۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۲
يدالله جوانی

گفتمان انقلاب اسلامی؛ گفتمان اصلاحات

کد خبر : ۱۶۱۲۲۷
صراط: گفتمان به چه معناست و آيا گفتمان اصلاحات با گفتمان انقلاب اسلامي انطباق دارد يا داراي تفاوت‌هاي اساسي و ماهوي است؟
هر انقلابي داراي يك گفتمان اصلي و زير گفتمان‌ها يا خرده‌گفتمان‌هايي است كه در گذر زمان و بر اساس رويداد‌ها،‌ حوادث و نياز‌هاي جديد اجتماعي توليد مي‌شود. تفاوت انقلاب‌ها به تفاوت گفتمان‌هاي آنها بر مي‌گردد. گفتمان هر انقلابي، نمايشگر مباني، اصول، آرمان و اهداف آن انقلاب بوده و از اين جهت مي‌توان مهم‌ترين شاخص براي سنجش وضعيت يك انقلاب باشد.
 
سؤال اين است كه گفتمان اصلاح‌طلبي مطرح شده در دهه سوم انقلاب (سال 1376به بعد)، آيا يك خرده گفتمان يا زيرگفتمان براي انقلاب اسلامي به حساب مي‌آيد يا گفتماني متفاوت از گفتمان انقلاب اسلامي بوده و خود داراي مباني، اصول، آرمان و اهداف ديگري است؟ براي پاسخ به اين سؤال بسيار مهم و آن هم در ايام‌الله دهه مبارك فجر كه فرصت مغتنمي براي بازخواني انقلاب اسلامي محسوب مي‌شود، ابتدا بايد تعريف قابل قبولي از گفتمان را مورد توجه قرار داد و سپس، شاخص‌ها و ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي را به عنوان گفتمان مبنا و اصلي، با ويژگي و شاخص‌هاي گفتمان اصلاح‌طلبي مقايسه نمود.
 
 گفتمان از نظر لغوي به معناي سخن و در اصطلاح به معناي نظم در گفتار يا سخن غالب يا مضمون اصلي انديشه‌اي حاكم بر هر دوره تاريخ است. پديده‌هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در درون گفتمان‌هاي رايج در يك جامعه شكل گرفته و معنا پيدا مي‌كند. هر جامعه داراي گفتمان‌هاي مختلف بوده و همواره ميان اين گفتمان‌ها، نوعي رقابت، كشمكش و نزاع براي غلبه و برتري هر يك بر ديگر گفتمان‌ها وجود دارد. هر گفتماني از مجموعه‌اي از گزاره‌ها تشكيل شده و در اين ميان، يك گزاره به عنوان دال مركزي در هسته گفتمان قرار دارد و بقيه گزاره‌ها در اطراف آن آرايش گرفته‌اند.
 
از آنجا كه حيات و بقاي يك گفتمان در پرتو كارآمدي، پويايي و برانگيزندگي آن است، هر گفتمان بايد براي حفظ حيات خود به صورت مستمر با توليد ريزگفتمان‌ها بتواند به سؤالات در حوزه نظر و انديشه پاسخ بدهد و نياز‌هاي جامعه را در حوزه‌هاي گوناگون مرتفع سازد. بنابر اين هر گفتمان يك نظام معنايي است و اين نظام معنايي با برجسته كردن خود از طريق خلق و توليد خرده‌گفتمان‌ها، تلاش‌ مي‌كند و به تمام پديده‌ها متناسب با دال مركزي خود، معنا بخشد و با طرد ديگر گفتمان‌ها، غلبه و تسلط گفتماني خود در جامعه را حفظ نمايد. با توجه به آنچه گفته شد، مي‌توان گفتمان را بدين صورت تعريف كرد: «نظام معنايي است كه موجب ارتباط و دسترسي فرد و جامعه به جهان خارج مي‌شود و در معناي اجتماعي، همان نظام معنايي مسلط اجتماعي است كه سازنده و شكل‌دهنده به دغدغه‌ها، مطالبات و اولويت‌هاي عموم يا اكثريت مردم است.
 

مسائل و پديده‌ها از دريچه اين نظام معنايي هم فهم مي‌شود و هم بر اساس آن، كنش‌ها و واكنش‌ها صورت گرفته و مورد قضاوت قرار مي‌گيرد.»

با توجه به تعريف مذكور از گفتمان،‌ مي‌توان شاخص‌ها و ويژگي‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي را در محور‌هاي زير برشمرد و در هر يك از اين شاخص‌‌ها، مواضع اصلاح‌طلبان را مورد سنجش قرار داد.

1- اسلام ناب محمدي (ص): اسلام ناب محمد(ص) با قرائت حضرت امام خميني (ره) را مي‌توان به عنوان دال مركزي گفتمان انقلاب اسلامي دانست. اين اسلام، همان اسلام سياسي، اسلام انقلابي و اسلام جهاد و مبارزه و شريعت‌محور است. در اين نگاه به اسلام، ‌نگاه به دين، يك نگاه حداكثري است كه دين به تمام نياز‌هاي انسان پاسخگو مي‌باشد و در همه موارد بايد براساس دين حركت كرد. اما بر اساس آنچه نظريه‌پردازان جبهه اصلاحات مطرح كردند و با استناد به آنچه در نشريات و مطبوعات دوره دوم خرداد تبيين شد، اصلاح‌طلبان به دين نگاه حداقلي داشته و اسلام را فاقد بسياري از نظامات از قبيل نظامات حقوقي، سياسي و اجتماعي مي‌دانند.

