صراط: چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مسولین نظام در خصوص مذاکره با
آمریکا و کشورهای غربی مانند انگلیس تاکید کردند که "باید طرف مقابل را
شناخت اما آمریکائىها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقى و هم اینکه در
برخوردشان صادق نیستند".سخنان رهبر انقلاب درحالی مطرح شد که با روی کار
آمدن دولت جدید در ایران چه در داخل کشور و چه در خارج از آن، عدهای تصور
میکردند که بحث مذاکره با امریکا بار دیگر قوت خواهد گرفت و تنش میان دو
کشور کاهش خواهد یافت اما درست در زمانی که دولت جدید ایران در حال پا
گرفتن بود، امریکا با اتخاذ شدیدترین تحریمها علیه ایران، پیام تازهای به
دولت جدید داد و به این ترتیب مجدداً دروغ بودن اراده رهبران کاخ سفید
برای مذاکره با ایران را اثبات کرد.رفتار امریکا نه در هنگام روی کار آمدن
روحانی بلکه در طول سالیان متمادی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
نشان داده است که این کشور در روابط خود با ایران صداقت نداشته و همواره
در این مسیر از در دشمنی وارد شده است و هیچگاه نیز حاضر به عذرخواهی و
پذیرفتن اشتباهات گذشته خود در برابر ملت ایران نبوده و نیست. همزمان با
آغاز کار حجت الاسلام روحانی نیز تا این لحظه همان رفتارهای نخ نمای گذشته
تکرار شد.نخست در اول تیرماه دولت امریکا تحریم هایی که 6 ماه قبل درباره
منع تجارت طلا و فلزات، بنادر و همچنین بیمه علیه ایران وضع کرده بود به
اجرا گذاشت و پنج شنبه دو هفته قبل هم مجلس نمایندگان امریکا قانونی را
تصویب کرد که هدف از آن آنگونه که امریکایی ها ادعا می کنند به صفر رساندن
صادرات نفت ایران است.
مقامات کاخ سفید همگام با روی کار آمدن حجت الاسلام حسن روحانی که از آن با عنوان فضای جدید تعامل با غرب یاد می کنند، از فضای معتدلی که پیش آمده به اصطلاح همراهی بیشتری با ایران از خود نشان دادهاند و در مواضع خود برای گفت وگو اعلام آمادگی کردهاند. اما با تصمیمات اخیری که کنگره این کشور در تشدید روند تحریمها علیه ایران در پیش گرفته بهنظر میرسد که مشکلات پیش روی کاخ سفید برای نهایی کردن مواضعش درباره ایران با اختلاف با نمایندگان ضدایرانی آمریکا دوچندان شده باشد؛ نمایندگانی که رابطه بسیار نزدیکی با لابیهای صهیونیستی دارند.حضور قدرتمندانه این لابی در کنگره آمریکا هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که لابی صهیونیستی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری های آمریکا بهشمار میرود.خوشبختانه رییس جمهوری جدید ایران صریحا اعلام کرد که :« بیانیه اخیر کاخ سفید نشانگر آن است که برخی از مسئولان آمریکایی هنوز درک صحیح و کاملی از واقعیتهای کشور و از این انتخابات و پیام ملت بزرگ ایران را ندارند. رفتارها متناقض و پیامها هم در گفتار و عمل ناهمسو هستند. متاسفانه در آمریکا گروه فشار که گروه جنگطلب و مخالف گفتگوهای سازنده است و در پی منافع یک کشور خارجی است و بیشتر هم از او دستور میگیرد، منافع یک کشور خارجی و یک گروه تحمیل شده بر نمایندگان مجلس آمریکا و ما می بینیم که حتی در این اقدامات، منافع آمریکا هم مدنظر قرار نمیگیرد.» در حالی که قاعدتا امریکایی ها باید به رویی گشاده به استقبال روحانی می رفتند و لااقل تا زمان روی کار آمدن او از تشدید تحریم ها خودداری می کردند، می بینیم که کسی در واشینگتن –و خصوصا تل آویو، جایی که تصمیم های اصلی در آن گرفته می شود- برای این «پالس های مثبت» ارزشی قائل نشده است بلکه برعکس هرچه درباره اعتماد سازی، شفاف سازی، تعامل و اعتدال گفته شده از دید امریکایی ها چیزی جز نشانه های ضعف و و بنابراین افزایش آسیب پذیری ایران نبوده است.
مواضع 2 گانه آمریکایی ها
مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر درقبال ایران و برنامههای هستهای مواضع دوگانهای در پیش گرفتهاند که این مسئله دورنمای هرگونه گفتوگو و مذاکره با این کشور را با مشکل مواجه میکند. بهرغم رویه ایران مبنیبر تعامل مثبت با همه کشورهای جهان، سیاستهای غرب و در راس آنها آمریکا به گونهای پیش رفته است که مشکلات زیادی در منطقه و جهان ایجاد شده که با ورود به بحث ادعاهای هستهای علیه ایران فاز این تنشها افزایش یافته است.در سالهای اخیر ایران تلاش کرده تا روندی شفاف و اعتمادساز درباره برنامههای هستهای خود در پیش گیرد و در جریان مذاکرات هستهای درصدد برآمده تا به نوعی پرونده هستهای را از فاز سیاسی به فاز فنی وارد کند اما هربار با یک سلسله کارشکنیهای غرب، موضوع تفاهم با گروه 5+1 برهم خورده است.اگر چه اخیرا و بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران که گفته شده جهت گیریهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی باصطلاح معتدلتر از گذشته پیش خواهد رفت اما به نظر میرسد دستگاههای مختلف تصمیم گیر در محافل سیاسی آمریکا درباره ایران از وحدت نظر برخوردار نیستند. اگر چه مقامات کاخ سفید همگام با فضای معتدلی که پیش آمده همراهی بیشتری با ایران از خود نشان دادهاند و در مواضع خود برای گفت وگو اعلام آمادگی کردهاند اما با تصمیمات اخیری که کنگره این کشور در تشدید روند تحریمها علیه ایران در پیش گرفته بهنظر میرسد که مشکلات پیش روی کاخ سفید برای نهایی کردن مواضعش درباره ایران با اختلاف با نمایندگان ضدایرانی آمریکا دوچندان شده باشد؛ نمایندگانی که رابطه بسیار نزدیکی با لابیهای صهیونیستی دارند.حضور قدرتمندانه این لابی در کنگره آمریکا هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که لابی صهیونیستی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری های آمریکا بهشمار میرود. بازوی سیاسی این لابی، شورای روابط عمومی آمریکا و اسرائیل «آیپک» است که به عنوان اهرم فشار علیه دولتمردان آمریکا برای کمک سیاسی،
بین بود اقتصادی ونظامی به اسرائیل عمل می کند.
اوباما تکلیف خود را با کنگره روشن کند
تاکید گاه و بیگاه مقامات کاخ سفید به ازسرگیری گفتوگوها با ایران و اعلام آمادگی در عین تکرار ادعاها و همزمان با پیشبرد طرح تحریمها علیه ایران راه به جایی نمیبرد مگر اینکه اوباما تکلیف خود را با کنگره این کشور و همچنین مطالبات مقامات صهیونیستی یکسره کند و پس از آن گامهای عملی در رابطه با ایران بردارد و موضوع لغو تحریمهای مهم و تاثیرگذار را در دستور کار خود قرار دهد. این نخستین نشانه آمادگی جدی آمریکا برای گفت وگو با ایران است که باید از سوی آنها برداشته شود و نه ایران؛ چرا که ایران تاکنون در جریان مذاکرات با گروه 5+1و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همکاریهای گسترده خود،حسن نیت خود را نشان داده است، لذا این بار آمریکاست که باید گامهای عملی به سمت ایران بردارد.
واشنگتن و سیاست های سابق
در حالی که حسن روحانی کار خود را به طور رسمی به عنوان رییس جمهوری ایران آغاز کرده است و می رود تا تعهدات خود را برای بهبود روابط با دنیای خارج عملی کند،واشنگتن با به کار گرفتن همان سیاست سابق تشدید تحریم ها گویی می خواهد نشان دهد که حاضر نیست حتی یک قدم به سوی آشتی با ایران بردارد.پایگاه اطلاع رسانی «بلومبرگ» با ارائه گزارشی در این زمینه می نویسد:مجلس نمایندگان آمریکا شیوه ای عجیب را در استقبال از رییس جمهوری جدید ایران در پیش گرفت.درست چند روز قبل از اینکه حسن روحانی به طور رسمی پست ریاست جمهوری را احراز کند،این مجلس لایحه ای را مبنی بر اعمال سخت ترین تحریم ها علیه ایران به تصویب رساند.آیت الله العظمی خامنه ای چندی پیش در سخنانی اعلام کرد که در صورتی که آمریکا از خود حسن نیت نشان دهد ما آماده مذاکره با آن هستیم اما در عین حال خاطرنشان کرد که نمی توان به واشنگتن در این زمینه خوش.
نامه سناتورها
سناتورهای آمریکایی همزمان با مراسم تنفیذ حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری جدید ایران با ارسال نامهای به اوباما برای تشدید تحریمهای ایران به استقبال روحانی رفتند.بر اساس این گزارش، 76 سناتور آمریکایی در نامهای از باراک اوباما رئیس جمهور این کشور درخواست کردند تا زمانی که ایران برنامه هستهای خود را کاهش نداده است، تحریمها علیه تهران را تشدید کند.همچنین این سناتورهای آمریکایی، اوباما را به در نظر گرفتن گزینه نظامی همزمان با باز نگاه داشتن کانالهای دیپلماتیک ترغیب کردند.این درحالی است که مجلس نمایندگان آمریکا، طرح تشدید تحریمهای ایران را در بخشهای نفت، معدن و صنایع زیرساختی با اکثریت آرا تصویب کرد.این طرح با هدف کاهش صادرات نفت ایران به میزان یک میلیون بشکه در روز در مدت یک سال و نهایتا توقف فروش آن در سراسر جهان تا سال 2015 میلادی تصویب شده است، البته اجرایی شدن این طرح به تایید سنای آمریکا و امضای رئیسجمهور این کشور بستگی دارد.در عین حال، گروهی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا معتقدند که این طرح جدید، موقعیت دیپلماسی جدید کاخ سفید در قبال ایران پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور بعدی ایران را به خطر میاندازد
تشدید تحریم ها علیه ایران
در این نامه در تناقضی آشکار آمده است، ما متعقدیم تا زمانیکه کاهش چشمگیری در فعالیتهای هستهای ایران صورت نگیرد، درحالیکه راهحلهای دیپلماتیک درنظر گرفته میشود، باید تحریمها علیه تهران تشدید شود و همزمان گزینه نظامی تقویت گردد.در ادامه سناتورهای آمریکایی تهدید کردهاند ایران نیاز دارد تا متوجه شود زمان برای حل مسائل از راه دیپلماسی در حال به پایان رسیدن است.آمریکا همواره مدعی است که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است درحالیکه ایران قویا این اتهام را تکذیب میکند و اصرار دارد که برنامه هستهای آن برای مقاصد صلحآمیز دنبال میشود.
افشاگریهای «ادوارد اسنودن» درباره مخاصمه آمریکا با ایران
بر اساس افشاگریهای «ادوارد اسنودن» در خصوص جاسوسی آژانسهای اطلاعاتی آمریکا از متحدین این کشور، در یادداشتی تحت عنوان «چرا باید به آمریکا اعتماد کنیم؟»، هشدار داده شد که واشنگتن در مراودات بینالمللی خود حتی در مواجهه با متحدانش نیز منطقی، صادقانه و معتمدانه عمل نمیکند، چه رسد در مواجهه با ایران که سالهاست در مخاصمه با ایالات متحده بهسر میبرد.متاسفانه تنها چند روز پس از انتشار یادداشت مزبور، مجلس نمایندگان آمریکا با حدود 400 رای، تحریمهای تندی را علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد که کاملا غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن را در حوزه مساله هستهای اثبات کرد؛ هرچند که واشنگتن در مواجهه با ایران بارها این واقعیت را اثبات کرده است.البته تصویب تحریم در کنگره آمریکا علیه ایران چیز عجیبی نیست و انواع و اقسام این تحریمها که از سوی رئیسجمهور جدید «ظالمانه» خوانده شدهاند، تاکنون به تصویب رسیدهاند اما تحریمهای اخیر دو خصوصیت ویژه دارند: اولا، ظاهرا تندتر از تحریمهای قبلی بهنظر میرسند و ثانیا، اندکزمانی قبل از تحویل دولت به رئیسجمهور جدید بهتصویب رسیدهاند.
تصویب تحریمها در مجلس نمایندگان، بهمعنای اجرایی شدن آنها از همین لحظه نیست
در همینجا تذکار این نکته ضروری بهنظر میرسد که تصویب تحریمهای مزبور در مجلس نمایندگان، بهمعنای اجرایی شدن آنها از همین لحظه نیست بلکه باید به تصویب سنا و نهایتا توشیح باراک اوباما، رئیسجمهور این کشور نیز برسند. اما تجربه ثابت کرده است که عموما تحریمهای مصوب مجلس نمایندگان، بقیه مسیر قانونگذاری را نیز بهراحتی طی کرده و نه سنای تحت تسلط دموکراتها و نه رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده، مانعی در برابر این رویکرد یکجانبهگرایانه ایجاد نمیکنند. بهعبارت دیگر، تدبیر بنیانگذاران دولت آمریکا برای تحدید قوا به وسیله یکدیگر، وقتی به مساله تحریمهای ایران میرسد تقریبا هرگز با موفقیت مواجه نشده است.
شرط تغییر در وضعیت موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا
در خصوص تحریمهای مزبور، جا دارد به موارد زیر اشاره شود:
در شرایطی که اول فروردین سال جاری، رهبر انقلاب اسلامی شرط تغییر در وضعیت موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا را «ترک اقدامات خصمانه از سوی آمریکاییها» بیان فرمودند، هیچ تردیدی نیست که اقدام اخیر مجلس نمایندگان آمریکا نهتنها نشانی از این «اصل تغییر دهنده» ندارد، بلکه کاملا در راستای ادامه و بلکه تشدید خصومتها با ملت ایران است؛
فرصتی برای کاهش تنشها بین دو کشور
در حالی که غالب رسانهها و بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، از انتخاب حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران بهعنوان فرصتی برای کاهش تنشها بین دو کشور و بالاخص دستیابی بهتوافق بر سر مساله هستهای یاد میکردند، این اقدام مجلس نمایندگان آمریکا بیانگر آن است که تصمیمگیرندگان در واشنگتن چندان اتفاق نظری با این تحلیلگران نداشته و قصد دارند بر همان طبل بدصدای همیشگی خود بکوبند؛
تجدید بیعت با «بنیامین نتانیاهو»
اقدام مجلس نمایندگان آمریکا را که تحت تسلط نمایندگان جمهوریخواه است، باید نوعی تجدید بیعت با «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل تلقی کرد. درواقع، از زمان پیروزی آقای روحانی در انتخابات، بلندترین صدای حملهکننده به ایشان متعلق به این سیاستمدار راستگرای صهیونیست بوده است. این نتانیاهو بوده که ضمن بهکار بردن الفاظ سخیف در خصوص منتخب ایرانیان، از غرب خواسته است که بهخاطر روی کار آمدن او از فشارهایش بر ایران نکاهد؛
گروگیری اوباما
این احتمال وجود دارد که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، امضای این تحریمها را به نوعی گرو نگه داشته و در ادوار آتی مذاکرات ایران و غرب بر سر مساله هستهای، عدم امضای آن را منوط به امتیازدهی طرف ایرانی نماید. طبعا اوباما و دوستانش ثابت کردهاند که قابل اعتماد نیستند و حتی با گرفتن امتیاز هم ممکن است باز به همین مسیر خصمانه ادامه دهند. اگر – تنها بهعنوان یک احتمال - اوباما و دوستانش در چنین فکری باشند، قطعا منظور آنها این است که در عین گرفتن امتیاز، از تحریمهای موجود چیزی نکاهند؛
اندیشه های ماکیاولی
ین اقدام مجلس نمایندگان آمریکا و آنچه در افشاگریهای اسنودن نمود پیدا کرد، بهخوبی بیانگر آن است که آمریکا عرصه سیاست بینالملل را نه عرصه تعامل، بلکه عرصه «مفهوم واقعگرایانه سیاست – قدرت» میبیند. این مفهوم که ریشههای آن را باید در اندیشههای کسی چون «ماکیاولی» جستجو کرد، مذاکره را همانقدر ابزار قدرت میبیند که کشتار مردم بیگناه عراق و افغانستان را. بنابراین، بد نیست کسانی که بعضا برای مذاکرهخواهیهای ایالات متحده هورا میکشند، آن را در کنار شواهد دیگر تحلیل کرده و یادشان نرود که در سیاست – قدرت، اخلاقیات هیچ جایگاهی ندارند بلکه این ترک اخلاقیات دینی و عرفی است که ممدوح است؛
ضرورت برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت در یک برنامه مدون
دولت آینده ایران در دیپلماسی خود نهایت تدبیر و حزماندیشی را بهکار خواهد برد اما شاید تذکار آن ضروری باشد که تا زمانی که تدابیری صحیح برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت در یک برنامه مدون میانمدت اندیشیده نشود، تدابیر دیپلماتیک قادر نخواهند بود از حقوق ملت ایران در عرصه بینالمللی دفاع کنند. اگر عرصه بینالمللی عرصه تقابل قدرتهاست و این قدرتها هستند که جایگاه بازیگران را تعیین میکنند، پرواضح است که یک مولفه مهم در این میان قدرت اقتصادی است.در نهایت، اقدام اخیر ایالات متحده نشان میدهد که طرفی که نمیخواهد مناقشه هستهای با یک توافق مبتنی بر مذاکره به سرانجام برسد، نه ایران، بلکه ایالات متحده و لابیهای قدرتمندی هستند که در این کشور، پشت پرده سیاست را شکل میدهند.
