلي از وي ادامه دارد.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

راز تبهکاری‌های مهندس خونسرد

خونسردی‌اش کافی بود که همه باور کنند وی یک مهندس است و پای در دام تبهکارانه‌اش بگذارند.

«سجاد» 39 ساله همان مهندس تبهکاری است که با ظاهری بسیار شیک و آراسته و با زبانی چرب و نرم از طعمه‌هایش کلاهبرداری و دزدی می‌کرد اما حالا وی با سری تراشیده و لباس‌های ویژه بازداشتی‌های در اختیار پلیس، هر روز با نگرانی منتظر است تا طعمه‌هایش به آگاهی مراجعه کنند و پول‌های از دست رفته‌شان را بخواهند.

این مرد کلاهبردار که ورزشکار هم بوده و در دوران سربازی مقام سوم ارتش‌های جهان در رشته تکواندو را به دست آورده است، می‌گوید دروغ را بهتر از حقیقت تلقین می‌کند ولی دخترانش را طوری تربیت کرده که دروغ نگویند.

 
چند تا بچه‌داری؟

2 دختر 7 و 12 ساله دارم.

همسرت می‌دانست تبهکار هستی؟

وی پیش از دستگیری از این ماجرا بویی برده بود ولی نمی‌دانست قضیه جدی است.

شغل اصلی‌ات چه بوده!

من کارگاه مبل‌سازی در یافت‌آباد داشتم.

چه شد سراغ کلاهبرداری رفتی؟

سال 80 یک کلاهبردار نامرد 70 میلیون تومان مبل از من برد و چک‌هایش برگشت خورد، از بدبختی 50 میلیون تومان از مبل‌ها متعلق به کاسب‌های دیگر بود و من مجبور شدم پول آنان را با زحمت زیادی برگردانم وکارگاه مبل‌سازی را تعطیل کنم.

بعد از این ماجرا چه شد؟

چند مدتی نیز به عنوان راننده مسافرکشی می‌کردم و شب‌ها نیز در آژانس کار می‌کردم بعد از مدتی پیش یکی از بستگان قدیمی رفتم و قرار بود همه کارهای وی از قبیل فروش مبلمان و نقد کردن چک‌ها و... را انجام بدهم و وی نیز ماهانه 3 میلیون تومان حقوق بدهد ولی پس از گذشت 6 ماه هیچ خبری از پول نشد و من برای جبران، چک‌های وی را پیش خودم نگه داشتم و از آنجا جرقه کلاهبرداری‌هایم شروع شد.

بعد؟

خانه نشسته بودم و آگهی‌های یکی از روزنامه را می‌دیدم که ناگهان چشمانم به یک آگهی افتاد که نوشته شده بود اتاقی را در یک شرکت اجاره می‌دهند، به ذهنم فکری خطور کرد که آنجا را با قیمت بالا اجاره کنم و با استفاده از شگرد چرب‌ زبانی که دارم دست به کلاهبرداری بزنم، روز بعد کت و شلوار شیکی پوشیدم و به دفتر آن شرکت رفتم و درباره اجاره اتاق صحبت کردم و با پیشنهاد 100 هزار تومان بالاتر آنجا را اجاره کردم. صاحب شرکت مدام به من می‌گفت مهندس و به همین دلیل در برنامه‌های بعدی خودم را مهندس معرفی می‌کردم.

ماجرای مبل‌ها چیست؟

وقتی آنجا را اجاره کردم به بازار یافت‌آباد رفتم و با فن بیان خوبی که داشتم از 2 فروشگاه چندین دست مبل خریدم و در ازای آن چک‌هایی که از سال‌ها پیش از مرد کلاهبردار داشتم را به مبل‌فروش‌ها می‌دادم و مبل‌ها را به مشتریان قدیمی‌ام در شهرهای شمالی کشور و کرج می‌فروختم.

با پول‌های مبل‌های دزدی چه می‌کردی؟

پس از 20 روز که دفتر را خالی کردم، دفتر دیگری در میدان توحید اجاره کردم و با استفاده از این شگرد به مبل‌فروشی‌های کرج یا تهران می‌رفتم و یک سوم یا یک‌چهارم پول مبل‌ها را پرداخت می‌کردم و مابقی را چک بلامحل می‌دادم و مانند دفعات گذشته مبل‌ها را می‌فروختم.

مهندس عمران (راه و ساختمان) بودی؟!

