۱۸ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲
توطئه‌اي فرهنگي مقدمه واقعه‌اي تلخ شد

موتورالتهاب آفريني واقعه 18 تير 1378 چه بود؟+تصاویر

واقعه 18 تير 1378 يکي از بحران‌هايي است كه معاندان نظام اسلامي در‌صدد بودند در لباس جنبش دانشجويي و با شعار مطالبات دانشجويان اصول اساسي نظام جمهوري اسلامي را مورد هدف قرار دهند.
کد خبر : ۱۲۱۸۶۹
صراط "نظام جمهوري اسلامي ايران" در طول تاريخ 34 ساله خود موانع و بحران‌هاي هولناكي را پشت سر گذاشته است كه اين بحران‌ها با تكيه بر اصل مترقي "ولايت فقيه" كه به مثابه ستون فقرات نظام اسلامي است، خنثي شده است.

يكي از اين بحران‌ها واقعه 18 تير 1378 است كه معاندان نظام اسلامي در‌صدد بودند در لباس جنبش دانشجويي و با شعار مطالبات دانشجويان اصول اساسي نظام جمهوري اسلامي را مورد هدف قرار دهند.

توطئه فرهنگي مقدمه واقعه 18 تير 1378

با پيروزي "اصلاح‌طلبان" در انتخابات دوم خرداد 1376 و تاكيد سران اين جناح بر ايجاد فضاي باز فرهنگي و رسانه‌اي، تهاجم لگام گسيخته‌اي از سوي مدعيان آزادخواهي و روشنفكري كه همصدا با غرب پوپوليسم، نظام مردم سالار ديني را بر نمي‌تافتند، بر پيكره نظام جمهوري اسلامي وارد شد.

اين مدعيان به اصطلاح آزادي خواه و روشنفكر كه مورد حمايت دولت وقت بودند، هنجار شكني خود را تا آنجايي پيش بردند كه نصايح دلسوزان نظام مبني بر شبيخون و تهاجم فرهنگي دشمن را توهم خواندند.

"نمايندگان پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي" در واكنش به آشفتگي اوضاع فرهنگي كشور و بي توجهي مسئولين دولتي به توصيه‌هاي مقام معظم رهبري، در تاريخ 11 ارديبهشت 1378 به استيضاح "مهاجراني" وزير وقت فرهنگ وارشاد اسلامي پرداختند اما با فشارهاي وارده و زد و بندهاي صورت گرفته، مهاجراني بار ديگر از مجلس راي اعتماد گرفت و اين بار با فراخي بازتر استراتژي فرهنگي دولت اصلاحات را دنبال كرد. 
 
مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره نمايندگي، با علم به اين واقعيت كه بخش مهمي از ناهنجاري‌هاي موجود، ناشي از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصميم به اصلاح آن گرفت، كه اين تصميم به بهانه تهديد آزادي مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسي، با مخالفت صريح وزير ارشاد به عنوان موضع رسمي دولت خاتمي روبرو شد. 

روزنامه سلام، موتور محرك التهاب آفريني/ انتشار يک خبر کاملا سري و محرمانه

مطبوعات زنجيره‌اي با به راه انداختن هياهو و جنجال، سعي در وادار نمودن مجلس به عقب نشيني از تصميم خود مبني بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند، در همين راستا "روزنامه سلام" در اقدامي غير قانوني دست به انتشار يك خبر كاملاً سري و محرمانه زد كه اين امر بر شدت التهابات و هيجانات سياسي در كشور افزود.
 
اين روزنامه، يك روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحيه قانون مطبوعات» در مجلس، يعني در تاريخ 15 تير 1378 يك نامه كاملاً سرّي و طبقه بندي شده را منتشر كرد كه در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعيد امامي (اسلامي)، سخن به ميان رفته بود. اين روزنامه در تيتر نخست خود نوشته بود : «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »



در پي اين اقدام، "وزارت اطلاعات" شكايتي را عليه روزنامه سلام تنظيم و آن را تسليم قوه قضاييه نمود، تا قوه قضاييه عاملين اين اقدام غير قانوني را مورد پيگرد و مجازات قرار دهد.
 
دادگاه ويژه "روحانيت" نيز در پي اين شكايت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندي شده توقيف نمود البته در همان روز وزارت اطلاعات در پي فشارهاي سياسي حاميان دولت، ناچار به پس گرفتن شكايت خود شد.

در عين حال هيچگاه محرمانه بودن اين نامه را انكار نكرد، بلكه بالعكس آقاي "يونسي" بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأكيد كرده بود.

