۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۱

یک عاشقانه سینمایی/نقدی بر فیلم «حوض نقاشی»

شنیده بودم که حضرت امام خمینی(ره) گاهی که عقد برخی از زوجین را می‌خواندند همین یک سفارش را به آنها مؤکد می‌کردند که «بروید با هم بسازید». شاید برخی از مزدوجین همان زمان در دلشان می‌گفتند که ما عاشق یکدیگر هستیم و کذا و کذا. اما می‌دانیم که در هر خانه‌ای بالاخره مسائل مورد اختلاف یافت می‌شود و آنجا است که فقط شمار اندکی درست عمل می‌کنند.
کد خبر : ۱۰۹۹۷۲
صراط:حوض نقاشی ششمین فیلم مازیار میری است که از چهارشنبه 23 اسفند در قالب اکران نوروزی در تهران و شهرستان‌ها به روی پرده رفته است. فروش این فیلم در مدت 48 روز نمایش در 21 سینمای تهران، به رقم 000ر000ر267ر1 تومان رسیده که فروش خوبی برای این فیلم محسوب می‌شود.
 
خلاصۀ داستان
رضا نعمت اللهی (شهاب حسینی) و مریم (نگار جواهریان) زوجی با معلولیت ذهنی هستند که یک پسر ده ساله به نام سهیل دارند که از والدینش بیزار است. او مدتی را در منزل مرضیه ناظم مدرسه (فرشته صدر عرفایی) می‌گذراند تا وقتی که دلش برای پدر و مادرش تنگ می‌شود.


 
جوایز از جشنوارۀ فجر
فیلم حوض نقاشی در بهمن گذشته برندۀ سیمرغ بلورین طراحی صحنه و لباس (آتوسا قلمفرسایی) از جشنواره سی‌ویکم فیلم فجر شد. همچنین این فیلم مشترکاً با فیلم هیس ... دخترها فریاد نمی‌زنند (پوران درخشنده) توانست جایزۀ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را کسب کند. این جایزه نصیب منوچهر محمدی تهیه کنندۀ این فیلم شد.
حوض نقاشی همچنین نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن (نگار جواهریان) و بهترین فیلمبرداری (محمد آلادپوش) نیز بود که این جوایز به ترتیب نصیب فیلم دهلیز (هانیه توسلی) و دربند (هومن بهمنش) شد.

بهروز افخمی که امسال جزو داوران جشنواره فجر بود در خصوص داوری دربارۀ حوض نقاشی به خبرنگار مهر اینطور گفته است:
سؤال: با توجه به اینکه فیلم "حوض نقاشی" در جدول آرا مردمی در صدر قرار داشت و در نهایت هم سیمرغ این را بخش را برد. فکر نمی‌کنید در داوری‌ها این اثر را نادیده گرفتید؟
افخمی: این فیلم ایراد داستانی دارد. اتفاقی که در «حوض نقاشی» می‌افتد غیرممکن است. عقب‌ماندگان ذهنی‌ای که کارگردان در فیلمش به تصویر می‌کشد، غیرممکن است بچه‌دار شوند. به همین دلیل چنین داستانی هم ممکن نیست. با توجه به این ایراد بزرگ باید فیلمنامه و کارگردانی را از قضاوت خارج می‌کردیم. شهاب حسینی هم به عنوان بازیگر باید دربارۀ خصوصیت این افراد تحقیق می‌کرد که به نظر می‌رسد چنین کاری را انجام نداده است. به همین دلیل شهاب حسینی هم از این دور خارج شد. اما نگار جواهریان رأی خود را به دست آورد. در این میان، رقابت نزدیکی هم در آرا با هانیه توسلی داشت. خیلی هم در زمان رای گیری در این‌باره بحث شد. اما رأی نهایی به اتفاق آرا به هانیه توسلی رسید. البته با کاندید شدن در بخش مدیریت فیلمبرداری و گرفتن سیمرغ بهترین طراح صحنه و لباس، فکر می‌کنم درباره این فیلم سخت‌گیری نشده باشد.
 