بله! من مطالعه زیاد می‌کنم و علاقه زیادی به کتاب‌های مهندسی سازه‌ دارم، بنابراین اطلاعات کافی و خوبی در این زمینه دارم و گاهی اوقات برای به رخ کشیدن خودم در این باره صحبت می‌کردم و درباره فعالیتی که می‌خواستم انجام بدهم، تحقیق می‌کردم.

نمی‌ترسیدی گرفتار شوی؟

نه! من آنقدر دروغ را قشنگ تشریح می‌کنم که شاید نتوانم واقعیت را آنچنان که هست بیان کنم و پیش خودم فکر می‌کردم خیلی زرنگ هستم.

تا کجا می‌خواستی ادامه بدهی؟

می‌خواستم تا آنجا کار کنم که پولی برای راه‌اندازی یک کارگاه تولید مبل تهیه کنم، البته به آن پول رسیدم ولی طمع نمی‌گذاشت دست از کار بکشم.

چطور دستگیر شدی؟

چند هفته‌ای پلیس به دنبالم بود و نمی‌دانم چطور توانستند ردم را بزنند. روزها و شب‌ها بیرون بودم و گاهی اوقات مخفیانه به دیدن همسر و دخترانم می‌آمدم و شب‌ها در پارک یا خودرو می‌خوابیدم و ترس از دستگیری رهایم نمی‌کرد تا اینکه چند روز پیش وقتی به دیدن خانواده‌ام رفتم و از آنها خداحافظی کردم، کارآگاهان مرا دستگیر کردند.

همه این کارهایت ارزش داشت؟

به خدا نه! از چند هفته پیش از دستگیری و از زمانی که بازداشت هستم بدترین اوقات عمرم است. ترس و نگرانی، خواب و خوراک را از من گرفته است.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

ناکامی مادر بی‌عاطفه در قتل پسر 5 ساله

پسر بچه خردسال که از سوی مادرش و مرد مورد علاقه او به داخل چاه 45 متری پرت شده بود پس از 5 شبانه‌روز به طور معجزه‌آسایی نجات یافت. هفته گذشته زنی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن مرموز پسر 5 ساله‌اش خبر داد.

وی در شکایت خود به ماموران گفت: مهدی دیروز برای بازی از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. همه جا را به دنبال او گشتم اما هیچ اثری از مهدی به دست نیامد. به همین خاطر برای یافتن وی نزد پلیس آمدم. با توجه به حساسیت ماجرا و احتمال قتل مهدی کوچولو ، تجسس‌های پلیسی گسترده‌تر شد و ماموران دوباره به تحقیق از مادر این کودک به نام فرناز پرداختند.

اظهارات گمراه‌کننده مادر مهدی باعث شک پلیس شد به همین خاطر تحقیقات روی زن جوان متمرکز شد. تحقیقات پلیسی نشان داد، زن جوان به خاطر اختلافاتی که با همسرش داشت مدتی پیش از وی جدا شده و از وضعیت رفتاری مناسبی نیز برخوردار نیست. در شاخه دیگری از تحقیقات نیز مشخص شد ، فرناز با مردی به نام حسین در ارتباط است و قصد دارد با وی ازدواج کند. با کشف این سرنخ، حسین در محل کارش دستگیر شد.

وی در بازجویی‌های اولیه منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت مهدی شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی پیش با فرناز آشنا شده و فریب حرف‌هایش را خوردم. وی گفت برای اینکه بتوانیم با هم ازدواج کنیم باید مهدی را از سر راه برداریم. سرانجام خام حرف‌های وی شده و 5 روز پیش مهدی را به باغ‌های اطراف شهر برده و درون چاهی انداختم.

با اعترافات حسین، ماموران راهی این چاه شدند و با کمک امدادگران آتش‌نشانی وارد آن شده و در حالی که همه تصور می‌کردند مهدی به قتل رسیده است، وی به طرز معجزه‌آسایی زنده از عمق 45 متری چاه بیرون آورده شد.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

مرگ کودک 7‌ماهه با تزریق واکسن فاسد

مادر کودکی که مدعی بود بچه 7 ماهه خود را یک هفته پیش به دلیل تزریق واکسن از دست داده است، خواستار پیگیری این موضوع از سوی مسؤولان شد.

صبح دیروز مادر کودکی که مدعی بود بچه 7 ماهه خود را یک هفته پیش به دلیل تزریق واکسن از دست داده با گریه این موضوع را اعلام کرد و خواستار پیگیری این موضوع از مسؤولان شد.