وي چند ماه پس از انتشار نامه و توقيف روزنامه سلام، در مصاحبه‌اي با روزنامه انتخاب تصريح كرد: «روزنامه سلام مستندي را افشا كرد كه كار بسيار بدي بود. اين روزنامه سندي را منتشر كرد كه از اسناد قطعي وزارت اطلاعات بود. »

يونسي چندي بعد در جمع خبرنگاران اين اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندي كه روزنامه سلام چاپ كرد، در حقيقت يك نوع سرقت بود كه نبايد چنين كاري صورت مي گرفت»

وزارت اطلاعات هر چند شكايت خود را پس گرفت، اما از نظر مقامات قضايي جمهوري اسلامي اين امر نمي‌توانست مانع از اقدام قوه قضاييه در مجازات دست اندركاران خاطي روزنامه سلام گردد، چرا كه اقدام مذكور، كاملاً غير قانوني بوده و مجرمانه تلقي مي‌شد. و طبيعتاً اولين واكنش آن هم چيزي جز توقيف موقت روزنامه سلام نمي‌توانست باشد.

معاندان، دانشجويان را به بازي مي‌گيرند/ راهپيمايي غير قانوني دانشجويان

"دانشگاه تهران" كه مدت‌ها در اثر تحريكات عوامل افراطي، خصوصاً گروهك نهضت آزادي و نيز اتفاقات سياسي پياپي در تب و تاب به سر مي‌برد، پس از اطلاع از ماجراي توقيف روزنامه سلام و نيز با انگيزه مخالفت با تصويب كليات طرح اصلاح قانون "مطبوعات"، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه تجمع‌هاي اعتراض آميز و درگيري‌هاي خشونت بار تبديل گرديد.

"دفتر تحكيم وحدت" در روز پنجشنبه 17 تير 1378 بنا بر گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراض آميز را در دانشگاه تهران برگزار مي‌كند. پس از آن واقعه در ساعت 22:45 دقيقه حدود 150 نفر از دانشجويان اقدام به راهپيمايي غير قانوني كرده و سپس با تحريكات عده‌اي از عناصر افراطي از كوي دانشگاه خارج مي‌شوند و با سر دادن شعارهايي مراتب اعتراض خود را ابراز مي‌دارند.



در همين حال "نيروهاي انتظامي" و پليس ضد شورش به دعوت "مسئولين دانشگاه" وارد منطقه مي‌شوند و با تذكرات پي در پي و دعوت از دانشجويان به حفظ آرامش، از آنها مي‌خواهند كه به داخل كوي دانشگاه بازگردند، اما اين تلاش‌ها هيچ نتيجه‌اي در بر نداشت.

چندي بعد با ملحق شدن تعدادي از عناصر ضد انقلاب و فرصت‌طلب در خيابان‌هاي اطراف دانشگاه، فضا براي اعمال خرابكارانه و كاملاً خلاف قانون، نظير سلب آسايش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومي و خصوصي و اهانت و هتاكي عليه مسئولين بلند پايه نظام فراهم مي‌شود.



"پليس" نيز پس از تشديد اوضاع، با دريافت مجوز از وزير كشور، مبني بر لزوم برخورد با تحركات غير قانوني از جمله راهپيمايي‌هاي بدون مجوز دانشجويان كه به بروز آشوب انجاميد وارد عمل مي‌شود كه با مقاومت اغتشاشگران روبرو مي‌گردد.

با تشديد درگيري‌ها و آشوب‌ها، پليس ضد شورش براي دستگيري تعدادي از آشوبگران و آزادي سه نفر از پرسنل خود كه توسط دانشجويان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه "كوي دانشگاه" مي‌شوند كه اين امر بر دامنه فاجعه مي‌افزايد و ماجرا را پيچيده‌تر مي‌سازد.

كوي دانشگاه در شب هجدهم تير ماه در حالي كه آبستن حوادث بسيار ناگواري بود، شب بسيار سخت و ناآرامي را سپري كرد. عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به "دانشگاه" هجوم آوردند و تحريك كنندگان حزبي درون حكومت نيز هراز گاهي با دميدن در تنور احساسات با سخنراني‌ها و شايعات و جعل اخبار صددرصد كذب نظير به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از دانشجويان كوي دانشگاه، زبانه‌هاي اين آتش را شعله ور ساختند و فرداي آن روز، حادثه غم انگيز ديگري شكل مي‌گيرد و فصل تازه‌اي از حوادث رقم مي‌خورد، حوادثي كه به قطع و يقين دست ناپاك دشمن خارجي در ايجاد و هدايت آن نقش آفرين بوده است.