مفاد تحریم های اجرایی از دهم تیرماه
تحریم های جدید آﻣﺮﯾﻜﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﯾﺮان از دوشنبه، دهم تیرماه، به اجرا گذاشته می شوند. دولت اوباما، ﻣﺎه ژاﻧﻮﯾﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ این قانون را امضاء کرد.براساس این قانون، شرکت ها و موسسات غیر آمریکایی از هر نوع داد و ستد با ﺑﺨﺶ اﻧﺮژی، ﻛﺸﺘﯽراﻧﯽ و ﻛﺸﺘﯽﺳﺎزی ایران، و فروش ﻓﻠﺰات گرانبها، ﮔﺮاﻧﯿﺖ، ﻓﻮﻻد و ﻧﺮم اﻓﺰارھﺎی ﺻﻨﻌﺘﯽ، منع می شوند.مطابق این قانون مبادلات قابل توجه با ریال ایران نیز ممنوع می شود و شرکت ها، موسسات و افرادی که به خودروسازی ایران قطعات و خدمات ارائه کنند هم مجازات خواهند شد.
نقش نیرومند شبکه وسیع صهیونیست ها در صحنه سیاست داخلی آمریکا
مصوبه جدید کنگره آمریکا در اعمال تحریم های شدیدتر علیه کشورمان در شرایطی صورت می گیرد که حسن روحانی رییس جمهوری منتخب پس از مراسم تحلیف اداره امور اجرایی کشور را در دست گرفت. این مصوبه با واکنش کاخ سفید روبه رو شد و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا ضمن تاکید بر تعهد این کشور در اعمال تحریم های جامع علیه ایران نگرانی های دولت اوباما درباره محتوای طرح جدید مجلس کنگره را بیان کرد. واکنش دیگر کشورهای جهان به این طرح کنگره نیز نمایانگر مخالفت جامعه جهانی در انتخاب این روش و فشار به ایران از طریق اعمال تحریم های شدیدتر در شرایطی است که با انتخاب حسن روحانی امیدواری های زیادی برای انتخاب سیاست تعامل با جهان از سوی دولت جدید ایران و بهبود روابط ایران با کشورهای غربی و به خصوص پیشرفت در مذاکرات هسته ای ایجاد شده است.
در میان استقبال وسیع و چشمگیر جهان از انتخابات اخیر و رای مردم به حسن روحانی و پیامی که انتخابات 92 بدون هیچ متنی به جهان مخابره کرد ، موضع شاذ رژیم صهیونیستی و نخست وزیر آن نتانیاهوست که با ادبیاتی سخیف که حقد، کینه و نفرت از آن می بارید رییس جمهوری منتخب ایران را به باد انتقاد گرفت. روشن است که این واکنش عجولانه و کینه تورانه نمایانگر نگرانی رژیم صهیونیستی از تغییر شرایط روابط ایران با جهان و ایجاد فضایی مثبت در سطح بین المللی نسبت به کشورمان است. پر واضح است که افول آن سیاست در ایران و بازگشت به راهبرد تنش زدایی، اعتمادسازی و تعامل با جهان از سوی کشورمان مطلوب رژیم صهیونیستی نیست. آمریکا جامعه ای است باز و متکثر که «لابی ها» نقش مهمی را در شکل دهی افکار سیاستمداران، قانونگذاران و رسانه های جمعی که افکار عمومی را شکل می دهند ، ایفا می کنند. هیچ کس نمی تواند نقش نیرومند شبکه وسیع صهیونیست ها در صحنه سیاست داخلی آمریکا را انکار کند. بنابراین به جرأت می توان ادعا کرد که جای پای آی پک و همفکران رژیم صهیونیستی در مصوبه اخیر کنگره آمریکا به وضوح قابل رویت است.
اتخاذ سیاست های مسئولانه و به دور از افراط و تندروی از سوی واشنگتن و تهران می تواند راهبردی برای استفاده از فرصتی باشد که با انتخابات 92 فراهم شده است. هرگونه اقدام تند و افراطی از سوی هریک از دوطرف ایجاد فرصتی برای گرایش هایش افراطی و جنگ افروزانه است.
اوباما نمی تواند از مسئولیت عواقب اجرایی شدن تحریم مجلس آن شانه خالی کند
روشن است این مصوبه باید مورد انتقاد قرار گیرد و اوباما نمی تواند از مسئولیت عواقب اجرایی شدن آن شانه خالی کند ولی در این راه نیز نباید از حد اعتدال که گفتمان حسن روحانی در دولت جدید است، فراتر رفت. لحن کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا و انتقاد ولو ملایم از این مصوبه حتی اگر به معنای اختلاف در درون حاکمیت واشنگتن در قبال دولت جدید ایران نباشد، نمایانگر سردرگمی این کشور در قبال انتخاب مردم ایران در 24 خرداد 92 است. شاید به همین دلیل است که برخی از رسانه های جهان این انتخاب را نتیجه تحریم های اعمال شده در چند سال گذشته دانسته و ادعا کرده اند ایران برای برون رفت از بحران تحریم ها حاضر به پذیرش روحانی برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور شده است.
پس از انتخاب حسن روحانی ولی نصر، مشاور پیشین کاخ سفید ، در مقاله ای که در فارن پالسی به چاپ رسید، در تحلیل انتخابات ایران و تاثیر آن بر پرونده هسته ای نوشت: «ایران با این انتخاب تمایل خود را به تعامل در پرونده هسته ای نشان داد و این آمریکاست که باید گام نخست را بردارد.» به یقین مصوبه اخیر کنگره برخلاف این راهبرد و انتظاراتی است که بیش از 180 نفر از سیاستمداران آمریکا داشته و در نامه ای به اوباما خواستار آغاز مذاکرات سازنده با ایران شده بودند. به صورت عرفی دوره دوم ریاست جمهوری آمریکا ، زمان انتخاب ریسک های بزرگ است زیرا برای هیچ رییس جمهوری در آمریکا انتخاب برای دوره سوم متصور نیست. اوباما باید بداند که زمان اتخاذ این ریسک که بسیاری از سیاستمداران آمریکایی که مصالح کشورشان را بر منافع رژیم صهیونیستی ارجح می دانند ،خواهان آن هستند فرا رسیده است. ویلیام برنز معاون سابق وزیر خارجه آمریکا چندی قبل پیشنهاد کرد اوباما باید کانال مستقیم و بی واسطه ای را برای گفت وگو با تهران ایجاد کند. او یکی از دلایل این پیشنهاد را «گرفتن قدرت عمل پرونده هسته ای ایران از اسراییل» ذکر کرده بود.
تحریم علیه دولت روحانی
تحریم های اخیر که در آستانه آغاز فعالیت دولت حسن روحانی، توسط اکثریت قاطع نمایندگان کنگره آمریکا علیه ایران تصویب شد، یکی از الطاف خفیه الهی است. مشروط برانکه واکنش مناسبی از سوی ما صورت گیرد.سیر اخیری که آمریکاییها شروع کردهاند را باید ترکیبی از دو ژست نمایش قدرت و احترام به حقوق بشر دانست. در انتقاداتی که در رسانههای غربی از تحریمهای ضدایرانی غرب مطرح میشود، دو موضوع مورد تاکید تحلیلگران است: اول اینکه این تحریمها در حدی نیست که بتواند برنامه هستهای ایران را متوقف کند و دوم اینکه این تحریمها به مردم عادی ایران بیشتر آسیب رساندهاند تا به اموری که غرب انتظار داشت آسیب به آنها برسد.آمریکاییها طی روزهای نهم و دهم خرداد تقریبا تلاش کردهاند با نوعی شل و سفت کردن تحریمهای ضدایرانی خود، پاسخی به این انتقادات بدهند. از یکسو با لغو تحریمهای نهچندان مهم قطعات رایانهای و موبایل و وعده لغو تحریم مواد غذایی و دارویی، بهدنبال جلب نظر کسانی هستند که آنها را به آسیب زدن به مردم عادی ایران متهم میکنند و از سوی دیگر، با تحریم یک صنعت درآمدزا بهدنبال آن هستند تا نشان دهند که در برابر ایران از موضع قدرت رفتار میکنند و هنوز به راهبرد تحریم امیدوار هستند.درواقع میتوان گفت که آمریکاییها متوجه نقص در تحریمهای خود شدهاند و بهدنبال اصلاح نقصها برآمدهاند، بدون آنکه متوجه باشند که این رویکرد از اساس دچار ایراد است و با تغییر در رویکردی غلط، نمیتوان آن را درست کرد.
توهم «توان تغییر در رفتار ایران»
در مواجهه با ایران، تعریف آمریکاییها از قدرت، «توان تغییر در رفتار ایران» است. به عبارت دیگر، آمریکاییها سعی دارند با ابزارهای مدرن، به تعریف سنتی قدرت که معطوف به «کنترل نتایج» است، دست پیدا کنند.به عبارت دیگر در این تعریف آمریکاییها که بازگشت به نگاه مورگنتایی محسوب میشود، میزان تاثیری که قدرت آمریکا میتواند بر ایران بگذارد از اهمیت چندانی برخوردار نیست بلکه نتیجه حاصله از اهمیت برخوردار است و این نتیجه دستکم در این برهه از زمان «تغییر در رفتار هستهای ایران» است.آمریکاییها امیدوارند که ایران در یک روند فرسایشی سرانجام تن به خواستههای آنها دهد یا همانطور که کوهن گفته است، به آنچه وظایف بینالمللی ایران خوانده میشود عمل کند.این در حالی است که ایران «مفهوم هویت» را در نبرد اقتصادی با آمریکاییها مدنظر قرار داده و دفاعی که در برابر شیوه آمریکاییها اتخاذ کرده است، نه صرفا برگرفته از توان مادی بلکه مجموعهای برساخته از موجودیتهای مادی و اجتماعی است. مفهوم مقاومت یکی از آن موجودیتهای مهم اجتماعی است که طی قرنها در ایران به شکل بینالاذهانی ترسیم شده و کارآمدی یافته است.
آخرین راه چاره
آمریکاییها تقریبا در تحریم به هر راهی که میتوانستهاند رفتهاند چرا که یا فروش برخی اقلام توسط ایران را ممنوع کردهاند و یا حتی در صورت عدم ممنوعیت فروش کالا، مسیر دریافت وجه کالای فروخته شده را بهزعم خود بر ایرانیان بستهاند.بنابراین، رویکرد مزبور تقریبا شکست خورده است و تصمیم اخیر آمریکاییها هم چیزی جز نمایش قدرت نبوده است. در حال حاضر، راهبردی که آمریکاییها باید اتخاذ کنند، «تغییر رویکرد» است، تنها رویکردی که میتواند بنبست موجود را تلطیف نماید، بهرسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران است چرا که نبرد فرسایشی مزبور دو جنبه دارد. همانطور که در این نبرد اقتصاد ایران در خطر فرسایش است، وجهه ایالات متحده با نرسیدن به مقصود مورد نظرش نیز در معرض فرسایش است و در روابط بینالملل، بازیگران مدعی هژمونی چیزی مهمتر از وجهه و ابهت خود در اختیار ندارند.
چراآمریکا قابل اعتماد نیست؟
چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مسولین نظام در خصوص مذاکره با آمریکا و کشورهای غربی مانند انگلیس تاکید کردند که "باید طرف مقابل را شناخت اما آمریکائىها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقى و هم اینکه در برخوردشان صادق نیستند".سخنان رهبر انقلاب درحالی مطرح شد که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران چه در داخل کشور و چه در خارج از آن عدهای تصور میکردند که بحث مذاکره با امریکا بار دیگر قوت خواهد گرفت و تنش میان دو کشور کاهش خواهد یافت اما درست در زمانی که دولت جدید ایران در حال پا گرفتن بود، امریکا با اتخاذ شدیدترین تحریمها علیه ایران، پیام تازهای به دولت جدید دارد و به این ترتیب مجدداً دروغ بودن اراده رهبران کاخ سفید برای مذاکره با ایران را اثبات کرد.رفتار امریکا نه در هنگام روی کار آمدن روحانی بلکه در طول سالیان متمادی و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نشان داده است که این کشور در روابط خود با ایران صداقت نداشته و همواره در این مسیر از در دشمنی وارد شده است و هیچگاه نیز حاضر به عذرخواهی و پذیرفتن اشتباهات گذشته خود در برابر ملت ایران نبوده و نیست.
کودتای ننگین آمریکایی 28 مرداد
پس از اجرای قانون ملی شدن شرکت نفت در ایران و با روی کار آمدن وینستون چرچیل در انگلیس و آیزنهاور در آمریکا، همسویی دو کشور در برخورد با دولت مصدق شکل گرفت و دو کشور با فراهم آوردن انحراف مشروطیت در ایران، از ایده سرنگونی مصدق و بازگشت شاه حمایت کرده و کودتای بیست و هشتم مرداد 1332 که اولین تجربه سیا در سرنگونی یک دولت خارجی به شمار میآمد، رقم زدند.اما این تازه ابتدای کار بود زیرا از فاصله سالهای 1332 تا 1357 حاکمیت آمریکا بر ایران شکل تازهای یافت و این بار دولت را در مقابل ملت ایران قرارداد. در این سالها دولت ایران کاملا وابسته و در اختیار آمریکا بود، به نحوی که آمریکاییها بر تمام مسائل ایران مسلط بودند. در این دوران بود که مبارزات ضد آمریکایی ابتدا و بظاهر علیه نظام سلطنتی پهلوی شکل گرفت، اما واقعا و ماهیتا این اعتراضات برای قطع سلطه آمریکا بر ایران روی داد و انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت .
مروری بر جنایت های آمریکا در ایران و دلایل تسخیر سفارت آمریکا
پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین موج مخالفتها با آمریکا درسیزدهم آبان 1358 نمایان شد. مردم در این مرحله دیگر تحمل دخالتهای آشکار و غیر آشکار امریکا در امور داخلی خود را نداشتند و تلاشهای امریکا برای شکست انقلاب اسلامی در ایران و عدم استرداد شاه به ایران جهت محاکمه، موجب شد تا سفارت آمریکا در تهران در سیزدهم آبان 1358 توسط گروهی از دانشجویان تصرف شده و کارکنان آن به گروگان گرفته شوند.دولت وقت امریکا که لطمه بزرگی به حیثیت استکباریاش وارد آمده بود، پس از تسخیر سفارتش، دست به یکسری اقدامات علیه ایران زد که بلوکه کردن داراییهای ایران، قطع یکجانبه روابط سیاسی و نظامی و تبلیغاتی آمریکا در بیستم فروردین59 از آن جمله بود.دولت آمریکا در مرحله بعدی، عملیات نظامیای را در ایران طراحی کرد اما عملیات نظامی آمریکا در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 در طبس با شکست مواجه شد. پس از این شکست و بینتیجه ماندن عملیات نظامی، این کشور در اول خرداد 1359 نخستین دور محاصره اقتصادی خود علیه ایران را آغاز کرد و در تیرماه همان سال دست به طراحی یک کودتا به نام کودتای نوژه زد که براساس آن قرار بود مرکز حکومت توسط یک دسته هواپیمای شکاری مورد اصابت قرار گیرد که البته این حرکت نیز ناکام ماند.اما بعد با خروج کارتر از دایره قدرت در امریکا و روی کار آمدن ریگان، وی با پیگیری «دکترین رمبو» نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و سیاست براندازی انقلاب ایران از طریق جنگ را در پیش گرفت. او معتقد بود جنگ پایههای نظامی، اقتصادی و مالی جمهوری اسلامی را در منطقه ضعیف میکند و در نهایت باگذشت زمان جمهوری اسلامی ساقط میشود.آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق اقدامات متفاوتی از جمله لغو تحریمهای عراق و اعطای کمکهای نظامی، تسلیحاتی و لجستیک فراوان به این کشور انجام داد. در عین حال با عملیات مالی برای تامین نیازهای مالی عراق از کشورهای عربی و غربی، عملیات اطلاعاتی و ارتباطی و عملیات جنگ روانی و سیاسی علیه ایران را پی گرفته و با تحریک گروهکهای ضدانقلاب آنها را به جبهه رژیم بعث کشانده بود.با این وجود در سال 1365 امریکا سعی کرد با طرح ماجرای «ایرانکنترا» و سفر دیوید مکفارلین رئیس وقت شورای امنیت ملی امریکا به ایران، روابط را با تهران بهبود ببخشد که این امر حاصلی جز رسوایی برای دولتمردان این کشور نداشت.امریکا پس از این واقعه، تغییر آشکارتری در مواضع خود به سود عراق برای افزایش فشار بر ایران اتخاذ کرد؛ چنانکه موفقیت عرا ق در بمباران نیروگاه نکا باکمک اطلاعاتی امریکا صورت گرفت.سال 66 ، جنگ دریایی آمریکا با ایران و حمله به پایانه نفتی رشادت و رسالت، کشتی تجاری ایران ارج و در نهایت انهدام هواپیمای مسافربری ایران در تیر 67، اوج خصومت خود را با ایران نشان داد.اما پس از پایان جنگ، مرحله سوم دشمنی آمریکا با ایران از سال 68 تا سال 88 آغاز شد. دولت کلینتون سال 72 روی کار آمد و در سال 73 تحریمهای همه جانبه را علیه ایران وضع کرد و در نهایت قانون ضد ایرانی داماتو در کنگره آمریکا تصویب شد که مانع از سرمایهگذاری شرکتها در ایران میشد اما با روی کار آمدن بوش پسر، وی به بهانه از بین رفتن برجهای دوقلو و مبارزه با تروریسم فصل نوینی را در سیاستخارجی این کشور با ایران گشود و نه تنها انعطافی در مواضع کشورش نشان نداد، بلکه ایران را در "محور شرارت" قرار داد.پس از آن، آمریکا که خود یکی از بزرگترین دپوهای سلاح اتمی را در دست دارد، از سال 77 نسبت به دستیابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی اظهار نگرانی کرد و به این رفتار خود شدت بخشید و سرانجام پرونده هستهای ایران را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برد. به دنبال این امر در سال 84 دولتمردان آمریکا یکی از سختترین مواضع خود را علیه ایران اتخاذ کردند و آمریکا پرونده ایران را از آژانس انرژی هستهای به شورای امنیت برد و به صورت پی درپی سه قطعنامه در این شورا علیه ایران صادر کرد.با روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2008 (1387) وی با شعار تغییر تلاش کرد که نشان دهد میخواهد از شیوه برخورد دولت بوش فاصله گرفته و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش بگیرد، اما در عمل همان سیاستهای رفتاری را دنبال کرد و نشان داد که دستی را که بسوی ملت ایران دراز کرده است دستی هدفدار است که به فرموده مقام معظم رهبری دست چدنی زیر دستکش مخملین است.
