۰۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۹

صدام با سردشت چه کرد؟ + تصاویر

صدام حسين براي اولين بار به صورت گسترده مردم بيگناه سردشت را در روز هفتم تيرماه 1366، هدف حمله شيميايي قرار داد و تعداد زيادي از هموطنان‌مان را شهيد کرد.
کد خبر : ۱۳۴۸۸۳
صراط:   7تيرماه 1366 عقربه‌هاي ساعت به چهار بعد از ظهر نزديك مي‌شوند. چهار فروند هواپيماي بمب‌افكن نظامي عراق شش بمب شيميايي دوقلو؛ حاوي 550 تن گاز «خردل آرسنيك دار» معروف به «گاز خردل كثيف» را بارگيري كردند و فاجعه‌اى ديگر جوشيدن گرفت و اين بار در سردشت همچون هيروشيما و ناكازاكى مردم بى‌دفاع به وسيله سلاح‌هاى كشتار جمعى مورد تهاجم قرار گرفتند. بى‌گناهان زيادى شهيد و عده‌اى بى‌شمار نيز از نعمت سلامتى خدادادى ساقط شدند.

با توجه به اينكه تمامى اتفاقات اين روز پردرد در هوايى كه در فضاى شهر پخش بوده اتفاق افتاده،‌ واجب است اطلاعات آمارى هواشناسى روز فاجعه را ارائه كنيم. پارامترهاى هواشناسى كه در روز هفتم تير سال ۶۶ ثبت شده‌اند عبارتند از درجه حرارت، سمت و سرعت باد، فشار هوا، رطوبت نسبى و شرايط جوى (پديده) از ساعت ۵/۹ صبح لغايت ۵/۱۵ بعدازظهر به صورت سه ساعت سه ساعت.

تاثير پارامترهاى هواشناسى بر روى عملكرد گازهاى شيميايى در روز فاجعه

درجه حرارت: درجه حرارت ثبت شده در ايستگاه هواشناسى از داخل جعبه اسكرين در ارتفاع دومترى سطح زمين است و نشانگر دماى هواى دومترى سطح زمين است و با توجه به جذب بيشتر اشعه خورشيد توسط خاك، سطح زمين از گرماى بيشترى برخوردار خواهد بود و در عين حال ايستگاه هواشناسى در سال ۱۳۶۶ در بالاى كوه گرده سور كه شهر سردشت در دامنه آن واقع شده، قرار داشته و دماى ثبت شده مربوط به آن نقطه است. بررسى‌هاى آمارى نشان مى‌دهد دماى هواى شهر ۵-۴ درجه از دماى محل ايستگاه بيشتر است و نهايتاً اينكه آسفالت خيابان‌ها هم بخشى از نور خورشيد را جذب كرده كه خود باعث افزايش دما مى‌شود. پس نقش درجه حرارت كه احتمالاً در داخل و خيابان‌هاى شهر به ۴۵ درجه رسيده داراى اهميت زيادى است و فراموش نكنيم بر اساس قوانين فيزيكى و شيميايى، واكنش و عملكرد مواد از جمله گازهاى شيميايى در جذب و تركيب و اثر متقابل بر هم و مواد ديگر در درجه حرارت‌هاى بالا سريع‌تر است.

رطوبت نسبى: واكنش‌هاى شيميايى در مجاورت رطوبت و محيط‌هاى مايع سريع‌تر انجام مى‌گيرند و هر چه رطوبت كمتر باشد امكان پراكنش و تحرك مولكول‌هاى گازى بيشتر بوده و هنگام پراكنده شدن در فضاى بيشترى پخش مى‌شوند. در روز حادثه كم بودن رطوبت نسبى در مرحله اول به پراكنده شدن بيشتر آلودگى‌هاى حاصل از انفجار بمب‌هاى شيميايى كمك و دامنه پراكنش آنها را زيادتر كرده است و در وعده دوم كه بيشتر مورد توجه است در جاى خود بحث خواهد شد.

سرعت و سمت باد: عامل اصلى حركت مولكول‌هاى هوا و تركيبات اتمسفر و مخلوط كردن هواى دور كره زمين باد است. هر چه سرعت حركت هوا بيشتر باشد ذرات موجود در هوا مسافت بيشترى در لحظه سپرى خواهند كرد. با توجه به اينكه در روز حادثه باد و جريان هوا از سمت جنوب و جنوب غربى شهر بوده پس از بمباران و با عنايت به بالا بودن درجه حرارت و خشكى هوا در فاصله زمانى اصابت بمب‌ها تا زمانى كه عمليات پدافند شيميايى به وسيله نيروهاى نظامى انجام گرفت، حدوداً ده دقيقه پس از بمباران، پراكنش مواد و آلودگى‌هاى شيميايى قسمت زيادى از شهر را فراگرفته و پخش شد و مى‌توان گفت در قسمت عمده بافت مسكونى شهر گازهاى شيميايى پخش شده است. ضمناً با عنايت به اينكه شهر سردشت در دامنه كوه «گرده سور» قرار گرفته و با نگرش به دو پديده باد دشت و باد كوه در هواشناسى، از سمت شهر جريانى با درجه حرارت زياد به سوى كوه وجود داشته است كه اين امر نيز در هنگام بمباران به پراكنش بيشتر ذرات و مواد شيميايى كمك كرده است.

