صراط: طي روزهاي اخير از سوي آقاي ظريف دو موضع متفاوت رسانهاي شده كه پرسشهاي بسياري را در اذهان عمومي به دنبال داشته است. آن دو موضع اين است؛
1- «... اين وظيفه ما نيست كه اسرائيل را به رسميت بشناسيم يا نه، بلكه فلسطينيان بايد درباره اين موضوع تصميمگيري كنند. . . ما از اين منطقه دور هستيم.»
2- «... آزادي آنها (كروبي و ميرحسين) فقط منوط به نظرمساعد و تصميم رهبري نيست و روند دموكراتيك خود را دارد. نهادهاي مختلفي دراين تصميم دخيل هستند... روحاني به تعهداتش (دراينباره) وفادار است.»
- اولين پرسشي كه مطرح ميشود اين است كه كدام يك از اظهارات فوق در حيطه اختيارات وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران است؟
- كداميك از نظرات آمده دشمنان را خوشحال ميكند و كدام ناراحتي مردم و دلسوزان انقلاب را به همراه دارد؟
- وظايفي كه قوانين مصرح ايران برعهده اين وزير گذاشته است كداميك از گزارههاي ذكر شده را در بر ميگيرد؟
آيا موارد آمده را ميتوان جملاتي كه مخدوش كننده نافي مصالح كشور دانست؟
البته زماني كه برخي از اظهارات چالش برانگيز ديگر آقاي ظريف را با آنچه ذكر شده كنارهم قرار ميدهيم، نگراني عجيبي به سراغ مان ميآيد، جملاتي نظير «امريكا ميتواند با يك بمب تمام سيستم دفاعي ايران را از كار بيندازد!»يا «. . . هولوكاست يك تراژدي وحشتناك بود. .. هولوكاست را نميتوان انكار كرد» به هر روي بيان نكاتي كوتاه درباره رويكرد كنوني وزير امورخارجه و گفتههاي التهاب آفرين وي ضروري مينمايد.
1- چرا وزير امور خارجه كه ديپلماتي كاركشته است و نزديك به 30سال- حتي در زمان دفاع مقدس- زندگي درغرب را تجربه كرده، اهداف تئوريزه شده رسانههاي كشورهاي نظام سلطه در مصاحبه با مقامات رسمي جمهوري اسلامي ايران را نايده گرفته و آنچه را كه آنها در مورد محورهاي مهمي نظير«مشروعيتسازي براي اسرائيل» و«آزادي سران فتنه» دنبال ميكنند، به شكلي خيلي سطحي و بهدور از تيزهوشي پاسخ ميدهد.
بهتر نبود وزير امور خارجه درباره اسرائيل همان موضعي را بگيرد كه سياست مبنايي نظام است و حضرت امام هم صراحتاً درباره آن - غيرمشروع بودن رژيم صهيونيستي- اعلام نظر نمودهاند؛ بهتر نيست آقاي ظريف با مصلحتانديشي و حفظ منافع كشور از پرداختن به بحث حصرسران فتنه پرهيز كرده و در مواجهه با رسانههاي معاند تصريح كند كه مسئله حصر يك موضوع كاملاً داخلي بوده و رسيدگيكننده به آن مرجعهاي به غير از وزارت امور خارجه است.
آيا دشمنان از چنين مواضع چالشبرانگيزي «القاي حاكميت دوگانه» در ساختار نظام را بهره برداري نميكنند.
2- «استفاده بهينه از فرصت ها» از شاخصهاي فكري مهم رئيس دستگاه ديپلماسي هر كشور جهت دفاع از حقوق ملتش است، برهمين اساس بهتر نيست آقاي ظريف در فرصتهايي كه در فضاي بينالمللي- ازجمله مصاحبه با رسانههاي خارجي- دست ميدهد، به جاي پرداختن به موضوعاتي كه جزو اختيارات و وظايف وي نيست به تهديدات پياپي و گستاخانه مقامات سياسي امريكايي پاسخ درخوري بدهد يا آنكه از حقوق مسلم ملت در قبال پرونده هستهاي و تحريمهاي غيرانساني غرب سخن به ميان بياورد.
به عبارت بهتر آقاي ظريف بايد شبيه به مهاجم تيم فوتبال عمل كند كه از فرصتهاي بادآورده و به اصطلاح مرده در محوطه هجده قدم تيم حريف- كه مصاديق آن در اينجا مصاحبه با رسانههاي غربي است- بهترين استفاده را كند، به اين معنا كه از تريبون آنها سياستهاي نظام سلطه را در جامعه جهاني و در مقابل ايران به چالش بكشاند نه اينكه گل به خودي زده، يا از خطوط قرمز نظام عدول كند يا سخناني را اظهار كند كه به هيچ عنوان در حيطه اختياراتش نيست.
