۱۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۰

«خليفه گري» دستپخت جديد غرب!

اين روزها واژه اي ذيل عنوان «خليفه گري جهاني» وارد ادبيات سياسي شده است و برخلاف ظاهر آن كه نوعي تلاش اسلام گرايانه از نوع سنتي و تاريخي آن براي استقرار نظام هاي خاص سياسي را تداعي مي نمايد، يك دستور كار «اطلاعاتي و امنيتي» است كه براي جوامع اسلامي بخصوص جوامع اسلامي شمال آفريقا كه در معرض انقلاب هاي دين گرايانه اند، طراحي، تنظيم و به اجرا گذاشته شده است. نمودهاي عيني اين پديده را مي توانيم در مسائل امنيتي حدود شش ماه اخير ليبي، مسائل امنيتي 10 روز اخير الجزاير و حوادث روزهاي اخير «مالي» مشاهده نمائيم.
کد خبر : ۹۵۹۱۸
به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ هفته گذشته - 28/10/91- مجله آمريكايي تايم- به دلايل خاصي كه به روابط آمريكا و فرانسه باز مي گردد- فاش كرد كه منابع اطلاعاتي MI6 جهادي هايي - عنواني كه غرب براي بد نام كردن جهاد به تروريست ها مي دهد- را يافته اند كه فرانسه را به مقصد آموزش و مبارزه در شمال مالي ترك كرده اند. اين مجله از قول منابع امنيتي نزديك به دولت، يادآور شد كه مركز آموزش و تجهيز نيروهاي اعزامي به مالي پيش از اين و در دوره اي كه ناتو سرگرم عمليات هوايي عليه ليبي بود، به آموزش و تجهيز يك گروه متحد القاعده در ليبي مي پرداخته است.
چند روز پيش «بروس ريدل» كارشناس موسسه «بروكينگز» با اشاره به نقش تلفيق يافته ناتو با محوريت فرانسه با يك گروه ليبيايي وابسته به القاعده در ليبي- موسوم به المقاتله الاسلاميه كه بعد از سقوط قذافي تغيير نام داد و امروزه با عنوان المجالس العسكريه فعاليت مي نمايد- نوشت: «الجزاير كشور بعدي خواهد بود كه سقوط مي كند».
«خليفه گري جهاني» در واقع يك مدل شبيه القاعده است كه ريشه و پايه اصلي آن در سرويس هاي اطلاعاتي است و در صحنه عمليات از نيروهايي تغذيه مي كند كه عليرغم اقدامات ضد انساني، داعيه اسلام گرايي هم دارند و علاوه بر آن در مرحله تخريب از قدرت بالايي برخوردار مي باشند. كما اينكه خود واژگان هم مي گويند، خليفه گري جهاني براي تأسيس يك نوعي از حكومت اسلامي به وجود نمي آيند بلكه براي فروپاشيدن حكومت هايي به وجود مي آيند و اضافه بر آن تلاش براي ايجاد خطوط فاصل جديد در ميان امت اسلامي. واژه «خليفه گري» تداعي كننده اختلافاتي است كه در صدر اسلام پديد آمد و در مقابل جريان امامت بود بر اين اساس اين جريان مأموريت دارد تا در درون جامعه اهل سنت، عناصر تندرو را به نام دفاع از مذهب و جلوگيري از گسترش تشيع گرد هم آورد و سازمان بدهد و با آن درگيري هاي شديدي را با دولت ها و ملت هايي كه با اين رويه همكاري نمي كنند، پديد آورند. «الجزاير بوتفليقه» از جمله كشورهايي است كه با صراحت دامن زدن به اختلافات با تشيع را مردود شمرده و با دولت هاي ايران، عراق و... هم روابط گرمي دارد. واژه «جهاني» به خوبي نقش كشورهايي كه همواره خود را معادل جهان مي خوانند و مخالفت با سياست هاي استعماري كشور خود را «مخالفت با امنيت و صلح جهاني» معرفي مي نمايند، بر ملا مي كند البته سايت هاي فارسي بي بي سي و... با هوشمندي از بكار بردن واژه خليفه گرايي بين المللي پرهيز كرده و از واژه خليفه گرايي جهاني استفاده مي نمايند چرا كه غربي ها نوعاً واژه بين المللي را براي روابط كشورهاي در نظام سلطه بكار مي برند و آنقدر اين تعبير تكرار شده كه هر كس از واژه بين المللي همان نظام سلطه را مي فهمد ولي واقعيت اين است كه اين «جهاني» همان «بين المللي» و اشاره آن به نقش سرويس هاي فرانسه و انگليس در پيدايي اين گروه دارد.
