۲۳ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۵

مهم‌ترین شکایات دولت از احمدی‌نژاد

معاون حقوقی دیوان عدالت اداری گفت:‌ طرح استخدام مهرآفرین و تامین اجتماعی مهمترین شکایات از دولت احمدی‌نژاد بود.
کد خبر : ۱۸۷۴۱۱
صراط: حجت‌الاسلام موسی قربانی که در حال حاضر مسئولیت معاون حقوقی و قضایی دیوان عدالت اداری را برعهده دارد، گویی تاریخ زنده انقلاب است و وقتی با همدیگر برگ برگ این دفتر را ورق می‌زنیم، هنوز هم حرف‌های تازه و شنیدنی بسیاری را بازگو می‌کند

برخی کسانی که در سال 88 از جمله حامیان فتنه بودند، امروز مدعی شده‌اند که ما از طلب سال 88‌ خودمان گذشتیم، نظر شما در این خصوص چیست؟

*همه سران سیاسی غیر اصولگرا پذیرفتند که انتخابات 88 بدون تقلب بود

قربانی: اگر آنها قبل از انتخابات 92 این حرف‌ها را می‌زدند ممکن بود کسی آن را باور کند. سران سیاسی غیر اصولگرا (از واژه غیر اصولگرا هم استفاده می‌کنیم که میانه‌رو، اعتدالی و اصلاح‌طلب را شامل شود) تقریباً همگی این‌ را پذیرفته‌اند که انتخابات سال 88 بدون هیچ مشکلی برگزار شد، به عنوان مثال آقای عارف رسماً‌ به این موضوع اذعان کرد که انتخابات سال 88 بدون هیچ مشکلی انجام شده است.

اما درباره این ادعایی که مطرح شده، این نیست که بگویم چون به ما نیازمند هستند حرف غیرواقعی زدند، بنده همیشه به این نکته اذعان داشته‌ام که در انتخابات ما، مردم رأی می‌دهند و دولت به هیچ‌وجه نمی‌تواند در آرا دخالت کند. اگر دولت‌ها می‌توانستند در رای دخالت کنند از صندوق موسوی ‌لاری، احمدی‌نژاد بیرون نمی‌آمد. از صندوق بشارتی، خاتمی بیرون نمی‌آمد و از صندوق نجار نیز روحانی انتخاب نمی‌شد.

آقای آخوندی در دیداری که مسئولان ستاد‌های کاندیداهای سال 88 با رهبری داشتند، گفته بود احمدی‌نژاد فضایی را ایجاد کرده که مردم اینگونه رأی بدهند، فضاسازی ممکن است توسط یک جریان خاص صورت بگیرد اما اگر بخواهیم آن را ملاک قرار دهیم طرف مقابل فضاسازی بیشتری کردند.

در سال 76 نمایندگان مجلس پنجم تلاش داشتند فضایی را القا کنند که مخالف خاتمی نیستند چون آقای خاتمی فضایی تبلیغاتی را ایجاد کرد که همه تصور می‌کردند که انگار قرار است یک فرشته از جانب خدا نازل شود.

خاطرم هست هرکس به خاتمی رأی نداد به او سرکوفت می‌‌زدند که تو پیام دوم خرداد را درک نکردی و از این قبیل حرف‌ها. آن سال به گونه‌ای شد که کابینه آقای خاتمی یک ضرب در مجلس رأی آورد. البته این هم به جهت نجابت اکثریت مجلس پنجم که اقلیت سیاسی امروز را تشکیل می‌دهند مربوط می‌شد. کاملاً خاطرم هست آقای خاتمی در مجلس حرف‌های خود را بصورت صریح زد، آقای ناطق که بالای سر آقای خاتمی نشسته بود، سرخ و زرد می‌شد چیزی هم نمی‌توانست بگوید.

در جامعه ما همه گفتمان‌سازی می‌کنند، مثلاً آقای احمدی‌نژاد فضای عدالت، آقای هاشمی رفسنجانی فضای سازندگی و آقای خاتمی هم فضای اصلاحات و‌ آزادی را ایجاد کرد و یا به قول امروزی‌ها فضاسازی آرای خاکستری را به سمت خودش کشاند، اما جای اینکه بگویم در رأی مردم دست‌کاری شده به هیچ‌وجه اینگونه نیست. بنابراین کسانی که امروز مدعی شدند ما از رأی خودمان گذشتیم به اسلام، انقلاب و مملکت خیانت می‌کنند، احدالناسی در ارتباط با آرا حقی بر گردن حکومت ندارد، چون در پای صندوق‌ها نماینده همه کاندیداها حضور داشتند تا انتخابات به درستی انجام شود.

*کسانی که مدعی گذشتن از حقشان هستند بیشترین جفا را به انقلاب کردند

غیر از فضاسازی که توسط همه ایجاد و حق آنها نیز محسوب می‌شود و به نوعی تبلیغات است، کسانی که ادعاهایی از قبیل گذشتن از حقشان را مطرح می‌کنند بیشترین جفا را در حق انقلاب کرده‌اند.

 ریشه‌های فتنه 88 از کجا بود، تا امروز ما فقط اسم آقایان موسوی و کروبی در افکار عمومی نقش بسته چرا کسی از آن نماز جمعه آقای هاشمی و یا اینکه آقای خاتمی که به نوعی لیدری پشت پرده جریان را داشته، صحبتی نکرده است؟ لطفاً ابعاد ناشناخته و گفته نشده این موضوع را بازگو کنید؟

قربانی: حس می‌کنم خیلی‌ها بحث‌هایی که حضرت آقا مطرح کردند، من‌جمله بحث خواص را که به نوعی موضوعی ریشه‌دار است فراموش کردند. خیلی‌ها در برخی مواقع دچار لغزش شدند، خاطرم هست اولین باری که امام فرمودند «حب‌الدنیا رأس‌ کل خطیئه» در مراسم تحلیف بنی‌صدر بود. امام آنجا بر اساس یک حس یا یک الهام تذکری را به بنی‌صدر دادند که بعدها شاهد بودیم آن اتفاق افتاد. آخر همه قصه‌ها به هوای نفس و کرسی قدرت باز می‌گردد منتها برخی‌ها طوری برخورد می‌کنند که باعث توجه کسی نمی‌شود.

به عنوان مثال خطبه 26 خرداد هاشمی در سال 76 که یک هفته با انتخاب خاتمی در دوم خرداد توسط مردم فاصله داشت، تأثیرات فراوانی در رأی نیاوردن ناطق‌نوری داشت. آقای هاشمی تأکید کرده بودند که نباید در انتخابات تقلب شود و از این قبیل حرف‌ها، عرض بنده بحث تقلب نیست ولی فضای روانی که در قصه سال 88 ایجاد شده بود، هم به همین گونه است. از کسانی که در قالب یک کار چارچوب دار آمدند نمی‌شود ایرادگرفت، ولی نتیجه‌اش شبیه کاری بود که عوامل اصلی فتنه آن را انجام دادند. کسانی که در فتنه تأثیر داشتند فراتر از موسوی و کروبی هستند که نقش ایفا کردند و این بسیار روشن است.