وی ادعا کرد: هفته گذشته برای تزریق واکسن بچه‌ام به خانه بهداشت محل زندگی‌ام مراجعه کردم اما بچه 7 ماهه‌ام پس از تزریق این واکسن جان باخت و پزشکی قانونی به ما اعلام کرده مرگ بچه‌ام به دلیل تزریق واکسن فاسد بوده است.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

متهم : شوخي شوخي آدم کشتم!

معتاد ۴۶ ساله اي که جواني را در کوچه معروف به «غربت ها» به خاطر طلب ۱۰ هزار توماني اش به قتل رسانده بود، در بازسازي صحنه جنايت خود ادعا کرد قصد قتل نداشته و شوخي شوخي آدم کشته است.به گزارش خراسان، متهم اين پرونده جنايي که ساعت ۸ صبح روز گذشته به پاتوق معتادان (محل جنايت) در کوچه غربت ها منتقل شده بود، در حضور مقام قضايي و کارآگاه حسن نژاد (افسر پرونده) چگونگي ارتکاب جنايت را تشريح کرد.
او درباره روز حادثه به قاضي پرونده گفت: آن روز ظهر در حالي که همسرم را سوار موتورسيکلت کرده بودم، به اين محل آمدم چون همسرم با فردي قرار داشت و مي خواست از او يک کتاب دعا بگيرد، من هم با موتورسيکلت وارد اين منزل (پاتوق) شدم تا با امير (مقتول) به شانديز برويم اما وقتي وارد اتاق شدم، او در گوشه اي کنار اجاق تک شعله نشسته بود و چرت مي زد.

زني هم در کنار او مشغول استعمال مواد بود. من قبلاً ۱۰هزار تومان به امير داده بودم تا برايم ترياک بخرد اما او پولم را نداده بود هر کار کردم که او از حالت «چرت» خارج شود، فايده اي نداشت عصباني شده بودم و با کارد بلندي که داشتم، چند ضربه به ديوار زدم، سر و صدا کردم ولي او باز هم توجهي نمي کرد تا اين که ناگهان از زمين بلند شد و کارد من به کتفش فرود آمد.

وي در پاسخ به سوال قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) که پرسيد چرا پس از ارتکاب قتل قصد فرار داشتي؟ گفت: من فرار نکردم خودم به او (مقتول) تنفس دهان به دهان دادم و نبضش هم در دستم بود. شاهدان دروغ مي گويند که من مي خواستم فرار کنم.حتي من خواهش کردم به اورژانس زنگ بزنند و او را به درمانگاه ببرند.

وي در پاسخ به سوال ديگر مقام قضايي که پرسيد پس از ارتکاب قتل، آلت قتاله را چه کردي گفت: چاقو را به همسرم دادم و گفتم آن را به خانه بياورد البته کارت عابربانکم را هم به او دادم. وي در ادامه افزود: من ۶ سال است که معتاد هستم و هرچند وقت اينجا مي آمدم. ولي فرار از صحنه جنايت را قبول ندارم. حتي بعد از اين حادثه يک کارتن خواب به من گفت ۱۰ هزار تومان بده تا تو را فراري بدهم که قبول نکردم.

گفتم از دست قانون کجا مي توانم بروم! الان هم پشيمانم و غلط مي کنم ديگر با کسي رفاقت کنم. متهم اين پرونده در حاشيه بازسازي صحنه قتل به خراسان گفت: تا دوران متوسطه تحصيل کردم ۲ فرزند دارم که پسرم از ۱۳ سالگي به دليل ارتکاب جرايم مختلف در کانون اصلاح و تربيت به سر مي برد؛ او ۴ سابقه دارد که ۲ مورد آن مربوط به سرقت است و الان هم در کانون اصلاح و تربيت است اما دختر ۲۰ ساله ام در رشته کامپيوتر تحصيل کرده و الان از او خبري ندارم فکر  کنم منزل خواهرم زندگي مي کند چون همسرم هم در اين ماجرا دستگير شده است.

در تاريخ 91.6.19 جوان ۲۴ ساله اي در پاتوق معتادان واقع در کوچه غربت ها در بولوار توس مشهد به قتل رسيد که معتادان ديگر از فرار متهم تا رسيدن ماموران انتظامي جلوگيري کردند و بدين ترتيب وي دستگير شد. همسر متهم به قتل نيز که آلت قتاله خون آلود را به منزل خودش در شهرک حجت مشهد برده و آن را شسته بود، به اتهام اختفاي ادله جرم و اعتياد به دستور قاضي شاکر دستگير شد.
..............................................................................................