مختصری دربارۀ عوامل فیلم
مازیار میری متولد 1350 تهران، فارغ التحصیل سال 1375 در رشتۀ تدوین از دانشکدۀ صداوسیما است. فهرست شش فیلمی که او ساخته به این ترتیب است: قطعه ناتمام (1379)، به آهستگی (1384)، پاداش سکوت (1385)، کتاب قانون (1387)، سعادت آباد (1389) و حوض نقاشی (1391). میری فیلمنامۀ هیچ کدام از این فیلم‌ها را خودش ننوشته هرچند که طرح دو فیلم «قطعۀ ناتمام» و «کتاب قانون» از او است.
منوچهر محمدی روزبهانی متولد 1335 آبادان است. او تاکنون شانزده فیلم سینمایی تهیه کرده که از معروف‌ترین آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: بازمانده (1373)، مسافر ری (1379)، زیر نور ماه (1379)، ارتفاع پست (1380)، مارمولک (1382)، طلا و مس (1387)، بوسیدن روی ماه (1390)، مهمان داریم (1392).
حامد محمدی فیلمنامه‌نویس حوض نقاشی، فرزند منوچهر محمدی است و این دومین فیلمنامۀ سینمایی اوست. فیلمنامۀ نخست او طلا و مس/ همایون اسعدیان (1388) با استقبال سینماگران و مردم مواجه شد.  
 



نقد و تحلیل
این فیلم نیز همچون فیلم طلا و مس (1388) قصد کرده تا زندگی یک زوج عاشق را نشان دهد و آن را الگویی برای مخاطبان کند. ظاهراً به همین جهت است که فیلم در حوزۀ هنری تولید شده که یکی از سیاست‌هایش حمایت از خانواده است. مرضیه ناظم مدرسه، وقتی به منزل رضا و مریم آمد از آنها شنید که عاقد عقد آنها سفارش کرد که «با هم بسازید» (یعنی در زندگی با سازش و گذشت رفتار کنید). مرضیه این پند را شنید و در زندگی به کار بست و با شوهرش از در مدارا وارد شد.  
برخی از قصه‌ها مناسب سینما نیستند و قصۀ حوض نقاشی نیز یکی از آنها است. زیرا سینما با تصویر و نمایش سروکار دارد و این البته بر خلاف زندگی معلولان ذهنی است که انسان‌هایی درون‌نگر هستند و حتی اطباء متخصص هم نمی‌توانند آنها را درک کنند و به ذهنیاتشان پی ببرند. به همین دلیل حتی در سینمای هالیوود که تولیدات سالانه‌اش حدود ده برابر سینمای ایران است در خصوص این نوع از معلولیت ذهنی فیلم‌های بسیار اندکی تولید شده است.
فیلم حوض نقاشی به این مشکلات آگاه بوده و برای رفع آنها تا حدی موفق عمل کرده است و در مواردی هم نه. انتخاب شهاب حسینی و نگار جواهریان دو ستارۀ معروف سینما برای نقش‌های اصلی انتخاب درستی بوده است و اگر فیلم از نابازیگران استفاده می‌کرد فیلم حوصلۀ تماشاگر را سر می‌برد و احتمالاً در گیشه شکست می‌خورد. یکی از جذابیت‌های فیلم به سبب تماشای بازی این دو هنرپیشه است. و البته باید از بازی خوب سپهراد فرزامی در نقش سهیل فرزند آنها نیز یاد کرد.