دامنه اغتشاشات و آشوب طلبي‌هاي عناصر معاند و فرصت‌طلب از دانشگاه به كف خيابان كشيده شد

از 18 تير به بعد، دامنه "اغتشاشات" و آشوب طلبي‌هاي عناصر معاند و فرصت‌طلب از دانشگاه به كف خيابان كشيده شد و ضد انقلاب، با استخدام اراذل و اوباش به تخريب اموال عمومي و هتك حرمت امام راحل و مقام معظم رهبري پرداختند.

اين ورشكستگان سياسي و مزدور بيگانگان با شبهه افكني در ميان دانشجويان و كليد زدن پرو‍ژه شهيد سازي در صدد همراه كردن دانشجويان با خود بودند. معاندان نظام اسلامي كه به دروغ خود را دانشجو ناميده بودند هدف عمده خود را سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ترسيم كرده بودند.

اغتشاشگران و آشوب طلبان كه به پيشرفته ترين سيستم‌هاي ارتباطي مجهز بودند مناطقي از پايتخت از جمله ميادين وليعصر(عج) و انقلاب را به جولانگاه خود تبديل كردند و پس از خلع سلاح نيروهاي انتظامي و امنيتي و ضرب و شتم پرسنل زحمتكش و مظلوم نيروي انتظامي مراكز ايست بازرسي داير كردند.

در اين ميان همراهي چند تن از اعضاي "سازمان مجاهدين انقلاب" و "حزب مشاركت" و حتي شماري از اعضاي كابينه با اغتشاشگران تعجب برانگيز بود.




اظهارات "محمد خاتمی": شورش و بلوا در تهران، حادثه‌ زشت و نفرت‌آوری بود

کم‌تر از یک ماه بعد یعنی پنجم مردادماه ۷۸، "محمد خاتمی"، رییس‌جمهوری وقت ایران، در سخنرانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان گفت: "بعد از حادثه‌ کوی دانشگاه، شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه‌ زشت و نفرت‌آوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آن‌چه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزش‌های آن و مقام معظم رهبری. آنچه پیش آمد، حادثه‌ ساده‌ای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کینه‌توزی علیه نظام که نه رابطه‌ای با این ملت شریف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهیان".
   
نامه فرماندهان سپاه به رئيس جمهور وقت

پس از هنجار شكني‌ها و هتاكي‌هاي آشوبگران در غائله 18تير 78 ، جمعي از فرماندهان "سپاه پاسداران" كه همواره در دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي جان فشاني كرده‌اند، طي نامه‌اي به رئيس جمهور وقت خواستار موضع گيري شفاف دولت در قبال فتنه ضد انقلاب شدند.

بخشي از اين نامه به شرح زير است:

"امّا آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟" 

بيانات هوشمندانه مقام معظم رهبري، كيد دشمنان را باطل مي‌كند

"مقام معظم رهبري" كه همواره با بيانات و موضع گيري‌هاي بصيرت افزا و هوشمندانه خود موجبات عبور ملت ايران را از گرداب‌ها و تاريكي‌ها فراهم آورده است، چند روز پس از غائله 18 تير 78 سخنان مهمي را ايراد فرمودند.

بخشي از سخنان معظم له به اين شرح است:

"اين كه صد نفر يا دويست نفر از كوى دانشگاه خارج شدند و حرفهايى زدند و شعارهايى دادند، بهانه و مجوّزى نمى‌شود براى اينكه كسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محيط شوند و كارهاى ناروايى انجام دهند؛ بخصوص وقتى كه نام مقدّس نيروى انتظامى در ميان مى‌آيد، عملى كه موجب شود نيروى انتظامى بدنام گردد، قضيه را سخت‌تر مى‌كند.

شما مى‌دانيد كه امروز "نيروى انتظامى" در اطراف كشور، در جاده‌ها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانيهايى مى‌كند و چه زحماتى مى‌كشد. چقدر از اينها براى حفظ امنيت ما، جان خود را از دست مى‌دهند. با اين حال، به‌وسيله چند نفر عملى انجام شود كه چهره اين خدمتگزاران در نظر بعضى تيره گردد؛ آيا اين انصاف است؟!

يا آن طورى كه نقل كرده‌اند، بعضى با آوردن نام مقدّس «يا حسين» و «يا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسيجى يا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، يا آن‌طور حوادثى را به‌وجود آورند؛ آيا اين درست است؟! اينها قلب را مى‌فشارد. اين همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسين، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى كشور، در خدمت اسلام، در خدمت كشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى كه اين كشور را تهديد كند، سينه سپر مى‌كنند و وارد مى‌شوند؛ اما بعد كسانى با استفاده از اين نامها حوادثى را به‌وجود آورند. براى من، حادثه خيلى تلخى بود. البته من تأكيد كردم كه اطراف اين حادثه تحقيق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئيس جمهور محترم و مسؤولان، هيأت تحقيقى را تعيين كنند؛ من هم ممكن است خودم كسى را در اين هيأت بگذارم.
 