سیاستهای آمریکا با آمدن و رفتن دولتها در ایران تفاوت چندانی نمیکند
تشدید تحریمها، اعمال سیاست چماق و هویج، پیگیری بحث براندازی از درون و تغییر رژیم، حمایت از تروریستها، حمایت بیقید و شرط از اسرائیل و تهدید مکرر به حمله نظامی در زمره اصلیترین برنامههای اوباما در قبال ایران قرار داشت. او هنگام انتخاب دوباره خود در کاخ سفید موضوع گفتوگوهای دوجانبه با ایران را مطرح کرد اما همزمان با این ادعا تحریمهای شدیدتری را علیه ایران در نظر گرفت.به هر روی بیشترین تحریمهای ایران در دولتی اتفاق افتاد که از قضای روزگار بیشترین ادعای تلاش برای رابطه با ایران را داشت. آخرین سیاست تحریمی امریکا در قبال ایران همزمان با روی کار آمدن دولت جدید در ایران اتخاذ شد و امریکا نشان داد که سیاستهایش با آمدن و رفتن دولتها در ایران تفاوت چندانی نمیکند و برای او تنها یک هدف و آن نیز سقوط جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد. آمریکا کشوری است که طرحهای زیادی را در خصوص منطقه خاورمیانه در سر میپروراند و در تلاش است تا به هر شکل ممکن بر کشورهای منطقه سلطه و سیطره پیدا و ثروتهای این بخش از کره زمین را بهنفع خود مصادره کند. آمریکا تمام تلاش خود را به کار بسته است بلکه بتواند بر تمام کشورهای جهان سلطه و سیطره پیدا کند اما این کشور استکباری باید بداند که ملتهای جهان بیدار شده به این قدرت استکباری حتی اجازه رؤیاپردازی نخواهند داد. ملتهای مسلمان مدتی است که یکپارچه از خواب غفلت بیدار شدهاند و تا زمانی که به ریسمان وحدت الهی چنگ بزنند و در راستای برپایی احکام الهی و اسلامی گام بردارند هیچ نیرویی قادر نخواهد بود به این کشورها و ملتهایشان گزندی وارد سازد. جمهوری اسلامی ایران تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا کشورهای اسلامی را متحد ساخته نسبت به تشکیل خاورمیانه اسلامی اقدام کند. تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران را باید در حمایت بیدریغ ملت این کشور از نظام و دولتمردان خلاصه کرد؛ چرا که ملت ایران بهخوبی میداند تا زمانی که در همه صحنههای کشور حضور فعال داشته باشد هیچیک از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قادر نخواهند بود به آرمانها و اهداف این کشور گزندی وارد سازند. ملت ایران سی و چهار سال است که به همه قدرتهای استکباری ثابت کرده است که با وجود همه فشارها و توطئهها ایستادگی کرده خواهان یک حکومت اسلامی بهرهبری یک رهبر دینی است و تاکنون حتی یک ذره هم از این خواسته خود عقبنشینی نکرده است.
ایران اسلامی امروز بسیار نیرومندتر از گذشته
ایران اسلامی امروز بسیار نیرومندتر از گذشته پلههای مقاومت و ایستادگی را یکی پس از دیگری طی میکند . طی سی و چهار سال گذشته آمریکا دشمنیهای آشکار و نهان بسیاری را علیه ملت ایران به اجرا گذاشته است اما هیچیک از این دشمنیها تاکنون نتوانسته است از عزم ملت و دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف خود ذرهای بکاهد. شاید بتوان همراهی برخی از کشورهای منطقه با قدرتهای استکباری را در حفظ منافع شخصی تعبیر کرد؛ تا به این وسیله بتوانند به حکومت بر ملتهای مظلوم و ستمدیده ادامه دهند.
اصول امام در سیاست خارجی
حضرت آیت الله خامنهای در خصوص اصول امام در "سیاست خارجی" گفتند: ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهگر، برادری با ملتهای مسلمان، ارتباط برابر با همه کشورها بهجز کشورهایی که تیغ بر روی ملت ایران کشیدهاند، مبارزه با صهیونیست، مبارزه برای آزادی فلسطین، و کمک به مظلومان و ایستادگی در برابر ظالمان، اصول امام در سیاست خارجی است.
احساس غرور از بزرگداشت روز قدس
بزرگداشت روز جهانی قدس درشرایطی صورت میگیرد که اراده پولادین و عزم استواری که از متن حماسه مقاومت و پیروزیهای معجزهآسای حزب الله لبنان وحماس جنبش جهاد فلسطین درجنگهای 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه سربرآورده است بیش ازهر دوره تاریخی دیگری احساس غرور و افتخار و دستیابی به ظرفیت سرشار و سرنوشت ساز برای تحمیل شکست قطعی به جبهه استکبار و صهیونیسم رابرای امت اسلامی رقم زده است. بالطبع پیروزیهای مقاومت اسلامی در یک دهه گذشته درکنار موج خروشان بیداری اسلامی و برچیده شدن حاکمیتهای فاسد و دست نشانده غربگرا سبب گردیده تا بار دیگر دولت آمریکا بعنوان حامی و پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی، اکنون درپوشش میانجی وارد معرکه جدیدی در رویارویی با این ملت مظلوم گردیده و از آغاز گفتوگوهای سازش خبردهد؛ گفتوگوهایی که نمایشی از پیش طراحی شده است که هرگز نمیتواندمنافع وخواستههای مشروع مردم مظلوم فلسطین را تضمین نماید.حضور یکپارچه امت اسلامی، بصیر، آگاه و سایر ملتهای آزاده و حق طلب در راهپیمایی روز جهانی قدس نشان خواهد داد که رژیم جعلی و ساختگی اسراییل به سرعت به پایان خود نزدیک میشود و با رنگ باختن رؤیای خاورمیانه بزرگ "اسرائیل ازنیل تا فرات" دشمنان اسلام در آیندهای نه چندان دور بایستی شاهد "احیای فلسطین از بحرتا نهر" گردد.
مواضع رییسجمهورجدید ایران: با تحریمها نمیتوان جلوی فعالیت هستهای و موشکی ایران را گرفت
رئیسجمهور نیز در گفتگوی مطبوعاتی گفت: نمیخواهم بگویم آیا بین کنگره و دولت آمریکا تقسیم کار پنهایی صورت گرفته یا نه. در صورتی که آمریکا با حسن نیت بر اساس احترام متقابل از موضع برابر و بدون دستور کار پنهانی برخورد کند، راه برای تعامل بازخواهد بود. رای مردم ایران در حماسه 24 خرداد، خود یک اقدام جدی و معنادار بود که هنوز پاسخ عملی و متناسب با این حماسه از سوی مقامات آمریکا داده نشده است. بیانیه اخیر کاخ سفید نشانگر آن است که برخی از مسئولان آمریکایی هنوز درک صحیح و کاملی از واقعیتهای کشور و از این انتخابات و پیام ملت بزرگ ایران را ندارند. رفتارها متناقض و پیامها هم در گفتار و عمل ناهمسو هستند. متاسفانه در آمریکا گروه فشار که گروه جنگطلب و مخالف گفتگوهای سازنده است و در پی منافع یک کشور خارجی است و بیشتر هم از او دستور میگیرد، منافع یک کشور خارجی و یک گروه تحمیل شده بر نمایندگان مجلس آمریکا و ما می بینیم که حتی در این اقدامات، منافع آمریکا هم مدنظر قرار نمیگیرد. دولت تدبیر و امید مبنایش اجماع ملی داخلی با عزم راسخ ملت ایران برای حراست از حقوق ملت، از مسیر تعامل سازنده، فعال و متناسب با اقدامات عملی طرفهای گفتوگوست. برای ما آنچه مهم است، پاسخ عملی دولت آمریکاست و نه بیانیهها. ما همه اقدامات دولت آمریکا را به دقت رصد خواهیم کرد، به اقدامات عملی سازنده و معناداری اگر وجود داشته باشد قطعا پاسخ مشابه و متناسب از طرف دولت ایران داده خواهد شد. اولا برنامه صلح آمیز هسته ای ایران موضوعی ملی و فراجناحی است. اصولی که در این زمینه هست حفظ خواهد شد. به این معنا که حقوق هستهای ایران بر اساس مقررات بین المللی مورد تاکید دولت خواهد بود و ما از حق مردم کوتاه نخواهیم آمد، اما در عین حال اهل تعامل و گفتوگو هستیم. ما آمادگی داریم با جدیت و بدون اتلاف وقت با طرفهایمان وارد مذاکرات جدی و محتوایی بشویم. اگر طرف مقابل ما هم همین آمادگی را داشته باشد، من مطمئن هستم که نگرانی های دو طرف از طریق گفتگو در زمانی نه چندان بلند رفع خواهد شد. اما درخواست های فراقانونی یا غیرمعقول و تاریخ مصرف گذشته، راه به جایی نخواهد برد. باید با واقعبینی با مساله برخورد کنیم. سرلوحه کار باید گفتگو باشد و نه تهدید. این کلید مساله است. اگر طرف مقابل ما در مقام عمل بداند که راه حل صرفا و صرفا گفتگو است و تهدید جز اینکه مشکل را افزوده کند، هیچ راه حلی نخواهد بود و اگر کسی فکر میکند از طریق تهدید میتواند خواسته هایش را بر ملت ایران تحمیل کند، دچار خطا و اشتباهی بس عمیق شده است. راه حل هسته ای نیاز به اراده سیاسی دارد. بحث های مطول و کلی و طولانی مورد نیاز نیست. مساله از دیدگاه من کاملا روشن است. من به عنوان رئیس جمهور ایران اعلام میکنم که نظام جمهوری اسلامی ایران اراده سیاسی جدی برای حل این مساله با حفظ حقوق مردم ایران را دارد و همزمان رفع نگرانیهای طرف مقابل را هم مدنظر قرار خواهد داد. امید ما این است که طرف مقابل هم دارای این اراده سیاسی باشد که اگر این چنین باشد نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد، نه در بلند مدت بلکه در کوتاه مدت. همانطور که اشاره کردم بیانیههای کاخ سفید با رفتارهایش همسویی ندارد. من در کل به آینده مذاکره بدبین نیستم. فکر نمیکنم که غرب پیام ایران را نشنیده باشد. من فکر نمیکنم که غرب فکر کند ادامه تحریم یا تهدید آنها را به جایی برساند. تعامل و گفتگوی سازنده و رفع نگرانیهای مشترک به نفع دو طرف خواهد بود. ما در پی بازی برد-برد هستیم و این کار امکان پذیر است. البته اینکه کشوری مثل آمریکا مسیر دوگانهای را انتخاب کرده، این مسیر دوگانه آنها را به نتیجهای نخواهد رساند. صداقت مقامات آمریکایی را این مسیر دوگانه زیر سوال قرار میدهد. البته نمیخواهم بگویم آیا بین کنگره و دولت آمریکا تقسیم کار پنهایی صورت گرفته یا نه. اما آنچه برای ما مناط هست، سیاست عملی آمریکا خواهد بود. در صورتی که آمریکا با حسن نیت بر اساس احترام متقابل از موضع برابر و بدون دستور کار پنهانی برخورد کند، راه برای تعامل بازخواهد بود.رئیسجمهور در پاسخ به سوال روزنامه جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه اگر احیانا کشورهای غربی بر روند فعلی پافشاری کردند و روند تحریم تنگتر شد، برنامه شما برای اقتصاد مقاومتی چیست، اظهار داشت: من نگفتم خوشبین هستم، گفتم بدبین نیستم. معنای آن فرق میکند. به دلیل اینکه ما با منطق و استدلال وارد مذاکره میشویم و در عرصه افکار عمومی منطق خود را اعلام میکنیم.نسبت به آمریکا اعلام شده که ما اگر حسن نیت را ببینیم و دوگانه زبان و عمل را نبینیم و احترام متقابل را شاهد باشیم، نگرانیهای مشترک مطرح باشد، موضع برابر باشد و احساس نکنیم یک دستور کار پنهانی وجود دارد، ادمینیستریشن اوباما به قول شما جوری عمل کند و کنگرسمنها جور دیگری رفتار کنند، اگر ببینیم اینطور نیست، اینکه با کی ملاقات و دیدار کنیم فرعی است. اصلش را درست کنیم، آن فرع زمان خودش حاصل خواهد آمد. وقتی ما برای خرید مایحتاج مردم حتی گندم برای نقل و انتقال مالی دچار مشکل هستیم، و خودشان برای نقل انتقال مالی به کشورهای مختلف فشار میآورند، معلوم است که هدف تحریم نه موضوع هستهای و موشکی است، بلکه فشار بر زندگی مردم است. انتظار مردم این است که ما معضلات اقتصادی آنها را حل کنیم و رفع مشکلات اقتصادی مردم سرلوحه کار ما باشد. ما مذاکره جدی را با طرف خارجیمان آغاز خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که در این مذاکرات جدی هستیم. اما در عین حال دست روی دست نمیگذاریم که طرف خارجی پاسخ مثبت یا منفی بدهد. ما برای شرایط حال برنامه داریم. طبق برنامه فعلی این شرایط را ادامه میدهیم. البته اسمش اقتصاد مقاومتی یا استقامتی و هر چه که شما اسمش را میگذارید، ادامه میدهیم. البته برای رفع تحریمها هم درنگ نخواهیم کرد و همه توان خودمان را در این راه به کار خواهیم گرفت. یکی از راه حلهای اساسی، مذاکره است و ما بر این راهحل با داشتن اراده جدی سیاسی برای رفع نگرانیهای مشترک دو طرف تأکید میکنیم. هر کس با حسن نیت با ما صحبت کند و احساس کنیم منافع ملیمان در مذاکرات تامین میشود، حتی اگر آمریکا باشد، مشکلی نخواهیم داشت. بقیه مسائلی که گفتید اگر ببینیم آمریکا دنبال زبان فشار و تهدید نباشد، برای آینده دور خواهد بود. سیاستی که از آن به چماق و هویج تعبیر میکنند را هیچوقت نمی پسندیدم و در حال حاضر نیز نمیپسندم. اگر بنا به تامین منافع متقابل باشد راه برای صحبت کردن باز خواهد بود. بنده اظهار تمایل نکردم. من گفتم برای منافع ملیام حاضرم با هر کشوری که لازم باشد حرف بزنم. نه اشتیاقی ما داریم و نه تمایلی نشان دادیم. هیچ کدام اینها نیست این را برای تصحیح لحن عرض کردم. ما میگوئیم کاری که گروه فشار در امریکا برای تشدید تحریم انجام میدهد، به معنای سردرگمی کاخ سفید است. ما توصیه میکنیم کاخ سفید از این سردرگمی دربیاید و واقعیت ها را ببیند و بر آن مبنا تصمیم بگیرد. اگر ما احساس کردیم آمریکاییها برای حل معضلات واقعا جدی هستند، بنده که اعلام کرده اراده ایران برای حل و فصل مسائل و رفع نگرانیها جدی است. آنها هم اگر جدی بودند به طور طبیعی کار پیش میرود و در مقام عمل ما نتایجش را میبینیم. اصل غنیسازی جزو حقوق همه کشورهاست، در چارچوب ان.پی.تی همه کشورها حق دارند فعالیت صلحآمیز خود را انجام دهند و در چارچوب ماده 2 و 4 فعالیت کنند و بالاتر از آن کشورهای دیگر موظفند به آنها در زمینه فعالیت هستهای به آن کشور کمک کنند، یعنی ما طلب داریم چون باید کشورهای دیگر در زمینه فعالیتهای غنیسازی یا هر فعالیت صلحآمیز هستهای، به ما کمک کنند. ما عضو کشورهایی هستیم که پادمان را قبول کردیم و طبق آن عمل میشود. هیچ کس در ایران در هیچ زمانی در ایران نگفته است که ما غنیسازی را کنار میگذاریم و معلوم است که این حق مسلم مردم است.