رکورد زنی که پس ازخوردن سوسك و كرم مرد

يك مرد آمريكايي كه در مسابقه خوردن سوسك و كرم در كمترين زمان پيروز شده بود، ساعتي بعد درگذشت.

ادوارد آرچبالد 32 ساله در مسابقه اي كه توسط يك فروشگاه خزندگان و حشرات ترتيب داده شده بود شركت كرد.

كلانتر شهر برووارد در ايالت فلوريدا اعلام كرد كه ادوارد آرچبالد دهها سوسك بزرگ و كرم را زنده زنده در مدت چهار دقيقه بلعيد و در اين مسابقه كه جايزه اش يك مار پيتون بود، پيروز شد. پس از پايان مسابقه وي دچار تهوع شديد شد و به بيمارستان انتقال يافت.

كلانتر برووارد افزود كه اندكي پس از انتقال مرد به بيمارستان پزشكان مرگ او را اعلام كردند.

در اين مسابقه كه توسط ويواريوم بن سيگل رپتايلز برگزار شده بود چند مار پيتون به عنوان جايزه براي افرادي كه در مدت چهار دقيقه بيشترين تعداد و بزرگترين سوسك ها و كرم ها را بخورند تعيين شده بود.

يك شاه پيتون ماده به رنگ عاج به عنوان جايزه نخست در نظر گرفته شده بود.

ويواريوم بن سيگل رپتايلز اعلام كرده بود: اگر مي خواهيد مالك يك شاه پيتون ماده به رنگ عاج شويد تا مي توانيد در مدت چهار دقيقه بيشترين تعداد سوسك ، كرم و حشره را بخوريد. به همين سادگي، اما اگر در جريان مسابقه دچار تهوع شويد به طور خودكار از دور رقابت خارج خواهيد شد.

ادوارد آرچبالد 32 ساله در اين مسابقه پيروز شد اما هرگز طعم تملك يك شاه پيتون ماده به رنگ عاج را نخواهد چشيد. قرار است براي تعيين علت دقيق مرگ اين مرد 32 ساله جسدش كالبدشكافي شود.
--------------------------------------------------------------------------------
 
باک خالی ماشین زورگیران کار دستشان داد

تمام شدن بنزین خودروی دو زورگیر باعث دستگیری آنها شد.

بعد از ظهر11مهر‌ماه سال‌جاری مردی در جنوب پایتخت به‌عنوان مسافر سوار یک خودروی سمند شد که دو سرنشین داشت. در بین راه ناگهان یکی از سرنشینان خودرو اسلحه‌ای به سمت مسافر نشانه گرفت و با تهدید پول‌ها و موبایلش را سرقت و او را از ماشین پیاده کرد. با فرار دزدان، مرد مسافر که شوکه شده بود چشمش به‌خودروی گشت پلیس افتاد و ماجرا را برای مأموران توضیح داد.

مأموران نیز با مشخصاتی که از متهمان و خودروی آنها در اختیار داشتند به جست و جو در منطقه دست‌زدند و دقایقی بعد در یکی از کوچه‌های خلوت خودروی سمند سارقان را شناسایی کردند. بنزین خودروی دزدان لحظاتی بعد از سرقت تمام و ماشین آنها خاموش شده بود و همین مسئله باعث دستگیری آنها شد. با کشف اموال مسروقه از متهمان، مأموران دریافتند اسلحه‌ای که یکی از آنها برای ترساندن مالباخته استفاده کرده بود تقلبی بوده است.

پرونده دو جوان زورگیر بعد از دستگیری دراختیار قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و دو متهم اعتراف کردند که این نخستین سرقتی بوده که با تهدید اسلحه قلابی انجام داده‌اند. تحقیقات از متهمان دستگیر شده برای کشف جرائم احتمالی دیگر ادامه دارد.

--------------------------------------------------------------------------------
سرقت در پوشش لباس زنانه
 
کارگر اخراجی که با پوشش زنانه به خانه مرد کارخانه دار دستبرد 100 میلیونی زده بود در جریان ردیابی های پلیسی شناسایی و دستگیر شد.