ماجرا از وقتی شروع می‌شود که سهیل علیه والدینش طغیان می‌کند و شرمساری خود را از چنین پدر و مادری فریاد می‌زند. او به خانۀ مرضیه ناظم مدرسه (فرشته صدر عرفایی) که پسرش با او همکلاس است می‌رود و از وی می‌خواهد تا او را به فرزندی بپذیرد. اما سهیل پس از چند روز دلتنگ والدینش می‌شود و به خانه برمی‌گردد.
نام «حوض نقاشی» در این فیلم به سبب علاقۀ مریم به نقاشی است که در طول فیلم می‌بینیم. این نام مرا به یاد یکی از معجزات حضرت عیسی(ع) در کودکی می‌اندازد. در برخی روایات اسلامی آمده است که حضرت عیسی(ع) که با خانواده تا قبل از سن دوازده سالگی در مصر زندگی می‌کرد در یک کارگاه رنگرزی مشغول به کار شد. یک روز او همۀ کلاف‌های نخ را در یک دیگ انداخت و آنها را به هر رنگی که استاد رنگرز می‌خواست از دیگ/ حوض بیرون آورد.
 
فیلم‌های سینمایی با موضوع معلولان ذهنی ـ روانی
فیلم من سام هستم (2001) ساختۀ خانم جسی نلسون معروف‌ترین فیلم سینمایی در این موضوع است که شان پن، نقش معلول ذهنیِ فیلم (سام) را بازی کرده و به خوبی از عهده برآمده است. همسر سام پس از وضع حمل، از بیمارستان می‌گریزد و او را با دخترشان لوسی تنها می‌گذارد. مشکل از وقتی شروع می‌شود که دولت می‌خواهد سرپرستی این دختر هفت ساله را بر عهده بگیرد. لوسی به پدرش علاقه دارد و لذا سام به سراغ وکیلی به نام ریتا هریسون (میشل فایفر) می‌رود تا در دادگاه از او دفاع کند. سام پس از کش‌وقوس‌های فراوان در نهایت حضانت دخترش را می‌گیرد. این فیلم در سینماهای امریکا  چهل میلیون دلار و در الباقی جهان پنجاه و هفت میلیون دلار فروش کرد که عملاً یک شکست برای کمپانی نیولاین محسوب می‌شد. اما نکته جالب توجه این است که ماحصل آرای نزدیک به هشتادوسه هزار نفر از مخاطبان سایت IMDb به این فیلم، تاکنون 4ر7 از 10 است در حالیکه معدل امتیاز 33 نفر از منتقدان سایت متاکریتیک به این فیلم 28 از 100 بوده است. بنده فیلم دیگری سراغ ندارم که امتیازات منتقدان و مخاطبان تا این حد اختلاف داشته باشد. این مسئله می‌تواند به سبب ملودرام سطحی قصه و نگاه زنانۀ خانم جسی نلسون باشد. این فیلم 132 دقیقه‌ای چندین مرتبه از سیمای جمهوری اسلامی نیز پخش شده است؛ فیلمی کسالت‌بار با ریتم کند که علی‌رغم شخصیت‌های فراوان و بازی‌های خوبش، تماشای نوبت دوم آن به صعوبت خواهد بود. 




فیلم‌های دیگری نیز در سینمای جهان در خصوص بیماران روانی ساخته شده که انواع دیگری از این موضوع را بررسی کرده‌اند:
ـ بیدارشدگان/ پنی مارشال (1990) با بازی رابرت دو نیرو که تا حدی به فیلم حوض نقاشی نزدیک است
ـ مرد بارانی/ بری لوینسون (1988) با بازی تام کروز و نیز داستین هافمن در نقش یک مبتلا به اوتیسم
ـ روز هشتم/ ژاک وَن دورمل (1996) با بازی یک نابازیگر نوجوان که مبتلا به سندروم دان است که دانیل اوتو را از یکنواختی در زندگی خارج می‌کند
ـ پرواز بر فراز آشیانۀ فاخته/ میلوش فورمن (1975) که در آن، جمعی از بیماران روانی در یک آسایشگاه نمایش داده می‌شوند و جک نیکلسون که خود را به دیوانگی زده و به این آسایشگاه راه یافته است
    در سینمای ایران، فیلم بچه‌های ابدی/ پوران درخشنده (1385) به موضوع سندرم دان می‌پرداخت. اما شخصیتی که به نقش رضا در حوض نقاشی نزدیک است، تا آنجا که بنده در خاطر دارم فقط مرد بادکنک فروش در فیلم مهر مادری/ کمال تبریزی (1376) است که یک نقش فرعی در آن فیلم داشت.
 