پیام اشتباهی که کشورهای غربی از انتخابات 24 خرداد ایران دریافت کرده اند
پیام اشتباهی که کشورهای غربی از انتخابات 24 خرداد ایران دریافت کرده اند در حال تبدیل شدن به یک معضل عمده است.پیش از انتخابات، برخی دلسوزان مکررا گفته بودند که اگر در انتخابات فضایی بوجود بیاید که غرب حس کند مردم به خط سازش رای داده اند، فوری ترین و مستقیم ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که فشارها بر ایران به طور بی سابقه ای تشدید خواهد شد.این ارزیابی در مقطع ماقبل انتخابات چندان جدی گرفته نشد چرا که کسانی تنها راه برنده شدن را گره زدن مشکلات اقتصادی به سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای بویژه تحریم ها می دیدند و سودای برنده شدن در انتخابات چندان مجالی برای آنها باقی نگذاشت تا تامل کنند که چه میراثی برای خود به جا می گذارند.اکنون به وضوح می توان دید که آن پیش بینی درست بوده است. امریکایی ها و صهیونیست ها پس از 24 خرداد به این جمع بندی رسیده اند –یا کسانی آنها را به این جمع بندی رسانده اند- که هدف مردم از رای به حسن روحانی این بوده است که او از راه امتیاز دادن یا هر راه دیگر هر چه زودتر تحریم ها را کاهش بدهد و بهبودی در وضع اقتصادی مردم ایجاد شود.نخست در اول تیرماه دولت امریکا تحریم هایی که 6 ماه قبل درباره منع تجارت طلا و فلزات، بنادر و همچنین بیمه علیه ایران وضع کرده بود به اجرا گذاشت و پنج شنبه گذشته هم مجلس نمایندگان امریکا قانونی را تصویب کرد که هدف از آن آنگونه که امریکایی ها ادعا می کنند به صفر رساندن صادرات نفت ایران است.در حالی که قاعدتا امریکایی ها باید به رویی گشاده به استقبال روحانی می رفتند و لااقل تا زمان روی کار آمدن او از تشدید تحریم ها خودداری می کردند، می بینیم که کسی در واشینگتن –و خصوصا تل آویو، جایی که تصمیم های اصلی در آن گرفته می شود- برای این «پالس های مثبت» ارزشی قائل نشده است بلکه برعکس هرچه درباره اعتماد سازی، شفاف سازی، تعامل و اعتدال گفته شده از دید امریکایی ها چیزی جز نشانه های ضعف و و بنابراین افزایش آسیب پذیری ایران نبوده است.
روحانی اثبات کند رفتارش تحت فشار نیست
تداوم این وضعیت می تواند برای دولت آقای روحانی که امیدهای زیادی را در بین مردم برای حل مشکلات کشور برانگیخته بسیار خطرناک باشد. امریکایی ها باید هر چه سریع تر از این توهم خارج شوند که فشارهای بیشتر حرکت جامعه و دولت آینده را به سمت سازش سریع تر خواهد کرد. اگر فقط راه برای کم شدن سرعت قطار تحریم ها وجود داشته باشد، آن یک راه این است که مقام های کلیدی دولت آینده این مسئله را به غربی ها تفهیم کنند که با این اقدامات تنها کاری که می کنند افزایش پر نشدنی فاصله با هرگونه توافق و مصالحه احتمالی است.این کاری است که قبل از هر کس شخص آقای روحانی باید انجام بدهد. غربی ها باید بدانند که هیچ راحت الحلقومی از جانب ایران برای بلعیدن روی میز گذاشته نخواهد شد وگرنه تنها کاری که می کنند این است که آورده های خودشان را از روی میز بر می دارند، فشارها و تهدیدها را بیشتر می کنند و قیمت آنچه را که شما روی میز گذاشته اید هم به حداقل مقدار ممکن محاسبه خواهند کرد.اگر شیخ حسن روحانی و تیمش علاقه ای به مذاکره موفق با غربی ها دارند باید به آنها نشان بدهند که رفتارشان تابع شدت فشارها نیست والا تنها چیزی که دریافت خواهند کرد فشار است و بس.
نقش انکار ناپذیرایران در روابط منطقهای و بینالمللی
نقش و پتانسیل ایران نقش انکار ناپذیری در روابط منطقهای و بینالمللی است. یعنی ایران هرگاه که اراده کند میتواند جایگاه و نقش خود را رخ نمایی کند. از این نظر در مورد اینکه در غرب چه نگاههایی هست تجربه نشان داده است که ما باید اول رفتار غرب را مورد سنجش قرار دهیم. در گذشته هم زمانی که به تفاهماتی نزدیک شدیم شاهد تغییر بازی از سوی برخی از کشورهای غربی بودهایم…اگر در آمریکا به عقلانیت جدید برسند فرصت امکانپذیر است ولی اگر کماکان بر اساس بیمنطقی و صرف سیاست فشار حرکت کنند این نشان دهنده عدم مسئولیتپذیری است. دولت یازدهم حکمت خود را با توانایی و قوت جمع خواهد بست.
استقبال از روحانی در مراسم تحلیف و ادعای انزوای ایران
در واقع باید توجه داشت که استقبالی که در مدت کوتاهی از کشورهای خارجی برای حضور درمراسم تحلیف آقای روحانی انجام شد سیاستی که رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای غربی در مورد ایران دنبال میکردند و تلاش میکنند تا ایران را در محیط انزوا نگه دارند را بیاثر کرده و نشان دهنده این است که نقش و پتانسیل ایران نقش انکار ناپذیری در روابط منطقهای و بینالمللی است. یعنی ایران هرگاه که اراده کند میتواند جایگاه و نقش خود را رخ نمایی کند. از این نظر در مورد اینکه در غرب چه نگاههایی هست تجربه نشان داده است که ما باید اول رفتار غرب را مورد سنجش قرار دهیم. در گذشته هم زمانی که به تفاهماتی نزدیک شدیم شاهد تغییر بازی از سوی برخی از کشورهای غربی بودهایم. رهبری انقلاب اسلامی از این رویکرد تحت عنوان لجاجتها یاد کرد و حتی مقامات سابق دولت انگلستان هم که امروزه در موقعیت دیگری هستند مطلع هستند که مقامات قبلی امریکا چه نقش منفی درلحضات آخر در مورد ایران بازی کردند. اگر آنها به عقلانیت جدید برسند فکر کنم فرصت امکانپذیر است ولی اگر کماکان بر اساس بیمنطقی و صرف سیاست فشار حرکتکنند این نشان دهنده عدم مسئولیتپذیری است. به نظرم دولت یازدهم حکمت خود را با توانایی و قوت جمع خواهد بست.از ابتدای بحران مناسبات ایران و امریکا و رژیم صهیونیستی، همواره یک سؤال اساسی را در دستور کار خود قرار دادهاند که بیشتر با ماهیت اسرائیلی شکل گرفته است. این سؤال بعدها هم در بحث هستهای محور اصلی و جوهر اصلی سیاست های تحریمی و فشار قرار گرفت. چگونه میتوان درآمدهای ایران را صفر کرد تا ایران قادر به ادامه حیات نباشد و تسلیمپذیر شود؟
فروپاشی یا شکوفایی
پس از امضای دور جدید تحریم ها از سوی باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا نیز 24 مهر در جریان نشستی در لوکزامبورگ، اعمال تحریم های تازه ای را علیه بخش مالی و تجاری ایران تصویب کردند. امریکا ضمن استقبال از این تحریم ها، تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران را مؤثر دانسته و بر تداوم آن تأکید می کند. سؤال این است که نتیجه نهایی این تحریم ها و فشارهای مالی تجاری بر جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه وجود دارد:
1- پیروزی تحریم کنندگان و فروپاشی اقتصاد ایران
تحریم کنندگان ایران که با بهانه کردن فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان، تحریم های بی سابقه و به زعم خودشان فلج کننده را بر ضد ملت ایران اعمال کرده اند، به دنبال تسلیم کردن جمهوری اسلامی در برابر خود هستند. آنان بر این اعتقاد هستند که در نهایت، فروپاشی اقتصاد ایران و تسلیم شدن جمهوری اسلامی در برابر فشارهای غرب، نتیجه جنگی خواهد بود که آنان به راه انداخته اند؛ جبهه ای که اکنون وارد جنگ اقتصادی با مردم ایران شده، در دو جنگ پیشین خود با ملت ما شکست خورده است.
این جبهه در دهه اول انقلاب اسلامی، جنگ نظامی را بر ملت ایران تحمیل کرد ولکن در آن جنگ شکست سختی را متحمل گشت و نتیجه آن جنگ برای ملت ما، رشد صنایع نظامی، تقویت روح همبستگی و تقویت فرهنگ ایثار و شهادت، افزایش آمادگی های عمومی و توان دفاعی کشور بود. در طول دهه دوم و سوم دشمنان جنگ فرهنگی را با تمام توان علیه مردم ایران شروع کردند و در بستر این جنگ نرم، فتنه 88 را شکل دادند، لکن ملت هوشمند و بصیر ایران، دشمنان خود را در این جنگ نیز شکست داد. دشمنان شکست خورده در دو جنگ پیشین، اینگونه می پندارند که در جنگ سومی که با ماهیت اقتصادی علیه ملت ایران به راه انداخته اند، پیروز خواهند شد. بر همین اساس، جبهه مقابل ملت ایران تمام توان خود را برای اعمال فشارهای مالی – تجاری به کار بسته و به موازات افزایش این فشارها، روز به روز بر حجم عملیات روانی خود با هدف ایجاد نگرانی در مردم نسبت به آینده می افزاید. بزرگنمایی مشکلات اقتصادی ایران، ناتوانی مسئولان در حل مشکلات معیشتی، التهاب در بازار ارز و... به خط تبلیغاتی رسانه های استکباری-صهیونیستی و تمامی شبکه های ضدانقلابی تبدیل شده و آنان اقتصاد ایرانی را در این خط تبلیغاتی به گونه ای ترسیم می کنند که گویا اساساً این اقتصاد فروپاشیده است! براساس همین نوع تبلیغات تصور می کنند به زودی مسئولان نظام اسلامی در برابر آنان زانو زده و تسلیم خواسته هایشان می شوند.
2- شکست تحریم کنندگان و شکوفایی اقتصاد ایران
کسانی که با انقلاب اسلامی، نظام دینی و رهبری اش، ملت ایران و اقتصاد کشورمان آشنایی درست و منطبق با واقعیت دارند، نتیجه نهایی این جنگ اقتصادی را شکست جبهه مقابل و شکوفایی اقتصاد ایران ارزیابی می کنند. این دیدگاه، صرفاً در میان طرفداران انقلاب اسلامی یا مسئولان نظام دینی ملاحظه نمی شود، در سراسر جهان و حتی در امریکا و اروپا، اندیشمندان و کارشناسان فراوانی یافت می شوند که از چنین دیدگاهی، در قبال تحریم ها و جنگ اقتصادی غرب علیه ایران برخوردار می باشند. در این نوشتار به گزارش یکی از این کارشناسان اروپایی اشاره می شود که به تازگی از ایران دیدن کرده و در همین راستا و بر خلاف جریان تبلیغات رسانه های استکباری - صهیونیستی به ارزیابی وضعیت اقتصاد ایران و آینده آن می پردازد . این گزارش که به قلم «فریمن» نگارش شده و منبع انتشار آن Alles Schall und Rauch می باشد، واقعیت های قابل تأملی را با نگاهی موشکافانه و دقیق از اقتصاد ایران بیان می دارد.فریمن در مقدمه گزارش خود با عنوان «جنگ روانی علیه ایران و ریال» با توجه به جنگ روانی غرب علیه جمهوری اسلامی می نویسد:«برخی گزارش های افراطی و حتی کاملاً اشتباه در زمینه رویدادها و درباره کاهش ارزش ریال، پول ملی ایران مطرح شده که من در اینجا می خواهم آنها را تصحیح کنم. به هر حال من اخیراً در ایران بودم و با چشمان خودم شاهد بودم که واقعیت ها در آنجا چگونه است.»
تناقض پروژه ابزار سازی از تحریم برای مهار هسته ای
تحریم های نفتی؛ آخرین تیر ترکش غرب در مقابله با هیمنه بیداری یک ملت و انقلابی است که پس از گذشت 33 سال از شمال آفریقا تا سواحل خلیج فارس را به لرزه درآورده و هر روز بر عمق و دامنه نفوذ آن در سطح منطقه و جهان افزوده می شود. تحریم ها آخرین حماقتی است که آمریکایی ها در برابر حق مسلم یک ملت در زندگی شرافتمندانه در فضای بین المللی تجربه می کنند چرا که می گویند آمریکایی ها همیشه راه درست را انتخاب می کنند منتهی پس از اینکه تمام مسیر های غلط را طی کردند. تحریم ها آخرین تلاش نافرجام ابرقدرت قرن بیستم برای صیانت از هژمونی از هم گسیخته آمریکاست که دوران احتضار خود را سپری می کند. اما آیا این تحریم ها و فشار ها که دشمن آن را به مسئله هسته ای ربط داده می تواند مسئولان و ملت ایران را به زانو در آورد؟ آیا واقعا این تحریم ها به موضوع هسته ای مرتبط است؟ پرونده هسته ای ایران در شداد و غلاظ این تحریم ها چقدر موثر است؟ سابقه این تحریم ها نشان می دهد که نمی توان ربط وثیق و دقیقی بین تحریم ها و موضوع هسته ای پیدا کرد مضاف بر اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که با کوتاه آمدن از مواضع هسته ای این تحریم ها برطرف شود و یا حداقل کاهش بیابد. پروژه استکباری تحریم ها و فشارهای نفتی حداقل در سه مرحله علیه ملت ایران اجرا شده است. اولین مرحله در دوره ملی شدن صنعت نفت و با فشار انگلیسی ها بود.
دومین دوره پس از پیروزی انقلاب با مصادره و بلوکه کردن اموال ایران و سپس فشارهای نفتی به ایران و بازی قیمت هایی بود که همپیمانان منطقه ای صدام همسو با استکبار جهانی در مقطع 8 سال جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی به راه انداختند و ...
سومین مرحله نیز تحریم های اخیری است که از اول جولای آغاز شده تا بتوانند ملت ایران را به ستوه بیاورند بلکه در قبال آن مسئولین کشور امتیازاتی که آنها می خواهند از جمله تعطیلی فوردو ، انتقال مواد غنی شده به خارج و متوقف کردن غنی سازی 20 درصد را به غربی ها بدهند. اما در مقابل آنها هیچ تضمینی نمی دهند که در صورت کوتاه آمدن از حقوق هسته ای تحریم ها برطرف می شود. چرا که غربی ها معتقدند ایران در دوران تحریم نه تنها تضعیف نشده بلکه روز به روز نیز قدرتمندتر شده است. این قدرت از مرزهای ایران فرا تر رفته و امروز منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر گرفته است. آنها نتیجه تحریم ها را در مسئله هسته ای جمهوری اسلامی کاملا عکس می دانند که نتوانسته برنامه های صلح آمیز ایران را متوقف نماید. اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» اسرائیل در گزارشی مفصل تحت عنوان « دهه دیپلماسی: مذاکره با ایران و کره شمالی و آینده منع گسترش سلاحهای هستهای» ضمن اشاره به این نکته که ایران در سال 2002 و از یک موقعیت نسبتا ضعیف، روند روبهرویی با جامعه بینالمللی را آغاز کرد، و [به تدریج] با پیش رفتن پروسه، قدرت به دست آورد. بهترین رویکرد برای حل برنامه هستهای ایران را دیپلماسی عنوان کرده است.سال 2002 مصادف با سال 1381 و دقیقا سالهای پایانی دولت اصلاحاتی است که بیشترین عقب نشینی را در خصوص مسئله هسته ای از خود به خرج داد. با روی کار آمدن دولت نهم روند قدرت یابی ملت ایران با ورود مستقیم مقام معظم رهبری آغاز شد و مجددا رویکرد تهاجمی در دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی پی گرفته شد. این رویکرد تهاجمی و همچنین مقاومت ملت ایران در برابر فشارها موجی از خودباوری و اعتماد به نفس را در بین ملت های مسلمان به وجود آورد. همین جا اشاره به اعتراف صریح «جرج فریدمن» مسئول موسسه راهبردی استراتفور خالی از فایده نیست. مسئول این موسسه که به باشگاه کهنه کاران سازمان سیا، شهرت دارد در مصاحبه با واشنگتن پست می گوید؛ «مشکل ما با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال ستیز و درگیری با آمریکا می توان قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامی و تکنولوژیک بود. همین تصویر از ایران است که آن را به الگو تبدیل کرده و تحولات منطقه را در پی داشته است.»آمریکا نمی خواهد جایگاه ایران قدرتمند را به رسمیت بشناسد. آنها موضوع هسته ای را بهانه کرده اند تا در یک جنگ تمام عیار اجازه ندهند دنیا وارد فاز تغییر هژمون گردد. امروز در سالهای آغازین هزاره سوم جهان در یک پیچ تاریخی است. نظم جهانی در این پیچ تاریخی آبستن تحولات بسیاری شده است که از همینک صدای نوزاد اعتراض به جبهه کفر و استکبار و به لرزه درآمدن طاق کسری سرمایه داری از خیابان های نیویورک در آمریکا گرفته تا یونان و اسپانیا در اروپا و مصر، عربستان و بحرین در خاورمیانه و شمال آفریقا بلند شده است. آهنگ رحیل بشریت از اقامتگاه کنونی به صدا درآمده است و هژمونی های جدیدی در حال شکل گیری است. آمریکا با این تحریم ها می خواهد چند صباحی دوران احتضار هژمونیک خود را به تعویق بیندازد غافل از اینکه این تحریم های اقتصادی آخرین میخی است که آمریکا بر تابوت امپراتوری خود می کوبد و این تحریم ها ضمن قدرتمند کردن اراده مقاومت در برابر سلطه آنها را برای همیشه مقهور ملت های آزاد و آزاده خواهد کرد .رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با برگزیدگان قشرها و صنوف مختلف، در استان خراسان جنوبی در همین راستا و با اشاره به تحریم ها و فشارهای اقتصادی غربی ها فرمودند: «هدف واقعی کسانی که این فرمول تبلیغات سیاسی را دنبال می کنند، تسلیم شدن ملت ایران در پای میز مذاکرات است و ما به آنها می گوییم: شما کوچک تر از آن هستید که ملت مبارز، بصیر و آگاه ایران را در مقابل خواسته های خود به زانو درآورید.
