- غضنفر تو زمستون یه اسب میبینه که از دهنش بخار میاد. میره جلو نگاه می کنه و میگه جل الخالق پس اسب بخار که میگن اینه!
- این هایی که با یه نم بارون بوت می پوشن همونایی هستن که تو حراج 70 درصد پارسال خرید کردن و تا حالا لحظه شماری میکردن زودتر بپوشن!
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟!
چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟!
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟
این موقع شب با کی حرف می زنی؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟
- روانشناسی معکوس : سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه؟ گفت: اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا ... گفتم هاااااااا ! اگه الان می گفتم غذات شوره می گفتی ما اصلا یک ماهه نمک نداریم تو خونه!
- یه روزی دوستای مامانم با دختراشون اومده بودن خونمون. همه داشتند پرتقال پوست می کندند که من وارد شدم. بر خلاف انتظار شما هیشکی دستشو نبرید!
- ما آدم ها مشکل بینایی داریم، هرکس به ما زیاد نزدیک شود، دیگر دیده نمی شود
- اولین بار که تو عمرم تقلب کردم:
سال اول ابتدایی؛ امتحان ریاضی: پیس پیس (خطاب به جلوییم) گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش؟
جلوییم: چپ!
- ولی اینکه با این همه تورم هنوز «رنگارنگ» صد تومنه نشون میده نامردا قبلا چقد گرون می فروختنش!
- وقتی به زوج های عاشق میگن مرغ عشق، به زوج های مشکل دار هم باید بگن انگری بردز
- یکی از فانتزیام اینه که یکی از این دختر مایه دارا گرفتارم بشه. بعدش باباش بیاد یه چک بنویسه بده بهم بگه پاتو از زندگی دختر من بکش بیرون .... منم قبول کنم!
- من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟
- هنوزم منتظرم یه روز یه خانوم و آقای پولداری بیان خونمون بعد مامانم بگه عزیزم ما تا حالا بهت دروغ گفته بودیم اینا پدر و مادر واقعی تو هستن!
- قهرمان بچگیای ما بروسلی بود این شدیم جدیدیا با امثال جاستین بیبر به کجا می رسن؟
- قدیما ایفون معمولی بود، می گفتیم کیه؟ طرف می گفت منم!/ الان که تصویری شده هرکی زنگ میزنه ژست میگیره بعد زل میزنه به افق!
. این لباس جنسش ترک اصله
. به چشم خواهری میبینمش
. همه بچه ها خوشگلن
. از فکر تو تا خود صبح بیدار بودم
. این آخرین سیگاریه که میکشم
. منو تو جوونیام ندیدی
. این بهترین کادوییه که تو زندگیم گرفتم
. مرسی من نمیخورم، رژیم دارم
. از این همه یه دونه مونده، همش رو فروختم
. عموم فوت کرده بود نتونستم بیام
. مادر نزاییده کسی رو که چپ نگام کنه
. خونه رو تخلیه کنین پسرم ازدواج کرده
. شما فرم رو پر کنین ما باهاتون تماس میگیریم
- پسر همسایه مون داشت تو کوچه به دوستش می گفت فردا قراره ابروهامون رو چک کنن! هرکی برداشته باشه اخراجش می کنن
- 21 دسامبر دنیا قراره وایسه که رضا صادقی پیاده شه!
- تو تاکسی نشسته بودیم، راننده جلوی یکی نگه داشت بوق زد پرسید کجا میری ؟ یارو گفت خونه!
- مراحل چهارگانه تحقیق در دانشگاه: Ctrl+A / Ctrl+C / Ctrl+V / Ctrl+P
- یه سوالی که منو این روزا خیلی درگیر کرده اینه که واقعا چرا مجریان کودک همشون خاله ان؟ چرا هیچوقت عمه ها مجری برنامه های کودک نمی شن؟
- فیزیک خیلی آسونتر می شد، اگه به جای سیب خود درخت رو نیوتن افتاده بود
- رفیقم تعریف می کرد می گفت یکبار چراغ قرمز رو رد کردم یهو دیدم اونطرف افسر وایساده داره می نویسه. رفتم گفتم جناب سروان ننویس ندیدمت!
- وقتی ناراحتین از 1 تا 10 بشمرین. اگه آروم نشدین تا 20 ادامه بدین، نشد تا 30 و همینجور ادامه بدین تا آروم بشین. من الان به 21666500096871120012 رسیدم
- یه غمی هست که بچه های آخر بیشتر درکش می کنن، غم به مرور زمان کم شدن آدم های سر سفره
- استفاده از آسانسور در فیلم های ایرانی:
یارو با عجله می ره سمت آسانسور و فقط دکمشو می زنه بعد از پله ها می ره بالا!
- از جمله افتخارات زندگیم اینه که یه بار حامد بهداد رو از نزدیک دیدم ولی حتی نرفتم جلو سلام کنم، منتظر روزی هستم که این بلارو سر گلزار هم بیارم!
- این روزها انگار آدم ها، به دست هم پیر می شوند، نه به پای هم.
- یکی از تفریحات کودکی من این بود که با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
- نقشی که فلفل در تربیت بچه های ایرانی داشته، کتاب تعلیمات اجتماعی نداشته
- همین ضرب المثل آشپز که دوتا شد آش یا شور می شه یا بی نمک برای درک پیشینه تاریخی ایرانیان در گند زدن به Team Work کافیه!
- بعضیام هستن، آی کیو در حد پت و مت، شانس در حد لوک خوش شانس!
- خواهر دوستم 3 سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی می کرد. یهو اومد بیرون زد زیر گریه، پرسیدیم چی شده؟ گفت عروسکام منو بازی نمیدن!
- یکی از فانتزی هام اینه که یکی داره می ره زیر ماشین رو نجات بدم، بعد سرم رو بندازم پایین برم. وقتی داد زد: «اسمت چیه؟» یه لحظه سرم رو بچرخونم و دوباره برگردم و کم کم تو افق ناپدید شم.
تو 20 سالگی: «مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم»
تو 25 سالگی: «باید از این خونه بزنم بیرون»
تو 30 سالگی: «حق با شما بود»
تو 35 سالگی: «می خوام برم خونه پدر و مادرم»
تو 40 سالگی: «نمی خوام پدر و ماردم رو از دست بدم»
تو 70 سالگی: «من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن»
فقط دیگه از اسم غضنفر استفاده نکنید.
شادشدیم
قشنگترین هاش اون فانتزی ها بود که هیچ وقت محقق نمی شه .
:|
همونجایی که فیلتره دیگه.....!!!