۳۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲
صاحب‌خانه

انتخابات۹۲و چند نکته

کد خبر : ۱۱۸۰۰۷
"صراط" / وبلاگستان - «مهدی عابدی» نویسنده وبلاگ "صاحب‌خانه" در آخرین بروز رسانی وبلاگ خود چنین نوشت:

با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در ۲۴ خرداد ۹۲ و رقم خوردن حماسه سیاسی ملت بزرگ ایران در سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی، آن چه بيش از هر چيز ديگر در شنبه پس از انتخابات نقل محافل و مجالس شد انتخاب دكتر حسن روحاني با اكثريت مطلق آراء و در دور اول انتخابات به عنوان رییس قوه مجریه کشور در ۴ سال آینده بود. نتيجه اي كه با نگاهي به تحليل ها و نظر سنجي هاي متنوع قبل از انتخابات غير قابل پيش بيني به نظر مي رسيد و كمتر به ذهن خطور مي كرد كه حسن روحاني، كانديداي مورد تاييد هاشمي رفسنجاني و كسي كه با شعار اعتدال گرايي و اخلاق گرايي به ميدان آمده بود با ۱۹ ميليون راي منتخب ملت ايران باشد.

آن چه بيش از هر چيز ديگر در گفت و گو ها و تحليل ها ديده مي شود بررسي چرايي شكست اصولگرايي در اين انتخابات بود. هر كس به سهم خود در پي يافتن عامل (مقصر!) اين نتيجه هست و بنا به موقعيتي كه در آن قرار دارد وقوع اين پديده را  به نحوي تفسير و توجيه مي كند. عده اي هم با روي كار آمدن دكتر روحاني، ۴ سال آينده را سراسر بيم و وحشت و غير قابل تحمل تفسير مي كنند و اين طور وانمود مي كنند كه با دوباره روي كار آمدن دولتي با نگاه و بينش نزديك به اصلاح طلبان و كارگزاران سازندگي، وضعيت كشور به تركيبي از سالهاي ۶۸ تا ۷۶ و ۷۶ تا ۸۴ تبديل خواهد شد.

گفتني ها در اين باره زياد است و ما به ذكر چند نكته در اين باره بسنده خواهيم كرد:   

۱/ اولین نكته اي كه لازم است بدان توجه شود اين است كه اگر چه در ظاهر نتيجه انتخابات مطلوب حاميان گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامي نبوده است و گفتمان منتخب ملت را منطبق بر آرمان هاي اصيل انقلاب نمي دانند، اما بايد اصل خلق حماسه سياسي توسط ملت ايران و راي مردم به اصل جمهوري اسلامي و ولايت فقيه را فراموش نكنيم و آن را به عنوان سرمايه اي ديگر از تاريخ ۳۵ ساله نظام اسلامي در ذهن ها بسپاريم.

۲/ همان طور كه با تاييد نتيجه نهايي انتخابات توسط وزارت كشور سيل تبريكات به منتخب ملت آغاز شد و همه و همه به ايشان تبريك گفتند شايسته نيست حاميان گفتمان انقلاب اسلامي از همان ابتدا با نگاه بد بينانه و منتظر خطا بودن به عملكرد دولت يازدهم نظر داشته باشند و حتي المقدور نگاه خوش بينانه را مد نظر قرار دهند و با توكل به خداوند و ايمان به قدرت لايزال الهي و نگاه حضرت ولي عصر(عج) بر اين نظام و ملت دل به آينده بسپرند و اين برهه از زمان را به عنوان نمونه اي از امتحان الهي و فرصتي جهت بازسازي فكري و علمي و ترويج و تبيين گفتمان ناب انقلاب اسلامي ياد كنند.

۳/ نگاه تكليف محور به فعاليت ها و برنامه هاي انتخاباتي از مواردي است كه باعث دلگرمي حاميان گفتمان انقلاب اسلامي خواهد شد. آناني كه با نگاه انجام خالصانه تكليف در ايام قبل از انتخابات به تبليغ گفتمان انقلاب اسلامي (به انواع روش ها) پرداختند اين را براي خود نهادينه كرده اند كه فقط و فقط بر اساس تكليف الهي و نه هيچ چيز ديگر اين كار را مي كنند و در هر زمان و مكان ديگر هم آن چه كه وظيفه و تكليف هست را انجام خواهند داد. پر واضح است كسي كه كه تكليف و وظيفه خود را شناخت و براي انجام آن تلاش و مجاهده كرد هيچ وقت نا اميد و دلسرد و مايوس نمي شود و هر لحظه از اينكه به تكليف خود عمل كرده است خرسند است. اكنون هم (مانند هر زمان ديگر)  مكلف به شناخت تكليف و مجاهده در راه انجام ان هستيم.

