۲۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۵:۵۱

رابطه جمهوری اسلامی و هویت مقاومت

در پرتوی الگوی مقاومت اسلامی، امروزه قدرت نرم جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی از قدرت نرم ابرقدرت‌ها و قدرت‌های منطقه‌ای بالاتر است و در پرتو گسترش جریان مقاومت، نفوذ معنوی ایران به گونه‌ای ارتقاء یافته که قدرت‌های بزرگ بر آن صحه گذاشته و درصدد مقابله با آن برآمده‌اند.
کد خبر : ۱۹۱۰۶۶
صراط: غلامرضا کریمی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در یادداشت خود با عنوان جمهوری اسلامی و هویت مقاومت به افزایش اقتدار و اعتماد به نفس مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تاثیرات آن بر مقابله به دشمنان پرداخته است.

متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 هویت جدیدی در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام شکل گرفت که نگرش درباره قدرت و تحول سیاسی در روابط بین‌الملل را به شدت دچار تغییر و تحول کرد بطوریکه رویه مرسوم اهمیت داشتن انگاره‌های مادی اعم از نظامی و اقتصادی برای تحلیل قدرت یک کشور تضعیف شد و نقش مستقل انگاره‌ها و ارزش‌های دینی و هویت مبتنی بر آن از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار گردید که از آن بعنوان «قدرت نرم» یاد می‌شود.

در واقع هویت یافتن اسلام سیاسی به عنوان انگاره جدید، خلأ فکری و سیاسی که با کم رنگ شدن جریانات ناسیونالیسم عربی همراه شده بود را بخوبی پر کرد و رویکرد جدید، پایه اکثر تصمیمات و کنش‌های سیاسی مردم منطقه و جهان اسلام قرار گرفت.

اگر چه غرب و جبهه استکبار به همراه حامیان منطقه‌ای آنها از همان ابتدا با به کارگیری و توسل به انواع شیوه‌ها از جمله دامن زدن به اختلافات داخلی، تحمیل جنگ 8 ساله، فشارها و تهدیدهای بین‌المللی، تحریم‌های گسترده اقتصادی و آخر‌الامر با مدل سازی رقیب در قالب گروه‌های خشن و افراطی نظیر طالبان، القاعده و داعش درصدد تضعیف جمهوری اسلامی و ارائه چهره زشت یا انحرافی از اسلام سیاسی برآمدند اما روز بروز بر اهمیت، نفوذ و قدرت جریان مقاومت اسلامی که جریانی مبتنی بر ارزش‌های اصیل اسلامی بود افزوده شد و امروزه علیرغم تمامی اعمال وحشیانه و غیر انسانی تکفیری‌ها، مقاومت اسلامی به نقش آفرینی همراه با اقتدار خود در جهان اسلام ادامه می‌دهد.

از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به اهمیت و جایگاهی که فلسطین در آرمان‌های انقلاب و در سیره نظری و عملی امام راحل (ره) داشت به سرعت موضوع فلسطین بر اساس هویت جدید دچار تحول اساسی گردید. بواقع اگر چه جهان اسلام از سال 1969 حول محور فلسطین بزرگترین سازمان منطقه‌ای جهان یعنی سازمان کنفرانس اسلامی را شکل داده بود ولی به دلیل تأکید بر ناسیونالیسم عربی و بی توجهی به گفتمان‌های موجود در ذات دین اسلام از پیشرفت قابل توجهی بویژه در صحنه عملیاتی برخوردار نبود اما انقلاب اسلامی با زنده کردن اسلام و اثربخشی آن برای کشورهای منطقه و جهان اسلام، شرایط جدیدی را خلق کرد که فارغ از گروه‌ها و فرقه‌های مختلف پیرامون دین اسلام اعم از شیعه و سنی، هویت مقاومت و استقلال را بعنوان یک نماد موفق در منطقه نهادینه کرد و همین مسئله در تثبیت جایگاه و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی تاثیرگذار گردید.