پنجم اردیبهشت امسال فردی در تماس تلفنی با مرکز فوریت های پلیسی 110 به مأموران اعلام کرد که منزلش توسط سارق یا سارقان مورد سرقت قرار گرفته و نزدیک به 100 ميلیون تومان سکه و طلا از منزلش به سرقت رفته است.

با حضور مأموران کلانتری 122 نبرد در محل سرقت واقع در زعفرانیه ـ خیابان آصف و تأیید خبر سرقت، موضوع به پایگاه یکم پلیس آگاهی اعلام و تیم بررسی صحنه سرقت در محل حاضر شد.

با حضور کارآگاهان و تیم بررسی صحنه سرقت پلیس آگاهی در محل و انجام بررسی از محل سرقت مشخص شد که سرقت از نوع داخلی است و سارق یا سارقان با اطلاع دقیق از غیبت مالباخته و همچنین اطمینان از نگهداری اموال باارزش در خانه، اقدام به سرقت کرده اند.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «سرقت منزل» و به دستور شعبه پنج بازپرسی دادسرای ناحیه يك تهران ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با ارجاع پرونده به پایگاه یکم، مالباخته در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: عصر چهارم اردیبهشت به همراه دیگر اعضای خانواده و برای شرکت در مراسم جشن تولد فرزند یکی از دوستان خانوادگی، از خانه خارج شده و حدود ساعت 1:30 دقیقه بامداد به منزل بازگشتیم. در منزل کاملا بسته بود و هیچگونه اثری که نشان از تخریب داشته باشد، بر روی در خانه وجود نداشت اما زمانیکه وارد شدم در کمال تعجب متوجه بهم ریختگی لوازم شده و پس از کمی بررسی متوجه سرقت سکه های طلا، جواهرات اعضای خانواده و همچنین مدارک شناسایی و برخی قراردادهای کاری کارخانه، شدم.

کارآگاهان پایگاه یکم در ادامه رسیدگی به پرونده، اقدام به بررسی تصویر بدست آمده از دوربین های مداربسته پیش بینی شده در مجتمع مسکونی کردند. تصاویر، فردی را نشان می داد که حدود ساعت هشت شب و با پوشش زنانه (چادر)، با استفاده از کلید وارد ساختمان شده و در کمتر از 10 دقیقه از ساختمان خارج و ضمن سوار شدن به یک دستگاه خودرو سمند از محل خارج شده است.

در ادامه رسیدگی به این پرونده، مالباخته بار دیگر ضمن مراجعه به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران به کارآگاهان اظهارداشت: فرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفته و مدعی شده است که در صورت پرداخت پول حاضر است تا اسناد و مدارک شناسایی سرقت شده از منزلم را بازپس دهد.

بلافصله آموزش های لازم به مالباخته ارائه شد و سرانجام با انجام تحقیقات پلیسی، کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری فردی به هویت «نوید . ج» متولد 1361 شدند.

با شناسایی و دستگیری «نوید» و حضور مالباخته در پایگاه یکم جهت مواجهه حضوری با متهم ، بلافاصله «نوید . ج» به عنوان کارمند اخراجی کارخانه مالباخته مورد شناسایی قرار گرفت.

مالباخته اظهارداشت: «نوید» به عنوان کارمند در کارخانه تولیدی پوشاک مشغول به کار بود تا اینکه به من اطلاع داده شد که او به مصرف مواد مخدر از نوع شیشه اعتیاد پیدا کرده است؛ چندین بار در این خصوص به وی تذکر دادم اما زمانیکه با بی تفاوتی وي در خصوص عدم ترک مصرف مواد مخدر روبرو شدم، به ناچار در حدود شش ماه پیش، مجبور به اخراج او از کارخانه شدم.

در ادامه تحقیقات، متهم نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: زمانیکه مالباخته از موضوع اعتیاد من اطلاع پیدا کرد و مرا به اخراج تهدید کرد قبل از آنکه از کارخانه اخراج شوم، در یک فرصت مناسب دسته کلید صاحب کارخانه (مالباخته) را سرقت کرده و دسته کلید دومی را تهیه کردم. در طول مدتی که در کارخانه مشغول به کار بودم از محل زندگی و وضعیت مالی خوب مالباخته اطلاعات دقیقی داشتم تا اینکه موضوع اخراج از کارخانه پیش آمد.