 چند وقت گذشته گفت‌وگویی با وزیر اطلاعات دولت دهم داشتیم، ایشان گفتند که آقای خاتمی نقش پررنگی در وقایع سال 88 داشتند، نظر شما در این خصوص چیست؟

قربانی: این‌هایی که اکنون به سراغ این آقایان می روند و از آنها تجلیل می‌کنند و دوباره قصد دارند پای آنها را به سخنرانی‌ها بکشانند، باید بدانند که ترکش این تیر به کجاها اصابت می‌کند؟ آقای روحانی فرمودند که تا کسی را دادگاه محکوم نکرده از نظر ما مجرم نیست. این سخن درستی است اما در دادگاه، نه در مسئولیت دادن. اینجا خلط مبحث ایجاد می‌شود، بلی این حرف در کرسی قضاوت درست است. آیا اگر کسی همینطور به خواستگاری دختر شما آمد همین حرف را می‌زنید و از کلانتری گواهی عدم سوء پیشینه می‌گیرید و اگر سابقه نداشت می‌گویید قبول است؟ یا خوبی او را احراز می‌کنید؟

در اعطای مسئولیت، باید مثبت بودن احراز شود و در محکوم کردن، باید جرم اثبات شود. این دو متفاوت‌اند. وقتی شما می‌خواهید امام جمعه تعیین کنید، نمی‌گویند برو سوءپیشینه بیاور، بلکه علاوه برآن باید تایید کنند که این فرد انسان خوبی است.

ما می‌خواهیم اینها را برگردانیم به صحنه سیاسی کشور، این موضوع متفاوت است. لذا کسانی که در مقام احیای  افرادی برآمده‌اند که حداقل علامت سوال و ابهام جلوی اسمشان رفته باید دقت کنند. خصوصا آنها که مرتب خود را ملتزم ولایت فقیه می‌دانند باید بیشتر دقت کنند چون به هر حال یک جایی را می‌گیرند.

بسیاری از اقداماتی که امروز توسط برخی سیاسیون انجام می‌شود معنادار است، معنای خوبی هم ندارد و توصیه می‌کنم در حرکاتشان بیشتر دقت کنند.

 به مجلس ششم اشاره کردید، برخی ریشه فتنه را پس از پیروزی انقلاب و استقرار آیت الله خامنه‌ای بر مسند رهبری می‌دانند و برخی‌ها بعد از تسخیر لانه جاسوسی، برخی 18 تیر و برخی مجلس ششم را عامل تشکیل ریشه فتنه 88 می‌دانند و معتقدند در هر کدام از این مقاطع یکی از پایه‌های ولایت توسط جریان اصلاح‌طلب مورد هجمه قرار گرفت. نظر شما چیست؟ شما ریشه این وقایع را از چه زمانی می‌بینید؟

قربانی: معتقدم اصل قصه و حرکتی که نهایتا به فتنه منجر شد توسط کارگزاران شروع شد. انقلاب که پیروز شد یک گروهی تکلیف خودشان را فهمیدند که نمی توانند با ما کنار بیایند. اینها خودشان هم چند گروه بودند. گروه اول که کلا نمی‌توانستند تحمل کنند و رفتند. یک عده دیگر هم در خانه‌شان نشستند و سمتی نگرفتند چون نمی‌توانستند خودشان را با انقلاب و نظام تطبیق دهند.

معتقدم این جریان تا انتخابات مجلس پنجم ادامه پیدا کرد. در انتخابات مجلس پنجم بود که کارگزاران از جامعه روحانیت منشعب شد. اولین باری که کاندیدا شده بودم و معاون وزیر بودم در جمعی بودم که کارگزاران را تشکیل می‌داد خبرهایش هر روز از دولت می‌آمد. اول وزرا آمدند، آقا نهی کردند و اینها نهی آقا را دور زدند. منظور آقا این بود که دولتی‌ها نباید مجلس تعیین کنند اینها آمدند وزرا را حذف کردند و معاونین رئیس جمهور عهده‌دار کارگزاران شدند. در واقع کار خود را انجام دادند. از اینجا انشعاب تحت عنوان کارگزاران به وجود آمد و این جسارت را با شیوه برخوردهایشان به جامعه القا کردند که خانه‌نشین‌ها دوباره به میدان آمدند.

 دقیقا منظورتان از این دور زدن رهبری چیست؟

قربانی: در آن موقع اینطور بیان شده بود که دولت می‌خواهد مجلس تعیین کند و بعد همین مجلس می‌خواهد دولت تعیین کند. اینها موضوع را دور زدند و گفتند کسانی را که مجلس می‌خواهد انتخابشان کند حذف می‌کنیم. وزار را کنار گذاشتند و  عملا همان کار را توسط معاونین رئیس جمهور انجام دادند. در واقع رهبری منظورشان این بود که دولت دخالت نکند.

 یعنی دور زدن کارگزاران باعث شکل‌گیری زمینه‌های فتنه شد؟

قربانی: جریانی شکل گرفت که به دنبال آن برخی افراد به صحنه انتخابات مجلس آمدند. مثلا در مشهد شخصی با فحش دادن به  مقدسات کمی از سایرین پیشی گرفت. در شیراز خانمی با شیوه تبلیغات خاص بالا آمد. البته اینها با اتفاقاتی که افتاد به مجلس راه پیدا نکردند. ولی این جو شروع شد.

یکی دو سال بعد هم انتخابات ریاست‌جمهوری بود. استارت این قضایا که دگر اندیشان را برای جمع کردن رای به میدان آوردند، از آن زمان شروع شد. اتفاقی که افتاد این بود که مردم دیدند نام همین‌ها از صندوق‌ها درآمد. هرچند همگی آنها به مجلس راه نیافتند اما آمدند بگویند ما هم می‌توانیم به صحنه بیاییم.

انتخابات دوم خرداد که پیش آمد برای این افراد نیز مشخص شد نظام رای مردم را می‌خواند. دیگر همه خانه‌نشین‌ها برخاسته بودند.  وقتی هم شورای نگهبان اینها را تایید نکرد به شورای شهر  رفتند و در واقع آنهایی که با نظام زاویه داشتند، دوباره پیدایشان شد و منویاتشان را علنی کردند.

