صراط:امریکای لاتین در هفتههای اخیر با مجموعه تحولاتی روبهرو بوده که درگذشت هوگو چاوز رئیسجمهور ونزوئلا پر چالشترین این تحولات است. چاوز که سومین دوره ریاست جمهوریاش را آغاز کرده بود پس از ماهها دست و پنجه نرم کردن با سرطان سرانجام در اواخر اسفندماه دیده از جهان فروبست.
پس از درگذشت چاوز روند سیاسی ونزوئلا مرحله جدیدی را در پیش گرفته است. از یکسو حامیان اندیشههای چاوز با رویکرد به معاون وی «مادورا» برای حفظ ارزشها و دستاوردهای دوران چاوز تلاش میکنند و از سوی دیگر مخالفان چاوز برآنند تا حضور خود در قدرت را تقویت نمایند لذا کاپریلس، رقیب انتخاباتی چاوز که تحت حمایت امریکا میباشد فعالیتهای گستردهای را آغاز کرده است.
اکنون ونزوئلا را میتوان صحنه رقابت میان حامیان اندیشههای بولیواری ضد امپریالیستی و حامیان بازگشت امریکا به ونزوئلا دانست که هر روز ابعاد گستردهتری میگیرد. نکته اساسی در این روند آنکه تحولات ونزوئلا صرفاً معطوف به این کشور نیست بلکه کل منطقه را در برمیگیرد.
جهانیان اذعان دارند که چاوز از محورهای اصلی انقلابهای بولیواری و اندیشههای ضدامپریالیستی در منطقه بوده است که نتیجه آن را در تحولات بسیاری از کشورهای منطقه میتوان مشاهده کرد. این تأثیرگذاری در دو حوزه قابل بررسی است. نخست تأثیر تفکرات و اندیشههای چاوز بر ملتهای منطقه است که موجب شده تا حرکتهای مردمی گستردهای در عرصه حمایت از تفکرات استقلالطلبانه و ضدامپریالیستی صورت گیرد که نتیجه آن را در انتخاباتها و دگرگونیهای سیاسی ایجاد شده در منطقه میتوان مشاهده کرد.
دولتهایی که در بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه و... شکل گرفتهاند به نوعی برگرفته از گرایشهای مردمی به اندیشههای ضدامپریالیستی چاوز است. دوم نقش ونزوئلا در اتحاد کشورهای امریکای لاتین بوده است. مرکوسور، آلبا و اتحاد بولیواری امریکای لاتین را میتوان از یادگارهای دوران چاوز دانست. این اتحادها نه تنها در عرصه تحولات داخلی امریکای لاتین بلکه در چارچوب وحدت منطقه در صحنه بینالملل نیز قابل مشاهده است که وحدت منطقه برای پیگیری لغو تحریمهای امریکا علیه کوبا یا مقابله با سلطهگری انگلیس بر جزایر مالویناس آرژانتین نمود از این تحرکات است.
به عبارتی دیگر تفکرات چاوز جانی دوباره به امریکای لاتین در عرصه وحدت منطقهای و حضور در معادلات جهانی داد به گونهای که جهانیان اذعان دارند که چاوز مؤلفهای برای ایجاد جایگاه ویژه برای امریکای لاتین در معادلات جهانی بوده است.
زمانی شناخت جهانی از امریکای لاتین صرفاً برگرفته از تفکراتی بود که بر اساس آن به امریکای لاتین به عنوان مجموع کشورهای فقیری نگاه میشد که هیچ توانی ندارد و باید تحت سلطه غرب باشد. قرنها غرب بر این منطقه حکمرانی کرده و به غارت ثروتهای آن پرداخته است و این کشورها نیز در جهان جایگاهی نداشتهاند که بتوانند فریاد مظلومیت خود را به گوش جهانیان برسانند. عملکردهای ضدامپریالیستی سالهای اخیر منطقه که چاوز نقشی اساسی در آن داشته موجب شده تا جهانیان به امریکای لاتین نه به عنوان منطقهای ضعیف و تحت استعمار بلکه به عنوان بازیگری تأثیرگذار در معادلات جهانی بنگرند که حتی امریکا را به ستوه آورده است.
با توجه به این شرایط نتایج انتخابات ونزوئلا نه تنها در صحنه داخلی این کشور بلکه برای کل نظام بینالملل تأثیرگذار خواهد بود. پیروزی «مادورا» به منزله حفظ ارزشهای چاوز در منطقه و استمرار همگرایی پیرو اندیشههای بولیواری خواهد بود و شکست وی تأثیرات منفی بر روند تحولات امریکای لاتین دارد. بر این اساس است که انتخابات ونزوئلا از سوی کشورهای منطقهای و فرا منطقهای دارای اهمیت است و هر کدام از طرفین برای تحقق اهداف خود در قبال تحولات این کشور موضعگیری مینمایند. آن تأثیرات از یکسو بر ملتهای منطقه است که برآنند تا رفتار مردم ونزوئلا پس از درگذشت چاوز را الگوی رفتاری خود قرار دهند و از سوی دیگر دولتهای منطقه نیز برآنند تا از نتایج انتخابات ونزوئلا به عنوان مؤلفهای برای چگونگی ادامه وحدت منطقه برخوردار شوند.
بر این اساس است که همگان چشم به تحولات روزهای آینده ونزوئلا دارند به ویژه اینکه صحنه انتخاباتی این کشور صحنه تقابل میان اندیشههای بولیواری و سرمایهداری است که ادامه پیروزی ونزوئلاییها بر نظام سلطه یا کوتاه آمدن آنها در برابر امریکا را به نمایش خواهد گذاشت. بر این اساس است که امریکا تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا شاید بتواند شکست یا پیروزی همراه با بحران را برای مادورا رقم بزند تا مؤلفهای برای نفوذ دوباره امریکا در منطقه از جمله در ونزوئلا باشد.
با توجه به این شرایط ونزوئلا در روزهای آینده دوران حساسی را سپری میکند تا سرنوشت در نهایت نتایج انتخابات مشخص سازد که اندیشههای بولیواری چاوز پا بر جا است یا اینکه از صحنه ونزوئلا و منطقه حذف میشود.