مقامات کاخ سفید همگام با روی کار آمدن حجت الاسلام حسن روحانی که از آن با عنوان فضای جدید تعامل با غرب یاد می کنند، از فضای معتدلی که پیش آمده به اصطلاح همراهی بیشتری با ایران از خود نشان دادهاند و در مواضع خود برای گفت وگو اعلام آمادگی کردهاند. اما با تصمیمات اخیری که کنگره این کشور در تشدید روند تحریمها علیه ایران در پیش گرفته بهنظر میرسد که مشکلات پیش روی کاخ سفید برای نهایی کردن مواضعش درباره ایران با اختلاف با نمایندگان ضدایرانی آمریکا دوچندان شده باشد؛ نمایندگانی که رابطه بسیار نزدیکی با لابیهای صهیونیستی دارند.حضور قدرتمندانه این لابی در کنگره آمریکا هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که لابی صهیونیستی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری های آمریکا بهشمار میرود.خوشبختانه رییس جمهوری جدید ایران صریحا اعلام کرد که :« بیانیه اخیر کاخ سفید نشانگر آن است که برخی از مسئولان آمریکایی هنوز درک صحیح و کاملی از واقعیتهای کشور و از این انتخابات و پیام ملت بزرگ ایران را ندارند. رفتارها متناقض و پیامها هم در گفتار و عمل ناهمسو هستند. متاسفانه در آمریکا گروه فشار که گروه جنگطلب و مخالف گفتگوهای سازنده است و در پی منافع یک کشور خارجی است و بیشتر هم از او دستور میگیرد، منافع یک کشور خارجی و یک گروه تحمیل شده بر نمایندگان مجلس آمریکا و ما می بینیم که حتی در این اقدامات، منافع آمریکا هم مدنظر قرار نمیگیرد.» در حالی که قاعدتا امریکایی ها باید به رویی گشاده به استقبال روحانی می رفتند و لااقل تا زمان روی کار آمدن او از تشدید تحریم ها خودداری می کردند، می بینیم که کسی در واشینگتن –و خصوصا تل آویو، جایی که تصمیم های اصلی در آن گرفته می شود- برای این «پالس های مثبت» ارزشی قائل نشده است بلکه برعکس هرچه درباره اعتماد سازی، شفاف سازی، تعامل و اعتدال گفته شده از دید امریکایی ها چیزی جز نشانه های ضعف و و بنابراین افزایش آسیب پذیری ایران نبوده است.
مواضع 2 گانه آمریکایی ها
مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر درقبال ایران و برنامههای هستهای مواضع دوگانهای در پیش گرفتهاند که این مسئله دورنمای هرگونه گفتوگو و مذاکره با این کشور را با مشکل مواجه میکند. بهرغم رویه ایران مبنیبر تعامل مثبت با همه کشورهای جهان، سیاستهای غرب و در راس آنها آمریکا به گونهای پیش رفته است که مشکلات زیادی در منطقه و جهان ایجاد شده که با ورود به بحث ادعاهای هستهای علیه ایران فاز این تنشها افزایش یافته است.در سالهای اخیر ایران تلاش کرده تا روندی شفاف و اعتمادساز درباره برنامههای هستهای خود در پیش گیرد و در جریان مذاکرات هستهای درصدد برآمده تا به نوعی پرونده هستهای را از فاز سیاسی به فاز فنی وارد کند اما هربار با یک سلسله کارشکنیهای غرب، موضوع تفاهم با گروه 5+1 برهم خورده است.اگر چه اخیرا و بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران که گفته شده جهت گیریهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی باصطلاح معتدلتر از گذشته پیش خواهد رفت اما به نظر میرسد دستگاههای مختلف تصمیم گیر در محافل سیاسی آمریکا درباره ایران از وحدت نظر برخوردار نیستند. اگر چه مقامات کاخ سفید همگام با فضای معتدلی که پیش آمده همراهی بیشتری با ایران از خود نشان دادهاند و در مواضع خود برای گفت وگو اعلام آمادگی کردهاند اما با تصمیمات اخیری که کنگره این کشور در تشدید روند تحریمها علیه ایران در پیش گرفته بهنظر میرسد که مشکلات پیش روی کاخ سفید برای نهایی کردن مواضعش درباره ایران با اختلاف با نمایندگان ضدایرانی آمریکا دوچندان شده باشد؛ نمایندگانی که رابطه بسیار نزدیکی با لابیهای صهیونیستی دارند.حضور قدرتمندانه این لابی در کنگره آمریکا هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که لابی صهیونیستی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری های آمریکا بهشمار میرود. بازوی سیاسی این لابی، شورای روابط عمومی آمریکا و اسرائیل «آیپک» است که به عنوان اهرم فشار علیه دولتمردان آمریکا برای کمک سیاسی،
بین بود اقتصادی ونظامی به اسرائیل عمل می کند.
اوباما تکلیف خود را با کنگره روشن کند
تاکید گاه و بیگاه مقامات کاخ سفید به ازسرگیری گفتوگوها با ایران و اعلام آمادگی در عین تکرار ادعاها و همزمان با پیشبرد طرح تحریمها علیه ایران راه به جایی نمیبرد مگر اینکه اوباما تکلیف خود را با کنگره این کشور و همچنین مطالبات مقامات صهیونیستی یکسره کند و پس از آن گامهای عملی در رابطه با ایران بردارد و موضوع لغو تحریمهای مهم و تاثیرگذار را در دستور کار خود قرار دهد. این نخستین نشانه آمادگی جدی آمریکا برای گفت وگو با ایران است که باید از سوی آنها برداشته شود و نه ایران؛ چرا که ایران تاکنون در جریان مذاکرات با گروه 5+1و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همکاریهای گسترده خود،حسن نیت خود را نشان داده است، لذا این بار آمریکاست که باید گامهای عملی به سمت ایران بردارد.
واشنگتن و سیاست های سابق
در حالی که حسن روحانی کار خود را به طور رسمی به عنوان رییس جمهوری ایران آغاز کرده است و می رود تا تعهدات خود را برای بهبود روابط با دنیای خارج عملی کند،واشنگتن با به کار گرفتن همان سیاست سابق تشدید تحریم ها گویی می خواهد نشان دهد که حاضر نیست حتی یک قدم به سوی آشتی با ایران بردارد.پایگاه اطلاع رسانی «بلومبرگ» با ارائه گزارشی در این زمینه می نویسد:مجلس نمایندگان آمریکا شیوه ای عجیب را در استقبال از رییس جمهوری جدید ایران در پیش گرفت.درست چند روز قبل از اینکه حسن روحانی به طور رسمی پست ریاست جمهوری را احراز کند،این مجلس لایحه ای را مبنی بر اعمال سخت ترین تحریم ها علیه ایران به تصویب رساند.آیت الله العظمی خامنه ای چندی پیش در سخنانی اعلام کرد که در صورتی که آمریکا از خود حسن نیت نشان دهد ما آماده مذاکره با آن هستیم اما در عین حال خاطرنشان کرد که نمی توان به واشنگتن در این زمینه خوش.
نامه سناتورها
سناتورهای آمریکایی همزمان با مراسم تنفیذ حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری جدید ایران با ارسال نامهای به اوباما برای تشدید تحریمهای ایران به استقبال روحانی رفتند.بر اساس این گزارش، 76 سناتور آمریکایی در نامهای از باراک اوباما رئیس جمهور این کشور درخواست کردند تا زمانی که ایران برنامه هستهای خود را کاهش نداده است، تحریمها علیه تهران را تشدید کند.همچنین این سناتورهای آمریکایی، اوباما را به در نظر گرفتن گزینه نظامی همزمان با باز نگاه داشتن کانالهای دیپلماتیک ترغیب کردند.این درحالی است که مجلس نمایندگان آمریکا، طرح تشدید تحریمهای ایران را در بخشهای نفت، معدن و صنایع زیرساختی با اکثریت آرا تصویب کرد.این طرح با هدف کاهش صادرات نفت ایران به میزان یک میلیون بشکه در روز در مدت یک سال و نهایتا توقف فروش آن در سراسر جهان تا سال 2015 میلادی تصویب شده است، البته اجرایی شدن این طرح به تایید سنای آمریکا و امضای رئیسجمهور این کشور بستگی دارد.در عین حال، گروهی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا معتقدند که این طرح جدید، موقعیت دیپلماسی جدید کاخ سفید در قبال ایران پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور بعدی ایران را به خطر میاندازد
تشدید تحریم ها علیه ایران
در این نامه در تناقضی آشکار آمده است، ما متعقدیم تا زمانیکه کاهش چشمگیری در فعالیتهای هستهای ایران صورت نگیرد، درحالیکه راهحلهای دیپلماتیک درنظر گرفته میشود، باید تحریمها علیه تهران تشدید شود و همزمان گزینه نظامی تقویت گردد.در ادامه سناتورهای آمریکایی تهدید کردهاند ایران نیاز دارد تا متوجه شود زمان برای حل مسائل از راه دیپلماسی در حال به پایان رسیدن است.آمریکا همواره مدعی است که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است درحالیکه ایران قویا این اتهام را تکذیب میکند و اصرار دارد که برنامه هستهای آن برای مقاصد صلحآمیز دنبال میشود.
افشاگریهای «ادوارد اسنودن» درباره مخاصمه آمریکا با ایران
بر اساس افشاگریهای «ادوارد اسنودن» در خصوص جاسوسی آژانسهای اطلاعاتی آمریکا از متحدین این کشور، در یادداشتی تحت عنوان «چرا باید به آمریکا اعتماد کنیم؟»، هشدار داده شد که واشنگتن در مراودات بینالمللی خود حتی در مواجهه با متحدانش نیز منطقی، صادقانه و معتمدانه عمل نمیکند، چه رسد در مواجهه با ایران که سالهاست در مخاصمه با ایالات متحده بهسر میبرد.متاسفانه تنها چند روز پس از انتشار یادداشت مزبور، مجلس نمایندگان آمریکا با حدود 400 رای، تحریمهای تندی را علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد که کاملا غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن را در حوزه مساله هستهای اثبات کرد؛ هرچند که واشنگتن در مواجهه با ایران بارها این واقعیت را اثبات کرده است.البته تصویب تحریم در کنگره آمریکا علیه ایران چیز عجیبی نیست و انواع و اقسام این تحریمها که از سوی رئیسجمهور جدید «ظالمانه» خوانده شدهاند، تاکنون به تصویب رسیدهاند اما تحریمهای اخیر دو خصوصیت ویژه دارند: اولا، ظاهرا تندتر از تحریمهای قبلی بهنظر میرسند و ثانیا، اندکزمانی قبل از تحویل دولت به رئیسجمهور جدید بهتصویب رسیدهاند.
تصویب تحریمها در مجلس نمایندگان، بهمعنای اجرایی شدن آنها از همین لحظه نیست
در همینجا تذکار این نکته ضروری بهنظر میرسد که تصویب تحریمهای مزبور در مجلس نمایندگان، بهمعنای اجرایی شدن آنها از همین لحظه نیست بلکه باید به تصویب سنا و نهایتا توشیح باراک اوباما، رئیسجمهور این کشور نیز برسند. اما تجربه ثابت کرده است که عموما تحریمهای مصوب مجلس نمایندگان، بقیه مسیر قانونگذاری را نیز بهراحتی طی کرده و نه سنای تحت تسلط دموکراتها و نه رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده، مانعی در برابر این رویکرد یکجانبهگرایانه ایجاد نمیکنند. بهعبارت دیگر، تدبیر بنیانگذاران دولت آمریکا برای تحدید قوا به وسیله یکدیگر، وقتی به مساله تحریمهای ایران میرسد تقریبا هرگز با موفقیت مواجه نشده است.
شرط تغییر در وضعیت موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا
در خصوص تحریمهای مزبور، جا دارد به موارد زیر اشاره شود:
در شرایطی که اول فروردین سال جاری، رهبر انقلاب اسلامی شرط تغییر در وضعیت موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا را «ترک اقدامات خصمانه از سوی آمریکاییها» بیان فرمودند، هیچ تردیدی نیست که اقدام اخیر مجلس نمایندگان آمریکا نهتنها نشانی از این «اصل تغییر دهنده» ندارد، بلکه کاملا در راستای ادامه و بلکه تشدید خصومتها با ملت ایران است؛
فرصتی برای کاهش تنشها بین دو کشور
در حالی که غالب رسانهها و بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، از انتخاب حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران بهعنوان فرصتی برای کاهش تنشها بین دو کشور و بالاخص دستیابی بهتوافق بر سر مساله هستهای یاد میکردند، این اقدام مجلس نمایندگان آمریکا بیانگر آن است که تصمیمگیرندگان در واشنگتن چندان اتفاق نظری با این تحلیلگران نداشته و قصد دارند بر همان طبل بدصدای همیشگی خود بکوبند؛
تجدید بیعت با «بنیامین نتانیاهو»
اقدام مجلس نمایندگان آمریکا را که تحت تسلط نمایندگان جمهوریخواه است، باید نوعی تجدید بیعت با «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل تلقی کرد. درواقع، از زمان پیروزی آقای روحانی در انتخابات، بلندترین صدای حملهکننده به ایشان متعلق به این سیاستمدار راستگرای صهیونیست بوده است. این نتانیاهو بوده که ضمن بهکار بردن الفاظ سخیف در خصوص منتخب ایرانیان، از غرب خواسته است که بهخاطر روی کار آمدن او از فشارهایش بر ایران نکاهد؛
گروگیری اوباما
این احتمال وجود دارد که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، امضای این تحریمها را به نوعی گرو نگه داشته و در ادوار آتی مذاکرات ایران و غرب بر سر مساله هستهای، عدم امضای آن را منوط به امتیازدهی طرف ایرانی نماید. طبعا اوباما و دوستانش ثابت کردهاند که قابل اعتماد نیستند و حتی با گرفتن امتیاز هم ممکن است باز به همین مسیر خصمانه ادامه دهند. اگر – تنها بهعنوان یک احتمال - اوباما و دوستانش در چنین فکری باشند، قطعا منظور آنها این است که در عین گرفتن امتیاز، از تحریمهای موجود چیزی نکاهند؛
اندیشه های ماکیاولی
ین اقدام مجلس نمایندگان آمریکا و آنچه در افشاگریهای اسنودن نمود پیدا کرد، بهخوبی بیانگر آن است که آمریکا عرصه سیاست بینالملل را نه عرصه تعامل، بلکه عرصه «مفهوم واقعگرایانه سیاست – قدرت» میبیند. این مفهوم که ریشههای آن را باید در اندیشههای کسی چون «ماکیاولی» جستجو کرد، مذاکره را همانقدر ابزار قدرت میبیند که کشتار مردم بیگناه عراق و افغانستان را. بنابراین، بد نیست کسانی که بعضا برای مذاکرهخواهیهای ایالات متحده هورا میکشند، آن را در کنار شواهد دیگر تحلیل کرده و یادشان نرود که در سیاست – قدرت، اخلاقیات هیچ جایگاهی ندارند بلکه این ترک اخلاقیات دینی و عرفی است که ممدوح است؛
ضرورت برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت در یک برنامه مدون
دولت آینده ایران در دیپلماسی خود نهایت تدبیر و حزماندیشی را بهکار خواهد برد اما شاید تذکار آن ضروری باشد که تا زمانی که تدابیری صحیح برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت در یک برنامه مدون میانمدت اندیشیده نشود، تدابیر دیپلماتیک قادر نخواهند بود از حقوق ملت ایران در عرصه بینالمللی دفاع کنند. اگر عرصه بینالمللی عرصه تقابل قدرتهاست و این قدرتها هستند که جایگاه بازیگران را تعیین میکنند، پرواضح است که یک مولفه مهم در این میان قدرت اقتصادی است.در نهایت، اقدام اخیر ایالات متحده نشان میدهد که طرفی که نمیخواهد مناقشه هستهای با یک توافق مبتنی بر مذاکره به سرانجام برسد، نه ایران، بلکه ایالات متحده و لابیهای قدرتمندی هستند که در این کشور، پشت پرده سیاست را شکل میدهند.