وي افزود: پس از اخراج، چندین ماه به عنوان کارگر ساده در نمایشگاه های مبل فروشی منطقه یافت آباد مشغول به کار بودم و در طول این مدت نیز چندین بار با سرقت کارت های عابر بانک متعلق به صاحبان نمایشگاه های مبل و بدون آنکه آنها متوجه برداشت از حساب های عابر بانک خود شوند، اقدام به برداشت پول از حساب آنها می کردم تا اینکه پس از گذشت نزدیک به شش ماه از زمان اخراج، تصمیم به سرقت منزل مالباخته گرفتم.چندین روز در نزدیکی محل زندگی مالباخته منتظر زمانی مناسب برای سرقت بودم تا اینکه سرانجام چهارم ارديبهشت 91، زمانیکه مالباخته به همراه تمامی اعضای خانواده اش از خانه خارج شد، با استفاده از چادر زنانه ای که از قبل و برای استفاده در سرقت تهیه کرده بودم ، با استفاده از دسته کلید وارد مجتمع مسکونی و خانه وي شده و پس از سرقت نیز با همان وضعیت پوشش زنانه از خانه خارج شدم.

سرهنگ کارآگاه رحیم فرزام ريیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به اعترافات صریح متهم به سرقت منزل مالباخته و ارتکاب سرقت های متعدد از صاحبان نمایشگاه های فروش مبل در منطقه یافت آباد، قرار قانونی از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی قرار گرفته است.

--------------------------------------------------------------------------------
استفاده باندهاي قاچاق از فناوري هاي جديد
 
دبير كل ستاد مبارزه با مواد مخدر از تأسيس مركز منطقه اي تبادل اطلاعات جي پي سي با عضويت كشورهاي افغانستان،پاكستان و ايران خبر داد.

مصطفي نجار در اختتاميه نهمين اجلاس افسران رابط مبارزه با مواد مخدر با بيان اينكه جهان در وضعيتي حساس و خطرناك در مواجهه با تهديدات پيچيده و چند وجهي مواد مخدر قرار دارد گفت: يكي از جنبه هاي اين پيچيدگي استفاده باندهاي قاچاق از فناوري اطلاعات و ارتباطات در فريب نسل جوان و پنهان سازي اهداف پليدشان است.
اين موضوعي است كه بايد در سطح اطلاعاتي و عملياتي به آن توجه شود لذا يكي از مهمترين وظايف افسران رابط مواد مخدر شناخت اين شيوه ها با هدف ارائه راهكارهاي مؤثر و پيش دستانه براي ناكامي قاچاقچيان و موفقيت مبارزه با مواد مخدر است.

وي گفت: در بعد همكاري اطلاعاتي دوجانبه و چند جانبه و در عرصه منطقه اي و بين المللي اقدامات خوب مشتركي با مشاركت ايران و سازمان ملل متحد صورت گرفته است كه از جمله مهمترين آنها تأسيس مركز منطقه اي تبادل اطلاعات (جي پي سي) در تهران و با عضويت كشورهاي ايران،افغانستان و پاكستان در قالب ابتكاري سه جانبه است.

دبير كل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: اراده هر سه كشور و سازمان ملل متحد تقويت اين مركز و افزايش توان آن است. كه ايران به عنوان ميزبان بر تحقق اين هدف مهم تأكيد داشته و در همين راستا تمامي امكانات خود را به خدمت گرفته است.

وي گفت: در ادامه اين روند اميدواركننده از فرصت موجود استفاده مي كنيم و با طرح توصيه ها و توافقات اين نشست در دستور كارهاي نشست آتي وزراي سه جانبه ايران، افغانستان و پاكستان و همچنين جلسه كارشناسان ارشد كشور به ميزباني تهران در روزهاي 15 و 16 آبان برابر پنجم و ششم نوامبر 2012 برگزار خواهد شد به روند مبارزات منطقه اي شتاب بيشتري خواهيم داد.

رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر از پاكسازي محلات از خرده فروشان در آينده نزديك با همكاري ساير دستگاه ها خبر داد.

سردار علي مؤيدي ديروز در اختتاميه نهمين اجلاس افسران رابط مبارزه با مواد مخدر با بيان اينكه به دليل اقدامات مؤثر و هدفمند در مرزهاي شرقي و خشكي، ورود مواد مخدر از مرزهاي خشكي به داخل كشور مهار شده است، گفت: بايد توجه داشت كه مافياي مواد مخدر و همچنين قاچاقچيان با بسته شدن يك راه دست از كار نمي كشند و راه هاي متعددي را امتحان مي كنند كه با بسته شدن مرزهاي خشكي و كنترل شديد اين مسير،هم اكنون شاهد ورود مواد مخدر از طريق آب هاي آزاد و دريا هستيم.