دربارۀ فیلمنامه
فیلمنامه بر اساس الگوی رایج فیلمنامه‌های سه پرده‌ای نوشته شده است. در پردۀ نخست همه چیز خوب و آرام است، در پردۀ دوم یک بحران بروز می‌کند و در پردۀ سوم آرامشی در سطح بالاتر به زندگی بازمی‌گردد. اما مشکل حوض نقاشی در پردۀ سوم به وقت بازگشت سهیل است که چه شد که او به خانه بازگشت.
همچنین فیلم طلا و مس/ همایون اسعدیان (1388) که نخستین فیلمنامۀ سینمایی حامد محمدی بوده است نیز در حاشیۀ خود به موضوع بیماران جسمی روانی می‌پرداخت. نوۀ زن صاحبخانه در این فیلم، دختری است که سندروم دان دارد و به موسیقی علاقمند است. به نظر می‌رسد که جناب حامد محمدی علاقه‌ای به مسائل بیماران جسمی روانی دارد یا افرادی از این دست را در اطراف خود مشاهده کرده است.
طبق برخی خبرها شخصیت‌های دیگری نیز در فیلمنامه بوده‌اند که احتمالاً به توسط کارگردان حذف شده‌اند. و این البته یکی از مشکلات فیلم است و باورپذیر نیست که این زوج معلول، مثلاً قوم و خویش و همسایه‌ای نداشته باشند.
 
برخی ایرادها و معایب حوض نقاشی
1. ضرباهنگ کُند اقتضای این قبیل فیلم‌ها است و حوض نقاشی بدان مبتلا بوده است. ولی کارگردان می‌توانست با تکنیک خوب و مونتاژ،  ریتم فیلم را سرعت بخشد. مثلاً نمایش سه بارۀ عبور مریم از عرض خیابان که حوصلۀ تماشاگر را سر می‌برد می‌توانست به نحوی دیگر تصویر شود
2. شخصیت‌ها بسیار محدود هستند و این زوج بجز خواهر رضا عملاً هیچ قوم و خویش دیگری ندارند
3. به نظر می‌رسد که علاقه مریم به چیدمان وسایل آشپزخانه از فیلم من سام هستم اقتباس شده است. سام در آن فیلم یک پیشخدمت است که به چیدمان روی میزهای رستوران و جزئیات آن، دقت فراوان دارد
4. به درستی معلوم نمی‌شود که سهیل چرا به خانۀ پدرش بازمی‌گردد. به عبارت دیگر تحول او باورپذیر نیست
5. شاغل بودن دو زن (مریم و مرضیه) و بیکاری همسرانشان اصلاً مناسب و پسندیده نیست. این مسئله در فیلم دیگری در جشنوارۀ فجر نیز آگاهانه به کار رفته بود، فیلمی به نام بشارت به شهروند هزارۀ سوم/ محمدهادی کریمی. این مسئله یکی از نشانه‌های فمینیسم و غلبۀ زنان است که متأسفانه در این فیلم‌ها ظهور یافته
 