3- نكته ديگري كه آقاي ظريف بايد به آن توجه كند اين است كه توافقنامه ژنو عملاً ايران را در مسيري قرار داده كه گزينه زنگزده نظامي عليه كشور حداقل به روي كاغذ و در لفظ پررنگتر شده است. يعني اكنون با توافق ژنو گزينه نظامي بيشتر از ساير گزينههاي اوباما روي ميز خودنمايي ميكند! امريكاييها براي تحقق آنچه در انتهاي توافقنامه ژنو ديدهاند؛ ايران را تهديد به جنگ ميكنند.
قاعدتاً اين موضع ثابت امريكاييها در طول مسيري است كه بر اساس توافق ژنو بايد طي شود. مسير توافق ژنو مسير نگرانكنندهاي است. اگرچه جمهوري اسلامي ايران اين قبيل اظهارات را بلوف سياسي ميداند اما آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد، مطرح شدن بحث گزينه نظامي است. تعهداتي كه كشور را در معرض تهديد جنگ قرار ميدهد، قابل انطباق بر عقلانيت و تدبير نيست. به عبارتي قرار بود ديپلماسي، فشار تحريم را كم كند اما سايه جنگ را بيشتر كرد و كاش آقاي ظريف به جاي پرداختن به مباحث انحرافي مانند مسئله حصر اينگونه نگراني را پاسخ درخوري بدهد.
4- در پايان بايد اشاره كرد، آقاي ظريف بايد با نگاهي واقع بينانه بپذيرد كه به اندازه كافي جامعه از توافقنامه ژنو و امتيازات رد و بدل شده در آن گلايه دارد و بهتر است به جاي هزينهتراشي براي نظام و افزايش انتقادات مردم به سياست خارجه دولت يازدهم- با اظهارات تأملبرانگيز- با تدابير بهتر گامهاي بعدي مذاكرات با 1+5 را سنجيدهتر و دقيقتر بردارد تا هم منافع ملت بهتر مورد توجه قرار بگيرد و هم امتيازات متوازن به طرف غربي داده شود.
1- «... اين وظيفه ما نيست كه اسرائيل را به رسميت بشناسيم يا نه، بلكه فلسطينيان بايد درباره اين موضوع تصميمگيري كنند. . . ما از اين منطقه دور هستيم.»
2- «... آزادي آنها (كروبي و ميرحسين) فقط منوط به نظرمساعد و تصميم رهبري نيست و روند دموكراتيك خود را دارد. نهادهاي مختلفي دراين تصميم دخيل هستند... روحاني به تعهداتش (دراينباره) وفادار است.»
- اولين پرسشي كه مطرح ميشود اين است كه كدام يك از اظهارات فوق در حيطه اختيارات وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران است؟
- كداميك از نظرات آمده دشمنان را خوشحال ميكند و كدام ناراحتي مردم و دلسوزان انقلاب را به همراه دارد؟
- وظايفي كه قوانين مصرح ايران برعهده اين وزير گذاشته است كداميك از گزارههاي ذكر شده را در بر ميگيرد؟
آيا موارد آمده را ميتوان جملاتي كه مخدوش كننده نافي مصالح كشور دانست؟
البته زماني كه برخي از اظهارات چالش برانگيز ديگر آقاي ظريف را با آنچه ذكر شده كنارهم قرار ميدهيم، نگراني عجيبي به سراغ مان ميآيد، جملاتي نظير «امريكا ميتواند با يك بمب تمام سيستم دفاعي ايران را از كار بيندازد!»يا «. . . هولوكاست يك تراژدي وحشتناك بود. .. هولوكاست را نميتوان انكار كرد» به هر روي بيان نكاتي كوتاه درباره رويكرد كنوني وزير امورخارجه و گفتههاي التهاب آفرين وي ضروري مينمايد.
1- چرا وزير امور خارجه كه ديپلماتي كاركشته است و نزديك به 30سال- حتي در زمان دفاع مقدس- زندگي درغرب را تجربه كرده، اهداف تئوريزه شده رسانههاي كشورهاي نظام سلطه در مصاحبه با مقامات رسمي جمهوري اسلامي ايران را نايده گرفته و آنچه را كه آنها در مورد محورهاي مهمي نظير«مشروعيتسازي براي اسرائيل» و«آزادي سران فتنه» دنبال ميكنند، به شكلي خيلي سطحي و بهدور از تيزهوشي پاسخ ميدهد.