بعبارت دیگر، یکی از نمادهای مهم قدرت نرم ایران در پرتو تحولات جدید را می‌توان بازتولید اندیشه مقاومت در خاورمیانه تلقی کرد. بطوریکه نظام جمهوری اسلامی نه تنها اندیشه مقاومت را در ساختار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخل کشور با بهره‌گیری از الهام بخشی نهضت عاشورا و محوریت استقلال، خوداتکایی، خودباوری، مبارزه با سلطه بیگانگان، استکبار ستیزی، عدالت‌طلبی و معنویت‌گرایی احیا نمود بلکه مدل و الگوی آن را در قالب سیاست گسترش و حمایت از جنبش‌ها و نهضت‌های آزادی‌بخش در نقاط مختلف جهان نهادینه کرد.

البته وجود بسترهایی نظیر بی عدالتی‌ها و نابرابری‌های گسترده در زمینه‌های مختلف زمینه نضج گرفتن این اندیشه را هموار کرد. ضمن اینکه ظلم و ستمی که رژیم صهیونیستی در طول چندین دهه نسبت به فلسطینی‌ها روا داشته بود زمینه پذیرش ایده جدید مقاومت را در این محدوده جغرافیایی بیشتر فراهم کرد.

مهمترین مولفه‌های هویت مقاومت را می‌توان معنویت‌گرایی و احیای دین اسلام، استکبار ستیزی، عدالت محوری، پیگیری ایده مبارزه با اسرائیل، واکنش نسبت به توطئه‌ها و تهدیدها علیه مسلمانان برشمرد که عالی‌ترین نمونه‌های عینی‌شدن این هویت را می‌توان در جنبش حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی مشاهده کرد که میزان موفقیت خود را در موج‌های متعدد انتفاضه، جنگ‌های 33 روزه لبنان و 22 و 8 روزه و همچنین جنگ اخیر غزه بخوبی نشان دادند.

در پرتوی الگوی مقاومت اسلامی، امروزه قدرت نرم جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و همچنین تحولات منطقه از قدرت نرم ابرقدرت‌ها و قدرت‌های منطقه‌ای بالاتر است و این قدرت به یکی از عوامل مهم مقوم بخش هر نوع نظم و ترتیبات منطقه‌ای تبدیل شده است.

چنانچه جریان مقاومت در جریان جنگ داخلی سوریه نیز با موفقیت‌های چشمگیری همراه شده بطوریکه علیرغم اینکه قدرت‌های غربی و حامیان منطقه‌ای آنها بر سقوط نظام سیاسی سوریه و پیروزی معارضان و مخالفان دولت اصرار می‌ورزید و حتی دستیابی به این خواسته را ظرف چند ماه دست یافتنی می‌دانستند اما در پرتو هویت مقاومت بعد از گذشت سه سال نه تنها نظام سیاسی سوریه سقوط نکرده بلکه تشتت در جبهه مخالفان و حامیان آنها بحدی گسترده شده که دیگر کنترل و هدایت گروه‌های تکفیری و خشن از سوی خلق‌کنندگان آنها خارج شده و حتی بحران به کشور عراق هم کشیده شده و آمریکائی‌ها که خود از حامیان جدی این گروه‌های معارض سوری نظیر داعش بودند، امروز مجبور شده‌اند به مواضع داعش در عراق، حمله نظامی انجام دهند.

البته راز پیگیری و تداوم مدل مقاومت، در حفظ و تعقیب مواضع قاطع و تصمیم‌گیری‌های سریع در بحران‌های منطقه‌ای است چرا که با مواضع سازشکارانه و مبتنی بر جلوگیری از رنجش قدرت‌های بزرگ نمی‌توان موضع مقاومت را پیگیری و به انجام رساند.

در اوج جنگ اخیر غزه که تمامی قدرت‌های بزرگ غربی، حامی تمام عیار رژیم صهیونیستی بودند و کشورهای عربی منطقه نیز در وضعیت سازشکاری محافظه‌کارانه ناتوان از هرگونه موضع‌گیری و اقدام عملی جمعی یا فردی بودند جمهوری اسلامی با حمایت تمام عیار از مقاومت، اقدامات رژیم صهیونیستی را محکوم نموده و حتی با تشکیل کمیته فلسطین جنبش غیر متعهدها، اقدامات موثری در جهت حمایت از فلسطینی‌ها به‌عمل آورد.

