۰۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۲
سعدالله زارعی

بر بلندای انقلاب اسلامی

کد خبر : ۱۶۵۱۹۴
صراط: «استقامت» و «وحدت» دو پیام اصلی مردم ایران است که در مواقع خاص تبلور عینی‌تر پیدا می‌کند، انتخابات و راهپیمایی‌ها مواقعی هستند که متن جامعه، فارغ از حرف و حدیث‌های حاشیه‌پردازان فرصت می‌یابند تا آنچه را درنظر دارند با صدای بلند اعلام کنند. وقتی همه مردم به صحنه می‌آیند از یک طرف وحدت و یکپارچگی ملی و از سوی دیگر تاکید مردم بر راهی که تاکنون پیموده شده را یادآور می‌شود. در نقطه مقابل، حضور کمرنگ در پای صندوق رأی و یا حضور کم‌شمار در راهپیمایی‌های عمومی بیان‌کننده «خستگی» و «تشتت» در صفوف مردم و شکاف میان آنان و حاکمیت و نارضایتی زیاد نسبت به شرایط کشور می‌باشد.
راهپیمایی پرشکوه 22 بهمن 92، صریح‌ترین سخن ملت ایران بود که بدون مجامله و پیچیدگی بیان گردید. این مردم در حالی به میدان آمدند که از یک طرف دشمن شناخته شده آنان بر دایره فشارها و اتهامات خود می‌افزود و از طرف دیگر عده‌ای در قالب عناوین رسمی یا غیررسمی «شیوه خاصی» را بعنوان راهکار ایران در مواجهه با  این دشمنی‌ها مطرح می‌کردند. حضور یکپارچه مردم و تمرکز آنان روی شعارهای خاص نشان داد که نه تحت تاثیر فشار دشمن قرار دارند و نه با این شیوه‌های خاص که بعنوان دلسوزی برای مردم مطرح می‌شود، میانه‌ای دارند. در واقع مردم آمدند بگویند پاسخ دشمنی آمریکا را با تاکید بر مخالفت با دخالت‌های آمریکا می‌دهند و در مقابل آن می‌ایستند و توسل به ادبیات و گفتمانی که با چنین دشمنی نوعی مماشات را توصیه می‌کند را قبول ندارند و آن را مردود می‌دانند.
ملت ایران می‌داند که هیچ بخشی از آنچه بدست آورده است محصول رایزنی و توافق با دشمن نیست. مردم اگرچه دیپلماسی و راه‌حل‌های سیاسی را به خوبی می‌شناسند و از آن رویگردان هم نیستند ولی می‌دانند که هیچگاه از این طریق عایداتی نداشته مگر آنکه قبل از مذاکره و حین مذاکره، دشمن به این جمعبندی رسیده باشد که چاره‌ای جز کوتاه آمدن ندارد. مردم بخوبی می‌دانند که پیروزی انقلاب محصول مذاکره میان بازرگان و بختیار نبود بلکه اعلامیه امام مبنی بر لغو بیانیه حکومت نظامی تهران از یک سو و اجابت گرم مردم از این دعوت از سوی دیگر پیروزی انقلاب را رقم زد. کما اینکه مردم پیروزی در جنگ 8 ساله را محصول مذاکره با هیئت‌های خارجی و یا دولت وقت عراق نمی‌دانند.
مردم می‌دانند که راه غلبه بر دشمن آنهم دشمنی که بر دشمنی اصرار دارد، استقامت و ضربه زدن به آن است. مردم با همین روحیه 8 سال جنگ را اداره کردند. مردم می‌دانند که 70 سال مذاکره عربی-غربی هیچ دستاوردی برای مردم فلسطین نداشته است. چگونه می‌توان از دشمنی که شعار نیل تا فرات می‌داد، خواست که قطعه‌ای از جغرافیای فلسطین که دشمن آن را حلقه اول مطالبه خود حساب کرده بود را به فلسطینی‌های آواره بدهد. فلسطینی‌ها اگر توانسته‌اند اندکی از فلسطین- در نوار غزه- را آزاد کنند با سنگ و تفنگ آن را آزاد کرده‌اند نه از طریق مذاکرات بین هیئت‌های عربی و هیئت اسرائیلی. در روز 22 بهمن مردم البته دیپلماسی را نفی نکردند ولی تبدیل شدن دیپلماسی به یک راه برای رسیدن به حقوق را خیال‌پردازانه دانستند و از این رو مردم، تظاهرات خروشان را بعنوان گزینه روی میز ایران سر دست گرفتند و به دشمن «نه» گفتند.