مؤيدي با بيان اينكه براي كنترل ورود و ترانزيت مواد مخدر از طريق دريا و آب هاي آزاد نيازمند عزم بين المللي و منطقه اي هستيم، گفت: ايجاد اين هوشياري و همچنين حل اين مسئله يكي از اهداف اين اجلاس است كه بار ديگر تأكيد مي كنم بايد تمهيدات ويژه و گسترده اي در مورد آب هاي آزاد كه امروزه به مسيري براي ترانزيت مواد مخدر بدل شده اند، انديشيده شود.

وي با بيان اينكه تسلط مرزبانان در مرزهاي خشكي امروزه بيش از 90 درصد، گفت: با اقدامات انجام شده در مرزهاي كشور امروز شاهد هستيم كه كمتر از 30 درصد مواد مخدر از راه افغانستان وارد كشور مي شود و بايد اعلام كنم كه 70 درصد از مواد مخدر از طريق مرز پاكستان و دريا وارد مي شود.

وي در خصوص كمك هاي بين المللي به ايران گفت: كمك هاي آنها حداقلي است و قابل گفتن نيست. آنها كه شعار دفاع از شهروندان خود را مي دهند بايد بيشتر كمك كنند چرا كه مدير كل مبارزه با جرايم و مواد مخدر سازمان ملل نيز به نقش خوب ايران اذعان داشته است.
مؤيدي ادامه داد: همه كشورها به جايگاه ايران اعتراف كرده اند اما وقتي به صحنه عمل مي رسند تحت تأثير مسائل سياسي قرار مي گيرند. معتقدم دستهاي پنهاني در عدم همكاري با ايران توسط استكبار وجود دارد.

وي در پايان از برخورد با خرده فروشان مواد مخدر خبر داد و اظهار داشت: برنامه هاي خوبي با همكاري ساير دستگاهها در نظر گرفته ايم و به زودي محلات را از خرده فروشان مواد مخدر پاكسازي مي كنيم.
--------------------------------------------------------------------------------
 