خاطرم هست سال اول مجلس ششم برای کاری به دفتر آقای کروبی رفتم. حسین آقای کروبی رئیس دفتر او بود. تا بروم داخل با هم کمی گپ زدیم. او تعریف می‌کرد که یکی از طلاب به اینجا آمد و پدرم او را نصیحت کرد و گفت: «فلانی سه سال دیگر با شورای نگهبان کار داریم، اینقدر فحش ندهید» او سوال کرد که «یعنی قرار است شورای نگهبان تا سه سال دیگر باشد؟»

حالا سراغ اصول و تشکیلاتی که به رهبری مربوط می‌شود برویم. ببینید روزی در مجلس ششم اتفاق افتاد که این‌ها مورد تعرض قرار نگیرند؟ آخرش این جریانات هم به هجده تیر ختم شد و به بیت رهبری تهاجم فیزیکی کردند که اگر بسیجی‌ها جلوی آنها را نمی‌گرفتند، می‌رفتند یک حماقتی هم می‌کردند و سنگی می‌زدند و ...

در مجلس ششم کسانی آمدند که رسما با نظام مشکل داشتند. مسائل هسته‌ای را چه کسی در مجلس مطرح کرد؟ شیرزاد نماینده اصفهان که همان وقت کروبی سر وی داد کشید. عینا یادم می‌آید بلند شدم و جوابش را دادم، ایشان آمد پشت تریبون و نظام را متهم به دروغگویی و تولید سلاح هسته‌ای کرد.

اینها سپس بحث خروج از حاکمیت و عبور از خاتمی را مطرح کردند. این جریان دوبار به اوج خودش رسید و هردو بار رهبری یک صحبت داشتند. ایشان در هجده تیر هم گفتند «مالی ندارم، اما جان و آبروی خودم را برای انقلاب گذاشتم» همین یک جمله اوج خطر را نشان می‌دهد اگر اتفاقات موشکافانه بررسی شود مشخص می‌شود اینها به هم وصل بودند و چه هدفی را دنبال می‌کردند. نمی‌توان از کنار امر به این عظمت به راحتی گذشت  و گفت چون دادگاه درباره این افراد حکم نداده از نظر ما مشکلی ندارد.

بنده در جریان خیلی مسائل هستم و تدبیری که رهبری برای عبور از قصه هجده تیر کرد، بسیار هوشمندانه‌ بود و در نهایت این قصه با رای مردم در انتخابات مجلس هفتم حل شد. متاسفانه ما اصولگراها قدر نشناختیم، دور را به هم زدیم و با این منیت‌ها و اختلافات میدان را دست اینها دادیم و در 88 هم دوباره این اتفاقات تکرار شد.

* برخورد دستگاه قضا با سران فتنه از باب رحمت بوده/ حداقل این امر عذرخواهی از مردم است

حتما فراتر از میرحسین و کروبی کسانی دست اندرکار هستند. متاسفانه برخی خودشان را به حماقت زده و طلبکارانه حرف می‌زنند. برخی هم که می‌گویند ولایت فقیه و شروع می‌کنند به احیا کردن اینها و فکر نمی‌کنند چه اتفاقی افتاده. حداقل این امر عذرخواهی از مردم است. واقعا نظام قضایی ما خیلی از باب رحمت با این افراد برخورد کرده است.

 هادی خامنه‌ای اخیرا اظهاراتی داشته و گفته فتنه پوچ است و شده ابزار نان خوردن عده‌ای. فرمودید دستگاه قضا دارد با رافت برخورد می‌کند، بالاخره به نظر شما تکلیف میرحسین موسوی و کروبی که در حصر هستند نباید زودتر مشخص شود؟

قربانی: تکلیف آنها که روشن شده است. می‌خواستم به نکته آقا سیدهادی هم اشاره کنم. ببینید دو گروه در فتنه نان می‌خورند. یک مشت افرادی که از فتنه استفاده نابجا می‌کنند و کسانی را متهم به فتنه می‌کنند و نان می‌خورند و این منظور آقا سید هادی است.

گروه دیگری هم با ناچیز معرفی کردن قصه فتنه نان می‌خورند. همین که می‌گویند این چیزی نبود به نوعی دارند خودشان را شریک می‌کنند. می‌خواهند بگویند ما بودیم و می‌خواهند رای برخی را جذب کنند. این موضوع هم قصه پنهانی نیست و وجود داشته است.

* برخورد قضایی با سران فتنه بر اساس مصالح نظام/برخورد بیشتر را مصلحت ندانستند

به نظر بنده دستگاه قضایی هم کار خودش را انجام داده است. بالاخره مجموعه نظام آنچه اتفاق افتاد را تدبیر کردند و گفتند بیشتر از این ممکن است برای برخی مردم که واقعیت مطلب را درک نکردند قابل تحمل نباشد. همانطور که در قصه سال 88 اگر داستان روز عاشورا پیش نمی‌آمد بخشی از مردم واقعیت‌ها را درک نمی‌کردند.

بنابراین معتقدم نحوه برخورد قضایی با اینها بر اساس مصالح نظام و تصمیمات مسئولین مجموعه نظام بوده و برخورد بیشتر از این را به مصلحت نداستند.

 اتفاقا در زمان امام(ره) برای آقای منتظری هم این را داشتیم. در تاریخ جمهوری اسلامی بحث حصر طبیعی بوده است.

قربانی: بله این یک موضوع روشن است. جدای از آن، آیت‌الله آملی لاریجانی در جایی گفته بود که یک نوع اعمال مجازات را هم ما در همین قرار می‌دهیم که فرد از خانه خود یا از یک محیطی بیرون نیاید و این خودش یک نوع مجازات است.

این نوع مجازات به اشخاص هم بستگی دارد. یک زمان اگر یک شخصی را شلاق هم بزنید ممکن است برایش مهم نباشد، اما ممکن است به یک شخص دیگر بگویید «فلانی سرجایت بنشین» و نسبت به او اعمال مجازات تلقی شود. در واقع تعزیرات حیطه وسیعی است که در قانون مجازات اسلامی اخیر این‌ها را آورده‌ایم. از جمله آنها محکومیت به انجام خدمات اجتماعی است مانند همین مجازاتی که برلوسکونی را در ایتالیا به آن محکوم کردند. مثلا می‌گویند برو سه ماه مستخدم مدرسه باش.

 در صحبت‌هایتان به آقایان ناطق و هاشمی اشاره کردید. گفته بودید کسانی که قبلا ناطق را تخریب می‌کردند اکنون پشت سرش آمده‌اند و کسانی که هاشمی را تخریب می‌کردند اکنون از او حمایت می‌کنند، منظورتان از این اظهارات چه بوده است؟

قربانی: زمانی که آقای هاشمی مسئولیت داشت، کسانی منتقدش بودند اما امروز خودشان را حامی او معرفی می‌کنند. برخی در آن زمان از انتقاد هم فراتر رفتند و او را تخریب کردند. اسناد این‌ها موجود است. نزدیکان آقای هاشمی در دولت آقای خاتمی بسیار زود کنار زده شدند. به عنوان مثال محمد هاشمی معاون اجرایی بود، خیلی زود کنارش زدند و دیگرانی چون آقای میرزاده. تخریب هاشمی رفسنجانی را هم شروع کردند. الان فائزه هاشمی بر گردن اینها بسیار حق دارد ولی خیلی راحت او را هم کنار گذاشتند.

