۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۷
حمیدرضا صدر

پایان خوش‌بینی مفرط مفرط

کد خبر : ۱۸۴۵۲۵
صراط: سوت پایان. یک تیم پیروز. یک تیم شکست خورده. ولی نشانی از شادی وجود نداشت. بدون تبریک گفتن و بدون در آغوش کشیدن و بدون فریادهای از ته دل. صندلی‌های خالی در سراسر بازی خاطرنشان می‌کرد که بسیاری از طرفداران هم حوصله تماشای این بازی را ندارند. ایرانی‌ها خوش‌بینانه راهی میدان شده بودند. روی کاغذ فرصت صعود برابرمان خودنمایی می‌کرد ولی خیلی چیزهای دیگر هم خودنمایی می‌کردند. مثلا این که فوتبال بوسنی برآمده از فوتبال یوگسلاوی چند پاره شده بهتر و قوی تر و کارآمد تر از فوتبال آسیایی‌ها است. تاریخ خاطر نشان می‌کرد تیم ملی ایران در تورنمنت‌ها همیشه برابر اروپای شرقی‌ها زانو زده. نهیب می‌زد کمی واقع بینانه نگاه کنید:

 

المپیک 1964: آلمان شرقی 4 – ایران صفر

المپیک 1964: رومانی یک – ایران صفر

المپیک 1972: مجارستان 5 – ایران صفر

المپیک 1976: لهستان 3 – ایران 2 و شوروی 2 – ایران یک

جام جهانی 1998: یوگسلاوی یک – ایران صفر

 

حسرت دو جانبه

وقتی قرعه کشی انجام شد بوسنیایی‌ها خوشحال بودند. آنها تصور می‌کردند در آخرین بازی شان برابر ایران با پیروزی راهی مرحله بعد خواهند شد. آنها برابر ایران پیروزی شدند، ولی راهی مرحله بعد نشدند. این اولین پیروزی بوسنی در جام جهانی بود. هر دو تیم با حسرت و افسوس به بازی‌های قبلی‌شان می نگریستند. بوسنیایی‌ها به گل مردود اعلام شده ادین ژکو برابر نیجریه و ایرانی ها با ضربه پنالتی اعلام نشده برابر آرژانتین.

 

کاپیتان نکونام کجا بودی؟

گل مسی و گل ادین ژکو با شوت از راه دور از پشت محوطه جریمه وارد دروازه علیرضا حقیقی شد. از جایی که هافبک دفاعی ایران باید جلوی نواخته شدن ضربه‌ها را می‌گرفت. ولی کاپایتان نکونام غایب بود. جا مانده بود. کند بود. همه پس از قرعه‌کشی می‌دانستند مسی و ژکو قوی ترین اسلحه دو حریف هستند. می‌دانستند ضربات مهلکی می‌نوازند... و نواختند.

پیانیچ در خط میانی قلب طپنده بوسنی در میانه میدان بود. هافبک رم در هر سه بازی نمایش خوبی را به رخ کشید و آغاز کننده حمله‌های پرشماری بود. او بود که با زدن گل دوم آرزوهای ما را بر باد داد و بازی را عملا تمام کرد. او بود که هرگز برابر مردان میانی ما تسلیم نشد.

 

خط حمله بی‌دندان

در خط حمله نیشدار نبودیم. مساوی با آرژانتین قلب ها را فتح کرد ولی برای صعود باید دروازه‌ها را باز می‌کردیم که نمی توانستیم باز کنیم. تک گل ما در جام جهانی را بازیکنی به ثمر رساند که تصور می‌کردیم: قوچان نژاد. ما به گل بیشتر در زمان کوتاهی نیاز داشتیم و ورود خسرو حیدری به جای مسعود شجاعی نشان داد کارلوس کماکان تدافعی می‌اندیشد. تعویض های بعدی دیر انجام شدند. خیلی دیر. وقتی پیانیچ در دقیقه 60 دروازه را گشود می دانستیم همه چیز تمام شده. ما که در چهار ساعت گلی نزده بودیم باید در سی دقیقه سه گل می‌زدیم...

 

رکورد ثبت شده

قوچان نژاد گل زد تا آخرین عدد صفر در جداول گروه‌ها پاک شود. وقتی او دروازه بگوویچ را گشود یعنی هر سی و دو تیم جام جهانی دروازه‌ها را پس از جام جهانی 1998 گشودند.

 

همان قصه همیشگی

آخرین بازی‌های ما در جام‌های جهانی همیشه تلخ بوده. در آخرین بازی جام جهانی 1978 پس از تساوی با اسکاتلند چهار گل از پرو دریافت کردیم. در آخرین بازی جام جهانی 1998 پس از پیروزی برابر آمریکا با نوعی بی تفاوتی دو بار برابر ژرمن ها تسلیم شدیم. در آخرین بازی جام جهانی 2006 پس از نمایش خوب برابر پرتغال بزرگ برابر آنگولا به تساوی ناامید کننده‌ای تن دادیم. در برزیل 2014 هم پس از نمایش خیره کننده برابر آرژانتین خیلی زود مغلوب بوسنی شدیم که در سراسر بازی با خونسردی ما را در انقیادش گرفت و سه بار سنگر ما را فتح کرد.

 

مقایسه چهار تیم از صف حذف شده‌ها

ایران: یک امتیاز با یک گل زده و 4 گل خورده

ژاپن: یک امتیاز با 2 گل زده و 6 گل خورده

انگلیس: یک امتیاز با 2 گل زده و 4 گل خورده

استرالیا: بدون امتیاز با 3 گل زده و 9 گل خورده

 

معمای کارلوس

کی روش در گفتگوی پس از شکست در اشاره به سافت سوسیچ گفت "...برای او که بازیکنانی از رم و منچستر سیتی دارد حذف شدن سخت تر است" و بلافاصله افزود "... ما هرگز تصور واقعگرایانه‌ای برای صعود نداشتیم". اکنون برای خیلی ها پرسش اصلی فوتبال ایران شده "کارلوس می ماند یا می‌رود؟"

زمزمه‌هایی می گویند کارلوس برای ماندنش در ایران درخواست دستمزد چهار میلیون دلاری کرده. یعنی معادل دستمزد سالیانه یورگن کلوپ در بوروسیا دورتموند. یعنی یک میلیون دلار بیشتر از دستمزد روی‌هاجسن مربی انگلیس. یعنی بیشتر از دستمزد رافا بنیتس در ناپولی، لورن بلان در پاری سن ژرمن و آنتونیو کونته در یوونتوس! یعنی خیلی چیزهای دیگر.