۴/ و اما درباره چرايي شكست اصولگرايان در اين انتخابات: به نظر مي رسد چند عامل دست به دست هم داد تا باعث شود ملت ايران اين بار به سمت گفتماني از جنس غير اصولگرايي متمايل شود. مهمترين عامل عملكرد ضعيف اصولگرايي در دو سال اخير است. در دو سال اخير با شدت يافتن تحريم ها و فشار هاي خارجي بر ملت و دولت ايران، وضعيت اقتصادي جمهوري اسلامي وارد وضعيتي بحراني شد كه اين فشارها به طور طبيعي آثاري بر وضعيت معيشت مردم بر جاي نهاد. اگر چه بسياري از تحليل گران نزديك به دولت سهم عمده تغيير در وضعيت اقتصادي و بغرنج شدن معيشت مردم را تحريم ها و فشار هاي خارجي مي دانند، اما با حفظ سهم تاثير فشار هاي خارجي، سهم قابل توجهي از اين نابساماني ناشي از نحوه عملكرد و مديريت تيم اقتصاي دولت مي باشد. آن چه باعث دلگرمي مردم مي شود پاسخگويي مسئولين و نظارت بر بازار و نحوه توزيع اقلام و قيمت گذاري هاست. مردم ايران سهم مربوط به فشار خارجي را تحمل مي كنند ولي آن چه كه مربوط به ناكارآمدي و كم كاري كارگزاران اقتصادي دولت و رها كردن اقتصاد به حال خود و مشكلات را گردن اين و آن انداختن است را نمي توانند تحمل كنند و خواهان پاسخگويي مسئولين و تلاش در مسير رفع مشكلات هستند. چيزي كه در دو سال اخير كمتر شاهد آن بوده ايم و اين باعث شد تا سهم عمده اي از مردم از جريان اصولگرايي دل زده شوند و به سمت گفتماني بروند كه غير از اين باشد. شعار هاي تحول و تغيير و اعتدال و رفع مشكلات دليلي مضاف بر گرايش مردم به گفتمان اعتدال گرايي شد.

۵/ آن چه حاميان مطلق دولت از اين واقعه تحليل مي كنند اين است كه دكتر احمدي نژاد يك اصولگرا نيست و مردمي كه به اصولگرايي نه گفتند به اين معنا نيست كه به احمدي نژاد نه گفته باشند! در واقع چون نماينده اي از طرف دولت بين كانديداها حضور نداشت مردم به گفتمان اعتدال گرايي پناه بردند و اگر كانديداي دولت از صحنه رقابت حذف نمي شد از ۱۹ ميليون راي روحاني ۱۳ ميليون آن سهم كانديداي دولت مي شد. در جواب مي توان گفت اگر چه دكتر احمدي نژاد خود را هيچ وقت يك اصولگرا نناميده است اما عامه مردم (فارغ از تعريفات و تقسيمات سازماني، تشكيلاتي و حزبي) او را در ذيل جريان اصواگرايي تعريف مي كنند و عملكرد او به پاي جريان اصولگرايي نوشته شده است. اعضاي كابينه، معاونين و وزراي اصولگراي احمدي نژاد شاهدي بر اين مدعاست. همچنين، دليل واضح تر اين ادعا (روي گردان شدن آحاد مردم از عملكرد احمدي نژاد و اصولگرايي و نه فقط اصولگرايي) عدم راي آوري مطلق ليست دولت و ستاد زنده باد بهار در انتخابات شوراي شهر تهران است. اگر واقعا به ادعاي سايت شبكه ايران مردم چون كانديداي احمدي نژاد حضور نداشته است به كانديداي اصلاح طلبان راي داده اند و هنوز به احمدي نژاد اقبال دارند چرا در انتخابات شوراي شهر تهران كانديداهاي مورد تاييد دكتر احمدي نژاد را برنگزيدند؟