این شعر شاعر را اینگونه تعبیر کرده‌ام که « آن که شیران را کند روبه مزاج، انتخاب است انتخاب است انتخاب» (نه احتیاج). البته همین انتخابات این نیاز را در آنها ایجاد کرده است. کاملا نیاز انتخاباتی باعث شده که دوباره انهایی که یک بار آقای هاشمی را تخریب کردند، شروع کنند به حمایت از ایشان.

جالب است همان‌هایی که آقای هاشمی را در آن زمان تخریب می‌کردند، قبل از تخریبشان در آن زمان هم یک دوره حمایت می‌کردند. آن وقت برای اینکه آقای ناطق نیاید و هاشمی بماند بحث اصلاح قانون اساسی را مطرح کردند.

 این بحث را تشریح می‌کنید؟

قربانی: ببینید بعد از اتمام هشت سال ریاست جمهوری آقای هاشمی، بحث ریاست جمهوری ایشان برای مدت بیشتر ایشان مطرح شد؛ خیلی‌ها در آن زمان جایگزینی برای آقای هاشمی نمی‌پسندیدند، بنابراین بحث اصلاح قانون اساسی را مطرح کردند مبنی بر اینکه محدودیت دو دوره متوالی را برداریم یا آن را کاهش دهیم؛ رهبری قرص و محکم جلوی اینها ایستادند، نهایتا هم ایشان باید تصمیم می‌گرفت و زیر بار نرفتند و بحث منتفی شد.

آقای خاتمی هم این اواخر در افکار عمومی رشد پیدا کرد و وقتی هم کاندید شد فکر نمی‌کرد رأی بیاورد، ولی فضایی تبلیغاتی ایجاد کردند و همه فکر کردند یک ناجی ظهور کند، همه آمدند مشارکت هم کردند و رأی دادند.

 واژه تقلب هم در آن زمان مطرح شده بود؟

قربانی: آن زمان واژه تقلب را استفاده نمی‌کردند و تعبیری که به کار می‌بردند این بود که «مردم می‌نویسند خاتمی، خوانده می‌شود ناطق» ، از این دست صحبت‌ها مطرح می‌شد و آقای هاشمی در همین فضا آمد در آن خطبه نماز جمعه سخنرانی کرد.

 همان‌طور که در این دوره می‌گفتند نوشتیم موسوی، رأی احمدی‌نژاد را در آوردند؟

قربانی: بله، بنده به همان‌ها که از این حرف‌ها می‌زدند می‌گفتم به روستاها بروید، ببینید چه خبر است. در همین تهران هم اگر نظام بخواهد این کار را بکند در کل تهران این کار را انجام می‌دهد، چرا در شمال شهر تهران 60 تا 70 درصد آرا مربوط به موسوی است، اما در جنوب تهران آرا مربوط به احمدی‌نژاد است؟

 برگردیم به موضوع حمایت‌ها و تخریب‌ها

قربانی: آقای ناطق که صریح و منصفانه حرفش را زده و گفته است «برای اینکه احمدی‌نژاد نیاید، به میدان آمده‌ام»، منتها یادشان رفته است و آقای هاشمی هم بعدا تجربه خواهد کرد که اینها کسانی نیستند که اگر به آنها میدان بدهند  بیایند سمت آقای هاشمی.

 ‌نمونه‌اش هم همین کتاب خاطرات آقای هاشمی که در آن به مک‌فارلین استناد شده است.

قربانی:‌ بله، مصادیق بسیاری دارد و به هر حال خودشان هم می‌دانند. در حال حاضر اگر بر فرض مثال در دوره دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری باز هم نامزد شوند، آن وقت باید دید که چه اتفاقی می‌افتد. آن موقع آقای هاشمی باید اول آن فضا را ترسیم کند و بعد ببیند که آنها طرفدارش هستند یا خیر.

 برخی اصلاح‌طلبان معتقد هستند که دیدگاه‌های آقای هاشمی تغییر کرده است و ما به سمت او رفتیم. نظر شما در این باره چیست؟

قربانی: معتقدم آن قدری که اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند، نیست و در دیدگاه‌های آقای هاشمی هم تفاوت‌هایی وجود دارد. زمانی که آقای هاشمی مسئول بود، اگر کسی از او انتقاد می‌کرد بسیار برافروخته می‌شد. خاطرم هست در یکی از نمازهای جمعه‌ وقتی داشت از خودش به علت حرف‌هایی که پشت سر خانواده ایشان می‌زنند، دفاع می‌کرد، گریه‌اش گرفت. اما امروز شاهدیم که‌ آقای هاشمی چیزهای دیگری می‌گوید. این حرف‌هایی که در مورد ایشان زده می‌شود قطعا اشتباه است، چون آقای هاشمی به هیچ وجه از ولایت و نظام جدا نخواهد شد. معتقدم آنگونه تغییری هم که مد نظر آنهاست در رویه آقای هاشمی ایجاد نشده است.

 بحث اعتدال هم در آن نماز جمعه آقای هاشمی مطرح شد؟

قربانی: بله، آقای هاشمی همفکر اصلاح‌طلبان نشده است. برخی اصلاح‌طلبان نیز در حال حاضر رویه اصلاح‌طلبی آقای روحانی را نفی می‌کنند.

 ‌در حال حاضر اصلاح‌طلبان معتقدند که آقای روحانی اصلاح‌طلب است و رأی وی به جریان اصلاح‌طلب باز می‌گردد. زیباکلام در جایی گفته است «روحانی و اطرافیانش دچار توهم نشوند که خودشان رأی داشتند»، فیاض زاهد نیز گفته است «روحانی پایگاه سیاسی و مردمی ندارد». قطعا شما صحبت‌های حجاریان را نیز شنیده‌اید که گفته است « اصلاح‌طلبان ستون فقرات دولت روحانی هستند و اگر بشکنند روحانی نیز می‌شکند» تحلیل شما از اینگونه اظهارات چیست؟

قربانی: اگر بخواهیم آرای روحانی را بررسی کنیم، مرکبی از یک سری آرا است که جمع آن 51 درصدشده است. نفس اینکه بعضی‌ها به نامزدی که لباس روحانی بر تن داشته باشد این میزان رأی را می‌دهند این است که می‌گویند فلان آخوند در کشور خرابکاری نخواهد کرد. اگر بخواهیم که رأی آقای روحانی را کالبدشکافی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که همفکران او، دوستان او، افراد نزدیک به آقای هاشمی و همچنین افرادی که با احمدی‌نژاد مشکل داشتند در انتخابش  سهیم هستند.

 مخالفین احمدی‌نژاد یعنی اصلاح‌طلبان و کارگزارانی‌ها؟

قربانی: ممکن است که فراتر از آن هم باشند به عنوان مثال آقای ناطق ذکر کرده برای اینکه فلانی رأی نیاورد من آمدم.

