۲۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۷
روایت عشق دوملت در سینمای ایران؛

چرا عشق ایرانی-افغانی سرانجامی ندارد؟

این در حالیست که امروز در مشهد و قم و حتی در تهران نمونه های موفقی از عشق ایرانی-افغانی و دوام ازدواج آنان دیده می شود که نشان دهنده عمق همبستگی دو ملتی است که تا دو قرن پیش یک ملت بودند.
کد خبر : ۲۲۰۷۱۲
چرا عشق ایرانی-افغانی سرانجامی ندارد؟

"گروه فرهنگی صراط"-چند متر مکعب عشق فیلمی است که در سال نود و دو و به کارگردانی جمشید محمودی ساخته شد تا دومین روایت سینمای ایران از عشق ایرانی-افغانی باشد.

به گزارش گروه فرهنگی صراط اولین روایت سینمای ایران از چنین عشقی در سال 79 و توسط مجید مجیدی کارگردان بنام کشورمان در فیلم باران به تصویر کشیده شد.

هر دو فیلم وجوه مشترک فراوانی دارند همچون علاقه مندی یک پسر ایرانی به یک دختر افغان، جریان داشتن فیلم در یک فضای کارگری و حاکم بودن فقر شدید بر زندگی شخصیت های اصلی فیلم و ... اما شاید شاخصه اصلی و مهمترین وجه مشترک هر دو فیلم بی سرانجام بودن و به وصال منجر نشدن عشق پاکی است که در هر دو روایت به تصویر کشیده می شود.

صرف نظر از نقد های هنری و سینمایی که در گوشه و کنار و توسط منتقدین برجسته سینمایی کشورمان بر هردوی این فیلم ها صورت گرفته است؛ اکنون سوال دیگری رخ می نمایاند.

چرا علیرغم اینکه عشق به تصویر کشیده شده در هردو فیلم عشقی پاک و به دور از شائبه و نیات پلید یا خودخواهانه و مانند آن است اما هیچ یک از این موارد به نتیجه منتج نشده و پایان خوشی را به دنبال ندارد.

شاید پاسخ برخی این باشد که در مورد اخیر یعنی چند متر مکعب عشق فیلم نامه پایان شفافی ندارد و سرنوشت این عشق نامعلوم است و ممکن است که در آینده و یا حتی در بخش دومی که ممکن است بعد ها برای این فیلم ساخته شود-گرچه چنین اظهار نظری تا کنون انجام نشده- این عشق به انجام برسد. اما باید اشاره کرد که سرنوشت عشق باران نیز دقیقا همین طور نا معلوم و با بازگشت باران و پدرش به کشورشان در حالی که لطیف حتی آدرسی از آنان ندارد پایان می یابد.

پس شاید بهتر باشد که چنین نتیجه گرفته شود که سینمای ایران اصولا برای عشق ایرانی-افغانی هیچ سرانجامی متصور نیست.

این در حالیست که امروز در مشهد و قم و حتی در تهران نمونه های موفقی از عشق ایرانی-افغانی و دوام ازدواج آنان دیده می شود که نشان دهنده عمق همبستگی دو ملتی است که تا دو قرن پیش یک ملت بودند. همبستگی که نمونه های دیگر آن را می توان در راهپیمایی اربعین امسال به وضوح مشاهده نمود.

باید پرسید در شرایطی که قدرتهای بین المللی به دنبال انکار پیوند بین ملت ایران و همسایگان آن هستند چرا سینمای کشور از روایت کردن اتفاقی که به کرات نمونه های موفق آن در کشور دیده می شود امتناع می ورزد.

جالب اینجاست که اکثر نمونه های این ازدواجهای ایرانی-افغانی نیز در محیط های غیر کارگری رخ داده است و این روایت خاص سینمای ایران و اصرار بر نشان دادن نقش افغانیان در کسوت کارگر ساختمانی خود جنبه دیگری از نگاه ناروای سینمای ایران است به عشق ایرانی-افغانی به عنوان یکی از ابعاد همبستگی دوملت.