مفاد تحریم های اجرایی از دهم تیرماه
تحریم های جدید آﻣﺮﯾﻜﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﯾﺮان از دوشنبه، دهم تیرماه، به اجرا گذاشته می شوند. دولت اوباما، ﻣﺎه ژاﻧﻮﯾﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ این قانون را امضاء کرد.براساس این قانون، شرکت ها و موسسات غیر آمریکایی از هر نوع داد و ستد با ﺑﺨﺶ اﻧﺮژی، ﻛﺸﺘﯽراﻧﯽ و ﻛﺸﺘﯽﺳﺎزی ایران، و فروش ﻓﻠﺰات گرانبها، ﮔﺮاﻧﯿﺖ، ﻓﻮﻻد و ﻧﺮم اﻓﺰارھﺎی ﺻﻨﻌﺘﯽ، منع می شوند.مطابق این قانون مبادلات قابل توجه با ریال ایران نیز ممنوع می شود و شرکت ها، موسسات و افرادی که به خودروسازی ایران قطعات و خدمات ارائه کنند هم مجازات خواهند شد.
نقش نیرومند شبکه وسیع صهیونیست ها در صحنه سیاست داخلی آمریکا
مصوبه جدید کنگره آمریکا در اعمال تحریم های شدیدتر علیه کشورمان در شرایطی صورت می گیرد که حسن روحانی رییس جمهوری منتخب پس از مراسم تحلیف اداره امور اجرایی کشور را در دست گرفت. این مصوبه با واکنش کاخ سفید روبه رو شد و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا ضمن تاکید بر تعهد این کشور در اعمال تحریم های جامع علیه ایران نگرانی های دولت اوباما درباره محتوای طرح جدید مجلس کنگره را بیان کرد. واکنش دیگر کشورهای جهان به این طرح کنگره نیز نمایانگر مخالفت جامعه جهانی در انتخاب این روش و فشار به ایران از طریق اعمال تحریم های شدیدتر در شرایطی است که با انتخاب حسن روحانی امیدواری های زیادی برای انتخاب سیاست تعامل با جهان از سوی دولت جدید ایران و بهبود روابط ایران با کشورهای غربی و به خصوص پیشرفت در مذاکرات هسته ای ایجاد شده است.
در میان استقبال وسیع و چشمگیر جهان از انتخابات اخیر و رای مردم به حسن روحانی و پیامی که انتخابات 92 بدون هیچ متنی به جهان مخابره کرد ، موضع شاذ رژیم صهیونیستی و نخست وزیر آن نتانیاهوست که با ادبیاتی سخیف که حقد، کینه و نفرت از آن می بارید رییس جمهوری منتخب ایران را به باد انتقاد گرفت. روشن است که این واکنش عجولانه و کینه تورانه نمایانگر نگرانی رژیم صهیونیستی از تغییر شرایط روابط ایران با جهان و ایجاد فضایی مثبت در سطح بین المللی نسبت به کشورمان است. پر واضح است که افول آن سیاست در ایران و بازگشت به راهبرد تنش زدایی، اعتمادسازی و تعامل با جهان از سوی کشورمان مطلوب رژیم صهیونیستی نیست. آمریکا جامعه ای است باز و متکثر که «لابی ها» نقش مهمی را در شکل دهی افکار سیاستمداران، قانونگذاران و رسانه های جمعی که افکار عمومی را شکل می دهند ، ایفا می کنند. هیچ کس نمی تواند نقش نیرومند شبکه وسیع صهیونیست ها در صحنه سیاست داخلی آمریکا را انکار کند. بنابراین به جرأت می توان ادعا کرد که جای پای آی پک و همفکران رژیم صهیونیستی در مصوبه اخیر کنگره آمریکا به وضوح قابل رویت است.
اتخاذ سیاست های مسئولانه و به دور از افراط و تندروی از سوی واشنگتن و تهران می تواند راهبردی برای استفاده از فرصتی باشد که با انتخابات 92 فراهم شده است. هرگونه اقدام تند و افراطی از سوی هریک از دوطرف ایجاد فرصتی برای گرایش هایش افراطی و جنگ افروزانه است.
اوباما نمی تواند از مسئولیت عواقب اجرایی شدن تحریم مجلس آن شانه خالی کند
روشن است این مصوبه باید مورد انتقاد قرار گیرد و اوباما نمی تواند از مسئولیت عواقب اجرایی شدن آن شانه خالی کند ولی در این راه نیز نباید از حد اعتدال که گفتمان حسن روحانی در دولت جدید است، فراتر رفت. لحن کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا و انتقاد ولو ملایم از این مصوبه حتی اگر به معنای اختلاف در درون حاکمیت واشنگتن در قبال دولت جدید ایران نباشد، نمایانگر سردرگمی این کشور در قبال انتخاب مردم ایران در 24 خرداد 92 است. شاید به همین دلیل است که برخی از رسانه های جهان این انتخاب را نتیجه تحریم های اعمال شده در چند سال گذشته دانسته و ادعا کرده اند ایران برای برون رفت از بحران تحریم ها حاضر به پذیرش روحانی برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور شده است.
پس از انتخاب حسن روحانی ولی نصر، مشاور پیشین کاخ سفید ، در مقاله ای که در فارن پالسی به چاپ رسید، در تحلیل انتخابات ایران و تاثیر آن بر پرونده هسته ای نوشت: «ایران با این انتخاب تمایل خود را به تعامل در پرونده هسته ای نشان داد و این آمریکاست که باید گام نخست را بردارد.» به یقین مصوبه اخیر کنگره برخلاف این راهبرد و انتظاراتی است که بیش از 180 نفر از سیاستمداران آمریکا داشته و در نامه ای به اوباما خواستار آغاز مذاکرات سازنده با ایران شده بودند. به صورت عرفی دوره دوم ریاست جمهوری آمریکا ، زمان انتخاب ریسک های بزرگ است زیرا برای هیچ رییس جمهوری در آمریکا انتخاب برای دوره سوم متصور نیست. اوباما باید بداند که زمان اتخاذ این ریسک که بسیاری از سیاستمداران آمریکایی که مصالح کشورشان را بر منافع رژیم صهیونیستی ارجح می دانند ،خواهان آن هستند فرا رسیده است. ویلیام برنز معاون سابق وزیر خارجه آمریکا چندی قبل پیشنهاد کرد اوباما باید کانال مستقیم و بی واسطه ای را برای گفت وگو با تهران ایجاد کند. او یکی از دلایل این پیشنهاد را «گرفتن قدرت عمل پرونده هسته ای ایران از اسراییل» ذکر کرده بود.
تحریم علیه دولت روحانی
تحریم های اخیر که در آستانه آغاز فعالیت دولت حسن روحانی، توسط اکثریت قاطع نمایندگان کنگره آمریکا علیه ایران تصویب شد، یکی از الطاف خفیه الهی است. مشروط برانکه واکنش مناسبی از سوی ما صورت گیرد.سیر اخیری که آمریکاییها شروع کردهاند را باید ترکیبی از دو ژست نمایش قدرت و احترام به حقوق بشر دانست. در انتقاداتی که در رسانههای غربی از تحریمهای ضدایرانی غرب مطرح میشود، دو موضوع مورد تاکید تحلیلگران است: اول اینکه این تحریمها در حدی نیست که بتواند برنامه هستهای ایران را متوقف کند و دوم اینکه این تحریمها به مردم عادی ایران بیشتر آسیب رساندهاند تا به اموری که غرب انتظار داشت آسیب به آنها برسد.آمریکاییها طی روزهای نهم و دهم خرداد تقریبا تلاش کردهاند با نوعی شل و سفت کردن تحریمهای ضدایرانی خود، پاسخی به این انتقادات بدهند. از یکسو با لغو تحریمهای نهچندان مهم قطعات رایانهای و موبایل و وعده لغو تحریم مواد غذایی و دارویی، بهدنبال جلب نظر کسانی هستند که آنها را به آسیب زدن به مردم عادی ایران متهم میکنند و از سوی دیگر، با تحریم یک صنعت درآمدزا بهدنبال آن هستند تا نشان دهند که در برابر ایران از موضع قدرت رفتار میکنند و هنوز به راهبرد تحریم امیدوار هستند.درواقع میتوان گفت که آمریکاییها متوجه نقص در تحریمهای خود شدهاند و بهدنبال اصلاح نقصها برآمدهاند، بدون آنکه متوجه باشند که این رویکرد از اساس دچار ایراد است و با تغییر در رویکردی غلط، نمیتوان آن را درست کرد.
توهم «توان تغییر در رفتار ایران»
در مواجهه با ایران، تعریف آمریکاییها از قدرت، «توان تغییر در رفتار ایران» است. به عبارت دیگر، آمریکاییها سعی دارند با ابزارهای مدرن، به تعریف سنتی قدرت که معطوف به «کنترل نتایج» است، دست پیدا کنند.به عبارت دیگر در این تعریف آمریکاییها که بازگشت به نگاه مورگنتایی محسوب میشود، میزان تاثیری که قدرت آمریکا میتواند بر ایران بگذارد از اهمیت چندانی برخوردار نیست بلکه نتیجه حاصله از اهمیت برخوردار است و این نتیجه دستکم در این برهه از زمان «تغییر در رفتار هستهای ایران» است.آمریکاییها امیدوارند که ایران در یک روند فرسایشی سرانجام تن به خواستههای آنها دهد یا همانطور که کوهن گفته است، به آنچه وظایف بینالمللی ایران خوانده میشود عمل کند.این در حالی است که ایران «مفهوم هویت» را در نبرد اقتصادی با آمریکاییها مدنظر قرار داده و دفاعی که در برابر شیوه آمریکاییها اتخاذ کرده است، نه صرفا برگرفته از توان مادی بلکه مجموعهای برساخته از موجودیتهای مادی و اجتماعی است. مفهوم مقاومت یکی از آن موجودیتهای مهم اجتماعی است که طی قرنها در ایران به شکل بینالاذهانی ترسیم شده و کارآمدی یافته است.
آخرین راه چاره
آمریکاییها تقریبا در تحریم به هر راهی که میتوانستهاند رفتهاند چرا که یا فروش برخی اقلام توسط ایران را ممنوع کردهاند و یا حتی در صورت عدم ممنوعیت فروش کالا، مسیر دریافت وجه کالای فروخته شده را بهزعم خود بر ایرانیان بستهاند.بنابراین، رویکرد مزبور تقریبا شکست خورده است و تصمیم اخیر آمریکاییها هم چیزی جز نمایش قدرت نبوده است. در حال حاضر، راهبردی که آمریکاییها باید اتخاذ کنند، «تغییر رویکرد» است، تنها رویکردی که میتواند بنبست موجود را تلطیف نماید، بهرسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران است چرا که نبرد فرسایشی مزبور دو جنبه دارد. همانطور که در این نبرد اقتصاد ایران در خطر فرسایش است، وجهه ایالات متحده با نرسیدن به مقصود مورد نظرش نیز در معرض فرسایش است و در روابط بینالملل، بازیگران مدعی هژمونی چیزی مهمتر از وجهه و ابهت خود در اختیار ندارند.
چراآمریکا قابل اعتماد نیست؟
چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مسولین نظام در خصوص مذاکره با آمریکا و کشورهای غربی مانند انگلیس تاکید کردند که "باید طرف مقابل را شناخت اما آمریکائىها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقى و هم اینکه در برخوردشان صادق نیستند".سخنان رهبر انقلاب درحالی مطرح شد که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران چه در داخل کشور و چه در خارج از آن عدهای تصور میکردند که بحث مذاکره با امریکا بار دیگر قوت خواهد گرفت و تنش میان دو کشور کاهش خواهد یافت اما درست در زمانی که دولت جدید ایران در حال پا گرفتن بود، امریکا با اتخاذ شدیدترین تحریمها علیه ایران، پیام تازهای به دولت جدید دارد و به این ترتیب مجدداً دروغ بودن اراده رهبران کاخ سفید برای مذاکره با ایران را اثبات کرد.رفتار امریکا نه در هنگام روی کار آمدن روحانی بلکه در طول سالیان متمادی و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نشان داده است که این کشور در روابط خود با ایران صداقت نداشته و همواره در این مسیر از در دشمنی وارد شده است و هیچگاه نیز حاضر به عذرخواهی و پذیرفتن اشتباهات گذشته خود در برابر ملت ایران نبوده و نیست.
کودتای ننگین آمریکایی 28 مرداد
پس از اجرای قانون ملی شدن شرکت نفت در ایران و با روی کار آمدن وینستون چرچیل در انگلیس و آیزنهاور در آمریکا، همسویی دو کشور در برخورد با دولت مصدق شکل گرفت و دو کشور با فراهم آوردن انحراف مشروطیت در ایران، از ایده سرنگونی مصدق و بازگشت شاه حمایت کرده و کودتای بیست و هشتم مرداد 1332 که اولین تجربه سیا در سرنگونی یک دولت خارجی به شمار میآمد، رقم زدند.اما این تازه ابتدای کار بود زیرا از فاصله سالهای 1332 تا 1357 حاکمیت آمریکا بر ایران شکل تازهای یافت و این بار دولت را در مقابل ملت ایران قرارداد. در این سالها دولت ایران کاملا وابسته و در اختیار آمریکا بود، به نحوی که آمریکاییها بر تمام مسائل ایران مسلط بودند. در این دوران بود که مبارزات ضد آمریکایی ابتدا و بظاهر علیه نظام سلطنتی پهلوی شکل گرفت، اما واقعا و ماهیتا این اعتراضات برای قطع سلطه آمریکا بر ایران روی داد و انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت .
مروری بر جنایت های آمریکا در ایران و دلایل تسخیر سفارت آمریکا
پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین موج مخالفتها با آمریکا درسیزدهم آبان 1358 نمایان شد. مردم در این مرحله دیگر تحمل دخالتهای آشکار و غیر آشکار امریکا در امور داخلی خود را نداشتند و تلاشهای امریکا برای شکست انقلاب اسلامی در ایران و عدم استرداد شاه به ایران جهت محاکمه، موجب شد تا سفارت آمریکا در تهران در سیزدهم آبان 1358 توسط گروهی از دانشجویان تصرف شده و کارکنان آن به گروگان گرفته شوند.دولت وقت امریکا که لطمه بزرگی به حیثیت استکباریاش وارد آمده بود، پس از تسخیر سفارتش، دست به یکسری اقدامات علیه ایران زد که بلوکه کردن داراییهای ایران، قطع یکجانبه روابط سیاسی و نظامی و تبلیغاتی آمریکا در بیستم فروردین59 از آن جمله بود.دولت آمریکا در مرحله بعدی، عملیات نظامیای را در ایران طراحی کرد اما عملیات نظامی آمریکا در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 در طبس با شکست مواجه شد. پس از این شکست و بینتیجه ماندن عملیات نظامی، این کشور در اول خرداد 1359 نخستین دور محاصره اقتصادی خود علیه ایران را آغاز کرد و در تیرماه همان سال دست به طراحی یک کودتا به نام کودتای نوژه زد که براساس آن قرار بود مرکز حکومت توسط یک دسته هواپیمای شکاری مورد اصابت قرار گیرد که البته این حرکت نیز ناکام ماند.اما بعد با خروج کارتر از دایره قدرت در امریکا و روی کار آمدن ریگان، وی با پیگیری «دکترین رمبو» نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و سیاست براندازی انقلاب ایران از طریق جنگ را در پیش گرفت. او معتقد بود جنگ پایههای نظامی، اقتصادی و مالی جمهوری اسلامی را در منطقه ضعیف میکند و در نهایت باگذشت زمان جمهوری اسلامی ساقط میشود.آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق اقدامات متفاوتی از جمله لغو تحریمهای عراق و اعطای کمکهای نظامی، تسلیحاتی و لجستیک فراوان به این کشور انجام داد. در عین حال با عملیات مالی برای تامین نیازهای مالی عراق از کشورهای عربی و غربی، عملیات اطلاعاتی و ارتباطی و عملیات جنگ روانی و سیاسی علیه ایران را پی گرفته و با تحریک گروهکهای ضدانقلاب آنها را به جبهه رژیم بعث کشانده بود.با این وجود در سال 1365 امریکا سعی کرد با طرح ماجرای «ایرانکنترا» و سفر دیوید مکفارلین رئیس وقت شورای امنیت ملی امریکا به ایران، روابط را با تهران بهبود ببخشد که این امر حاصلی جز رسوایی برای دولتمردان این کشور نداشت.امریکا پس از این واقعه، تغییر آشکارتری در مواضع خود به سود عراق برای افزایش فشار بر ایران اتخاذ کرد؛ چنانکه موفقیت عرا ق در بمباران نیروگاه نکا باکمک اطلاعاتی امریکا صورت گرفت.سال 66 ، جنگ دریایی آمریکا با ایران و حمله به پایانه نفتی رشادت و رسالت، کشتی تجاری ایران ارج و در نهایت انهدام هواپیمای مسافربری ایران در تیر 67، اوج خصومت خود را با ایران نشان داد.اما پس از پایان جنگ، مرحله سوم دشمنی آمریکا با ایران از سال 68 تا سال 88 آغاز شد. دولت کلینتون سال 72 روی کار آمد و در سال 73 تحریمهای همه جانبه را علیه ایران وضع کرد و در نهایت قانون ضد ایرانی داماتو در کنگره آمریکا تصویب شد که مانع از سرمایهگذاری شرکتها در ایران میشد اما با روی کار آمدن بوش پسر، وی به بهانه از بین رفتن برجهای دوقلو و مبارزه با تروریسم فصل نوینی را در سیاستخارجی این کشور با ایران گشود و نه تنها انعطافی در مواضع کشورش نشان نداد، بلکه ایران را در "محور شرارت" قرار داد.پس از آن، آمریکا که خود یکی از بزرگترین دپوهای سلاح اتمی را در دست دارد، از سال 77 نسبت به دستیابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی اظهار نگرانی کرد و به این رفتار خود شدت بخشید و سرانجام پرونده هستهای ایران را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برد. به دنبال این امر در سال 84 دولتمردان آمریکا یکی از سختترین مواضع خود را علیه ایران اتخاذ کردند و آمریکا پرونده ایران را از آژانس انرژی هستهای به شورای امنیت برد و به صورت پی درپی سه قطعنامه در این شورا علیه ایران صادر کرد.با روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2008 (1387) وی با شعار تغییر تلاش کرد که نشان دهد میخواهد از شیوه برخورد دولت بوش فاصله گرفته و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش بگیرد، اما در عمل همان سیاستهای رفتاری را دنبال کرد و نشان داد که دستی را که بسوی ملت ایران دراز کرده است دستی هدفدار است که به فرموده مقام معظم رهبری دست چدنی زیر دستکش مخملین است.