حال با توجه به موارد فوق و انجام گرفتن عمليات پدافند (ش م ر) در ده دقيقه پس از بمباران مى‌توان گفت انجام پاكسازى و پدافند محل اصابت بمب‌ها فقط براى آن نقاط موثر بوده است و فضاى اطراف محل برخورد بمب‌ها تاثيرى از اين پاكسازى نديده و لذا محلات و قسمت‌هاى ديگر شهر هم محل مصدوميت مردم بوده و بيشتر تلفات نيز ناشى از اين عدم آگاهى مردم به آلوده بودن مكان‌هاى عمومى، معابر و ديگر محلات شهر بوده است.

و اما براساس مشاهدات گرم بودن هوا و كم بودن رطوبت در روز فاجعه دو عامل اصلى عرق كردن بدن در نهايت باعث مرطوب شدن پوست شده است پس ذرات و مواد شيميايى كه با پوست در تماس بوده‌اند و يا به همراه تنفس به داخل ريه‌ها وارد شده‌اند در محيط مربوط كه مناسب براى واكنش شيميايى است واقع شده‌اند، يعنى رطوبت پوست در اثر تعريق و رطوبت داخل ريه‌ها به عنوان كاتاليزور براى اين واكنش‌ها بوده است. چنانچه مى‌بينيم آن روز زمانى چند پس از بمباران حدوداً ۶ الى ۱۲ ساعت بعد واكنش‌هاى شيميايى انجام يافته است و اين امر در مراجعه مصدومين چند ساعت پس از بمباران به نقاهتگاه (ش م ر) و بيمارستان شهر مشهود است و در اوايل شب و روز بعد هم يعنى هشتم تير مراجعه مصدمين بيشتر بوده است كه به دليل كثرت و وفور مراجعه كنندگان آنان را به شهرهاى ديگر اعزام مى كردند

گازهاي اعصاب چه هستند؟

گازهاي اعصاب، تركيبات شيميايي هستند كه در دماي محيط مايعاند ولي به دليل فشار بخار بالا (فرار بودن) به آنها لفظ گاز اطلاق مي‌شود. اين گازها اگر كشنده‌ترين ماده شيميايي سنتز شده به دست بشر هستند و بي‌شك يكي از كشنده‌ترين‌ها نيز محسوب مي‌شوند كه مي‌توانند از طريق پوست و يا تنفس وارد بدن شده، دستگاه عصبي را فلج‌كرده و در نهايت فرد را بكشند.

گازهاي اعصاب را به دو دسته مي‌توان تقسيم كرد؛ آنهايي كه پيش از پايان جنگ جهاني دوم ( به استثناء سيكلوسارين و GV) و به دست آلمان ساخته شدند يعني « تابون»، « سارين» و « سومان» (سري G) و آنهايي كه بعد از پايان جنگ و توسط بريتانيا در دهه 50 (VX) و ايالات متحده در دهه 60 (VE , VG و VM) سنتز شده‌‌‌اند: (سري V). كه سري V از لحاظ كشنده بودن بسيار قويتر از سري  G است.

تنفس مقدار كشنده اين ماده بيرنگ و اغلب بيبو در عرض 15 دقيقه انسان را از پاي در مي‌آورد، تماس اين مقدار با پوست و مخصوصا چشم، اغلب سريعتر عمل مي‌كند به طوري كه در مدت 2 دقيقه قرباني را مي‌كشد و در مواردي كه مقداري كمتر از ميزان كشنده آن وارد بدن قرباني شود، عوارض برگشت‌ناپذير عصبي تا پايان عمر به جاي مي‌گذارد.

مكانيزم عمل

دستگاه عصبي از سلول‌هاي عصبي به نام نورون تشكيل شده كه پيامهاي عصبي را از مغز به دستگاه‌هاي بدن مي‌رسانند. نورونها خود با استفاده از يك مادهي شيميايي به نام « استيل كولين» Acetylcholine پيامهاي عصبي را به همديگر منتقل مي‌كنند، به اين ترتيب كه استيل كولين از « پايانه اكسون» در نورون ترشح مي‌شود و با عبور از شكاف سيناپسي خود را به «دندريت» يا گيرنده نورون مجاور مي‌رساند و به آن متصل و آنرا تحريك مي‌كند. بعد از اين عمل كه موجب انتقال پيام عصبي مي‌شود آنزيمي به نام «استيل كولينستراز» acetylcholinesterase از راه مي‌رسد و با تجزيهي استيل كولين (به استيك اسيد و كولين) از ادامه تحريك نورون به وسيله آن جلوگيري مي‌كند.