2- ولايت فقيه: در گفتمان انقلاب اسلامي، حاكميت اسلام سياسي در دوره غيبت با ولايت فقيه تحقق پيدا كرده و ولي فقيه داراي مشروعيت الهي بوده و ولايتش همانند ولايت رسول‌الله (ص) و در طول ولايت الهي است. در اين گفتمان، تبعيت مؤمنين از مقام ولايت، يك تكليف شرعي و ديني است. در گفتمان اصلاح‌طلبي، ولايت فقيه داراي مشروعيت مردمي بوده و در حقيقت اين نوع ولايت، يك نوع وكالت از طرف مردم است. بنابر‌اين در گفتمان اصلاح‌طلبي، مي‌توان اختيارات ولي فقيه را كم يا زياد نمود و دوره آن را مانند دوران رياست جمهوري تعريف كرد.

3- توجه به سعادت و كرامت انساني: در گفتمان انقلاب اسلامي، سعادت دنيا و كمال آخرت انسان به صورت توأمان مورد توجه است. بر اين اساس نظام اسلامي، همانطور كه بايد دغدغه تأمين دنياي مردم را از نظر آرامش،امنيت، رفاه و معيشت و ديگر حقوق شهروندي داشته باشد، بايد دغدغه رستگاري و كمال اخروي مردم را نيز داشته باشد و براي رشد و تعالي معنوي فرد و جامعه نيز بر‌نامه‌ريزي نمايد. در گفتمان اصلاح‌طلبي، دغدغه‌ها به امور دنيوي خلاصه شده و آخرت افراد به خود‌شان واگذار مي‌شود. اين همان نگاه حد‌اقلي به دين و جدايي دين از سياست و پذيرش سكولاريسم اسلامي است.

4- عدالت طلبي: در گفتمان انقلاب اسلامي، پيشرفت و عدالت بايد توأمان باشد و عدالت خودش به تنهايي موضوعيت داشته و براي بر‌پايي آن بايد قيام كرد اما در گفتمان اصلاح‌طلبي توسعه بر عدالت تقدم دارد.

5- مردم سالاري ديني: در گفتمان انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي يا مردم‌سالاري ديني، با نگاه تركيبي به دين و مردم، آن هم مردم مسلمان دين مدار، تحقق پذير است، لكن در گفتمان اصلاح‌طلبي، اسلام با جمهوريت قابل جمع نيست.

6- استكبارستيزي: در گفتمان انقلاب اسلامي، استكبارستيزي و ايستادگي در برابر امريكا به عنوان شيطان بزرگ و محور نظام سلطه، يك اصل است. اما در گفتمان اصلاح طلبي، امريكا هم يك قدرت مانند ديگر قدرت‌هاست و مي‌توان با آن رابطه برقرار و از طريق اين رابطه منافع ملي را تأمين كرد.

7- حمايت و دفاع از حقوق مستضعفين: براساس گفتمان انقلاب اسلامي، بايد از محرومين و مستضعفين عالم و به ويژه ملت مظلوم فلسطين دفاع و حمايت كرد، لكن در گفتمان اصلاح طلبي، هر نوع دفاع از ديگر ملت‌ها، بايد صرفاً براساس منافع ملي باشد.

8- در گفتمان انقلاب اسلامي، مصالح اسلامي و منافع ملي به صورت تركيبي شاخص براي تعيين سياست‌ها به ويژه در حوزه سياست خارجي به شمار مي‌آيد، لكن در گفتمان اصلاح‌طلبي، شاخص تنها منافع ملي است. بر اين اساس، اگر دفاع از فلسطيني‌ها و لبناني‌ها و .. با منافع ملي مغايرت داشته باشد، قابل توجيه نيست.

9- استقلال و عزت طلبي ملي: در گفتمان انقلاب اسلامي، استقلال همه جانبه و تلاش براي حفظ و ارتقاي عزت ملي با پيشرفت و خود اتكايي، به ويژه در حوزه علوم و فناوري‌هاي نوين يك اصل است. در گفتمان اصلاح طلبي همراه شدن با نظام بين‌المللي و پذيرفتن روند جهاني‌سازي‌، امري اجتناب‌ناپذير تلقي مي‌شود.

10- صدور انقلاب و وحدت اسلامي: در گفتمان انقلاب اسلامي، صدور انقلاب، حمايت از نهضت‌هاي اسلامي، تلاش براي بيداري اسلامي و زمينه‌سازي براي وحدت امت اسلامي مورد تأكيد است، لكن در گفتمان اصلاحات، برخي از اين اقدامات نه تنها مورد تأكيد نبوده، بلكه به دليل مغايرت با منافع ملي، نبايد دنبال گردد. البته ويژگي‌هاي برشمرده شده براي گفتمان اصلاحات، به استناد مواضع اسلامي، نشريات و روزنامه‌هاي زنجيره‌اي اصلاح‌طلبان است. چون اصلاح‌طلبان طيف گونه هستند، ممكن است برخي از آنها چنين اعتقاداتي را قبول نداشته باشند.