سیاستهای آمریکا با آمدن و رفتن دولتها در ایران تفاوت چندانی نمیکند
تشدید تحریمها، اعمال سیاست چماق و هویج، پیگیری بحث براندازی از درون و تغییر رژیم، حمایت از تروریستها، حمایت بیقید و شرط از اسرائیل و تهدید مکرر به حمله نظامی در زمره اصلیترین برنامههای اوباما در قبال ایران قرار داشت. او هنگام انتخاب دوباره خود در کاخ سفید موضوع گفتوگوهای دوجانبه با ایران را مطرح کرد اما همزمان با این ادعا تحریمهای شدیدتری را علیه ایران در نظر گرفت.به هر روی بیشترین تحریمهای ایران در دولتی اتفاق افتاد که از قضای روزگار بیشترین ادعای تلاش برای رابطه با ایران را داشت. آخرین سیاست تحریمی امریکا در قبال ایران همزمان با روی کار آمدن دولت جدید در ایران اتخاذ شد و امریکا نشان داد که سیاستهایش با آمدن و رفتن دولتها در ایران تفاوت چندانی نمیکند و برای او تنها یک هدف و آن نیز سقوط جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد. آمریکا کشوری است که طرحهای زیادی را در خصوص منطقه خاورمیانه در سر میپروراند و در تلاش است تا به هر شکل ممکن بر کشورهای منطقه سلطه و سیطره پیدا و ثروتهای این بخش از کره زمین را بهنفع خود مصادره کند. آمریکا تمام تلاش خود را به کار بسته است بلکه بتواند بر تمام کشورهای جهان سلطه و سیطره پیدا کند اما این کشور استکباری باید بداند که ملتهای جهان بیدار شده به این قدرت استکباری حتی اجازه رؤیاپردازی نخواهند داد. ملتهای مسلمان مدتی است که یکپارچه از خواب غفلت بیدار شدهاند و تا زمانی که به ریسمان وحدت الهی چنگ بزنند و در راستای برپایی احکام الهی و اسلامی گام بردارند هیچ نیرویی قادر نخواهد بود به این کشورها و ملتهایشان گزندی وارد سازد. جمهوری اسلامی ایران تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا کشورهای اسلامی را متحد ساخته نسبت به تشکیل خاورمیانه اسلامی اقدام کند. تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران را باید در حمایت بیدریغ ملت این کشور از نظام و دولتمردان خلاصه کرد؛ چرا که ملت ایران بهخوبی میداند تا زمانی که در همه صحنههای کشور حضور فعال داشته باشد هیچیک از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قادر نخواهند بود به آرمانها و اهداف این کشور گزندی وارد سازند. ملت ایران سی و چهار سال است که به همه قدرتهای استکباری ثابت کرده است که با وجود همه فشارها و توطئهها ایستادگی کرده خواهان یک حکومت اسلامی بهرهبری یک رهبر دینی است و تاکنون حتی یک ذره هم از این خواسته خود عقبنشینی نکرده است.
ایران اسلامی امروز بسیار نیرومندتر از گذشته
ایران اسلامی امروز بسیار نیرومندتر از گذشته پلههای مقاومت و ایستادگی را یکی پس از دیگری طی میکند . طی سی و چهار سال گذشته آمریکا دشمنیهای آشکار و نهان بسیاری را علیه ملت ایران به اجرا گذاشته است اما هیچیک از این دشمنیها تاکنون نتوانسته است از عزم ملت و دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف خود ذرهای بکاهد. شاید بتوان همراهی برخی از کشورهای منطقه با قدرتهای استکباری را در حفظ منافع شخصی تعبیر کرد؛ تا به این وسیله بتوانند به حکومت بر ملتهای مظلوم و ستمدیده ادامه دهند.
اصول امام در سیاست خارجی
حضرت آیت الله خامنهای در خصوص اصول امام در "سیاست خارجی" گفتند: ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهگر، برادری با ملتهای مسلمان، ارتباط برابر با همه کشورها بهجز کشورهایی که تیغ بر روی ملت ایران کشیدهاند، مبارزه با صهیونیست، مبارزه برای آزادی فلسطین، و کمک به مظلومان و ایستادگی در برابر ظالمان، اصول امام در سیاست خارجی است.
احساس غرور از بزرگداشت روز قدس
بزرگداشت روز جهانی قدس درشرایطی صورت میگیرد که اراده پولادین و عزم استواری که از متن حماسه مقاومت و پیروزیهای معجزهآسای حزب الله لبنان وحماس جنبش جهاد فلسطین درجنگهای 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه سربرآورده است بیش ازهر دوره تاریخی دیگری احساس غرور و افتخار و دستیابی به ظرفیت سرشار و سرنوشت ساز برای تحمیل شکست قطعی به جبهه استکبار و صهیونیسم رابرای امت اسلامی رقم زده است. بالطبع پیروزیهای مقاومت اسلامی در یک دهه گذشته درکنار موج خروشان بیداری اسلامی و برچیده شدن حاکمیتهای فاسد و دست نشانده غربگرا سبب گردیده تا بار دیگر دولت آمریکا بعنوان حامی و پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی، اکنون درپوشش میانجی وارد معرکه جدیدی در رویارویی با این ملت مظلوم گردیده و از آغاز گفتوگوهای سازش خبردهد؛ گفتوگوهایی که نمایشی از پیش طراحی شده است که هرگز نمیتواندمنافع وخواستههای مشروع مردم مظلوم فلسطین را تضمین نماید.حضور یکپارچه امت اسلامی، بصیر، آگاه و سایر ملتهای آزاده و حق طلب در راهپیمایی روز جهانی قدس نشان خواهد داد که رژیم جعلی و ساختگی اسراییل به سرعت به پایان خود نزدیک میشود و با رنگ باختن رؤیای خاورمیانه بزرگ "اسرائیل ازنیل تا فرات" دشمنان اسلام در آیندهای نه چندان دور بایستی شاهد "احیای فلسطین از بحرتا نهر" گردد.
مواضع رییسجمهورجدید ایران: با تحریمها نمیتوان جلوی فعالیت هستهای و موشکی ایران را گرفت
رئیسجمهور نیز در گفتگوی مطبوعاتی گفت: نمیخواهم بگویم آیا بین کنگره و دولت آمریکا تقسیم کار پنهایی صورت گرفته یا نه. در صورتی که آمریکا با حسن نیت بر اساس احترام متقابل از موضع برابر و بدون دستور کار پنهانی برخورد کند، راه برای تعامل بازخواهد بود. رای مردم ایران در حماسه 24 خرداد، خود یک اقدام جدی و معنادار بود که هنوز پاسخ عملی و متناسب با این حماسه از سوی مقامات آمریکا داده نشده است. بیانیه اخیر کاخ سفید نشانگر آن است که برخی از مسئولان آمریکایی هنوز درک صحیح و کاملی از واقعیتهای کشور و از این انتخابات و پیام ملت بزرگ ایران را ندارند. رفتارها متناقض و پیامها هم در گفتار و عمل ناهمسو هستند. متاسفانه در آمریکا گروه فشار که گروه جنگطلب و مخالف گفتگوهای سازنده است و در پی منافع یک کشور خارجی است و بیشتر هم از او دستور میگیرد، منافع یک کشور خارجی و یک گروه تحمیل شده بر نمایندگان مجلس آمریکا و ما می بینیم که حتی در این اقدامات، منافع آمریکا هم مدنظر قرار نمیگیرد. دولت تدبیر و امید مبنایش اجماع ملی داخلی با عزم راسخ ملت ایران برای حراست از حقوق ملت، از مسیر تعامل سازنده، فعال و متناسب با اقدامات عملی طرفهای گفتوگوست. برای ما آنچه مهم است، پاسخ عملی دولت آمریکاست و نه بیانیهها. ما همه اقدامات دولت آمریکا را به دقت رصد خواهیم کرد، به اقدامات عملی سازنده و معناداری اگر وجود داشته باشد قطعا پاسخ مشابه و متناسب از طرف دولت ایران داده خواهد شد. اولا برنامه صلح آمیز هسته ای ایران موضوعی ملی و فراجناحی است. اصولی که در این زمینه هست حفظ خواهد شد. به این معنا که حقوق هستهای ایران بر اساس مقررات بین المللی مورد تاکید دولت خواهد بود و ما از حق مردم کوتاه نخواهیم آمد، اما در عین حال اهل تعامل و گفتوگو هستیم. ما آمادگی داریم با جدیت و بدون اتلاف وقت با طرفهایمان وارد مذاکرات جدی و محتوایی بشویم. اگر طرف مقابل ما هم همین آمادگی را داشته باشد، من مطمئن هستم که نگرانی های دو طرف از طریق گفتگو در زمانی نه چندان بلند رفع خواهد شد. اما درخواست های فراقانونی یا غیرمعقول و تاریخ مصرف گذشته، راه به جایی نخواهد برد. باید با واقعبینی با مساله برخورد کنیم. سرلوحه کار باید گفتگو باشد و نه تهدید. این کلید مساله است. اگر طرف مقابل ما در مقام عمل بداند که راه حل صرفا و صرفا گفتگو است و تهدید جز اینکه مشکل را افزوده کند، هیچ راه حلی نخواهد بود و اگر کسی فکر میکند از طریق تهدید میتواند خواسته هایش را بر ملت ایران تحمیل کند، دچار خطا و اشتباهی بس عمیق شده است. راه حل هسته ای نیاز به اراده سیاسی دارد. بحث های مطول و کلی و طولانی مورد نیاز نیست. مساله از دیدگاه من کاملا روشن است. من به عنوان رئیس جمهور ایران اعلام میکنم که نظام جمهوری اسلامی ایران اراده سیاسی جدی برای حل این مساله با حفظ حقوق مردم ایران را دارد و همزمان رفع نگرانیهای طرف مقابل را هم مدنظر قرار خواهد داد. امید ما این است که طرف مقابل هم دارای این اراده سیاسی باشد که اگر این چنین باشد نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد، نه در بلند مدت بلکه در کوتاه مدت. همانطور که اشاره کردم بیانیههای کاخ سفید با رفتارهایش همسویی ندارد. من در کل به آینده مذاکره بدبین نیستم. فکر نمیکنم که غرب پیام ایران را نشنیده باشد. من فکر نمیکنم که غرب فکر کند ادامه تحریم یا تهدید آنها را به جایی برساند. تعامل و گفتگوی سازنده و رفع نگرانیهای مشترک به نفع دو طرف خواهد بود. ما در پی بازی برد-برد هستیم و این کار امکان پذیر است. البته اینکه کشوری مثل آمریکا مسیر دوگانهای را انتخاب کرده، این مسیر دوگانه آنها را به نتیجهای نخواهد رساند. صداقت مقامات آمریکایی را این مسیر دوگانه زیر سوال قرار میدهد. البته نمیخواهم بگویم آیا بین کنگره و دولت آمریکا تقسیم کار پنهایی صورت گرفته یا نه. اما آنچه برای ما مناط هست، سیاست عملی آمریکا خواهد بود. در صورتی که آمریکا با حسن نیت بر اساس احترام متقابل از موضع برابر و بدون دستور کار پنهانی برخورد کند، راه برای تعامل بازخواهد بود.رئیسجمهور در پاسخ به سوال روزنامه جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه اگر احیانا کشورهای غربی بر روند فعلی پافشاری کردند و روند تحریم تنگتر شد، برنامه شما برای اقتصاد مقاومتی چیست، اظهار داشت: من نگفتم خوشبین هستم، گفتم بدبین نیستم. معنای آن فرق میکند. به دلیل اینکه ما با منطق و استدلال وارد مذاکره میشویم و در عرصه افکار عمومی منطق خود را اعلام میکنیم.نسبت به آمریکا اعلام شده که ما اگر حسن نیت را ببینیم و دوگانه زبان و عمل را نبینیم و احترام متقابل را شاهد باشیم، نگرانیهای مشترک مطرح باشد، موضع برابر باشد و احساس نکنیم یک دستور کار پنهانی وجود دارد، ادمینیستریشن اوباما به قول شما جوری عمل کند و کنگرسمنها جور دیگری رفتار کنند، اگر ببینیم اینطور نیست، اینکه با کی ملاقات و دیدار کنیم فرعی است. اصلش را درست کنیم، آن فرع زمان خودش حاصل خواهد آمد. وقتی ما برای خرید مایحتاج مردم حتی گندم برای نقل و انتقال مالی دچار مشکل هستیم، و خودشان برای نقل انتقال مالی به کشورهای مختلف فشار میآورند، معلوم است که هدف تحریم نه موضوع هستهای و موشکی است، بلکه فشار بر زندگی مردم است. انتظار مردم این است که ما معضلات اقتصادی آنها را حل کنیم و رفع مشکلات اقتصادی مردم سرلوحه کار ما باشد. ما مذاکره جدی را با طرف خارجیمان آغاز خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که در این مذاکرات جدی هستیم. اما در عین حال دست روی دست نمیگذاریم که طرف خارجی پاسخ مثبت یا منفی بدهد. ما برای شرایط حال برنامه داریم. طبق برنامه فعلی این شرایط را ادامه میدهیم. البته اسمش اقتصاد مقاومتی یا استقامتی و هر چه که شما اسمش را میگذارید، ادامه میدهیم. البته برای رفع تحریمها هم درنگ نخواهیم کرد و همه توان خودمان را در این راه به کار خواهیم گرفت. یکی از راه حلهای اساسی، مذاکره است و ما بر این راهحل با داشتن اراده جدی سیاسی برای رفع نگرانیهای مشترک دو طرف تأکید میکنیم. هر کس با حسن نیت با ما صحبت کند و احساس کنیم منافع ملیمان در مذاکرات تامین میشود، حتی اگر آمریکا باشد، مشکلی نخواهیم داشت. بقیه مسائلی که گفتید اگر ببینیم آمریکا دنبال زبان فشار و تهدید نباشد، برای آینده دور خواهد بود. سیاستی که از آن به چماق و هویج تعبیر میکنند را هیچوقت نمی پسندیدم و در حال حاضر نیز نمیپسندم. اگر بنا به تامین منافع متقابل باشد راه برای صحبت کردن باز خواهد بود. بنده اظهار تمایل نکردم. من گفتم برای منافع ملیام حاضرم با هر کشوری که لازم باشد حرف بزنم. نه اشتیاقی ما داریم و نه تمایلی نشان دادیم. هیچ کدام اینها نیست این را برای تصحیح لحن عرض کردم. ما میگوئیم کاری که گروه فشار در امریکا برای تشدید تحریم انجام میدهد، به معنای سردرگمی کاخ سفید است. ما توصیه میکنیم کاخ سفید از این سردرگمی دربیاید و واقعیت ها را ببیند و بر آن مبنا تصمیم بگیرد. اگر ما احساس کردیم آمریکاییها برای حل معضلات واقعا جدی هستند، بنده که اعلام کرده اراده ایران برای حل و فصل مسائل و رفع نگرانیها جدی است. آنها هم اگر جدی بودند به طور طبیعی کار پیش میرود و در مقام عمل ما نتایجش را میبینیم. اصل غنیسازی جزو حقوق همه کشورهاست، در چارچوب ان.پی.تی همه کشورها حق دارند فعالیت صلحآمیز خود را انجام دهند و در چارچوب ماده 2 و 4 فعالیت کنند و بالاتر از آن کشورهای دیگر موظفند به آنها در زمینه فعالیت هستهای به آن کشور کمک کنند، یعنی ما طلب داریم چون باید کشورهای دیگر در زمینه فعالیتهای غنیسازی یا هر فعالیت صلحآمیز هستهای، به ما کمک کنند. ما عضو کشورهایی هستیم که پادمان را قبول کردیم و طبق آن عمل میشود. هیچ کس در ایران در هیچ زمانی در ایران نگفته است که ما غنیسازی را کنار میگذاریم و معلوم است که این حق مسلم مردم است.