بهتر نبود وزير امور خارجه درباره اسرائيل همان موضعي را بگيرد كه سياست مبنايي نظام است و حضرت امام هم صراحتاً درباره آن - غيرمشروع بودن رژيم صهيونيستي- اعلام نظر نمودهاند؛ بهتر نيست آقاي ظريف با مصلحتانديشي و حفظ منافع كشور از پرداختن به بحث حصرسران فتنه پرهيز كرده و در مواجهه با رسانههاي معاند تصريح كند كه مسئله حصر يك موضوع كاملاً داخلي بوده و رسيدگيكننده به آن مرجعهاي به غير از وزارت امور خارجه است.
آيا دشمنان از چنين مواضع چالشبرانگيزي «القاي حاكميت دوگانه» در ساختار نظام را بهره برداري نميكنند.
2- «استفاده بهينه از فرصت ها» از شاخصهاي فكري مهم رئيس دستگاه ديپلماسي هر كشور جهت دفاع از حقوق ملتش است، برهمين اساس بهتر نيست آقاي ظريف در فرصتهايي كه در فضاي بينالمللي- ازجمله مصاحبه با رسانههاي خارجي- دست ميدهد، به جاي پرداختن به موضوعاتي كه جزو اختيارات و وظايف وي نيست به تهديدات پياپي و گستاخانه مقامات سياسي امريكايي پاسخ درخوري بدهد يا آنكه از حقوق مسلم ملت در قبال پرونده هستهاي و تحريمهاي غيرانساني غرب سخن به ميان بياورد.
به عبارت بهتر آقاي ظريف بايد شبيه به مهاجم تيم فوتبال عمل كند كه از فرصتهاي بادآورده و به اصطلاح مرده در محوطه هجده قدم تيم حريف- كه مصاديق آن در اينجا مصاحبه با رسانههاي غربي است- بهترين استفاده را كند، به اين معنا كه از تريبون آنها سياستهاي نظام سلطه را در جامعه جهاني و در مقابل ايران به چالش بكشاند نه اينكه گل به خودي زده، يا از خطوط قرمز نظام عدول كند يا سخناني را اظهار كند كه به هيچ عنوان در حيطه اختياراتش نيست.
3- نكته ديگري كه آقاي ظريف بايد به آن توجه كند اين است كه توافقنامه ژنو عملاً ايران را در مسيري قرار داده كه گزينه زنگزده نظامي عليه كشور حداقل به روي كاغذ و در لفظ پررنگتر شده است. يعني اكنون با توافق ژنو گزينه نظامي بيشتر از ساير گزينههاي اوباما روي ميز خودنمايي ميكند! امريكاييها براي تحقق آنچه در انتهاي توافقنامه ژنو ديدهاند؛ ايران را تهديد به جنگ ميكنند.
قاعدتاً اين موضع ثابت امريكاييها در طول مسيري است كه بر اساس توافق ژنو بايد طي شود. مسير توافق ژنو مسير نگرانكنندهاي است. اگرچه جمهوري اسلامي ايران اين قبيل اظهارات را بلوف سياسي ميداند اما آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد، مطرح شدن بحث گزينه نظامي است. تعهداتي كه كشور را در معرض تهديد جنگ قرار ميدهد، قابل انطباق بر عقلانيت و تدبير نيست. به عبارتي قرار بود ديپلماسي، فشار تحريم را كم كند اما سايه جنگ را بيشتر كرد و كاش آقاي ظريف به جاي پرداختن به مباحث انحرافي مانند مسئله حصر اينگونه نگراني را پاسخ درخوري بدهد.
4- در پايان بايد اشاره كرد، آقاي ظريف بايد با نگاهي واقع بينانه بپذيرد كه به اندازه كافي جامعه از توافقنامه ژنو و امتيازات رد و بدل شده در آن گلايه دارد و بهتر است به جاي هزينهتراشي براي نظام و افزايش انتقادات مردم به سياست خارجه دولت يازدهم- با اظهارات تأملبرانگيز- با تدابير بهتر گامهاي بعدي مذاكرات با 1+5 را سنجيدهتر و دقيقتر بردارد تا هم منافع ملت بهتر مورد توجه قرار بگيرد و هم امتيازات متوازن به طرف غربي داده شود.