برخی محسّنات فیلم حوض نقاشی
1. بازی‌های خوب شهاب حسینی و نگار جواهریان از موارد مهمی است که فیلم را استوار نگه داشته. خصوصاً سکانس اعتراض سهیل به پدر و مادرش که رضا ناغافل بر او سیلی می‌زند، و پیامدش که رضا در برابر اعتراض مریم، از رفتار خود دفاع می‌کند و می‌گوید: «من پدرشم»
2. طراحی صحنۀ فیلم که موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره شد در عین سادگی، بسیار طبیعی بود و به چشم نمی‌آمد. و این یک مشخصۀ یک طراح صحنه موفق است
3. حیای سهیل در حمام، وقتی که پدرش او را می‌شوید و مادرش ناگهان در را باز می‌کند از موارد تحسین برانگیز فیلم است، که در این دورۀ رواج وقاحت واقعاً کیمیا است
4. سکانس کوتاه معرفی مریم و رضا قبل از شروع تیتراژ، بسیار بصری و مینی‌مال و تأثیرگذار از کار درآمده است
5. خبر دادن رضا از ماجرای عقدشان با مریم که عاقد به آنها گفته بود «با هم بسازید» بر مرضیه اثر گذاشت و او به دلجویی از شوهرش برآمد و آن مرد گوشه‌گیر و خسته که مدام سیگار می‌کشید سکوت خود را شکست و اوضاع این دو خانواده بهتر شد.
این جمله از دیالوگ رضا، برای راقم بسیار غافلگیر کننده بود. سال‌ها پیش شنیده بودم که حضرت امام خمینی(ره) گاهی که عقد برخی از زوجین را می‌خواندند همین یک سفارش را به آنها مؤکد می‌کردند که «بروید با هم بسازید». شاید برخی از مزدوجین همان زمان در دلشان می‌گفتند که ما عاشق یکدیگر هستیم و کذا و کذا. اما می‌دانیم که در هر خانه‌ای بالاخره مسائل مورد اختلاف یافت می‌شود و آنجا است که فقط شمار اندکی درست عمل می‌کنند که دینداران در رأس آنهایند.
 



سخن آخر
سال گذشته حوزۀ هنری اعلام کرد که از فیلم‌هایی در موضوع تحکیم خانواده حمایت خواهد کرد. این مسئله البته بسیار خوب و مستحسن است. اما ماجرا نباید به گونه‌ای خاص مانند بازیگران معلول این فیلم مطرح شود که عملاً تأثیری بر عموم مخاطبان نگذارد. هنر آن است که مسائل مبتلابه خانواده‌ها به درستی مطرح گردد و در حد امکان برای آن راه حل داده شود. مثلاً بی‌رغبتی مردان جوان به ازدواج ناشی از غلبۀ فمینیسم لجام گسیخته در جامعه است؛ زنانی که می‌خواهند رئیس خانواده باشند و از قبل سند مهریۀ چند صد سکه‌ای را نیز گرفته و این چماق را بر سر مرد بالا برده‌اند و وقت و بی‌وقت از آن استفاده می‌کنند.

یکی از مشکلات فرهنگی ما، فیلمساز‌هایی امثال تهمینه میلانی هستند که با فیلم‌هایشان عملاً مردها و زن‌ها را به جان هم می‌اندازند. اما چه باید گفت که حوزۀ هنری در سال 1387 نگارش فیلمنامه‌ای بر اساس رمان «دا» را به او سفارش داد. این زن که اعتقادی به دین اسلام ندارد همه حقوق مردان در قرآن را به نفع زنان مصادره کرده و فقط مانده بود که جهاد فی سبیل الله رزمندگان را نیز به نام فمینیست‌ها بزند که این کار را در این فیلمنامه انجام داده است. ایشان هر چند وقت یک بار مصاحبه‌ای می‌کند و خبر می‌دهد که من در حال کار بر روی فیلمنامۀ «دا» هستم و فیلمنامۀ «تنهایی پر هیاهو» را نوشته‌ام. متأسفانه ایشان اکنون تأیید بنیاد سینمایی فارابی را نیز گرفته است. إن شاء الله که حوزۀ هنری، که این فیلمنامه را سفارش داده و حقوق آن را خریده است از واگذاری آن به میلانی خودداری کند.

*امیر اهوارکی
 

منبع: مشرق