 آقای احمدی‌نژاد در پایان دولتش کارهایی انجام داده بود که منجر به ناراحتی عده‌ای شده بود؟

*برخی کارهای احمدی‌نژاد برای کشور خسارت داشت

قربانی: احمدی‌نژاد کارهایی انجام داده بود که هم برای کشور خسارت داشت و هم طرفداران متعادل خودش را عصبانی کرد، مواردی از قبیل داستان خانه‌نشینی 12 روزه، مصوبات غیرقابل اجرا که وقتی امروز به دیوان عدالت رفته‌ام بیشتر آنها را حس می‌کنم.

این موضوع هم که درباره آرای روحانی مطرح می‌شود و برخی افراد قصد دارند به این خاطر بر سر آقای روحانی منت بگذارند. این افراد چنین حقی ندارند و آقای روحانی باید توجه داشته باشد که آرای او از کجا آمده است. در نهایت اینها به آقای روحانی رأی داده‌اند و آنها که این حرف‌ها را می‌زنند عملاً قصد دارند به آقای روحانی توهین کنند.

 یعنی زمانی که آقای رئیس‌جمهور گفت عده‌ای قصد حاشیه‌سازی برای دولت را دارند شامل همین افراد می‌شود؟

قربانی: یادداشتی در همین رابطه مبنی بر این که دولت برای خودش حاشیه‌سازی می‌کند نوشتم و در سایت شخصی‌ام قرار دادم، بخشی از این افراد در بدنه دولت هستند و این چیز خوبی نیست.

عده‌ای می‌گویند دولت تدبیر و امید ادامه دولت سازندگی است و عده‌ای هم می‌گویند که این دولت ادامه دولت خاتمی است. به نظر شما این تحلیل‌ها نسبت به دولت صحیح است؟

قربانی: اینکه آقای روحانی از اصلاحات و آقای هاشمی تاثیرپذیری دارد را نمی‌شود منکر شد، اما اگر بخواهیم این دولت را ادامه دو دولت سازندگی و اصلاحات بدانیم، خیر، این‌چنین نیست.

 یک استقلالی دارد؟

قربانی: آقای روحانی زمانی که در مجلس بودند، مبنایشان مبنای اعتدال بود و زمانی هم که در مرکز تحقیقات استراتژیک با همکارانشان جمع شدند بحث اعتدال از اول مطرح بود.

 آیا از این دست اظهاراتی که از سوی اصلاح‌طلبان سر می‌زند عبور از اصلاح‌طلبان نیست؟ از یک سو با توجه به نزدیک شدن انتخابات مجلس برخی از اصلاح‌طلبان معتقدند که روحانی مستاجر چهار ساله است و با رأی اصلاح‌طلبان روی کار آمده، از سوی دیگر در حال حاضر هم آقای مرعشی خط و نشان هایی کشیده مبنی بر اینکه روحانی باید دولت را ترمیم کند. ارزیابی شما چیست؟

قربانی: به نظرم این اظهارات با هدف افزایش سهم از سوی آنها صورت می‌گیرد و قصد دارند که سهم‌خواهی بیشتری داشته باشند بدیهی است که اگر بتوانند چهره‌ای پیدا کنند که به تنهایی رأی‌آوری داشته باشد حتماً از آقای روحانی خواهند گذشت.

 یعنی آقای روحانی هنوز وجاهت پیدا نکرده است؟

قربانی: اینها اگر فکر می‌کردند که آقای عارف در انتخابات اقبال دارد، عارف را کنار نمی‌گذاشتند، در آینده هم اینها اگر گزینه‌ای مطرح شود که از فیلتر نظام عبور کند و مقبولیت مردمی هم داشته باشد حتماً آن را معرفی می‌کنند و خیلی راحت هم رقیب آقای روحانی می‌شود.

 در جامعه سیاسی فعلی اصلاح‌طلبان مدیون روحانی هستند یا آقای روحانی مدیون اصلاح‌طلبان؟

*اصلاح طلبان و هواداران هاشمی مدیون روحانی هستند

قربانی: معتقدم هم اصلاح‌طلبان و هم هواداران آقای هاشمی، همگی مدیون آقای روحانی هستند، بالاخره او با یک شعاری آمد که اعتماد ملت را به خود جلب کرد و امروز این آقایان در سایه همین اعتماد نفس می‌کشند. اینکه وزیر مملکت به‌مناسبت یک عید به دیدن آقای خاتمی می‌رود، اینها به‌شدت مدیون آقای روحانی هستند و بهتر است که به توصیه‌های آقای روحانی بیشتر توجه کنند. چون آقای روحانی اگر بخواهد در مورد اینها شفاف حرف بزند مردم مسلماً طرف آقای روحانی را می‌گیرند.

*بنده معتقدم رأی اصلاح‌طلبان رأی پایینی است و به حدود 20 الی 30 درصد بیشتر نمی رسد.

مردم ما فطرتاً مسلمان و اصولگرا هستند. خاطرم هست زمانی که در مجلس ششم بودیم به مناسبتی و به تنهایی خدمت رهبری رسیدیم، ایشان به بنده فرمودند که " انقلاب ایران مثل حرکت اروندرود است، یک وقتی هم که نگاه می‌کنی می‌بینی که برگشته است؛ این برگشت موقتی و تحت شرایط خاص است، حرکت ملت ایران در راستای دین اسلام و ارزش‌های انقلاب است، جزر و مد یک تغییری ایجاد می‌کند و موقتی است.

بنابراین معتقدم اصلاح‌طلبان با ساختارشکنی‌ها و سوءاستفاده‌ای که از مقدسات ما کردند، خودشان را در مقابل ملت ایران قرار دادند و عده کمی با این افراد همراهی می‌کنند. برخی از این افراد هم که نمی‌آیند حقش این است و اینها همراه بقیه کسانی که به آقای روحانی رأی می‌دادند آمدند و معنا پیدا کردند. حتما اگر تنها باشند، رأی ندارند، اگر آقای روحانی برای اینها موضع صریحی بگیرد مردم به سمت آقای روحانی می‌روند. افرادی که در نشریات و سایت‌های خبری جایگاه دارند در انتخابات‌ها رأی نیاوردند.

 در صحبت‌هایتان به مجلس ششم اشاره داشتید این مجلس ناگفته‌های زیادی دارد، به آن حوادث اشاره بفرمایید.

قربانی: رهبری جمله جالبی راجع به مجلس ششم دارند که خاطرم هست در سال چهارم مجلس هفتم ایشان این جمله را مطرح کردند، حضرت آقا فرمودند: «صدای عمومی مجلس ششم مخالفت مصالح نظام بود» این تفسیر رهبری از این مجلس بود، بنده هم براساس این جمله در 30 خرداد سال آخر مجلس هفتم نطقی کردم، که مورد استقبال بسیاری از نمایندگان قرار گرفت معتقدم این کلام رهبری خلاصه عملکرد مجلس ششم بود.