یکی دیگر از جنبه‌‌های حرکت متنی ملت ایران، جنبه «وحدت» آن است. ملت ایران نشان داده‌اند که «تقسیم‌پذیر» نیستند. هیچ نوع تقسیم و تفکیکی در مردم راه ندارد. خط و خطوط سیاسی در جامعه وجود دارد و نوعی خط‌کشی میان این و آن گروه دیده می‌شود و در مواقع خاص نظیر انتخابات هم به یک موضوع بحث‌برانگیز تبدیل می‌شود و برای عده‌ای یک سرگرمی هم درست می‌شود ولی واقعیت این است که این‌ها هیچ ارتباطی با مردم ندارد. نظام هم اساساً براساس چنین قواعدی تنظیم نشده است نظام ایران یک نظام حزبی و برمبنای آرایه‌های احزاب تنظیم و تعریف نمی‌شود این یک مسئله تصادفی هم نیست اساساً نظام و اسلام حزب محور شدن را بر نمی‌تابد و آن را از بین برنده حق بزرگ‌تر توده‌های مردم می‌داند و بر این اساس بر «دموکراسی مستقیم» تأکید دارد. نظام نمی‌خواهد مردم را با واسطه احزاب ببیند کما اینکه مردم هم ثابت کرده‌اند که نمی‌خواهند نظام را از طریق گفتمان‌های حزبی بشناسند. دموکراسی مستقیم برخلاف آنچه بعضی‌ها تصور کرده‌اند، «عوام‌گرایی» (Peopolism) هم نیست چرا که پوپولیسم به معنای ساختارگریزی است و حال آنکه در نظام اسلامی ساختارهای روشن و مستحکمی وجود دارد تا جائی که گاهی متهم به انتخابات دو مرحله‌ای و گزینش دو بخشی می‌شود ولی واقعیت این است که ساختارهای تعریف کننده و شرایط‌ساز مانع شکل‌گیری پدیده عوام‌گرایی یا پوپولیسم شده و حضور مستقیم توده‌ها و آراء مستقیم آنان به افراد مانع حزب محوری می‌شود و از این رو به تعبیر حضرت امام در اینجا «دموکراسی ناب» وجود دارد.
این نوع از مردم‌سالاری، مردم را 35 سال در پای نظام نگه داشته و مانع مصادره انقلاب و نظام به نفع طبقات خاص و احزاب و نحله‌های سیاسی شده است و از این رو مردم زنده بودن انقلاب را حس کرده و آن را از آن خود می‌دانند و لذا برای حفظ طراوت و تازگی آن به صحنه می‌آیند. این موضوع مردم را دلگرم کرده و فضا را از فریاد پر می‌کند.