۶/ اين گفته ها به معناي نفي مطلق يكي و تاييد مطلق ديگري (اصولگرايان و احمدي نژاد) نيست. به معناي نفي و ناديده گرفتن نقاط قوت و خدمات دولت دكتر احمدي نژاد و يا ارزش ها و آرمان گرايي هاي اصولگرايان نيست. منظور ما از بيان اين گفته ها، بررسي عوامل موثر در شكست اصولگرايي است. در حقيقت هر دو در قبال يكديگر مسئول هستند و عملكرد يكي بر ديگري نيز تاثير مي گذارد. احمدي نژاد در مقطعي با عملكرد ضعيف خود باعث بد نامي جريان اصولگرايي در بين مردم شد و جريان اصولگرايي نيز با تخريب هاي بي حد و مرز و اشكال وارد كردن هاي بي جا به احمدي نژاد باعث سر خوردگي احمدي نژاد شد و برآيند همه اين ها روي هم اين شد كه آحاد مردم همه اين ها را سر تا ته يك كرباس ببينند و در انتخابات اخير به اين گفتمان تن ندهند!

۷/  به نظر مي رسد عامل موثر ديگر در شكست اصولگرايي در انتخابات اخير، ضعف در عملكرد، موقيعت سنجي و تدبير بزرگان اصولگرايي در موقعيت هاي حساس قبل از انتخابات بود. اولين ضعف و اشتباه اصلي، عدم پايبندي اعضاي ائتلاف پيشرف (منهاي حداد عادل) به قول و قرار و تعهدي بود كه با يكديگر بسته بودند. ضرورت داشت شخصیت هایی که هر کدام به عنوان نماد اصولگرایی شناخته می شوند بر قول و قراری که با یکدیگر و مردم بسته بودند و در چندین جا هم تاکید بر پایبندی به آن کرده بودند پایدار بمانند و نمونه ای بارز از بی اخلاقی را به نمایش نگذارند. دومين اشتباه مربوط به بزرگان و ریش سفیدان اصولگرایی بود. لازم بود آنان با مشاهده اجماع كانديداهاي رقيب (و نه دشمن!) و احساس خطر از جانب  اردوگاه رقيب (باز هم و نه دشمن!) تدبير ديگري بينديشند و كانديداها را مجاب كنند تا از اصرار بر خود و حضور "من" در عرصه انتخابات اجتناب كنند. اگر در فقه ما مصلحت انديشي و اهم و مهم و ضرورت توجه به اهم و زير پا گذاشتن مهم در موقعیت های خاص وارد شده است، در فقه سياسي ما هم جايي كه مصلح بزرگ تر در حال فدا شدن است بايد مصلحت كوچكتر را فدا كرد تا بزرگتر فدا نشود. به نظر مي رسد در صورت احساس خطر شديد از طرف بزگان و معتمدان اصولگرايي و تلاش براي اجماع كانديداهاي اصولگرا و تبيين آن براي آحاد مردم، حاميان کاندیداها نيز مجاب مي شدند تا در شرايط حساس تن به كانديداي واحد دهند. البته تحليل صحیح  شرايط كار هر كسي نبود و لازم بود بزرگان و آگاهان اين كار را انجام دهند. اگر چه با تامل در آمار آراي كانديداها مي بينيم كه جمع آراي سه كانديداي اصولگرا به آراي دكتر روحاني نمي رسد اما باز جاي اميد بود كه با اجماع و اتحاد اصولگرايي، قسمتي از آراي خاكستري دكتر روحاني به سمت كانديداي واحد اصولگرايان سرازير شود. تحليل گران معتقدند از كل ۱۹ ميليون راي دكتر روحاني بيش از ۱۰ ميليون آن آراي خاكستري سوار بر موج شده مي باشد.

۸/ بعضي فرصت طلبان  قرار گرفتن دكتر جليلي به عنوان كانديداي گفتمان مقاومت و پيشرفت در رتبه سوم آراء و راي ۴ برابري به دكتر روحاني را به عنوان عدم راي ملت ايران به مقاومت جمهوري اسلامي در برابر استكبار قلمداد مي كنند. در صورتي كه اين يك بي انصافي بزرگ در حق ملت ايران است. ملتي كه حضور خود را در صحنه هاي مختلف نشان داده است و اين حضور نمايش دهنده راي اعتماد ملت به نظام جمهوري اسلامي و همه سياست هاي استكبار ستيزانه و عزت و استقلال مدارانه نظام است هيچ گاه از حقوق مسلم و قانوني خود در برابر هيچ زور گويي چشم نمي پوشد و راي ملت به گفتمان اعتدال گرايي تنها مطالبه ملت جهت توجه هم زمان به معيشت و اقتصاد در كنار ايستادگي در برابر زور گويي مستكبران است و تشخيص اكثريت ملت در اين برهه زمانی اين بوده است كه دكتر روحاني قادر خواهد بود اين گفتمان (ایستادگی عزت مدارانه و حکمت آمیز) را با رعايت مصالح عاليه و حل مشكلات اقتصادی و معیشتی به پيش ببرد. اميدواريم دكتر روحاني و كابينه آينده او از پس قول ها و وعده هاي داده شده به مردم بر آيند و بتوانند اعتماد مردم به خود را حفظ كند و با حفظ عزت و اقتدار و استقلال جمهوري اسلامي در مسیر حل مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم گام هاي موثر ي بردارند.