اگر بخواهیم از عملکرد نمایندگان مجلس ششم بگوییم، بنده در آن مجلس در مورد لایحه جرم سیاسی موضوعی را مطرح کردم که «لایحه شما به این معناست که آی ضد انقلاب بیا نظام را ساقط کن و ما از تو حمایت می‌کنیم و اجازه دستگیری به تو را نخواهیم داد و اگر هم تو را دستگیر کردند در هیات منصفه تو را مجرم نمی‌شناسیم اگر هم زورمان به دادگاه نرسید و تو را مجرم شناخت در زندان برای تو هتل خواهیم ساخت» این نطقی بود که من ایراد کردم.

 در حال حاضر مجلس فعلی لایحه جرم سیاسی را دستور کار دارد نظر شما در این مورد چیست؟

قربانی: ما گاهی نمی‌توانیم چیزی را تعریف کنیم به طوری که از آن سوءاستفاده نشود اگر هم تاکنون جرم سیاسی را تعریف نکردند به این دلیل نیست که نمی‌خواستند، بلکه نمی‌شود به زور آن را تعریف کرد، این موضوع را با نگاه سطحی می‌گویم، این طرحی هم که تعریف کردند تعریف به مصداق شده است یک موضوع بسیار دقیق و کارشناسی است و باید دقت کنند که مورد سواستفاده قرار نگیرد.

 اخیرا رهبری واژه‌سازی جدیدی درخصوص تغلب داشتند نظر شما در این‌باره چیست؟

*رهبری در تولید واژگان سیاسی تبحر خاصی دارد

قربانی: معتقدم که رهبری بیشترین تدبیر را در اداره کشور انجام می‌دهند ایشان کارشناسانه حرف می‌زنند و یکی از ویژگی‌های آقا این است که در تولید واژگان سیاسی تبحر خاصی دارند به عنوان مثال بحث بصیرت، خودی و غیرخودی، دگراندیشان یا نامگذاری‌هایی که ایشان برای هر سال می‌کنند اینها هر کدام در جای خودش کارساز است که متاسفانه ما در عمل به رهبری نمی‌رسیم.

در مورد واژه‌سازی جدید «فتنه تغلب» هم عده‌ای با زور و تقلب قصد مصادره کردن رای مردم را داشتند، یعنی با ایجاد فضاسازی قصد داشتند به اهداف خودشان نزدیک شوند.

برخی‌ها با ایجاد فضاسازی و ادعای پیروزی زود هنگام قصد داشتد فضا را طوری برای خود رقم بزنند که گویی پیروز انتخابات هستد، به عنوان مثال شب بازی ایران و آرژانتین برای من پیامک آمد که نتایج بازی را پیش‌بینی کنم من هم به عنوان نماینده ایران می‌گویم نتیجه به نفع ایران هست و هرچه غیر از این باشد تقلب شده است حالا این مثال اینجا مصداق می‌کند اینها دقیقاً چیزهایی را که به نظام نسبت می‌دادند خودشان با همان ابزار قصد داشتند به اهدافشان برسند، آنها جوری فضاسازی کردند که دقیقا با تقلب بخواهند حرف خودشان را بر کرسی بنشانند و به جامعه تزریق کنند و بقبولانند که چنین اتفاقی افتاده است.

 با توجه به اصل 173 قانون اساسی که به وظایف دیوان عدالت اداری و فعالیت فعلی شما بر می گردد ، آیا مردم در مورد جریان فتنه و اقدامات افرادی مثل آقای هاشمی که بالاخره یکی از مسئولین بودند یا کسانی دیگر که به قولی آب به آسیاب دشمن ریختند، و هیزم آتش فتنه را تهیه کرده بودند، شکایتی شده یا نشده است؟

قربانی: این مسائل به دیوان عدالت مربوط نمی‌شود، مسئولیت دیوان عدالت این است که به شکایت مردم نسبت به تخلفاتی که از سوی مسئولین نظام سرمی زند رسیدگی کند، بررسی اینگونه مسائل چون جرم محسوب می‌شود به اقدامات دادگاه مربوط است.

 شما فرمودید اعتراضات مردم نسبت به مسئولین دولتی، خوب آقای هاشمی هم بالاخره یکی از مسئولین دولتی محسوب می‌شوند؟

قربانی: عرض کردم چون اینها اقدامات قضایی است و کارهای قضایی که مربوط به دادگاه‌ها می‌شود از حوزه اختیارات دیوان عدالت خارج است بخش اداری آن به دیوان مربوط می‌شود آن چیزی که منجر به ایجاد پرونده قضایی بشود به دیوان مربوط نیست و چون این کارها اقدامات مجرمانه‌ای بود و نه تخلف اداری مربوط به دادگاه است یعنی یک امر اداری نبوده است که در صلاحیت دیوان عدالت اداری باشد، اگر هم امر اداری محض بود و در صلاحیت دیوان بود ولی اینها در واقع افدامات مجرمانه‌ای است که نیاز به رسیدگی قضایی در دادگاه‌ها و دادگاه انقلاب دارد.

 نسبت به اقدامات دولت آقای احمدی‌نژاد یا دولت فعلی در این خصوص با این مصوبات که اشاره کردید موردی وجود دارد؟

قربانی: بله، از این قبیل پرونده‌ها فراوان است، در حال حاضر حدود 90هزار پرونده در دیوان موجود است،که طبق آخرین آمار موجود تا کنون هشت هزار پرونده در خرداد به دیوان عدالت وارد شده است و تقریبا ماهیانه همین حدود پرونده وارد می‌شود که عمدتا این پرونده‌ها به اقدامات دولتی‌ها مرتبط است. مثلاً مرخصی زایمان، قانونی که مجلس تصویب کرده و دستگاه‌ها زیر بار اجرایش نمی‌روند یا مثلاً پاداش مناطق محروم.

 در حال حاضر بیشترین اعتراضات نسبت به چه چیزی است؟

*30 هزار پرونده شکایت از تامین اجتماعی به دیوان آمده است

قربانی: اینها مختلف است، اگر بخواهم آمار آنها را به ریز بگویم در حال حاضر مثلاً ما 30 هزار پرونده داریم مربوط به تأمین اجتماعی است. به نوعی به بیمه و استخدام و سنوات خدمت و پاداش و این چیزها مربوط می‌شود. دستگاه‌هایی مثل آموزش و پرورش و شهرداری‌ها خیلی شکایات دارند. حکم تخریب ماده 100، تخلفات اداری که افراد را محکوم کردند یا گزینش‌ها که کسی را رد صلاحیت کردند بخش عمده‌ای به این شکل است. آنهایی هم که به دولت مربوط می‌شود نسبت به مصوباتش است، از دولت کنونی تا به امروز چیزی برای  ابطال مصوبات نیامده است. برخورد روحانی با ابطال برخی مصوبات متفاوت‌تر از احمدی نژاد است،احمدی نژاد لجاجت می‌کرد، یعنی اگر خودش به یک چیزی رسیده بود گوش نمی‌کرد، می‌گذاشت کنار، حتی قانونی که مجلس تصویب کرده بود، ابلاغ نمی‌کرد علیرغم اینکه می‌دانست پس فردا لاریجانی این را ابلاغ می‌کند.