در واقع وحدت در جامعه که در نگاه اول معطوف به امر سلبی است یعنی «وحدت در برابر که یا در برابر چه»، یک امر ایجابی است و باید با گزاره موجبه دیده شود یعنی «وحدت برای چه» این وحدت سازنده است و خودبخود باعث حضور مردم می‌شود حالا اگر یک امر یا یک سلسله امور سلبی هم رخ بدهد مثل آنچه در ماههای منتهی به 22 بهمن از سوی رژیم آمریکا مشاهده شد، انگیزه حضور را افزایش داده و بر حرارت شعارها و نحوه حضور مردم تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال امسال شعارهای مرگ بر آمریکا از شعارهایی که صرفاً بیانگر تجلیل از یک رخداد تاریخی است، گسترده‌تر بود. این که وحدت در متن یک جامعه وجود عینی دارد و با امور سلبی برافروخته‌تر می‌شود خاص انقلاب اسلامی ایران است و این در واقع یک چراغ ویژه است که برای همیشه فروغ دارد. شما نگاهی به رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی بیاندازید. این رسانه‌ها در سالگرد انقلاب تاریخی فرانسه که در ادبیات سیاسی «کبیر» خوانده شده و یا در سالگرد انقلاب شوروی- انقلاب اکتبر- هیچ برنامه‌ای ندارند و اساساً به این انقلاب‌ها توجهی ندارند اما این رسانه‌ها در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، دهها برنامه خبری، تفسیری، تصویری پیرامون این انقلاب تولید کرده و خبرنگاران خود را برای ثبت مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به تهران اعزام می‌کنند. حالا بگذریم از اینکه این‌ها دنبال نگاه خود، هدف خود و تفسیر خاص خود هستند و به متن و حقیقت و نتایج و چشم‌اندازهای این انقلاب عظیم توجه نمی‌نمایند ولی بالاخره تحرکات آنها به خوبی نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی یک پدیده تاریخی نیست بلکه یک موجود زنده است که نمی‌توان از طریق آرشیوها وضع و اثر آن را نشان داد. این انقلاب در واقع از یک ملت حرف می‌زند، ملتی که 35 سال دشمنی متراکم را تحمل کرده و در وسط صحنه مانده و دشمن را به مبارزه می‌طلبد از منظر غرب و شرق این چنین ملتی دیدن دارد و این همان انقلاب توفنده اسلامی است.
البته انقلاب یک رخداد رمانتیک و تفننی نیست، انقلاب اسلامی یک راه‌حل است، راه‌حلی برای ملت ایران و راه‌حل برای ملت‌های دیگر. از جنبه داخلی، خروش مردم در تظاهرات این پیام و دلالت را برای کسانی که با تحلیل‌های ذهنی به راه‌حل‌هایی که دشمن آن را نشان می‌دهد، رسیده‌اند، دارد که مردم اولا مثل شما فکر نمی‌کنند و ثانیا آنچه شما «راه‌حل» می‌دانید راه‌حل و چاره کار نمی‌دانند. مردم در این چنین اجتماعاتی می‌گویند «ما دشمن خود را به خوبی می‌شناسیم»، «راه غلبه بر توطئه‌های او را می‌دانیم» و «قطعا بر این دشمن پیروز می‌شویم.» مردم بزرگ ایران از مسئولان کشور توقع دارند به این واقعیت توجه کنند. گاهی مراوده پی‌درپی مسئولان با طرف‌های خارجی، فرصت دیدار و گفت‌وگو با توده‌های مردم را از آنان می‌گیرد و به ورطه تحلیل‌هایی می‌افتند که همان طرف‌های خارجی گفته‌اند و حال آن که کاملا پیداست طرف‌های خارجی که ما را در تغییر مسیر تشویق می‌نمایند حسن نیت ندارند تا ما به تحلیل‌های آنان اعتماد کنیم و به منافع ملی ما نمی‌اندیشند تا بتوانیم با آنان به «منافع مشترک» و به قول بعضی‌ها «برد- برد» برسیم!
مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال از مسئولان کشور خواستند با آنان همراه شوند. اگر مردم به اقدامات دیپلماتیک می‌اندیشیدند باید وعده‌های دیپلماتی را باور می‌کردند و از طرح‌ شعارهای سلبی و مبارزه‌طلبانه اجتناب می‌کردند. مردم در روز 22 بهمن گفتند که «ما دیپلمات نیستیم ما انقلابی هستیم» به این معنا که روش مواجهه با نظام استکباری که ما نمی‌توانیم وجود آن را به عنوان یک «واقعیت» بپذیریم، این نیست که به وعده‌‌های تفسیرپذیر او اعتماد کنیم.