۹/  يكي از نكات قابل توجه در اين انتخابات، ضربه نهايي براي نقش بر آب شدن توطئه تقلب براي مدعيان تقلب و فتنه گران در انتخابات ۸۸ بود. به اين جمله دكتر حسن روحاني در روز ۲۵ خرداد (همان روز اعلام نتایج انتخابات یازدهم) توجه كنيد: نظام مظلومی که ۴ سال پیش به اتهام جابجایی ۱۱ میلیون رای، زخم فتنه را چشید پای ۲۵۰ هزار رای بیشتر از ۵۰ درصد نامزد پیروز ایستاد. این جمله خود گویای همه ماجرا است و نیازی به توضیح و تفصیل ندارد. اما برای من هنوز رفتار و گفتار این آقایان در بعضی موقعیت ها سوال است: چرا این بزرگان در قبال فتنه و ادعاي تقلب در سال ۸۸ موضع نگرفتند؟ چرا محکوم نکردند؟ چرا آقاي عارف و آقای روحانی دم از آقای خاتمی می زنند و در تبلیغات خود از او به نیکی و افتخار یاد می کنند در حالی که اثبات شده است که آقای خاتمی از دامن زنندگان به فتنه بوده است؟چرا در بعضی موارد آقایان از خود رفتار و گفتار دوگانه بروز می دهند؟ امید داریم آقای دکتر روحانی به عنوان یک حقوق دان و آشنا به قانون و یک فرد اخلاق محور و منصف در بیانات و دیدگاه هایش مرزبندی خود را با فتنه اعلام کند و بیان کند که جایگاه سید محمد خاتمی را در فتنه چه جایگاهی می داند؟ گناه کسانی که در سال ۸۸ به هر نحو این زخم را به نظام اسلامی چشاندند به چه مقدار است؟ باز هم امید داریم که آقای دکتر روحانی شعار قانون گرایی خود را فراموش نکند و قول بدهد در مسیر قانون حرکت کند و قول بدهد منافع و مصالح و اصول نظام را فدای رفتار های ساختار شکنانه ای عده اي فرصت طلب که در زیر سایه چتر اعتدال و اخلاق و آزادی ایشان انجام می شود نکند. (البته آقای روحانی در موقعیت های گوناگون در مقابل فتنه مواضع مناسب اتخاذ کرده اند اما سوال ما اعلام موضع صریح نسبت به اشخاص و بازیگران اصلی فتنه و در زمانی که همه ملت منتظر اتخاذ موضع از طرف شخصیت های نظام بوده اند است.)
نظرات بینندگان
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۷ - ۰۵ تير ۱۳۹۲
۱
۰
سلام وباعرض خسته نباشید دربدو عرایضم اگرکه ماقبول کنیم که اقای هاشمی رفسنجانی از اقای روحانی حمایت کرده باشند وملت به ایشان رای داده باشند به نوعی باید گفت که مردم از گفتمان ایت الله حمایت میکنند بهتر نیست شما قبل از نام بردن از همچین شخصیت بزرگ کمی با احترام یا مثلا از جملات اقا یا ایت الله استفاده شود یا حدااقل اینکه ایشان عالیرتبه ترین مشاور رهبری در کلیه امور مملکتی از ایشان با احترام مورد خطاب قراردهید ضمنا شما طوری حرف میزنید گو اینکه از بدو انقلاب تا الان اصولگراهها ده دولت را بعهده داشته اند که حالا این دوره از دست انها خارج شده مثل اینکه شما یادتون رفته از اول انقلاب تا الان تنها دو دولت اصولگرا راس امور بوده که وضعیت همانگونه هست که مشاهده میکنید که اصلا قابل دفاع نیست پس لطفا کمی در حرفهایتان کمی تامل به خرج بدهید