من چند حرف دارم؛ يك حرف با دانشجويان، يك حرف با عموم ملت ايران، يك حرف، بخصوص با شما جوانان، يك حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد؛ دشمن را خوب بشناسيد؛ مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد. غريبه‌هايى را كه در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مى‌كنند بشناسيد؛ دستهاى پنهان را ببينيد. هيچ كس به‌خاطر غفلت ستايش نمى‌شود. هيچ‌كس به‌خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمى‌شود. اگر بر آدم غافل ضربه‌اى وارد شد، اوّل كسى كه مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشيد. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مى‌كنند بلكه بتوانند دانشجويان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از اين هم موفّق نخواهند شد. اگر يك عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده كنند و از آب گل‌آلودى ماهى بگيرند - وارد اجتماع دانشجويان شدند و شعارهايى درست كردند و حرفهايى زدند - خيال نكنند كه ما اشتباه خواهيم كرد؛ نه، ما اشتباه نخواهيم كرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مى‌شناسيم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به اين كشور است. دشمن است كه مى‌خواهد با نام دانشجو يا با نام نفوذ در ميان دانشجويان، فساد و تباهى كند؛ خود دانشجويان بايستى هوشيارانه متوجّه باشند".
 
 نقش شيطان بزرگ در فتنه78/ رفت و آمد ماموران سازمان سيا به داخل كشور

در آستانه 18 تير 78 رفت و آمد ماموران سازمان سيا به داخل كشور در پوشش رايزني‌هاي فرهنگي رونق مي‌گيرد. "مايكل برانت" مشاور ارشد رييس "سازمان سيا" و عضو بخش "شيعه شناسي" "سازمان جاسوسي امريكا" سال‌ها بعد از "واقعه 18 تير 78" طي مصاحبه مفصلي از برنامه دراز مدت سازمان سيا براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي پرده برداشت.

"برانت" اعلام كرد: سازمان سيا به اين نتيجه رسيده بود كه بايد دو بال سرخ و سبز تشيع تا سال 2010 ميلادي نابود شود، براي نيل به اين هدف سازمان سيا دو خط مشي را در پيش گرفت، نخست شناسايي و پر و بال دادن به ان دسته از متفكران شيعي كه دچار استحاله شده‌اند و با مباني تشيع اختلافات عقيدتي پيدا كردند. راهكار دوم تحقيق و جمع اوري مطالب فراوان عليه مرجعيت شيعه و نشر و اشايعه ان توسط نويسندگان غرب زده.



يكي از متفكراني كه سازمان سيا براي اجراي نقشه‌هاي شوم خود بر روي او حساب ويژه‌اي باز كرده بود كسي نبود جز "عبدالكريم سروش".

وي كه در اوايل انقلاب عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي بود بعدها تحت تاثير انديشه‌هاي "كارل پوپر" صهيونيست با نظام اسلامي زاويه پيدا كرد.

سروش در سخنراني‌هاي خود كارنامه ائمه اطهار را مستحق نقد مي‌دانست و معتقد به حذف اسطوره‌هاي قدسي از عرصه جامعه ديني بود. سروش اطاعت از مراجع تقليد را مستوجب عقوبت الهي مي‌دانست. سروش كه در آستانه 18 تير به صورت كاملا غير منتظره وارد ايران شده بود براي اجراي طرح‌هاي سازمان سيا امادگي كامل داشت.

وي پس از 18 تير، طي يك سخنراني در مشهد اظهار داشت: عنقريب نيروهايي كه ميدان گرفته‌اند گوي سبقت را از خاتمي خواهند ربود و همه انها با خاتمي هم فكر نخواهند بود.

فتنه 18 تير 1378 و وقايع پس از آن به تاريخ پيوست، تاريخ عبرت‌آموز است. ملت ايران كه تاريخ پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته است، به خوبي آگاه است كه در بزنگاه‌ها و در پيچ‌هاي تند رهرو انسان كامل و فرزانه‌اي باشد كه به اوضاع زمان مسلط است و خدعه‌ دشمنان را مي‌خواند.

اين پيروي و اطاعت امت از ولي‌امر(عج)، جامعه ايران را در نقطه اوجي قرار داده است كه در اوايل دهه چهارم از تاسيس نظام مردم سالاري ديني شاهد تحقق حماسه سياسي هستيم. به گونه‌اي كه دشمنان قسم خورده نظام اسلامي از تلفيق اسلاميت و جمهوريت در قالب نظام جمهوري اسلامي به تعجب آمده‌اند.