البته این را هم بگویم که همین نامه‌ای که توسط رئیس مجلس در مورد ابلاغ مصوبات دولت نگارش می‌شود یک پله یعنی قبول نکردن است.

سیکل کاری آنجا اینطوری است که یک هیأت در مجلس، نظر مقدماتی به دولت اعلام می‌کند که مثلا مصوبه شما این گیر را دارد، دولت پذیرفت و اگر بر اساس نظر مقدماتی مصوبه‌اش را اصلاح کرد، دیگر کار به نامه نوشتن رئیس مجلس نمی‌رسد.

رئیس مجلس زمانی نامه می‌نویسد که دولت تمکین نکرده است و آن وقت اعلام می‌کند و آن مصوبه ملغی می‌شود. اینطور که خبرها منتشر کردند اگر این نامه دوم آقای لاریجانی باشد یعنی که دولت یک کمی نپذیرفته نامه دوم یعنی یک نامه اول دبیر آن هیأت تطبیق می‌نویسد که سابقاً آقای دکتر کدخدایی بود که اخیراً استعفا کرده‌اند و فکر می‌کنم آقای احمد علیزاده را جایگزین ایشان کردند با امضای او ابلاغ می‌شود به دولت که این مصوبه شما گیر دارد اگر تمکین نکردند آن وقت به آقای لاریجانی هیأت گزارش می‌دهد، اگر آقای لاریجانی نظر هیأت را درست تشخیص داد، آن وقت نامه می‌نویسد به دولت که نامه دوم می‌شود.

 مهمترین شکایتی که از دولت آقای احمدی‌نژاد شده بود چه بود؟

* طرح استخدام مهرآفرین و تامین اجتماعی مهمترین شکایات از دولت احمدی‌نژاد بود

قربانی: احمدی‌نژاد که شکایت زیاد داشت، مثلا در بحث استخدام مهرآفرین، در بحث تأمین اجتماعی در این دو بخش شکایت زیاد می‌شد، مثلاً می‌خواست آقای مرتضوی را آنجا نگه دارد، دیوان عدالت به رئیس جمهور تذکر داد احمدی نژاد به کل اساسنامه تأمین اجتماعی را عوض کردند برای اینکه آن آقا را نگه دارد.

احمدی‌نژاد مصوبه هم خیلی داشت مثلا یک استان که می‌رفت در جلسه هیئت وزیران دویست مصوبه داشتند. خوب اینها وقتی مصوبه بیشتر بود. تازه یکسری چیزها که خلاف قانون بود و نه رئیس مجلس می‌توانست از آنها ایراد بگیرد و نه دیوان عدالت که آنها هم فراوان است از اینها هم وجود داشت که من یک مثالش را بزنم، تقسیمات کشوری با یک مقدماتی شروع می‌شود ایجاد بخش، ایجاد شهر، ایجاد شهرستان، مجلس که باید بیاید دولت از یک جاهایی شروع می‌شود که استارتش را مردم می‌زنند تقاضا می‌کنند، مکرر پیگیری می‌کنند، نمایندگانشان و ...، قطعاً دولت تصویب می‌کند. زمانی که دولت تصویب کرده اینها فرمانداری را هم افتتاح کردند، حالا رئیس مجلس یا دیوان عدالت بیاید بگوید که این مصوبه خلاف قانون است. اصلاً نمی‌شود کاریش کرد بنابراین در اینجور مصوبات خلاف قانون که فراوان است اصلاً کسی ورود پیدان کرده است. خیلی فراوان است. یعنی یک پدری از مملکت در آورده تقسیمات کشوری غیرقانونی. هرجا آقای احمدی نژاد میرفت و تقاضای تقسیمات می دادند می نوشت اینجا شهرستان شود. در حالیکه مثلاً شهرستان باید حداقل 50هزار نفر جمعیت داشته باشد.

 پس این بر می‌گردد به ضعف قانونی؟

قربانی: نه، فرآیندش جوری است که اصلاً نمی‌شود جلوی آن را گرفت.

 یعنی اصلاح‌پذیر نیست؟

قربانی: اصلاحش این است که دولت باید قانون را رعایت کند.

 در بحث اخیر، بحث جرایم ربوی بانک‌ها، با توجه به اینکه مراجع هم در این خصوص تأکید داشتند که جرایمی که بانک‌ها می‌گیرند ربوی است، آیا دیوان عدالت می‌تواند در خصوص ورود پیدا کند و آن را باطل کند؟

قربانی: مصوباتی که خلاف قانون باشد بر عهده دیوان است.

 خلاف شرع باشد چه؟

قربانی: خلاف شرع باشد، عرض می‌کنم، ما باید اول از شورای نگهبان استعلام کنیم، اگر شورای نگهبان گفت خلاف شرع است، آن وقت ما باید فکر کنیم. منتها توجه داشته باشید در این قصه یک اتفاقی افتاده است. روی کاغذ همه چیز درست است. یعنی روی کاغذ نیامده است که بانک گفته باشد 10 میلیون به تو داده‌ام و باید ماهانه 20درصد به من سود بدهی. در واقع بانک این وام را در  قالب یک قرارداد مضاربه یا مساقات دقیقاً مطابق  عقود شرعی که در رساله‌ها نوشته‌اند، در اختیار می‌گذارد.

اتفاقی که اینجا می‌افتد تخلفی است که مردم می‌کنند. بانک هم چشمش را می‌بندد. طرف می‌آید با عقود مضاربه‌ای وام می‌گیرد اما می‌رود برای خودش ماشین می‌خرد یا یک کار دیگر می‌کند این فرد تخلف کرده  و ربا پرداخت می کند. بانک روی کاغذ کار خودش را درست انجام داده است.

برای اینکه در هر حال بانک یک ضمانت اجرا برای بازپرداخت وام‌ها داشته باشند، من چون در دادگستری بودم از قدیم خاطرم هست که با شورای نگهبان صحبت و آنها را متقاعد کردند که اگر این فرد پولش را ندهد حکم شرعی‌اش چه می‌شود؟ شورای نگهبان هم پذیرفته که این فرد مجرم است. عدم پرداخت دین شرعاً حرام است.