وضعيت کودکان مجروح حادثه پله برقي در مشهد

از ۱۹ کودک و ۲ مربي مشهدي که روز يکشنبه گذشته بر اثر حادثه پله برقي پل عابر پياده انتهاي بولوار سجاد مجروح شده و به بيمارستان هاي امام رضا(ع)، فارابي و امدادي منتقل شدند، يک دانش آموز همچنان در بيمارستان بستري است.
رئيس بيمارستان فارابي روز گذشته در گفت وگو با خراسان با اشاره به انتقال ۷ مصدوم اين حادثه شامل ۶ دانش آموز و يک مربي به اين بيمارستان، افزود: ۴ دانش آموز و يک مربي روز يکشنبه و پس از ۵ ساعت تحت نظر بودن و انجام اقدامات اوليه ،از بيمارستان مرخص شدند.
دکتر داوود رمضاني افزود: دو دانش آموز به علت صدمه اي که به ناحيه سر و شکم آنان وارد شد در بيمارستان بستري شدند که يکي از اين دانش آموزان در بخش جراحي مغز و اعصاب بستري بود که روز دوشنبه مرخص شد.
وي ادامه داد: يک دانش آموز ديگر نيز با توجه به ضربه شديدي که به سر و ناحيه شکم وي وارد شده بود در بخش ICU بستري شد و پس از ۲۴ ساعت به بخش جراحي عمومي بيمارستان منتقل شده و هم اکنون در اين بخش بستري است.
اين دانش آموز در گفت وگو با خبرنگار ما درباره اين حادثه گفت: از مدرسه در حال رفتن به پارک ملت بوديم و با پله برقي پل عابر پياده به سمت بالا در حرکت بوديم که ناگاه پله برقي، بالا و پايين شد و بعد سريع به سمت پايين برگشت و همه بچه ها روي هم افتادند.
اين دانش آموز کلاس دوم، تعداد دانش آموزان حاضر را حدود ۳۳ نفر ذکر کرد و افزد: مربي هايمان نيز روي پله برقي بودند.وي افزود: پس از وقوع اين حادثه مردم به کمک آمدند و بچه ها را بيرون کشيدند و بعضي افراد نيز فقط در حال فيلم برداري با موبايل خود بودند و کمکي نکردند.
در همين حال خانم شجاع سرپرستار بخش نيز با بيان اين که اين دانش آموز تا امروز (چهارشنبه) در اين بخش بستري است و پس از مرخص شدن از اين بخش به بخش جراحي مغز و اعصاب منتقل مي شود، افزود: آسيب ديدگي وي از ناحيه سر و گوش بوده که بخيه خورده و از لحاظ داخلي شکم نيز مشکلي ندارد.
سرمدي، مدير اين دبستان نيز که پس از حضور خبرنگار خراسان، به همراه مسئول روابط عمومي اين مجتمع آموزشي در بيمارستان حاضر شد درباره چگونگي اين حادثه به خبرنگار ما گفت: دستور داده اند که مصاحبه نکنيد و اين موضوع بعداً توسط کارشناس حقوقي اداره کل آموزش و پرورش استان اعلام مي شود. وي افزود: از ۲۱مجروح حادثه، به جز يک نفر مابقي از بيمارستان مرخص شده اند.
قزلباش، مسئول روابط عمومي اين مجتمع آموزشي نيز در گفت وگو با خراسان، بدون اشاره به علت اصلي حادثه و چگونگي افتادن دانش آموزان افزود: به فرض اين که بچه ها بر اثر شوخي با يکديگر به زمين افتاده باشند، اين امر موجب افتادن ساير دانش آموزان به صورت قطاري نمي شود.
وي ادامه داد: پس از به وجود آمدن اين حادثه براي دانش آموزان، تا حدود ۱۰دقيقه پله برقي همچنان در حال کار بوده و نگهبان آن را براي خاموش کردن پله پيدا نکرده اند.
او اظهار داشت: پس از ۱۰دقيقه نگهبان در محل حاضر شده، به علت نقص فني پله برقي ۳بار بالاو پايين (معکوس) شده و اين امر موجب وارد آمدن صدمات به دانش آموزان شده است و اگر دستگاه در همان مراحل اوليه مهار مي شد، صدمات کمتري به دانش آموزان وارد مي شد.
وي افزود: در زمان استفاده دانش آموزان از پله برقي ۲مربي پايين پله، ۲مربي وسط پله و يک يا دو مربي نيز در بالاي پله برقي مراقب دانش آموزان بوده اند.
در همين حال معاون حمل و نقل شهردار مشهد نيز روز گذشته اظهار داشت: طبق گزارش سازمان ترافيک، براي بنده اطمينان حاصل شده که پله برقي نقص فني نداشته است و نه تنها اين پله برقي، بلکه تمام پله ها به صوت روزانه، هفتگي و ماهانه مورد بازديد قرار مي گيرند و برگه گزارش بازديد براي آن ها تکميل مي شود.
هوشنگ خندان دل افزود: طبق گزارشي که به بنده ارائه شده در حالي که تعداد زيادي کودک از پله در حال بالا رفتن بوده اند، يکي از دانش آموزان به هر دليلي مي افتد و به ظاهر بقيه هم روي او مي افتند.
وي در پاسخ به اين که گفته مي شود نگهبان پله برقي تا ۱۰دقيقه در محل نبوده است، گفت: بنده چنين گزارشي ندارم و نگهبان آن جا گزارش کرده که کار خود را به درستي انجام داده است.
معاون شهردار افزود: ظواهر امر نشان مي دهد که اين دانش آموزان بدون مراقب بوده اند و دوستان آموزش و پرورش و مسئولان مدرسه بايد توضيح دهند که به چه دليل اين تعداد کودک بدون مراقب بزرگسال بوده اند. وي با بيان اين که مطلقاً نقص فني در اين پله برقي وجود ندارد، معکوس عمل کردن پله برقي را نيز از نظر فني رد کرد.وي اين پله برقي را استاندارد دانست.
در همين حال شادي سرپرست حوزه ۲آتش نشاني مشهد روز گذشته در گفت وگو با خراسان اعلام کرد که علت اين حادثه هنوز مشخص نشده و در دست بررسي است. گفته وي در حالي است که ۲روز از وقوع حادثه مي گذرد.
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۲ - ۱۹ مهر ۱۳۹۱
۰
۰
شهرداریها هیچگاه زیر بار اشتباهات خود نمی روند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۱ - ۲۰ مهر ۱۳۹۱
۰
۰
بهتر است که شهرداری مشهد در خصوص این حادثه حرفهای خنده دار نزنند مگر میشه بچه های یک مدرسه بدون مربی از مدرسه خارج شوند