كاري كه گاز اعصاب انجام مي‌دهد اين است كه با از كار انداختن آنزيم ياد شده موجب مي‌شود تا راهي براي جلوگيري از ادامه تاثير استيل كولين و تجزيه آن وجود نداشته باشد، استيل كولين دائم در سيناپس توليد شده و به تحريك نورون ادامه دهد. تجزيه نشدن اين پيغام رسان عصبي باعث انقباض دائمي ماهيچه‌ها از جمله ديافراگم و در نتيجه خفگي و مرگ مي‌شود.

علائم باليني

كاهش بينايي، كوچك شدن مردمك چشم، عرق كردن، روان شدن آب دهان و بيني، استفراغ، بياختياري مدفوع و ادرار، درد شكم، انقباض عضلات، تشنج، توقف تنفس و در نهايت مرگ، از علايم باليني اين گاز محسوب مي‌شود.

پادزهر

دو پادزهر براي جلوگيري از عوارض مرگ آور گاز اعصاب وجود دارد: « آتروپين» و « پراليدوكسيم» كه تنها و تنها هنگامي مي‌توانند موثر باشند كه بلافاصله بعد از تماس با گاز اعصاب، استفاده شوند. آتروپين با مسدود كردن گيرنده‌هاي نورون مانع از نشستن استيل كولين در آن و تحريك نورون مي‌شود به اين ترتيب استيل كولين جمع شده در سيناپس قادر به عمل نيست. پراليدوكسيم از طريق جلوگيري از واكنش گاز اعصاب با آنزيم كولينستراز مانع از تاثير گاز اعصاب مي‌شود.

جزيره گمشده

خانم پروين كريمي بيش از نيمي از دوران 19 ساله جانبازي‌اش را در گوشه‌هاي بيمارستان گذرانده است و همچنان آرام و خاموش از درون مي‌سوزد و دم بر نمي‌آورد، انگار او با رنج‌ها و دردهاي سخت و ويرانگرش پيمان دوستي بسته است.

او از روز حادثه، هفت تير 1366 مي گويد: آن روز خانواده من و خانواده عمويم كنار هم بوديم. يعني بيست و يك نفر. براي جشن فرزند برادرم دور هم جمع شده بوديم كه ساعت چهار بعد از ظهر شهر ما بمباران شيميايي شد و اولين بمب هم به خانه ما اصابت كرد و يازده نفر از خانواده شهيد شدند. خواهرم، برادرم و بچه‌هاي كوچك خانواده كه بعضي در دم و بعضي به تدريج در بيمارستان‌ها و منزل شهيد شدند.

در مورد آسيب‌ديدگي خود مي‌گويد: پس از بمباران دو ماه در حالت اغما بودم و هيچ جا را نمي‌ديدم. 85 درصد پوستم سوخته است. 70 درصد ريه‌هايم از بين رفته و يكي از ريه‌هايم هم سوراخ شده است. ضعف اعصاب، كم خوني شديد و پوكي استخوان هم دارم.

در مورد احساس خود بعد از گذشت نوزده سال از آن واقعه تلخ مي‌گويد: تنها آرزويي كه دارم اين است كه خدا از من راضي باشد. هميشه با خودم مي‌گويم كه اگر لياقت نداشتم همراه خانواده‌ام شهيد شوم آزمايش الهي است.

مي‌خواهم از آزمايش الهي سرافراز بيرون بيايم هر چند خيلي درد مي‌كشم ولي اصلاً به فكر درد نيستم و بيش تر به فكر دو برادرم هستم كه بازمانده خانواده هستند. او به خانواده و بچه هاي خود و مشكلات آن ها اشاره مي كند و مي گويد: بچه ها با ديدن دردهايم روز به روز پژمرده مي شوند. او از وضعيت رسيدگي به جانبازان و مصدومان سردشت گلايه مي كند و مي گويد: الان در سردشت خيلي ها هستند كه پرونده باليني ندارند. ولي درد مي كشند و هيچ كس هم به فكرشان نيست. در واقع شهر ما مثل يك جزيره گمشده است كه كلاً شيميايي اند ولي كسي به فكرشان نيست.

آرى، سند مظلوميت سردشت، به عنوان نخستين شهر قربانى سلاح شيميايى در دنيا، براى هميشه ثبت شد. با گذشت بيش از يك دهه، هنوز قربانيان سلاح‌هاى شيميايى سردشت و ديگر مناطق از تبعات دردناك و ديررس اين سلاح‌ها، رنج برده و به تدريج به شهادت مى‌رسند. بيش از صدهزار نفر قربانيان سلاح‌هاى شيميايى، اسناد و شواهد زنده جنايات قرن حاضر و سند مظلوميت مردم ايران محسوب مى‌شوند. ابعاد گسترده‌تر و پيچيده‌تر عواقب شوم كاربرد سلاح‌هاى شيميايى دامنگير مردم مسلمان و بى‌گناه حلبچه عراق و روستاهاى اطراف نيز شده و منجر به كشته و زخمى شدن بيش از پنج هزار بچه و زن و پير و جوان شد.