۰۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۲

آوای باران یعنی کیفیت نامناسب تلویزیون

سرگرم کردن مخاطب با فضاسازی مبتنی بر احساسات ‌غلوآمیز و روابط وصل و هجران اشک‌ و شوق برانگیز اصلی‌ترین سیاست سریال «آوای باران» است هرچند که با مطرح کردن انحرافات اجتماعی نوعی جامعه شناسی در کار عنوان می شود اما نداشتن پشتوانه فکری ساختارمند در بین چینش ها و روابط خرده داستانها این هدف فرعی را از میان برداشته است.
کد خبر : ۱۵۹۴۱۲
صراط: «آوای باران» روایت داستانی سریالی مبتنی بر ذائقه تماشاگر عام با درامی پرجاذبه رنگین و مملو از کشش های مخاطب‌پسند بازاری است  که بدون منطق  و بی اساس با واقعیت پیش می رود. چالش ها و  گره های درام از روایت واقعی فاصله می گیرد و همه را در این می بیند که مخاطب را با خود همراه کند ، شاید اگر آوازخوانی در میان  کاراکترها به تصویر کشیده می شد این سریال " سرگرم کننده ترین " مجموعه تلویزیونی را لقب می گرفت!

سرگرم کردن مخاطب با فضاسازی  مبتنی بر احساسات ‌غلوآمیز و روابط وصل و هجران اشک‌ و شوق برانگیز اصلی ترین  سیاست این سریال است که شاید سازندگان به همین بسنده کرده اند هرچند که با مطرح کردن انحرافات اجتماعی نوعی جامعه شناسی در کار عنوان می شود اما نداشتن پشتوانه فکری ساختارمند در بین چینش ها و روابط خرده داستانها  این هدف فرعی را از میان برداشته است.

ابتدایی ترین چالش قصه به پاپوش «طه ریاحی»  و جاسازی هروئین  در داخل کیفش آغاز می شود، مشکل از همین جا نیز شکل می گیرد نخست آنکه مشخص نمی‌شود که این بسته چگونه به کیف او وارد ‌شده است و تاکنون هم بی نتیجه مانده است ، در ادامه همین ساختار معیوب او به حبس ابد محکوم میشود،  حال این شخصیت بی هویت هیچ کس را ندارد تا خواهرزاده اش منجی او شود تا اداره شرکت و سرپرستی فرزندش رابه او بسپارد. اینها به سادگی از میان برچیده می شود  و پس از بیست سال، مورد عفو نامشخصی قرار می گیرد و هم معلوم نمی‌شود که چرا و چگونه محکوم به حبس مورد عنایت قرار می گیرد ، حال "نادر کلاش"  قصه با جا زدن دختر خود می خواهد اموال دیگر او را به چنگ اورد  .

از سویی دیگرشخصیت پردازی فرید، پسر این خانواده  کلاهبردار بی پاسخ می ماند که  تحت چه شرایطی این شخصیت آسمانی را به خود گرفته است و باز هم مخاطب از خود باید پی ببرد که به چه کاری مشغول است که این همه ژانگولر بازی می کند، درظاهر مددکار اجتماعی  است و در عمل پلیس امنیت ملی است ،  احکام الهی در جامعه جاری و ساری می کند و شخصیت" قهرمان داستان" می شود  خانه ای جدا اختیار می کند مادر ش حکم زن بابایی خشن و سنگدل را ایقا می کند و پدرش هم رل ناپدری او را.

بعد از بازگشت طه به ایران دختری را جایگزین دختر گم شده اش می کنند و تنها با یک خال می توانند دختر نادر را به جای باران معرفی کنند ایا در طول این مدت او هیچ عکسی از دخترش ندیده است  که این تغییر از هفت سالگی به بعد را متوجه نمی شود . هیچ نشانی از اقوام دیگر حتی  خانواده مادری باران نیست گویی کسی جز نادر و همسرش  در قید حیات نیست که این بی هویتی و بی کسی آنان را پوشش دهد ، به اینها مراحل ثبت اسناد و مدارک هویتی برای پنهان نگه داشتن ماجرا بادی بر هواست  .

آیا صرفا برای روایت کش دار و سرگرم کننده باید به هر حیله ای تن داد تا سریال ساخته شود و تماشاگر سرگرم شود. به راستی تفاوت این سریال با سریال های کره ای "جم تی وی" و امثال "خواهر دوست داشتنی من "در چیست ؟

از اینها که گذشت باید به بعد بسیار غیرقابل پذیرش وانتخاب بازیگران اشاره کرد. سام درخشان فرزندانی دارد که هم سن و سال اویند و تنها چند رشته موی سپید این بی تعادلی را حل کرده است ، انتخاب فرید برای نشان دادن آن کاراکتر و شخصیت بیشتر کمیک جلوه می کند  و اینها را به دیگر مسائلی فیلم همچون نبود استدلال لازم برای سرپرستی مشتی کودک و فرستادن آنان به گدایی و تکدی گری با ان همه لقمه های بزرگ و چرب  از شوی شکیب ، متقاعد کردن کیانوش -آن عاشق آس و پاس-  برای گذ شتن از عشقی که خود را به آب و آتش برای درمان او زد ، راضی شدن ادم های قصه با دیالوگ های بی منطق  با ان همه شناخت از شخصیت و اعمال شکیب  . بی شوهر ماندن عشق ابدی" طه"  و"ایست سن و عمر"  او ، علت اصرار و گستاخی دختر نادر با والدین برای ازدواج با جوانی بی سرو ته با چاشنی خواستگاری رویایی  و... از نگاه گذری و آنی فیلمساز نشات می گیرد  که مدام به صورت تدریجی در سریال عرضه می شود.

جالب آنکه "فرید" شبه قهرمان با یک روز توزیع عکس های هفت سالگی باران به یک قدمی او می رسد که اتفاقی ماوراءالطبیعی در شهری به عظمت تهران است حال که به او نزدیک می شود کار معطل و رها باقی می ماند . حتی زمانی که در زندان با ان مرد معرفی شده از سوی شکیب  در مورد باران به تحقیق می پردازد و متوجه می شود که او همان سیندرلا است باز هم عملی از او مبنی بر رسیدن به سر نخ سر نمی زند ، با همه اینها" اوای باران" یک سریال از جنس "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد " یا "کلید اسرار" ترکیه ای یا همان فیلم هندی های متعارف می ماند  و عاقبت و فرجام کسب غیر حلال و اعمال خلاف انسانی را به خوبی به مخاطب ارائه می کند. مشخص است که پایان قصه همه آدم های بد به سزای اعمال خویش می رسند.با این حال تعلیق های بدون پشتوانه  و منطق درونی  نه تنها داستان را با جذابیت همراه نمی کند بلکه ادامه پیگیری داستان را متهوع جلوه می دهد و همراهی مخاطبان را کم رونق می کند.

از موردی که به راحتی نمی توان عبور کرد تصاویر سوخته و" اور دوز" قسمت های ابتدایی سریال است که واقعا اگر این تصاویر از یک موسسه خصوصی به رسانه ملی ارسال می شد با این توضیح ناظرین پخش مواجه می شد: این کیفیت تصویر مناسب پخش از تلویزیون نیست!


محسن سلیمانی فاخر

منبع:سینما پرس