آن اوایل شورای نگهبان می‌گفت نباید اینها را جریمه کنند و دادگاه اینها را مجازات کند. دادگاه باید جریمه کند چون مرتکب فعل حرام شده است

فارس: اینکه مراجع حرام اعلام کردند چطور است؟

قربانی: مراجع هم درست می‌گویند واقعیت امر هر دو درست می‌گویند، شورای نگهبان و بانک‌ها روی کاغذهایی که تنظیم کردند و شکل اقتصادی درست کرده‌اند حرف می‌زنند. هر دو درست می‌گویند. یعنی اگر شما آن برگه‌ای که بانک امضاء می‌گیرد را به هر مرجع تقلیدی نشان دهید و بپرسید که آیا این اشکال دارد، می‌گویند اشکال ندارد. اما در عمل اتفاق دیگری می‌افتد.

 در خصوص بحث جریان انحرافی در دولت قبل بفرمائید که چه بود و چه نبود؟

* احمدی‌نژاد در عملکردش نگاه انتخاباتی لحاظ کرد

قربانی: احمدی نژاد و دوستانش یک دوره مدیریت بیست ساله را برای خودشان طراحی کرده بودند. دو تا هشت سال به علاوه چهار سال، احمدی‌نژاد دچار دو اشتباه شد اولی اینکه برای دوره چهار ساله وسط  گزینه نامناسبی انتخاب کرد که تقریباً خواص کشور، عموماً مراجع و حوزه‌های علمیه در برابرش گارد گرفتند، اشتباه دوم این بود که در عملکردش نگاه انتخاباتی را لحاظ کرد. چیزهایی را که احمدی‌نژاد مطرح کرد در جامعه واکنش منفی برایش داشت به عنوان مثال قصه مکتب ایرانی. که آقا فرمود که شما اگر دنبال ایرانی هستید ایران دوران اسلام که افتخارآمیزتر است، الآن هم به آقای روحانی گفتم همان اشتباهی که آقای احمدی‌نژاد کرد شما هم دارید آن را انجام می‌دهید، قصه همان شیروخورشید، آن چیزی که باعث انحراف شد این قصه بود.

احمدی‌نژاد چیزهای برای خودش طراحی کرده بود که فکر می‌کرد کسی دیگر انجامش نمی‌دهد، با ایده‌های خوب ولی عملیاتی نبود مثلا ایشان همین بحث یارانه‌ها را شروع کرد که هیچکس نمی‌توانست شروع کند، بحث مسکن که ایراداتی به آن می‌گیرند ولی من هنوز هم معتقدم که مسکن مهر بحث خوبی بود فقط باید ایراداتش را برطرف کنند مردم هم خانه‌دار شدند در شهرهای کوچک. در بحث حمل و نقل و یارانه‌ها و آموزش و... برای خودشان برنامه‌هایی داشتند ولی در مدت زمان کوتاه که نمی‌‌شد به آنها رسید. ایشان برای درازمدت طراحی کرده بود و امکان دارد که برای انتخابات بعدی هم ایشان بیاید. منتهی خوب یه خورده کار سخت شده است.

*نگاه انتخاباتی به مسائل کار را از مسیرش خارج می‌کند

برخی اشتباهات احمدی‌نژاد باعث شد که ایشان را از  آن هدف مقدسی که در ذهنش داشت دور کند

این مصیبتی است که در کشور ما است، نگاه انتخاباتی به مسائل کار را از مسیر خودش و ریل خودش خارج می‌کند و کار را خراب می‌کند.

 یعنی خاستگاه مردم این است که به این سمت کشیده می‌شوند؟

برای انتخابات مجلس قصد ورود دارید؟

قربانی: اگر شرایط طوری شود که ببینم می‌توانم کاری کنم  و موثر باشم می‌آیم.

 در آینده پیش روی سیاسی مان بحث انتخابات مجلس هست، با توجه به تجربه‌ اصولگراها در انتخابات گذشته رسالت اصولگرایان باید چه باشد که به اهدافی که می‌خواهند برسند؟

*اصولگرایی باید از تملک اشخاص خارج شود

قربانی: آقا یک تعریف از اصولگرایی داشتند، که یکی از اصول اصولگرایی را خود اصلاحات تعریف کردند. اصولگرایی را از تملک اشخاص باید خارج کنیم. چترش گسترده باشد.

 اصولگرایان باید چه کاری انجام دهند تا به اجماع برسند؟

*اصولگرایان واقعی دست از لجاجت بر دارند

قربانی: اصولگراها اگر واقعاً اصولگرا باشند، وقتی شاهد این هستند که جریان اصولگرایی در حال آسیب‌خوردن است، باید  از خواسته خودشان تنزل کنند. یک زمانی رهبری این را به دولت احمدی‌نژاد فرمودند که لزومی ندارد هرکسی  هر حرفی را به شما می‌زند، ولو اینکه غلط است شما جواب بدهید. لزومی هم ندارد که شما مدام بر سر یک موضوعی لجاجت کنید.

آن چیزی که اصولگرایان ما امروز به آن دچار شده‌اند این است که هر کسی می‌گوید «من اصولگرا هستم. همین که من می‌گویم تعریف اصولگرایی است و غیر از من هم کسی اصولگرا نیست.»

باید یک مقدار این را اصلاح کنیم. یعنی اصولگرایی را تعریف کنیم که مصادیقش معلوم شود. بعد هم تصمیم جمعی را در یک مجموعه بپذیریم. منافع عام را بر منافع شخصی خود ترجیح دهیم. خودخواهی‌ها کنار گذاشته شود. زیرا کسی در اینکه اصولگراها خواهان ارزش‌های انقلاب هستند تردید ندارد. در اینکه طرفدار رهبری هستند تردید ندارد، ولی کسی هم تردید در بی‌تدبیری شان ندارد. این موضوع در شوراها متبلورتر است.

ریاست جمهوری این بار خودش یک پروژه خاصی بود. یعنی این بار شاید برکت در همین عدم اتحاد بود، چرا؟ به همان دلیل قبلی که گفتم. چون معلوم نبود که اگر مثلا آقای ولایتی کنار برود، طرفداران او مثلا به جلیلی رأی بدهند. یا هر کدام دیگر که کنار می‌رفتند خیلی روشن نبود. اما در زمان انتخابات قبل که احمدی‌نژاد و رضایی و میرحسین نامزد بودند، این موضوع شفاف‌تر بود.

بنده معتقدم که اگر اصولگراها به وحدت نرسند، جامعه ما به آنها رأی نمی‌دهند. این آسیبی که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دیدند چندان جدی نبود، تفاوت آرا 49 به 51 است. منتها 49 درصد آرای متفرقه، در مقابل 51 درصد آرای کسانی که با هم متحد شدند.  البته همین را هم نمی‌شود گفت که شکست قاطعی برای اصولگراها بود.

آیا در جلسات مشترک آقای تقوی با اصولگرایان شرکت می‌کنید؟

قربانی: خیر بنده فقط خبرش را شنیده‌ام.

دلیل عدم شرکت‌تان در این جلسات چیست؟

قربانی: دلیلش این است که دعوت نکرده‌اند.



 

منبع: فارس