پیام اشتباهی که کشورهای غربی از انتخابات 24 خرداد ایران دریافت کرده اند
پیام اشتباهی که کشورهای غربی از انتخابات 24 خرداد ایران دریافت کرده اند در حال تبدیل شدن به یک معضل عمده است.پیش از انتخابات، برخی دلسوزان مکررا گفته بودند که اگر در انتخابات فضایی بوجود بیاید که غرب حس کند مردم به خط سازش رای داده اند، فوری ترین و مستقیم ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که فشارها بر ایران به طور بی سابقه ای تشدید خواهد شد.این ارزیابی در مقطع ماقبل انتخابات چندان جدی گرفته نشد چرا که کسانی تنها راه برنده شدن را گره زدن مشکلات اقتصادی به سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای بویژه تحریم ها می دیدند و سودای برنده شدن در انتخابات چندان مجالی برای آنها باقی نگذاشت تا تامل کنند که چه میراثی برای خود به جا می گذارند.اکنون به وضوح می توان دید که آن پیش بینی درست بوده است. امریکایی ها و صهیونیست ها پس از 24 خرداد به این جمع بندی رسیده اند –یا کسانی آنها را به این جمع بندی رسانده اند- که هدف مردم از رای به حسن روحانی این بوده است که او از راه امتیاز دادن یا هر راه دیگر هر چه زودتر تحریم ها را کاهش بدهد و بهبودی در وضع اقتصادی مردم ایجاد شود.نخست در اول تیرماه دولت امریکا تحریم هایی که 6 ماه قبل درباره منع تجارت طلا و فلزات، بنادر و همچنین بیمه علیه ایران وضع کرده بود به اجرا گذاشت و پنج شنبه گذشته هم مجلس نمایندگان امریکا قانونی را تصویب کرد که هدف از آن آنگونه که امریکایی ها ادعا می کنند به صفر رساندن صادرات نفت ایران است.در حالی که قاعدتا امریکایی ها باید به رویی گشاده به استقبال روحانی می رفتند و لااقل تا زمان روی کار آمدن او از تشدید تحریم ها خودداری می کردند، می بینیم که کسی در واشینگتن –و خصوصا تل آویو، جایی که تصمیم های اصلی در آن گرفته می شود- برای این «پالس های مثبت» ارزشی قائل نشده است بلکه برعکس هرچه درباره اعتماد سازی، شفاف سازی، تعامل و اعتدال گفته شده از دید امریکایی ها چیزی جز نشانه های ضعف و و بنابراین افزایش آسیب پذیری ایران نبوده است.
روحانی اثبات کند رفتارش تحت فشار نیست
تداوم این وضعیت می تواند برای دولت آقای روحانی که امیدهای زیادی را در بین مردم برای حل مشکلات کشور برانگیخته بسیار خطرناک باشد. امریکایی ها باید هر چه سریع تر از این توهم خارج شوند که فشارهای بیشتر حرکت جامعه و دولت آینده را به سمت سازش سریع تر خواهد کرد. اگر فقط راه برای کم شدن سرعت قطار تحریم ها وجود داشته باشد، آن یک راه این است که مقام های کلیدی دولت آینده این مسئله را به غربی ها تفهیم کنند که با این اقدامات تنها کاری که می کنند افزایش پر نشدنی فاصله با هرگونه توافق و مصالحه احتمالی است.این کاری است که قبل از هر کس شخص آقای روحانی باید انجام بدهد. غربی ها باید بدانند که هیچ راحت الحلقومی از جانب ایران برای بلعیدن روی میز گذاشته نخواهد شد وگرنه تنها کاری که می کنند این است که آورده های خودشان را از روی میز بر می دارند، فشارها و تهدیدها را بیشتر می کنند و قیمت آنچه را که شما روی میز گذاشته اید هم به حداقل مقدار ممکن محاسبه خواهند کرد.اگر شیخ حسن روحانی و تیمش علاقه ای به مذاکره موفق با غربی ها دارند باید به آنها نشان بدهند که رفتارشان تابع شدت فشارها نیست والا تنها چیزی که دریافت خواهند کرد فشار است و بس.
نقش انکار ناپذیرایران در روابط منطقهای و بینالمللی
نقش و پتانسیل ایران نقش انکار ناپذیری در روابط منطقهای و بینالمللی است. یعنی ایران هرگاه که اراده کند میتواند جایگاه و نقش خود را رخ نمایی کند. از این نظر در مورد اینکه در غرب چه نگاههایی هست تجربه نشان داده است که ما باید اول رفتار غرب را مورد سنجش قرار دهیم. در گذشته هم زمانی که به تفاهماتی نزدیک شدیم شاهد تغییر بازی از سوی برخی از کشورهای غربی بودهایم…اگر در آمریکا به عقلانیت جدید برسند فرصت امکانپذیر است ولی اگر کماکان بر اساس بیمنطقی و صرف سیاست فشار حرکت کنند این نشان دهنده عدم مسئولیتپذیری است. دولت یازدهم حکمت خود را با توانایی و قوت جمع خواهد بست.
استقبال از روحانی در مراسم تحلیف و ادعای انزوای ایران
در واقع باید توجه داشت که استقبالی که در مدت کوتاهی از کشورهای خارجی برای حضور درمراسم تحلیف آقای روحانی انجام شد سیاستی که رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای غربی در مورد ایران دنبال میکردند و تلاش میکنند تا ایران را در محیط انزوا نگه دارند را بیاثر کرده و نشان دهنده این است که نقش و پتانسیل ایران نقش انکار ناپذیری در روابط منطقهای و بینالمللی است. یعنی ایران هرگاه که اراده کند میتواند جایگاه و نقش خود را رخ نمایی کند. از این نظر در مورد اینکه در غرب چه نگاههایی هست تجربه نشان داده است که ما باید اول رفتار غرب را مورد سنجش قرار دهیم. در گذشته هم زمانی که به تفاهماتی نزدیک شدیم شاهد تغییر بازی از سوی برخی از کشورهای غربی بودهایم. رهبری انقلاب اسلامی از این رویکرد تحت عنوان لجاجتها یاد کرد و حتی مقامات سابق دولت انگلستان هم که امروزه در موقعیت دیگری هستند مطلع هستند که مقامات قبلی امریکا چه نقش منفی درلحضات آخر در مورد ایران بازی کردند. اگر آنها به عقلانیت جدید برسند فکر کنم فرصت امکانپذیر است ولی اگر کماکان بر اساس بیمنطقی و صرف سیاست فشار حرکتکنند این نشان دهنده عدم مسئولیتپذیری است. به نظرم دولت یازدهم حکمت خود را با توانایی و قوت جمع خواهد بست.از ابتدای بحران مناسبات ایران و امریکا و رژیم صهیونیستی، همواره یک سؤال اساسی را در دستور کار خود قرار دادهاند که بیشتر با ماهیت اسرائیلی شکل گرفته است. این سؤال بعدها هم در بحث هستهای محور اصلی و جوهر اصلی سیاست های تحریمی و فشار قرار گرفت. چگونه میتوان درآمدهای ایران را صفر کرد تا ایران قادر به ادامه حیات نباشد و تسلیمپذیر شود؟
فروپاشی یا شکوفایی
پس از امضای دور جدید تحریم ها از سوی باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا نیز 24 مهر در جریان نشستی در لوکزامبورگ، اعمال تحریم های تازه ای را علیه بخش مالی و تجاری ایران تصویب کردند. امریکا ضمن استقبال از این تحریم ها، تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران را مؤثر دانسته و بر تداوم آن تأکید می کند. سؤال این است که نتیجه نهایی این تحریم ها و فشارهای مالی تجاری بر جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه وجود دارد:
1- پیروزی تحریم کنندگان و فروپاشی اقتصاد ایران
تحریم کنندگان ایران که با بهانه کردن فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان، تحریم های بی سابقه و به زعم خودشان فلج کننده را بر ضد ملت ایران اعمال کرده اند، به دنبال تسلیم کردن جمهوری اسلامی در برابر خود هستند. آنان بر این اعتقاد هستند که در نهایت، فروپاشی اقتصاد ایران و تسلیم شدن جمهوری اسلامی در برابر فشارهای غرب، نتیجه جنگی خواهد بود که آنان به راه انداخته اند؛ جبهه ای که اکنون وارد جنگ اقتصادی با مردم ایران شده، در دو جنگ پیشین خود با ملت ما شکست خورده است.
این جبهه در دهه اول انقلاب اسلامی، جنگ نظامی را بر ملت ایران تحمیل کرد ولکن در آن جنگ شکست سختی را متحمل گشت و نتیجه آن جنگ برای ملت ما، رشد صنایع نظامی، تقویت روح همبستگی و تقویت فرهنگ ایثار و شهادت، افزایش آمادگی های عمومی و توان دفاعی کشور بود. در طول دهه دوم و سوم دشمنان جنگ فرهنگی را با تمام توان علیه مردم ایران شروع کردند و در بستر این جنگ نرم، فتنه 88 را شکل دادند، لکن ملت هوشمند و بصیر ایران، دشمنان خود را در این جنگ نیز شکست داد. دشمنان شکست خورده در دو جنگ پیشین، اینگونه می پندارند که در جنگ سومی که با ماهیت اقتصادی علیه ملت ایران به راه انداخته اند، پیروز خواهند شد. بر همین اساس، جبهه مقابل ملت ایران تمام توان خود را برای اعمال فشارهای مالی – تجاری به کار بسته و به موازات افزایش این فشارها، روز به روز بر حجم عملیات روانی خود با هدف ایجاد نگرانی در مردم نسبت به آینده می افزاید. بزرگنمایی مشکلات اقتصادی ایران، ناتوانی مسئولان در حل مشکلات معیشتی، التهاب در بازار ارز و... به خط تبلیغاتی رسانه های استکباری-صهیونیستی و تمامی شبکه های ضدانقلابی تبدیل شده و آنان اقتصاد ایرانی را در این خط تبلیغاتی به گونه ای ترسیم می کنند که گویا اساساً این اقتصاد فروپاشیده است! براساس همین نوع تبلیغات تصور می کنند به زودی مسئولان نظام اسلامی در برابر آنان زانو زده و تسلیم خواسته هایشان می شوند.
2- شکست تحریم کنندگان و شکوفایی اقتصاد ایران
کسانی که با انقلاب اسلامی، نظام دینی و رهبری اش، ملت ایران و اقتصاد کشورمان آشنایی درست و منطبق با واقعیت دارند، نتیجه نهایی این جنگ اقتصادی را شکست جبهه مقابل و شکوفایی اقتصاد ایران ارزیابی می کنند. این دیدگاه، صرفاً در میان طرفداران انقلاب اسلامی یا مسئولان نظام دینی ملاحظه نمی شود، در سراسر جهان و حتی در امریکا و اروپا، اندیشمندان و کارشناسان فراوانی یافت می شوند که از چنین دیدگاهی، در قبال تحریم ها و جنگ اقتصادی غرب علیه ایران برخوردار می باشند. در این نوشتار به گزارش یکی از این کارشناسان اروپایی اشاره می شود که به تازگی از ایران دیدن کرده و در همین راستا و بر خلاف جریان تبلیغات رسانه های استکباری - صهیونیستی به ارزیابی وضعیت اقتصاد ایران و آینده آن می پردازد . این گزارش که به قلم «فریمن» نگارش شده و منبع انتشار آن Alles Schall und Rauch می باشد، واقعیت های قابل تأملی را با نگاهی موشکافانه و دقیق از اقتصاد ایران بیان می دارد.فریمن در مقدمه گزارش خود با عنوان «جنگ روانی علیه ایران و ریال» با توجه به جنگ روانی غرب علیه جمهوری اسلامی می نویسد:«برخی گزارش های افراطی و حتی کاملاً اشتباه در زمینه رویدادها و درباره کاهش ارزش ریال، پول ملی ایران مطرح شده که من در اینجا می خواهم آنها را تصحیح کنم. به هر حال من اخیراً در ایران بودم و با چشمان خودم شاهد بودم که واقعیت ها در آنجا چگونه است.»
تناقض پروژه ابزار سازی از تحریم برای مهار هسته ای
تحریم های نفتی؛ آخرین تیر ترکش غرب در مقابله با هیمنه بیداری یک ملت و انقلابی است که پس از گذشت 33 سال از شمال آفریقا تا سواحل خلیج فارس را به لرزه درآورده و هر روز بر عمق و دامنه نفوذ آن در سطح منطقه و جهان افزوده می شود. تحریم ها آخرین حماقتی است که آمریکایی ها در برابر حق مسلم یک ملت در زندگی شرافتمندانه در فضای بین المللی تجربه می کنند چرا که می گویند آمریکایی ها همیشه راه درست را انتخاب می کنند منتهی پس از اینکه تمام مسیر های غلط را طی کردند. تحریم ها آخرین تلاش نافرجام ابرقدرت قرن بیستم برای صیانت از هژمونی از هم گسیخته آمریکاست که دوران احتضار خود را سپری می کند. اما آیا این تحریم ها و فشار ها که دشمن آن را به مسئله هسته ای ربط داده می تواند مسئولان و ملت ایران را به زانو در آورد؟ آیا واقعا این تحریم ها به موضوع هسته ای مرتبط است؟ پرونده هسته ای ایران در شداد و غلاظ این تحریم ها چقدر موثر است؟ سابقه این تحریم ها نشان می دهد که نمی توان ربط وثیق و دقیقی بین تحریم ها و موضوع هسته ای پیدا کرد مضاف بر اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که با کوتاه آمدن از مواضع هسته ای این تحریم ها برطرف شود و یا حداقل کاهش بیابد. پروژه استکباری تحریم ها و فشارهای نفتی حداقل در سه مرحله علیه ملت ایران اجرا شده است. اولین مرحله در دوره ملی شدن صنعت نفت و با فشار انگلیسی ها بود.
دومین دوره پس از پیروزی انقلاب با مصادره و بلوکه کردن اموال ایران و سپس فشارهای نفتی به ایران و بازی قیمت هایی بود که همپیمانان منطقه ای صدام همسو با استکبار جهانی در مقطع 8 سال جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی به راه انداختند و ...
سومین مرحله نیز تحریم های اخیری است که از اول جولای آغاز شده تا بتوانند ملت ایران را به ستوه بیاورند بلکه در قبال آن مسئولین کشور امتیازاتی که آنها می خواهند از جمله تعطیلی فوردو ، انتقال مواد غنی شده به خارج و متوقف کردن غنی سازی 20 درصد را به غربی ها بدهند. اما در مقابل آنها هیچ تضمینی نمی دهند که در صورت کوتاه آمدن از حقوق هسته ای تحریم ها برطرف می شود. چرا که غربی ها معتقدند ایران در دوران تحریم نه تنها تضعیف نشده بلکه روز به روز نیز قدرتمندتر شده است. این قدرت از مرزهای ایران فرا تر رفته و امروز منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر گرفته است. آنها نتیجه تحریم ها را در مسئله هسته ای جمهوری اسلامی کاملا عکس می دانند که نتوانسته برنامه های صلح آمیز ایران را متوقف نماید. اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» اسرائیل در گزارشی مفصل تحت عنوان « دهه دیپلماسی: مذاکره با ایران و کره شمالی و آینده منع گسترش سلاحهای هستهای» ضمن اشاره به این نکته که ایران در سال 2002 و از یک موقعیت نسبتا ضعیف، روند روبهرویی با جامعه بینالمللی را آغاز کرد، و [به تدریج] با پیش رفتن پروسه، قدرت به دست آورد. بهترین رویکرد برای حل برنامه هستهای ایران را دیپلماسی عنوان کرده است.سال 2002 مصادف با سال 1381 و دقیقا سالهای پایانی دولت اصلاحاتی است که بیشترین عقب نشینی را در خصوص مسئله هسته ای از خود به خرج داد. با روی کار آمدن دولت نهم روند قدرت یابی ملت ایران با ورود مستقیم مقام معظم رهبری آغاز شد و مجددا رویکرد تهاجمی در دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی پی گرفته شد. این رویکرد تهاجمی و همچنین مقاومت ملت ایران در برابر فشارها موجی از خودباوری و اعتماد به نفس را در بین ملت های مسلمان به وجود آورد. همین جا اشاره به اعتراف صریح «جرج فریدمن» مسئول موسسه راهبردی استراتفور خالی از فایده نیست. مسئول این موسسه که به باشگاه کهنه کاران سازمان سیا، شهرت دارد در مصاحبه با واشنگتن پست می گوید؛ «مشکل ما با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال ستیز و درگیری با آمریکا می توان قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامی و تکنولوژیک بود. همین تصویر از ایران است که آن را به الگو تبدیل کرده و تحولات منطقه را در پی داشته است.»آمریکا نمی خواهد جایگاه ایران قدرتمند را به رسمیت بشناسد. آنها موضوع هسته ای را بهانه کرده اند تا در یک جنگ تمام عیار اجازه ندهند دنیا وارد فاز تغییر هژمون گردد. امروز در سالهای آغازین هزاره سوم جهان در یک پیچ تاریخی است. نظم جهانی در این پیچ تاریخی آبستن تحولات بسیاری شده است که از همینک صدای نوزاد اعتراض به جبهه کفر و استکبار و به لرزه درآمدن طاق کسری سرمایه داری از خیابان های نیویورک در آمریکا گرفته تا یونان و اسپانیا در اروپا و مصر، عربستان و بحرین در خاورمیانه و شمال آفریقا بلند شده است. آهنگ رحیل بشریت از اقامتگاه کنونی به صدا درآمده است و هژمونی های جدیدی در حال شکل گیری است. آمریکا با این تحریم ها می خواهد چند صباحی دوران احتضار هژمونیک خود را به تعویق بیندازد غافل از اینکه این تحریم های اقتصادی آخرین میخی است که آمریکا بر تابوت امپراتوری خود می کوبد و این تحریم ها ضمن قدرتمند کردن اراده مقاومت در برابر سلطه آنها را برای همیشه مقهور ملت های آزاد و آزاده خواهد کرد .رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با برگزیدگان قشرها و صنوف مختلف، در استان خراسان جنوبی در همین راستا و با اشاره به تحریم ها و فشارهای اقتصادی غربی ها فرمودند: «هدف واقعی کسانی که این فرمول تبلیغات سیاسی را دنبال می کنند، تسلیم شدن ملت ایران در پای میز مذاکرات است و ما به آنها می گوییم: شما کوچک تر از آن هستید که ملت مبارز، بصیر و آگاه ایران را در مقابل خواسته های خود به زانو درآورید.