این موضع گیری‌ها و حمایت‌ها از مقاومت فلسطین در حالی صورت گرفت که برخی از تحلیل‌گران بین‌المللی درصدد گره‌زدن به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و 1+5 با نوع موضع‌گیری ایران در قبال تحولات فلسطین بودند تا جمهوری اسلامی با نوعی مماشات نسبت با این جنگ برخورد کند و حتی آمریکائی‌ها تحت تأثیر اتهامات صهیونیست‌ها درصدد گره‌زدن موشک‌های جنبش حماس و برنامه موشکی استراتژیک ایران برآمده  و آن را بعنوان یک محور جدید در مذاکرات هسته‌ای مطرح کردند ولی جمهوری اسلامی بی اعتنا به این تلاش‌ها، حمایت گسترده خود را از مقاومت اسلامی فلسطین ادامه می‌دهد.

در پرتو این نگاه حس اعتماد بنفس در فلسطینی‌های ساکن غزه بشدت افزایش یافته و امروز برای آتش‌بس، این جنبش حماس است که شرط تعیین می‌کند و مردم ساکن غزه علیرغم رنج‌ها و مصیبت‌های فراوان همچنان حامی مقاومت هستند و حتی مردم کرانه باختری نیز در حمایت از جریان مقاومت در غزه به حرکت درآمده و پیش بینی می‌شود که انتفاضه جدیدی در آنجا در حال شروع شدن باشد.

علاوه بر این شرایط افکار عمومی منطقه و جهان به‌گونه‌ای در حال تغییر است که مواضع سازشکارانه و مصلحت‌جویانه دول عربی مورد پرسش جدی واقع شده و حتی افکار عمومی در مناطق مختلف دنیا بویژه در آمریکای لاتین و اروپا از بی‌تحرکی سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی درخصوص جنایات ضد‌انسانی رژیم صهیونیستی انتقاد کرده و اسرائیل و حامیانش را در موضع محکومیت و پذیرش اتهام قرار داده‌اند و علاوه بر این جنایات گسترده رژیم صهیونیستی در غزه، روند سازش برخی جناح‌های فلسطینی با اسرائیل را در محاق قرار داده و موضع مقاومت را تقویت کرده است.

در هر حال در پرتو تلاش‌های مقاومت اسلامی، امروز علیرغم اینکه اسرائیل دارای زرادخانه های هسته‌ای و از ارتش قدرتمندی برخوردار است اما در مقابل چالش‌های چند‌وجهی و چند‌جنبه‌ای امنیتی نظیر جنگ‌های 33 روزه لبنان، 22 و 8 روزه و همچنین جنگ اخیر غزه در موضع ضعیف‌تری قرار گرفته که همه این تحولات بخاطر عمق‌یافتن و نهادینه شدن موج مقاومت در اطراف این رژیم است.

در پرتو گسترش جریان مقاومت، نفوذ معنوی و جایگاه جدید منطقه‌ای ایران به گونه‌ای ارتقاء یافته که قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای بر آن صحه گذاشته و با اذعان به پذیرش این واقعیت جدید درصدد مقابله با آن برآمده‌اند. البته اگر چه عده‌ای معتقدند ایران باید مواضع خود را در خصوص مقاومت تعدیل کند تا بتواند دیگر مسائل و مشکلات خود را در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای حل و فصل نماید اما واقعیت این است که حمایت صریح  و قاطع ایران از جریان مقاومت اسلامی، پشتوانه قدرت منطقه‌ای کشورمان است و می‌بایست ضمن حضور فعال و تعیین کننده در تحولات، با عنصر تدبیر و تعقل و همچنین با کنترل کلیه متغیرهای موثر در بحران‌های منطقه، در جهت حل و فصل تعارضات خود در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی اقدام نمایند.
منبع: فارس