«خليفه گري جهاني» ماهيت كاملا سياسي دارد و به گروه خاصي از ميان اهل سنت مربوط مي شود كه تشكيل حكومت را مهمترين ركن دين به حساب مي آورند و براي آن حاضرند اصول و فروع دين را قرباني نمايند اين در حالي است كه تفكر غالب در اهل سنت اين است كه حكومت امري مربوط به امت است و به طرق مختلف - شامل غلبه، استخلاف و رأي اهل حل و عقد- بدست مي آيد. گروهي كه ريختن خون انسان مومن را براي برپايي حكومت مباح شمرده و به آساني به ارتكاب آن دست مي يازد، منطق مذهبي نداشته و «حكومت محور» عمل مي نمايد. خليفه گري جهاني از نظر اعتقادي كاملا شبيه «وهابيت» عمل مي نمايد يعني خود را به شدت ديني نشان مي دهد و در تابلو از رجوع به سلف صالح حرف مي زند ولي در همان حال شراب خوردن علني و عدم رعايت حدود صريح شرع در امر زوجات و هم پيماني با كفار و اموري از اين قبيل را براي ملك عبدالله و امراي سعودي بلااشكال دانسته و تلاش در حفظ حكومت اين خاندان فاسد را مصداق تبعيت از «اولي الامر» مي شناسد. جريان خليفه گري جهاني دسيسه اي است كه براي به حاشيه بردن جريان اصيل اسلام گرايي در شمال آفريقا به وجود آمده است كما اينكه وهابيت براي دور كردن جهان اسلام از حقيقت مكه و مدينه كه سيره و سنت نبوي است، پديد آمد.
جريان تازه شكل گرفته خليفه گري در هفته گذشته با گروگان گرفتن حدود 600 نفر از شهروندان الجزايري به نوعي اعلام موجوديت كرد. غرب اين خبر را با جديت پوشش داد و در حاشيه هر خبر به نوعي اين پيام را القا كرد كه اين ها جريان اصلي اسلام گرايي در شمال آفريقا هستند كما اينكه اين رسانه ها بارها سخنان «مختارالمختار» يكي از سران اين گروه كه گفته بود «ما يكي از اصلي ترين بهره برندگان از انقلاب هاي جهان عرب هستيم و با كمك اسلحه قذافي را ساقط كرده و در مغرب عربي در حال پيش روي هستيم» اما واقعيت به هيچ وجه با اين داعيه ها انطباق ندارد. آنان كه در ليبي قذافي را ساقط كردند توده هاي مردم و كميته هاي انقلابي به رهبري امثال مصطفي بودند و در اين ميان خاصيت بمباران هاي ناتو و گروه هايي نظير «المقاتله» ايجاد تاخير در پيروزي مردم بود كما اينكه وقتي در ليبي انتخابات شد، سهم اين گروه از حدود 270 كرسي فقط 17 كرسي بود و بقيه به نيروهاي انقلاب اعم از اخواني ها و ديگران تعلق داشت. گروه المقاتله كه امروز «المجالس العسكريه» خوانده مي شود مانند همين جريان خليفه گري جهاني يك پا در سياست هاي غرب داشتند و يك پا در سياست هاي فتنه گرايانه كشورهايي نظير عربستان وقطر داشت. چندي قبل كتابي تحت عنوان «نهايت قذافي» به قلم «عبدالرحمن شلقم» آخرين وزير خارجه رژيم سابق منتشر شد كه در آن نوشته شده بود امير قطر چند ماه بعد از سقوط قذافي به من گفت ما در ليبي 4 ميليارد دلار هزينه كرده و به اين آساني دست بر نمي داريم. حدود دو ماه پيش وزارت دفاع ليبي با صراحت اعلام كرد كه گردان هاي مسلح ليبي- كه آشوب هاي امنيتي فراواني را به وجود آوردند- زيرنظر قطر عمل كرده و سرويس اطلاعاتي قطر آنان را تغذيه و تجهيز مي كند. البته اين قطر در اندازه اي نيست كه بتواند يك بازي مستقل را طراحي و اداره كند. همين خبرها را هم كه كنار هم قرار دهيم درمي يابيم كه طراحي در اتاق مشترك آمريكايي ها، فرانسوي ها، انگليسي ها و صهيونيست ها صورت مي گيرد و نقش قطر عمدتا پرداخت صورت هزينه هاست.
خليفه گري جهاني با توسل به قتل و خشونت و عمليات ربايش و باج خواهي در تلاش است تا تصويري بسيار نامطلوب از «اسلام خواهان» ارائه نمايد تا جايي كه مردم مسلمان كه طي سه دهه گذشته، تمايلات خود را براي روي كار آوردن اسلام گراهاي اصيل نشان داده اند، به ناچار به گزينش دوباره لائيك هاي غرب گرا روي بياورند. آنان با متهم كردن بقيه مردم مسلمان كه حاضر به همكاري نيستند به تشيع و يا همكاري با تشيع سعي مي كنند جريان هاي اصيل را بايكوت نمايند. فشارهايي كه طي هفته هاي اخير در ليبي روي شيعه و تشيع به وجود آمده و متني را به ائمه جمعه داده و آنان را وادار به قرائت آن در نمازهاي جمعه كرده اند كه اكثريت آنان علي رغم تهديد شدن به قتل سر باز زده اند، از اين موضوع حكايت مي نمايد. همه مي دانند كه رگ و ريشه مسلمانان در شمال آفريقا با تشيع آميخته است و اسلام آنان از حدود هزار سال پيش رنگ و بوي اهل بيت پيامبر(ص) دارد و جدا كردن آنان از شيعه و بدنام كردن شيعه نزد آنان قابل پذيرش نيست از اين رو آنان به اين تبليغات دامن مي زنند كه سفارت ايران و گروه هاي اعزامي ايران در ليبي دست كم 500 هزار نفر را شيعه كرده اند سعي مي كنند شيعه را نزد مردمي كه عاشق اهل بيت پيامبر هستند، يك تهديد و خطر معرفي نمايند.
خليفه گري جهاني بيش از آنكه يك جريان ضدشيعي باشد يك جريان ضدسني است و اساساً «پاد اخوان» و «پادالازهر» است به اين معنا كه براي خشكاندن تمايلات اسلام خواهانه و شريعت گرايانه اين نحله هاي اصيل ديني به وجود آمده است. جدا كردن دولت هاي اخواني منطقه از جريان شيعه و جمهوري اسلامي ايران براي اين است كه بدون اين اتصال اين دولت ها به جايي نمي رسند و در همان حال يك تدارك براي آن دسته از كشورهايي كه احيانا با موج دوم اسلام گرايي با تحولات بزرگ مواجه مي شوند، به حساب مي آيد. در واقع جريان وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي غرب و رژيم هاي فاسد عربي نظير رژيم قطر با خلق يك جريان بي ريشه به نام دين و ماجراي تاريخي خلافت در صدد هستند تا از يك سو به جريانات به حكومت رسيده اسلامي سيطره يابند و از سوي ديگر مي خواهند موج دوم اسلام گرايي اصيل را در نطفه خفه نمايند. اين موضوعي است كه اسلام گراهاي حاكم در مصر و تونس كم و بيش به آن وقوف يافته اند از اين رو دولت مصر در هفته گذشته پيشنهاد بسيار سخاوتمندانه كمك 6 ميليارد دلاري قطر- يك ميليارد نقد و 5 ميليارد در قالب قراردادهاي 4 ساله- را رد كردند و راشدالغنوشي طي يك سخنراني به دولت هاي عربي هشدار داد كه دست از حمايت مالي عناصر شبه القاعده بردارند و به اين دليل تونسي ها در مواضع خود نسبت به دولت سوريه تغيير دادند و معارضه مسلح ضد بشار اسد را محكوم كردند.
البته تجربه ثابت كرده است كه «نسخه هاي بدلي» هيچگاه قادر به كنار زدن «نسخه اصلي» نيستند هر چند ميلياردها دلار نثار آن ها بشوند و افراد وقيحي همه ظرفيت شرارت بار خود را به ميدان بياورند. اسلام اصيل در مقايسه با همين نسخه هاي بدلي است كه جلاي بيشتري پيدا مي كند. جريان خليفه گري جهاني هم بيش از اين عمر نخواهد كرد كه در خاطره هاي تاريخي جايي براي خود پيدا نمايد در حالي كه «اسلام اصيل» دغدغه اي است كه در طول 1400 سال همواره از نقطه اي سربرآورده و كل جهان اسلام را تحت تاثير خود قرار داده است.
منبع: مشرق